سه شنبه , ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
صفحه اول » حقوق بشر » شیرین عبادی حقوقدان: قانون اساسی ایران مهم‌ترین مانع زنان برای دسترسی به حقوق‌شان است

شیرین عبادی حقوقدان: قانون اساسی ایران مهم‌ترین مانع زنان برای دسترسی به حقوق‌شان است

همزمان با فرارسیدن هشتم مارس، روز جهانی زن، شیرین عبادی حقوقدان و برنده‌ جایزه صلح نوبل به کمپین حقوق بشر در ایران گفت جدا از تمامی سرکوب‌های دولت ایران در زمینه احقاق حقوق زنان، «قانون اساسی» مهم‌ترین مانع زنان ایران برای رسیدن به حق‌شان است و «تا زمانی که قانون اساسی به صورت فعلی اجرا شود زنان ایران هرگز شاهد برابری کامل حقوق نخواهند بود.»

خانم عبادی همچنین درباره ارزیابی عملکرد دولت روحانی در زمینه حقوق زنان گفت او علیرغم شعارهای دوره انتخاباتی‌اش هیچ عملکردی جز عملکرد «وعده‌ای و زبانی» نداشته و مانند «عروسکی» ایستاده و شاهد محرومیت‌های زنان در حوزه‌های مختلف بوده است.

این وکیل حقوق بشر همچنین درباره لایحه پرسروصدای حمایت زنان در برابر خشونت که پس از گذشت سال‌ها هنوز به تصویب نرسیده گفت اگر چه قانونی با نواقض زیاد است اما تصویب همین قانون ناقص هم بهتر از بی‌قانونی در ایران است.

همان‌طور که می‌دانید «لایحه حمایت زنان در برابر خشونت» هنوز به تصویب نرسیده، انتظار شما برای آینده‌ی این قانون چیست؟ نبود چنین قانون‌هایی بر زندگی روزانه‌تان در ایران چه تاثیری دارد؟

این قانون نواقض زیادی دارد اما قانون بد و ناقض بهتر از بی‌قانونی است و متاسفانه در این زمینه قوه مقننه بسیار کم همکاری کرده است و از همه مهم‌تر تدوین قانون به تنهایی کافی نیست بلکه باید موجبات آن هم فراهم شود. من یک مثال می‌زنم که مشخص‌تر منظورم را بیان کنم. الان اگر طبق قانون زنی ثابت کند که مرد تندخو است و کتک می‌زند این از موجبات طلاق است و می‌تواند از همسری که دست بزن دارد طلاق بگیرد اما وقتی زن استقلال اقتصادی نداشته باشد و حکومت هم نهادهای حمایتی برای زنی که طلاق می‌گیرد تعیین نکرده باشد این زن چطور می‌تواند از این حقی که قانون به او داده، استفاده کند. به فرض اینکه برود دادگاه و به فرض اینکه دادگاه حرفش را قبول کند و طلاقش را صادر کند. اما پس از طلاق او باید از منزل شوهرش بیرون بیاید. حالا مثلا در سن ۳۴،۳۵ سالگی که کار و درآمدی ندارد قرار است چه کار کند؟ نهادهای حمایتی در ایران برای حمایت از چنین زنی  پیش‌بینی نشده‌اند. بنابراین بودن قانون البته که واجب است اما کافی نیست.

به غیر از اقدامات قانونی، مدافعان حقوق زن از چه راهکارهایی می‌توانند در مبارزه با تبعیض علیه زنان استفاده کنند؟ نقش شبکه‌های اجتماعی در این زمینه چیست؟

فعالان حقوق زن باید  از هر راه ممکن برای به تحرک درآوردن جامعه و افکار عمومی استفاده کنند و این راه‌ها قابل شمارش نیست و من نمی‌توانم بگویم مثلا یک، دو ، سه، چهار. بلکه ابتکارات شخصی زنان در این زمینه‌ها بسیار موثر است. من یادآور می‌شوم که قانون حضانت پس از قتل دختر جوانی به نام «آرین گلشنی» تغییر کرد. آرین به دلیل یک قانون بد، پس از طلاق والدینش به اجبار در خانه پدر مانده بود و پس از مرگش باعث شد که قانون حضانت تا حدودی به نفع مادر تغییر کند. در واقع مرگ دلخراش یک دختر بچه،  بدی قانون را هویدا کرد و جامعه به حرکت در آمد و همگی خواستار تغییر قانون حضانت شدند. بنابراین ابتکارات فعالان حقوق زن بسیار حائز اهمیت است که در هر لحظه چه کار کنند.

یا به عنوان مثال کاری که خانم ویدا موحد با ابتکار شخصی خودش انجام داد، بسیار جالب و مهم بود و مورد توجه قرار گرفت. او رفت بالای یک سکو و روسریش را از سر دراٰورد. این یک ابتکار شخصی بود که باعث شد جامعه تکان بخورد و یک بار دیگر به این ارزیابی بنشیند که حجاب اجباری درست است یا غلط. قصد این که شما به مقصد برسید کافی نیست بلکه احتیاج به ماشین هم دارید و این ماشین در حقیقت مدافعان حقوق زن و ابتکارات آن است که از یک اتوبان چگونه عبور کنند.

تجربه‌ها و نیازهای زنانی که تبعیض را به‌طور چند وجهی تجربه می‌کنند، چقدر مورد توجه جنبش‌های حقوق زنان در ایران قرار می‌گیرد؟ مثلا نیازهای زنان دارای گرایش‌های جنسی مختلف و یا اقلیت‌های دینی و قومیتی و یا زنان ساکن حاشیه‌های شهرها.

باید صادقانه اعتراف کنم که اینگونه مشکلات آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و ضروری است که توجه بیشتری به این مشکلات هم بشود. در عین حال لازم به یادآوری می‌دانم که اینگونه افرادی که به صورت مضاعف حقوق‌شان تضعیف می‌شود. آنها هم باید صدایشان را بلند کنند تا هم جامعه  را به طور کلی و هم فعالان حقوق زنان را وادار به جهت‌گیری کنند. من امیدوارم این اتفاق بیفتد و جامعه از حالت بی‌تفاوتی نسبت به این افراد بیرون بیاید.

مهم‌ترین موانع برای ایجاد تغییر وضعیت زنان در ایران چه چیزهایی هستند؟ سرکوبی فعالان حقوق بشر و همین‌طور ایجاد محدودیت برای رسانه‌های مستقل و سازمان‌های جامعه مدنی توسط دولت، چه تاثیری بر فعالیت‌ها و پیشرفت‌های فعالان حقوق زن دارد؟

سرکوبی فعالان حقوق بشر و محدودیت برای رسانه‌های مستقل و بقیه مواردی که نام بردید برای ایجاد مانع برای دسترسی حقوق زنان موثر هستند. اما اجازه بدهید اضافه کنم مهمترین مانع قانون اساسی است. زیرا قانون اساسی ساختارش بر تبعیض است و ساختار قانون اساسی یک تبعیض نهادینه شده را بر مردم ایران تحمیل می‌کند و تا زمانی که قانون اساسی به صورت فعلی اجرا شود ما هرگز شاهد برابری کامل حقوق نخواهیم بود. زیرا در قانون اساسی قید شده کلیه قوانین منطبق با شرعیت اسلام باشد و وقتی که مجلس یک قانونی را تصویب می‌کند این فقهای شورای نگهبان هستند که باید انطباق مصوبات مجلس را با شرعیت اسلام تایید کنند و فقهای شورای نگهبان شش نفر هستند که مستقیما از سوی رهبر تعیین می شوند. در قانون اساسی می‌خوانیم که قوانین باید براساس شرعیت باشد، اما باید بدانیم منظور قانون این است که قوانین باید بر مبنای نظر ولی‌فقیه باشد و ولی‌فقیه یک نفر است که مادام العمر از سوی مردم نه  بلکه از سوی گروهی از روحانیون انتخاب شده و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیست. در چنین سیستمی چگونه شما می‌توانید شاهد برابری و منع تبعیض باشید. به همین دلیل است که ما می‌بینیم در مقاطعی برخی از قوانین که می‌توانست به نفع زنان باشد مجلس تصویب کرد ولی مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت. از جمله در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، قانون الحاق دولت ایران به «کنوانسیون رفع تبعیض از زنان» به مجلس ارسال شد، مجلس تصویب کرد ولی شورای نگهبان به این دلیل که مخالف شرعیت اسلام است آن را قبول نکرد. بنابراین ساختار فعلی قانون اساسی به هیچ وجه اجازه برابری و رفع تبعیض نمی‌دهد.

به نظر شما، سیاست‌ها و عملکرد دولت روحانی در مورد حقوق زنان به طور کلی چطور بوده؟

این سیاست‌ها را زبانی و وعده‌ای ارزیابی می‌کنم یعنی آقای روحانی یک سری وعده به زنان برای احقاق حقوق و برابری دادند برای اینکه بتوانند آرای عده‌ای از زنان برای انتخابات ریاست جمهوری بگیرند ولی هیچ‌کدام از وعده‌ها را عملی نکردند. حتی اموری که اساسا ارتباطی با شرعیت ندارد و قانون هم آن را منع نکرده مثل رفتن زنان به ورزشگاه‌ها. اما آقای روحانی نتوانستند این خواسته را عملی کنند. حتی در اصفهان وقتی مسابقه فوتبال را در یک میدان عمومی پخش کردند و  زن و مرد در کنار هم نشستند و نگاه کردند. مسوول برگزاری تماشای مسابقه را به زندان بردند برای اینکه عفت عمومی را جریحه‌دار کرده است و آقای روحانی مانند یک عروسک ایستاد و به همه این ماجرا نگاه کرد. من پرونده‌ی حقوق بشری آقای روحانی را در مجموع و مخصوصا در حیطه حقوق زنان مثبت ارزیابی نمی‌کنم.

با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی، تحولات و توسعه‌های قانونی ایران را در رابطه با حقوق زنان چطور می‌بینید؟ بزرگترین پیشرفت‌ها و پس‌رفت‌ها در این زمینه چه بوده است؟

شما وقتی صحبت از ۴۰ سال می‌کنید. من شما را به ۴۱ سال قبل برگردانم، یعنی قبل از انقلاب و مقایسه کنم با قبل از انقلاب. یعنی در سال ۵۶ زنان کجا بودند و الان زنان کجا هستند. ۴۰ سال به تنهایی برای ارزیابی کافی نیست. ۴۱ سال باید ارزیابی شود و زنان نسبت به ۴۱ سال قبل بسیار عقب‌تر رفتند.

جامعه‌ی بین‌المللی، از جمله رسانه‌ها و جوامع مدنی، چطور می‌توانند به تحقق درخواست‌های معتبر زنان ایرانی کمک کنند؟

شیوه‌های مختلفی است که می‌شود زنان را در خواسته‌های حقوق بشری خودشان کمک کنند. به طور مثال وقتی زنان را به ورزشگاه‌ها راه نمی‌دهند. فدارسیون‌های بین‌المللی از جمله فیفا می‌تواند ایران را محروم کند و اجازه ندهد که دیگر تیم‌های ایران بازی کنند یا وقتی زنان اجازه آوازخوانی به زنان داده نمی‌شود یونسکو باید اعتراض کند. کارهای بسیار زیادی از جمله اینها کرد.

منبع : کمپین حقوق بشر در ایران