دست و پا زدن زبونانه تکفیریهایِ بدتر از داعشیِ مزدورِ ادارهء فِرَق و ادیان و سازمان تبلیغات اسلامی برعلیه طریقت فقر و درویشی نعمت اللهی گنابادی!
آخوندی موسوم به “کمیجانی” نویسنده ورقپاره هایی بر علیه اساس طریقت تصوف و عرفان اسلامی موسوم به «تشیع در ایران» و “تصوف در اسلام”در گفتوگو با خبرگزاری دروغپرداز موسوم به “فارس نیوز” چنین ادعایی میکند:
” مصطفی آزمایش از بزرگان فرقه گنابادی در اروپا میگوید «سنی کسی است که پیرو رسول خدا بوده و از دو زیادهروی بر کنار باشد، نه دشمن علی و اولاد او باشد و نه دشمن خلفای راشدین، به این ترتیب کسی که از خلفای راشدین بدگویی کند رافضی است و کسی که با علی(ع) مخالفت کند خارجی است، کسی که به خلفای راشدین و به آل رسول الله احترام گذارد و حرمت آنان را مراعات کند و سنت رسول خدا را نیز پاس بدارد، سنی محسوب میشود و به این اعتبار است که بسیاری از بزرگان تصوف و عرفان مانند سنایی، مولانا، عطار و شاه نعمت الله ولی را سنی خواندهاند!”
کمیجانی در گفتوگو با فارس:قدرتطلبی اقطاب مهمترین ویژگی فرقه گنابادیها است/ رفتار فرقه گنابادیها در تضاد با مبانی تصوف است
نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» گفت: اعتقادات این فرقه در خصوص ولایت، معنویت، شریعت، اجتهاد و بیعت با دیدگاههای متداول اسلامی تفاوتهای زیادی دارد، آنها فقط مسلک خود را بر حق دانسته و قطب خود را همطراز معصومین(ع) میخوانند.
حجتالاسلام داود کمیجانی نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» و کارشناس ادیان و مذاهب در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس با بیان اینکه ایران یکی از مراکز مهم رشد و توسعه تصوف بوده است، ابراز داشت: هر چند در یک دوره فطرت و رکود دو قرنه (قرن 13-11 ق)، صوفیه نمود خویش را در این سرزمین از دست داد و تا حد زیادی افول کرد، اما برخی از فرق وابسته به سلسلههای بزرگ تصوف در ایران به حیات خویش ادامه دادند.
*مهمترین فرقههای صوفیه در ایران
وی با اشاره به مهمترین فرقههای صوفیه در ایران گفت: فرقه «نعمت اللهی»، فعالترین فرقه تصوف در ایران است، مؤسس آن «نورالدین نعمت الله ولی» اهل حلب و مرید ابو عبدالله یافعی حنفی مذهب بود و پس از او به عنوان خلیفه وی به تبلیغ تصوف پرداخت، وی در دوران سلطنت «تیموریان» به ایران آمد و فرقه نعمت اللهیه را تأسیس کرد و با کمکهای مالی اسکندر (نواده تیمور) و احمدشاه بهمنی(حاکم منطقهای در هند) در اندک زمانی توانست مسلک خود را در منطقه وسیعی از ایران و شبه قاره هند گسترش دهد.
حجتالاسلام کمیجانی اظهار داشت: فرقه نعمت اللهی در هفت قرن گذشته با افت و خیز به حیات خود در ایران ادامه داده است، این فرقه تا زمان مجذوب علیشاه کبوتر آهنگی هیچ انشعابی نداشت. بعد از مرگ وی، زینالعابدین شیروانی ادعای قطبیت کرد. بعد از شیروانی نیز رحمت علیشاه شیرازی قطب شد و با مرگ وی این فرقه در ایران به شاخههای مختلف تقسیم شد که عمدهترین آنها نعمت اللهی «صفی علیشاهی»، «نور علیشاهی»، «کوثر علیشاهی»، «مونس علیشاهی»، «منور علیشاهی» و از همه معروفتر «سلطان علیشاهی گنابادی» است.
وی ادامه داد: یکی از معروفترین شاخههای سلسله نعمت اللهی در ایران شاخه نعمت اللهی گنابادی است، این گروه که به «طاووسیه» نیز معروف است، توسط محمد سلطان گنابادی پدید آمده، رهبر و سرسلسله کنونی این فرقه پس از محمد حسن صالح علیشاه، در حال حاضر نور علی تابنده است، امروزه فرقه نعمت اللهی گنابادی خود را به شاه نعمت الله ولی و در نهایت به امام علی(ع) منتسب میدانند و در ایران فعالیت نسبتاً زیادی دارند.
*قدرتطلبی اقطاب مهمترین ویژگی فرقه گنابادیها است
نویسنده کتاب «تصوف در اسلام» درباره مهمترین ویژگی این فرقه گفت: مهمترین ویژگی این فرقه قدرتطلبی اقطاب آن باید دانست. تلاش برای حضور در عرصه سیاست و قدرتطلبی ویژگی قدیمی این فرقه است، سران این فرقه از همان ابتدای تشکیل، با زد و بند با حکومتهای وقت و نفوذ در آنها تلاش زیادی کردند تا بتوانند بر سایر فرقهها تصوف برتری یابند.
وی افزود: آنان حتی در دروان پهلوی توانستند عدهای از درباریان را به گروه خویش وابسته سازند، از جمله عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاخان و جنایتکار معروف، نصیری رئیس سازمان ساواک، سرتیپ پرورش و برخی دیگر از رجال عصر پهلوی جزو این فرقه بودهاند. رابطه سلطان حسین تابنده با محمدرضا پهلوی و برگزاری مراسم هر ساله جشن تولد شاه در بیدخت گناباد و حضور اعضای فرقه در راهپیماییها به نفع محمدرضا شاه پهلوی نشانگر ماهیت سیاسی این فرقه است.
*قطب را همطراز با معصومین(ع) میدانند
حجتالاسلام کمیجانی تصریح کرد: اعتقادات این فرقه در خصوص ولایت، معنویت، شریعت، اجتهاد، بیعت، کشف و شهود و تکلیف، با دیدگاههای متداول اسلامی تفاوتهای زیادی دارد، آنها فقط مسلک خود را بر حق دانسته و بزرگان خویش را دارای کشف و شهود میدانند. آنان قطب خود را «ولی وقت» و همطراز معصومین(ع) میخوانند.
وی ادامه داد: برای نمونه نور علی تابنده یکی از بزرگان این فرقه میگوید «خلافت حق علی نبود، حق ملت بود و وظیفه علی، یعنی ما مسلمین حق داشتیم که بعد از پیغمبر به عنوان جانشین او، خلیفه مثل علی داشتیم»، وی در این عبارات، انتخاب خلافت را حق مردم میداند (نه حق خدا) و میخواهد بگوید خود مردم نخواستند این حق را به علی(ع) بدهند، و مسأله غصب خلافت مطرح نیست!
نویسنده کتاب «تشیع در ایران» بیان داشت: همچنین مصطفی آزمایش از بزرگان فرقه گنابادی در اروپا میگوید «سنی کسی است که پیرو رسول خدا بوده و از دو زیادهروی بر کنار باشد، نه دشمن علی و اولاد او باشد و نه دشمن خلفای راشدین، به این ترتیب کسی که از خلفای راشدین بدگویی کند رافضی است و کسی که با علی(ع) مخالفت کند خارجی است، کسی که به خلفای راشدین و به آل رسول الله احترام گذارد و حرمت آنان را مراعات کند و سنت رسول خدا را نیز پاس بدارد، سنی محسوب میشود و به این اعتبار است که بسیاری از بزرگان تصوف و عرفان مانند سنایی، مولانا، عطار و شاه نعمت الله ولی را سنی خواندهاند!
*پرداخت عشریه به جای خمس!
وی گفت: در خصوص ولایت نیز برخی عبارات منقوله از سران این فرقه حاکی از آن است که با وجود ادعای شیعه بودن، دارای باورهایی بسیار نزدیک به اعتقادات شافعی مذهبهای اهل سنت دارند و در مقوله اجتهاد نیز آنان شریعت اسلام را آن چیزی میدانند که ولی آنان بگوید، مثلاً یکی از قوانین خاص این فرقه که به حکم «سلطان علیشاه» مقرر شده، این است که مریدان به جای خمس و زکات، «عشریه» (یک دهم) به جناب قطب یا نماینده قطب بپردازند.
*وضعیت تصوف از اواخر صوفیان تا پایان حکومت زندیه
نویسنده کتاب «علم تطبیق ادیان» ابراز داشت: با انقراض صفویان و روی کار آمدن نادرشاه افشار اوضاع برای صوفیه ایران دگرگون شد. نادرشاه به علما و فقها تا حدی بیاعتنا بود و پس از او نیز کریمخان زند به موضوع مبارزه با تصوف کمتوجهی کرد، بنابراین قدرت و نفوذ مخالفان تصوف تاحدی فرو نشست، با این حال از اوایل سلطنت شاه سلطان حسین صفوی تا اواخر حکومت کریمخان زند، وضع تصوف در ایران کاملاً نابسامان بود.
وی افزود: اما در اوایل دوره قاجار بار دیگر فعالیت مشایخ نعمتاللهی آغاز شد. در عین حال، با همه فراز و نشیبها و مخالفتهای مختلف با تصوف، سلاسل صوفیه به حیات خود ادامه دادند، گرچه ممکن است به سبب غلبه تفکر مدرن، تجلیات فرهنگی آن گسترش چشمگیر نداشته باشند.، همچنین از قرون پیش در شبه قاره هند و برخی سرزمینهای غربی جهان اسلام از بعضی سلسلههای تصوف مانند «نقشبندیه»، «ذهبیه»، «قادریه» و «کبرویه» تشکیلاتی باقی مانده است، اما تشکیلات آنان به هیچ وجه رونق و استحکام اجتماعی گذشته را نداشته و ندارد.
حجتالاسلام کمیجانی خاطرنشان کرد: اما در ایران از حدود 100 سال پیش یعنی از اواخر دوران قاجار و سراسر دوران پهلوی، برخی سلسلههای تصوف با برخورداری از نوعی فضای مساعد و حمایتهای غیر رسمی دولت و استعمار به بازسازی تشکیلات درون سازمانی خود پرداختند و با انگیزه قدرت گرفتن، با دربار حکومت و برخی مراکز قدرت روابط نزدیکی بر قرار کردند، این روند پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قدرت گرفتن فقهای شیعی تا حد زیادی افول کرد و یا کنترل شد، اما به نظر میرسد که برخی سلسلههای نامآور مانند نعمتاللهی، خاکساریه و ذهبیه همچنان بر حفظ تشکیلات خویش اصرار دارند.
*فرقه گنابادی در مقابل اقتدار تشیع و فرهنگ استعمارستیز قرار گرفته است
وی ادامه داد: البته از نوع عملکرد آنان بر میآید که رفتارهای ایشان بر خلاف اسلافشان، با نوعی انگیزههای دنیاگرایانه و جاهطلبانه عجین شده، زیرا بسیاری، آنان را تنها مدعیانی صوفینما میدانند که برای طلب دنیا و کسب قدرت تلاش میکنند، از آنجا که برخی رهبران فکری ایشان سالها است که در اروپا در رفاه کامل زندگی میکنند، تصور بر این است که برخی راهکارهای ترویج مجدد مسلک تصوف در ایران با سرانگشت تدبیر استعمار، طراحی و اجرا میشود، گویا آنان با اصرار بر فعالیت در ایران تلاش دارند تا جبهه دیگری در مقابل اقتدار تشیع و فرهنگ استعمارستیز آن ایجاد کنند.
*مشخصات عمده سلسلههای صوفیه معاصر در ایران
این کارشناس ادیان و مذاهب بیان داشت: رهبران این فرقه ادعا دارند که مخالفان آنها، مخصوصاً علما و فقها، از حقیقت دور هستند و مسلک صوفیانه آنها تنها یا بهترین راه تعالی انسان است، رعایت شریعت رسمی اسلام را کم اهمیت قلمداد نموده و در مقابل بر پایبندی دقیق مناسک خود ساخته فرقه خود تأکید دارند، سیاستزدایی همراه با موضعگیریهای نامناسب، مشکوک در مقابل نظام اسلامی و بیان نظرات چند پهلو در خصوص اعتقادات رسمی تشیع، از مشخصات عمده سلسلههای صوفیه معاصر در ایران است.
انتهای پیام/
فردی موسوم به سمیه طالبی دارستانی از مزدوران اداره فرق و ادیان و سازمان تبلیغات اسلامی در گفتوگو با فارس نیوز مدعی شد که تصوف التقاطی با توجه به ترویج اسلام آمریکایی همواره مورد حمایت دشمنان نظام بوده است، دیانت اسلام و بتپرستی در فرقه گنابادیه یکسان است!
این به اصطلاح کارشناس قلابی و بیدانش ادیان و فرق در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس با بیان اینکه فرقه صوفیه بیچاره (گنابادیه) قائلند بر اینکه تنها راهی که از اسلام واقعی مانده آنها هستند، گفت: طبق دیدگاه فرقه صوفیه بیچاره (گنابادیه) دیانت اسلام و بتپرستی یکسان است و شاید بتوان ادعا کرد این اعتقاد شدیدترین انحراف صوفیه محسوب میشود که بزرگان فرقه به آن اعتقاد دارند.فرقه صوفیه سیر سلوک حقیقی را مختص خود دانسته و معتقدند بقیه مسلمانان همه راه را به خطا رفتهاند، بنابراین اگر قرار است فردی به مرحله از مراحل معنوی برسد، فقط از راه و مسیر آنها باید برسد.
وی با تأکید بر اینکه افزود: نگاهی به تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که جامعه ایران همواره از ناحیه فرقههای به اصطلاح مذهبی مورد تهدید قرار گرفته و این موضوع با شکلگیری نظام افزایش یافته است، چرا که این فرقههای مذهبی یا سیاسی با استفاده از فرصتهای به وجود آمده به ترویج اسلام امریکایی پرداخته تا اسلام ناب محمدی را تضعیف کنند.
*فرقه صوفیه به مخالفت صریح آموزههای اسلام ناب محمدی میپردازد
طالبیدارستانی با اشاره به اینکه فرقه صوفیه به مخالفت صریح آموزههای اسلام ناب محمدی میپردازد، بیان داشت: با بررسی کتب صوفیان به این موضوع پی خواهیم برد که بحث صلح کل یکی از ارکان اصلی تصوف التقاطی است و تنها نور علی تابنده قطب صوفیه پرچمدار این موضوع نیست، زیرا در کتاب چهل مقاله آمده: «مشایخ صوفیه در نزاعها و جدالها بین مذاهب مختلف داخل نشده با همه فرق به صلح و صفا سلوک میکردند و نسبت به همه علی السویه مهربان بودند»
وی درباره دیگر تفکرات این فرقه ادامه داد: صوفی هیچ عقیدهای را غلط نمیشمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت میشمرد و صلح کل را میطلبد، همه چیز برای او مساوی است و همه را به یک نسبت دوست دارد! بنابر نوشته یکی از کتب صوفیه تمام فرق و مذاهب و فلسفهها در چشم عارف در حکم نردبان است که به مدد آن میخواهد بالا برود، همین که بالا رفت با نردبان کاری ندارد.
*طبق دیدگاه این فرقه دیانت اسلام و بتپرستی یکسان است
این کارشناس فرق و ادیان تصریح کرد: طبق این دیدگاه دیانت اسلام و بتپرستی یکسان است و کعبه، میخانه، صمد و صنم یکی است و شاید بتوان ادعا کرد این اعتقاد شدیدترین انحراف صوفیه محسوب میشود که بزرگان فرقه به آن اعتقاد دارند، یکی دیگر از اعتقادات در فرقه صوفیه بیچاره(گنابادیه) نزول جایگاه نواب اربعه امام زمان(عج) است، به گونهای که شهرام پازوکی تئوریسین این فرقه در اینباره مینویسد: «نواب اربعه به نظر بسیاری از مشایخ صوفیه با اینکه افراد جلیل القدر و معتمد امام(عج) بودند، اما مقام معنوی نداشتند، بلکه تنها واسطه ظاهری بودند و وکالت در اخذ هدایا یا وجوهات و از این قبیل داشتند، آنان حتی جنبه علمی و فقهی خاصی هم نداشتند»
وی با تأکید بر اینکه رگههایی از بتپرستی در اندیشه فرقه صوفیه بیچاره دیده میشود، افزود: به عقیده اعضای فرقه صوفیه نعمتاللهیه گنابادیه یا همان دراویش صوفیه بیچاره تصور چهره قطب در نماز و سجده بر مرید واجب است که طبق نظر مراجع باعث باطل شدن نماز نیز می شود، همچنین اعضای این فرقه قطب خود را محور و مرکز عالم هستی میدانند و معتقدند تمام حرکات این عالم به اذن قطب است و به همین علت بر او سجده میکنند، میرزا زین العابدین شیروانی معروف به مست علیشاه که از سر سلسله فرقه است، میگوید: سالک باید در همه احوال و افعال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نشود و در هنگام ذکر و ورد و طاعت از وجه شیخ خود زائل نگردد.
*اعضای فرقه گنابادیه، باید مطیع محض اوامر قطب باشند
طالبیدارستانی با بیان اینکه اقطاب فرقه صوفیه بیچاره(گنابادیه) در نوشتهها و مکاتباتشان، مظهر تام خداوند، خلیفه الهی، نایبان امام، محل نزول وحی و الهام الهی معرفی شدهاند، ابراز داشت: کیوان قزوینی که مدتها در خدمت اقطاب این فرقه بوده و از طرف چندین قطب اجازه ارشاد داشت و بعدها از تصوف جدا شد، درباره قطب مینویسد: «از عمرم قسمت مهمی در شناخت اقطاب امروزه دنیا تلف شد. حالا میتوانم فتوا دهم که امروز موضوع قطبّیت وجود خارجی ندارد، همه متصنّع و کیسه خود پرکن هستند».
وی ادامه داد: اعضای فرقه گنابادیه، باید مطیع محض اوامر قطب باشند، این در حالی است که در مکتب اهل بیت فقط باید مطیع اوامر الهی بود و اگر بناست اطاعتی در میان باشد، اطاعت از خداوند و دستورات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و لاغیر، همچنین صوفیان معتقدند که اذکار و اوراد و بلکه همه اعمال، باید با اجازه شیخ و قطب باشد، وگرنه به کلی بیتأثیر است و عباداتش هیچ نفعی برای او نخواهد داشت.
*راه رسیدن به زیارت امام غایب را تشرف به مسلک درویشی میدانند!
این کارشناس ادیان درباره دیدگاه این فرقه راجع به امر به معروف گفت: علیرغم تأکید بسیار قرآن و روایات بر لزوم انجام امر به معروف و نهی از منکر توسط تکتک مسلمانان، محجوبی از مشایخ فرقه گنابادیه، انجام این واجب الهی که از فروعات دین است را منحصر در اجازه مراد سالک دانسته است، از دیگر اعتقادات دراویش میتوان به نگهداشتن سیبیل و اجازه نماز(نماز پشت سر صوفی) و استعمال مواد مخدر نیز اشاره کرد.
وی با اشاره اندیشه مهدویت در فرقه گنابادیه یادآور شد: مرتضی محجوبی شیخ سیار گنابادیه، همانند دیگر صوفیانی که درباره مقام قطب غلو میکنند، تنها راه وصول به امام زمان(عج) را تبعیت محض از قطب صوفیه (نور علی تابنده) دانسته و راه رسیدن به زیارت امام غایب را تشرف به مسلک درویشی میداند! او میگوید: «ما شیعیان به دو ظهور امام زمان معتقد هستیم، یکی با خلق خدا هم عقیدهایم. آن حال انتظار هم خیلی ثواب دارد. خود حال انتظار بسیار عالی است. یعنی علامت این است که دوستش داری و منتظرش هستی. آن ظهور تا دامنه قیامت هم معطلش باشی، نخواهی دید. مگر اول اینجا خبری بشود. زمانش را می خواهی بدانی کی است؟ در اتاق تشرف است. در اتاق تشرف است. پیالهات را پر میکند».
*نمونههایی از اعتقادات عمومی و اختصاصی سلسلههاى نعمتاللهیه
طالبیدارستانی درباره اعتقادات عمومی سلسلههاى نعمتاللهیه اظهار داشت: «اعتقاد به جدایى طریقت و شریعت»؛ یعنى اعتقاد به اینکه راه رسیدن به خداوند و مقامات بالاى عرفانى، غیر از آن راهى است که شریعت اسلام آورده است، «ادعاى الوهیت و ربوبیت» اقطاب مدعىاند که افعالشان افعال خدا و احوالشان صفات خداوند است، «ادعاى رسالت»، «یکسان دانستن همه ادیان»(اعم از الهى و غیرالهى)، «نفى انتظار فرج»، «نفى مذهب» و «اسقاط تکلیف» که مدعى هستند تنها راه رسیدن به یقین و حقیقت، روش صوفیانه است، این مبانی اعتقادات عمومی فررقه گنابادیه است.
وی با اشاره به اعتقادات اختصاصى این فرقه گفت: «ادعاى اولوالامرى»، «ادعاى جانشینى امام زمان(نیابت خاصه)»، «لزوم در نظر داشتن صورت مرشد در حال ذکر»، «ترک خمس و تقلیل خمس و زکات به یک دهم(عشریه)»، «اعتقاد به جدایى دین از سیاست» و «رها کردن شارب و مخالفت با سیره عملى ائمه اطهار(ع) از جمله اعتقادات اختصاصى فرقه صوفیه بیچاره است.
این کارشناس ادیان با بیان اینکه حسین تابنده بیعت را اولین مرحله ورود در طریق کمال بر مىشمرد، خاطرنشان کرد: طبق آموزههاى اسلام، اولاً بیعت کردن فقط با خداوند متعال و پیامبر اکرم(ص) و جانشینان او بر روى زمین، یعنى ائمه اطهار(ع) جایز است و آنها براى بیعت گرفتن از مردم کسى را تعیین نکردهاند، ثانیاً، بین شریعت اسلام و طریقت(سیر و سلوک معنوى) فرقى نیست و هر کس بخواهد به مقامات عالى و قرب الى الله برسد، باید شریعت اسلام را مو به مو مراعات کند.
*یکی از دلایل مرفهنشینی بزرگان این فرقه خوردن نان و پنیر است!
وی با اشاره به گلایه یکی از فقرا به نورعلی تابنده نسبت به مرفهنشینی و تجملگرایی بزرگان فرقه گنابادیه گفت: این فرد در این نامه به دور شدن بزرگان این فرقه از مسلک و طرق درویشی و سکونت در مناطق مرفه تهران و استفاده از وسائل نقلیه گران قیمت اعتراض کرد، نورعلی تابنده هم برای فرار از این موضوع آن را به سیاست و تبلیغات سیاسی مرتبط دانست و علت مرفه نشینی بزرگان این فرقه را صرفه جویی در زندگی و نرفتن به سینما و پارک دانست! همچنین این قطب در ادامه توضیحات خود بیان کرد یکی از دلایل مرفهنشینی بزرگان این فرقه خوردن نان و پنیر است!
طالبیدارستانی بیان داشت: نور علی تابنده قطب دراویش گنابادی با زیر سؤال بردن حیات امام زمان(عج)، عصمت ائمه(ع) و اصول دین، چندی پیش در جلسه سخنرانی خود که در دولتسرای تهران برگزار شده بود به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرده و بیان میکند: شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا(س) نمیشود و با گفتن شهادت حضرت زهرا مقام شهید را بیارزش میکنید، حضرت زهرا(س) رحلت کرده است. وی پس از پیروزی انقلاب و تحت تأثیر تفکرات لیبرالی و به دلیل همراهی با جبهه ملی و نهضت آزادی با نظام جمهوری اسلامی سر ستیز پیدا میکند، به طوری که یک بار در اوایل دهه 70 شمسی به دلیل بعضی اقدامات، دستگیر و به اتفاق بعضی سران نهضت آزادی مدت کوتاهی در زندان به سر برد.
انتهای پیام/