شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » اختصاصی بولتن نیوز: بررسی پروژه تبدیل امام انقلابی به امام مقلوب

اختصاصی بولتن نیوز: بررسی پروژه تبدیل امام انقلابی به امام مقلوب

 تحريفات شخصيت  امام خميني(ره) در اين سالها از سوي برخي از افراد و جريان هاي سياسي

 

گروه فرهنگی-در مطلب قبلي با اشاره به برخي از تحريفاتي كه درخصوص شخصيت حضرت امام خميني(ره) در اين سالها از سوي برخي از افراد و جريان هاي سياسي رخ مي دهد، به خطرات اين تحريفات و دغدغه مقام معظم رهبري در اين خصوص پرداختيم و با اشاره با سخنراني 14 خرداد سال گذشته قرار شد تا 7 خصوصيت از خصائص بارز حضرت امام خميني(ره) كه مقام معظم رهبري در آن سخنراني به آن ها اشاره كرده بودند را بيشتر مورد توجه و مداقه قرار دهيم كه با مراجعه به سخنراني مزبور، به مقوله «اثبات اسلام ناب محمدي و نفي اسلام آمريكايي» به عنوان اولين خصوصيت بارز و برجسته حضرت امام خميني(ره) برمي خوري؛

527422_534

مقام معظم رهبري در اين سخنراني درباره اين مشخصه اين چنين مي فرمايند:
« اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، باآشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه های علمیه استنباط می شود و به دست می آید. اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.»
به گزارش بولتن نیوز،سیاوش آقاجانی*امام خميني سالها در ارتقاي علوم ديني و تفقه حقيقي در اسلام براساس شناخت صحيح و دقيق از قرآن كريم به عنوان فرقان و وسيله تشخيص حق از باطل، همچنين براساس سنت پيامبر و اهل بيت عليهما السلام به عنوان چراغهاي راه سعادت بشر حركت كردند و تمام حركات ايشان در همين قالب يعني چارچوب اسلام ناب محمدي (ص) تقسيم بندي مي شد؛ ايشان بخشي از زندگي شان را به اسلام و بخشي ديگر را به ساير امور اختصاص نداشت بلكه تمام حيات طيبه حضرت امام براي اسلام بود، انقلاب از منظر او براي اسلام بود، دفاع مقدس هم همينطور، اصلاً عمر شريف حضرت امام خميني (ره) وقف اسلام بود و اين امر نهايتاً شناخت عميق و دقيق از اسلام را حاصل گرديده بود، امام خميني(ره) به خوبي فرق اسلام راستين و ناب را با اسلام هاي انحرافي تشخيص ميداد و با آنان در نهايت جديت مبارزه ميكرد.
امام خميني اسلام انحرافي را در دو ديدگاه اسلام سكولار و اسلام متحجر معرفي ميكرد، اسلام هايي كه يكي در اعتقاد قائل به ناكارآمدي اسلام براي اداره زندگي اجتماعي بشر بود و ديگري در عمل اثبات مي كرد كه اسلام چيزي جز خشونت، كج فهمي و قشري گري در خود ندارد. اين دو قرائت انحرافي از اسلام، نه تنها در نتيجه كه همانا تضعيف جايگاه اسلام در جهان است مشترك هستند، بلكه در منابع و حمايت هاي مالي، نظامي و رسانه اي نيز سر در يك آور دارند و هر دو از سوي غرب و آمريكا حمايت مي شوند كه البته اين اشتراك در نتيجه و خاستگاه براي اهالي فكر حتما قابل تحليل و تأمل است.
اسلام سكولار و اسلام متحجر نه تنها در خاستگاه، حاميان و نتايج شبيه هم هستند، بلكه در دشمن شناسي نيز احساس اشتراك دارند. در نهايت تأسف مي بينيم كه از تركيه سكولار تا عربستان مرتجع در برابر انقلاب اسلامي ايران از مال و اعتبار خود مايه مي گذارند و در نهايت تعجب مي بينيم كه اسلام هاي سكولار و ارتجاعي كه قاعدتا بايد در قطب مخالف هم باشند و بايكديگر مقابله كنند، در برابر اسلام ناب محمدي كه در سيره حضرت امام خميني و امام خامنه اي قابل مشاهده اند، صف آرايي مشترك انجام مي دهند.
حاميان مشترك اسلام سكولار و اسلام ارتجاعي و تكفيري نه تنها در حمايت و جهت دهي اين دو جريان كم نمي گذارند، بلكه از ايشان براي هم افزايي و كمك به يكديگر نيز استفاده مي كنند، از سويي حاميان اسلام سكولار، از ايستادگي در برابر نمادهاي اسلام ارتجاعي و متحجر مثل داعش طفره مي روند و حتي در دوستي با وهابي هاي سعودي هم اصرار مي ورزند و از جيره خواري ايشان ابا نمي ورزند و از سويي ديگر، مجاهدان و شهداي جنگ با داعش را مورد توهين و جسارت قرار ميدهند و اگر پا بدهد عليه محور هاي مقاومت اعم از حزب الله، لبنان و سوريه هم شعار مي دهند.
اسلام متحجر البته فقط اسلام ارتجاعي و تكفيري داعش نيست، بلكه اسلام تكفيري شيعي نيز در اين دايره مي گنجد و جالب است كه اين دو تفكر هر دو مورد حمايت هاي مالي و رسانه اي آمريكا و غرب قرار دارند و هر دو در برابر انقلاب، امام و رهبري موضع گيري مي كنند و همراه مي شوند.
در نگاه امام خميني تبيين اسلام ناب محمدي، اسلام راستين و اسلام انقلابي از اهميت ويژه اي برخوردار است و رسوا نمودن و افشا كردن نوع و ماهيت اسلام هاي انحرافي نيز به همان نسبت مورد اهتمام قرار مي گيرد، اسلام هاي ليبرالي و سكولار كه آمريكا و اياديش را اساسا دشمن نمي شناسند و همينطور اسلام متحجر و ارتجاعي كه به جاي شناختن دشمنان اصلي اسلام و مسلمين، به مبارزه با ساير مسلمين سرگرم شده است، هر دو آفت اسلام ناب محمدي و مانع معرفي چهره روحاني آن به جهانيان به شمار مي روند.

اختصاصی بولتن نیوز: بررسی پروژه تبدیل امام انقلابی به امام مقلوب / مقدمه

خطر تحريف شخصيت امام خميني رضوان الله

با نزديك شدن به سالروز رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني (ره)، بسياري از مردم و مسئولان كشور با حضور در حرم مطهر حضرت امام خميني (ره) و يادآوري آثار و بركات آن عالم وارسته و انقلابي، همچنين بسياري از رسانه هاي كشور با توليدات خود تلاش مي كنند تا در جهت معرفي شخصيت حضرت ايشان و آرمان هاي والاي شان و تجديد ميثاق با آن ها گامي نو و روبه جلو بردارند.

گروه فرهنگی-سیاوش آقا جانی*با نزديك شدن به سالروز رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني (ره)، بسياري از مردم و مسئولان كشور با حضور در حرم مطهر حضرت امام خميني (ره) و يادآوري آثار و بركات آن عالم وارسته و انقلابي، همچنين بسياري از رسانه هاي كشور با توليدات خود تلاش مي كنند تا در جهت معرفي شخصيت حضرت ايشان و آرمان هاي والاي شان و تجديد ميثاق با آن ها گامي نو و روبه جلو بردارند.

به گزارش بولتن نیوز، از آنجا كه تجديد عهد با آرمانهاي حضرت امام بدون فهم و شناخت از معهود نمي تواند مفيد و موثر باشد، دوستداران حقيقي امام خميني مي كوشند تا با مراجعه به آثار و سخنراني ها و بازخواني سيره عملي ايشان، بيشتر در شخصيت، اصول و آرمان هاي حضرت امام غور داشته باشند كه در كنار اين كار، مراجعه به ياران ثابت قدم و باقي بر طريق حضرت امام هم مي تواند كارگشا باشد، ولي اگر قرار باشد هر فرد يا جرياني كه خودش را در خط و راه امام معرفي مي كند، ملجاء امام شناسي قرار دهيم، ممكن است به دليل كج فهمي يا سوء قصد و تحريف هاي آن فرد يا جريان، در شناختِ شخصيت حضرت امام دچار انحراف شويم.

متأسفانه در ساليان اخير بسيار ديده ايم كه برخي از جريانها يا اشخاص كه مدعي نزديكي به حضرت امام و گفتمان وي بودند، سخناني را به ايشان منتسب مي كردند كه با نصوص سخنان و سيره عملي حضرت امام (ره) در تعارض كامل قرار داشت و نه تنها اين تعارض موجب ترديد و تشكيك در صداقت اين سخنان بود، بلكه شواهد ديگري نيز در اين خصوص وجود داشت به نحوي كه مثلاً اين سخنان غالبا تنها به خاطرات دو نفري محدود مي شد و يا حتي به رويا و خواب منتسب مي گشت كه بعضا با خاطرات قبلي و سيره عملي خود افرادي كه اين سخنان، خاطرات يا روياها را بيان ميكردند هم در تعارض كامل قرار داشت، به عنوان مثال برخي از اين افراد به استناد برخي خاطرات غير ثبت شده و جديداً بيان شده تلاش كردند شعار مرگ بر آمريكا را زير سوال ببرند و اين در حالي بود كه به غير از تعارض آشكار با سيره حضرت امام، همين ايشان قريب 3 دهه همراه مردم و حتي جلوتر از مردم، شعار مرگ بر آمريكا مي دادند كه همه اين شواهد باعث مي شود تا بحث تحريف شخصيت امام خميني و خطراتش جدي تر گرفته شود.

امام خميني شاخص و چراغ راهنماي انقلاب است و آناني كه نقشه انحراف انقلاب را در سر دارند، اولين مانع را وجود شخصيت برجسته حضرتش مي يابند كه با توجه به محبوبيت ايشان، امكان هدف قرار دادن مستقيم وجهه و شخصيت ايشان وجود ندارد و به همين منظور به تحريف اين شخصيت عظيم الشأن روي مي آورند، تحريف شخصيت بنيان گذار انقلاب اسلامي از اين جهت كه عمدتاً به منظور ايجاد انحراف در ماهيت انقلاب اسلامي انجام شده است و مي شود، بسيار خطرناك و مهم است، چرا كه يك درجه انحراف از سيره حضرت امام(ره) مي تواند موجب فرسنگها انحراف از مسير امام و انقلاب و حتي شكست كامل و تدريجي آن گردد، مقام معظم رهبري در در نيمه خرداد 1394، در حرم مطرح امام خميني در همين خصوص فرمودند:

« مسئله تحريف شخصيت امام خطر بزرگي محسوب ميشودف آن راهي كه ميتواند مانع از اين تحريف شود، بازخواني اصول امام است، امام را نبايد به عنوان صرفا يك شخصيت محترم تاريخي، مورد توجه قرار داد، بعضي اين جور مي خواهند امام را بشناسند و بشناسند و اين غلط است.»

همين جملات مقام معظم رهبري به خوبي نشان مي دهد كه مسئله تحريف شخصيت امام خميني چقدر خطرناك است و همين احساس خطر موجب شد تا بخش زيادي از سخنراني حضرت امام خامنه اي (حفظه الله) در آخرين سالروز رحلت حضرت امام خميني (قدس سره الشريف)، به اهميت شناخت اصول و آرمان هاي حضرت امام و تبيين 7 مشخصه بارز و برجسته از اين اصول اختصاص يابد كه حقيقتاً توجه به اين اصول كه از سوي معمار انقلاب بيان و در كلام نائب شان بازخواني گرديده است بسيار مغتنم است كه به همين جهت، مقارن با ايام رحلت حضرت امام، تلاش مي كنيم تا در يك سلسله يادداشت، اين 7 اصل و ابعاد و اهميت شان را ان شاءالله مورد مداقه و بررسي قرار دهيم.