جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » فرهنگ » مروری بر یک میراث مکتوب از دوران قاجاریه: ایران گردی با حاجی سیاح محلاتی/

مروری بر یک میراث مکتوب از دوران قاجاریه: ایران گردی با حاجی سیاح محلاتی/

کتاب «خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت» شرح ایران‌گردی‌های میرزا محمدعلی محلاتی است. او در این کتاب توصیف دقیقی از جامعه و همچنین میراث ایران در دوره قاجار می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، میرزا محمدعلی محلاتی معروف به حاج سیاح محلاتی جهانگرد و فعال سیاسی مشهور ایرانی است. او در سال ۱۲۱۵ ش در محلات به دنیا آمد و در سال ۱۳۰۴ ش در شمیران تهران درگذشت. او شخصیتی سیاسی بود و در جریان انقلاب مشروطه و بیداری ایرانیان نقش مهمی داشت.

یکی از دلایل اهتمام جدی او به مبارزات مشروطه خواهی سال‌ها جهانگردی‌اش است. وی به مدت ۱۸ سال کلیه دنیا را گشت و حتی به ایالات متحده آمریکا نیز سفر کرد و با رئیس جمهور آنجا دیدار داشت و تابعیت این کشور را نیز پذیرفت. خاطرات جهانگردی حاج سیاح در کتاب «سفرنامه حاج سیاح» منتشر شده است. سیاح در این خاطرات مهم‌ترین ویژگی غرب را که باعث آبادانی‌اش به نسبت ایران آن روزها شده، «قانون» می‌داند. قانون به زعم او باعث نظم نوین جوامع و در نتیجه پیشرفت آن در تمامی حوزه‌ها شده است.

حاج سیاح شوق بسیاری به مسافرت و دیدن جاهای مختلف ایران را نیز داشت و این کار را از سال ۱۲۵۶ شمسی، گویا در سی‌امین سال حکومت ناصرالدین شاه، به طور پیگیر انجام داد. خاطراتش از ایران و شرح ایران گردی‌های او در کتابی به نام «خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت» منتشر شده است. در دوره‌ای به سعایت برخی از رجال سیاسی و ندای قانون خواهی و آزادی خواهی حاج سیاح بدل به چوبی برای زدنش شد. بنابراین مأموران حکومت او را دستگیر و زندانی کردند و شرح این زندانی شدن نیز در این کتاب آمده است.

سیاح محلاتی به مدت ۱۸ سال کلیه دنیا را گشت و حتی به ایالات متحده آمریکا نیز سفر کرد و با رئیس جمهور آنجا دیدار داشت و تابعیت این کشور را نیز پذیرفت. خاطرات جهانگردی حاج سیاح در کتاب «سفرنامه حاج سیاح» منتشر شده است. این کنشگر مهم دوران مشروطه پیش از آغاز مبارزه به همه نقاط ایران از استان مرکزی فعلی گرفته تا مشهد، زنجان، شیراز، سیستان، کرمان، بوشهر و… سفر کرد. او در هر سفری، توصیف دقیق و حیرت آوری از مشاهدات خود را نگاشت. توصیفات او از وضعیت محیط زیست ایران را حتی امروزه هم در آن مناطق می‌توان یافت. گزارش‌های او از وضعیت فلاکت‌باری در ایران آن دوران حکایت دارند.

یکی از توصیفات او مهم او حاصل دیدارش از کرمان است. او درباره کرمان می‌نویسد: «وضع کرمان را بدتر از قائن و سیستان و هرجای ایران دیدم، اگرچه تمام ایران برای کسیکه دنیا را گردش کرده خرابه‌ای به نظر می‌آید که در هر طرف دست ظلم، جان و مال و ناموس و عقل و هوش و راحت مردم را گرفته عفونت ظلم تمام این فضا را پر کرده و تمام این خرابی‌ها را به سبب نبودن قانون در این مملکت می‌دانم، لکن کرمان را بدتر از همه جا دیدم با اینکه اهل کرمان ذاتاً آدم‌های ملایم و خوبی هستند و اگر راحت‌شان بگذارند حالت اذیت و تعرض به دیگران را ندارند، لکن دچار زندگانی ناگواری هستند.»

حاج سیاح در ادامه می‌نویسد: «اهل کرمان از شدت اضطرار اولاد خود را بشال بافی و فرش‌بافی می‌فرستند که اگر کامل و استاد شدند ۱۰ شاهی اجرت والا سه یا چهارشاهی می‌گیرند و اگر خطایی در کار یا جزئی سستی از آن بچه‌های کوچک دیده شود با سوزن به دست ایشان زده سوراخ می‌کنند… تمام خیاطی و لباس دوزی با زنان است به قیمت خیلی نازل. از صد خانه یکی قدرت ندارد شب چراغ روشن کند، بسیاری چند روز نان نیافته با شلغم و چغندر اگر پیدا شود، می‌گذرانند…»

این جهانگرد گفت‌وگوی خود با یکی از اهالی کرمان را هم به این شرح گزارش می‌دهد: «با یکی از اهالی کرمان در حمام بودم یک‌نفر مرا شناخته و بعد از تعارفات پرسید: کرمان را چگونه می‌بینید؟ گفتم آدم‌هایش خوب و بی‌شرارتند لکن خیلی خیلی پریشان هستند. گفت: با این قابلیت اراضی کرمان که علف صحرای آن زیره است بسیاری از مردم چنان پریشان هستند که نمی‌توانند مهمانی بخانه برند.» متأسفانه برخی از مناطق کرمان هنوز هم دچار چنین مشکلات اقتصادی هستند. البته حاج سیاح در حین گزارش مشاهداتش تاریخ برخی اماکن را نیز نگاشته است.

این کنشگر مهم دوران مشروطه پیش از آغاز مبارزه به همه نقاط ایران از استان مرکزی فعلی گرفته تا مشهد، زنجان، شیراز، سیستان، کرمان، بوشهر و… سفر کرد. او در هر سفری، توصیف دقیق و حیرت آوری از مشاهدات خود را نگاشت. به عنوان مثال او واقعه محاصره و گشودن کرمان به دست سپاه آقامحمدخان قاجار را نیز اینگونه می‌نویسد: «تمام اموال اهل کرمان به غارت رفته، خانه‌ها ویران گردیده و مردان به قتل رسیده. بسیاری از اطفال زیرپا و از بی‌کسی در خرابه‌ها تلف گردیدند. به این اکتفا نشده تمام لشگریان مشغول دریدن پرده ناموس زنان و دختران گردیده، چه‌ها کردند بشرح نمی‌آید. جمعی از دختران و عروسان با عفت و نجیب برای حفظ ناموس خود فرار کرده به قلعه دختر که در نزدیک شهر است پناه برده بودند، لشگریان بی‌شرم می‌ریزند که در آنجا آن‌ها را به دست آرند، دختران با شرف تماماً خود را بچاهی که در آنجا بوده می‌ریزند. لشگریان ناپاک رسیده کار را به این شکل دیده لب چاه را بروی آن بیچارگان خراب می‌کنند و الان چاه دختران و قلعه دختران یادگار آن تاریخ است.»

مشاهدات حاج سیاح از ایران به یک خودانتقادی فرهنگی هم رسیده است. او در سفر خود به شیراز به دیدن تخت جمشید هم رفته و با پدیده زشت وندالیسم و یادگاری نویسی روی دیواره‌های این بنای تاریخی مواجه می‌شود. او این پدیده زشت را این‌گونه شرح داده است: «در این منزل از مکاری خواهش کردم مرا به تماشای تخت جمشید ببرد و گفتم: «سابقا دیده‌ام لکن شنیده‌ام معتمدالدوله در آنجاها بعضی تعمیرات کرده می‌خواهم ببینم.» قبول کرد. صبح زود حرکت کردیم در کنار راه در سایه درختی افتادیم. من یکنفر برداشته به تخت جمشید رفتم نگاه کردم. به همان وضع نوزده سال پیش بود که دیده بودم. بعضی جاها کنده شده بود. یک نفر سرباز هم در آنجا بود کسانیکه آنجا می‌روند به او مساعدتی می‌کنند. خیلی متاسف شدم که چنین محلی بی صاحب افتاده هرکس به حجاری‌های زیبای آن یادگاری کنده، اگر اینجا را درست نگاه می‌داشتند از تمام دنیا برای سیاحت می‌آمدند و استفاده‌هایی دولت و اهالی می‌کردند.» مساله تخریب میراث فرهنگی و یادگاری نویسی بلیه‌ای است که امروزه نیز دچارش هستیم. شما امروزه یک بنای تاریخی در اصفهان، شیراز، کرمان، مشهد، همدان، زنجان و… را نمی‌توانید ببینید که روی آن یاددگاری نوشته نشده باشد. به نظر می‌آمد که این پدیده در زمانه فعلی بدل به یک سنت شده اما با کتاب حاج سیاح متوجه می‌شویم که در دوره قاجاریه نیز پدیده تخریب میراث فرهنگی توسط مردم عادی وجود داشته است.

مشاهدات حاج سیاح از ایران به یک خودانتقادی فرهنگی هم رسیده است. او در سفر خود به شیراز به دیدن تخت جمشید هم رفته و با پدیده زشت وندالیسم و یادگاری نویسی روی دیواره‌های این بنای تاریخی مواجه می‌شود. البته در آن دوره نیز مانند امروز عوامل دولتی نقش عمده‌ای در تخریب داشتند که برای مطالعه آن می‌توان به کتاب «سفرنامه مادام دیولافوآ» مراجعه کرد. برای تغییر در رفتار و کنش ایرانیان در زمینه حفظ میراث فرهنگی نیاز به فرهنگسازی است. متأسفانه تاکنون نهادهای ذیربط به این کار اقدام نکرده‌اند، بنابراین این بار بر دوش فرهیختگان جامعه می‌افتد. امید است که مردم عزیز ایران با مطالعه منابعی همچون «خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت» دست از چنین کارهایی بردارند. این کتاب متن بسیار مهمی است. هم ما را با وضعیت ایران در دوران ناصرالدین شاهی آشنا می‌کند و هم به ما معرفت‌های مهمی در زمینه جامعه و چگونگی نگهداری آن می‌دهد.

کد خبر