X

مرور روزنامه‌های سه شنبه ۷ مردادماه!

‏۲۳ بار درخواست امریکا برای مذاکره؟، معارفه پرحاشیه بذرپاش، پایتخت در محاصره کرونا، سند خانه‌های خالی در گاو‌صندوق ‏بانک‌هاست!، بورس املاک، مردم را خانه‌دار می‌کند؟، مدیریت تعارض منافع در دیوان محاسبات، ستاره‌های ایرانی آسمان اروپا، ‏آتشباری اسرائیل از ترس انتقام و درخواست ابطال سند ۵۶۰۰ هکتار جنگل هیرکانی از مواردی است که موضوع گزارش‌های ‏خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است. ‏

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۷ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه واکنش‌ها به خبر وقف دماوند ‏و درخواست ابطال سند جتگل‌های هیرکانی از یک سو و معارفه پر حاشیه بذرپاش در دیوان محاسبات کشور، سخنان روحانی ‏درباره ۲۳ بار درخواست آمریکا برای مذاکره و تاکید رئیسی بر عدم تحمل اخلالگران بازار با تیتر‌ها و عناوین مختلف در صفحات ‏نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: ‏

چرا روحانی گفت هم انجام عزاداری و هم حفظ سلامت؟

علیرضا معزی‎ ‎معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهوری در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه ایران با عنوان ‏‎ ‎چرا روحانی گفت هم انجام عزاداری و هم حفظ سلامت نوشت:‏‎ ‎‏ رئیس جمهور در روز‌های گذشته از ناگزیریِ ما به تغییرسبک ‏زندگی گفته بود و بر کسی پوشیده نیست که آیین‌های محرم جزئی لاینفک از سبک زندگی ماست. اینک برای آنکه در این سال ‏سخت امکان برگزاری داشته باشند نیازمند تغییر و البته محدودیت هستند. تغییر سبک زندگی، تغییر سبکِ تمامِ زندگی است ‏منجمله آیین‌های مذهبی. ‏
این یک ماه تا برگزاری آیین‌های محرم، فرصتی تعیین کننده است و رئیس‌جمهور می‌پندارد که این فرصت، مجالی برای «نوآوری ‏مسئولانه» است. یک ماه فرصت باقی است تا هیأت‌ها، متشرعین، وعاظ و مداحان، «نوآورانه» به دنبال سازگاری بیشتر ‏مراسمات با شرایط کرونایی باشند. این فرصت یک ماهه دعوتی است از جامعه بزرگ مذهبی ایران تا پیشگیرانه و روادارانه از ‏سطح نگرانی‌ها بکاهد و مسؤولانه از سلامت عزاداران حسین بن علی (ع) پاسداری نماید. ‏


فرصت یک ماهه، فرصتی برای «آگاهی بخشی» است که آگاهی‌بخشی همان «امر به معروف» است و چه معروفی، فراتر از ‏تلاش برای حفظ جان مؤمنان. این یک ماه، فرصتی ذی‌قیمت است برای راه‌اندازی «کارزاری آگاهی‌بخش». توان تبلیغی قابل ‏توجه هیأت‌های مذهبی باید صرف آگاهی‌بخشی به جامعه در یک ماه آینده شود، آگاهی‌بخشی‌ای که جامعه را سالم‌تر و ایمن‌تر سازد ‏تا شرایط برای برگزاری مراسمات مهیاتر از اکنون گردد. ظرفیت تبلیغی هیأت‌های مذهبی می‌تواند به ظرفیت‌های موجود برای ‏تبلیغ پروتکل‌ها و اقدامات خودمراقبتی و دیگرمراقبتی اضافه گردد. وظیفه هر دلداده کربلا، هر یک از عشاق امام حسین و هر آن ‏کس که «لبیک یا حسین» بر لب دارد، عمل به رسالت حسین‌بن‌علی است و آن امر به معروف است و معروف همان چیزی است ‏که اینک همه پذیرفته‌ایم و کیست که نداند معروفِ زمانه ما دعوت به سلامت است. ‏
‏‎دولت کنونی همان دولتی است که ۴۸ ساعت پیش از انتخابات، از مثبت شدن آزمایش کرونا در قم خبر داد و ناروا‌های سیاسی ‏بسیاری را برای حفاظت از سلامت شهروندان به جان خرید، ناروا‌هایی سخیف که هنوز هم ادامه دارد. ‏
‏‎دولت کنونی همان دولتی است که بر ایجاد محدودیت‌های زیارتی اصرار کرد و البته بر فحاشی مرتجعینی کم‌شمار نیز شکیبایی به ‏خرج داد. دولت کنونی همان دولتی است که بی‌درنگ مدارس، دانشگاه‌ها و … را تعطیل کرد. همان دولت و همان ستاد ملی اینک ‏با جمیع نکات و جزئیات، معتقد به برگزاری عزاداری البته با پروتکل‌های سخت‌گیرانه است. نگرانی‌ها درباره سلامت عمومی ‏کاملاً بجا، قابل درک و عمیقاً شایسته احترام است، اما هرگز منصفانه نیست، اخلاقی نیست و انسانی نیست که برای این انتخاب ‏سخت، انگیزه‌های شخصی و سیاسی و طمع‌‏‎ورزی‌های آینده‌نگرانه و … مطرح گردد. تصمیم‌گیری درباره برگزاری آیین‌های ‏محرم واقعاً پیچیده‌تر از آن است که در پاسخ‌های ساده و متوهمانه بگنجد. ‏
‎‏ در نهایت همه می‌دانیم که عقلاً و شرعاً حفظ جان بر مناسک و آیین، مقدم است. هر تصمیمی با عیار جان ایرانیان و «زندگی»، ‏قابل بازنگری است و نهایتاً این حرمتِ جان و زندگی است که تعیین‌کننده است. رئیس‌جمهور روحانی، چندی پیش از «ائتلاف ملی ‏برای زندگی» گفته بود و اینک نیز نیازمند مفاهمه ملی برای زندگی هستیم؛ آنچه که منطق مخالفان و موافقان را به هم نزدیک‌تر ‏خواهد کرد، ارزش زندگی است. امید که در یک ماه آینده، قبل از آنکه در آتش دو قطبی بدمیم، قبل از آنکه یکدیگر را متهم کنیم؛ ‏به نام زندگی، به دنبال کم‌هزینه‌ترین تصمیم باشیم. ‏

چه کسانی کره‌ای‌ها را گستاخ کردند؟

کمال احمدی در بخشی از یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان چه کسانی کره‌ای‌ها را گستاخ کردند؟ نوشت: در شرایطی ‏که این روز‌ها کشور با کمبود شدید منابع ارزی مواجه است دو بانک کره‌ای در یک دزدی آشکار حداقل ۷ میلیارد دلار از پول‌های ‏ملت ایران را به بهانه تحریم بلوکه کرده و سودش را هم می‌خورند. ‏
در پی این اقدام خلاف توافق کره‌ای‌ها با کشورمان، آقای همتی رئیس‌کل بانک مرکزی بنا بر وظیفه ذاتی خویش در اظهارات ‏متعددی از مقامات کره خواست به توافقات پایبند باشند و در در آخرین اظهارنظر خود هم تأکید کرد:‏
‏ «اگر بانک‌های کره‌ای به توافقات بین‌المللی خود با ما پایبند نباشند، ما این حق را داریم که تحت قوانین بین‌المللی به اقدامات قانونی ‏روی آوریم و ما مقامات کره‌جنوبی را در این فرآیند مسئول می‌دانیم.» ‏
طبیعی است این اظهارات بایستی با همراهی سایر بخش‌های دولت خصوصاً وزارت خارجه همراه باشد و آن‌ها تمام قامت از سخنان ‏جناب همتی حمایت کنند تا شاید این اولتیماتوم جواب بدهد، اما با کمال تعجب سفیر ایران در کره پس از اینکه با اعتراض تلفنی ‏سخنگوی وزارت خارجه کره‌جنوبی بابت گفته‌های آقای همتی مواجه شد در یک جمله کوتاه تأکید کرد این [اظهارات]موضع ‏رسمی دولت ایران نیست! ‏


‏ واقعاً اسم این نوع رفتار سفیر را چه باید بگذاریم؟ آیا این همان دیپلماسی اقتصادی آقایانی است که مدعی بودند ما زبان مذاکره با ‏دنیا را بلدیم؟! آیا با این عملکرد واداده سفیر ما طرف مقابل گستاخ‌تر نمی‌شود؟ انتظار این بود وزارت خارجه سریعا موضع سفیر ‏ایران در کره را تکذیب و او را از سفارت عزل می‌کرد. متأسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده و وزارت خارجه عملاً پشت رئیس‌کل ‏بانک مرکزی را خالی کرده است. ‏
آنچه مسلم است اینکه با این رفتار وزارت خارجه نه تنها نباید انتظار بازگشت ارز‌های صادراتی را حداقل از کره‌جنوبی داشته ‏باشیم بلکه چه‌بسا در سایر دعوا‌های مالی بین‌المللی هم طرف بازنده خواهیم بود. محکومیت ۲ میلیارد دلاری اخیر ایران در ‏پرونده گاز ترکمنستان و نیز محکومیت چندی پیش کشورمان در صادرات گاز رایگان به ترکیه چه بسا ناشی از همان ضعف ‏دیپلماسی اقتصادی ماست. ‏
‏- تجربه نشان داده چاره کار در این امور، عمل به نسخه انقلاب و رهبری است. به عبارتی در هر موضعی، مسئولان نظام انقلابی ‏عمل کردند نتیجه‌اش را هم دیدند البته کسی منکر بکارگیری عقل و تدبیر نیست، ولی یقیناً معنای تدبیر، وادادگی و تسلیم نیست. ‏
بلوکه کردن دارایی‌های ملت ایران نوعی راهزنی بین‌المللی است و حداقل وزارت خارجه می‌بایست هرچه سریع‌تر نسبت به ‏شکایت رسمی از کره‌جنوبی و تشکیل پرونده در محاکم جهانی اقدام می‌کرد. علاوه بر این سفیر کره‌جنوبی به‌عنوان نماینده دولت ‏دزد کره جنوبی به‌خاطر همدستی با سارق بزرگ بین‌المللی باید به وزارت خارجه احضار و با تذکر کتبی اخراج و سطح روابط به ‏سطح کاردار تنزل می‌یافت. پخش تبلیغ محصولات کره‌جنوبی تا اطلاع ثانوی از صداوسیما و نیز از بیلبورد‌های شهر‌ها ممنوع و ‏نماد‌های فعلی آن جمع‌آوری می‌شد. تا اطلاع ثانوی خرید و واردات کالا‌های کره‌ای از سوی مجلس محترم و انقلابی ممنوع و ‏‏‌ترخیص کالا‌های وارداتی از کره نیز تا اطلاع ثانوی متوقف و ممنوع می‌شد. ‏

بازتاب نامه احمدی‌نژاد: بن سلمان نه برادر است نه عالیجناب

‏ روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به بازتاب نامه احمدی نژاد به محمد بن سلمان در شبکه‌های اجتماعی پرداخت و نوشت: باز هم ‏احمدی‌نژاد با یک اقدامی عجیب توانسته نظر‌ها را به خود جلب کند. این بار با نامه‌ای که به ولیعهد عربستان نوشته است. نامه‌ای ‏که با عبارت «عالیجناب» آغاز و با لفظ «برادر» به پایان می‌رسد و همین مسئله می‌شود سرآغازی برای انتقاد به او. چرا که با ‏توجه به جنایت‌های آشکار آل سعود در یمن به کار بردن چنین عبارت و الفاظی کاملا بی‌معنی و مورد تقبیح است. ‏
اکنون انتشار متن نامه محمود احمدی‌نژاد به محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در فضای مجازی با واکنش‌های انتقادی ‏کاربران شبکه‌های اجتماعی روبه رو شده است. ‏
یکی از کاربران در این مورد نوشته است: «کسانی که بن سلمان را عالیجناب خطاب می‌کنند و از همکاری صحبت می‌کنند حتما ‏فاجعه منا را یادشون رفته» ‏
یکی دیگر از کاربران اینطور می‌نویسد: «عالیجناب من کودک یمنی پوست بر استخوان است» ‏
دیگری نوشت: «دیپلماسی احمدی‌نژاد یعنی به گاو شیرده منطقه که زورش فقط به بچه‌ها می‌رسه بگی عالیجناب» ‏


دیگر کاربری گفته است: «ما یاد گرفتیم که هر جایی مطابق با محلی که قرار داریم سخن بگوییم ما دشمنی می‌کنیم، ولی توهین ‏نمی‌کنیم! حرفی اگر داریم با دشمنان به ظاهر مسلمان یا غیر مسلمان به راحتی می‌زنیم، هرچند اگر دعوت به همکاری باشد. پس ‏با این تفاسیر ما نیازی به لفظ عالیجناب برای جذب دشمن نداریم» ‏
کاربران دیگر نوشته اند: «بهتر است احمدی‌نژاد پیشانی سیاست را ببوسد و به روزمره نویسی بپردازد»، «به کجا چنین شتابان ‏آقای احمدی‌نژاد؟ اسلام دین عقلانیته، ولی همیشه افراط و تفریط کار داده دستش»، «موجه جهانی؟ این آدم با همین افکار هشت ‏سال رئیس جمهور بود»، «یکی جلو احمدی‌نژاد رو بگیره اینقد آبروریزی نکنه آخه عربستان سعودی عالیجناب!» ‏

 

جوان:اصلاح‌طلب تکفیری ندیده بودیم که دیدیم! ‏

غلامرضا صادقیان ‏ سردبیر روزنامه جوان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه یادداشت عباس عبدی درباره اظهارات رئیس ‏جمهور درباره عزاداری ماه محرم همراه با رعایت پروتکل‌های بهداشتی در شرایط کرونا رو مورد نقد قرار داد و نوشت: اجازه ‏دولت و ستاد کرونا برای «عزاداری محرم با رعایت پروتکل‌ها» ناگهان بر عده‌ای از اصلاح‌طلبان-روحانی و غیرروحانی- بسیار ‏گران شد، با آنکه همه آنچه از دولت در این باره بیرون آمد، چیزی بیشتر از همان اجازه‌ای که به بقیه آمدوشد‌ها و کسب و کار‌ها و ‏مراسم‌ها و اجتماع‌ها داده شد، نبود. ‏
دولت پیش از این به رستوران‌ها و قلیانی‌ها و کسب و کار‌های داخل بازار و حمل و نقل عمومی اجازه داده بود، با رعایت ‏پروتکل‌ها فعالیت خود را آغاز کنند. مثلاً «قلیانی‌ها و آرایشگاه‌های زنانه می‌توانند با رعایت پروتکل فعال باشند.» حالا دقیقا ً‌یک ‏همچو گزاره‌ای هم برای عزاداری‌های محرم صادر شده است. هیچ تفاوتی نیست، اما چرا کسی برای قلیانی‌ها اعتراضی نکرد؟! با ‏آنکه تعدادشان از مساجد و حسینیه‌های سطح شهر بیشتر و تجمع‌شان خطرناک‌تر است. ‏

از طرفی زور ستاد کرونا در این مدت بیشتر از همه به مساجد و نماز و مراسم‌های مذهبی رسید و جز برخی اعتراض‌های پراکنده ‏افراد غیرمسئول، با همراهی مقامات و مراجع و دولت و رهبری مواجه شد. حالا با این همه همراهی مذهبی‌ها و حکومت و دولت، ‏وقتی در کنار بقیه کار‌ها به مراسم مذهبی نیز اجازه داده می‌شود با پروتکل فعال باشند، صدای آقایان بلند می‌شود. اوج استدلال ‏ایشان هم آن است که عزاداری‌ها با پروتکل جور درنمی‌آید که این یک پیشداوری بی‌پایه و متناقض و دوگانه است. ‏
در این میان اظهارات آقای عباس عبدی، فعال پرکار در روزنامه‌های اصلاح طلب که روزانه چندین یادداشت و مصاحبه از او در ‏نشریات و رسانه‌ها منتشر می‌شود، بوی تکفیری‌گری می‌دهد با همان ضعف استدلال و تناقضات آشکار. ‏
ایشان ابتدا مدعی می‌شود که رفع محدودیت‌های عزاداری یک تصمیم سیاسی است. با چه مدرکی و چه دلیلی؟! هیچ! فقط «احتمال ‏فراوان»! می‌دهد که «توافقاتی»! باشد: «به نظر من دو دلیل برای این رفع ممنوعیت از عزاداری‌ها وجود دارد. دلیل اول به اصل ‏اتخاذ تصمیم فوق مربوط می‌شود که به احتمال فراوان تصمیمی سیاسی و مربوط به توافقاتی است که از آن بی‌اطلاع هستیم. تنها ‏از این طریق می‌توان اتخاذ چنین تصمیمی را درک کرد، زیرا هیچ توجیه قابل قبول و عرفی دیگری برای آن نمی‌توان تراشید.» ‏این هم نوعی استدلال‌آوری است که کسی بگوید، چون من نمی‌فهمم توجیه عزاداری چیست، پس حتماً سیاسی است. یعنی ‏چارچوب ذهن نویسنده آن است که یا «من» می‌فهمم که چرا باید عرفاً و موجهاً عزاداری کرد یا اگر احساسات و عواطف و فهم من ‏به این مسئله قد نداد، پس حتماً توافقاتی پشت صحنه دارد! ‏
آقای عبدی سپس با آنکه اصل اسلام را «ترویج مکارم اخلاق» می‌داند، به راحتی به روحانیون اتهام می‌زند که نان‌شان و آبروی ‏شخصی‌شان و همه داشته‌های‌شان در عزاداری است، پس پشت عزاداری‌ها ایستاده‌اند و بدتر از آن نتیجه می‌گیرد که روحانیون و ‏مداحان دنبال مناسکی هستند که در چند قرن اولیه اسلام از آن خبری نبوده است! این حرف چه فرقی با حرف تکفیری‌ها دارد؟! ‏هر چیزی که درصدر اسلام نبود، توجیه پذیر نیست؟! با آنکه همین ادعا هم غلط است و مراسم محرم و اربعین از همان آغاز ‏وجود داشت و گذر زمان بر حجم و آیین‌های متناسب با فرهنگ‌های مختلف به آن افزود. ‏