هدف مذاکره ما این بود که امریکا بیآبرو بشود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریمها برداشته بشود و شما ملاحظه میکنید که بسیاری از تحریمها برداشته نشده است…
«همینطور که آقای رئیسجمهور گفتند واقعاً امریکاییها در این قضیه (برجام) از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند. خب بله، امریکا بیآبرو شد؛ این یک واقعیتی است و در این تردیدی نیست، اما من میخواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه امریکا بیآبرو بشود؟ هدف مذاکره ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریمها برداشته بشود و شما ملاحظه میکنید که بسیاری از تحریمها برداشته نشده…» این بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران و مسئولان نظام در هفته گذشته است که طی آن ایشان تلاش میکنند از انحراف افکار عمومی به واسطه دادن آدرس غلط جماعتی در داخل کشور جلوگیری نمایند.
آدرس غلط مورد اشاره حائز ویژگیهایی است نظیر آنکه اهداف اولیه و اصلی طرف ایرانی در مذاکرات هستهای مورد فراموشی قرار گرفته و به جای آن عبارات و کلماتی به عنوان دستاورد برای مذاکرات هستهای ذکر شود که هیچ نسبتی با منافع ملی و مطالبات اقتصادی مردم ندارد نظیر اینکه «برجام سایه جنگ را از روی کشور حذف کرد»، «توافق هستهای توانست حق غنیسازی را برای کشور به ارمغان بیاورد» و «یا اینکه خروج امریکا از برجام باعث بیآبرویی این کشور در سطح بینالمللی شد.» آدرس غلط دیگری که امروز تلاش میشود جامعه به واسطه آن دچار انحراف در «تشخیص و تصمیمگیری» شود این مسئله است که اروپا با امریکا متمایز و قابل اعتماد میباشد، میتوان منافع ملی را با توسعه همکاریها با اروپاییها تأمین کرد.
این هم یکی دیگر از دسیسههای جریانی است که پیش از امضای برجام بر اساس تئوری «توافق به هر قیمتی» اقدامات خود را پایه گذاری میکرد، امروز بر اساس «حفظ برجام به هرقیمتی» در تلاش است تا بدون حضور امریکا و تنها با کشورهای اروپایی برجام را ادامه دهد، آن هم در شرایطی که اروپاییها از تحقق کف خواستههای ایران ناتوان خواهند بود.
آدرس غلط مورد اشاره حائز ویژگیهایی است نظیر آنکه اهداف اولیه و اصلی طرف ایرانی در مذاکرات هستهای مورد فراموشی قرار گرفته و به جای آن عبارات و کلماتی به عنوان دستاورد برای مذاکرات هستهای ذکر شود که هیچ نسبتی با منافع ملی و مطالبات اقتصادی مردم ندارد نظیر اینکه «برجام سایه جنگ را از روی کشور حذف کرد»، «توافق هستهای توانست حق غنیسازی را برای کشور به ارمغان بیاورد» و «یا اینکه خروج امریکا از برجام باعث بیآبرویی این کشور در سطح بینالمللی شد.» آدرس غلط دیگری که امروز تلاش میشود جامعه به واسطه آن دچار انحراف در «تشخیص و تصمیمگیری» شود این مسئله است که اروپا با امریکا متمایز و قابل اعتماد میباشد، میتوان منافع ملی را با توسعه همکاریها با اروپاییها تأمین کرد.
این هم یکی دیگر از دسیسههای جریانی است که پیش از امضای برجام بر اساس تئوری «توافق به هر قیمتی» اقدامات خود را پایه گذاری میکرد، امروز بر اساس «حفظ برجام به هرقیمتی» در تلاش است تا بدون حضور امریکا و تنها با کشورهای اروپایی برجام را ادامه دهد، آن هم در شرایطی که اروپاییها از تحقق کف خواستههای ایران ناتوان خواهند بود.
عادیسازی روابط اقتصادی از رؤیا تا واقعیت
یکی از اهداف اصلی توافق هستهای «توسعه روابط اقتصادی میان ایران و کشورهای غربی» بود که چنین هدفی همچنان محقق نشده است چراکه امریکا – اروپا تاکنون ارادهای برای اجرای تعهدات خود نداشتهاند و پس از خروج امریکا از برجام همه توجهات به سمت کشورهای اروپایی جهت اجرای تعهدات بر زمین مانده است. جماعت مورد اشاره حتی بعد از خروج امریکا از برجام نیز اقدامات قابل توجهی صورت ندادهاند و به جای تلاش برای اخذ تعهدات قابل اجرا از اروپایی ها، تلاش میکنند تا امیدهای اجتماعی به برجام را این بار با اغراق در مورد تعهدات شفاهی اخیر اروپا صورت پذیر کنند آن هم در حالی که اروپا برای زنده کردن برجام مسیر پرچالشی را در پیش رو خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب در همین دیدار و در پاسخ به این آدرس غلط که طرف ایرانی توانسته میان اروپا و امریکا شکاف ایجاد کند نیز میفرمایند: «گفته میشود مثلاً بین اروپا و امریکا شکاف به وجود آمد، خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهری کماهمیتی هم بینشان [به وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین امریکا و اروپا شکراب به وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامه مذاکره برای این بود و این باید تأمین بشود؛ اگر این تأمین نشد، بقیه چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت و عرض کردم که [اروپاییها] مخالفت هم نمیکنند؛ اروپاییها دنبال امریکا حرکت میکنند، به همدیگر کمک هم میکنند…»
سفیدنمایی اروپا در حالی یکی از مهمترین اهداف میباشد که این پرسش مطرح میشود که آیا اروپا میتواند از منافع خود با ایران در مقابل اروپا دفاع و در مقابل سیاستهای امریکا ایستادگی کند؟ بعد از روز امضای برجام تا امروز گشایشی در زمینه سرمایهگذاری خارجی روی نداده است و دلیل اصلی این مسئله هم عدم امکان نقل و انتقال پول و همچنین ترس شرکتها از بازگشت مجدد تحریمها بود. پس از تکیه ترامپ به کاخ سفید این روند شدت بیشتری به خود گرفت چراکه وی از زمان مبارزات انتخاباتی و حتی پس از پیروزی به عنوان رئیسجمهور امریکا بارها گفته بود که این کشور برجام را به هم خواهد زد و این مسئله ترس شرکتهای اروپایی در همکاری با ایران را تشدید میکرد کمااینکه چنین مسئلهای در عمل نیز صورت خارجی به خود گرفت و امروز بسیاری از شرکتهای اروپایی ترجیح دادهاند روابط خود با طرف ایرانی را لغو یا حداقل تعلیق کنند. مشکل مورد اشاره تنها در حوزه سرمایه گذاری نیست و در سایر حوزهها از جمله مراودات بانکی، تجاری همین روند صورت گرفته است آن هم در حالی که از عواید برجام برای اروپاییها رشد ۳۷۹ درصدی صادرات به ایران بود. این مسئله نشان میدهد اروپاییها نگران هدررفت منافع اقتصادی خود در ایران هستند و به همین دلیل تلاش میکنند تا با خرید زمان، طرف ایرانی را با وعدههای شفاهی و غیر قابل وصول، از برچیده شدن برجام جلوگیری کنند. از سوی دیگر حجم تجارت اروپاییها با امریکا بسیار بیشتر از درآمد فعالیت در ایران میباشد کمااینکه همانطور که اشاره شد از روز خروج امریکا از برجام تاکنون حدود ۲۰ شرکت بزرگ اروپایی تعاملات خود با ایران را لغو یا حداقل به حالت تعلیق درآوردهاند.
رهبر معظم انقلاب در همین دیدار و در پاسخ به این آدرس غلط که طرف ایرانی توانسته میان اروپا و امریکا شکاف ایجاد کند نیز میفرمایند: «گفته میشود مثلاً بین اروپا و امریکا شکاف به وجود آمد، خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهری کماهمیتی هم بینشان [به وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین امریکا و اروپا شکراب به وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامه مذاکره برای این بود و این باید تأمین بشود؛ اگر این تأمین نشد، بقیه چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت و عرض کردم که [اروپاییها] مخالفت هم نمیکنند؛ اروپاییها دنبال امریکا حرکت میکنند، به همدیگر کمک هم میکنند…»
سفیدنمایی اروپا در حالی یکی از مهمترین اهداف میباشد که این پرسش مطرح میشود که آیا اروپا میتواند از منافع خود با ایران در مقابل اروپا دفاع و در مقابل سیاستهای امریکا ایستادگی کند؟ بعد از روز امضای برجام تا امروز گشایشی در زمینه سرمایهگذاری خارجی روی نداده است و دلیل اصلی این مسئله هم عدم امکان نقل و انتقال پول و همچنین ترس شرکتها از بازگشت مجدد تحریمها بود. پس از تکیه ترامپ به کاخ سفید این روند شدت بیشتری به خود گرفت چراکه وی از زمان مبارزات انتخاباتی و حتی پس از پیروزی به عنوان رئیسجمهور امریکا بارها گفته بود که این کشور برجام را به هم خواهد زد و این مسئله ترس شرکتهای اروپایی در همکاری با ایران را تشدید میکرد کمااینکه چنین مسئلهای در عمل نیز صورت خارجی به خود گرفت و امروز بسیاری از شرکتهای اروپایی ترجیح دادهاند روابط خود با طرف ایرانی را لغو یا حداقل تعلیق کنند. مشکل مورد اشاره تنها در حوزه سرمایه گذاری نیست و در سایر حوزهها از جمله مراودات بانکی، تجاری همین روند صورت گرفته است آن هم در حالی که از عواید برجام برای اروپاییها رشد ۳۷۹ درصدی صادرات به ایران بود. این مسئله نشان میدهد اروپاییها نگران هدررفت منافع اقتصادی خود در ایران هستند و به همین دلیل تلاش میکنند تا با خرید زمان، طرف ایرانی را با وعدههای شفاهی و غیر قابل وصول، از برچیده شدن برجام جلوگیری کنند. از سوی دیگر حجم تجارت اروپاییها با امریکا بسیار بیشتر از درآمد فعالیت در ایران میباشد کمااینکه همانطور که اشاره شد از روز خروج امریکا از برجام تاکنون حدود ۲۰ شرکت بزرگ اروپایی تعاملات خود با ایران را لغو یا حداقل به حالت تعلیق درآوردهاند.
تفاخر به قراردادهایی که فاقد دستاورد بودند
در حالی آدرس غلط برای انحراف افکار عمومی از اهداف اولیه برجام همچنان مورد وثوق یک جریان داخلی است که در برههای از مذاکرات فیمابین ایران با غرب و شرکتهای غربی (که با هدف جلوگیری از ورشکستگی وادار به ایجاد ارتباط اقتصادی باایران شدند) مورد تفاخر بودند، به طوری که امضای قراردادهایی نظیر توتال دستاوردهای برجام معرفی شد، آن هم درحالی است که خود شرکتهای ایرانی میتوانستند به جای توتال فاز ۱۱ را توسعه دهند و نیازی نبود که اجرای آن با هدف دعوت از شرکتهای خارجی پنج سال به تعویق بیفتد و جالب آنکه پیشتر فاز ۱۲ پارسجنوبی که حجم توسعه آن معادل ۳ فاز معمولی بود توسط شرکت پتروپارس ایران با موفقیت اجرا شده است. این مسئله نشان میداد ظرفیت داخلی برای اجرای این قرارداد وجود داشت، اما اصرار بر این بود که خارجیها در آن ورود کنند. به همین دلیل باید اصلیترین نقطه ضعف برجام را نگاه صرف به خارج و عدم تقویت بنیان تولید داخل دانست. به بیان بهتر، ضعف ایران در اجرای برجام این بود که به جای توسعه متوازن تولید داخل در کنار دعوت از خارجیها، با غفلت از تکیه بر توان داخلی، ایران را به شدت نیازمند خارجیها نشان داد.
ضرورت عبرتآموزی
آنچه مهم مینماید این مسئله است که باید تلاش شود به جای آدرس غلط به جامعه ایرانی، شفاف و صریح دستاوردهای مهم و به دست آمده برجام نظیر «غیر قابل اعتماد بودن امریکا»، «همپوشانی و همذاتپنداری اروپا با امریکا در هر شرایط و موقعیتی» و «ضرورت اتکا به توانمندی و ظرفیتهای داخلی به جای تکیه بر وعدههای شفاهی غربیها» جهت جلوگیری از هدررفت فراگیرتر منابع و سرمایههای کشور و در تریبونهای مختلف ابراز کنند. معظم له نیز در دیدار مورد اشاره به همین بخش از مسئله تأکید دارند که باید از اشتباهات صورت گرفته در برجام عبرت بگیریم: «اگر از تجربهها درس نگرفتیم، قطعاً ضرر خواهیم کرد. باید تجربهها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربهها درس بگیریم.»
منبع: روزنامه جوان