روزنامه های امروز دوباره انتخاباتی است. در واقع روزنامه های اصلاح طلب سعی کرده اند که سیاست اصولگرایان در انتخابات را تحلیل و مورد ارزیابی قرار دهند.
شوک ابراهیم رئیسی به انتخابات
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان« رقيب روحاني از مشهد آمد » نوشت:« معادله انتخابات رياستجمهوري با اعلام كانديداتوري سيد ابراهيم رييسي، توليت آستان قدس رضوي تكميل شد. يك سوي اين معادله دو ضلعي حسن روحاني با حمايت و پشتوانه اصلاحطلبان و اعتدالگرايان است و سوي ديگرش جناح راست و سيد ابراهيم رييسي. جداي از اين دو ضلع اصلي، بازي انتخابات با وجود اعلام انصراف اوليه محمدباقر قاليباف و پرويز فتاح چند كانديداي ديگر اصولگرا هم دارد. سعيد جليلي، سيد مصطفي ميرسليم، مهرداد بذرپاش، عليرضا زاكاني و حميد بقايي افرادي هستند كه با «نه» به جمنا؛ مكانيزم جديد اصولگرايان پاشنه كفشهايشان را براي ورود به انتخابات بالا كشيدهاند. هرچند ثبت نام اين افراد در انتخابات محتمل است اما با توجه به موقعيت و وضعيت سياسي- اجتماعي جناح راست، در فرآيند احراز صلاحيتها رخداد هر اتفاقي هم براي اين متقاضيان اصولگراي رياستجمهوري هم محتمل به نظر ميآيد. بر اساس صورت وضعيت فعلي و متغيرهاي موثر آشكار و پنهان در ميدان سياست ايران نيم نگاهي به اهميت مشدد انتخابات ٩٦ براي جناحها، گروهها و بازيگران سياسي ضرورت دارد.
هرچند براي رسيدن به ادراكي دقيق از چرايي اين اهميت، كالبدشكافي وضعيت و موقعيت جناحها، آناليز اهداف و مقاصد قوه عاقله جريانها به همراه بازخواني نقاط ضعف و قدرت اجتماعي-سياسي آمران و عاملان بازي بزرگ و تحليل داشتهها و نداشتههاي آنان نياز است»
غلامحسین کرباسچی نیز در گفت و گو با روزنامه شرق با عنوان« کشورداری با اداره آستان قدس فرق دارد» بیان داشت:« ببینید کشورداری با اداره مرکزی مثل آستان قدس که مردم با عشق و علاقه براي آنجا کار میکنند و نذورات خود را تقدیم آستان میکنند، فرق دارد؛ با دولت که در جایگاهی قرار گرفته که باید به مطالبات پاسخ دهد. یکی از دولت کار میخواهد، یکی از دولت بازنشستگی میخواهد، یکی به دنبال فضای باز سیاسی است و… یعنی اداره دولت با اداره چنین نهادی خیلی متفاوت است. از همین رو باید مشخص شود که مثلا برنامه رقیب برای حل معضل اقتصاد و اشتغال چیست. اگر دولت مدعی است سالی ٧٠٠ هزار شغل ایجاد کرده، رقیب او تا چه میزان میتواند اشتغال ایجاد کند و با چه منابعی میتواند این کار را انجام دهد. از سوی دیگر مردم هم مدیریتهای مختلف را تجربه کردهاند. مردم زمانی را تجربه کردهاند که درآمد دولت هنگفت بوده است و حاصل نحوه توزیع آن را هم دیدهاند. بنابراین، خودشان بهترین قضاوتکننده و تصمیمگیر دراینباره هستند. اینگونه نیست كه مردم نشسته باشند تا هيئترئیسه جمعی… برای آنها تصمیم بگیرند و بگویند فلان فرد نامزد اصلح است یا مقبول است و اینها… . مردم با توجه به تجربههاي اين دورهها برنامههاي افراد و مجموعههاي سياسي را مدنظر دارند.»
حسن بيادي نیز در گفتوگو با«آرمان» با عنوان« پشت پرده «جمنا» از آوردن رئیسی » مطرح کرد که به نظر من در بين گزينههايي كه در جمنا مطرح شده است تنها آقاي قالبياف و آقاي رضايي در سطح رياستجمهوري و مديريت كشور بودند و بقيه افرادي كه مطرح شدند در ابتداي راه سياسي خود قرار دارند. نكته جالب در اين زمينه اين است كه برخي افرادي كه در جمنا مطرح شدهاند از عهده مديريت وزارتخانه خود نيز برنيامدهاند و هنوز سوالات زيادي درباره مديريت آنها وجود دارد. در مرحله اول بايد اين نكته را متذكر شوم كه اين اصولگرايان نبودهاند كه آقاي رئيسي را انتخاب كردهاند، بلكه آقاي رئيسي حاضر شده است با اصولگرايان همكاري داشته باشد. به نظر من شان توليت آستان قدس رضوي به دليل خدمت به بارگاه مقدس حضرت امام رضا(ع) از همه مقامهاي سياسي كشور بالاتر است. اين در حالي است كه در شرايط كنوني آقاي رئيسي با حضور در انتخابات بايد پاسخگوي تمامي ناكاميها و نقايص جريان اصولگرايي در گذشته باشد. به همين دليل نيز آقاي رئيسي نميتواند در انتخابات به دستاورد مهمي دست پيدا كند. بنده معتقدم با شرايط كنوني آقاي رئيسي بيش ازپنج ميليون راي نميآورد و در مقابل آقاي روحاني شكست خواهد خورد. اگر آقاي رئيسي كانديداي اعتدالگرايان ميشد با آراي بيشتري در انتخابات مواجه ميشد. اين در حالي است كه ايشان با دعوت اصولگرايان در انتخابات حضور پيدا كرده است و به همين دليل شانس كمي براي موفقيت در انتخابات خواهد داشت. بدون شك آقاي رئيسي با حضور در انتخابات، آينده سياسي خود را به مخاطره انداخته است.
روزنامه قانون نیز در گزارشی با عنوان« جمنـا یا جمـ نـا » نوشت:« نزديك به يك ماه تا انتخابات حساس رياستجمهوري ايران وقت باقيمانده است. انتخاباتي كه بدون شك نه تنها سرنوشت سالهاي آينده كشور را رقم خواهد زد، بلكه احتمال دارد دستاوردهايي كه در اين مدت توسط دولتيازدهم كسب شده است را نيز، با يك تصميم، انتخاب و رويكرد به كلي از بين برود. البته مردم ايران در بازههاي مختلف زماني به خوبي نشان دادهاند كه ميدانند چه تصميمي بايد بگيرند تا به آن هدفي كه بايد، برسند؛ حال اين تصميم برخي اوقات به نفع يك جناح بوده و زماني ديگر به سود جناح رقيب آنها، ولي ملت ايران همواره پيروز ميدان بوده است. همگان شاهديم كه در اين دوره انتخابات برخلاف ادوار گذشته، چندان شور وشوقي وجود ندارد و اين موضوع را شايد بتوانيم به پاي مشكلاتي نظيركانديدايابي اصولگرايان و نيز تثبيت نام حسن روحاني در سبد راي اصلاحطلبان نوشت. بررسي وضعيت ياران احمدي نژاد و اصلاحطلبان كمي واضحتر است ولي اصولگرايان اين روزها با بحراني مواجه شدهاند كه خودشان نيز سردرگم هستند و اين آشفتگي به تبع آن، در ميان افكار عمومي نيز نفوذ كرده است.»