سایت تسنیم با ترتیب دادن یک گفتگوی مسخره با “سلیمی نمین” قدم دیگری در جهت انحراف اذهان از رسوایی بیحدونهایت در دفاع از افتضاح به پاشده درمورد افشاگریهای کانال آمدنیوز نسبت به ماهیت فاسد و مفسد خانواده صادق سارق لاری جانی، برداشت!!
سایت مزدور موسوم به تسنیم به نقل از سلیمی نمین مینویسد: چرا شایعه یک کانال درباره دختر آیتالله!!! لاری جانی فراگیر میشود؟/ آیا انگلیس جاسوس خود را میسوزاند؟
۲۳ مهر ۱۳۹۶ –
یک کانال تلگرامی اخیراً شایعهای درباره دختر آیتالله آملیلاریجانی مطرح کرد. سلیمینمین در این گفتگو به این مسئله میپردازد که چرا چنین شایعه “غیرحرفهای” و “پیش پا افتادهای” فراگیر میشود؟
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم– عبدالله عبداللهی، مونا رحیمبصیری: مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحثهای مهمتری را در میان روزنامهنگاران و جامعهشناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروهها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمهای دانست برای بررسی یک موضوع کلانتر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر میشود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه میشوند؟
پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن 1-رسانهها، 2- مسئولان و 3- فرهنگ عمومی جامعه ایران، میتواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیبهایی کند؟
خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامهنگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعهشناسان سیاسی به گفتوگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشهیابی این موضوع پرداختهاند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرح شده توسط این کارشناسان به معنای تایید همهی جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید میداند.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتگوی خبرگزاری تسنیم با “عباس سلیمینمین” روزنامهنگار کهنهکار کشورمان است. او در این گفتوگو تاکید میکند شایعه اخیر آنقدر سخیف و ابتدایی است که همگان باید به موقع شنیدن آن لبخند استهزاآمیزی بزنند نه اینکه تبدیل به موضوع مهم شود. او تاکید میکند همین یک استدلال را دقت کنید: “آیا کشوری مانند انگلیس و آمریکا جاسوس خود در این سطح را میسوزانند؟ ابتدائیات یک سرویس جاسوسی در حدMI6 این است که حتی اگر جاسوس واقعیاش هم افشا شد این موضوع را تکذیب کند. چراکه یک اصل ابتدایی سرویسهای امنیتی این است که به همکاران خود اطمینان خاطر بدهد که هیچ وقت آنها را نخواهد سوزاند! حالا چه شده که در این ماجرا بیبیسی و صدای آمریکا اصرار دارند بگویند “نه، او واقعاً جاسوس بوده”؟ این واقعا خندهدار است. پس به همین راحتی میتوان این موضوع را منتفی کرد.”
با این حال سلیمینمین به این موضوع میپردازد که وقتی چنین شایعهای به این راحتی قابل تکذیب است، چرا مسئولان رسمی ما و رسانههای رسمی نتوانستند آن را در همان ابتدا منتفی کنند؟ آنچه در ادامه میآید متن کامل گفتگوی تسنیم با عباس سلیمی نمین است:
* تسنیم: موضوع بحث ناظر به اتفاق اخیری است که در مورد یک کانال تلگرامی اتفاق افتاد و شایعهای که راجع به دختر آقای آملی لاریجانی مطرح شد. در این زمینه میتوان یک بحثِ کلانتری مطرح کرد، آن هم اینکه اساساً چرا کانالی که مروری بر مطالب آن و تطبیق آن با جنبههای حرفهای نشان میدهد نه تنها ضعیف بلکه در حد ابتذال رسانهای است بعضاً تبدیل به مساله میشود؟ من برآوردی ندارم که این شایعه چقدر در جامعه نفوذ کرده اما حداقل خود آقای آملی لاریجانی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، وزیر اطلاعات و طیفی از رسانهها را به عکسالعمل واداشت تا از جامعه شبههزدایی کنند. اساساً چه پیشزمینههایی وجود دارد که چنین کانالی با چنین سطحی و با چنین نحوهای از اطلاعرسانی مساله میشود؟
– سلیمینمین: من از خبرگزاری تسنیم به دلیل فرصتسازی برای ریشهیابیِ برخی از مسائل اساسی در جامعه تشکر میکنم. سالهاست که کارتلهای رسانهای شیوههایی به کار میگیرند که شناختِ این شیوهها بسیار مهم است. کارتلهای رسانهای دارای یک اعتباری هستند که این اعتبار را در طول سالها فعالیتشان اخذ کردند. یعنی سرمایهگذاریهای فراوانی به عمل آوردند تا اعتباری برای خودشان رقم بزنند. این رسانهها طبعاً در عرصۀ جنگِ روانی پیشقراول نمیشوند بلکه آدمها یا ابزارهایی مختص به آن کشور دارند که از طریق آن ابزارها، جنگ روانی را دنبال میکنند.
افرادی که عمدتاً مرتبط با رسانههای مطرح در سطح دنیا و دارای اعتبارند، ابزارهای انسانی که حاضرند پیشقراولِ برنامههای عملیات روانی شوند را شناسایی میکنند و از آنها بهره میگیرند تا بتوانند حرکتی را آغاز کنند البته قطعاً آن حرکت از پشتیبانیِ آنها برخوردار است اما اگر این حرکت موفق شد، از آن پشتیبانیِ عملی هم میکنند ولی اگر موفق نشد حتی در مقام تخطئه و تکذیب آن برمیآیند. مثلاً در گذشته بیبیسی فردی به نام نوریزاده داشت که همه میدانستند متصل به سرویس اطلاعاتی انگلیس است و عمدۀ اخبارش را از طریق این سرویس اطلاعاتی دریافت میکند. وقتی این سرویس اطلاعاتی قصد داشت یک جنگِ روانی را با ایران آغاز کند، نوریزاده برخی مطالب کذب را منشر میکرد، اگر موفق میشد آن مطلب کذب را هنرمندانه برای مخاطب جا بیندازد رسانههای رسمی هم پشت آن میآمدند اما اگر موفق نمیشد و مفتضح میشد رسانۀ رسمی خودش هم آن موضوع را تکذیب میکرد. با اینکه آن را پوشش داده بود اما تکذیب میکرد.
* تسنیم: یعنی یک نوع تقسیم کار بین رسانههای رسمیشان و آدمهایشان و بعضی رسانههای نوظهور مقطعیشان؟
– سلیمینمین: بین رسانهها و ابزارها؛ این ابزارها بعضاً رسانههای دسته دوم هستند. اینها رسانهها و آدمهای دسته دوم دارند. ما حتما باید این مکانیزم و ساختار را بشناسیم و طبیعتا بدونِ شناخت این ساختار نمیتوانیم در برخی از حرکتهای جنگ روانی کارِ موفقی صورت دهیم؛ در حال حاضر در مورد برخی سایتها یا برخی کانالها مشخص است که یک فرد روزنامهنگار نمیتواند این اطلاعات را کسب کند، این اطلاعات از پشتیبانیِ سرویسهای اطلاعاتی برخوردار است. البته این در غرب رسم است. البته در مورد رسانههای متصلِ به احزاب کاملاً قابل قبول است که احزاب به لحاظ خبری رسانه خود را پشتیبانی کنند و این مسائل در ایران هم رایج است و نمودِ آن را در ایران هم میبینید. گرچه ضعیفتر است و خیلی مجرب و باسابقه نیست. در دو دهه اخیر شما شاهد این مساله هستید.
اما موضوعی که من میگویم با این قضیه متفاوت است یعنی یک سری آدم یا یک شبکه خبری که کسی ارتباطاتشان را نمیداند به وجود میآورند، پشتیبانی میکنند و برخی اخبار درست و برخی اخبار نادرستی را که میخواهند بوسیله آنها جنگ روانی آغاز کنند به آنها واگذار میکنند. متاسفانه سالهای اخیر در کنار رشدِ این تاکتیکها و روشها در کشورهای متخاصم، در داخل کشور شاهد تضعیفِ کارِ رسانهای هستیم یعنی نه تنها شاهد آن روندِ رشد معمولی و عادی در رسانهها نیستیم بلکه عکسش هم صادق است.
* تسنیم: علیرغم اینکه رسانههای ما از نظر کمیّت تکثر پیدا کردند…
– سلیمینمین: ما از نظر عمق، شاهد این حالت(رشد) در رسانهها نیستیم؛ البته من نمیخواهم از این فرصت سوءاستفاده کنم و قوه قضاییه را به دلیل نوع نگاهش به رسانهها متنبه کنم اما حالا که این مساله برای آنها رخ داده، می خواهم بگویم که اگر قوه قضاییه رسانهها را تقویت میکرد طبیعتاً امروز در جنگ رسانهای نیاز نبود مقامات ارشد وارد صحنه شوند. چراکه یک جنگ رسانهای صورت گرفته و طبیعتاً وقتی رسانهها تشخیص دهند کار خلاف و بیعدالتی صورت گرفته و یک تهاجم بیمبنا شکل گرفته، طبیعتاً نقش خود را به صورت طبیعی ایفا میکنند.
رسانهها به عنوان دروازهبانان خبر طبیعتاً بعضی اخبار را میپذیرند، بعضی اخبار را پس میزنند و در برابر آن موضع میگیرند، اما حالا چه شده که در مورد یک بحث رسانهای، رسانهها را فعال نمیبینیم بلکه سیاسیون را فعال میبینیم؟! این چه شیوهای است؟! خود غربیها هم وقتی میخواهند درباره سیاسیون صحبت کنند ابتدا این قضیه را به رسانه واگذار میکنند. مثلاً فرض کنید یک کشوری میخواهد طرف مقابلِ خود را بسنجد، موضع خود را به رسانه میدهد و از طریق کارکرد رسانه، بازتابها را دریافت میکند بعد این مساله را در سطح مدیران دنبال میکند.
در حال حاضر یک حرکتِ رسانهای توسط یک رسانۀ بسیار نامعلوم به لحاظ هویتی صورت گرفته بعد میبینیم از این طرف، تمام کسانی که هویتِ سیاسیِ برجستهای دارند در برابر این رسانه که هویت ندارد وارد میدان میشوند، این یعنی شاهد کارکرد یک جایگاهی که باید کارکرد داشته باشد(رسانه)، نیستیم! سوال اینجاست آیا قوه قضاییه در سالهای گذشته در جهتِ تقویتِ این کارکرد(رسانه) عمل کرده یا در جهت تضعیف آن؟
من به عنوان کسی که شاهد و ناظر بر این قضیه هستم و 20 سال مدیریت رسانهای داشتم و اکنون هم مطلب مینویسم و بعضاً با قوۀ قضاییه به دلیل شکایتها مواجه هستم، میتوانم قویاً بگویم که کارکردِ قوه قضاییه باید در راستای تقویت جایگاه رسانهها باشد تا در این موارد این جایگاه بتواند به صورت اتوماتیکوار در برابر هجمهها بایستد.
* تسنیم: میتوانید بحثتان را بیشتر توضیح بدهید؟ منظورتان از اینکه قوه قضائیه رسانهها را تقویت نکرده چیست؟ آیا مقصود، برخورد است یا عدم همکاری لازم با رسانهها؟ یا تاسیس رسانهای برای خودش؟
– سلیمینمین:ببینید وقتی یک هجمهای صورت میگیرد، کشور باید متناسب با آن هجمه واکنش نشان دهد، مثلا اگر یک هجمۀ نظامی صورت گیرد، هجمه را باید با ابزار نظامی پاسخ داد، اگر یک هجمۀ سیاسی صورت بگیرد باید با ابزار سیاسی به آن پاسخ داد؛ اگر جایگاهها عوض شود ما دچار یک مشکلِ جدی میشویم. بنابراین اگر هجمۀ رسانهای صورت گرفت، حتماً باید با ابزار و هجمه رسانهای جواب داده شود. لذا وقتی مطبوعهای حرفی بگوید و آنگاه یک مقام سیاسی عالیرتبه به او پاسخ دهد، این توازن و تعادل به نفع طرف مقابل تغییر میکند.
این اقدام بالا بردن شان آن فردی است که چنین ادعایی مطرح کرده است. درواقع ما تاثیرگذاری برای او قائل بودیم که آمدیم و جواب دادیم. بحث «سنخیت» در این موضوع مهم است. ما هرگز نباید کارکرد رسانه را در وادیِ مقاماتِ عالیرتبۀ سیاسی در کشور بیندازیم. این در واقع تقویتکننده است نه جوابدهنده.
* تسنیم: یعنی قوه قضاییه تمام چیزی که میتوانست در این قضیه ارائه کند باید در اختیار رسانهها قرار میداد.
– سلیمینمین: نه! یک خبری درباره قوه قضاییه مطرح شده، خود رسانهها به طور اتوماتیکوار به آن جواب میدهند. نیازی ندارد خود قوه قضاییه ورود کند.
* تسنیم: خب قوه قضائیه که جلوی رسانهها را نگرفته بود؛ چرا رسانهها آنطور که باید و شاید مسئله را منتفی نکردند تا نیازی به حضور آقایان آملی و طائب و علوی نباشد؟
– سلیمینمین: من وقتی مدیرمسئول تهرانتایمز بودم، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک هواپیما از کرمان به کراچی رفته و در آن هواپیما یکی از خویشاوندان آقای هاشمی حضور داشته است. این خبر در آن دوران ساخته و گفته شد که “ترورکنندۀ آقای حجاریان در این پرواز بوده و او را در کراچی پیاده کردند”. ما در آن دوران بدون اینکه با آقای هاشمی ارتباطی بگیریم، به دلیل اینکه چنین خبری توسط یک رسانه مطرح شده بود و با اینکه به لحاظ فکری به آقای هاشمی هم نقد داشتم اما وظیفۀ خودم دانستم با فرودگاه کراچی تماس بگیرم و بپرسم این هواپیما برای چه منظور به آنجا آمده است؟ آیا کسی از این هواپیما پیاده شده یا نشده است؟ رئیس فرودگاه کراچی هم اعلام کرد “خیر، این هواپیما به دلیل خرابی رادار به کراچی آمده و کسی هم از این هواپیما پیاده نشده است”. ما این خبر را منتشر کردیم و آن حرکتِ رسانهای را توسط یک مدیر خارجی و رئیس فرودگاه کراچی خنثی کردیم.
* تسنیم: فرض کنید درباره همین اتفاق اخیر خود شما مدیر یک رسانه بودید؛ چه اقدامی انجام میدادید تا شایعه فوراً حل شود؟
– سلیمینمین: ببینید من یک بحث مهمتری اینجا دارم که به این مسئله مرتبط است؛ یک نگاهی در قوه قضاییه شکل گرفته که باید هرچه سریعتر اصلاح شود و آن نگاه این است که مطبوعات را دخالتکننده در امور خود میدانند. این در حالیست که یکی از کارکردهای رسانه مقابله با مفاسد از طریق اطلاعرسانی به جامعه است. قوه قضاییه هم مسئولیتِ مشخصی در ارتباط با این قضیه دارد حال سوال اینجاست آیا نگاهِ قوه قضاییه به رسانهها در این زمینه تقویت کننده است یا خیر؟ شاید برخی مسئولان قوه قضاییه به این مطلب قائل نیستند که رسانهها میتوانند در این قضیه پیشتاز باشند و به قوه قضاییه کمک کنند.
* تسنیم: این مشکل را ما در نهادهای دیگر هم داریم؛ صرفاً قوه قضاییه نیست! سوال من این بود که چرا خود رسانههای رسمی ما شایعه را همان اول کار منتفی نکردند؟
– سلیمینمین: نهادهای دیگر امکانِ توقف و ابزارهای متوقفساز ندارند. آنها میتوانند ابزارهای تشویقی خود را کم کنند اما قوه قضاییه ابزار برخورد دارد وگرنه بسیاری از وزارتخانهها، مطبوعات را مزاحم خود میدانند. این مهم نیست؛ بدانند. چون رسانهها نقش نظارتی از جانب مردم ایفا میکنند لذا هر ناظری را مزاحم خود میپندارند اما اگر این نگاه در قوه قضاییه وجود داشته باشد مخل تقویت رسانههاست.
میخواهم بگویم اکنون که قوه قضاییه با این مساله روبرو شده است، باید یکبار دیگر سیاست خود را مرور کند تا این سیاست، تقویتکنندۀ رسانهها در کشور باشد.
در این ماجرا مسلماً ظلمی نسبت به این خانم صورت گرفته است و از آنجا که بخش اعظمی از افرادی که در رسانه کار میکنند نسبت به بیعدالتی حساس هستند، وقتی ببینند به یک فردی ظلم شده، اتوماتیکوار این شایعات را خنثی میکنند. رسانه در این قضیه تبحر دارد و میداند با چه ابزاری میتوان یک هجمه را خنثی کرد. رسانه خودش ابزارهای مختلف دارد.
بنابراین وقتی رسانهایها ببینند ظلمی صورت گرفته با هر گرایشی در برابر این هجمه میایستند. حالا اگر بخواهم جواب سوال شما را به عنوان یک مدیر رسانهای بدهم که در این شرایط چه میکردم، باید بگویم با آن خانم مصاحبه میکردم و میپرسیدم شما در حال حاضر کجا هستید؟ محل زندگی و شرایط زندگی او را برای افکار عمومی منعکس میکردم تا دروغها آشکارتر شود.
* تسنیم: الان فرض کنید این مسیر را میرفتیم. چقدر رسانههای ما در این موارد توانمندی دارند تا بتوانند گزارشی باورپذیر منتشر کنند و بگویند این شایعه غلط است؟ توانمندی نه از این منظر که بروند و این کار را انجام دهند بلکه از این منظر که مخاطبان بپذیرند که من درست میگویم و رسانه یا کانال خارج از کشور دروغ میگوید؟ رسانههای ما واقعاً این جایگاه را دارند؟ چرا جامعه ما نباید تصور کند که شاید رسانههای رسمی ما دارند فریبشان میدهند؟
– سلیمینمین: این بحث بعدی من است…
* تسنیم: شما فرمودید باید ابتدا در سطح رسانه پاسخ داده میشد
– سلیمینمین: تا چند سال پیش وضعیت رسانههای ما سیر صعودی داشت. ما در یک دورهای در برابر اینگونه هجمهها با رسانه مقابله میکردیم. اصلاً مقامات وارد نمیشدند. من خودم با اینکه نقدهای جدی در مورد آقای هاشمی مینوشتم اما با بسیاری از موضوعاتی که در مورد مرحوم هاشمی در خارج از کشور مطرح میشد مقابله میکردم و موفق هم میشدیم. در واقع من که مدیر یک رسانه انگلیسیزبان بودم میتوانستم به خیلی از هجمهها پاسخ دهم و میدادم بدون اینکه نگرشِ سیاسی خود را دخالت دهم.
قطعاً رسانههای کشور میتوانستند در اینگونه امور اثرگذار وارد شوند، منوط به اینکه هزینۀ معتبر شدن رسانهها را زیاد نکنیم. اگر شما صاحب قلمی بودید که در چند جا حریّت خود را ثابت کردید، نشان دادید منافع مردم را بر همۀ منافع ترجیح میدهید، به خاطر مردم ارتباط خود با مسئولین سیاسی را خراب کردید و خودتان را دچار مشکل کردید، این یک هزینههایی دارد، هزینۀ کسب اعتبار برای رسانه به طور معمول زیاد است. مثلا وقتی میخواهید از یک کارگری دفاع کنید، وزارت کار در برابر شما میایستد. احتمالاً نیروی انسانی در برابر شما میایستد. یا اگر بگویید چرا کارگری را که حقوقش را ندادند کتک میزنید، از چند جا برای شما هزینه تولید میکنند، از شما شکایت میشود، شما را به دادگاه فرامیخوانند!
اما اگر قوه قضاییه در اینجا راه را برای شما تسهیل کند- ببینید حتی نمیخواهم بگویم باز کند، فقط تسهیل کند- و تشخیص دهد این رسانه برای دفاع از حقوق جامعه انگیزهمند است، قطعا رسانه میتواند یک حلقۀ وصلی باشد.
متاسفانه این چرخه در حال حاضر معیوب شده است. به طور معمول بر فردی که میخواهد در خدمت آگاهیبخشی در جامعه باشد، توسط نهادهای قدرت فشارهایی وارد میشود یا اگر یک حزب میخواهد درگیر شود، به او فشاری میآورند چون فشارهای همۀ اینها از کانال قوه قضاییه عبور میکند، قوه قضاییه اینجا میتواند تشدید کند، میتواند تسهیل کند. آنچه واقعاً در حال اتفاق افتادن است تقویت رسانه است؟ البته میدانم همین حرفها ممکن است برایم هزینه داشته باشد. سال گذشته چند شکایت از سوی دادستانی از من شد و با اینکه رسانهایها از من حمایت کردند و طومار دادند، باز هم 4 میلیون تومان هزینه دادم. بنابراین وقتی شما فشار راتشدید میکنید، نمیگذارید رسانۀ معتبر و نویسندۀ معتبر در کشور شکل بگیرد.
این در حالیست که رسانهها یک رکن هستند، رکن یعنی چه؟ یعنی شما همتراز قوه مجریه و قوه قضاییه هستید. مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره کردند و فرمودند “نگاه ما به کار رسانهای به عنوان یک رکن است”. پس چرا باید یک رکن رکن دیگر را تقویت نکند؟ چون که مزاحمت ایجاد میکند؟چون وقتی میگوید فلان فرد متخلف است آن رکن موضع میگیرد که این کار ماست که تشخیص بدهیم چه کسی متخلف است و چه کسی متخلف نیست. بنابراین چون عنصر رسانهای در کار ما اخلال ایجاد میکند! باید بر آن فشار وارد کرد!
این نگاهِ بسیار نازلی است. وقتی من رسانهای میگویم فلانی متخلف است، اگر اسناد متقنی در این زمینه ارائه دادم، قوه قضاییه باید با کمال میل بپذیرد و خوشحال باشد که یک رسانه کار او را تسهیل میکند. یکی از وظایف قوه قضاییه پیشگیری از جرم است. منِ رسانهای میتوانم از گسترش تخلف در کشور پیشگیری کنم یعنی قبل از اینکه یک تخلفی فراگیر و گسترده شود و فسادی درهم تنیده شود، میتوانم با آن مقابله کنم.
* تسنیم: میشود گفت تمام تقصیر گردن قوه قضاییه است؟ آیا رسانههای ما آنطور که باید عمل کردند تااعتمادزایی شود؟ جامعه بگوید این رسانهها حداقل هیچوقت حرف ناصحیح نمیگویند؟
– سلیمینمین: من در مقام ریشهیابی مشکلات رسانهای در کشور نیستم. اما ما مشکلاتِ دیگری هم داریم، ما مشکلات اقتصادی در کارِ رسانهای داریم. همچنین وجود رسانههای حزبی را عامل فشار بر رسانههای مستقل میبینم؛ اما الان در مقام بررسی وضعیت رسانهها در کشور نیستم.
* تسنیم: بالاخره یک بخشی از مسئله اخیر، رسانههای رسمی ما هستند.
– سلیمینمین: عوامل مختلفی دخیل است. من نمیخواهم تک عاملی به این قضیه نگاه کنم، میخواهم اکنون که مشکلی برای قوه قضاییه در جنگ رسانهای و هجمه رسانهای ایجاد شده، استفاده کنم و آقایان را متوجه این مطلب کنم که منافع جامعه حکم میکند قوه قضاییه در مسیر تقویتِ نویسندگان برآید. منِ عنصرِ رسانهای که 30 سال سابقه کار رسانهای دارد و اکثراً هم من را میشناسند، سر چند جمله و به دلیل شکایت دادستان باید 4 میلیون به قوه قضاییه جریمه بدهم.
من میخواهم از این فرصت استفاده کرده و بگویم اگر خواهان حرکت درست امور در مسیر خودش هستید، باید رکن رسانه را تقویت کنید. اگر رسانهها یا نویسندگانی را که ایثارگری و فداکاری میکنند و با مراکز و کانونهای قدرت به خاطر مردم درگیر میشوند تشویق نمیکنید، حداقل مسیر را تسهیل کنید.
* تسنیم: اشاره شما آنجایی است که مثلاً یک نویسنده در مسئله مفاسد اقتصادی مطلبی منتشر کرده و قوه قضائیه به او تذکر میدهد. البته اگر خودمان را جای قوه قضائیه بگذاریم میتوانیم از این کار دفاع هم بکنیم. آنطور که گفته میشود اگر قبل از اثبات مجرمیت فردی، مطلبی درباره او منتشر شود خب طبیعتاً محل اشکال است. قوه قضائیه هم در چنین مواردی ورود میکند. از این نظر نمیشود به قوه قضاییه حق داد؟
– سلیمینمین: خیر. اگر من رسانهای فسادی را بررسی کردم و به جمعبندی رسیدم، میتوانم به صورت متقن مطرح کنم. امر به معروف یعنی چه؟ آیا در امر به معروف و نهی از منکر برای شما تشخیص قائل شدهاند یا نشدهاند؟ اگر تشخیص در مقابل مفاسد تماماً با قوه قضاییه بود، امر به معروف و نهی از منکر معنی نداشت. شما باید به تشخیص جامعه در مقابله با فساد، یک رسمیتی بدهید. حالا یک نویسندۀ باسابقهای تشخیص داده در یک جایی فساد صورت گرفته و ادعایش را مطرح میکند، قوه قضاییه میتواند بررسی کند. او نمیگوید اگر اسنادم مورد پذیرش نبود حاضر نیستم هزینهاش را پرداخت کنم. میگوید حاضرم هزینه پرداخت کنم. یعنی بنده درباره آن فساد یکسری مطالب را بیان میکنم که طبیعتاً فردی که فاسد است از من شکایت میکند. قوه قضاییه در اینجا بررسی میکند. نباید بگوید تو اصلاً حق ورود نداری. این دو مسئله است.
وقتی میگوید چرا ورود کردی؟ یعنی یک رسانه و نویسنده معتبر در کشور به وجود نمیآید! وقتی یک نویسندۀ معتبر بوجود آید، یعنی مردم حرف او را میپذیرند و به او اعتماد میکنند چون او را در بزنگاههای مختلف سنجیدند و محک زدند و به یک ارزیابی در مورد او رسیدند. حتی نویسندگانی که این اهتمام را برای منافع ملی دارند حاضرند هزینه آن را هم بدهند. اگر قوه قضاییه راه را برای آنها باز میکرد، امروز خیلی راحت حرف او را میپذیرفتند و حقطلبی او را با آغوش باز میپذیرفتند. اکنون این روند دچارِ مشکل شده است.
* تسنیم: فکر میکنم غیر از این مشکلی که میگویید ما یک وضعیت نه چندان مطلوب در اعتماد عمومی به اظهارنظر برخی مسئولان هم داریم!
– سلیمینمین: بله. البته اینجا هم نقد من باز به قوه قضائیه است. یکی از مشکلات دیگر، عدم برخورد قوه قضاییه با دروغگویان است. شما تصور کنید قرار است یک نفر در یک وزارتخانه تغییر کند. از آنجا که تعداد قابل توجهی از تغییرات براساس ارزیابیهای کارشناسی نیست و مبتنی بر دادوستدهاست، وقتی رسانهای از تغییرات مطلع میشود مسئولین به راحتی تکذیب میکنند! اما بعد از دو هفته میبینید که چنین تغییری رخ میدهد! در حالیکه اگر این تغییرات پشتوانۀ کارشناسی داشته باشد، آن مسئول محکم میایستد و از تصمیمش دفاع میکند و میگوید “این ادلّۀ من است، او متخصص این رشته است و کارنامۀ خوبی دارد”. این خیلی بد است، قوه قضاییه باید اینجا ورود کند و نسبت به مسئول دروغگو واکنش نشان دهد.
* تسنیم: قانونش را نداریم.در برخی کشورها این امکان وجود دارد که اگر مسئولی اطلاع غلطی به رسانه داد، رسانه بتواند از او شکایت کند. ولی ما در ایران چنین قانونی نداریم.
– سلیمینمین: این اقدام فریب و بالاتر از دروغ است. از نظر حقوقی اگر در جامعه دروغ بگویید من نمیتوانم از شما شکایت کنم و آن را تبدیل به پرونده کنم اما در ارتباط با مسئولین سیاسی و اداری این علاوه بر دروغ، فریب جامعه است. در واقع وقتی میخواهم کاری را انجام بدهد و آن را در تاریکی انجام میدهم، یعنی میخواهم جامعه را فریب دهم و دچار مشکل کنم. به عنوان مثال شما امروز اطلاعرسانی میکنید که قرار است فلان معاون وزیر تغییر کند و به جای او پسرخالۀ فلانی سرکار بیاید. این اطلاعرسانی شما یک آگاهی در جامعه ایجاد میکند و میتواند حکم بازدارنده داشته باشد یا در راستای اصلاح امور باشد. بنابراین تکذیب یک مسئول فقط دروغ نیست بلکه فریب هم هست و قطعاً میتوانید برخورد کنید که چرا شما میخواهید جامعه را فریب دهید و آن را در شرایط غفلت قرار دهید و از شرایط غفلت بهره بگیرید. اگر این هدف را ندارید، به چه دلیل تکذیب میکنید؟!
مشکل از همینجا شروع میشود تا مسائل مختلف دیگر ادامه مییابد. یعنی این عادیترین دروغی است که گفته میشود و موجب بی اعتمادی در جامعه میشود. چون شما مجبور میشوید، خبرتان را تکذیب کنید، این جامعه هم نسبت به شما بیاعتماد میشود. هر چه تکذیبیههای یک رسانه بیشتر باشد، طبیعتاً خودش یک عامل، محک و ملاکی برای سنجش است. بعد از یک ماه دیگر که این تغییر صورت میگیرد، آن وقت تصمیمسازان بیاعتبار میشوند.
همچنین خیلی مواقع تصمیمی گرفته شده و وقتی میبینند تصمیم عاقلانه نیست آن را تکذیب میکنند. درحالی که آن تصمیم را گرفتند و به آن عمل هم میشود اما وقتی در افکار عمومی و در ترازوی ارزیابی قرار میگیرد و متوجه میشوند این تصمیم عاقلانه نیست، خیلی راحت تکذیب میکنند. هیچ کس هم با آنها برخورد نمیکند! قوه قضاییه هم در برابر این مساله واکنش نشان نمیدهد که مثلا فلان مسئول شما به تدریج در حال کاهش اعتماد جامعه نسبت به دستگاهِ تصمیمساز درکشور هستید.
* تسنیم: در اینجا یک حالت این است که خود رسانه از آن مسئول شکایت کند که خبر درست را منتشر کردیم و اسناد و مدارکش را هم داریم و علاوه بر اینکه به مخاطب ارائه میکنیم از آن مسئول هم شکایت خواهیم کرد. حالت دوم که کمی آوانگاردتر است و گفته میشود در برخی کشورها اجرا میشود این است که اگر من در مورد مسائلی از یک مسئول سوال بپرسم و او به من جواب ندهد و آن مسالۀ هم موضوع امنیت ملی نباشد، من میتوانم از او شکایت کنم، چنین چیزی در ایران فعلاً خواب و خیال است. برای اینکه خود رسانه بتواند از مسئولی به خاطر پنهان کردن اطلاعاتی که باید گفته شود یا دروغ گفتن درباره یک مورد خاص شکایت کند، قانونی نداریم تا بتواند حق رسانه را بگیرد. با توجه به صحبتهای شما حدس میزنم منظورتان این است که خود دادستان در این مسائل ورود بکند و اعتماد را به رسانهها تقویت کند.
– سلیمینمین: من معتقدم ابتدا نگاهها باید در قوه قضاییه تغییر کند. اگر نگاهها اصلاح شود به همۀ جزئیات میرسند، الان مشکل نگاهِ ماست.
من نمیخواهم قضاوت کنم که نگاه ساختاری است یا خیر. اما این نگاه که گفته میشود “این وظیفۀ ماست شما چرا در وظیفۀ ما دخالت کردید؟”، باید اصلاح شود. قوه قضائیه باید به این باور برسد که رسانه در جمهوری اسلامی یک رکن است و نظام ما برای تقویت این رکن هزینه کرده است. این منطقی نیست که نظام برای تقویت این رکن هزینه کند و از یک طرف خود نظام در یک رکن دیگر بگوید “خیر، کار شما این نیست”. رسانه بازوی کسی نیست، خود رسانه باید اعتبار داشته باشد. همانطور که وقتی میگویید وزیر اعتباری دارد، وقتی هم میگوییم مدیر رسانه، آن هم باید اعتباری داشته باشد. اعتباری که مستقلاً از جایگاه خودش است نه اینکه بازوی کسی باشد. خودش در برابر موضعگیریهای خود و در برابر مردم پاسخگو باشد و در میان افکار عمومی یک شان مستقل داشته باشد.
سوال اینجاست در حال حاضر در حال تقویت این وضعیت هستیم یا تضعیف آن؟ این پرسشی است که امروز باید پاسخ دهیم.
در مورد موضوع اصلی مصاحبه و بیعدالتی و ظلمی که به دختر رئیس قوه قضاییه شد، من به عنوان یک فرد رسانهای به راحتی میتوانستم به آن پاسخ دهم. اگر امروز یک رسانه داشتم این قضیه را به راحتی جواب میدادم و ثابت میکردم که اینطور نیست و این موضوع خلاف واقعیت است.
* تسنیم: مثلا به عنوان یک کیس واقعی چه تکنیکی را پیشنهاد میکردید؟
– سلیمینمین: من در اینجا به یک نکته اشاره کنم. از اول انقلاب اسلامی تاکنون تعداد زیادی جاسوس اسرائیل، آمریکا و انگلیس دستگیر کردیم اما این کشورها نپذیرفتند که هیچ کدام از این افراد جاسوس هستند. سوال اینجاست چرا در این موضوع خودشان اصرار دارند که دختر رئیس قوه قضاییه جاسوس ماست و برای ما کار کرده است؟
نظام جمهوری اسلامی تاکنون افراد زیادی را به عنوان جاسوس دستگیر کرده است. حتی در دوران جنگ تحمیلی جاسوسان زیادی دستگیر کردیم. یکی از این جاسوسها فردی بود که برای انگلیسی جاسوسی میکرد و اطلاعات جبهه را به انگلیس میداد. این فرد دستگیر شد و مستندات جاسوسی آن هم موجود بود اما انگلیسیها تا آخر ایستادند و گفتند که او جاسوس ما نیست! اما حالا چه شده که خودشان میگویند دختر رئیس قوه قضاییه جاسوس ماست؟ به نظر شما این عقلانی است؟ معلوم است که عقلانی نیست. چون سرویسهای اطلاعاتی این کشورها وقتی میخواهند فردی را جذب کنند، به او این اطمینان را میدهند که ما هرگز تو را نمیسوزانیم حتی اگر همه گفتند “تو جاسوس هستی”، ما محکم میایستیم که تو جاسوس نیستی.
اگر شما به عنوان یک رسانهای این استدلال را به جامعه بگویید، جامعه به راحتی میپذیرد که جاسوسی دختر رئیس قوه قضاییه واقعیت ندارد. چون اینکه غربیها اصرار دارند این فرد جاسوس آنهاست، خلافِ رویه است. رویه این است که به جاسوس خود همواره اطمینان بدهند که وی را نمیسوزانند. چون جاسوسی منحصر به یک فرد نمیشود. جاسوسی باید استمرار پیدا کند. سرویسهای اطلاعاتی غربی وقتی در آینده بخواهند فرد دیگری را از جامعۀ ایران در تور جاسوسی خود قرار دهند، باید به او اطمینان دهند که هرگز وی را نمیسوزانند.
صدای آمریکا که این موضوع را اعلام کرده و بیبیسی هم بعد از این قضیه، مرتب میگوید که وی جاسوسی کرده است در حالی که اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و بسیار خندهدار است. اگر سرویسهای اطلاعاتی غربی موفق شده بودند دختر رئیس قوه قضاییه را در اختیار خودشان قرار دهند، باید از او دفاع میکردند و میگفتند اصلاً چنین چیزی نیست و او اصلاً جاسوس ما نبوده است. تا اگر روز دیگر خواستند شخص دیگری را در خدمت خود قرار دهند، آن فرد به آنها اعتماد کند. مشخص است که این اقدام اخیر جنگ روانی است.
در کنار این منطق، سندهایی هم که تاکنون منتشر شده پوچ است. اسنادِ جعلیِ فراوانی هم در گذشته منتشر شده که مشخص کردیم این اسناد به چه دلیل جعلی است. چندین سند در خارج از کشور توسط سلطنتطلبان منتشر شد که بررسی کردیم و مخاطب هم کاملا قانع شد این اسناد جعلی است.
بنابراین صاحب رسانه به راحتی میتواند در یک تقابلِ رسانهای وارد شود و آن را حل کند. اینکه مقامات در این قضیه وارد شوند قطعا قضیه را بدتر میکند. یک موضوع بسیار پیش پاافتاده تبدیل به یک مساله میشود. زمانی که با یک هجمه مانند خودش مقابله نکنیم، طبیعتاً با یک مشکلی مواجه هستیم که باید این مشکل را تمهید کنیم و روی آن فکر کنیم که چه مسائلی را نادیده گرفتیم که امروز مجبوریم برای یک امر جعلیِ بسیار بسیار روشن، اینقدر نیروهای سیاسی خود را به میدان آوریم که این به نظر من، نتیجۀ عکس برای ما در بر دارد.
انتهای پیام/
گزارش تحلیلی
آمدنیوز درباره زهرا لاریجانی چطور خبر جعل میکند؟
۱۵ مهر ۱۳۹۶ – ۱۵:۱۸
“یک سند فتوشاپی طی ۱۰دقیقه توسط یکی از مخاطبان برای نشاندادن سهولت جعل چنین تصاویری تهیه شده است. البته همین سند ۱۰دقیقهای از ظرافت و دقت بیشتری نسبت به تصویرسازیهای روحالله زم برخوردار است”.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عبدالله عبداللهی: یک کانال تلگرامی با نام آمدنیوز چندی پیش مطلبی منتشر و ادعا کرد که برای اولین بار خبر جاسوسی زهرا لاریجانی دختر آیتالله صادق آملی لاریجانی برای انگلیس را منتشر میکند! این ادعا چند روز بعد بهطور رسمی توسط وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص آیتالله آملی لاریجانی تکذیب شد و درباره پشتپرده و انگیزههای این کانال برای مطرح کردن چنین موضوعی گزارشهای متعددی در رسانهها منتشر شد.
پدیده شبکههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک و … و رسانههای اجتماعی مانند تلگرام و…، در عین فوائدی که برای تسهیل ارتباطات و فراهم کردن امکان به اشتراک گذاشتن ایدهها و نظرات تمام افراد جامعه دارد، مضرات نوپدیدی نیز با خود بههمراه آورده است، از جمله اینها میتوان به زمانی اشاره کرد که شایعاتی در قالب اخبار بهطور گسترده در این فضا تولید میشود و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. از آنجا که انتشار این دست مطالب در رسانههای اجتماعی مانند تلگرام مسئولیت اجتماعی و قضایی چندانی نیز جز در موارد بسیار نادر با خود بههمراه نمیآورد، طرح شایعات و جعل اخبار در این فضا نسبت به رسانههای رسمی که باید به نهادهای قانونی و مهمتر از آن نسبت به مخاطبان خود پاسخگو باشند، بسیار سادهتر انجام میگیرد و همین موضوع تشخیص اخبار صحیح از ناصحیح را در برهه زمانی امروز برای مخاطب معمولی نسبت به گذشته با دشواری بیشتری روبهرو کرده است.
اما برای انتشار شایعه و جعل اخبار راههایی وجود دارد که آشنایی با این فنون میتواند تشخیص آنها را برای مخاطب سادهتر کند. آنچه در ادامه میآید یک بررسی اجمالی درباره گزارش اخیر آمدنیوز راجع به خانم زهرا لاریجانی است.
1 ــ مهمترین نیاز برای انتشار یک خبر غیرواقعی و جعلی،آماده بودن فضای اجتماعی در یک جامعه برای شنیدن اینگونه اخبار است. متأسفانه جامعه ایران برای شنیدن اخبار غیرواقعی آمادگی نسبتاً قابل توجهی دارد. این مسئله موضوعی است که در آن هم میتوان مسئولان را مقصر دانست، هم رسانههای رسمی را. البته نباید با رویکردی پوپولیستی خود مردم را از نقد در این باره مبرّا دانست، چرا که بخشی از مشکل قطعاً فرهنگی است. این گفته بهمعنای آن نیست که میتوان بهطور کلی جامعه را از هرنوع خبر جعلی مصونسازی کرد و همچنین به این معنا نیست که جوامعی که در این زمینه در دنیا رشدیافتهتر هستند و یا مسئولان و رسانههای رسمی آنها بسیار بهتر عمل میکنند، کاملاً در این زمینه ایمن باشند. اما نمیتوان رد کرد که با حرکت روبهجلوی مسئولان، رسانهها و مردم، میتوان امکانات جاعلان اخبار را محدودتر کرد.
خبرگزاری تسنیم تصمیم دارد بهبهانه این موضوع اخیر طی روزهای آینده درباره “نسبت اخبار جعلی و دروغ با جامعه ایران” گزارشها و مصاحبههایی را منتشر کند.
2 ــ انتخاب قوه قضائیه و رئیس آن. از ابتدای شکلگیری کانال آمدنیوز، قوه قضائیه و بهویژه رئیس آن در کانون اخبار و عملیات روانی این کانال بوده است. به نظر میرسد این انتخاب آگاهانه و البته تا حد قابل توجهی دقیق بوده است، از چند نظر: اول آنکه دستگاه قضائی با توجه به کارکرد خود که یک نهاد با ماهیت برخورد سخت و نیمهسخت است بهطور ذاتی مستعد شکلگیری نارضایتی علیه خود است و در کشورهای دیگر نیز دستگاههای قضایی جزو محبوبترینها محسوب نمیشوند؛ اما در ایران نیز مجموع عملکرد دستگاههای قضایی در دورههای مختلف ایجاد رضایت بالایی را بهدنبال نداشته است. ممکن است گفته شود علت این مسئله عدم اطلاعرسانی کافی به جامعه درباره اقدامات مثبت قوه قضائیه طی دورههای مختلف است و یا بتوان از جنبه سلبی، تمرکز رسانههای اپوزیسیون و همچنین برخی رسانههای غیرهمسو در داخل برای زیرسؤال بردن قوه قضائیه را عامل آن معرفی کرد؛ اما پرسش از علّت، مسئله این متن نیست، بلکه موضوع آن است که به هر حال انتخاب قوه قضائیه برای متمرکز کردن اقدامات تخریبی و شایعات و اخبار جعلی هدفمندانه بوده است.
مسئله دوم در این باره آن است که قوه قضائیه با توجه به انتخاب دومرحلهای توسط مردم (انتصاب رئیس قوه توسط ولی فقیه) بهنوعی حاکمیتی محسوب میشود، لذا برای اهداف اپوزیسیونی، یقیناً هدف مناسبتری نسبت به دولت و مجلس است، به همین دلیل است که در آمدنیوز تقریباً هیچ مطلب بهاصطلاح افشاگرانهای درباره دولت آقای روحانی در آن منتشر نشده است! بلکه تلاش میشود با تمرکز بهروی قوه قضائیه گفته شود که این نهادهای انتصابی، نهادهای انتخابی را هم با اخلال در عملکرد روبهرو کرده است!
3 ــ دو مورد اول درباره چرایی انتخاب قوه قضائیه بهعنوان هدف است. اما آنچه از بند 3 گفته میشود راجع به تکنیکهای درونمتنی مطلب اخیر آمدنیوز است. اولین تکنیک، «بزرگ بودن» دروغ است. این تکنیک از قدیم با جمله گوبلز وزیر اطلاعرسانی هیتلر شناخته میشود: “دروغ را آنقدر بزرگ بگو که خودت هم باورت شود!”. جملهای هم منسوب به خود هیتلر وجود دارد که میگوید: “در دروغ بزرگ نیرویی برای باورپذیری وجود دارد!” در گزارش آمدنیوز هم آمده است که این خبر آنچنان مهم و خاص است که فقط عده محدودی در حد 7ــ6 نفر در کل کشور از آن باخبر بودهاند و حتی رهبر انقلاب هم وقتی آن را شنیده بسیار تعجب کرده است!
4 ــ آبشاری از جزئیات! برای باورپذیر کردن یک خبر باید حجم انبوهی از جزئیات به مخاطب ارائه شود. یک فرهنگ قدیمی میان ایرانیان در این زمینه بهشدت به جاعلان خبر کمک میکند: “تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها”. با مشاهده این حجم از جزئیات، بعضی از مخاطبان به خود میگویند اگر واقعاً چیزی در بین نباشد، اینهمه جزئیات از کجا پدید آمده است! برخی هم با خوشبینی کمتر میگویند احتمالاً ماجرا به این حادّی هم نبوده ولی بالاخره با اینهمه جزئیات بالاخره بخشی از این ادعا که واقعیت دارد!
بهعنوان یک ویژگی مهم، امکان صحتسنجی آن برای مخاطب نباید فراهم باشد؛ چرا که در صورت روشن شدن غلط بودن یک بخش از پازل، کل سیستم آن گزارش جعلشده زیر سؤال میرود. به این بخشهای گزارش آمدنیوز توجه کنیم: “پس از انتشار اولین گزارش «آمدنیوز» و افشای محتویات جلسه مورخه 31 مردادماه 96 مجمع عالی فرماندهان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که با حضور نماینده حفاظت اطلاعات قوه قضائیه تشکیل شد، برای نخستینبار از «پرونده فوقسری جاسوسی زهرا لاریجانی بهنفع سفارت انگلستان» برای مردم ایران و سایر مسئولین کشور رونمایی شد. پیش از این گزارش تنها شش نفر از این پرونده اطلاع داشتند”… . “رئیس قوه قضائیه در جلسهای با اسماعیل خطیب رئیس حفای قوه قضائیه خواستار این شده است که این پرونده فوقسری باقی بماند”. “روز چهارشنبه پنجم مهرماه جلسهی بسیار مهمی با حضور تعدادی از مقامات ارشد کشور از ساعت هشت تا حوالی ده صبح در بیت رهبری تشکیل شد.”… “پس از اینکه رهبری از این مستندات آگاه شد، بهطور علنی تعجب خود را در میان جمع ابراز کرد و سریعاً جلسهی دونفرهای با «وحید حقانیان» تشکیل داد.” “در نهایت پس از تشکیل این جلسه، «زهرا لاریجانی» صبح روز پنجشنبه مورخ شش مهرماه پس از خروج از منزل بههمراه محافظانش، توسط سازمان حفاظت اطلاعات سپاه (ساحفاسا) بازداشت شد…”.
این عبارات بههمراه دهها عبارت دیگر از جمله جزئیاتی است که در این گزارش آمده است. این عبارات دو ویژگی مشخص دارند؛ اولین و مهمترین ویژگی آن است که قابل محک زدن توسط مخاطب نیستند، بهویژه آنکه اخبار ظاهراً مربوط به لایههای عمیق امنیتی است که مخاطب کمتر از آنها باخبر است. دوم: برخی غلطهای اساسی متن هم برای مخاطب معمولی در نگاه اول قابل کشف نیست، مثلاً در بخش اول گزارش آمدنیوز آمده است که سازمان اطلاعات سپاه در این پرونده ورود داشته است. اما در بخشهای بعدی بهناگاه نویسنده متن دچار آشفتگی میشود و میگوید که ساحفاسا (سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران) سرانجام خانم زهرا لاریجانی را دستگیر کرده است! در حالی که مطلعین از حوزه وظایف نهادهای مربوط به حفاظت و امنیت میدانند که اساساً دستور کار و وظیفه حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران مربوط به داخل خود سپاه است و اگر قرار باشد فردی بهجرم مسائل ضدامنیتی در بیرون سپاه دستگیر شود و این کار بخواهد توسط سپاه انجام بگیرد، این کار را باید سازمان اطلاعات سپاه انجام دهد و نه سازمان حفاظت اطلاعات سپاه!
5 ــ بستن راه تکذیب. گزارش آمدنیوز از همان ابتدا تکلیف کار را مشخص میکند؛ مهمترین نهادی که در گزارش آمدنیوز، مرتبط با دستگیری خانم زهرا لاریجانی عنوان شده، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران است، بنابراین تکذیب این نهاد میتواند کاملاً مجعول بودن گزارش این کانال را مکشوف کند. اما آمدنیوز از همان ابتدا در تیتر گزارشهای خود از “احتمال معامله سپاه با قوه قضائیه!” خبر میدهد! این به آن معناست که فقط باید نقل آمدنیوز را بپذیریم! و هر کدام از دستگاههایی که آمدنیوز ادعا میکند در این جریان دخیل هستند اگر آن را تکذیب کنند، یا تحت فشار بودهاند، یا معامله کردهاند و یا بهنوع دیگری منتفع شدهاند!
6 ــ و اما سند…؛ جالبترین بخش ادعای اخیر آمدنیوز مربوط به سندی است که منتشر کرده. این کانال تا شب گذشته هیچ مستندی درباره ادعای خود علیه خانم زهرا لاریجانی منتشر نکرده بود اما پس از تکذیب وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و نهادهای دیگر بهنوعی مجبور شد کاغذهایی در این باره منتشر کند. آنچه آمدنیوز منتشر کرده، برگههای ذیل است:
تصویرسازی منتشرشده توسط روحالله زم/ به محل جالب قرار گرفتن “بسمه تعالی” در بالای صفحه هم دقت کنید.
تصویرسازی دوم منتشرشده توسط روحالله زم
درباره این سند برخی رسانهها موارد هفتگانهای درباره چرایی جعلی بودن آنها منتشر کردهاند اما مهمتر از اینها، سهولت دستوپا کردن چنین اسنادی با توجه به تکنولوژیهای موجود در زمینه تصویرسازی است، مثلاً به سند زیر دقت کنید، این ظاهراً یک سند سازمان سیا (سازمان اطلاعات آمریکا) است. در این سند یک کارشناس میز ایران در این سازمان به روحالله زم مینویسد که “با توجه به اینکه دروغ بودن ماجرای انتساب جاسوسی به خانم زهرا لاریجانی دختر آیت الله صادق آملی لاریجانی در حال افشا شدن برای مردم ایران است؛ هرچه سریعتر دو برگ سند جعلشده توسط کارشناسان ما که بهپیوست برایتان ارسال میشود فوراً توسط شما بهطور گسترده منتشر شود. ضمناً به صدای آمریکا دستور دادهایم که در این زمینه کاملاً با شما همکاری کنند. وجه لازم برای انجام این پروژه نیز پیش از دریافت این نامه در حساب شما در ترکیه خواهد بود”!!
یک کار فتوشاپی ساده؛ سیا! در این سند به روحالله زم دستور میدهد که هرچه سریعتر دو سند جعلی را منتشر کند!
این سند فتوشاپی طی 10 دقیقه توسط یکی از مخاطبان برای نشان دادن سهولت جعل چنین تصاویری تهیه شده است. البته همین سند 10دقیقهای از ظرافت و دقت بیشتری نسبت به تصویرسازیهای روحالله زم برخوردار است؛ حداقل از این باب که امضای یک نفر در دو برگه دو امضای متفاوت نیست و یا از این نظر که دو اداره همرده به هم دستور ندادهاند!
انتهای پیام/*