پنجشنبه , ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » خالیبندیهای نوجوانان قلم به مزد در ورقپاره “جوان” درسرخوردگی از شکست پروژه فضاحتبار “ایستگاه پایانی دروغ”!!

خالیبندیهای نوجوانان قلم به مزد در ورقپاره “جوان” درسرخوردگی از شکست پروژه فضاحتبار “ایستگاه پایانی دروغ”!!

قلم به مزدهای نوجوان در ورقپاره “جوان” از فرط شکست و ناکامی در پیشبرد پروژه مفتضح صوتی-تصویری موسوم به اصطلاح “مستند ایستگاه پایانی دروغ” ناچار شده اند علت توقف در پخش هجده قسمتی برنامه های این شیادی بزرگِ سناریونویسی – وکارگردانی شده را – در انتهای بخش سوم- به نحوی از انحاء ماستمالی نمایند و افسران آتش به اختیار اتاق خالی از فکر قرارگاه به اصطلاح پدافند سایبری جنگ نرم سپاه، به فرافکنیهای مضحک روی آورده اند!

سایت اطلاعاتی جوان وابسته به بخش تبلیغاتی و پروپاگاندایی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران باانتساب اتهامات مجعول به روح الله زم زیر عنوان” هم دروغ گفتم، هم فریب خوردم” ناشیانه قصد ادامه اغفال افکار عمومی مردم در ایران را دارد. اما مردمی که با بی اعتنایی خود به تبلیغات صدا-سیما، باعث بی اعتباری پروژه های از پیش شکست خورده سازمان اطلاعات سپاه  پاسداران شده اند، آیا پشیزی ارزش برای اباطیل قلم به مزدهای “نوجوان” ورقپاره موسوم به “جوان آنلاین” قائلند؟!

پس از انتشار مستند «ایستگاه پایانی دروغ» که به رسوایی کانال دروغ‌پردازی «آمدنیوز» انجامید، حالا ختم کلام را خود مدیر «آمدنیوز» بیان می‌کند: «مجبور بودم برای یک کار بزرگ‌تر، خبر جعلی هم بدهم… اعتراف می‌کنم فریب خوردم.»

سرویس جامعه جوان آنلاین: «آمدنیوز» یک نشانه است، برای کسانی که می‌خواهند بدانند چگونه می‌توان اخبار جعلی فراوانی را در میان چند خبر «درست بی‌اهمیت» گنجاند و به مخاطب چنین القا کرد که همه آنچه از این پس گفته می‌شود درست است. این کانال در مدت کوتاهی، مخاطبانی برای خود دست و پا کرد. هرچند از واکنش‌ها و بازخورد‌های اخبار این کانال در فضای مجازی معلوم بود که بیشتر مخاطبان واکنشی تمسخر آمیز به اخبار جعلی آمد نیوز دارند، اما برخی‌ها هم در داخل به سبب قاعده «دروغ هر چه بزرگ‌تر، باور آن راحت‌تر» و نیز به سبب رواج باور‌های ساده‌انگارانه، به برخی اخبار آمدنیوز استناد می‌کردند.
حالا در آغاز چله دوم، یکی از برکات انقلاب، به جان هم افتادن اپوزیسیون دروغ‌پرداز نظام جمهوری اسلامی و رسوایی ارتباط آن‌ها با اختلاسگران داخلی است، از یک طرف پول اختلاس شده در ایران به کمک سازمان‌ها و شخصیت‌های رسانه‌ای اپوزیسیون در خارج می‌رود، مانند قضیه مهدی خلجی و از طرفی دروغ‌پردازی به نام «اینترنشنال»، دروغ‌پرداز دیگری به نام آمدنیوز را به چالش می‌کشد که چرا این همه خبر جعلی به خورد مردم دادی.
در روز‌های ابتدایی پخش مستند «ایستگاه پایانی دروغ»، زم ابتدا کوشید، آن را ساختگی و غیرواقعی جا بیندازد، اما اتقان و استحکام مستند، مانع از آن شده است که او کوچک‌ترین خدشه‌ای به آن وارد کند، چه آنکه زم هر مقدار بخواهد از این تور اطلاعاتی نجات یابد، بیشتر رسوا خواهد شد؛ بنابراین راهی جز اقرار به دروغگویی و فریب‌خوردگی برایش باقی نمانده است.
در این میان، اما برخی رسانه‌های نشان‌دار ضد‌انقلاب که بار‌ها از او به عنوان تحلیلگر مسائل ایران دعوت کرده و دیدگاه‌های ضد ایرانی خود را از زبان زم بیان می‌کرده‌اند، هم دچار نوعی رسوایی شده‌اند. از این رو برای القای استقلال خبری به زعم خود می‌خواهند زم را به چالش بکشند، حال آنکه با این رویکرد، بیش از زم خود را به چالش کشیده‌اند. مخاطبان این رسانه‌ها لابد از خود می‌پرسند، اکنون که زم به این رسوایی اعتراف کرده، از کجا معلوم که دیگر رویکرد‌های آن‌ها هم تکرار این رسوایی نباشد.
شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال که با پول آل‌سعود تأسیس شده در گفت‌وگویی با زم به او می‌گوید آیا برای نگه داشتن مخاطبان خود دروغ گفتی؟ که او پاسخ می‌دهد: «بله برای یک کار بزرگ‌تر مجبور شدم دروغ بگویم!» مجری می‌پرسد: «چرا به مردم توضیح ندادید، چرا در کانال تلگرامی خود ننوشتید» و او با کمی مکث ابتدا می‌گوید: «از مردم معذرت می‌خواهم» سپس تصریح می‌کند: «ما فکر نمی‌کردیم که جمهوری اسلامی چنین کاری بکند. (مستند را پخش کند). امیدوار بودم که کار به پخش مستند نرسد. اما من دارم اقرار می‌کنم یک سری جا‌ها ما فریب خوردیم. اولین بارم بود که چنین کاری می‌کردم و در چنین موقعیتی قرار می‌گرفتم.»
مجری با قطع سخنان زم تأکید می‌کند که «اولین بار نبود، چون مدام تأکید می‌کنید که به یک سری اطلاعات دسترسی دارید که در اختیار هیچ رسانه‌ای نیست. همین الان که داشتید با من صحبت می‌کردید، ادعا کردید که دومین کازینوی بزرگ جهان در اختیار لاریجانی‌هاست، از کجا معلوم که این خبر هم مشخص نشود که مثل کوروش ۲ و ۱۷ دی بوده است؟» زم فقط به این پاسخ بسنده می‌کند که «من در یک جایی مجبور بودم به‌خاطر اینکه این اطلاعات بولتنی می‌شود، اطلاعات اشتباه بدهم. مانند اینکه آقای پهلوی در خانه خود از ارتش سان می‌بیند؛ که این حرف خنده‌دار و جوک بود.» او در پایان اذعان می‌کند که دستگاه‌های اطلاعاتی قصد داشتند از طریق من به اپوزیسیون نفوذ بکنند.