X

دومین جلسه رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی؛ شروع دادگاه بدون وکیل مشهور و با حضور فرزند میترا استاد/

دومین جلسه رسیدگی به پرونده اتهامی محمد علی نجفی در حالی آغاز شد که نجفی یک تغییر مهم در ترکیب همراهانش در نشست به وجود آورده است؛ تغییری که ساعاتی پیش با تیتر «نجفی وکیلش را عزل کرد» منتشر شد و حکایت از عزل یکی از سه وکیل متهم پرونده توسط وی به دلایل نامعلوم دارد.

به گزارش «تابناک»، دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم شهردار پیشین تهران صبح امروز چهارشنبه ۲۶ تیرماه به صورت علنی در سالن اجتماعات امام خمینی (ره) به ریاست قاضی محمدی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران آغاز شد و رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه گفت: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیت‌های مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.

در ادامه جلسه، مستشار دادگاه مفاد این دو ماده را قرائت کرد و سپس قاضی جلسه را رسمی اعلام کرد و گفت: محمد علی نجفی، دوتن از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری [فرزند میترا استاد] و نماینده دادستان هم درجلسه حضور دارند. کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آن‌ها اخذ توضیح خواهد شد.

قاضی محمدی کشکولی افزود: ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ که آخرین خروج آقای نجفی بوده است پخش خواهد شد. در این مرحله از رسیدگی به پرونده پیرو مطالب قبلی دادگاه احدی از وکلای اولیای دم می‌توانند در جایگاه حضور یابند.

قتل کردید؛ نوک مداد را که نشکسته‌اید!
در ادامه جلسه حاجیلویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید، ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامه‌ها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.

وی افزود: این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامه‌ها در آمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم. ما می‌دانیم متهم چه هزینه‌هایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است می‌توانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.

وی افزود: آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکسته‌اید که می‌گویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شده‌اید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهاد‌های امنیتی در ارتباط است.

قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه در شان دادگاه نیست.

آقای نجفی لکسوز خود را فروخت اما پولش از حسابش خالی شد

سپس حاجیلویی به ادامه سخنانش پرداخت و افزود: شما (آقای نجفی) ۴۰ سال در سیاست بودید، اولیای دم می‌دانستند که میترا استاد چه مسائلی را می‌خواهد به خبرنگار بگوید، اما ما نمی‌توانیم این حرف‌ها را بزنیم، می‌دانیم که این حرف‌ها را وکیل آقای نجفی به او آموزش داده است.

وکیل اولیای دم خطاب به محمدعلی نجفی گفت: شما یکبار گفتید خانم استاد مهدورالدم است و بعد حرفتان را پس گرفتید، این دفاع قابل جمع نیست که یکبار بگویید مهدورالدم بوده و یکبار بگویید قصد کشتن را ندارم، یک بار برای همیشه اعتراف کنید که مرتکب قبل عمدی شدید و تقاضای بخشش کنید.

در این حین قاضی کشکولی مجددا به وکیل اولیای دم تذکر داد در چارچوب دلایل اتهام به ایراد سخنانش بپردازد که حاجیلویی افزود: باید حرف اولیای دم را بزنم، آن‌ها حالشان بد است، گلایه‌مند هستند که چرا یکبار به مهیار سر نزدند، مهیار مادر خود را عریان در حمام دیده، چگونه باید به زندگی خود ادامه دهد، آقای نجفی لکسوز خود را فروختند، پول را در حساب ریختند، اما پول از حساب خالی شد تا پولی به اولیای‌دم مقتول نرسد، اجازه می‌دادند حداقل پولی به آن‌ها برسد تا با استفاده از روانشناس آلام آن‌ها التیام پیدا کند.

پس از پایان صحبت‌های حاجیلویی، قاضی کشکولی اعلام کرد که آقای نجفی روز گذشته آقای علیزاده طباطبایی؛ یکی از وکلای خود را عزل کرده است و به همین دلیل آقای علیزاده در جلسه دادگاه حضور ندارند.

قاضی کشکولی از رسانه‌ها خواست عکسی از مهیار صفری؛ فرزند مقتول گرفته و پخش نشود و متذکر شد این تقاضای آقای صفری است که عکسی از او گرفته نشود؛ این کار برخلاف اخلاق و شأن خبری است و قانون نیز این اجازه را نمی‌دهد.

پسر میترا استاد: نجفی بار‌ها مادرم را تهدید به قتل کرده بود

مهیار صفری فرزند میترا استاد و اولیای‌دم وی در پرونده قتل عمد همسر دوم شهردار اسبق تهران با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه توضیحات در جایگاه قرارگرفت و خود را متولد ۱۱ شهریور سال ۸۲ و دارای تحصیلات سیکل عنوان کرد و خطاب به دادگاه گفت: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.

در ادامه رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن به زمان خروج و ورود خود را به منزل اعلام کند که مهیار گفت: ساعت ۹ صبح از منزل خارج شدم و حدود ساعت ۱۲ ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمده‌ام، اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم.

رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند که مهیار قادر به توصیف صحنه نبود و قاضی سوال دیگری را مطرح کرد.

قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که وی پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسحله تهدید کرده و گفته که تو را با این اسلحه می‌کشم.

قاضی پرسید: این اتفاق چه زمانی رخ داد؟

مهیار: حدود دو روز قبل از حادثه اتفاق افتاد.

قاضی: آیا شما اسلحه را دیده بودی یا خیر؟

مهیار: ندیده بودم.

قاضی: پس شما چگونه متوجه وجود اسلحه شدید؟

مهیار: آقای نجفی به ما گفته بود که اسلحه را در منزل همسر اولش نگه می‌دارد.

قاضی: مستند و دلایل شما برای این اظهارات چیست؟

مهیار: خود آقای نجفی ذکر کرده بود.

قاضی پرسید چه ضرورتی داشت که نجفی چنین چیزی را بگوید؟، که متهم پاسخی به این سوال نداد.

قاضی: آیا در روز حادثه امتحان داشتی؟

مهیار: بله امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت ۸:۳۰ صبح بیدار و ساعت ۹:۰۵ دقیقه از خانه خارج شدم.

قاضی: چه کسی تو را از خواب بیدار کرد؟

مهیار: آقای نجفی مرا از خواب مرا بیدار کرد و با تندی و عصبانیت این کار را انجام داد به طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کرده‌اند.

قاضی: آیا شب قبل از حادثه مادرت و نجفی با یکدیگر اختلاف داشتند یا خیر؟

مهیار: بله، اختلاف داشتند و دعوا از حدود ساعت ۹:۳۰ شب شروع شد و تا ساعت ۲:۳۰ بامداد ادامه داشت.

قاضی: آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر؟

مهیار: دایی‌ام تا ساعت ۱۲ خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.

قاضی: نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا می‌کرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است.

مهیار: اصلا چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملا با من خوب بود.
پدر مهیار: از طرف پسرم تقاضای قصاص دارم
در ادامه این جلسه قاضی از جهانشاه صفری، ولی قهری (پدر) مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر شود.

وی در پاسخ به سوال دادگاه مبنی بر اینکه به عنوان ولی قهری مهیار آیا مطلبی دارید یا خیر؟، گفت: بر اساس چیزی که از خود مهیار شنیدم می‌خواهم که عدالت برقرار و قصاص انجام شود.

دادگاه از وی سوال کرد: آیا تقاضای قصاص دارید؟

وی پاسخ داد: با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.

نجفی: قتل عمد را قبول ندارم
در ادامه جلسه محمدعلی نجفی با اجازه رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت و قاضی از وی پرسید: آیا اتهامات خود را قبول دارید؟

نجفی در ابتدا با قرائت آیه‌ای از قرآن کریم گفت: آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم، اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و از این حادثه دردناک و جانسوز بسیار متأسف هستم و مجددا به خانواده محترم استاد تسلیت می‌گویم و امیدوارم خداوند به آن‌ها صبر بدهد.

وی افزود: آنچه می‌گویم برای روشن‌تر شدن قضیه و تبیین واقعیات و قضاوت در پرتو آگاهی بیشتر و صدور حکم بر اساس شرع و قانون است و هدفم از بیان این مسائل فقط روشن شدن حقایق است، چون تا حدودی خودم را در این حادثه مقصر می‌دانم و به هیچ عنوان قصد برائت خودم را از آنچه اتفاق افتاده ندارم.

متهم افزود:‌ آنچه در کیفرخواست آمد، بخشی نادرست بود.

نجفی در ادامه به اشاره به اظهارات وکیل اولیای دم گفت: در ابتدا از رئیس دادگاه تشکر دارم که براساس قانون به وکیل اولیای دم تذکر داد، زیرا وکیل حق توهین ندارد و استفاده از الفاظی مانند ناجوانمردانه درباره من و صحبت کردن درباره دوران وزارت من در آموزش و پرورش با طعنه درست نیست.

وی همچنین با اشاره به اظهارات مهیار گفت: شرایط روحی و روانی مهیار را درک می‌کنم و به مطالبی که اشاره شد زیاد وارد نمی‌شوم، زیرا شرایط روحی و روانی او را درک می‌کنم، اما در هیچ زمانی همسر مرحومه خود را به قتل تهدید نکردم.

او را دوست داشتم؛ نمی خواستم یک طرفه طلاقش دهم

نجفی ادامه داد: به اعتقاد ما مطالب ارائه شده در کیفرخواست دقیق نبوده، من در نامه نوشتم که دلم نمی‌خواهد، نامه عمومی شود و حتی گفتم تعداد معدودی از بستگان متوجه آن شوند، اما چطور نماینده دادستان بخش‌هایی از نامه را قرائت کردند، باید این نامه در جلسه غیرعلنی مطرح می‌شد.

وی افزود: بعضا این مطالب غیردقیق بود، بنده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۹۷ با مرحومه عقد دائم کردم، البته قبل از آن حدود ۷ ماه عقد موقت بودیم، در زمان عقد موقت به دلیل مسئولیت، فرصت کافی برای بحث درباره مسائل بین دو طرف نداشتیم و خیلی از مسائل به صورت اجمالی مطرح شد.

نجفی ادامه داد: عقد دائم با عجله اتفاق افتاد، تقاضای من به دو دلیل بر این بود که عقدمان را به تأخیر بیندازیم، زیرا اولا احساس می‌کردم از لحاظ مبانی اعتقادی با هم فاصله داریم و ثانیا قرار عمل جراحی سخت داشتم که پزشک گفته بود بعد عمل حدود یکماه نمی‌توانم فعالیت داشته باشم.

متهم پرونده قتل میترا استاد به اختلافات بعد از عقد دائم میان وی و همسرش اشاره کرد و افزود: بعد از عقد دائم به این نتیجه رسیدیم که اختلاف داریم، سعی کردم پس از سپری شدن دوران نقاهت با هم به نقطه مشترکی برسیم، اما برخی سوءتفاهم‌ها بین طرفین وجود داشت، نهایتا از حدود ۶ ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک با توجه به عمق اختلافات به نتیجه نمی‌رسد و از مرحومه خواستم با توافق جدا شویم حتی به او گفتم در مدت چند ماه مهریه را به او پرداخت می‌کنم، اما او قبول نکرد و می‌گفت: دوستت دارم. من نیز او را دوست داشتم.

وی ادامه داد: سعی کردم با برخی ریش‌سفیدان که مرحومه از آن‌ها تأثیر می‌گرفت تماس بگیرم و آنها، وی را برای طلاق تشویق کنند، نمی‌خواستم یکطرفه طلاق دهم، مرحومه در محضر خواسته بود اختیار اطلاق را به او دهم، اما گفتم این کار را نمی‌کنم، اما به او دو تعهد دادم که هر موقع به نتیجه جدایی رسیدیم، از همدیگر طلاق بگیریم.

نجفی ادامه داد: گفتم هر موقع به این نتیجه رسیدیم، با توافق این کار را انجام دهیم، من می‌دانستم حق طلاق با مرد است، اما نمی‌خواستم زیر قول خود بزنم.

شب حادثه تا ساعت ۳ بامداد نگذاشت بخوابم
متهم پرونده قتل میترا استاد گفت: از یکماه پیش از قتل میترا به من گفت: دیگر نمی‌خواهد راجع به طلاق با او و اعضای خانواده‌اش صحبت کند، زیرا من تصمیم داشتم مسئله را به برادر او بگویم، اما در نهایت این مسئله (جدایی) بدون تصمیم‌گیری باقی ماند.

نجفی افزود: حدود یک هفته قبل از حادثه، تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری نقل مکان کنیم که در روز اسباب‌کشی نیز با هم جروبحث پیدا کردیم، آن روز برادر و خواهر میترا نیز نزد ما بودند و من نمی‌خواستم مقابل کارگران جروبحث ادامه پیدا کند، رابطه بین ما سرد بود، شب قبل از حادثه برادرش را برای شام دعوت کردیم که به نظرم وی نیز به رابطه سرد بین من و میترا پی برد.

وی افزود: پس از شام و رفتن برادر میترا، میترا به من ناسزا می‌گفت. در چند مورد گذشته با شدت گرفتن بحث، میان من و میترا برخورد فیزیکی صورت گرفته بود، من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و پس از این برخورد‌های فیزیکی با میترا متأثر می‌شدم، حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب به اتاق خواب رفتم، اما میترا با مطرح کردن مسائلی، تا ساعت ۳ بامداد نگذاشت بخوابم، در نهایت حدود ساعت ۳ به اتاق دیگری رفتم و خوابیدم.

نجفی درباره اتفاقات به وجود آمده در روز قتل نیز گفت: حدود ساعت ۸ صبح بیدار شدم، در طول یکسالی که با مرحومه و مهیار زندگی می‌کردم سعی کردم برای مهیار پدر باشم حتی میترا به خانواده‌اش می‌گفت که من کار‌هایی بیشتر و سنگین‌تر از وظیفه پدر مهیار برای او انجام می‌دهم، حدود ساعت ۹ میترا بیدار و مهیار از خانه خارج شد.

اسلحه من مجوز داشت؛ تمام اتفاقات در دو سه دقیقه رخ داد

وی افزود: دوباره مباحث شب قبل و اختلافات پیش آمده بین ما بالا گرفت که سعی کردم پاسخی ندهم، حدود ساعت ۹:۳۰ میترا گفت: به حمام می‌روم و گفت که بعد از حمام از منزل خارج می‌شود، از او پرسیدم کجا می‌خواهی بروی که گفت: خودم می‌دانم، با این اظهارات بسیار عصبانی شدم، تمام ماجرا در حدود ۲ تا ۳ دقیقه طول کشید نفهمیدم چه شد و عصبانیت و خشم بر روی من مستولی شد.

نجفی با بیان اینکه اسلحه وی غیرمجاز نبوده و دارای مجوز بود، افزود: تصور می‌کردم حمل سلاح تمدید شده است، گمان می‌کردم میترا وقتی وارد حمام شود، داخل وان قرار گرفته باشد می‌خواستم داخل حمام بروم و به او بگویم که باید راجع به طلاق تصمیم بگیریم و اگر او مخالفت کرد باید به نحوی کار را برای جدایی تمام کنم.

وی درباره قتل میترا استاد گفت: کمد نیمه‌باز بود اسلحه را براشتم می‌خواستم به او بگویم شاید کار به خونریزی بکشد، میترا قبلا گفته بود کار با اسلحه را به او آموزش دهم، بالش را برداشتم که اسلحه را نبیند و سلاح را با بالش به داخل حمام بردم، با ورود به حمام به صورت سینه به سینه مقابل میترا قرار گرفتم، فکر نمی‌کردم او داخل وان نباشد، بالش را کنار زدم که اسلحه را نشان دهم و بگویم اگر گفتگو نکنیم کار به خونریزی کشیده می‌شود که وی اسلحه را دید و دچار اضطراب شد.

متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: او مرا هل داد و دست‌هایش را روی شانه من گذاشت که من عقب رفتم و یک گلوله شلیک شد، ابتکار عمل از دستم خارج شده بود اسلحه را به سمت بالا بردم که تیر به سقف بخورد، میترا دست راست مرا گرفت که به او گفتم مرا رها کن، ۴ گلوله شلیک شد و آخر تیر به وی اصابت کرد و احتمالا تیر به صورت غیرمستقیم به وی خورده است و دیگر تیری شلیک نشد.

وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمی‌کند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، می‌خواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.

چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم، اما منصرف شدم

وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمی‌کند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، می‌خواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.

متهم پرونده قتل میترا استاد با اشاره به دستپاچگی وی پس از قتل، افزود: پس از چند دقیقه در اتاق قدم زدم، نمی‌دانستم چه کنم به بالکن رفتم که شاید خود را به پایین پرتاب کنم، آخر کار به راننده زنگ زدم، دو کیف با اسناد خصوصی شامل پاسپورت، چند دستگاه تلفن همراه، مدارک پزشکی، سند ازدواج و سایر وسایل شخصی داخل کیف بود، نمی‌دانستم چه اتفاقی می‌افتد، به راننده زنگ زدم و گفتم دو کیف را ببرد، کیف را به وی دادم که اسناد گم نشود، سپس از وی خواستم پایین برود و مجددا با او تماس بگیرم.

وی افزود: به نظرم رسید که متنی را بنویسم و داستان زندگی مشترک را بگویم، تقریبا شش ماه ارتباط خاصی با خانواده نداشتم، آنچه نوشتم با عجله و به صورت غیردقیق بود، من عنوان مهدورالدم را اصلا در دفاعیات مطرح نکردم حتی آقای بازپرس می‌خواست در دهن من اندازد که آیا معتقد هستی میترا مهدورالدم بوده که من چنین چیزی در دفاعیات نگفتم.

متهم پرونده قتل میترا استاد ادامه داد: در نهایت پس از نوشتن نامه، آن را داخل کیف گذاشتم و می‌خواستم حتی راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش می‌آمد، این کار را انجام می‌دادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئله‌ای پیش نیاید.

وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر مزار پدرم خودکشی کنم، برای برداشتن کارت حمل سلاح از داخل کمد اقدام کردم و پیش خود گفتم اگر کسی گفت: چرا اسلحه حمل می‌کنی، مجوز حمل سلاح را به وی نشان دهم که آنجا متوجه شدم اعتبار حمل سلاح تا سال ۹۴ بوده است.

به من می‌گفتند چرا شخص دیگری را به عنوان قاتل معرفی نکردی؟
نجفی ادامه داد: با رفتن به ترمینال بیهقی به قم رفتم و پس از آن نیز تصمیم گرفتم که خود را به پلیس تحویل دهم، پس از بازگشت از قم با یک تاکسی به سمت پلیس آگاهی در خیابان شاهپور رفتم، پس از قتل تلفن همراه را همراه خود نبردم، چون فکر می‌کردم در صورت خودکشی، شاید وجود تلفن بعدا دردسرساز شود، با تلفن راننده با دخترم تماس گرفتم و می‌خواستم دلشوره آن‌ها از بین برود، زیرا در رادیو مطالبی گفته می‌شد که راجع به من بود.

وی افزود: در پلیس آگاهی یکی دو ساعت بدون لباس بازداشتگاه صحبت کردم و با ریاست آگاهی نیز حرف‌هایی زدم، بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و سایر اقدامات صورت گرفت.

نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که با برداشتن اسلحه اشتباه کردم، ۵ گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، ۴ گلوله حداقل به سقف خورد، من از قبل انقلاب با اسلحه آشنایی داشتم و در زمان شهید چمران کلاس آشنایی با اسلحه آموخته بودم. شلیک‌ها غیرارادی بود.

وی ادامه داد: در برخی رسانه‌ها عنوان شد که همسرم با شلیک ۵ گلوله کشته شده، خیر اینگونه نبود حتی محل اصابت گلوله به وی نشان می‌دهد که مستقیم نبوده است.

نجفی به مطالب مطرح شده در فضای مجازی نیز اشاره کرد و گفت: در فضای مجازی به طنز عنوان شد و برخی نیز به صورت جدی نوشتند. حتی سه نفر نیز در بازداشتگاه به من گفتند که شما چرا قتل را به دیگران نسپردید و یا فرمول دیگری پیدا نکردید، که من گفتم من نمی‌خواستم او را بکشم و قصد قتل نداشتم.