با این وجود، انتظار میرفت، کاندیداها به فرهنگ توجه بیشتری میکردند و فراتر از اشاره گذرا به باید و نبایدها و برخی دستاوردهایشان در این حوزه عمل مینمودند. بدون شک، بازیگر اصلی این دوره از انتخابات و عملکردشان در این عرصهها برای عموم مردم چندان پوشیده نیست و بنابراین تکرار این سوابق، آوردهای برای رأی دهندگان ندارد.
در مقابل، اگر کاندیداها لااقل سرفصلهای کلیدیترین برنامه فرهنگیشان در دولت آینده را مطرح میکردند، زمینه قضاوت درباره کاندیدای ایده آل در این عرصه فراهم میشد؛ اما اکنون که هیچ یک از کاندیداها درباره حوزه فرهنگ مواضع شفافی نگرفتهاند، نمیتوان نسبت به عملکرد ایشان داوری نمود. البته ممکن است در روزهای آینده از سوی ستادهای کاندیداها، برنامه فرهنگی اعلام شود؛ اما فرصت به چالش کشیده شدن برنامه فرهنگی کاندیداها توسط رقبا امروز از دست رفت.
در این میان، نباید یک واقعیت را فراموش کرد و آن اینکه نگاهِ حداقلی به فرهنگ در گفتمان کاندیداهای ریاست جمهوری و حتی صداوسیما که طراح این مناظره ها بود، برگرفته از برآوردهای صورت پذیرفته از مطالبات عمومی است. وقتی قشر وسیعی از مردم دغدغه چندانی در این زمینه ندارند، چرا باید کاندیداهای ریاست جمهوری انرژی وقتشان را برای ارائه برنامه فرهنگی -به زعم برخی- «تلف» کنند؟
با این حال، ای کاش برنامه محوری بیش از پیش مورد تأکید قرار میگرفت و لااقل در عرصه سیاسی و اقتصادی که کاندیداهای ریاست جمهوری عمده مباحثشان حول و حوش آن بود، به جای مجادله برنامه های سیاسی و اقتصادی شان را تشریح می کردند. در همین رابطه، مجری که نقشش به قرعه کشی، قرائت پرسشها و تذکر بابت پایان وقت محدود شده بود، میتوانست این نقش را نیز داشته باشد که از کاندیداها مکرراً بخواهد برنامه شان را بگویند. آیا در مناظره سوم شاهد ارائه برنامهای خواهیم بود؟ باید صبر کرد و دید؟