پس از یک روز تعطیل، روزنامه های امروز، موضوع جشنواره فیلم کن و موفقیت فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی را در کانون توجه خود قرار داده اند. این در حالی است که انتخاب دو رئیس مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، همچنان موضوع مجادله اصولگرایان و اصلاح طلبان است.
پس از یک روز تعطیل، روزنامه های امروز، موضوع جشنواره فیلم کن و موفقیت فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی را در کانون توجه خود قرار داده اند. این در حالی است که انتخاب دو رئیس مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، همچنان موضوع مجادله اصولگرایان و اصلاح طلبان است.
به گزارش «تابناک»، امروز به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر، روزنامه قانون در گزارشی با تیتر «دوگانه رهايي خرمشهر» نوشت: «خرمشهر نه فقط پاره تن عزیز ایران که سمبلی از مقاومت مردان و زنانی بود که 34 روز با دستان خالی (به حقیقت با دستان خالی) ارتش مسلح عراق را کلافه کردند.خرمشهر شهری نبود که یکباره تسلیم شود. زنان و مردان این شهر کوچه به کوچه و خانه به خانه از شهرشان در مقابل بیگانگان دفاع کردند و اگر روزگاری تبریز با مقاومتش درمقابل سپاه عثمانی در تاریخ ماندگار شد، روزگاری دیگر رسید که خرمشهر و دلاورانش با مقاومت جانانه خود در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح تمامیت ارضی این خاک را بر جان خود ارجح دانستند. دو سال پس از اشغال خونبار خرمشهر بود که این بار نوبت به شیران ایرانی رسید که همه ایران یک تن و یکپارچه شود و پاره تن ایران را پس بگیرد. پاره ای از تن وطن که در آن زمان گویا همه وطن بود و دیگر چه اهمیت داشت که سر و جان بدهی برای وطن. 4 مرحله عملیات در سی و اندی روز با موفقیت طی شد تا خرمشهر دوباره از آن وطن شود و محمد جهان آرا اگر حالا نبود تا ببیند شهری که با جانش از آن محافظت می کرده به آغوش وطن بازگشته است اما میراثداران دلاورش نه تنها برای فتح خاک که برای فتح همه اعتبار وطن دل و جان را به صحرایی می زدند که کم از محشر نداشت.
جهان آراي جانِ وطن نبود اما خرمشهر بود و هست و باقی می ماند. همچنان که این سؤال باقی می ماند که از زمان آزادی خرمشهر تاکنون 4 دولت و 4 رئیس جمهور بر سر کار آمده اند و برای خرمشهر چه کرده اند. اگر عملیات چهارگانه فرزندان ایران در 34 روز خرمشهر را آزاد کردند پس از گذشت 28 سال از پایان جنگ، خرمشهر هنوز خرمشهر نشده است.
چهار رئیس دولت جا به جا شدند و ده ها وزیر آمدند و رفتند و خرمشهر وطن هنوز آب ندارد، امکانات رفاهی ندارد. شهری که روزگاری عروس شهرهای حاشیه خلیج فارس بود هنوز چشم انتظار است، چشم انتظار مساعدت مسئولانی که در این سال ها حرمت شهیدانی که برای این شهر از جان گذشتند را نداشتند. مسأله خرمشهر و خوزستان و بازسازی این استان اکنون دیگر تنها مطالبه ساکنان آن نیست و این مطالبه یک خواست برحق ملی است. آن روز که گردان هایی ازمشهد وگیلان و قزوین وتهران و اصفهان و همه جای ایران به پاخاستند و راهی خوزستان شدند تا یک وجب از خاک کشور ازدست نرود اکنون کمترین حق این سرزمین این است که از مسئولان خود بپرسد چرا خوزستان هنوز درگیر دهها مشکل و گرفتاری ریز و درشت است؟ سهم مردان و زنان و کودکانی که برای مشت مشت خاک وطن جانفشاني كردند، برای آن که ایران یکپارچه بماند چیست و کجاست ؟ سهم این استان و این خاک از آن همه کنگره شهدا و سمینار چیست؟ محمد جهان آرا و صدها نفر از یاران و سربازان وطن اگر اکنون زنده بودند آیا سوالی غیر از این داشتند که سهم خوزستان از مقاومت و ایستادگیاش چه شد؟ نه سهم که حق آنان برای اینکه خرمشهر دوباره عروس شهرهای خلیج فارس باشدچه شده است؟ ای کاش مسئولان کشور یکبار تصمیم بگیرندکه بار دیگر آن عملیات چهارمرحله ای را تکرار کنند، این بار عملیاتی برای ساختن خرمشهر».
همچنین این روزنامه در کاریکاتور زیر به موضوع لغو کنسرت ها پرداخته است.
دو روزنامه اصلاح طلب آرمان و اعتماد به موضوع انتخاب رؤسای مجلس خبرگان و شورای اسلامی پرداخت.
روزنامه آرمان در گزارشی به موضع ریاست مجحلس شورای اسلامی پرداخته و در گزارشی با تیتر «کلید ریاست دست مستقلین» با اشاره به گعدههای منتخبان مجلس نوشته: «محمدرضا تابش، نايبرئيس فراكسيون اميد مجلس دهم اظهار كرد: «سومين جلسه مجمع عمومي فراكسيون اميد بعد از ظهر چهارشنبه در محل ساختمان مشروطه برگزار خواهد شد و دستور كار اصلي اين نشست تصميمگيري درباره معرفي نامزد فراكسيون براي رياست مجلس خواهد بود». در حالي تابش از برگزاري سومين نشست خبر ميدهد كه شنيدهها حاكي از آن است كه محمدرضا عارف بار ديگر با درنظر گرفتن شرايط كشور خود را در نقش مديري باتدبير به جامعه معرفي خواهد كرد و لاريجاني بر كرسي رياست مجلس دهم مينشيند. اكنون يك ايستگاه ديگر براي رسيدن قطار اصلاحات به مقصد كه همان نشاندن بهترين گزينه بر كرسي رياست است باقي مانده. قطار موفقيت اصلاحات اكنون در دو راهي عارف و لاريجاني است؛ در يكطرف عارف با پيشينه اصلاحطلبي و فداكاري و در طرف ديگر لاريجاني با پيشنيه ميانه روي و تدبير. غلامحسين كرباسچي دبيركل حرب كارگزاران به نكته خوبي اشاره كرده است: «دبيركل حزب كارگزاران بابيان اينكه بايد همه تلاش كنند وحدت كلمهاي كه در اين انتخابات تحت عنوان ليست اميد بين اصلاحطلبان و گروههاي معتدل ايجاد شده است از بين نرود؛ به ويژه در سالي كه در پايان آن انتخابات رياستجمهوري و انتخابات شوراها را خواهيم داشت، هنوز به وحدت و يكپارچگي نيروهاي معتدل و اصلاحطلب نياز داريم و مردم و علاقهمندان به كشور در اين دو مرحله انتخابات نتیجه خوبی گرفتند، پس اصل موضوع بايد اين باشد كه بررسي كنيم چه كاري انجام دهيم كه وحدت نيروهاي اصلاحطلب و معتدل از بين نرود و طبيعتا اگر بشود در مجموع بين همين نيروها وحدت را برقرار كرد از همهچيز مهمتر است. به نظر من چه لاريجاني و چه عارف رئيس مجلس باشند براي دولت تفاوت چنداني ندارد. هر دو جزو اردوگاهي هستند كه به دولت در اجراي برنامههايش كمك خواهند كرد.» اکنون فارغ از رای فراکسیونهای امید و اصولگرایان به عارف یا لاریجانی برای ریاست، باید نگاهی هم به رای مستقلها داشت که در نهایت آرای آنها تعیین کننده رئیس مجلس است. در این گزارش به آنچه پرداخته خواهد شد که در گعدههای سیاسیون و منتخبان مجلس دهم در بحث ریاست مجلس میگذرد.
مستقل هاي تعيينكننده
از سوی دیگر باید توجه داشت اگر رای تمام ۱۰۵ نفر حاضر در مراسم اخیر ائتلاف امید را به نام عارف بدانیم که بسیار خوشبینانه است و به گفته تاجگردون اگر اصولگرایان ۱۲۱ کرسی داشته باشند و رای آنها را متعلق به لاریجانی بدانیم پس در این میان آرای مستقلها میتواند کارساز باشد که منتخبانی محلی و نه سازماندهی شده سیاسی هستند که به نظر میرسد رای آنها به سمت کاندیدایی خواهد رفت که در طی اجرای مسئولیت هایی که بر عهده داشته، بهترین عملکرد را ارائه داده است».
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با تیتر «اولين انتخاب خبرگان پنجم» به موضوع رئیس مجلس خبرگان می پردازد. این روزنامه در این گزارش نوشته: «ديروز اما ديگر گزينهاي كه براي رياست مجلس خبرگان رهبري محتمل به نظر ميرسيد هم از اين گردونه كنار كشيد. كناركشيدني كه در ساعات پاياني روز توسط يك رسانه ديگر تكذيب شد. احمد جنتي از ديگر گزينههايي بود كه بهنظر ميرسيد احتمال دارد از سوي جامعتين براي رياست خبرگان كانديدا شود. با اين حال حسين ابراهيمي، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در اين مورد خبر جديدي داد و گفت: «آيتالله جنتي حاضر به كانديداتوري براي رياست مجلس خبرگان نيست.» به گزارش انتخاب، وي ادامه داد: «آنچه در اين مورد شنيدهام، اين است كه آيتالله شاهرودي، آيتالله موحديكرماني، آيتالله اميني، آيتالله جنتي، آيتالله مومن و همچنين آيتالله هاشمي براي رياست مطرح هستند. با اين حال، خود آقاي هاشمي گفتند من براي رياست مجلس خبرگان كانديدا نميشوم.» ابراهيمي افزود: «آقاي جنتي همه صلاحيتهاي لازم را دارند منتها خودشان قبول نميكنند. خيليها رفتند سراغشان و صحبت كردند ولي قبول نكردند. آقاي جنتي مستقل است هر كس نسبت به آقاي جنتي بگويد اطرافياني دارد كه به او خط ميدهند واقعا اشتباه بزرگي ميكند. «آيتالله جنتي شدن» كار هركسي نيست.» وي ادامه داد: «اصلا شان اين آقايان نيست كه دنبال رقابتي مثل رقابت مجلس باشند و مطمئنا اين كار را نميكنند؛ يعني هيچكدام حاضر نيستند دنبال اين موارد باشند كه راي جمع كنند. بايد تعين پيدا كنند؛ يعني برسد به جايي كه واقعا به نتيجه برسند كه فلان آقا ارجح است و مصالح بيشتري را ميتواند مدنظر داشته باشد.» روز گذشته اما سايت خبري رجانيوز به نقل از رسا نوشت: «در حالي كه برخي از جريانهاي سياسي با انتشار شايعات و خبرسازيهاي مغرضانه درصدد ايجاد اختلاف بين نيروها و جريان انقلابي خبرگان هستند، يك منبع آگاه در گفتوگو با رسا به اين موضوع واكنش نشان داد و از قطعي بودن كانديداتوري آيتالله جنتي براي رياست مجلس خبرگان در دوره پنجم خبر داد.» در ادامه اين خبر آمده است« اين منبع آگاه صحبتهاي مطرح شده افرادي كه مسووليتي هم در مجلس خبرگان ندارند مبني بر عدم تمايل آيتالله جنتي به كانديداتوري براي رياست مجلس خبرگان رهبري را تكذيب كرد. از منابع موثق حاكي است، آيتالله موحدي كرماني و آيتالله مومن به دليل كانديداتوري آيتالله جنتي قطعا داوطلب رياست خبرگان نخواهند شد.» به نظر ميرسد كه تلاش جريان اصولگراي سنتي براي قانع كردن آيتالله جنتي ادامه دارد.»
روزنامه وطن امروز در گزارشی جنجالی ادعای بزرگی را مطرح کرده است. این روزنامه در این گزارش با تیتر «حقالتحریر» با اشاره به ادعای آمریکاییها مبنی بر کمک 70 هزار دلاری به حسین موسویان برای تبلیغ توافق هستهای نوشته: «کنون با ادعایی که خبرگزاری آسوشیتدپرس مطرح کرده است؛ باز هم نام حسین موسویان به عنوان یک چهره جنجالی در مذاکرات هستهای مطرح شده است. ادعای کمک مالی 70 هزار دلاری آمریکا به حسین موسویان از جهات مختلفی قابل تامل است. بویژه اینکه در صورت صحت این ادعا، او از کشوری کمک مالی دریافت کرده است که یک سابقه مخاصمه طولانیمدت با ایران داشته و در موضوع پرونده هستهای نیز این خصومت بارها دیده شده است. البته این ادعای خبرگزاری آسوشیتدپرس برای شخص رئیسجمهور ایران میتواند دردسرساز شود، چراکه در روزهایی که مراودات بانکی ایران با دلار، تقریبا منتفی شده است؛ ادعاهایی درباره کمکهای چندده هزار دلاری آمریکا به نزدیکان آقای روحانی مطرح شده است!»
در همین رابطه روزنامه جوان نیز در گزارشی با عنوان «فروش برجام با خريد رسانهها » نوشته: «همين تازگي ها بود كه بن رودز از دستياران اوباما از تشكيل اتاق پژواك خبري در طول مذاكرات با ايران خبر داد، حالا صندوق پلاگشر در گزارشي كه خبرگزاري آسوشيتدپرس جمعه آن را انتشار داده، گفته كه اين سازمان مبلغ 100 هزار دلار را در اختيار پايگاه «راديوي ملي عمومي»، با هدف گزارشدهي درباره برنامه هستهاي ايران و موضوعات مربوط به امنيت هستهاي بينالمللي قرار ميدهد. صندوق پلاگشر سازماني است كه هدفش را ايجاد يك جهان ايمن با توسعه برنامههاي لازم براي كاهش و حذف ذخاير هستهاي دنيا اعلام كرده است. در گزارش سالانه 33 صفحهاي پلاگشر، ليستي از مؤسساتي نام برده شده كه براي تحليلهاي مرتبط با ايران، جلسات توجيهي و تعامل با رسانهها و كار روي ايران پول دريافت كردهاند. طبق اين گزارش، انجمن كنترل تسليحات 282 هزار و 500 دلار دريافت كرده است، مؤسسه بروكينگز، 225 هزار دلار و شوراي آتلانتيك 182 هزار و 500 دلار دريافت كرده است. شوراي ملي ايرانيان امريكا نيز بيش از 281 هزار دلار دريافت كرده است، دانشگاه پرينستون نيز 70 هزار دلار براي حمايت از تحليلهاي «سيدحسين موسويان» سفير و سخنگوي سابق هستهاي ايران، انتشارات و تعامل با سياستمداران در خصوص طيفي از موضوعات مربوط به راهحل صلحآميز برنامه هستهاي ايران دريافت كرده بود. اما جالبترين پرداختي اين صندوق به جناح چپ لابي صهيونيستي در امريكا موسوم به «جي استريت» است كه بيش از نيمميليون دلار است. بر اساس اين گزارش «جي استريت» 576 هزار و 500 دلار گرفته تا از توافق هستهاي ايران حمايت كند. جي استريت در آستانه رأيگيري مهم كنگره در خصوص تصويب يا بلوكه كردن برجام، در ژوئيه 2015، يك صفحه تبليغاتي كامل در روزنامه امريكايي نيويوركتايمز را در حمايت از برجام به كار گرفت و كنگره را ترغيب كرد تا از تخريب توافق هستهاي ايران خودداري كند. وظيفه اصلي پلاگشر، «ايجاد يك جهان ايمن و امن از طريق توسعه و سرمايهگذاري روي طرحهايي به منظور كاهش و در نهايت از بين بردن ذخاير هستهاي جهان» است اما نقش پشت پرده آن در حمايت از برجام در ماه جاري ميلادي بعد از اظهارات جنجالي «بن رودز» يكي از مشاوران ارشد سياست خارجي «باراك اوباما» رئيسجمهوري امريكا مشخص شد. در مقاله نيويوركتايمز، رودز توصيف كرد كه چگونه دولت اوباما با سازمانهاي غيردولتي، كارشناسان هستهاي و حتي خبرنگاران براي قبولاندن برجام همكاري ميكرد. رودز گفت: ما يك اتاق پژواك ايجاد كرده بوديم. گروههاي خارجي همچون پلاگشر» به اجراي مؤثر پيام دولت اوباما درباره برجام كمك كردند. »
روزنامه شرق در گزارشی با تیتر «یک فیلم با دو نخل طلا » به موضوع جشنواره کن پرداخته است. شرق در این گزارش نوشته: «گوشهای دیگر از دنیا جایزه به دو ایرانی رسید، هموطنانش اما در این سوی آبها با شادی آنها شریک شدند. اصغر فرهادی و شهاب حسینی نخل طلای شصتونهمین جشنواره فیلم کن را برای بهترین فیلمنامه و بازیگر نقش مرد از آنِ خود کردند. مراسم اهدای جوایز اصلی شصتونهمین جشنواره فیلم کن، پس از عبور چهرههای سینمایی در ساعت ٩ شب به وقت ایران که حدود ٤٥ دقیقه طول کشید، در سالن دبوسید شهر کن برگزار شد. مجری مراسم دیشب را لورن لافیت که بازیگر فیلم «آن زن» به کارگردانی پل ورهوفن در جشنواره امسال نیز بود، بر عهده داشت. شهاب حسینی، جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره برای «فروشنده» را گرفت. او پس از آنکه به روی صحنه آمد، این جایزه را به مردم تقدیم کرد: «مطمئنم روح پدرم الان نظارهگر من است. از اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی تشکر میکنم. این جایزه را از مردم دارم؛ پس به آنها تقدیم میکنم».جایزه ویژه هیأت داوران به «عزیز آمریکایی» اثر آندره آرنولد و جایزه بهترین بازگیر زن به ژاکلین ژوزه برای «مامان رزا» رسید. اما این تنها جایزه امشب برای ایران نبود. اصغر فرهادی، کارگردان شناختهشده ایرانی که با فیلم «فروشنده» در این دوره جشنواره کن حاضر شده بود، بار دیگر جایزهای بینالمللی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. او موفق به دریافت نخل طلای بهترین فیلمنامه شد».
روزنامه وقایع اتفاقیه نیز در گزارشی با تیتر «پاسپورت آمریکا، 120میلیون» گزارشی از دلالی و فورش پاسپورت در تهران نوشته: «پاسپورت آمریکا 90 میلیون تومان بدون چونه!»، اشتباه نکنید با مشاور یا وکیل مهاجرتی صحبت نمیکنید. «ناصر کلاغپَرکن» یکی از فروشندگان پاسپورت اصل کشورهای مختلف در یکی از محلههای مرکزی شهر است. برای اینکه اطمینان پیدا کند مشتری واقعی هستم، دو هفته انواع آزمونهای مختلف را پشت سر گذاشتم تا از طریق واسطهها به او برسم. خیلی از جوانان یا خانوادههایی که فکر میکنند در کشورهای اروپایی و آمریکا، برایشان فرش قرمز پهن کردهاند یا هر کسی که به هر دلیلی نمیتواند در ایران زندگی کند، مشتری ناصر است. کار ناصر و همکاران او جعل نیست بلکه معمولا پاسپورتهای گردشگران اروپایی یا آمریکایی را در کشورهای دیگر میدزدند و برای فروش به ایران میآورند. ناصر میگوید: «بیشتر پاسپورتها از هند میان، هم ارزون میفروشن هم تنوعش بیشتره!» درحالحاضر که راه زمینی سفر به اروپا و حتی ویزای کشورهای اروپایی سخت شده، مشتریان ناصر هم بیشتر شده است از او قیمتها را میپرسم: «پاسپورت خام آمریکا 90 تا 120میلیون تومان، آلمان80 میلیون تومان، فرانسه 50 میلیون، بقیه کشورهای اروپاییها هم زیر 40میلیون تومان ولی اگر بخوای روش عکس هم بذاریم یا رابطمون تو ترکیه بیاد برای گریم و ردکردنت از گیت فرودگاه، 30میلیون بذار رو قیمتها». باتوجه به بیومتریکشدن اکثر پاسپورتها، تمام اطلاعات شما مانند وزن، قد، رنگ چشم و مو و حتی اثر انگشت شما در تراشه الکترونیکی زیر جلد پاسپورت ثبت میشود؛ بنابراین استفاده از این پاسپورتها خیلی ریسک دارد ولی ظاهرا ناصر و همکاران فکر همه چیز را کردند و شمارا تا جایی که بتوانند با پاسپورت مطابقت میدهند تا مأمور فرودگاه به شما شک نکند. از او میپرسم معمولا این پاسپورتهای دزدی را چند میخرد؛ غر میزند و میگوید: «خریداری یا اومدی تفتیش؟» ولی ظاهرا بدش نمیآید دراینباره صحبت کند و میگوید: پاسپورتهایی که از هند میان 10هزار دلار برام آب میخوره ولی پاسپورتهایی که از تایلند یا مالزی میان، گرونترن ولی بعضی وقتای سال چون فصل سفر به هند کم میشه، مجبوریم از مالزی و تایلند سفارش بدیم». اصرار دارد کار او جعل نیست و پاسپورت اصل را به مشتری تحویل میدهد: «همین دو تا کوچه پایینتر یه نفر هست همین پاسپورت را (منظورش پاسپورت آمریکایی روبهروش است)، بهت 10میلیون هم میفروشه ولی اون جعیلیه تا بری فرودگاه از کاغذش میفهمن؛ میگیرنت و پوستت رو میکنن». برخلاف تصور عمومی و سکانسهایی که ما از فیلمهای ایرانی میبینیم، ناصر دفتر تقریبا موجهی دارد و انواع سیستمهای رایانهای در آن وجود دارد. خودش هم اطلاعات کافی از قوانین مهاجرتی و فرودگاههای کشورهایی دارد که مسافر را به قول خودش از آنجا «میپراند». او میگوید: «خیلی از مشتریهای من حتی اونجا که رسیدن، اعلام پناهندگی نمیکنن و با همین پاسپورتها کار و زندگی میکنن. پول خوب بده تا آخر عمر یه مدرک میدم خیالت تخت باشه». از او میزان مشتریان و طبقه اجتماعیشان را میپرسم: «معلوم نمیکنه، بعضی وقتا ماهی 10تا بعضی وقتا هیچی، البته پاسپورت هم باید باشه؛ بعضی از مسافرا اگر پاسپورت نباشه، صبر نمیکنن». از او قیمت پاسپورت کانادا را میپرسم: «کانادا پاسپورتش خاصه؛ حتی اگر بخریم هم نمیتونیم مطابقت بدیم. قیمت هم بالای 50 هزار دلاره، همون پاسپورت آمریکا رو بگیر با همون برو کانادا». او درباره پاسپورت سوئیس هم همین توضیح را میدهد و ظاهرا با این روش نمیتوانید صاحب پاسپورت سوئیس شوید. از او ارزانترین پاسپورتها را میپرسم. میگوید: «مجارستان و رومانی رو میشه با 30میلیون تومن هم جور کرد». ناصر در آخر میگوید: «اگر بخوای پناهنده شی، باید پاسپورت سوری برات بخرم؛ قیمتش هم 40میلیونه و اونجوری راحتتر میتونی پروندهات رو تو کشور مربوطه پیگیری کنی ولی باید عربی بلد باشی و گرنه بهت شک میکنن». جالب است پاسپورت کشوری که در آن جنگ است، در حد قیمت پاسپورتهای بعضی از کشورهای اروپایی دادوستد میشود»