جمعه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » کتاب منتشر نشده درباره حلقه انحرافی: چرا از نظر مشایی برای دیدن علم خدا باید علم انسان را ببینیم؟

کتاب منتشر نشده درباره حلقه انحرافی: چرا از نظر مشایی برای دیدن علم خدا باید علم انسان را ببینیم؟

مشایی و بازیگران

از نظر حلقه بهار، اگر انسان می‌خواهد جانشین خدا شود باید علوم انسانی و علوم فنی و پایه را بیاموزد تا بتواند به جای خدا قرار بگیرد!

سرویس سیاست مشرق – همواره یکی از مهمترین مدعاهای حلقه انحرافی شکل گرفته در دولت‌های دهم این بوده که انحراف یک برچسب است که مخالفین سیاسی آقای احمدی‌نژاد برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هستند.

به تازگی کتابی به نام «روایت انحراف» توسط پژوهشگران «اندیشکده ولاء» و درباره عقاید و افکار حلقه موسوم به «حلقه انحرافی» تألیف شده است. در این کتاب که به زودی به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر خواهد شد، تلاش گردیده تا فراتر از تحلیل‌های سیاسی راجع به حلقه آقای احمدی نژاد و دوستانش، به بررسی افکار و عقاید وی و این حلقه پرداخته شود. کنکاشی که می‌تواند نسبت عقاید و افکار این حلقه با مکتب «اسلام ناب» را که انقلاب اسلامی تعین یافته وجه نهضتی آن در عصر کنونی است را مشخص نماید.

وب‌سایت «خبری-تحلیلی مشرق» به مرور گزیده‌ای از این کتاب را برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی با افکار و عقاید این حلقه منتشر خواهد کرد.

آن‌چه پیش‌رو دارید بخش نهم گزیده‌ای از کتاب «روایت انحراف» است که پیش از این، هشت بخش آن منتشر شده است. در این هشت بخش که به صورت گزیده‌ای کوتاه منتشر شده، دربارهٔ نگاه حلقه بهار به خدا، انسان و رابطه خدا و انسان، بحث‌هایی به اجمال مطرح شد. بحث‌هایی مانند خدای ذهنی، اصالت اومانیسم در منظومهٔ عقیدتی حلقه بهار و خداانگاری از انسان و خالق‌پنداری از انسان. در بخش هشتم، مؤلفه‌های مؤثر در امر ظهور از نگاه حلقه بهار مورد اشاره قرار گرفت. اسفندیار رحیم‌مشایی در تشریح مبنای اعتقادی خویش به امر ظهور، دو بحث آسمانی و زمینی را مطرح نموده و معتقد است که بحث‌های زمینی بهتر از بحث‌های آسمانی می‌توانند به درک ظهور کمکی کند و در این زمینه بایستی به بحث‌های زمینی رجوع داشت. در نگاه مشایی ممکن است مبانی و مفاهیم آسمانی و منطق الهی و توحیدی در زمین منشأ اثر، جدی و تعیین کننده نباشد.

**********

تقدیس علم

اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد بارها به صراحت بر «تقدیس علم» تأکید نموده و علم را رشته رسیدن به خدا دانسته‌اند. مشایی می‌گوید:

«هر چیزی که بوی علم و معرفت دهد مقدس است و قدسی، چون رشته رسیدن به خداست … ما با توسعه علم می‌خواهیم بزرگی ظرفیت جهان و انسان را نشان دهیم. می‌خواهیم با توسعه علم بفهمیم جهان چقدر پیچیده و دقیق است و بعد بفهمیم که چقدر انسان بزرگ و دقیق است.»

«باید در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قبل از هر چیزی ساحت علم تقدیس شود.»

از سخنان مشایی و احمدی‌نژاد برداشت می‌شود که آنان علم و فن آوری مدرن را با علم‌الهی یکسان دانسته و معتقد هستند آنچه به عنوان علم در جهان امروز شناخته می‌شود ظهور «علم» از اسماً الهی است. آن‌ها علم را شرط انسانیت دانسته و معتقد هستند با حذف علم، انسان حذف می‌شود و با حذف شدن انسان، خدا نیز حذف شده است. در این باره مشایی می‌گوید:

«انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می‌شود. انسان را که حذف کنیم، دیگر نیازی به حذف خدا نیست، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است.»

در یاداشت‌های پیشین توضیح داده شد که نوعی نگاه خداگونه به انسان در اندیشه حلقه بهار وجود دارد و این حلقه معتقد است که انسان، محور عالم بوده و بدون انسان، هیچ حقیقتی از جمله خدا معنایی ندارد و این انسان است که به همه عالم معنا می‌بخشد. از نظر این حلقه، خدا علمش را در اختیار انسان قرار داده و انسان می‌تواند از رهگذر علم، جانشین خدا در زمین گردد و البته در این جانشینی حتی اختیارات خدا را هم بر عهده بگیرد. احمدی‌نژاد در این باره گفته است:

«خداوند علم خودش را در اختیار بشر قرار داد و وی می‌تواند تا جانشینی خدا روی زمین پیش برود و جانشینی یعنی اینکه فرد شباهت‌هایی را به او دارد و می‌تواند اختیارات خداوند را هم بر عهده داشته باشد.»

از نظر حلقه بهار، هر کار علمی، کاری خدایی است و همه زمینه‌های علمی هم نور هستند و اساساً علم غیرالهی نداریم. این حلقه با تأویل علم در روایتی که علم را نور می‌داند به همه دانش‌های بشری، هر کار علمی را کاری خدایی به حساب می‌آورد. احمدی‌نژاد و مشایی معتقد هستند:

«کشف علمی، یک نخ زدن به دریای علم خداوند و معرفی به جامعه است. اصلاً علم غیر الهی داریم؟ یعنی در این عالم، علمی خارج از علم خدا وجود دارد؟ هر کس کار علمی می‌کند، کار خدایی می‌کند. بنا باشد هر چیزی در آینده بسازیم باید امروز از علم آغاز کنیم.»

«تفاوتی نمی‌کند توسعه علم در فیزیک باشد یا در علوم انسانی. اگر علم نور است، همه زمینه‌های آن نور است. ما باید بستر را بشناسیم. باید هویت انسان را به خوبی تعبیر کنیم و مهم است که بدانیم انسان کیست؟»

از نظر این حلقه، توسعه علوم انسانی و علوم فنی و پایه به معنای توسعه علم انسان است و اگر انسان می‌خواهد جانشین خدا شود باید این علوم را بیاموزد تا بتواند به جای خدا قرار بگیرد! در حقیقت این حلقه با تأویل آیه «و علّم آدم الاسماء»، آن را به معنای کسب علم تکنیکی و مدرن توسط انسان دانسته‌اند که انسان از طریق آن به جانشینی خدا می‌رسد! یعنی همین علوم مدرن که در بستر دین‌ستیزی، مادی‌گرایی و سکولاریسم سر برآورده می‌تواند انسان را جانشین خدا گرداند تا به جای خدا تصمیم بگیرد و اراده کند. اسفندیار رحیم‌مشایی می‌گوید:

«پیش‌تر گفته بودم که وقتی انسان می‌خواهد جانشین خدا شود، باید علم بیاموزد. خداوند نیز در این‌باره در اوایل سوره بقره می‌فرماید: «و علم آدم الاسماء»؛ و خداوند، اسماءی خود را به انسان تعلیم داد … معنای اسماً در اینجا اجمالاً می‌تواند حقیقت انسان باشد. خب اسماً را یاد داد؛ حالا مأموریت انسان چیست؟ خلیفه اللهی است؛ مأموریت انسان این است که خلیفه خدا باشد؛ خلیفه یعنی چه؟ یعنی قائم‌مقام و جانشین؛ یعنی به جای خدا تصمیم بگیرد. به جای خدا اراده کند. جای خدا؛ خلیفه الله»

از نظر مشایی، میان علم خدا و علم مدرن تفاوت چندانی وجود ندارد. شاید از همین رو باشد که بنا بر نظر وی با دیدن علم انسان، علم خدا را می‌توان دید و با تجلیل انسان می‌توان خدا را تجلیل کرد:

«تجلیل انسان یعنی تکریم و تجلیل خداوند. اگر بخواهیم علم خدا را ببینیم باید علم انسان را ببینیم.»

همچنین از نظر احمدی‌نژاد راه بزرگ شدن، انسان شدن، مهربان و عزیز شدن هم علم است:

«راه بزرگ شدن، انسان شدن، عزیز شدن و مهربان شدن، علم است و علم. جالب است که خدای متعال خود را بیشتر با دو صفت معرفی می‌کند: مهربانی و عالم بودن؛ و این هر دو از یک جنس است»

مشایی یافته‌های علمی را «دریافت درست» نامیده و اعلام می‌کند که هر جا «دریافت‌های علمی» با «دریافت‌های دینی»، بر عنصر سومی به نام «حقیقت» منطبق باشند، آنجا هم علم است و هم دین و اگر منطبق نباشند نه علم است و نه دین:

«یکی از دعاهای مأثور از پیغمبر این است «اللهم ارنی الاشیاء کما هی»؛ خدایا موجودات را، آنچنان که هست به من بنمایان. دین دریافت درست است. پیش از این گفتیم که علم هم دریافت درست است؛ یعنی هر جا که بر حقیقت منطبق باشد، هم دین است و هم علم و هر جا که بر حقیقت منطبق نباشید، نه علم است و نه دین.»

با اینکه مشایی حقانیت علم و دین را منوط بر انطباق آن دو بر «حقیقت» قلمداد می‌کند، ولی در جایی دیگر، واقعی بودن دین را مشروط بر علمی بودن و توسعه علم می‌داند و معتقد است اگر توسعه علم نباشد دین واقعیت خارجی نداشته و امری موهوم، خیالی و خطاست:

«یک نظام دینی باید بداند -ان‌شاءالله که می‌داند- که بدون توسعه علم، دین واقعیت خارجی ندارد و موهومات، خیالات و خطاست. در این حالت دریافت‌ها هم ناصحیح است.»

در واقع مشایی برخلاف گفته قبلی خود که واقعی بودن دین و علم را منوط به انطباق این دو بر حقیقت می‌دانست، در این سخن، واقعی بودن دین را منوط بر علمی بودن و توسعه علم می‌داند و به این ترتیب به علم در برابر دین اولویت و اصالت می‌دهد.

آیا از نظر مشایی «حقیقت» همان «علم» است؟! به نظر می‌رسد که صحبت مشایی از موضوع سومی (علاوه بر دین و علم) به نام «حقیقت» صرفاً یک لفاظی است و وی با عقب نشاندن دین به نفع علم، واقعی بودن دین را مشروط به توسعه علم می‌داند. مشایی پس از آنکه واقعیت خارجی دین را منوط و مشروط به توسعه علم اعلام می‌کند، در سطحی کلان‌تر علم را با ارزش‌ترین چیز معرفی کرده و با تقدیس آن، دین را امری نسبی می‌خواند:

«علم بالاترین چیزی است که در ذهن می‌توانیم برای آن ارزش‌گذاری کنیم؛ بنابراین اگر کسی می‌گوید علم، مقدس است، نه تنها سخن به گزاف نگفته بلکه به حقیقت بسیار مسلم اشاره کرده است … هم علم و هم دین نسبی است. واقعیت و حقیقت علم و دین یکی است… تمام عالم خلق شده که خدا فهمیده شود.»

 

کتاب منتشر نشده درباره حلقه انحرافی/ ۱۰
رابطه علم گرایی و موعودگرایی در افکار حلقه بهار

مشایی

در حالی که مشایی، مدعی باطن‌گرایی است، در عمل با کم اهمیت‌تر دانستن بحث‌های آسمانی و تخطئه احادیث، علم پوزیتیویستی را تقدیس می‌کند.

سرویس سیاست مشرق – همواره یکی از مهمترین مدعاهای حلقه انحرافی شکل گرفته در دولت‌های دهم این بوده که انحراف یک برچسب است که مخالفین سیاسی آقای احمدی‌نژاد برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هستند.

به تازگی کتابی به نام «روایت انحراف» توسط پژوهشگران «اندیشکده ولاء» و درباره عقاید و افکار حلقه موسوم به «حلقه انحرافی» تألیف شده است. در این کتاب که به زودی به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر خواهد شد، تلاش گردیده تا فراتر از تحلیل‌های سیاسی راجع به حلقه آقای احمدی نژاد و دوستانش، به بررسی افکار و عقاید وی و این حلقه پرداخته شود. کنکاشی که می‌تواند نسبت عقاید و افکار این حلقه با مکتب «اسلام ناب» را که انقلاب اسلامی تعین یافته وجه نهضتی آن در عصر کنونی است را مشخص نماید. وبسایت «خبری-تحلیلی مشرق» به مرور گزیده‌ای از این کتاب را برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی با جریان انحراف منتشر خواهد کرد.

آن‌چه پیش‌رو دارید بخش دهم گزیده‌ای است از کتاب روایت انحراف که پیش از این نه بخش از آن منتشر شده است. در این نه بخش که به صورت گزیده‌ای کوتاه منتشر شده است، دربارهٔ نگاه حلقه بهار به خدا، انسان و رابطه خدا و انسان، بحث‌هایی به اجمال مطرح شد. بحث‌هایی مانند خدای ذهنی، اصالت اومانیسم با خوانشِ کابالیستی در منظومهٔ عقیدتی حلقه بهار، خداانگاری از انسان و خالق‌پنداری از انسان. در بخش‌های هشتم و نهم که گزیده‌ای کوتاه از بخش نخستین فصل سوم کتاب روایت انحراف بود، درباره دو مولفهٔ مؤثر در امر ظهور از نگاه حلقه بهار، بحث‌هایی به اختصار مطرح شد. یکی از آن مؤلفه‌ها، نگاه مشایی به مبنای عقیدتی برای تحلیل امر ظهور بود. مشایی با ایجاد دوگانه‌ای با عنوان «بحث‌های آسمانی / بحث‌های زمینی» مدعی می‌شود که بحث‌های زمینی بر روی زمین مهم، منشاء اثر و مبنای درک تحولات در راستای امر ظهور است. او و احمدی‌نژاد در چهارچوب اصالت دادن به بحث‌های زمینی در برابر بحث‌های آسمانی، در مسیر تقدیس علم پوزیتویستی گام برداشته و مدعی می‌شوند که علم پوزیتویستی همان علم خدا بوده و مظهر ظهور اسم الهی در انسان به صورت عام است. آن‌ها دین بدون توجه به علم را مجموعه‌ای از خرافات و اوهامات می‌خوانند.

**********

گفته شد که مشایی صحبت از علم و دین و انطباق آن با عنصری به نام حقیقت نموده اما در برخی موارد علم مادی را بر دین برتری می‌دهد. اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد در مواردی کار علمی را کار دینی (باید توجه شود که آنها بر «حقیقت دین» تأکید دارند؛ نه بر دین) دانسته و تکفیک میان دین و علم را شیطانی می‌خوانند؛ این در حالی است که آنها معتقد به اصالت علم آن هم از نوع مدرن و پوزیتیویستی در برابر دین بوده و در سخنانی متناقض با تفکیک میان «آسمان» و «زمین»، بحث‌های آسمانی را فاقد اعتبار و توان تعیین‌کنندگی خوانده و بر علوم زمینی تأکید کرده‌اند:

«حقیقت دین با حقیقت علم یکی است … ما باید حقیقت دین را بار دیگر و به درستی بشناسیم، حقیقت دین را باید به درستی معرفی بکنیم. علم فیزیک، دین هست یا نیست؟ شیمی دین هست یا نیست؟ تاریخ و جغرافیا و نجوم و ریاضیات، دین هستند یا نیستند؟ اگر به آموزه‌های دینی که در بیان ائمه و علمای بزرگ است برگردیم، می‌بینیم این‌ها همه دین هستند و پرداختن به آنها، توسعه و نشر آنها، منطقاً، جوهراً و ذاتاً عین عبادت است.»

از نظر مشایی و احمدی‌نژاد، حقیقت دین با حقیقت علم یکی است و فیزیک و شیمی همان دین هستند. وقتی حقیقت دین همان علم باشد، طبیعتاً از دید آنان، مسیر پرکشیدن تا خدا نیز مسیر علم خواهد بود:

«دروازه ورود به کمالات و بزرگی‌های انسانی علم است … مسیر پر کشیدن انسان تا خدا مسیر علم است، هر خیر، رحمت، زیبایی و کمالی که به انسان عرضه می‌شود از مسیر علم است… علم باید به فناوری سپس کالا و به تجهیزات تبدیل شود و تجهیزات در خدمت انسان و ترویج محبت انسان‌ها باشد… برخی تصور می‌کنند که فقط کار روی احکام اسلامی، کار دینی است حال آنکه هر کار علمی که با نیت خدمت به بشر باشد کار دینی است.»

Image result for ‫مشایی + احمدی نژاد‬‎

علم در دیدگاه مشایی و احمدی‌نژاد ابزار تسخیر جهان است و خداوند این فرصت را داده تا انسان به تسخیر جهان و سلطه بر زمین بپردازد:

«خداوند همه این عالم حتی شب و روز را مسخّر انسان قرار داده است اما هنوز در سیاره نزدیک خود نتوانسته‌ایم مستقر شویم، چه رسد به اینکه مسلط شویم. خداوند فرصت داده است که بر همه هستی مسلط شویم و راهش علم است … دروازه ورود به کمالات و بزرگی‌های انسانی علم است. از مقدس‌ترین و زیباترین اقدامات انسانی، کار علمی به معنی وسیع کلمه است.»

«آن‌هایی که دامنه دریافت‌های تجربی‌شان بالاتر بود و به تعبیری، دانش لازم را برای سلطه بر زمین پیدا کردند، آن را به خدمت گرفتند، از آن بهره بردند و منطق‌ها را بیشتر فهمیدند. [منظور مشایی غربی‌ها هستند.]»

Image result for ‫سکولاریسم‬‎

از سخنان مشایی و احمدی‌نژاد در باب علم چنین بر می‌آید که آنها علم پوزیتویستی و سکولار موجود در دنیا را از جنس «علم الهی» دانسته و در ادعایی عجیب معتقدند علم انسانی همان علم خداوند است! همچنین آنها ارزشمندی دین را مشروط به انطباق آن با علم مدرن نموده و و در سطحی بالاتر ارزش و کارکرد وجود خداوند را مشروط به وجود علم انسان می‌دانند! مشایی و احمدی‌نژاد معتقد به اصالت یافته‌های علمی هستند و یافته‌های فوق را «دریافت» نامیده و این دریافت‌ها را هم سطح با دریافت‌ها در دین می‌دانند.

آنچه که اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد از آن به عنوان علم یاد می‌نمایند و مصادیق آن را فیزیک، شیمی، ریاضیات و فیزیولوژی معرفی می‌کنند، علمی است که در آن، «آسمان» حذف شده و جهان به جنبه تجربه‌پذیر و کمیت‌پذیر تنزل داده شده و معارف غیرقابل تجربه، هیچ و بی‌معنا انگاشته می‌شوند. علمی که با شورش رنسانس و نهضت اصلاح دینی بر علیه کلیسا در اروپا و شکل‌گیری پروتستانتیسم شروع می‌شود.

«علم‌گرایی» یکی از ارکان اصلی سکولاریسم است. در فرهنگ آکسفورد، سکولاریسم چنین معنا شده است: «سکولاریسم اعتقاد به این امر است که قوانین و تعلیم و تربیت و سایر امور اجتماعی به جای اینکه مبتنی بر دین گردد بر داده‌های علمی بنا می‌شود.» در این تعریف، اساس سکولاریسم، «علم‌گرایی» عنوان شده است. شباهت‌های زیادی میان این تعریف از سکولاریسم با قرائت‌های مشایی از علم وجود دارد. مشایی نیز دین و به صورت کلی آموزه‌های آسمانی را در زمین فاقد اعتبار و ظرفیت تعیین‌کنندگی دانسته و بر اصالت و تعیین کنندگی علوم تجربی (حتی برای معتبر شدن دین) تأکید می‌کند. قابل توجه است که در معنویت‌های سکولار نیز «علم‌گرایی» یا «ساینتیسم» یکی از ارکان اصلی است. اهمیت علم‌گرایی تا بدان حد است که امروزه فرقه‌ای با عنوان «ساینتولوژی» در غرب شکل گرفته است.

Related image

مشایی نیز بر علم تجربی تأکید کرده، از وجود مسائل بی‌خاصیت در دین گفته، از شریعت اسلام گذشته و بر «باطن ادیان» که از دید وی همان «اشتراکات انسانی» است تأکید نموده، دین را در چهارچوب علم پذیرفته و خارج از علم تجربی، دین را بی‌اعتبار دانسته و علم را وسیله تکامل (به معنای تسخیر آسمان‌ها و زمین) می‌داند.

مشایی در حالی میان علم الهی و علم مدرن، همسان‌پنداری کرده و علم انسان غربی را ظهور علم خداوند می‌خواند که علم خداوند متعال، مطلق است و بر همه موجودات هستی، پیش و پس از آفرینش، احاطه کامل دارد. بر علم الهی، تنزل و تکامل راه نداشته و ثابت است. حال آنکه علم تجربی تقدیس شده از سوی مشایی، در چهارچوب حس و تجربه محدود بوده، ابطال‌پذیر و تکامل‌پذیر است.

Image result for ‫مشایی + احمدی نژاد‬‎

همانگونه که در ابتدای بحث مشخص گردید نگاه تقدیس گرایانه مشایی و احمدی‌نژاد به مقوله علم، یکی از منابع اصلی در نگاه خاص آنان در موعودگرایی است. لذا باید نسبت علم با موعودگرایی در نزد این حلقه بررسی شود. مشایی معتقد است که امام زمان (عج) به همراه خود علم آورده و برای به اوج رساندن انسان‌ها از آن استفاده خواهند کرد:

«امام که می‌آید با خود علم می‌آورد، به آنهایی که علم را در برابر دین می‌دانند، می‌گویم که این یک برداشت کاملاً انحرافی است، امام برای اینکه انسان را به اوج برساند علم می‌آورد. من این را جایی گفتم دیدم یکی دو تا از بچه‌های متدین، مسئله‌دار شدند و گفتند علم خطرناک است! گفتم آن دینی که علم را قبول ندارد، باید در تنور انداخت و سوزاند، دینی که برای علم ارزش قائل نباشد، حتماً جهالت است، دیانت نیست، در روایت می‌گوید علم ۲۷ حرف است و انسان تا قبل از زمان ظهور فقط به ۲ واحد از آن می‌رسد یعنی برای آنکه انسان به مجموعه کاملی از علوم دست پیدا کند، انسان کامل را می‌خواهد، مدیریت انسان کامل را می‌خواهد، راهبری انسان کامل را می‌خواهد و یقین بدانیم که امام از رهگذر توسعه علم، انسان را ارتقاء می‌دهد.»

مشایی که برداشت خود از علم را در حوزه علوم اثباتی مدرن تعریف کرده، معتقد است که آن دینی که این نوع علم را قبول نداشته باشد، باید در تنور انداخت و سوزاند! وی معتقد است که امام عصر (عج) چون پیامبر نیست، فاقد معجزه بوده و کسی از ایشان طلب معجزه نخواهد کرد، بلکه این علم است که حجتی خواهد بود که مردم از وی خواهند خواست! مشایی در حالی این بحث به زعم خودش زمینی و ناشی از عقل خود را مطرح می‌کند که این دیدگاه، برخلاف روایات متعدد از اهل بیت (علیهم‌السلام) است. از جمله روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) که؛ هیچ معجزه‌ای از معجزات انبیاء نیست، مگر این‌که خداوند آن را به دست حضرت قائم (عج) برای اتمام حجّت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد:

«امام عصر (عج) پیامبر نیست که کسی از او معجزه بطلبد. قبول؛ اما اگر کسی امروز بیاید برای ایفای مأموریت تاریخی خود که هزار و چند صد سال از بروز و ظهور او گذشته است، آیا بشریت از او سند و مدرکی نخواهد خواست؟! حتماً خواهد خواست. فکر کرده‌ام که اگر امام عصر امروز، فردا، ده سال دیگر، صد سال دیگر یا … بیاید آیا بشریت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعید است که طلب نکند؛ اما آن حجت چیست؟ فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بشریت از او حجتی طلب کند، “دانش” طلب خواهد کرد.»

احمدی‌نژاد نیز همچون مشایی معتقد است علم تجربی، ابزار تسخیر آسمان‌ها و زمین است و امام زمان (عج) بعد از ظهور با قرار دادن همه این علم در اختیار انسان، موجب تحقق تسخیر آسمان‌ها و زمین به دست انسان و اثبات راستگویی خداوند می‌شود:

«خداوند همه این عالم حتی شب و روز را مسخّر انسان قرار داده است، اما هنوز در سیاره نزدیک خود نتوانسته‌ایم مستقر شویم، چه رسد به اینکه مسلط شویم. خداوند فرصت داده است که بر همه هستی مسلط شویم و راهش علم است … دروازه ورود به کمالات و بزرگی‌های انسانی علم است. از مقدس‌ترین و زیباترین اقدامات انسانی، کار علمی به معنی وسیع کلمه است.»

«آن‌هایی که دامنه دریافت‌های تجربی‌شان بالاتر بود و به تعبیری، دانش لازم را برای سلطه بر زمین پیدا کردند، آن را به خدمت گرفتند، از آن بهره بردند و منطق‌ها را بیشتر فهمیدند. [منظور مشایی غربی‌ها هستند]»

«امام کیست؟ امام همه علم کتاب است؛ «علم من الکتاب»، چقدر از کتاب است؟ چه کسی می‌داند «سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» چگونه محقق می‌شود؟ قرار است شما، ذره ذره آچار بیندازی، پیچ‌ها را بشناسی سفت کنی، شل کنی، تحلیل کنی که چطور می‌توانی بر طبیعت سوار شوی، چطور بر فضا سوار شوی؛ حال اینکه چگونه است این کار ذره ذره حاصل می‌شود؛ اما اگر در اختیار پیامبران بود چه؟ کیلو کیلو، تن تن، در اختیار بشر بود.»

همچنین اسفندیار رحیم‌مشایی و برخی مریدان وی معتقد هستند که امام زمان (عج) در زمان ظهور و بعد از ظهور از تکنولوژی پیشرفته ارتباطاتی استفاده خواهند کرد. مشایی در این باره معتقد است:

«فردا تکنولوژی‌های بالاتری می‌آیند. چون ما می‌دانیم که یاران امام کسانی هستند که در کف دست خود همه عالم را می‌بینند. چطوری در این کف، تصویری وجود دارد؟ نگویید نمی‌شود؛ می‌شود، فردا می‌شود.»

«امام حرف می‌زند، همه می‌شنوند. این چگونه امکان دارد؟ دویست سال پیش شاید این حرف باورش محال بود، ولی الان این تکنولوژی موجود است.»

می‌توان گفت افکار مشایی نسبت به رابطه علم و موعودگرایی به صورت خلاصه عبارت است از اینکه؛ علم، آن هم از نوع تجربی مدرن و پوزیتویستی، زمینه‌ساز ظهور است. امام زمان (عج) به این علم برای اثبات خود به مردم و انتشار دعوت جهانی‌اش نیاز دارند. پس از ظهور نیز از طریق این نوع علم، انسان شکوفا شده و خدایی می‌شود و آسمان‌ها و زمین به تسخیر انسان در می‌آید!

Image result for scientism

هیچیک از گزاره‌های مطرح شده توسط اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد از منابع دینی نیست، بخش عمده‌ای از این مباحث، «دریافت‌های» اسفندیار رحیم‌مشایی است. دریافت‌هایی که متناقض هم هستند. در حالی که مشایی، مدعی باطن‌گرایی است، در عمل با کم اهمیت‌تر دانستن بحث‌های آسمانی و تخطئه احادیث، به ماده‌گرایی و تقدیس علم پوزیتویستی روی می‌آورد. مشایی از یک سو از «ظهور اسماء» سخن گفته و آموزه‌های تصوف را به خدمت می‌گیرد و از سوی دیگر مدعی استفاده امام زمان (عج) از تکنولوژی ارتباطی پیشرفته برای ارتباط با مردم می‌شود!

علم مدرن که بر اساس نگاهی کاملاً سکولار و عمدتاً براساس پوزیتیویسم نضج یافته هرگز نمی‌تواند تحولات ظهور را درک و تحلیل کند. چگونه براساس علوم پوزیتویستی می‌توان درباره امامی تحلیل کرد که بیش از هزار سال از حیات پربرکت‌شان گذشته و از دیدگان غایب هستند؟ اما اسفندیار رحیم‌مشایی بر تحلیل ظهور با استفاده از علوم پوزیتویستی تأکید دارد. او چرا بر این موضوع پافشاری دارد؟ آیا «علم‌گرایی» و «تقدیس علم» تنها نتایج منطقی تفکر و تعمق مشایی درباره ظهور است یا نه؛ مسئله فراتر از پاسخ‌هایی در این محدوده است؟

ادامه دارد…