X

با بیکفایتی وقیحانه، فاتحهء دریاچه ارومیه را خواندند! و مرگ آن را حواله بقای رژیم بعثی بشارالاسد کردند!!

دولت لُنگ انداخت و عاجزانه پذیرفت که ،كار درياچه اروميه تمام است!حالا باید به فکر کوچاندن پنج میلیون ساکنان اطراف این دریاچه منحصر به فردشد!!

اگر تا چند سال پيش انتظار مردم و تلاش مسئولان بر اين بود كه با ساز و كاري حساب شده از خشك شدن درياچه اروميه جلوگيري كنند، حالا بايد آرام آرام به اين فكر باشند كه چگونه مي توان جمعيتي بالغ بر 5 ميليون نفر را از مناطق شمال غرب كشور به فلات خشك مركزي منتقل و ادامه حياتشان را تضمين كرد؛ جمعيتي كه با خشك شدن درياچه اروميه ديگر قادر نيستند در زادگاه آبا و اجدادي خود زندگي كنند.
 به گزارش «تابناك»، آمار و اطلاعات منتشر شده از حال و روز كنوني درياچه اروميه بسيار نگران كننده است و عملكرد دولت نيز در راستاي احياي اين اكوسيستم بي نظير چندان اميدوار كننده نيست. شرايط به گونه اي پيش مي رود كه گويا مسئولان هم از احياي درياچه نا اميدند و ديگر فاصله چنداني تا مرگ آن باقي نمانده است.
آنچنان كه بررسي هاي تازه نشان مي دهد، تراز آب دریاچه اروميه در دوم آبان ماه  سال جاری به 1270.22 متر رسيده است و نسبت به سال گذشته كه تراز آب دریاچه ،1270.46 متر بود كاهش قابل توجه 24 سانتی متري را نشان مي دهد.جدا از تراز آب درياچه كه افت شديدي را تجربه كرده است، در حال حاضر وسعت نيز دریاچه 1646.72 کیلومتر مربع برآورد مي شود که این میزان در مدت مشابه سال گذشته،1953.14 کیلومتر مربع گزارش شده بود و در شرايط كنوني مساحت درياچه 7.58 كيلومترمربع كاهش يافته است. اين، همهء آمار نگران كننده از درياچه اروميه نيست و در حالي كه حجم آب دریاچه در تاريخ 2 آبان ماه سال گذشته  یک میلیارد و 400 میلیون متر مکعب بود، این رقم 2 آبان سال جاري به  0.960 میلیون متر مکعب رسید كه اشاره به 440 ميليون مترمكعب كاهش دارد.
چرايي كاهش تراز، حجم و مساحت آبي درياچه اروميه  كه به رغم وعده هاي بزرگ و قطعي شخص رئيس جمهور و ستاد احيايي كه براي آن چند سالي هست، تشكيل شده رخ داده است و نيز كيفيت تبعات ويرانگري كه اين خسارت زيست محيطي در آينده ايجاد خواهد كرد، سئوال هاي مهمي است كه فكر و ذهن هر  فرد دوست دار محيط زيست را به خود مشغول كرده است.
واقعيت اين است كه اگرچه مسئولان دولت مستقر در مقاطع مختلف بر تلاش خود براي احياي درياچه تأكيد كرده اند و در اين زمينه با ابزارهاي رسانه اي در اختيار تا حدود زيادي بزرگ نمايي كرده اند، اما اين مهم در مقام عمل چندان تعريفي نداشته است.
فقدان تخصیص اعتبار مالی
زمستان سال 95 دكتر مسعود تجريشي، مدير كل دفتر برنامه ريزي و تلفيق ستاد احياء در گفت و گو با خبرنگار «تابناك»،‌ از اينكه دولت به موقع و سريع اعتبارات مالي لازم را به ستاد پرداخت نمي كند، گلايه كرد و گفت: «عدم پرداخت اعتبارات در فصل گرم سال و پرداخت بخشي از آن در فصل سرد سال كه عملاً امكان فعاليت محيطي چنداني وجود ندارد، شرايط را براي اجراي برنامه ها سخت كرده است.»
در سال جاري نيز با اينكه دولت متعهد شده بود چيزي حدود 800 ميليارد تومان اعتبار براي احياي درياچه اختصاص دهد، شرايط آنگونه كه وعده ها نشان مي داد پيش نرفت و عملاً‌در فصل گرم سال اعتباري به ستاد پرداخت نشد. اين را مي توان از گفته هاي يكي از مسئولان استاني آذربايجان غربي برداشت كرد.
فرهاد سرخوش مدیردفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی در تاريخ 3 آبان ماه از تخصیص 200 میلیارد تومان اعتبار به پروژه های حوزه آبریز ستاد احیای دریاچه ارومیه خبرداد و  ادامه داد: از 800 میلیارد تومان اعتبار اختصاص یافته به کل حوزه آبریز دریاچه ارومیه طی سال جاری، در مرحله اول ، 200میلیارد تومان در قالب اسناد خزانه اسلامی از ماده 10 و 12 قانون تشکیل مدیریت بحران کشور به حوزه آبریز دریاچه ارومیه ابلاغ شده است.درحال حاضر بین سازمان برنامه و بودجه و دستگاههای اجرایی مبادله موافقتنامه در حال انجام است تا بودجه تخصیصی  به دستگاههای اجرایی جهت انجام پروژه های اولویت داراحیای دریاچه  ابلاغ شود.
همانطور كه ديده مي شود، از 800 ميليار د اعتبار سال جاري هم اكنون و در فصل سرد سال دقيقاً شبيه به شرايط سال گذشته مبلغ محدودي از اعتبار آن نه پرداخت بلكه ابلاغ شده است.
شرايط حاكم بر درياچه به قدري اسفناك و نگران كننده است كه در تاريخ 3 آبان ماه اكثر نمايندگان شمال غرب كشور در نامه اي كه با محوريت پرسش از رئيس جمهور طراحي شده است، اين پرسش را از حسن روحاني طرح كردند و او را براي پاسخ قانع كننده به مجلس فراخواندند.از آنجا كه معناي خشك شدن درياچه اروميه  جز نابودي كامل اكوسيستم  شمال غرب كشور و برخاستن توفان هاي شديد نمكي نيست و از سوي نيز دولت اقدام موثري براي رفع اين مشكل بنا به هر دليل از جمله مشكلات مالي بر نمي دارد، شايد ديگر بهترين كار نه تلاش براي احياي درياچه بلكه جانمايي براي اسكان مردم شمال غرب ايران در فلات خشك مركزي باشد.
با شرايطي كه رفت به دولتمردان توصيه مي شود، ضمن اعلام ناكامي و شكست خود در احياي درياچه تسليم طبيعت شدن، راهكارهاي سخت و پيچيده انتقال جمعيت نزديك به 5 ميليون نفري شمال غرب به بخش هاي مركزي و جنوبي كشور را بررسي و براي اين احتمال آماده باشند.