واحد تولید فیلم و سریال نهادهای اطلاعاتی در ایران سالهاست که از پررونقترین بخشهای این سازمانها است. هنوز پخش مجموعه “خارج از دید” تمام نشده که “مستند” تازهای به اسم “طراحی سوخته” درباره ادعای “سوءاستفاده جریانهای مارکسیستی از تجمعات کارگری در ایران و ماجرای اسماعیل بخشی” پخش میشود.
در چهار دهه گذشته بخشی از کار مشترک صدا و سیما و نهادهای اطلاعاتی، پخش روایتی متفاوت از رسانههای خارجی درباره وقایع سیاسی اجتماعی ایران بوده است.
اما در روزهایی که خیلی دور نیستند، تلویزیون ایران فقط دو شبکه داشت. ماهوارهها نه روی پشتبامها که موجوداتی در مجلات علمی بودند. شادترین برنامه رادیویی، “صبح جمعه با شما” بود با طنزهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی به آن “جوکهای باجناقی” میگویند.
در همین سالها اما صداهایی دیگر که صدا و سیمای ایران به آن “صداهای بیگانه” میگفت، سوار بر موجهای کوتاه، ازمرزها میگذشتند و برای ما آهنگهای درخواستی، “جام جهاننما” و خبرهای اعدام مخالفان را پخش میکردند.
این روایت دورانی است که صدای رادیوهای تحت پوشش صدا و سیما آنقدر بلند نبود که حتی به رادیوی اتومبیل رهبرش در کوههای شمال ایران برسد.
آیتالله خامنهای رهبر ایران، یک سال پس از رهبریاش در سال ۱۳۶۹ و در دیدار با مسئولان صدا و سیما از علاقهاش به رادیو گفت و اینکه چطور یک بار در فروردین که به کوههای شمال سفر کرده بوده موفق نشده، رادیو تهران را در اتومبیل حاملش بشنود. او در این دیدار میگوید ” شاید ده ایستگاه بیگانه در این رادیوی ما آمد-این جعبه نابهفرمان سر به هوا- ولی رادیوی تهران نیامد. من پیش آن راننده و بعضی از برادران محافظ که با ما بودند واقعا خجالت کشیدم.”
موج “رادیوهای بیگانه” قویتر بودند و به خاطر “پیام”های متفاوتشان، جذابیتشان هم بیشتر بود. بنابراین از همان اولین سالهای پس از انقلاب، مبارزه مدیران جمهوری اسلامی با امواج رادیو تلویزیونی شروع شد، مبارزهای که هنوز هم ادامه دارد.
برنامههایی که در همکاری امنیتی-رسانهای، بین نهادهای اطلاعاتی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامه کیهان تولید، پخش و تبلیغ میشوند، نمونهای از این مبارزهاند.
در بسیاری موارد، محتوایی که در تهیه این برنامهها به کار میرود، مدارک و تصاویری است که ماموران نهادهای اطلاعاتی، در ماموریتها و بازجوییها و “اعترافگیریها” از بازداشت شدگان به دست آوردهاند.
این مطلب مروری است بر برنامههایی که هر چند از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شدهاند اما برای ترویج گفتمانی به کار رفتهاند که نهادهای اطلاعاتی به آن تمایل داشتهاند.
“بررسی رادیوهای بیگانه”
اندکی پس از انقلاب در ایران، مسئولان صدا و سیما به فکر ساخت برنامهای افتادند که “ترفندهای رادیوهای بیگانه” را رو کند. پخش برنامه “بررسی رادیوهای بیگانه” از سال ۱۳۵۹ در گروه سیاست رادیو ایران آغاز شد.
یکی از سردبیران این برنامه به روزنامه جام جم گفته است “با توجه به تلاش رسانههای بیگانه برای انحراف افکار عمومی از وقایع موجود در کشور و تاثیر منفی بر اذهان عمومی جامعه، برنامه بررسی رادیوهای بیگانه با هدف خنثیسازی این ترفندها شکل گرفت.”
در برنامه “بررسی رادیوهای بیگانه” که هنوز هم پخش آن با عنوان بررسی رسانههای بیگانه، ادامه دارد، تهیهکنندگان برای مدیریت افکار عمومی که شنونده “صدای بیگانه” بودند، ابتدا بخشهایی از برنامههای رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور را پخش میکردند و بعد برای شنوندگانشان از این سخنان “رمزگشایی” میکردند.
مجید قنادباشی که زمانی از سردبیران این برنامه بوده به روزنامه جامجم توضیح میدهد که چطور وقتی رادیو فردا، صدای ایرانیهایی را پخش میکرد که در گفتوگو با این رادیو “ضد رخدادهای کشور” نظر میدادند کار برایشان دشوارتر شد چون به گفته او “نمیتوانستیم به مخاطب بگوییم این حرف ایرانیهاست…بنابراین سعی کردیم ثابت کنیم این موضع آن رادیوهاست و نه ایرانیها.”
هویت، چراغ، برلین
بعد از پایان جنگ ایران و عراق، مدیرانی که شغلشان شکلدهی به افکار عمومی بود کار سختتری در پیش داشتند. مردم دسترسی بیشتری به منابع فرهنگی “نامطلوب” پیدا کرده بودند و آنها شیوه تازهای را در پیش گرفتند که شامل بیاعتبار کردن روشنفکران و همدست نشان دادن آنها با دشمنان ایران بود.
در آرشیو نهادهای اطلاعاتی، ذخیره قابل اعتنایی از فیلم اعترافات روشنفکرانی وجود داشت که در سالهای پیش از آن، بازداشت شده بودند.
آنها پس از آزادی تاکید میکردند که این “اعترافها” زیر فشار امنیتی و حتی گاهی با وعده آزادی و بستن پروندهشان گرفته شده است. فیلم این “اعترافها” محتوای خامی بود که میشد از آن بهرهبرداری کرد و کسانی در نهادهای اطلاعاتی هم به همین فکر افتادند.
مجموعه برنامه هویت که سال ۱۳۷۵ از شبکه یک تلویزیون ایران پخش شد از جمله این “مستند”ها و حاصل همکاری وزارت اطلاعات، صدا و سیما و روزنامه کیهان بود. این مجموعه ابتدا از صدا و سیما پخش شد و مدتی بعد، انتشارات حیان متعلق به مهدی خزعلی بر اساس آن محتوا، کتابی منتشر کرد.
احمد پورنجاتی که در دوره ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، قائم مقام او بوده در گفتوگو با ماهنامه گزارش در اسفند ۱۳۸۸ در این مورد از جلسه مشترکی میگوید که با حضور او، علی لاریجانی و سعید امامی تشکیل شده و در این جلسه سعید امامی پیشنهاد میدهد برنامهای برای نقد جریانهای روشنفکری مخالف نظام ساخته شود.
آقای پورنجاتی میگوید با ساخت این برنامه مخالفت کرده و ادامه میدهد “مدتی گذشت و یک برنامه ساخته شده را به صوت نوار تحویل لاریجانی دادند. من با پخش این برنامه مخالفت جدی کردم البته لاریجانی گفت این برنامه ‘مورد تایید’ است. حالا اینکه ‘مورد تایید است’ یعنی چه، بگذارید سربسته بماند.”
علی لاریجانی در همان سالی که این برنامه پخش شد در مصاحبهای که در شماره ۶۳ مجله صبح منتشر شد همدلی خود را با محتوای برنامه هویت مخفی نکرد و گفت “یعنی این حضرات فکر میکنند ما اطلاع نداریم که از کدام سفارتخانه پول به اینها میدهند که فلان مقاله را بنویسند؟”
برنامه هویت تنها برنامه جنجالی دوران ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما نبود. سال ۱۳۷۷ در برنامهای به نام “چراغ” روحالله حسینیان، قتلهای زنجیرهای را به نزدیکان محمد خاتمی منتسب کرد.
دو سال بعد در فروردین ۱۳۷۹ هفده نفر از روشنفکران و فعالان سیاسی ایران از سوی حزب سبز آلمان به کنفرانس “ایران پس از انتخابات” دعوت شدند. محمود دولتآبادی، شهلا لاهیجی، عزتالله سحابی و محمدعلی سپانلو از جمله دعوتشدگان بودند.
صدا و سیمای ایران، دو شب متوالی برنامهای ۳۰ دقیقهای از محتوای این کنفرانس پخش کرد و بینندگانش برای اولین بار صحنههایی شامل برهنه شدن یک زن، رقصیدن و فریادهای مرگ بر جمهوری اسلامی را از تلویزیون حکومتی ایران دیدند و شنیدند.
بیشتر شرکتکنندگان در این کنفرانس پس از بازگشت به ایران، بازداشت، بازجویی، محاکمه و زندان را تجربه کردند.
“چشم در چشم روباه”
سال ۸۸ خیابانهای تهران و بعضی از شهرستانها، صحنه تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری بود اما این تنها مشکل جمهوری اسلامی نبود.
ویدئوهای “اعتراف” بعضی از شخصیتهای سیاسی مثل محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر پس از دادگاه پخش شده بود که مواضعشان تغییر کرده بود اما هنوز مدیران کشور نتوانسته بودند مردم معترض را قانع کنند که انتخابات در صحت و سلامت برگزار شده است. بنابراین هم باید با معترضان در خیابانها برخورد میکردند هم صدای تلویزیون فارسی بیبیسی را خاموش میکردند که اندکی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران کارش را شروع کرده بود.
سال ۱۳۹۰ با وجود بازداشتهای گسترده فعالان سیاسی، التهابها فروکش نکرده بود.
نهادهای اطلاعاتی ایران در این سال چهار روزنامهنگار را در تهران بازداشت کردند. کامپیوترهایشان ضبط شد و ماموران اطلاعاتی کنترل ایمیلهایشان را در دست گرفتند. حاصل این بازداشت، ویدئوهایی از جلسات بازجویی این چند روزنامهنگار و بعضی از تصاویری بود که از کامپیوترها و ایمیلهایشان به دست آمد.
الگوی “مستندسازی” بر اساس شیوهنامهای که از زمان سعید امامی در وزارت اطلاعات وجود دارد یک بار دیگر به کار آمد. نتیجه این کار تیمی نیروهای اطلاعاتی و صدا و سیما، ویدئویی بود که روی تصاویر مهمانی و رقص کارکنان بیبیسی فارسی، روایت مطلوب جمهوری اسلامی از برنامههای پیچیده این شبکه علیه نظام ایران بیان میشد.
یکی از بخشهای این “مستند” جایی است که گروهی از روزنامهنگاران بیبیسی در حال بازی کامپیوتری نشان داده میشوند ولی راوی میگوید “در حال برنامهریزیای هستند که اجرایش تا قلب تهران کشیده میشود.”
این شیوه برنامهسازی فقط برای مقابله با “ترفندهای رسانههای بیگانه” به کار گرفته نمیشود بلکه نهادهای اطلاعاتی ایران هر جا که نتوانند مخاطبانشان را قانع کنند که حق با گفتمان آنهاست از همین روش استفاده میکنند.
مستندهایی مانند “سراب” که در دهه هفتاد از صدا و سیمای ایران پخش میشد ماموریتش نشان دادن “سراب زندگی در غرب” به بینندگان این شبکهها بود.
بعد از جنجالهای سال ۱۳۸۸ و کشته شدن ندا آقاسلطان، در نتیجه همکاری سازمان صدا و سیما، پرستیوی و نهادهای اطلاعاتی فیلم “تقاطع” با همان الگوی سعید امامی ساخته شد تا ثابت کند برخلاف آنچه “رسانههای بیگانه” میگویند، کشته شدن ندا آقاسلطان، نه کار ماموران جمهوری اسلامی، که کار “ماموران دشمن” بوده است.
فیلم “حلقه شیطان” که سوژه آن موضوع عرفان حلقه بود در شرایطی ساخته شد که محمدعلی طاهری در زندان بود. ویدئوهایی که در ساخت این “مستند” از آن استفاده شد، در جریان بازجوییها از آقای طاهری و بعضی از پیروانش تهیه شده بود.
فیلم “تیشه بر ریشه” هم یکی از این مجموعههای حاصل از همکاری صدا و سیما و وزارت اطلاعات است که محتوای آن ویدئوی “اعترافات” احمدرضا جلالی، پزشک و محققی است که در سوئد اقامت داشت و در جریان سفر به ایران به اتهام همکاری با موساد بازداشت شد.
در سالهای اخیر فیلمهایی هم از “مصاحبه” با کسانی که به خاطر فعالیت در شبکههای اجتماعی حضور داشتهاند مانند مجموعه “بیراهه” پخش شده است. تصاویر به کار رفته در این “مستند”ها اعم از صحنههای بازجویی یا زمان تصویربرداری” به گونهای است که کسی جز نهادهای اطلاعاتی نمیتواند منبع آن باشد.
از میان همه کسانی که فیلم “مصاحبه”هایشان در زمان بازداشت از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد مازیار بهاری پس از آزادی و خروج از زندان از پرس تیوی (تلویزیون انگلیسی زبان حکومت ایران) شکایت کرد و آفکام، نهاد ناظر بر رسانههای بریتانیا این تلویزیون را به پرداخت ۱۰۰ هزار پوند جریمه محکوم کرد.
آفکام پس از اینکه پرستیوی جریمهاش را پرداخت نکرد، در حکم دیگری پروانه این شبکه را لغو کرد چون بر این باور بود که تصمیم گیری درباره برنامههای این شبکه و نظارت بر برنامهها در ایران صورت میگیرد، نه بریتانیا.
“خارج از دید”
یکی از مجموعههایی که به تازگی درباره ماجرای اعتراضها در ایران ساخته شده دو مجموعه “خارج از دید” است. بعضی رسانهها در ایران با “مهدی نقویان” مصاحبه کردهاند که از او به عنوان کارگردان مجموعه خارج از دید نام برده میشود و او در عین حال که میگوید “تصاویر دیده نشدهای از فتنه ۸۸” در مجموعهاش پخش میشود باز هم از “دشواری دسترسی به آرشیوها” گله میکند.
آقای نقویان به خبرگزاری فارس میگوید “من در این مستند تلاش کردم نشان دهم آن چیزی که آنها به عنوان تقلب عنوان کردند، توهمی بیش نبوده و با ساختارهای قانونی مانند شورای نگهبان، امکان چنین اتفاقاتی وجود ندارد.”
صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نهادهای اطلاعاتی در مواردی با تغییر دکوراسیون محل ضبط برنامه تلاش کردهاند این فضا هر چه بیشتر به فضای یک مصاحبه حرفهای که در شرایط آزاد انجام شده شبیه باشد. “اعتراف”های کسانی مثل مازیار بهاری و احمدرضا جلالی در چنین فضایی از صدا و سیمای ایران پخش شد. اما الگوی اولیه برنامهسازی همان است که بیست و چند سال پیش سعید امامی در وزارت اطلاعات بنیان آن را گذاشت.
نهادهای اطلاعاتی این “مستندها” را تولید میکنند و صدا و سیما چشمبسته، نوار آن را پخش میکند. محتوای این ویدئوها در کنار روایت مورد پسند مسئولان جمهوری اسلامی، تصاویری است که جز نهادهای اطلاعاتی کسی به آن دسترسی ندارد اما از علی لاریجانی تا عبدالعلی عسگری، هیچکدام از مدیران صدا و سیما در مقابل پخش این برنامهها مقاومت نمیکنند چون محتوای آن “مورد تایید” است.