جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » بین المللی » جشنواره فیلم فجر /

جشنواره فیلم فجر /

 

جشنواره فیلم فجر و داورهایش؛ از آوینی تا حاتمی‌کیا
امیر پوریا روزنامه نگار/ بی بی سی فارسی

در آماری جالب توجه در میانۀ دومین دهه از برگزاری جشنواره، این افراد با حضور در هیأت داوران چهار دوره از ۱۵ دورۀ نخست، رکورددار بوده‌اند: ابراهیم حاتمی‌کیا، محمد خزاعی، محمدباقر کریمیان و سه فیلمساز دیگر که همه سابقۀ مدیریت در بنیاد سینمایی فارابی یا خود وزارت ارشاد را داشتند یا بعد از آن، مدیر شدند: محمدعلی نجفی، منوچهر عسگری‌نسب و سیف‌الله داد.

در جشنواره‌های سینمایی سراسر دنیا، هویت هر دوره با نام‌های حاضر در تیم برگزارکنندۀ جشنواره و افرادی که در هیأت داوران هر دوره مسئولیت داشته‌اند، شناخته می‌شود.

اما مدیریت جشنواره فیلم فجر که تا کنون ۳۸ دورۀ آن برگزار شده، از این جهت که مدعی است هر دوره را نه‌تنها در مورد هیأت داوری، بلکه همچنین با تعیین هیأت انتخاب، اختیار هر دوره را به افراد مورد اعتماد خود سپرده است. این در حالی است که بسیاری جشنواره‌ها در هر دوره اساساً گروه مشخصی با عنوان “هیأت انتخاب” معرفی نمی‌کنند و افرادی در مجموعۀ مدیریتی جشنواره، مسئولیت انتخاب فیلم‌ها را به عهده دارند.

جشنواره‌ها عنوان رایج در ایران یعنی “هیأت انتخاب” را بر آنها نمی‌گذارند و در حقیقت مسئولیت رسمی انتخاب فیلم‌ها با گروه‌هایی که هر سال تغییر یابد و اعلام شود، نیست.

می‌توان گفت قالب هویتی و دیدگاه جاری در هر دوره از جشنواره‌های بین‌المللی، بعد از طی شدن مرحلۀ انتخاب فیلم‌ها و در کار هیأت داوری خود را نشان می‌دهد. در شرایطی که جشنوارۀ فجر هر دوره هیأت انتخاب ظاهراً جداگانه‌ای نیز داشته و تفاخر کرده که استقلال رأی این هیأت و همچنین هیأت داوران خود را برقرار داشته است. مروری بر تاریخچۀ جشنواره می‌تواند ضریب درستی این ادعا و جهت و جزئیات کار هیأت‌های انتخاب و داوری جشنوارۀ فجر را مشخص کند.

در طول سال‌های دهۀ شصت و حتی هفتاد، این هیأت‌های انتخاب از بین افراد نزدیک به نگرش رسمی شکل می‌گرفت و در اغلب دوره‌های ده سال نخست برپایی جشنواره، مدیران مختلف که گاه نقش مدیر فرهنگی داشتند و گاه تنها سابقۀ فرهنگی آنها در نقش ممیز بود، عضو هیأت انتخاب جشنواره بودند. در حقیقت به نظر می‌رسد این کار از طرفی به‌معنای تشکیل نوعی شورای نظارت در قالب هیأت انتخاب بوده و مدیریت دولتی ناظر بر سینما می‌خواسته از این طریق بر رعایت چارچوب‌های سیاسی، ایدئولوژیک و حتی اجتماعی و اخلاقی مورد تأیید خود در فیلم‌ها مطمئن شود. چون محصولات سالانۀ سینمای ایران در طول آن دو دهه این اجازه را نداشتند که بدون شرکت در جشنوارۀ فجر، راهی اکران شوند، به گونه‌ای ناگزیر، در ماه‌های نزدیک به زمان جشنواره تولید می‌شدند تا بودجه‌ای که برای تهیۀ آنها هزینه شده، به مدت کمتری راکد بماند.

در نتیجه، ترافیک دریافت نگاتیو و دوربین که تنها در اختیار مراکز دولتی بود، موجب می‌شد فیلم‌ها در آستانۀ جشنواره با کپی‌های اتالوناژ‌ نشده، صداگذاری نشده، بدون موسیقی یا از هر جهت، ناکامل به هیأت انتخاب ارائه شوند. این وضعیت همچون عادتی ترک‌ناشدنی همچنان با دست‌اندرکاران سینمای ایران مانده و در این دوران نیز با دیر رسیدن کپی فیلم‌ها به هیأت انتخاب یا حتی سئانس‌های اکران، هنوز ادامه دارد.

نتیجۀ بلافصل این امر، تازگی فیلم‌ها و نرسیدن به رؤیت ِ ممیزان و ارزیاب‌ها بود. بنابراین، جشنوارۀ فجر با گماردن شماری از همان افراد در هیأت انتخاب یا به‌کارگیری مدیرانی که به تعبیر رایج آن سال‌ها ارادت “مکتبی” خود را اثبات کرده بودند، می‌کوشید جشنواره را از فیلم‌هایی پر کند که به طور کامل ممیزی شده‌اند و اصلاحیه‌ خورده‌اند. به همین دلیل است که حتی افراد مسلط بر تاریخ سینمای ایران که مهجورترین صاحبان حرفه‌های سینمایی را نیز می‌شناسند، در رویارویی با نام‌های متعدد اعضای تکرارشوندۀ این هیأت‌ها در بیست دورۀ اول جشنوارۀ فجر، احساس می‌کنند با گروهی یکسر دور از سینما طرف‌اند: محمد خزاعی، مهدی فریدزاده، محمدباقر کریمیان، مجید بهمن‌پور، محمدحسین نیرومند، فرید حاج‌کریم‌خان و محمد رجبی.

توضیح نکته‌ای در اینجا ضروری به چشم می‌آید. آن جا که اشاره شد “فیلم‌ها اجازه نداشتند بدون شرکت در جشنوارۀ فجر، راهی اکران شوند”، بدان معنا نبود که تمام فیلم‌ها فارغ از هر نوع جداسازی، به طور مستقیم به جشنوارۀ فیلم فجر راه می‌یافتند. بلکه تمام تولیدکنندگان “ملزم” به ارائۀ محصولات سینمایی خود به جشنواره بودند و نمی‌توانستند بدون این ارائه، فیلم خود را صرفاً به منظور دریافت مستقیم پروانۀ نمایش به معاونت سینمایی وزارت ارشاد ارسال کنند.

در دفترچۀ سیاستگذاری سینمایی سال این الزام قید شده بود و در نتیجه، حتی اگر فیلمی در بخش مسابقۀ سینمای ایران پذیرفته نمی‌شد، باید همان اصلاحیه‌های اعمال‌شده از سوی هیأت انتخاب را اجرا و در بخش غیررقابتی “مرور یک سال سینمای ایران” شرکت می‌کرد. به این معنا، روش هیأت انتخاب بیش از آن که توجه به ویژگی‌های زیبایی‌شناختی، سطح تکنیکی و کیفیت سینمایی آثار برای راه یافتن آنها به بخش مسابقه باشد، رعایت تصویر مطلوب سیستم از جامعه و سینمای ایران بود. به تعبیر رایج در نهادهای دولتی، فیلم‌ها بیشتر “گزینش” می‌شدند تا انتخاب. حتی در هیأت‌های داوری نیز نام‌های رکورددار در سابقۀ داوری، معمولاً برپایۀ میزان نزدیکی به جریان رسمی به این همکاری فراخوانده می‌شدند.

در آماری جالب توجه در میانۀ دومین دهه از برگزاری جشنواره، این افراد با حضور در هیأت داوران چهار دوره از ۱۵ دورۀ نخست، رکورددار بوده‌اند: یک فیلمساز مورد وثوق سیستم (ابراهیم حاتمی‌کیا)، دو مدیر/مشاور دولتی (محمد خزاعی، محمدباقر کریمیان) و سه فیلمساز دیگر که همه سابقۀ مدیریت در بنیاد سینمایی فارابی (بازوی اجرایی معاونت سینمایی) یا خود وزارت ارشاد را داشتند یا بعد از آن، مدیر شدند: محمدعلی نجفی، منوچهر عسگری‌نسب و سیف‌الله داد.

احتیاط در این زمینه، حتی بعد از برداشته شدن قید ضرورت شرکت در جشنواره که در طول دولت اول محمد خاتمی در چهار سال پایانی دهۀ هفتاد روی داد، به همان شدت و قوت باقی است و هنوز می‌توان اسامی متعددی از مدیران دولتی یا مشاوران فرهنگی را در هیأت انتخاب هر دوره از جشنواره یافت که شاید منهای همین مسئولیت مقطعی، فعالیت سینمایی ندارند.

در دهۀ هشتاد، شیوۀ تازه‌ای برای آن که اندک سوابق فرهنگی و تولیدی در رزومۀ این افراد یافت شود، اختیار شد که تنها سر و شکل ماجرا را عوض می‌کرد اما همچنان هویت نظارتی هیأت انتخاب را تغییری نمی‌داد: این که شماری از مدیران سازمان‌های سینمایی خارج از وزارت ارشاد همچون سازمان سینمایی سوره (واحد سینمایی حوزۀ هنری سازمان تبلغیات اسلامی)، بنیاد مستضعفان و همچنین مدیران میانی یا رده‌بالای سازمان صدا و سیما را به هیأت انتخاب یا هیأت داوری دعوت کنند.

در همین سال‌های دهۀ هشتاد و نود که جشنواره می‌باید از نگرانی‌های مدیریتی دوره‌های دو دهۀ نخست فاصله گرفته باشد، نام‌هایی که بسیار در هیأت‌ها آمده‌اند، همه از این دست‌ بوده‌: حسین کرمی، مجید رضابالا، مجید شاه‌حسینی.هیأت داوری دورۀ سی و دوم نیز در طول برپایی جشنواره و حتی تا پایان مراسم اختتامیه، از فشارهایی که برای تغییر آرای آنها و حذف نام فیلم “عصبانی نیستم” ساختۀ رضا درمیشیان تحمل کردند، سخنی به زبان نیاوردند
دهه هفتاد و خانه سینما

بعد از آن که تشکل‌های صنفی مختلف فعالان سینما در دهۀ هفتاد پا گرفت و به تدریج در قالب جامعۀ اصناف سینمایی ایران موسوم به خانۀ سینما، تثبیت و تقویت شد، حضور سینماگران در هیأت‌های داوری جشنواره بیشتر به رسمیت شناخته شد.

در سال‌های دهۀ اول، گاه در کنار یک کارگردان دارای سابقۀ همکاری با مراکز دولتی یا بخش عمومی (در مقابل بخش خصوصی) مانند حاتمی‌کیا و نجفی یا ابراهیم فروزش، یک مدیر فیلمبرداری مانند فرهاد صبا یا مدرس سیما مثل اکبر عالمی یا یک سازندۀ موسیقی متن همچون فرهاد فخرالدینی نیز به جمع داوران وارد می‌شد. اما به طور عمده، هیأت داوران اغلب سال‌های دهۀ شصت حتی از یک نام سینمایی باسابقه، خالی مانده است. بازخوانی اسامی هیأت داوری دورۀ چهارم جشنواره می‌تواند کفایت کند: مجید بهمن‌پور، کمال حاج‌سید جوادی، فرید حاج کریم‌خان، محمد خزاعی، جلال رفیع، مهدی فریدزاده و منوچهر محمدی.

اما از آغاز دهۀ هفتاد با دعوت بیشتر از کارگردانان، مدیران جشنواره کوشش کردند آنها را در کنار یک یا دو مدیر ارزشی در گروه داوری بنشانند تا برآیند نظرات همراه با تذکر نکات اعتقادی یا خطوط قرمز امنیتی و سیاسی، به تعادلی میان ویژگی‌های هنری و فنی فیلم‌ها و سمت و سوی ایدئولوژیک یا جناحی آنها منتهی شود. با وجود این کوشش، ترکیب همین گروه‌ها به گونه‌ای چیده می‌شد که در نهایت کفۀ ترازو به سمت نگاه برآمده از مواضع رسمی، سنگینی کند.

نگاهی به جشنوارۀ سال ۷۱ و هیأت داوران‌ آن می‌تواند گویای همین نوع ترکیب‌بندی باشد: مرتضی آوینی ، عزت‌الله انتظامی، عزیزالله حمیدنژاد، مهدی شجاعی (داستان‌نویس و دبیر صفحات ادب و هنر روزنامۀ جمهوری اسلامی) و اسفندیار شهیدی (مدیر فیلمبرداری فعال در تلویزیون و مدرس دانشگاه صدا و سیما و کارگاه آموزشی عمار).

ادعای مدیریت سینمایی مبنی بر انتخاب داوران فارغ از جناح‌بندی، در سال‌های اخیر این جلوه داشته است که در هر دوره، ترکیبی از چندین حرفة سینمایی را در هیأت داوران قرار دهند. بعد از آن که در دورۀ هفدهم، مجموعه‌ای از پنج کارگردان (احمدرضا درویش، یدالله صمدی، کیانوش عیاری، احمد مهرانفر و داود میرباقری) یکی از چینش‌های عجیب تاریخ جشنواره را شکل داد، سعی در انتخاب دست‌اندرکارانی از شاخه‌های اصلی و مهم فرآیند فیلمسازی مانند بازیگری، فیلمبرداری و تهیه‌ و تولید فیلم، تنوع ترکیب‌ها را افزایش داد و در همین امتداد، باید تعداد اعضای گروه داوری نیز افزایش می‌یافت.

از این رو، از سال ۷۸ تا کنون، جشنوارۀ فجر همواره هیأت داورانی دست کم هفت نفره و گاه مانند دورۀ سی‌ام یا امسال (دورۀ سی و هشتم)، نُه نفره داشته است. اما در دو دورۀ بیست و هشتم و بیست و نهم که در دو سال بعد از وقایع انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ برگزار می‌شد، بحرانی با نپذیرفتن داوری از سوی سینماگران پرشمار شکل گرفت که در سال ۸۸ به حضور تنها یک سینماگر (مسعود جعفری جوزانی) در جمع هفت نفرۀ هیأت داوران و در سال ۸۹ با اعلام انصراف یکی از داوران (فاطمه گودرزی) به زوج شدن تعداد اعضای گروه (شش نفر) انجامید. در حالی که فرد بودن تعداد اعضا به منظور پرهیز از برابر شدن تعداد آرا برای انتخاب کاندیداها و برنده، از استانداردهای بدیهی داوری در تمام جشنواره‌های سینمایی به حساب می‌آید.

به طور کلی در چیدمان گروه داوری هیچ یک از دوره‌های جشنواره فیلم فجر، تخصص و سوابق سینمایی بر نزدیکی به پسند رسمی، ترجیح داده نشده است. حتی در یکی از اصرارهای مورد ادعای مدیریت جشنواره یعنی حضور یک منتقد سینمایی در جمع داوران که از دورۀ نوزدهم به رفتارهای رایج جشنواره اضافه شد، هیچ گاه منتقدی که دیدگاه‌های اعتراضی-انتقادی تندی نسبت به سیاست‌های دولتی داشته باشد، در این گروه حضور نداشت.

شاید تنها استثنا را بتوان به دورۀ بیست و نهم نسبت داد که علی معلم مدیرمسئول و سردبیر نشریه سینمایی دنیای تصویر و مدیر جشن حافظ، داوری جشنواره را پذیرفت و کوشید با اصرار بر دیده شدن فیلم‌هایی از مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی، تأثیر فرهنگی به جای بگذارد. البته برای مدیریت دولتی، انتخاب او از جهت سوابق مدیریتی در انجمن منتقدان و بازرسی خانۀ سینما و همچنین سابقة طولانی به عنوان مجری برنامه‌های سینمایی تلویزیون، توجیه‌پذیر بود و سمت و سوی مخالفی را نشان نمی‌داد. اجرای مراسم اختتامیۀ جشنواره در همان سال‌ها نیز نشان دیگری از همین اعتماد سیستم به او بود.

اما همان گونه که آقای معلم از اختلاف‌نظر قابل پیش‌بینی با اعضای دیگر هیأت داوران جشنوارۀ سال ۸۹ به‌ویژه حسن عباسی، استراتژیست تندرو دم نزد و تنها در بهبود حقانیت جوایز کوشید، هیأت داوری دورۀ سی و دوم نیز در طول برپایی جشنواره و حتی تا پایان مراسم اختتامیه، از فشارهایی که برای تغییر آرای آنها و حذف نام فیلم “عصبانی نیستم” ساختۀ رضا درمیشیان تحمل کردند، سخنی به زبان نیاوردند. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به انتخاب آنها به بازیگر جوان و دارای سابقۀ تئاتری این فیلم نوید محمدزاده تعلق می‌گرفت؛ اما رویکرد انتقادی فیلم نسبت به دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد باعث توقیف آن از میانۀ جشنواره و توصیه به داوران برای حذف فیلم از داوری شد.

اما بعد از پایان جشنواره، هوشنگ گلمکانی سردبیر قدیمی‌ترین نشریۀ سینمایی ایران ماهنامۀ فیلم، فرامرز قریبیان بازیگر و کارگردان باسابقه و کیانوش عیاری فیلمنامه‌نویس و کارگردانی که اغلب آثار خود او نیز زیر تیغ توقیف رفته بود و رفته‌ است، در گفت‌و‌گوهای خود از این که ناچار شده‌اند جایزه را به توصیۀ مدیران عوض کنند، پرده‌برداری کردند.

این نمونه‌ای است از نوع اعمال‌نظر مدیریت جشنواره در سال‌های گوناگون، که با این جملۀ توجیهی در دل آیین‌نامۀ برگزاری جشنوارۀ ملی فجر آمده است:”حضور و شرکت نمایندۀ مدیریت جشنواره در بحث‌های جلسات هیأت‌های انتخاب و داوری، بلامانع است. لازم به ذکر است که این نماینده، حق رأی ندارد”.