X

مرور روزنامه‌های یکشنبه ۳۱ فروردین ماه!

جوجه کشی یا جوجه کُشی، سرنوشت دلارهای گم‌شده چه شد؟ نگرانی صلیب ‌سرخ جهانی از شیوع کرونا در مناطق جنگی ‏جهان، فاصله بي‌فاصله در ثبت نام وام یک میلیونی، تأثير کرونا بر باور جهاني‌سازي و آينده نظم جهاني، تقسیم‌بندی شهرها ‏بر اساس شیوع کرونا، کرونا، ترافیک تهران را قفل کرد! آخرین تصمیمات کنکوری مسئولان، مجادله بر سر شورای نگهبان و ‏کلاهبرداری کاندیدای رد‌صلاحیت‌شده از نامزد‌های مجلس، از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های ‏امروز شده است.‏

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز یکشنبه 31 فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه واکنش ها به ماجرای گم ‏شدن دلارها از جمله توضیح دادستانی تهران درباره گزارش دیوان محاسبات و توضیحات دیوان با تیترهایی از جمله سرنوشت ‏دلارهای گم‌شده چه شد؟ (شرق)، دولت به جای فرافکنی درباره گزارش دیوان محاسبات پاسخگو باشد (کیهان)، بدعت ديوان؟! ‏‏(اعتماد) همچنان در صفحات نخست تعدادی از روزنامه ها برجسته شده است.‏

دیگر موضوع مورد توجه روزنامه های امروز شلوغی صفوف دریافت سیم‌کارت برای گرفتن وام یک میلیونی یارانه بگیران از ‏یک سو و ماجرای زنده به گور کردن جوجه های یک‌روزه، ترافیک روز گذشته تهران از دیگر سو در کنار عناوینی همچون آینده جهان در دوران پساکرونا و آسیب های جدی ‏اقتصادی کشورهای جهان از کروناست.‏

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛ ‏

 

چرا باید امیدوار بود؟

عباس عبدی، روزنامه نگار‎ ‎‏ طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: همه نگرانیم، حق هم داریم. چون نمی‌دانیم آینده ‏چه‌خواهد شد؟ مشکل اینجاست که این نگرانی فقط معطوف به ما در ایران نمی‌شود. همه جهان دچار بهت و حیرت هستند و آینده ‏نامعلومی را پیش روی خود می‌بینند. چرا که با پدیده‌ای مواجه شده‌اند که چندان شناخت دقیقی از آن ندارند، فرصت کافی هم برای ‏شناخت و مقابله با آن ندارند. در چند قرن اخیر، شاید کمتر موردی بوده است که انسان تا این حد ناامید نسبت به آینده و سرنوشت ‏خود در برابر یک پدیده دیده شده است. با این حال نباید ناامید بود. چرا؟ چون می‌توان امیدوار بود که درصد مرگ و میر این ‏بیماری بسیار کمتر از 2 درصدی باشد که از ابتدا گفته می‌شد. برخی شواهد آن را زیر یک درصد دانسته است. برای رسیدن به ‏عدد قطعی قدری زمان نیاز داریم که میزان آزمایش‌های کرونا و دقت آنها بالا رود و در اجتماعات بزرگتر انجام شود تا معلوم گردد ‏چه تعداد از مردم به این ویروس مبتلا شده‌اند و علائمی نداشته‌اند. ولی شواهد در مجموع حکایت از پایین‌تر بودن مرگ و میر از ‏برآوردهای اولیه است.‏

اگر این برآوردها درست باشد، آنگاه می‌توانیم نتیجه بگیریم که سرعت انتقال ویروس و مبتلا شدن دیگران، کاهش خواهد یافت. ‏به‌دلیل رعایت تمهیدات بهداشتی و رفتاری از سوی مردم. در حقیقت اگر میزان مرگ و میر ویروس همان رقم قبلی هم باشد، ‏به‌علت تعطیلی مراکز تجمع مثل مدارس، دانشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و… بخش مهمی از زنجیره انتقال ویروس قطع خواهد شد. ‏همچنین به‌علت رعایت پروتکل‌های بهداشتی و استفاده از ماسک، دستکش و مایعات ضد عفونی‌کننده انتقال ویروس با کندی ‏چشمگیری مواجه خواهد شد.

از سوی دیگر می‌توان از طریق اعمال برخی از ضوابط در فضای عمومی مثل فاصله‌گذاری‌های ‏بدنی این فرآیند را کندتر نیز کرد. ولی شاید بیش از هر‌چیز رعایت مردم در روابط شخصی، میهمانی‌ها، نشست‌های غیر رسمی و ‏رفت و آمدهای غیر ضرور است که به کمک می‌آید تا جلوی انتشار سریع این ویروس گرفته شود و اجازه ندهد که دوباره به نقطه ‏بحرانی برسیم. با این حال اگر دولت و نظام درمانی بتوانند این فرآیند قطع زنجیره انتقال را کامل کنند، می‌توان امیدوار بود که در ‏اواخر بهار به وضعیتی برسیم که به مرور و با احتیاطات لازم، دیگر بخش‌های تعطیل را دوباره وارد حیات اجتماعی کنیم. ‏چگونه؟

اولین اقدام تدوین پروتکل‌های دقیق و با ضمانت اجرای کافی برای کلیه رفتارهای عمومی در جامعه است. از ادارات و بنگاه‌ها و ‏فروشگاه‌ها گرفته تا حمل‌ونقل و احتمالاً برنامه‌های عمومی فرهنگی و مذهبی. مهم‌تر از تدوین این پروتکل‌ها اجرای کامل و دقیق ‏آن است. تخلف از ضوابط باید با مجازات و جریمه متناسب و بازدارنده همراه باشد. به خواهش و تمنا نمی‌باید بسنده کرد. بنابراین ‏نیازمند نهاد و ساختار نظارتی دقیق است.‏

اقدام دوم که ضروری‌تر است افزایش آزمایش‌ها است. در میان 20 کشوری که بیشترین تلفات را در کرونا داشته‌اند، فقط برزیل و ‏هند هستند که نسبت تست به جمعیت آنها از ایران کمتر است که این دو کشور نیز وضع به کلی متفاوتی دارند. میزان تست‌ها ‏حداقل باید 2 تا 3 برابر تعداد فعلی شود. اکنون حدود 320 هزار تست انجام شده که باید در فاصله کوتاهی حداقل به یک میلیون ‏برسد تا تصویر دقیقی از نقشه شیوع این بیماری در کشور به دست آید.‏
سومین اقدام نیز اجرای دقیق و کامل قرنطینه افراد مبتلا یا مرتبطین با آنها است و نیز کمک به افراد سالمند برای اجرای هرچه ‏بهتر دوری از جامعه و ارتباط با دیگران است.‏
اگر این مجموعه از سیاست‌ها انجام شود، امید می‌رود که از این پس با اوج‌گیری غیرقابل مهار دوباره مواجه نشویم و با همین ‏وضعیت ادامه دهیم تا اینکه ایمنی جمعی نسبی حاصل شود یا داروی آن ساخته شود و نیز امیدوار بود که واکسن آن نیز دیر یا زود ‏ساخته شود و از شر کرونا خلاص شویم.‏

وقایع تلخی که همزاد کرونا در ایران بود

محمدتقی فاضل‌میبدی ‏عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان وقایع تلخ همزاد ‏کرونا نوشت: اگر كرونا را یك رویداد تلخ طبیعی بدانیم كه غیر‌اختیاری بر بشر و كره زمین تحمیل شد و تقریبا همه ‏كشورها را فراگرفت و كشور ما نیز از این حادثه در امان نماند، اما در این روزها شاهد وقایعی در كشور هستیم كه زاییده زوال ‏عدالت اجتماعی است و شاید تلخناكی این حوادث كه بعضا اشاره خواهم كرد، كم از دردناكی ویروس كرونا نباشد. ‏

‏1- بر اساس آمار رسمی وزارت بهداشت، بیش از 500 نفر (تا چند روز قبل) در ایران به دلیل مصرف الكل‌های موجود در بازار ‏كه برای ضد‌عفونی‌كردن عرضه شده‌اند، جان باخته و تعداد زیادی مسموم یا كور شده‌اند. بیشترین آمار در استان فارس و خوزستان ‏بوده است. عمق این فاجعه تنها تعداد زیاد تلفات و مسمومیت افراد نیست؛ پرسش دردناك این داستان، این است كه علل و عوامل ‏این رویداد تلخ‌تر از زهر چیست؟ چه چیزی باعث شده تا جوانان این كشور به افیون و الكل و سایر مواد مخدر روی آورند؟ چرا ‏عده‌ای از جوانان این كشور یا دنبال مهاجرت هستند یا اگر می‌مانند، بعضا به مواد مسكر و مخدر روی می‌آورند؟ آیا تا‌به‌حال كسی ‏برخوردی علمی، كارشناسی و مسئولانه روی این پدیده شوم انجام داده است؟ كشوری كه در ردیف بودجه سالانه آن بیش از چند ‏هزار میلیارد تومان به‌عنوان فعالیت فرهنگی هزینه می‌كند تا جامعه را ارشاد و هدایت کند، چرا خروجی آن، این پدیده‌های ناگوار ‏است؟ چرا باید پاره‌ای از جوانان، راه نجات خود را در مصرف الكل و افیون یا خروج از كشور ببینند؟


‏2- خودكشی دختر 13ساله در ایلام به دلیل فقر و نداشتن لباس –بر اساس گزارش‌ها- از فجایع تلخ دیگری بود كه در این روزها ‏شاهدش بودیم. این اخبار تلخ فقط چند روزی در رسانه‌ها می‌چرخد و پس از آن نیز تمام می‌شود. چطور می‌شود حضرت علی(ع) ‏به خاطر كندن یك خلخال از پای دخترك یا زن یهودی، مرگ را برای خود سزاوار می‌بیند، اما خودكشی یك دختر جوان به خاطر ‏فقر، وجدان ما را نمی‌رنجاند؟ آیا جز این است كه منشأ این گرفتاری‌ها فقر و نابرابری یا سوءمدیریت اقتصادی است؟ چرا عالمان ‏دین و مسئولان امر فریادی بر‌نمی‌آورند؟ ازدیاد آمار خودكشی در این كشور ناراحت‌كننده است، اما سن این آمار تا این حد پایین ‏آمده كه دخترك 13‌ساله را وادار به خودكشی كرده است. چه منكری در جامعه از این بالاتر؟ بنیاد مستضعفان و سایر نهادهای ‏ذی‌ربط چه می‌كنند؟ مگر ما برای رهایی مستضعفان و فقیران انقلاب نكرده‌ایم؟ چرا مسئولان امر در برابر این حوادث كه یك ‏مورد و دو مورد نیست، واكنشی ندارند؟
‏3- خبر ناگوار دیگری كه در رسانه‌ها از قول رئیس دیوان محاسبات منتشر شد، نامعلوم‌بودن سرنوشت چهارمیلیارد‌و 800 میلیون ‏دلار ارز كشور در سال 97 بود. این خبر را یكی از مقامات رسمی كشور گزارش داد و بخشی از دولت خبر را نادرست دانست. ‏رئیس محترم بانك مركزی بخشی از نامعلوم‌بودن ارز را تأیید كرد و گفت نام افراد به ستاد تعزیرات ارسال و برای برخی پرونده ‏كیفری تشکیل شده است. این خبر را در كنار خبر خودكشی دختری به خاطر فقر بگذارید، ببینید چه می‌شود. چرا غده سرطانی ‏اختلاس، رانت‌خواری و سوءاستفاده از اموال عمومی در این كشور به راحتی صورت می‌گیرد؟

‏ این افراد بر كدام ستونی پشت گذاشته‌اند كه به راحتی با ارز كشور بازی می‌كنند؟ چرا با این همه نهادهای نظارتی و امنیتی، ‏نظارت و نگهبانی نسبت به بیت‌المال وجود ندارد؟ چه كسی مسئول این دردهای كشورسوز است؟ در دولتی كه ارز را چندنرخی ‏كرده و از آن سو، نه‌تنها مدیریت نمی‌شود، بلكه سوءاستفاده‌های كلان ارزی صورت می‌گیرد، چرا كسی درست پاسخ نمی‌دهد؟ آیا ‏چند نفر را گرفتن و چند سالی حكم زندان دادن، این جرم‌ها را ریشه‌كن می‌كند؟ تاكنون كه نكرده است. چرا سال‌ها گذشت و با این ‏همه ادعا، نتوانستیم مشكل اقتصاد كشو را حل كنیم؟ ریشه خیلی از مشكلات كشور در این است كه اقتصاد این مرزوبوم، تاروپود ‏درستی ندارد. ‏

حمله کیهان به نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس و تبریک به نمایندگان جدید

‏ حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در بخشی از یادداشتی با عنوان ‏ یک چشمت را ببند‌! در شماره امروز ‏این روزنامه نوشت: این روزها برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس کنونی و شماری از مدعیان اصلاحات که در انتخابات ‏مجلس یازدهم به علت کارنامه سیاه خود از سوی مردم کنار گذارده شده‌اند، به اقدام کودکانه و خنده‌داری دست زده‌اند که می‌تواند ‏سند محکم دیگری از عدم صلاحیت آنها برای حضور در خانه ملت باشد. این طیف به جای آنکه از ناکارآمدی‌ها و بلاهایی که در ‏دوران مسئولیت خود بر سر ملت آوار کرده‌اند ابراز ندامت کنند و بعضاً آماده مجازات باشند، به بد‌گویی و عقده‌گشایی علیه مجلس ‏یازدهم که هنوز تشکیل نشده است روی آورده‌اند! و این حرکت کودکانه در حالی است که؛
‏۱- مدعیان اصلاحات با همه توان و چند لیست انتخاباتی به میدان آمده بودند ولی نامزدی که نفر اول چند لیست مدعیان اصلاحات ‏و کارگزارانی‌ها و گروه تدبیر و امید بود به‌اندازه یک دهم آخرین نفر لیست انقلابیون رای آورده بود.‏
‏۲- نگاهی به فهرست پیروز در انتخابات مجلس یازدهم و مقایسه آن با فهرست مدعیان اصلاحات به وضوح نشان می‌دهد که تقریباً ‏همه افراد حاضر در فهرست انقلابیون از تحصیلات کلاسیک بالا و برجسته‌ای برخوردارند و بسیاری از آنان کارنامه درخشانی ‏در خدمت صادقانه و موثر به مردم و نظام دارند و در مقابل فهرست مدعیان اصلاحات -باز هم تقریباً- از این امتیاز برخوردار ‏نبوده و مخصوصاً فاقد کارنامه قابل قبول بودند.‏

‏۳- مدعیان اصلاحات که اکثریت مجلس دهم را در اختیار داشتند به سختی می‌توانند روی نمونه‌ای از تعهد خویش نسبت به ‏وظایف تعریف شده نمایندگی انگشت بگذارند ولی از سوی دیگر قبل از آنکه نماینده مردم و ناظر بر امور دولت باشند، نقش ‏وکیل‌الدوله را بر عهده داشتند. فاجعه برجام، گرانی افسار گسیخته کالا و خدمات، تعطیلی کارخانه‌ها و مراکز تولید، ازرونق افتادن ‏کسب و کار، کاهش شدید ارزش پول ملی، برباد رفتن ده‌ها میلیارد دلار ارز، حقوق‌های نجومی، دیپلماسی التماسی و ده‌ها خسارت ‏کلان دیگر در دوران حضور اکثریت آنان در مجلس اتفاق افتاد و این طیف نه تنها مخالفت و مقابله‌ای نکردند بلکه خود از عوامل ‏اصلی این پلشتی‌ها بودند.‏
‏۴- رد صلاحیت نزدیک به ۸۰ تن از نمایندگان مجلس دهم برای حضور در مجلس یازدهم به علت فساد اقتصادی بوده است! ‏‏(تقریباً یک سوم مجموع نمایندگان). این تعداد تا چه ‌اندازه در تصویب برخی طرح‌ها و لوایح موثر بوده‌اند؟! بماند!‏
‏۵- اکنون باید از کسانی که به عقده‌گشایی علیه مجلس یازدهم که هنوز تشکیل نشده است، مشغولند پرسید با تکیه بر کدام شایستگی ‏برتر خود، علیه مجلس یازدهم شمشیر کشیده‌اید؟!‏
‏۶- کاش افراد طیف یاد شده دست‌کم برای یک‌بار هم که شده توضیح می‌دادند که چرا بسیاری از مواضع و عملکرد آنان، از جمله ‏در موضوع مورد بحث با مواضع دشمنان تابلو‌دار مردم و نظام مشترک است؟!‏
البته بی‌انصافی است اگر به این نکته نیز اشاره نشود که تعداد قابل توجهی از اصلاح‌طلبان بیرون از دایره مورد اشاره هستند.‏
‏۷- و بالاخره باید به نمایندگان مجلس یازدهم به خاطر برخورداری از این مخالفان بیرونی و درونی تبریک گفت.‏