X

مرور روزنامه‌های یکشنبه ۲۵ اسفندماه!/چرا مساله کرونا در ایران پیچیده‌تر است؟

کرونا مسیر تاریخ را تغییر می‌دهد؟، دلار بر مدار ثبات؟، دیپلماسی آمریکا قربانی منافع شخصی ترامپ، جای نیروی انسانی قوی ‏وسط میدان است نه قرنطینه!، بررسی دلایل افزایش قیمت مصالح ساختمانی و مسکن؛، ماجرای اشک های یک طلبه پشت ‏بیمارستان بیماران کرونایی،، درخواست کرونایی نخبگان مشهد از روحانی، چرا رسانه ملی دیگر خیابان خلوت کن نیست؟ و بار ‏مالی بیش از ٧٠٠ میلیارد تومانی کرونا بر صندوق‌های بازنشستگی از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی ‏روزنامه های امروز شده است.‏

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز یکشنبه ۲۵ اسفندماه در حالی چاپ و بر روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که ‏موضوع کرونا همچنان مهمترین کلیدواژه برجسته شده گزارش ها و اخبار در صفحات نخست روزنامه ها است.‏

روزنامه شرق عبارت دروغ بزرگ قرنطینه تهران را تیتر یک کرد و گزارشی از حضور مجازی رئیس جمهور در جلسه ستاد ‏مقابله با کرونا منتشر کرد. این روزنامه سرمقاله امروزش را نیز با عنوان بودجه و آینده نامعلوم به قلم مصطفی هاشمی طبا ‏منتشر کرده است.‏

روزنامه کیهان با انتخاب تیتر جلوه‌های بی‌نظیر ایثار و همدلی مردم در روزهای سخت کرونایی در کنار تصاویری از تلاش ها ‏برای ضدعفونی کردن شهرها گزارشی انگیزشی را در صفحه نخست خود چاپ کرده است. این روزنامه در ستون اخبار ویژه ‏گزارشی با عنوان روایت مشاور خاتمی از اختلاف جهانگیری و روحانی منتشر کرده است.‏

روزنامه ایران تیتر یک امروزش سهم من در بحران کرونا را از گزارشی که خطاب به مردم و مسئولان نوشته شده انتخاب کرد و ‏در کنار آن سه یادداشت با موضوعیت کرونا از سه زاویه مختلف چاپ کرده است.‏

روزنامه اعتماد نیز با چاپ تصویری از نرامپ در کاخ سفید عنوان كرونا درحوالي كاخ سفيد را تیتر یک کرد و از جدی گرفتن ‏کرونا توسط کاخ سفید نوشت. این روزنامه همچنین با انتشار یادداشتی با عنوان اگر طرح تحول سلامت نبود از این طرح تمجید ‏کرد و وجود آن در شرایط فعلی را مشکل گشا عنوان کرد.‏

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:‏

پشت پرده کرونا گرفتن دو شخصیت سیاسی به روایت روزنامه جوان

روزنامه جوان در ستون خبر ویژه امروز خود با عنوان کرونا گرفتی و رفتی قرنطینه یا قرنطینه می‌کنی که کرونا نگیری؟ نوشت: سوم اسفند بود که محمود صادقی، اصلاح‌طلب جنجالی مجلس، با اندوه و ناامیدی از مثبت بودن تست کرونای خود خبر داد و ‏نوشت که دیگر امید چندانی به ادامه حیات ندارد، اما حالا او می‌گوید تست کرونای من منفی بود! او روز سوم اسفند در توئیتی ‏نوشت: «تست کرونای من مثبت شد. این پیام را در شرایطی می‌دهم که چندان امیدی به ادامه حیات در این دنیا را ندارم…» ‏صادقی حتی تلاش نکرد در مقام نمایندگی مردم در مجلس، از تزریق این حجم از ناامیدی به ذهن مردم خودداری کند و اگر ‏نمی‌تواند روحیه مردم را خوب کند، از ناامید کردن آن‌ها هم پرهیز کند.‏
سه روز بعد از آن، محمود صادقی ویدئویی هم از قرنطینه خود فرستاد و باز در سخنانی تأکید کرد که «تست کرونای من مثبت ‏شد. اما حال من الان بسیار خوب است.»‏

حالا پس از حدود سه هفته و دو بار تأکید قبلی صادقی بر مثبت بودن تست کرونایش، او می‌گوید که صرفاً علایمی داشته و پزشک ‏توصیه بر رعایت قرنطینه خانگی و مصرف برخی دارو‌ها داشته و تست کرونای او منفی بوده است! صادقی روز گذشته (۲۴ ‏اسفند) در گفتگو با ایسنا گفته که «۳۰ بهمن ماه یعنی دو روز قبل از انتخابات مجلس علائم رایج بیماری کرونا یعنی تب، لرز و ‏سرفه را داشتم که این وضعیت تا ۴ اسفند ادامه پیدا کرد؛ تا جایی که مجبور به مراجعه به بیمارستان با تب ۵/۳۸ درجه شدم. آن ‏موقع سی تی اسکن گرفتم، اما گفتند که مبتلا به کرونا نشدم. فردای آن روز از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند که طبق سی ‏تی اسکن ریه‌ها درگیر شده بنابراین توصیه کردند که در خانه بمانم. تلفنی نسخه‌ای از تعدادی از دارو‌ها را تجویز و توصیه‌هایی ‏را کردند.» او در ادامه توضیح داده: «به هر حال بعد از گذشت ۱۰ روز مجدداً در بیمارستان آزمایش دادم که اعلام کردند جواب ‏منفی است و قرنطینه تمام شد.»‏
منفی بودن تست کرونای هر فرد یا بهبود او، خبری خوشحال‌کننده است که باید برای آن شکرگزار خداوند بود. اما نماینده مجلسی ‏که توان مدیریت خبررسانی در مورد بیماری خود را هم ندارد و در مورد بیماری یک فرد در یک خانه، اینگونه متناقض حرف ‏می‌زند، آیا می‌تواند در مورد نحوه اطلاع رسانی پیرامون صد‌ها بیمار کرونایی در گستره جغرافیایی کل کشور نظری داشته باشد؟! ‏از سویی آیا جای این سؤال نیست که چرا همان زمان که متوجه سلامت و منفی بودن تست کرونای خود شد، اطلاع رسانی نکرد؟!‏
صبح دیروز، عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست مهمان برنامه سلام صبح بخیر شبکه سوم سیما بود. سید حسین حسینی، ‏مجری برنامه در توئیتی نوشت: «عیسی کلانتری معاون رئیس جمهور در پشت صحنه برنامه گفت یکی از افرادی که خبر ‏ابتلایش به کرونا خیلی هم پر سر و صدا بود و برای خبرنگار‌ها حاشیه داشت اصلاً کرونا نگرفته! در واقع بعضی حضرات ‏خودشان را قرنطینه می‌کنند که کرونا نگیرند! خب این بد نیست ولی مگه مجبوری ابتکار اینطوری بزنی؟!»‏

رویکرد نظام‌های سیاسی متفاوت در برابر کرونا چه قدر فرق می کند؟

محسن رفیق روزنامه‌نگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان رویکرد نظام‌های سیاسی متفاوت در برابر ‏کرونا نوشت: کرونا البته که بحرانی مشترک است. مرز نمی‌شناسد. تشخیصی از جهان اول یا جهان سوم ندارد و مرزهای کشورها ‏را فارغ از رتبه اقتصادی یا سطح تکنولوژی آنها در می‌نوردد. با این وجود، آنچه در این زمینه خود را متفاوت نشان می‌دهد، ‏تفاوت در نوع برخورد دولت‌ها در مهار این پدیده است. ‏
استفان والت، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه‌ هاروارد، در تازه‌ترین تحلیل خود و در راستای نظریه واقع‌گرایی، یادآور می‌شود که بر ‏خلاف آنچه برخی از پژوهشگران طی سال‌های اخیر در مورد کاهش نقش دولت‌ها و جایگزینی آن‌ها با سازمان‌های بین‌المللی و ‏نیرو‌های اجتماعی نظریه‌پردازی کرده‌اند، اما بحران کرونا بار دیگر نشان داده است که هنوز هم دولت‌ها، یگانه بازیگر اصلی ‏برای حفظ امنیت و جان مردم خود هستند و شهروندان نیز در چنین مواقعی همین نگاه را به دولت‌ها دارند. با این وجود، چه چیزی ‏نگرش دولت‌ها را در برخورد با چنین مساله مشترکی متفاوت می‌کند.


‏ با وجود آنکه هدف اصلی دولت‌ها در شرایط فعلی، حفظ جان شهروندان و سلامت آنها بوده و یگانه مسئولیت حاکمان و دولتمردان ‏چیزی جز آن نیست، تفاوت در سرعت یا سستی، در جهت تحقق این امر مهم در محدوده مرزهای مختلف، از کجا ناشی می‌شود؟ ‏چرا در جایی مانند ایتالیا، کل کشور به یک باره در قرنطینه کامل فرو می‌رود، اما در جایی دیگر، قرنطینه شدن یک شهر که خود ‏مبدأ انتقال و اشاعه ویروس بوده است با اما و اگر روبه‌رو شده و حتی با باید و نبایدهای عقیدتی و مذهبی گره می‌خورد؟ برخورد ‏رئیس جمهوری مانند ترامپ به عنوان مقام اجرایی اصلی در قدرتمندترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان از کجا ناشی می‌شود؟ ‏برخوردی که به نوشته روزنامه نیویورک‌ تایمز، ترکیبی از بدترین ویژگی‌های اقتدارطلبی و دموکراسی و شامل عدم شفافیت و ‏پروپاگاندا و نیز ناکارآمدی در رهبری بوده است.

چه چیز باعث آن می‌شود که دربرابر یک موضوع مشترک با یک هدف خاص، ‏رویکردهایی اینچنین متفاوت دیده شود؟ کشوری ورود همه پروازهای خارجی از مبدأ چین را با وجود حجم بالای مراودات ‏اقتصادی و مالی، لغو می‌کند و کشوری دیگر، کماکان پروازهای ملی خود را به این امر اختصاص می‌دهد! آیا مفهوم جان ‏شهروندان، در نظام‌های سیاسی متفاوت، معنایی متفاوت دارد یا اینکه اساسا رویکرد نظام سیاسی حاکم در مرزهای متفاوت و نوع ‏پاسخگو بودن یا نبودن آنها به جامعه است که باعث می‌شود تا سیستم خود را در جایگاه اتخاذ تصمیماتی فرض کند که شهروندان ‏در آن جایگاهی نداشته یا از طرفی اصل محسوب شوند؟
به نظر می‌رسد که واکنش‌های متفاوت نسبت به مبارزه با ویروس کرونا باعث شده است تا نوع نگرش نظام‌های مختلف سیاسی ‏جهان نسبت به مهم‌ترین مسئولیت خود یعنی حفظ جان و سلامت شهروندان نیز در قالب خطی مشی و ایدئولوژی‌های حاکم بر آن ‏نظام‌ها خود را نشان دهد. سرکوب گردش اطلاعات، عدم شفافیت، اتلاف زمان در تصمیم‌گیری‌های مهم و نبود ساختارهای ‏پیش‌بینی شده از جمله مواردی است که در نظام‌های سیاسی بسته و اقتدارگرا بیشتر مشاهده می‌شود، امری که با افزایش ‏بی‌اعتمادی در جامعه، باعث گسترش دامنه بحران و ناتوانی در مدیریت صحیح آن می‌شود و اتفاقا بستر را برای نفوذ و نشر بیشتر ‏ویروس‌هایی از این نوع، بیش از پیش فراهم می‌کند. ‏
از طرفی تاکید بر شفافیت، ارائه آمار صحیح از مبتلایان و تلفات، تصمیم‌های سریع و از روی اقتدار برای اعلام قرنطینه شهرها ‏یا کل کشور، از مواردی است که هر چند مطلوب هیچ دولتی نیست، اما می‌تواند با همراه کردن باور و اعتماد عمومی، باعث ‏افزایش همراهی و مشارکت اجتماعی شده و مسیر را در جهت حل بحران تسهیل کند. این دو رویکرد متفاوت، البته برگرفته از دو ‏نگرش سیاسی متضاد در نظام‌های مختلف سیاسی جهان است که به واسطه آنها نتایجی گوناگون در حال ظهور است.‏

چرا مساله کرونا در ایران پیچیده تر است؟

علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان مسئله ایران؛ فراسوی کرونا نوشت: شیوع کروناویروس در بیش از ‏یکصد کشور جهان، انتقال سریع، ناشناختگی و مرگ‌آفرین بودن این ویروس، موضوع آن را به بحرانی در جامعه جهانی تبدیل ‏کرده که عصر مدرن دست‌کم به لحاظ بحران بهداشتی تا به حال تجربه نکرده است.‏
گرچه در ادوار گذشته در یک کشور و حتی یک قاره نمونه‌هایی از وبا و طاعون – البته در قرن نوزدهم و سال‌های آغازین قرن ‏بیستم – فراگیر وجود داشته است، اما این سطح از فراگیری از شرق تا غرب زمین، نمونه‌ای بی‌سابقه است.‏
در این میان ایران نیز از شیوع کرونا بی‌نصیب نماند و پس از چندی از چین وارد ایران شد. اما این موضوع نیز چون بی‌شمار ‏موارد دیگر، در ایران شکل و رنگ و طعم دیگری دارد. از بحران بی‌اعتما‌دی فراگیر در سطوح گوناگون اجتماعی تا کم‌توجهی ‏عده‌ای از شهروندان نسبت به توصیه‌های بهداشتی و از ارائه آمارهای متفاوت و متناقض نهادهای مختلف تا تشکیل ستادها و ‏کارگروه‌ها و کمیته‌های موازی در سازمان‌ها و نهادهای گوناگون، همه و همه مواجهه ایرانیان با کرونا‌ویروس را از مواجهه دیگر ‏کشورها با این مسئله متفاوت می‌کند.‏

این همه یعنی، مسئله جامعه ایران در برابر این بیماری بسیار فراتر از خود آن است. همین امر سبب می‌شود تا نسخه ارائه شده ‏برای ایران با دیگر کشورها تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد. در ایران کمتر می‌توان نسبت به عملکرد مطلوب برخی پروتکل‌های ‏بین‌المللی امیدوار بود؛ چرا که ایران را باید با همه مسائل پیرامونی‌اش سنجید و قضاوت کرد.‏
ناشناختگی و دست کوتاه پزشکی در برابر ویروس کرونا از سو، تعلل حاکمیت در انتقال صحیح اطلاعات و بی‌اعتمادی مردم به ‏نظرات رسمی مسئولان هم از سوی دیگر موجب می‌شود تا کرونا در ایران شرایطی به غایت پیچیده‌تر از دیگر کشورها داشته ‏باشد. به این مجموعه و معادله چندمجهولی باید دست بسته مطبوعات و رسانه‌ها، ضعف در راهبرد رسانه‌ای و فقر علمی ‏رسانه‌های عمومی را هم اضافه کرد.‏
این موقعیت سبب می‌شود تا رویکرد ناظران منصف نسبت به این مسئله شامل وسواس و دقت نظر بیشتری شود
و درست در این بزنگاه است که ضرورت توجه مسئولان امر نسبت به بسیاری از توصیه‌ها و انذارهای برخی دلسوزان – که ‏بعضا با داغ و درفش پاسخ داده شد – رخ می‌نماید. اگر سرمایه اجتماعی حاکمیت هنوز چون دهه ۶۰ پا برجا بود و اگر برخی از ‏روحانیان اعتبار و آبروی چند قرنی این صنف را به حراج نگذاشته بودند و اگر دلسوزان و کاربلدان و مدیران کارآزموده کشور به ‏محاق نرفته بودند، جمهوری اسلامی ایران امروز ابزار‌هایی به مراتب قدرتمندتر از حالا در اختیار داشت.‏
اگر در هر بزنگاهی به عوض جلوگیری – توصیه‌ای – از انتشار اخبار در رسانه‌ها، فرصت داده می‌شد تا روزنامه‌ها و ‏خبرگزاری‌ها به انعکاس بی‌کم و کاست حقیقت در بستری انتقادی بپردازند، امروز این رسانه‌های رسمی بودند که مرجعیت ‏آگاهی‌بخشی به مردم را در اختیار داشتند، نه چون وضعیت موجود که اعتبار یک کانال تلگرامی مجهول‌الهویه از ارگان ‏اطلاع‌رسانی دولت بیشتر باشد.‏
و بسیار «اگر» و «شاید» دیگر که هر کدام دردی و دغدغه‌ای در پساپشت دارند. مجموعه این عوامل نشان می‌دهد که مسئله ‏جامعه ایران در وضعیت فعلی را باید فراسوی کروناویروس به تحلیل نشست. کمااینکه برای توقف چرخه انتقال هم باید تدبیری ‏خاص و ویژه ایران در نظر داشت.‏
تدبیری فراتر از قرنطینه، حکومت نظامی یا هر آنچه تاکنون در دیگر نقاط تجربه شده است.‏