جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » تحلیلی » نقدی بر آراء و نظرات سیّد احمد فردید مَهینی یزدی ؛ قسمت اوّل
سیّد احمد فردید مَهینی یزدی
سیّد احمد فردید مَهینی یزدی

نقدی بر آراء و نظرات سیّد احمد فردید مَهینی یزدی ؛ قسمت اوّل

این مجموعه متعلق به نه سال پیش است. دکتر سیدمصطفی آزمایش در این مجموعه گفتارها به بررسی و واکاوی آراء و نظرات سیداحمد فردید مهینی یزدی می پردازند. 

اخیرا سلسله مقالاتی با عنوان «ماجراهای دین و فلسفه»  به قلم یاسر میردامادی پژوهشگر دینی در بی بی سی فارسی منتشر شده است؛ نگارنده قسمت پنجم این مجموعه را به سید احمد فردید اختصاص داده است. 

نویسنده این مجموعه مقالات در توصیف انگیزه و هدفش از نگارش این مجموعه با عنوان «ماجراهای دین و فلسفه » را اینگونه توصیف می کند : 

در کنار زندگی شلوغ روزمرّه و به دور از چشم‌ِ همگان ماجراهایی در هزارتوی دین‌ و فلسفه در ایران و جهان رخ می‌دهد که شاید اثر مستقیم و سریعی بر زندگی‌مان نگذارند. وانگهی، ما که همه دین‌پژوه و فلسفه‌خوان نیستیم و حتی شاید از دور هم دستی بر آتش این امور نداشته باشیم. اما تجربه نشان داده که رخدادهای فکری ـــ به ظاهر ـــ بی سر و صدایِ دور و برمان می‌توانند در میان یا دراز مدّت اثر ماندگاری بر زیست جمعی‌مان‌ بگذارند.

در صفحه ماهانه “ماجراهای دین و فلسفه” به رخدادهایی می‌پردازیم که گرچه اکنون در حال نواخته شدن در ایران یا جهان اند صدای‌شان شاید بعداً به گوش برسد. این رخدادها می‌تواند نشر کتاب، مقاله‌ یا مجلّه‌ای باشد، می‌تواند سخنرانی، مناظره، گفت‌وگو یا نزاعی فکری باشد یا پی‌جویی متفکّری، ره‌گیری گرایشی و یا روایت موجی مجازی باشد که حول موضوعی در دین یا فلسفه رخ داده است.

در ادامه می پردازیم به مجموعه برنامه های چندقسمتی با عنوان «نقدی بر آراء و نظرات سیّد احمد فردید مَهینی یزدی» که در آن دکترسیدمصطفی آزمایش به تفصیل پیرامون سیداحمد فردید مطالبی را برای مطالعه خوانندگان و علاقه مندان ارائه کرده اند. 

دکتر آزمایش می گویند :

در سالهای ۱۳۴۹ – ۱۳۵۳ خورشیدی دانشگاه تهران خصوصاً دانشکدۀ حقوق بسیار متلاطم بود و در سال اوّل دکتر گنجی ریاست دانشگاه تهران را برعهده گرفت و حضور و غیاب ها با جدیت تمام صورت می گرفت ؛ چراکه در آن زمان دانشگاه تهران کانون پرجنب و جوش و پر تب و تاب حرکتهای دانشجویی علیه سیستم حاکمه بر ایران بود ، چندی بعد دکتر گنجی از سمت ریاست دانشگاه کناره گیری کرد.

در آن زمان دانشکدۀ حقوق و دانشکدۀ فنی در همسایگی یکدیگر در دانشگاه تهران قرار داشتند و کانون فعالیتهای دانشجویی بشمار می رفتند.
در همان سالها و سالهای منتهی به ۱۳۵۷ همزمان با برچیده شدن سلطنت و دودمان پهلوی در ایران ، دانشجویان دانشکده های حقوق و فنی نظر به اینکه حضور و غیاب مرتّبی در دانشگاه صورت نمی گرفت و از اینرو دانشجویان فرصت کافی داشتند تا اوقاتشان را به شرکت در کلاسهای دیگری پر کنند از اینرو با حضور در کتابخانه ها و شرکت در جلسات درس دیگر دانشکده ها در کلاسهای مورد علاقه شان شرکت می کردند؛ در آن زمان برگزاری نشستهای فرهنگی و تجمعات دانشجویی از جمله کارهایی بود که دانشجویان پس از کلاس درس به انجام آن مبادرت می ورزیدند.
بعنوان مثال ؛ بسیاری از دانشجویان در آن زمان به علت علاقه به موسیقی سنتی ایران با آنکه از دانشجویان دانشکدۀ حقوق بشمار می رفتند ولی با شرکت در خانۀ صبا و حضور در دانشکدۀ هنرهای زیبا بر سر کلاس درس مرحوم استاد نورعلی خان برومند موسیقی فرا می گرفتند بسیاری از این دانشجویان الزاماً دانشجوی هنر نبودند و بعلت علاقه به موسیقی در این کلاسها حضور بهم می رساندند.
و استاد نورعلی خان برومند ردیفهای تار را در دستگاه های موسیقی مختلف ایران به دانش آموزان آموزش می دادند.
آنسوتر بودند در دانشکده ادبیات دانشجویان رشته فلسفه سر کلاس درس سیداحمد فردید مهینی یزدی حاضر می شدند و جمعیت قابل توجهی در کلاسهای درس ایشان شرکت می کرد.
غالب شرکت کنندگان از دانشکده های دیگر می آمدند و از کلاسها استفاده می کردند . بدین ترتیب کلاسهای فلسفه سیداحمد فردید مهینی یزدی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تنها مختص به دانشجویان این دانشکده نمیشود و چون دانشگاه بکلی بهم ریخته بود و شیرازۀ نظم و نسقش از هم گسیخته بود بسیاری از دانشجویان دانشکدۀ حقوق اگر کلاسی داشتند کلاسهای خودشان را رها می کردند و سر کلاس درس ایشان می نشستند.
سید احمد مهینی یزدی (تخلّص : فردید ) نظیر استاد نورعلی خان برومند دانشجویانی داشتند از دانشکدۀ حقوق قضایی که بعلت علاقه به دروس موسیقی و فلسفه بعنوان دروس خارج حقوق (رشتۀ تخصصی خودشان در دانشکده حقوق) فلسفه و موسیقی را بیشتر ، عمیق تر و گسترده تر و همچنین علاقه بیشتری دنبال می کردند.
بطوریکه پس از برگزاری کلاس درس موسیقی استاد نورعلی خان برومند در خانه صبا یا کلاس درس آقای فردید ، دانشجویان دور هم می نشستند و به مباحثه و گفتگو در خصوص موضوعات مطرح شده در کلاس درس فلسفه می پراختند.
از جمله شرکت کنندگان در کلاس موسیقی خانه صبا و کلاسهای درس سید احمد فردید شخصی بود بنام عباس مُعارف ( متوفی در سال ۱۳۸۳) وی در عین علاقه ای خاصّ به موسیقی داشت و تار می زد و به زبان عربی تا حدودی مسلط بود و در عین حال متون عربی فلسفی را هم مطالعه می کرد؛ خصوصاً متون فلسفی عرفانی نظیر فصوص الحکم ابن عربی که البته مطالعه این متون را نزد اساتید فن فرا می گرفت .
علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر نیز از دوستان عباس مُعارف بود و غالباً در گفتگو ها شرکت می کرد .
مرحوم مُعارف که بشدت متأثر از افکار و آراء و نظرات سیداحمد فردید مهینی یزدی بود و علاوه بر فراگیری فلسفه دروس مکمل دیگری هم خوانده بود در نشستهای دانشجویی بیش از سایرین ، شاگردان با آراء و نظرات سیداحمد فردید مهینی یزدی آشنا می ساخت و بعنوان ساعیّ ترین شاگرد وی ، نقش استاد راهنما در مقولات فلسفی را در میان دانشجویان ایفاء می کرد وی کتابی نوشت با نام حکمت انسی که تکمله ای بود بر دروس و مباحث مطرح شده از سوی سیداحمد فردید مهینی یزدی.
سیداحمد مهینی یزدی متخلص به فردید ، زادۀ یزد بود و اندکی با زبانهای فرانسه ، آلمانی ، انگلیسی و عربی آشنایی داشت.
ایران که جنگ اول و دوم جهانی را پشت سر گذاشته بود و با مشکلات عدیده ای از سوی همسایۀ شمالی دست و پنجه نرم می کرد ، ظهور ایدئولوژی های مختلف در ایران نظیر : استالینیسم ، مارکسیسم ، مارکسیسم – لنینیسم مبتنی بر ماتریالیسم دیالکتیک و فاشیسم از بستر تفکرات فلسفی موجب شده بود علاقه مندان به فلسفه که در کوران این جریانات فکری قرار داشتند بعلت عدم دسترسی به منابع قابل توجه به زبان فارسی بدنبال یادگیری زبانهای مختلف بروند تا از آن طریق بتوانند از متون فلسفی اساتید فلسفه آن دوران به زبانهای دیگر بهره برده و تا از آن طریق بتوانند از متون فلسفی استفاده بهینه نمایند.
از اینرو سیداحمد فردید مهینی یزدی که تعلق خاطر به فلسفه داشت به سراغ آموزش زبانهای دیگر رفت.
از آنجا که فراگیری یک زبان خارجی می تواند کاربردهای گوناگونی نظیر یادگیری برای کاربرد های شخصی ، تکلم به یک زبان جدید ، آموزش به دیگران و یا فراگیری یک زبان برای بیان مفهومی به دیگران و یا ترجمه ، از اینرو بسیار حائز اهمیت است که پیش از فراگیری زبان بدانیم که با چه هدفی آموزش یک زبان خارجی را آغاز می کنیم.
خصوصاً اهمیت این قضیه در مورد متون فلسفی جدی تر می شود چرا در شناخت اصطلاحات و واژگان فلسفی بخودی خود حتی به زبان مادری بسیار پیچیده است و در مورد علومی نظیر فلسفه بطور کلی تنها بحث زبان مطرح نیست .
اینطور نیست که اگر شخصی زبان آلمانی یاد بگیرد الزاماً می تواند متون فلسفی هگل و یا دیگر اساتید فلسفه را درک و یا مورد استفاده قرار دهد.
در خصوص علومی نظیر فلسفه الزاماً انسان نیازمند درک مفاهیم و واژگان فلسفی دارم که غالباً درک مفاهیم علم فلسفه حتی به زبان مادری امری دشوار است ، حال اگر همین وضعیت را به متون زبان خارجی خصوصاً در علم فلسفه تعمیم دهیم به مراتب حتی در صورت تسلط به آن زبان بدون استاد ، حتی در مدارج بالای تحصیلی درک این متون امری مشکل به نظر می رسد.
برای روشن تر شدن مطلب ، کسی که به زبان فارسی تکلم می کند و زبان فارسی زبان مادری اش است غالباً اگر نزد استاد متخصص فنّ آموزش ندیده باشد تنها بعلت آنکه می تواند به زبان فارسی تکلم کند قادر نخواهد بود مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز شیخ محمد لاهیجی در شرح کتاب شیخ محمود شبستری به زبان فارسی را دریابد.
چرا که تکلم به زبان فارسی کفایت از فراگیری این قبیل متون نمی کند .
به طریق اولی ، فردی که زبان آلمانی را فرامی گیرد قادر نیست متون فلسفی فلاسفه بزرگ را به زبان آلمانی بفهمد و درک کند و به زبان خود برگرداند.
اگر یک فرد بدون استاد و بدون تسلط کامل بر زبان خارجی و بدون تسلط کامل بر اصطلاحات خاصّ فلسفه و  با اتکاء به دانسته های خود بخواهد متون فلسفی زبان دیگر را به زبان مادری خود برگرداند ، غالباً هرآنچه می فهمد اشتباه است ، چنین شخصی برداشت های شخصی اش را دنبال می کند و که هیچ ارتباطی به مطالب اصلی ندارد.
به همین دلیل است که خصوصاً متون فلسفی را باید نزد اساتید فنّ فرا گرفت ، چراکه حتی اگر شخصی تسلط کامل بر زبان عربی داشته باشد هرگز نمی تواند شفاء ابن سینا را به تنها فراگیرد مگر آنکه نزد استاد بیاموزد.
از آنجا که درک اصطلاحات ویژه در کتب فلسفی نیازمند فراگیری زبان تخصصی این رشته را دارد برای درک متون فلسفی باید این علوم را نزد استاد فرا گرفت.
اما از آنجا که سید احمد فردید مهینی یزدی علاقه ای خاص به فلسفه داشت شخصاً بدون استاد راهنما مبادرت به فراگیری زبانهای خارجی نظیر آلمانی ، فرانسه ، عربی و انگلیسی کرد .
سید احمد فردید مهینی یزدی در آن سالها با نام نویسی در دانشکدۀ تربیت معلم که آنروزها تحت عنوان “دانش سرای عالی ” می شناختند در رشته فلسفه از این دانشکده فارغ التحصیل شد (در مقطع لیسانس) و بعد به عنوان مدرس شروع به تدریس کرد.
در همان دوران بود که هانری کُربَن از طرف انستیتو فرانسه به ایران آمد و به دنبال کسی می گشت تا متون فلسفی وی به زبان فرانسه را که مربوط به منابع ایرانی و حکمت اشراق شیخ اشراق یحیی بن حبش سهرورد زنجانی و رسالة الطیر شیخ الرییس ابوعلی سینا و کتابهای مختلفی که با این مضامین به اندیشه ایرانشهری ، سیمرغ ، مسئله شهود و اشراق – که کاملاً با فلسفه یونانی و تداوم فلسفه یونانی که مبتنی بر خردگرایی بود تفاوت داشت – را به زبان فارسی برگرداند.
هانری کربن که بدنبال مترجمی (ترجمۀ متون فلسفی) برای ترجمۀ متون فلسفی اش از زبان فرانسه به فارسی و چاپ آن از طریق انجمن ایران – فرانسه می گشت توسط یحیی مهدوی به سید احمد فردید مهنی یزدی معرفی شد . سید احمد مهینی یزدی با در اختیار گرفتن نسخه ای از این اثر مدتهای مدیدی نسبت به ترجمۀ کتاب مبادرت نورزید و پس از پیگیری های متوالی سرانجام در مقدمه کتاب ترجمۀ شدۀ هانری کُربَن آمده است که بخشهایی از کتاب ترجمۀ سیداحمد فردید مهینی یزدی و بخشی از آن ترجمه شده توسط شخص دیگری است ؟!
برای ترجمۀ یک متن فلسفی از زبانی به زبان دیگر ، باید مترجم کاملاً به واژگان و اصطلاحات کاربردی متون فلسفی مسلط باشد، بگونه ای که در کار ترجمه حق مطلب را به نحو احسنت ادا نماید.
برای ترجمۀ تخصصی این قبیل متون وجود استاد راهنما متخصص در علم فلسفه ضروری می باشد .
بدین ترتیب ترجمۀ یک متن تخصصی برای صاحب فنّ با حضور استاد راهنما در اندک زمانی انجام می گیرد در حالیکه برای فردی که در این زمینه تخصصی ندارد ترجمۀ متون مشابه می تواند سالیان سال بطول انجامد.
حاشیه : سیدحسن نصر ریاست دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران که خود فردی علاقه مند به فلسفه و اسلام بود و اهتمام می ورزید یادگیری فلسفه را در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران تقویت کند ، از سیداحمد فردید مهینی یزدی دعوت کرد تا در دانشگاه تهران به تدریس فلسفه بپردازد. 
گردآورنده : دکتر سیّدمصطفی آزمایش
ادامه دارد ….