جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های پنجشنبه هفتم آذرماه؛

مرور روزنامه‌های پنجشنبه هفتم آذرماه؛

 

سال ۹۸؛ کمترین میزان تولد‌ها در ۵۰ سال اخیر! برگ برنده جدید یمنی‌ها در دریا، بازگشت میزبانی جام جهانی کشتی فرنگی به ایران، هفت توصیه راهبردی رهبر انقلاب به بسیجیان، وزیر «ناهمسو» استیـضاح می‌شـود؟ تشدید وخامت اوضاع در نجف، سایه روشن‌های پرونده نجفی؛ تقاضای ۱۷ سال زندان برای شهردار اسبق، جزئیات دیدار ظریف با نماینده طالبان، سیر نزولی ارزش یارانه‌های نقدی و دوفوریتی تک نرخی کردن بنزین، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز پنجشنبه هفتم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در جمع بسیجیان درباره نابود شدن توطئه بزرگ دشمنان توسط مردم و ادای تکریم و تعظیم به ملت از یک سو و سخنان رئیس جمهور روحانی در تبریز مبنی بر بی خبر بودن رئیس جمهور از روز اجرای طرح افزایش قیمت بنزین از دیگر سو در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده و محمل یادداشت‌ها و گزارش‌هایی شده است.
طرح دو فوریتی تک نرخی کردن بنزین (شرق)، درخواست ۱۷ سال زندان برای محمدعلی نجفی (آفتاب یزد) و دیدار ظریف با نماینده طالبان و تلاش برای گفت‌وگو‌های افغان- افغان (اعتماد) از دیگر مواردی است که در تعدادی از روزنامه‌ها تیتر یک شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

بی‌خبری رئیس جمهور از روز اجرای طرح بنزینی حسن است یا عیب؟

مسعود پیرهادی، سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه سخنان روز گذشته روحانی را موضوع قرار داد و نوشت: روز گذشته، جناب رئیس‌جمهور، سخنانی بر زبان رانده‌اند که ابتدا باور نمی‌کردم از ایشان صادر شده باشد. خالی از لطف نیست گوشه‌هایی از حرف‌های ایشان را مرور کنیم و در خلال آن‌ها چند سؤال ساده بپرسیم.

«سال ۹۴ آخرین باری بود که قیمت بنزین را تغییر دادیم. ۹۵ مصمم بودم برای تغییر و وقتی در دولت مطرح کردم مخالفت شد و وقتی همه دولت مخالفت کردند ما عقب‌نشینی کردیم. (شما خارج از دولت هستید یا رئیس دولت؟) سال ۹۶ گفتیم طرح اصلاح قیمت بنزین را به مجلس ببریم و آن‌ها هم نظر بدهند خب به مجلس دادیم. در مجلس روی قیمت بنزین توافق شد، اما رئیس مجلس و کمیسیون تلفیق پیش من آمدند و گفتند یک سال دیگر این را عقب بی اندازیم و در سال ۹۷ اجرا کنیم. در ۹۷ خواستیم اصلاح کنیم تحریم شدید را داشتیم، خُب مجدد نشستیم بحث کردیم، شد پارسال همین موقع، در دولت گفته شد تا ۲۲ بهمن صبر کنیم. چون من خدمت آقا قول داده بودیم که سال ۹۷ اجرایی می‌کنیم رفتم پیش آقا، ایشان فرمودند: چرا پس اصلاح نمی‌کنید؟ گفتم دولت می‌گوید بعد ۲۲ بهمن. ایشان هم گفتند ایرادی ندارد بعد ۲۲ بهمن. بعد ۲۲ بهمن هم گفته شد الآن که شب عید است خب گذاشتیم برای بعد از عید. (از قبل ۲۲ بهمن نمی‌دانستید که بعد از ۲۲ بهمن را شب عید می‌نامند؟)
بی‌خبری رئیس جمهور از روز اجرای طرح بنزینی حسن است یا عیب؟ /استمدادطلبی از «لیاخوف» با کدام منطق؟ /سارقان چگونه مالخران را دور می‌زنند؟
«شبی که اجرا شد من هم نمی‌دانستم که این هفته است یا آن هفته. گفته بودم که هر شبی مناسب بود اجرایش کنید. من هم صبح جمعه فهمیدم قیمت تغییر کرده» (شما گویا از خیلی چیز‌ها خبر ندارید رئیس جان! ولی واقعا بی‌خبری یک رئیس‌جمهور از مسئله‌ای به این درجه اهمیت، حُسن است یا عیب؟ آیا بهانه به دست دشمن دادن و تلفات انسانی به بار آمده، حاصل این بی‌خبری بوده یا چیز دیگری در میان بوده است؟)

البته می‌گویند اگر تا سنّی به برخی خلق‌وخو‌ها عادت نکنید در کهن‌سالی بسیار بعید است بتوانید عادت خود را تغییر دهید، اما واقعا چرا عادت ندارید مسئولیت کرده‌ها و نکرده‌های خود را به عهده بگیرید؟ شما حتی برای تبرئه خود، می‌گویید «دولت» مخالفت کرد یا «دولت» گفت: فلان موقع انجام بشود یا نشود؛ نمونه‌های عجیبی دارد اتفاق می‌افتد؛ باز تا قبل از این‌که سپاه و بسیج و مجلس و قوه قضائیه و مقام عالی‌رتبه به‌زعم شما مقصر بودند، قابل‌تأمل‌تر بود تا الآن که خود را از دولت خارج می‌دانید و به دولت هم عتاب می‌کنید. مگر کسی جز شما نفر اول دولت است؟ گویا احساس غریبگی می‌کنید با دولت. این دولت، دست‌پخت خودتان است؛ تازه هم به مسند قدرت تکیه نزدید که بخواهیم وقت بیشتری بدهیم؛ تقریبا آفتاب دولتتان لب بام است.

ما که مکرر گفته بودیم دولت پیری که اغلب مدیرانش سال‌ها پیش، آزمون خود را پس داده و بسیاری رفوزه شده بودند، برای حل مشکلات کشور کارساز نیست؛ پس به تیم دولت، کم‌لطفی نکنید. آن‌ها هم شبیه خود شما هستند. در این سال‌ها برخی از مدیران خسته و نشسته، اندک‌اندک از کشتی شما پیاده شدند، البته نه اینکه سواران و باقی‌ماندگان در این کشتی، سرحال باشند و پای‌کار، اما هنوز وقت رفتنشان فرا نرسیده است. یادتان هست ناخدای کشتی انقلاب، یادتان داد مخاطب باید‌ها شما هستید؟ اما گویا فراموش کردید و باید یادآوری کرد که هم مخاطب بایدها، هم مسئول خوب و بد اجرا در این کشور شخص شما هستید. روش‌های زمان مناظرات، واقعا کسل‌کننده شده است؛ جا دارد تیم عملیات روانی و مشاور‌های نام‌آشنا، قدری خلاقیت به خرج دهند و مشورت درست به شما بدهند.

آقای رئیس! مردم ایران آن‌قدر بزرگوار هستند که از قصور‌ها و گاهی حتی از تقصیرات مسئولان، چشم بپوشند؛ اما به‌شرط آنکه مسئولانِ خطاکار را پشیمان و آماده جبران بیابند، نه اینکه مسئولان را در موضع طلبکار و ارباب ببینند. انقلاب شده که روحیه ارباب‌ورعیتی برچیده شود. مسئولان باید در عمل و نه در حرف، خادم ملت باشند وگرنه محبت مسئولان از دل مردم خارج می‌شود.

می‌دانید راز محبوبیت تک‌رقمی شما چیست؟ ساده‌اش این می‌شود که وعده‌های دو یا سه‌رقمی دادید و اجرایش را به خود نگرفتید. باور کنید هیچ‌کس جز رئیس دولت، امکان اجرای وعده‌های شمارا ندارد.

استمدادطلبی از «لیاخوف» با کدام منطق؟

روزنامه ایران در ستون درنگ امروز خود با تیتر استمدادطلبی از «لیاخوف» با کدام منطق؟ درباره حواشی تجمع روز دوشنبه میدان انقلاب نوشت: تجمع روز دوشنبه در میدان انقلاب متأسفانه مانند بسیاری از تجمعات و راهپیمایی‌های ملی این چند سال اخیر باز هم درگیر حاشیه‌ها و صحنه‌های تأسف‌باری بود که رنگ و بوی ملی نداشت. اما شاید تأسف‌بارترین آن‌ها در این شعار دوکلمه‌ای که روی یکی از پلاکارد‌ها نقش بسته بود، قرار داشت؛ «لیاخوف کجایی؟» لیاخوفی که تنها نقش او در تاریخ ایران، دست داشتن در طراحی و نهایتاً اجرای طرح به توپ بستن مجلس اول شورای ملی با هدف پایان دادن به جنبش مشروطه بود. این اتفاق سرآغاز دوره‌ای موسوم به استبداد صغیر شد که یک سال به طول انجامید. خیلی‌ها گفتند که این تنها یک پلاکارد ساده در میان تجمعی چندین هزارنفری است و باید آن را نادیده گرفت. اما واقعیت این است که نه تنها اصلاً این موضوع کوچکی نیست و نباید کوچک انگاشته شود، بلکه از جهات مختلفی تقبیح آن ضروری و تفسیر آن واجب است.

اولین موضوع این است که هر چند در همین تجمع شعار‌هایی غیرملی علیه نهاد‌های عمومی کشور مطرح شده بود و مجلس و دولت زیر سؤال رفته بود، اما استمداد طلبیدن از بیگانه برای ویران کردن نهادی که نماد جمهوریت نظام است، حتی به عنوان شوخی هم به اندازه کافی قبیح و زشت می‌باشد. در کدام دوره تاریخی از کشور ما، اقدام نظامی که هیچ بلکه حتی کوچک‌ترین دخالت بیگانه در امور داخلی ما در چشم ملت ایران ارزشمند بوده که امروز چنین شعاری آشکارا مطرح می‌شود؟
بی‌خبری رئیس جمهور از روز اجرای طرح بنزینی حسن است یا عیب؟ /استمدادطلبی از «لیاخوف» با کدام منطق؟ /سارقان چگونه مالخران را دور می‌زنند؟
سابقه لیاخوف در تاریخ کشور ما در یک جمله به تعطیلی جمهوریت و انسداد مسیر حکومت ملت بر ملت خلاصه می‌شود. مایه تأسف است که در همان مراسم روز دوشنبه شعار‌های دیگری از جمله «مجلس بی کفایت، دولت بی لیاقت، حاصل انتخاب است» خودنمایی می‌کرد. این نوع تهاجم به وجه جمهوریت نظام و انتخاب مردم چگونه و با چه منطقی قابل توجیه است؟ چطور در تجمعی که همه از حق مردم سخن می‌گویند، این طور اجازه زیر سؤال رفتن و توصیه به ویرانی وجوه مردمسالاری نظام به صورت آزادانه انجام می‌گیرد؟

سال گذشته عده‌ای قلیل از ایرانیان خارج از کشور در نامه‌ای از ترامپ درخواست تشدید تحریم‌ها را داشتند. وقاحت حرکت آن‌ها صدای تقریباً تمام گروه‌های سیاسی داخل ایران را درآورد و موجی از اعتراض به راه انداخت. آیا تقاضای وقاحت آرزو برای پیدا شدن لیاخوفی تازه جهت ویرانی مجلس منتخب ملت کمتر از آن درخواست خجالت‌آور از ترامپ است؟

برخی معتقدند در میان آن جمعیت انبوه، این‌ها فقط چند پلاکارد ساده بوده. اما مسأله و سؤال دیگر این است که اتفاقاً چرا کسی در آن جمعیت متوجه و معترض این دست درخواست‌های غیرملی و ضد دموکراتیک، خصوصاً شعار «لیاخوف کجایی» نشده‌اند؟ در سال‌های گذشته به طور متعدد شاهد بودیم که در همین دست تجمعات برخی افراد چطور متعرض مقامات رسمی دولتی یا چهره‌هایی از جناح‌های رقیب خود می‌شدند. آیا شعار انحرافی و ضدملی «لیاخوف کجایی» برای همین عده ارزش اعتراض نداشت؟ منتقدان دولت در تمام سال‌های گذشته در برابر تلاش‌های دیپلماتیک دولت و برنامه‌ریزی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی استدلال کرده‌اند که این مسیر کاملاً اشتباه است، چون در آن توجهی به ظرفیت‌های داخلی و اقتصاد مقاومتی که وجه اصلی آن درون‌زا بودنش است، نشده است. جای سؤال است جریانی که برای انتقاد از دولت به بی‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی اشاره دارد، چطور می‌تواند برای حل معضل کارآمدی مجلس از دیدگاه خودش متوسل به روح کلنل روسی شود؟ واقعاً اصلاح مجلس هیچ روش درون‌زایی ندارد که نیاز نباشد لیاخوف را برای درست کردن-بخوانید ویران کردنش- از قبر بیرون بکشیم؟ در نهایت، اما شاید نقد اصلی ناظر به نخبگان سیاسی باشد که تشدید دوقطبی‌ها در کشور را روشی معمول برای سیاست‌ورزی خود کرده‌اند و روز به روز بیشتر جامعه و مسئولین را در قطب‌هایی نظیر «خودی و غیرخودی»، «خدوم و خائن»، «مقاوم و سازشکار» و امثال این‌ها دسته‌بندی می‌کنند. خطر تأکید بر این دوقطبی‌ها درست در همین دست جا‌ها خود را نشان می‌دهد. جا‌هایی که معلوم می‌شود که در حد فاصل این شکاف‌ها چه شعار‌ها و تفکرات خطرناک، غیرملی و ضد ایرانی به نام دفاع از ارزش‌ها و انقلاب می‌تواند شکل بگیرد. شعار‌ها و تفکراتی که نه محتوا و نه حتی دیگرصورت ظاهری آن هم نسبتی با ارزش‌های انقلابی ما ندارند.

سارقان چگونه مالخران را دور می‌زنند؟

حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان تکیه سارقان به «دیوار» نوشت: مهم‌ترین موضوع برای سارقان، از بین رفتن واسطه‌ای به نام مالخران و مهم‌تر از آن مصون ماندن از گرفتار شدن آسان به دست پلیس است. در فضای ایجاد شده، سارقان هم اموال سرقت شده را به قیمت روز در سایت‌های دیوار یا شیپور به فروش می‌رسانند و از این راه هم پول حسابی به جیب می‌زنند و هم کسب و کار مالخرانی که با ترس با آن‌ها کار می‌کردند را کساد می‌کنند، بنابراین یکی از مهم‌ترین دلایلی که سبب برقرار ماندن رونق کسب و کار سارقان شده‌ است، می‌تواند مربوط به همین باشد، یعنی تبدیل آسان اموال سرقتی به پول نقد. در مورد انتشار آگهی در این سایت‌ها که کالای دسته دوم هم عرضه می‌کنند هیچ منعی برای افراد وجود ندارد. این امکان تنها از طریق یک گوشی تلفن همراه هوشمند فراهم می‌شود.

در حال حاضر سارقان پس از سرقت اموال، عکس آن را با گوشی تلفن همراهشان تهیه کرده و پس از دریافت یک کد از سایت دیوار یا شیپور، آگهی فروش کالا را در سایت منتشر می‌کنند و بعد از پیدا کردن خریدار آن را به فروش می‌رسانند. در مورد کالا‌ها هم محدودیت چندانی برای عرضه آن وجود ندارد. از طلا گرفته تا اشیای عتیقه، شمشیر‌های سامورایی و گاهی اسلحه و خلاصه هر چیزی که بشود با فروش آن به پول نقد رسید.

بی‌خبری رئیس جمهور از روز اجرای طرح بنزینی حسن است یا عیب؟ /استمدادطلبی از «لیاخوف» با کدام منطق؟ /سارقان چگونه مالخران را دور می‌زنند؟

اگر سری به این سایت‌های پرطرفدار زده باشید با بازار گسترده‌ای مواجه خواهید شد که هر ثانیه بر شمار کالا‌هایی که در آن عرضه می‌شود اضافه می‌شود، بنابراین شناسایی کالای سرقتی بین کالا‌های عرضه شده امری غیرممکن خواهد بود. یکی از مهم‌ترین دلایل این عدم امکان، مربوط است به رویه‌ای که در فضای حقیقی در خرید و فروش اموال وجود دارد به این معنی که کالا‌های خریداری شده از فروشگاه‌یا مغازه‌ها، فاقد شناسه هویتی هستند و همین فقدان شناسه هویتی سبب می‌شود تا کالا به راحتی در هر محلی به فروش برسد بدون اینکه امکان رد‌یابی آن از سوی پلیس وجود داشته‌باشد، بنابراین تا زمانی که رویه مستقر در جریان است کسب و کار این دسته از تبهکاران هم رونق خواهد داشت. موضوع دیگر درباره اقدام‌های پلیسی و قضایی برای مقابله با این اقدام سارقان است. بدون تردید پلیس نمی‌تواند مانع ارائه آگهی دادن افراد به این دسته از سایت‌ها شود؛ چراکه مشخصه‌ای برای سرقتی بودن کالا‌ها وجود ندارد. همچنین نمی‌تواند مانع فعالیت قانونی این سایت‌ها شود؛ چراکه در حال حاضر این دسته از فعالیت‌ها در جریان گسترش شبکه‌های مجازی در سراسر جهان صورت گرفته و مدیران آن هم به صورت قانونی مجوز‌های فعالیت را از منابع قانونی دریافت کرده و با پلیس هم همکاری کرده‌اند. در حال حاضر تنها راه کاهش امکان بروز عمل مجرمانه در این دسته از سایت‌ها را تنها می‌توان با ارتقای ضریب امنیتی، آن هم از راه راستی آزمایی بیشتر کاربران به کار گرفت که تجربه نشان داده است که سارقان به راحتی راه‌های دور زدن این دسته از راستی‌آزمایی‌ها را با به کار گرفتن سیم‌کارت‌های اعتباری یا فاقد هویتی آموخته و آن را به کار گرفته‌اند. مخلص کلام اینکه گسترش فعالیت‌های مجازی برای فروش کالا سبب افزایش بروز جرائم خصوصاً سرقت‌های خرد خواهد شد که متولیان امر به جای دویدن به دنبال سارقان در خیابان‌ها باید روش‌های پیشگیرانه در فضای مجازی را بررسی کنند و آن را به کار بندند.