X

حکایت آن کسان که آیت الله خمینی، “مقدس‎نمای بی‎شعورشان” خواند و آن کسان که آیت الله خمینی گفت “یک نانوایی را هم نمی‎توانید اداره کنید”!

 آخوندها هرروز یک عده بسیجی را رو به جمکران به راه میندازند تا به دیدار امام زمان (عج) بر سر چاه خشک وسط کویر شور بروند!!! انگار با این حقه بازیها حتی یک نانوایی را هم میشود اداره کرد؟!!

این فضاحتی که مملکت به آن دچار شده و شکاف عظیم و بیسابقه طبقاتی میان مردم زیرخط محرومیت و دزدان میلیارددلاری خوار پیش آمده ناشی از مدیریت بی لیاقتهایی است که از عدالت طلبی پرکردن خورجین گشاد خودشان را میفهمند اما عرضه اداره یک نانوایی را هم ندارند!!

عدالتخواهی حجتیه‎ای و نِق‎نِقو به چه معناست؟/

این عدالتخواهی خود را مبرا از تقصیر می‎داند و حکومت را مسئول وضع موجود می‎خواند. این عدالتخواهی توضیح نمی‎دهد که نقش کم‎کاری‎هایش در طول این سال‎ها در به وجود آمدن کاستی‎های موجود چیست. خود را متهم نمی‎داند؛ قاضی و طلبکار انقلاب می‎داند.

رجانیوز – گروه سیاسی: فارغ از دعوای جدایی دین و سیاست، واقعاً مسئله‎ی امام(ره) با انجمن حجتیه‎ی “پساانقلاب” چه بود؟ چه شد که آن‎گونه در منشور روحانیت بر آنان شورید؟ امام در منشور روحانیت می‎خواست کتاب خاطرات بنویسد؟!

به گزارش رجانیوز شاید بد نباشد ابتدا برخی از فرازهای منشور روحانیت را مرور کنیم. امام تصریح می‎کنند:«دست‎ه‏اى ديگر از روحانىنماهايى كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا مى‎‏دانستند و سر به آستانه دربار مى‏ساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدسنماهاى بيشعور مى‏گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏‎گويند مسئولين نظام كمونيست شده‎‏اند! تا ديروز مشروبفروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفيد و راهگشا مى‏‎دانستند، امروز از اينكه در گوشه‎‏اى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسئولين نيست رخ مى‏‎دهد، فرياد «وا اسلاما» سر مى‏‎دهند! ديروز «حجتيه‎‏اى»ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شده‎‏اند! «ولايتى»هاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريخته‎‏اند، و در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكسته‎‏اند و عنوان ولايت برايشان جز تكسّب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مى‏‎خورند! راستى اتهام امريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حِليّت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مى‎‏شود؟ از آدمهاى لامذهب يا از مقدسنماهاى متحجر و بي‎شعور؟! فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايه‎‏ها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ كار عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگاه و در فرهنگ حوزه‎‏هاست، و برخورد واقعى هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است. از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژه‏اى به دست دشمنان كار آسانى نيست.»(1)

آیا در فضای پساانقلابی همه چیز رو به راه بود و هیچ مشکلی در کشور وجود نداشت؟ آیا واقعاً فساد و خلاف شرعی نبود؟ آیا جمهوری اسلامی به شرایط آرمانی و ایده‎آل خود رسیده بود؟ طبعاً پاسخ این سؤال‎‏ها نمی‎تواند تأیید صد در صدی شرایط آن روزها باشد. با این اوصاف چه چیز در انجمن حجتیه‎ی پساانقلاب هست که امام بر آن می‎شورد؟ امام با انتقاد مخالف است؟

به نظر می‎رسد آنچه انجمن حجتیه گرفتار آن است، جدای از اتهام‎های واهی، نوعی ظاهرگرایی و سطحی‎نگری است که حرکت عظیم انقلاب اسلامی و دشواری طی مراحل آن را نمی‎بیند و علاوه بر آن خود را در جایگاه مکمل و حل‎کننده‎ی نقایص موجود نیز قلمداد نمی‎کند بلکه با نق زدنها و غر زدن‎ها، همین داشته‎ها را نیز دارد بر باد می‎دهد. یک جریان متحجرِ سطحی‎نگرِ نق‎زنِ بی‎منطق که عملکردش در سال‎های انقلاب به واسطهی برخی تعصبات مذهبی، ناآرامی‎هایی نیز در برخی نقاط مرزی کشور رقم می‎زند. انجمن حجتیه‎ی پساانقلاب،؛ انقلابی‎تر از انقلابی‎ها شده و از شهدای خود در نهضت سخن می‎گوید و این بار در جایگاه مدعی، نهضت را ناکارآمد و باطل جلوه می‎دهد. انگ وهابی، کمونیست، به رخ کشیدن خلاف شرع‎ها در گوشه‎ای از کشور، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها و… همه و همه در همین فضای مجادله قابل طرح است.

به نظر می‎رسد این مواجههی امام فقط با انجمن حجتیه نیست. بلکه امام از همین منظر بر برخی جریانات انقلابی نیز می‎شورد. این شوریدن‎ها جایگاه نقد و عدالتخواهی را نفی نمی‎کند. بلکه اتفاقاً معنای آن و وجه ممیز آن با نق زدن و حرکت‎های تخریبگرانه را روشن می‎سازد.

خيانت آن نيست كه صدام مى‎‏كند/علی(ع) بیست و چند سال در خانه نشست

امام تصریح دارند:«خيانت آن نيست كه صدام مى‏‎كند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسم‏‎هاى مختلف ضربه مى‎‏خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه‎‏اى به حكومت اسلامى مى‏‎خواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مى‏‎كند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مى‏‎گوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابيطالب چى بود. همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مى‎‏كرد. اگر حضرت آن وقت مى‏‎خواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مى‎‏گوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به‏ رئيسجمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مى‏‎سازد با شيعه بودن با على بن ابيطالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچههايش را به جنگ فرستاد. امروز مصالح اسلامى اقتضا مى‎‏كند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمه‎‏اى بلند نكنيم براى تضعيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيت‏‎ها.»

آیا امام اشکالات را دارد نفی می‎کند؟ هرگز! امام تضعیف اصل حرکت به اسم عدالتخواهی را دارد نفی می‎کند. وقتی از بیست و چند سال خانه‎نشینی علی می‎گوید، معنایش همین است. امام دارد از عقلانیت عدالتخواهی سخن می‎گوید.

اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمى‎‏توانيد اداره‎‏اش كنيد

ایشان ادامه می‎دهند:«من نصيحت مى‎‏كنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمى‏‎توانيد بكنيد، و نمى‏‎تواند هم‏ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمى‏‎توانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مى‎‏دهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارى‎‏هايى كه الآن دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مى‎‏آورند، اين مملكت را دارد اداره مى‏‎كند و به خوبى هم اداره مى‏‎كند، چطور اجازه مى‏‎دهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمى‎‏شناسيم، اما خداى تبارك و تعالى كه مى‏‎شناسد. ما افكار شما را نمى‏‎توانيم بفهميم، اما خدا كه مى‎‏داند. شمايى كه نمى‎‏توانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمى‎‏توانيد اداره‏اش كنيد، چطور مى‏‎گوييد كه چرا دولت نمى‏‎دانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مى‎‏فهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مىدانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است. چى مى‏‎گوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد. شما خيال مى‏‎كنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مى‏‎آييد؟ شما هيچ وقت نمى‏‎آييد روى كار.»

شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرف‏ها را مى‎‏زند و به ضرر اسلام دارد مى‎‏زند/چرا هر روز برای بوق‎های خارجی یک چیزی درست می‎کنید؟

امام تصریح می‎کنند:«شما خيال مى‏‎كنيد به نفع اسلام اين حرف‎‏ها را مى‏زنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرف‎‏ها را مى‏‎زند و به ضرر اسلام دارد مى‎‏زند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مى‎‏كند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مى‏‎كنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت، يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها؛ بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مى‎‏خواهيد خودتان را دفن كنيد… آن روزى كه مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مى‏كرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد؛ شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوق‏‎ها بزرگش كنند در نظر بگيريد. چرا هر روز براى بوق‎‏هاى خارجى يك چيزى‏ درست مى‏‎كنيد و خوراكى درست مى‏‎كنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟»(2)

عدم سوء استفاده‎ی دشمن در واقع یکی از ملاحظاتی است که حضرت امام در مسیر عدالتخواهی و آرمانخواهی مورد تأکید قرار می‎دهند.

آدم یک نقطه‌ی منفی را بگیرد، همین طور هی بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفی و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمی‎بندد؟

رهبر انقلاب در موارد متعددی در خصوص تفاوت نقد و عیب‎جویی سخن گفته‎اند. ایشان به عنوان نمونه در سال 89 در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما بیانات مهمی دارند.

رهبر انقلاب می‎فرمایند:«فرض کنید فیلمی هست که ظاهر و قالب و پز انتقاد دارد – چون انتقاد چیز خوبی است دیگر – اما در واقع انتقاد نیست؛ نق زدن است. یک فرق اساسی وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ی منفی را پیدا کنید، با تکیه‌ی بر نقطه‌ی مثبتی که در این اثر نمایشی شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطه‌ی منفی را نشان بدهید و مغلوب کنید. جانمایه‌ی یک اثر نمایشی طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این قهرمان دنبال یک هدفی است، با یک موانعی مبارزه می‎کند. شما چالش جدی و واقعی و عینی‎ای را تصویر می‎کنید. مقصود این قهرمان این است که به آن هدف برسد و با این موانع مبارزه کند. این موانع، زشتی‎هایند. بالاخره در این داستان، این هنرمندی که این فیلمنامه را می‎نویسد یا این کارگردانی که کارگردانی می‎کند، می‎خواهند چه بکنند؟ می‎خواهند خروجی و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلی مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستی شما حرکت خیر را، جریان خیر را توی این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم – ایرادی ندارد – نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، برای آن مبارزه می‎کند، برای آن جانفشانی می‎کند؛ حتّی گاهی جانش را بر سر آن میگذارد، برای اینکه به آن هدف برسد. یعنی درست است که شما عیب و زشتی را نشان دادید، اما یک چیز بزرگتری را نشان دادید و آن، جهاد برای مبارزه‌ی با این زشتی است؛ این می‎شود انتقاد. من به عنوان یک روحانی و به عنوان یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی، به شما عرض می‎کنم: اینجور انتقادی هیچ اشکال ندارد، بلکه مطلوب است؛ چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش می‌برد و حرکت می‎دهد؛ این خوب است.»

ایشان می‎افزایند:« اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطه‌ی منفی را بگیرد، همین طور هی بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفی و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمی‎بندد؟ مگر به‎کلی ریشه‌کن می‎شود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتی نشد برای یک هنرمند، این که هدفی نشد، این که امتیازی نیست، افتخاری نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاه‌نمائی کند، یأس بپراکند. شما وقتی زشتی را نشان می‎دهید، اما آن عامل خیری را که بناست بر زشتی غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمی‎دهید، در جامعه یأس پراکنده می‎شود و نومیدی به وجود می‌آید؛ فیلم شما را که طرف نگاه میکند، می‎گوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمی که فیلم دارد، اثر نمایشی دارد.»

ایشان ادامه می‎دهند:«من میگویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معنای واقعی کلمه؛ یعنی مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطه‌ی زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیزه‌ای برای رفع آن وجود دارد، جریانی برای نابودی آن وجود دارد. اگر فقر را نشان می‎دهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیزه‌ای برای مبارزه‌ی با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأس‌آور میشود؛ فضا را تاریک نشان میدهد و برخلاف واقعیت هم هست.»

رهبرانقلاب می‎افزایند:«در زمینه‌های سیاسی – همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند – ما دوران استثنائیای را می‎گذرانیم برادران، خواهران! ما دوران حرکت از یک گذرگاه دشوار را داریم می‎گذرانیم. البته ملت ما از این گذرگاه خواهد گذشت و به نقطه‌ی امن و امان و سلامت خواهد رسید؛ اما الان در حال یک حرکت عظیمیم؛ شما نمی‎بینید؟ بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی و علمی دنیا دارد با ما دشمنی صریح و علنی میکند؛ این خیلی مهم است، این خیلی معنادار است. یک ملت مگر از خودش چه نشان داده که قدرتهائی که اینجور برای خودشان داعیه قائلند – کشورهائی که اصلاً حاضر نیستند کشورهای غیر از خودشان را به حساب بیاورند – اینجور صریح توی میدان می‎آیند و با این ملت مبارزه می‎کنند؟ البته اینها حرفهای قشنگی می‎زنند – حرف از دموکراسی، حرف از حقوق بشر، حرف از همکاری ملتها – ولی کدام هوشمندی است در دنیا که نداند اینها دروغ می‎گویند، آن هم دروغی فضاحتبار؟»

رهبر انقلاب تأکید می‎کنند:«همان کسانی که سی سال با این ملت مبارزه کردند، معارضه کردند، عناد ورزیدند، همان دستگاه‌ها و سیستم‎هائی که از کارخانجاتِ خودشان مواد شیمیائی و سلاح شیمیائی دست صدام دادند که بزند توی جبهه‌ها و توی جاده‌ها و حتّی توی شهرها، همان کسانی که در عرصه‌ی فرهنگی شبکه درست می‎کنند – که شماها بیشتر از من دیده‌اید و مطلعید که به قصد نابود کردن بنای خانواده و شکستن حریم عفاف و حجابی که میراث هزاران ساله‌ی ایرانی است و کشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهوانی و جنسی، یک ملت عفیف و نجیب بوده، شبکه درست میکنند – همین‎ها در زمینه‌های سیاسی، فیلم «بدون دخترم هرگز» را، فیلم «۳۰۰» را میسازند که علیه حیثیت ایرانی است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدمها ادعا می‎کنند که با ایران دشمنی ندارند، با ملت ایران دشمنی ندارند، اما شب و روز دشمنی می‎کنند. این مسئله خیلی مهم است؛ این نشان دهنده‌ی این است که ملت ما در یک عرصه‌ی عظیمی مشغول حرکت است و در مقابل خواسته‌های استعماری و استکباری و جهانخوارانه و غصب‌آلودِ این قدرتها – که این هدفها در همه‌ی دنیا منتشر است و محسوس است – ایستاده است. ما در حال یک مبارزه‌ی عمومی هستیم. ملت در حال یک مبارزه‌ی عمومی است. خوب، در یک چنین شرائطی، وظیفه‌ی ماست که در زمینه‌ی کار سیاسی، جهت سیاسی، طعم سیاسىِ فیلم بدانیم چه کار داریم میکنیم.»

رهبر انقلاب ادامه می‎دهند:«اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامه‌نویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشی و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسی که در این میدان فعال است – حالا یا فیلمنامه‌نویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه – نقش ایستادگی و نقش دشمن‌شناسی را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقی هستید؛ خود شما می‎شوید یک قهرمان؛ همچنان که در یک هنر نمایشی، در یک داستان، یک قهرمان داریم، یک ضد قهرمان داریم؛ این قهرمان به سمت یک هدفی دارد تلاش می‎کند، مجاهدت می‎کند، کار میکند؛ شما اگر در جای خودتان قرار گرفتید، آن نقش خودتان را ایفاء کردید، شما خودتان همان قهرمانید؛ آن وقت اثری که می‎سازید، بازی‎هایی که می‎کنید، باروح‌تر، گرمتر، گیراتر و جذابتر خواهد شد. این آن چیزی است که ما از جامعه‌ی هنرمند کشورمان، از شما مجموعه‌ای که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم.»(3)

انتقاد ایرادی ندارد؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود

ایشان در سال 85 هم تصریح می‎کنند:«شما میتوانید سازنده‌ی اخلاق باشید؛ عکسش هم ممکن است. شما می‎توانید در نسل جوان این کشور صبر، امید، شوق، انگیزش، سلامت، نجابت و همه‌ی چیزهایی که یک جامعه‌ی پیشرفته نیاز دارد، القاء کنید. می‎شود هم به جای امید، نومیدی القاء کرد؛ می‎شود به جای شوق، رکود القاء کرد. «انتقاد» که دوستان ذکر میکنند و به تعبیر این دوستمان می‎گویند انتقادگری «نق نقو» تلقی نشود؛ نه، انتقاد، نق‌نق نیست؛ انتقاد – معنای لغوی انتقاد را نمیخواهیم بگوییم – یعنی همان عیب‌جویی. منظور از انتقادی که ممکن است نق‌نقو بودن از آن تلقی شود؛ یعنی عیب‌جویی کردن. دو نوع عیب‌جویی ممکن است؛ الان من و شما روبه‌روی هم نشسته‌ایم، خیلی آزادانه میتوانیم از هم عیب‌جویی کنیم؛ شما هم از من عیب‌جویی کنید، من هم از شما عیب‌جویی کنم. منتها این عیب‌جویی دو نوع است؛ یک وقت عیب‌جویی جنبه‌ی تحقیر، اهانت، طرف را به خاک سیاه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ی او را در نظر دیگران زشت کردن است و این کار در هیچ عرف نجیبانه‌ای – نمی‎گویم اسلامی – ممدوح نیست. یک وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزی است، تکمیل است، برطرف کردن عیب است و آیینه‌وار نمودن عیب شخص یا نظام یا مدیر یا مردم به خود آنهاست و این ممدوح است.»

ایشان تأکید می‎کنند:«ممکن است این هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما این تلخی، تلخی گوارایی است. این هیچ ایرادی ندارد. حالا من ادعا میکنم از نظر دستگاه هم ایرادی ندارد؛ اگر شما در این تردیدی دارید، من به شما صادقانه می‎گویم، لااقل از نظر شخص من، هیچ ایرادی ندارد. ببینید! این هدف و این جهتگیری در کیفیت کار معلوم می‎شود؛ یعنی اینکه ما توقع داشته باشیم یک جوری انتقاد کنیم که آن جهتگیرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم یا مخاطبین خیال کنند که ما داریم دلسوزی می‎کنیم، این هم نمی‎شود. همین‌طور که چند نفر از دوستان گفتید، مخاطبین ما هوشمندند و می‎فهمند. این معلوم میشود. بعضی از فیلم‎ها انتقادی است، انتقاد آنها برای من – که الان هر تلنگری به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنی من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه‌ی نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‌اید – ممکن است رنج‌آور باشد؛ اما از نفس انتقاد مطلقاً رنج نمیبرم و خوشم می‌آید، و من احساسم این است که این، روحیه‌ی مجموعه‌ی دستگاه است؛ حالا گیرم بعضی کم یا زیاد. بنابراین انتقاد ایرادی ندارد که بعضی از دوستان مطرح کردید؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود.»(4)

شاید بتوان پاسخِ پرسشِ آغازینِ این نوشتار را در همین جمله‎ی پایانی رهبرانقلاب دانستند. مشکل امام با انجمن حجتیه به واسطه‎ی جریان‎سازی‎های یک عده انقلابی‎نمای غر زنِ بی‎مسئولیت است. این جمله رهبرانقلاب خیلی کلیدی است:«انتقاد ایرادی ندارد که بعضی از دوستان مطرح کردید؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود.»

رهبرانقلاب از همان نخست که جریان عدالتخواهی در کشور پا گرفت تا همین امروز به طور مداوم از جریان انقلابی و عدالتخواهی حمایت کرده‎اند و این بهانه‎ها که عدالتخواهی موجب تضعیف نظام می‎شود را مردود دانسته‎اند. به نظر می‎رسد در نظر گرفتن این واقعیت در کنار ملاحظاتی که ذکر شد بتواند به خوبی برآیند مسئله را روشن کند.

مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب شود

یکی از دانشجویان در سال 82 از ایشان می‎پرسد:«حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهی چیست؟ چون گاهی برخی مسئولان رده پایین در سخنرانیهای خود، رفتار ما را تخریبی و مغایر با منافع نظام تفسیر می‎کنند. نظر حضرت‌عالی چیست؟»

ایشان پاسخ می‎دهند:«ای کاش می‎گفتند عملی که به عنوان رفتار تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی است یا نه. بنده نمیدانم چطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانسته‌اند. به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامی که در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته می‎شود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آن‌چنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسئولی – چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسئول است – ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی می‎گوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه می‎گوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان می‎گوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیط‎های جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسئولی بخواهند. اگر غیر از این کاری صورت گیرد، ممکن است درست و یا غلط باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم.»

اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربه‌ای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است

دانشجوی دیگری می‎پرسد:«سوال بنده پیرامون پیام جناب‌عالی به کنگره دانشجویی آبان هشتادویک است. برخی از مسئولان فرهنگی و حتّی روحانیون و افراد موجّه و دلسوز، ما را نصیحت می‎کنند که اعتراض به مسائل ضدّعدالت، به نظام و انقلاب ضربه می‎زند و این کارها تندروی است. در پاسخ به این افراد چه باید گفت؟»

ایشان پاسخ می‎دهند:«باید گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت می‎کند. البته من نمی‎دانم شما آن را چگونه مطالبه کرده‌اید که آنها گفته‌اند ضربه می‎زند. ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم؛ اما اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربه‌ای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است.»(5)

عدالت، تندروی نیست؛ حق‌گرایی است

در شرایطی که برخی عدالتخواهی را با برچسب تندروی می‎کوبیدند، رهبر انقلاب در مقام دفاع تصریح کردند:«بعضی میخواهند با عنوان تندروی، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروی نیست؛ حق‌گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیری از ویژه‌خواری است؛ جلوگیری از تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادی پیدا میشوند که اگر دستگاه مسئولِ قانونی به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیری‎های گوناگون لگدمال می‎شوند. وظیفه‌ی دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به قشر محرومین است.»

ایشان بلافاصله تأکید می‎کردند:«عدالت را نباید تندروی و مخالفت با شیوه‌های علمی دانست. با استفاده از همه‌ی شیوه‌های عالمانه و با تدبیر می‎توان عدالت را در جامعه مستقر کرد.» ایشان به دولت نهم نیز توصیه کردند در این راه از شتابزدگی پرهیز کند.(6)

جمع‎بندی

آنچه عدالتخواهی حجتیه‎ای را از عدالتخواهی اسلامی می‎کند همان چیزی است که بی‎مسئولیتی، سیاه‏‎نمایی، القای ناامیدی، تخریبگری و سطحی‎نگری را از احساس مسئولیت، حرکت عقلانی و حرکت‎های سازنده ممتاز می‎کند. عدالتخواهی اسلامی، مثل برخوردهای حجتیه‎ای در مقوله حجاب و القای یأس و سیاه‎نمایی در جامعه نیست؛ حرکتی است سازنده، کاملاً اثباتی، امیدوارانه و رو به جلو که با فرهنگ‎سازی و گفتمان‎سازی، فضای هویتی و فرهنگی جامعه را در مسیر حرکت به سمت آرمان‎ها سامان می‎دهد و همه را مجبور میکند در فضا و مدیومِ آن گفتمان تنفس و رفتار کنند. روی کار آمدن جریان عدالتخواهی در سال 84 ناشی از همین حرکت هوشمندانه بود.

حجتیه البته هیچ‎گاه عدالتخواهی به معنای مصطلح امروز را مورد توجه قرار نداد و بیشتر منتقد ظواهر بود اما مشی و نوع مواجهه‎اش در نقد و مطالبه‎ی بایسته‎ها با برخی عدالتخواهانِ امروز تفاوتی نشان نمی‎دهد. برخی عدالتخواهی‎ها دقیقاً مثل مواجهه‎ی حجتیه‎ای‎ها با مسئله‎ی حجاب است؛ مواجهه‎ای که با مصادیق می‎جنگد و در نهایت تنها به نق زدن و ناامیدی می‎انجامد. عدالتخواهی بی‎مسئولیت و نق زن که به ضرورت گفتمان‎سازی و پُررنگ کردن گفتمان انقلابی در کشور توجهی ندارد و نمی‎فهمد که محقق شدن آرمان‎ها از بستر نوعی انسان‎سازی و شکل‎دهی نوعی مطالبه‎ی همگانی می‎گذرد. این عدالتخواهی خود را مبرا از تقصیر می‎داند و حکومت را مسئول وضع موجود می‎خواند. این عدالتخواهی توضیح نمی‎دهد که نقش کم‎کاری‎هایش در طول این سال‎ها در به وجود آمدن کاستی‎های موجود چیست. خود را متهم نمی‎داند؛ قاضی و طلبکار انقلاب می‎داند.

پی‎نوشت:

1-    صحیفه امام، جلد21، ص281-282

2-    صحیفه امام، جلد 19، ص66-69

3-    بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما، 12/4/1389

4-    بیانات در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون‌، 23/3/1385

5-    بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 22/2/1382

6-    بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، 12/5/1384

مطالب قبلی:

– مسائل بنیادی/عدالت/1: پیشینه و اهمیت عدالتخواهی؛ رهبر انقلاب: دنبال عدالت اجتماعی نباشیم، وجود ما پوچ و بیهوده است/اگر امیرالمومنین امروز بود بیش از هر چیز “عدالت” را دنبال می‎کرد/بدون استقرار عدل و انصاف، “توحید” معنایی ندارد/هیچ چیز مردم را به قدر مقابله با زیاده‌خواه‌ها و مفت‏خوارها خوشحال نمی‎کند

این عدالتخواهی خود را مبرا از تقصیر می‎داند و حکومت را مسئول وضع موجود می‎خواند. این عدالتخواهی توضیح نمی‎دهد که نقش کم‎کاری‎هایش در طول این سال‎ها در به وجود آمدن کاستی‎های موجود چیست. خود را متهم نمی‎داند؛ قاضی و طلبکار انقلاب می‎داند.

رجانیوز – گروه سیاسی: فارغ از دعوای جدایی دین و سیاست، واقعاً مسئله‎ی امام(ره) با انجمن حجتیه‎ی “پساانقلاب” چه بود؟ چه شد که آن‎گونه در منشور روحانیت بر آنان شورید؟ امام در منشور روحانیت می‎خواست کتاب خاطرات بنویسد؟!

به گزارش رجانیوز شاید بد نباشد ابتدا برخی از فرازهای منشور روحانیت را مرور کنیم. امام تصریح می‎کنند:«دست‎ه‏اى ديگر از روحانىنماهايى كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا مى‎‏دانستند و سر به آستانه دربار مى‏ساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدسنماهاى بيشعور مى‏گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏‎گويند مسئولين نظام كمونيست شده‎‏اند! تا ديروز مشروبفروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفيد و راهگشا مى‏‎دانستند، امروز از اينكه در گوشه‎‏اى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسئولين نيست رخ مى‏‎دهد، فرياد «وا اسلاما» سر مى‏‎دهند! ديروز «حجتيه‎‏اى»ها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شده‎‏اند! «ولايتى»هاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريخته‎‏اند، و در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكسته‎‏اند و عنوان ولايت برايشان جز تكسّب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مى‏‎خورند! راستى اتهام امريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حِليّت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مى‎‏شود؟ از آدمهاى لامذهب يا از مقدسنماهاى متحجر و بي‎شعور؟! فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايه‎‏ها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ كار عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگاه و در فرهنگ حوزه‎‏هاست، و برخورد واقعى هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است. از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژه‏اى به دست دشمنان كار آسانى نيست.»(1)

آیا در فضای پساانقلابی همه چیز رو به راه بود و هیچ مشکلی در کشور وجود نداشت؟ آیا واقعاً فساد و خلاف شرعی نبود؟ آیا جمهوری اسلامی به شرایط آرمانی و ایده‎آل خود رسیده بود؟ طبعاً پاسخ این سؤال‎‏ها نمی‎تواند تأیید صد در صدی شرایط آن روزها باشد. با این اوصاف چه چیز در انجمن حجتیه‎ی پساانقلاب هست که امام بر آن می‎شورد؟ امام با انتقاد مخالف است؟

به نظر می‎رسد آنچه انجمن حجتیه گرفتار آن است، جدای از اتهام‎های واهی، نوعی ظاهرگرایی و سطحی‎نگری است که حرکت عظیم انقلاب اسلامی و دشواری طی مراحل آن را نمی‎بیند و علاوه بر آن خود را در جایگاه مکمل و حل‎کننده‎ی نقایص موجود نیز قلمداد نمی‎کند بلکه با نق زدنها و غر زدن‎ها، همین داشته‎ها را نیز دارد بر باد می‎دهد. یک جریان متحجرِ سطحی‎نگرِ نق‎زنِ بی‎منطق که عملکردش در سال‎های انقلاب به واسطهی برخی تعصبات مذهبی، ناآرامی‎هایی نیز در برخی نقاط مرزی کشور رقم می‎زند. انجمن حجتیه‎ی پساانقلاب،؛ انقلابی‎تر از انقلابی‎ها شده و از شهدای خود در نهضت سخن می‎گوید و این بار در جایگاه مدعی، نهضت را ناکارآمد و باطل جلوه می‎دهد. انگ وهابی، کمونیست، به رخ کشیدن خلاف شرع‎ها در گوشه‎ای از کشور، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها و… همه و همه در همین فضای مجادله قابل طرح است.

به نظر می‎رسد این مواجههی امام فقط با انجمن حجتیه نیست. بلکه امام از همین منظر بر برخی جریانات انقلابی نیز می‎شورد. این شوریدن‎ها جایگاه نقد و عدالتخواهی را نفی نمی‎کند. بلکه اتفاقاً معنای آن و وجه ممیز آن با نق زدن و حرکت‎های تخریبگرانه را روشن می‎سازد.

خيانت آن نيست كه صدام مى‎‏كند/علی(ع) بیست و چند سال در خانه نشست

امام تصریح دارند:«خيانت آن نيست كه صدام مى‏‎كند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسم‏‎هاى مختلف ضربه مى‎‏خواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفه‎‏اى به حكومت اسلامى مى‏‎خواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مى‏‎كند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مى‏‎گوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابيطالب چى بود. همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مى‎‏كرد. اگر حضرت آن وقت مى‏‎خواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مى‎‏گوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به‏ رئيسجمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مى‏‎سازد با شيعه بودن با على بن ابيطالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچههايش را به جنگ فرستاد. امروز مصالح اسلامى اقتضا مى‎‏كند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمه‎‏اى بلند نكنيم براى تضعيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيت‏‎ها.»

آیا امام اشکالات را دارد نفی می‎کند؟ هرگز! امام تضعیف اصل حرکت به اسم عدالتخواهی را دارد نفی می‎کند. وقتی از بیست و چند سال خانه‎نشینی علی می‎گوید، معنایش همین است. امام دارد از عقلانیت عدالتخواهی سخن می‎گوید.

اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمى‎‏توانيد اداره‎‏اش كنيد

ایشان ادامه می‎دهند:«من نصيحت مى‎‏كنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمى‏‎توانيد بكنيد، و نمى‏‎تواند هم‏ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمى‏‎توانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مى‎‏دهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارى‎‏هايى كه الآن دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مى‎‏آورند، اين مملكت را دارد اداره مى‏‎كند و به خوبى هم اداره مى‏‎كند، چطور اجازه مى‏‎دهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمى‎‏شناسيم، اما خداى تبارك و تعالى كه مى‏‎شناسد. ما افكار شما را نمى‏‎توانيم بفهميم، اما خدا كه مى‎‏داند. شمايى كه نمى‎‏توانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمى‎‏توانيد اداره‏اش كنيد، چطور مى‏‎گوييد كه چرا دولت نمى‏‎دانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مى‎‏فهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مىدانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است. چى مى‏‎گوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد. شما خيال مى‏‎كنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مى‏‎آييد؟ شما هيچ وقت نمى‏‎آييد روى كار.»

شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرف‏ها را مى‎‏زند و به ضرر اسلام دارد مى‎‏زند/چرا هر روز برای بوق‎های خارجی یک چیزی درست می‎کنید؟

امام تصریح می‎کنند:«شما خيال مى‏‎كنيد به نفع اسلام اين حرف‎‏ها را مى‏زنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرف‎‏ها را مى‏‎زند و به ضرر اسلام دارد مى‎‏زند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مى‎‏كند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مى‏‎كنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت، يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها؛ بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مى‎‏خواهيد خودتان را دفن كنيد… آن روزى كه مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مى‏كرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد؛ شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوق‏‎ها بزرگش كنند در نظر بگيريد. چرا هر روز براى بوق‎‏هاى خارجى يك چيزى‏ درست مى‏‎كنيد و خوراكى درست مى‏‎كنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟»(2)

عدم سوء استفاده‎ی دشمن در واقع یکی از ملاحظاتی است که حضرت امام در مسیر عدالتخواهی و آرمانخواهی مورد تأکید قرار می‎دهند.

آدم یک نقطه‌ی منفی را بگیرد، همین طور هی بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفی و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمی‎بندد؟

رهبر انقلاب در موارد متعددی در خصوص تفاوت نقد و عیب‎جویی سخن گفته‎اند. ایشان به عنوان نمونه در سال 89 در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما بیانات مهمی دارند.

رهبر انقلاب می‎فرمایند:«فرض کنید فیلمی هست که ظاهر و قالب و پز انتقاد دارد – چون انتقاد چیز خوبی است دیگر – اما در واقع انتقاد نیست؛ نق زدن است. یک فرق اساسی وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ی منفی را پیدا کنید، با تکیه‌ی بر نقطه‌ی مثبتی که در این اثر نمایشی شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطه‌ی منفی را نشان بدهید و مغلوب کنید. جانمایه‌ی یک اثر نمایشی طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این قهرمان دنبال یک هدفی است، با یک موانعی مبارزه می‎کند. شما چالش جدی و واقعی و عینی‎ای را تصویر می‎کنید. مقصود این قهرمان این است که به آن هدف برسد و با این موانع مبارزه کند. این موانع، زشتی‎هایند. بالاخره در این داستان، این هنرمندی که این فیلمنامه را می‎نویسد یا این کارگردانی که کارگردانی می‎کند، می‎خواهند چه بکنند؟ می‎خواهند خروجی و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلی مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستی شما حرکت خیر را، جریان خیر را توی این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم – ایرادی ندارد – نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، برای آن مبارزه می‎کند، برای آن جانفشانی می‎کند؛ حتّی گاهی جانش را بر سر آن میگذارد، برای اینکه به آن هدف برسد. یعنی درست است که شما عیب و زشتی را نشان دادید، اما یک چیز بزرگتری را نشان دادید و آن، جهاد برای مبارزه‌ی با این زشتی است؛ این می‎شود انتقاد. من به عنوان یک روحانی و به عنوان یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی، به شما عرض می‎کنم: اینجور انتقادی هیچ اشکال ندارد، بلکه مطلوب است؛ چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش می‌برد و حرکت می‎دهد؛ این خوب است.»

ایشان می‎افزایند:« اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطه‌ی منفی را بگیرد، همین طور هی بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفی و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمی‎بندد؟ مگر به‎کلی ریشه‌کن می‎شود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتی نشد برای یک هنرمند، این که هدفی نشد، این که امتیازی نیست، افتخاری نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاه‌نمائی کند، یأس بپراکند. شما وقتی زشتی را نشان می‎دهید، اما آن عامل خیری را که بناست بر زشتی غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمی‎دهید، در جامعه یأس پراکنده می‎شود و نومیدی به وجود می‌آید؛ فیلم شما را که طرف نگاه میکند، می‎گوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمی که فیلم دارد، اثر نمایشی دارد.»

ایشان ادامه می‎دهند:«من میگویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معنای واقعی کلمه؛ یعنی مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطه‌ی زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیزه‌ای برای رفع آن وجود دارد، جریانی برای نابودی آن وجود دارد. اگر فقر را نشان می‎دهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیزه‌ای برای مبارزه‌ی با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأس‌آور میشود؛ فضا را تاریک نشان میدهد و برخلاف واقعیت هم هست.»

رهبرانقلاب می‎افزایند:«در زمینه‌های سیاسی – همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند – ما دوران استثنائیای را می‎گذرانیم برادران، خواهران! ما دوران حرکت از یک گذرگاه دشوار را داریم می‎گذرانیم. البته ملت ما از این گذرگاه خواهد گذشت و به نقطه‌ی امن و امان و سلامت خواهد رسید؛ اما الان در حال یک حرکت عظیمیم؛ شما نمی‎بینید؟ بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی و علمی دنیا دارد با ما دشمنی صریح و علنی میکند؛ این خیلی مهم است، این خیلی معنادار است. یک ملت مگر از خودش چه نشان داده که قدرتهائی که اینجور برای خودشان داعیه قائلند – کشورهائی که اصلاً حاضر نیستند کشورهای غیر از خودشان را به حساب بیاورند – اینجور صریح توی میدان می‎آیند و با این ملت مبارزه می‎کنند؟ البته اینها حرفهای قشنگی می‎زنند – حرف از دموکراسی، حرف از حقوق بشر، حرف از همکاری ملتها – ولی کدام هوشمندی است در دنیا که نداند اینها دروغ می‎گویند، آن هم دروغی فضاحتبار؟»

رهبر انقلاب تأکید می‎کنند:«همان کسانی که سی سال با این ملت مبارزه کردند، معارضه کردند، عناد ورزیدند، همان دستگاه‌ها و سیستم‎هائی که از کارخانجاتِ خودشان مواد شیمیائی و سلاح شیمیائی دست صدام دادند که بزند توی جبهه‌ها و توی جاده‌ها و حتّی توی شهرها، همان کسانی که در عرصه‌ی فرهنگی شبکه درست می‎کنند – که شماها بیشتر از من دیده‌اید و مطلعید که به قصد نابود کردن بنای خانواده و شکستن حریم عفاف و حجابی که میراث هزاران ساله‌ی ایرانی است و کشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهوانی و جنسی، یک ملت عفیف و نجیب بوده، شبکه درست میکنند – همین‎ها در زمینه‌های سیاسی، فیلم «بدون دخترم هرگز» را، فیلم «۳۰۰» را میسازند که علیه حیثیت ایرانی است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدمها ادعا می‎کنند که با ایران دشمنی ندارند، با ملت ایران دشمنی ندارند، اما شب و روز دشمنی می‎کنند. این مسئله خیلی مهم است؛ این نشان دهنده‌ی این است که ملت ما در یک عرصه‌ی عظیمی مشغول حرکت است و در مقابل خواسته‌های استعماری و استکباری و جهانخوارانه و غصب‌آلودِ این قدرتها – که این هدفها در همه‌ی دنیا منتشر است و محسوس است – ایستاده است. ما در حال یک مبارزه‌ی عمومی هستیم. ملت در حال یک مبارزه‌ی عمومی است. خوب، در یک چنین شرائطی، وظیفه‌ی ماست که در زمینه‌ی کار سیاسی، جهت سیاسی، طعم سیاسىِ فیلم بدانیم چه کار داریم میکنیم.»

رهبر انقلاب ادامه می‎دهند:«اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامه‌نویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشی و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسی که در این میدان فعال است – حالا یا فیلمنامه‌نویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه – نقش ایستادگی و نقش دشمن‌شناسی را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقی هستید؛ خود شما می‎شوید یک قهرمان؛ همچنان که در یک هنر نمایشی، در یک داستان، یک قهرمان داریم، یک ضد قهرمان داریم؛ این قهرمان به سمت یک هدفی دارد تلاش می‎کند، مجاهدت می‎کند، کار میکند؛ شما اگر در جای خودتان قرار گرفتید، آن نقش خودتان را ایفاء کردید، شما خودتان همان قهرمانید؛ آن وقت اثری که می‎سازید، بازی‎هایی که می‎کنید، باروح‌تر، گرمتر، گیراتر و جذابتر خواهد شد. این آن چیزی است که ما از جامعه‌ی هنرمند کشورمان، از شما مجموعه‌ای که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم.»(3)

انتقاد ایرادی ندارد؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود

ایشان در سال 85 هم تصریح می‎کنند:«شما میتوانید سازنده‌ی اخلاق باشید؛ عکسش هم ممکن است. شما می‎توانید در نسل جوان این کشور صبر، امید، شوق، انگیزش، سلامت، نجابت و همه‌ی چیزهایی که یک جامعه‌ی پیشرفته نیاز دارد، القاء کنید. می‎شود هم به جای امید، نومیدی القاء کرد؛ می‎شود به جای شوق، رکود القاء کرد. «انتقاد» که دوستان ذکر میکنند و به تعبیر این دوستمان می‎گویند انتقادگری «نق نقو» تلقی نشود؛ نه، انتقاد، نق‌نق نیست؛ انتقاد – معنای لغوی انتقاد را نمیخواهیم بگوییم – یعنی همان عیب‌جویی. منظور از انتقادی که ممکن است نق‌نقو بودن از آن تلقی شود؛ یعنی عیب‌جویی کردن. دو نوع عیب‌جویی ممکن است؛ الان من و شما روبه‌روی هم نشسته‌ایم، خیلی آزادانه میتوانیم از هم عیب‌جویی کنیم؛ شما هم از من عیب‌جویی کنید، من هم از شما عیب‌جویی کنم. منتها این عیب‌جویی دو نوع است؛ یک وقت عیب‌جویی جنبه‌ی تحقیر، اهانت، طرف را به خاک سیاه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ی او را در نظر دیگران زشت کردن است و این کار در هیچ عرف نجیبانه‌ای – نمی‎گویم اسلامی – ممدوح نیست. یک وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزی است، تکمیل است، برطرف کردن عیب است و آیینه‌وار نمودن عیب شخص یا نظام یا مدیر یا مردم به خود آنهاست و این ممدوح است.»

ایشان تأکید می‎کنند:«ممکن است این هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما این تلخی، تلخی گوارایی است. این هیچ ایرادی ندارد. حالا من ادعا میکنم از نظر دستگاه هم ایرادی ندارد؛ اگر شما در این تردیدی دارید، من به شما صادقانه می‎گویم، لااقل از نظر شخص من، هیچ ایرادی ندارد. ببینید! این هدف و این جهتگیری در کیفیت کار معلوم می‎شود؛ یعنی اینکه ما توقع داشته باشیم یک جوری انتقاد کنیم که آن جهتگیرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم یا مخاطبین خیال کنند که ما داریم دلسوزی می‎کنیم، این هم نمی‎شود. همین‌طور که چند نفر از دوستان گفتید، مخاطبین ما هوشمندند و می‎فهمند. این معلوم میشود. بعضی از فیلم‎ها انتقادی است، انتقاد آنها برای من – که الان هر تلنگری به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنی من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه‌ی نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‌اید – ممکن است رنج‌آور باشد؛ اما از نفس انتقاد مطلقاً رنج نمیبرم و خوشم می‌آید، و من احساسم این است که این، روحیه‌ی مجموعه‌ی دستگاه است؛ حالا گیرم بعضی کم یا زیاد. بنابراین انتقاد ایرادی ندارد که بعضی از دوستان مطرح کردید؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود.»(4)

شاید بتوان پاسخِ پرسشِ آغازینِ این نوشتار را در همین جمله‎ی پایانی رهبرانقلاب دانستند. مشکل امام با انجمن حجتیه به واسطه‎ی جریان‎سازی‎های یک عده انقلابی‎نمای غر زنِ بی‎مسئولیت است. این جمله رهبرانقلاب خیلی کلیدی است:«انتقاد ایرادی ندارد که بعضی از دوستان مطرح کردید؛ آن چیزی که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود.»

رهبرانقلاب از همان نخست که جریان عدالتخواهی در کشور پا گرفت تا همین امروز به طور مداوم از جریان انقلابی و عدالتخواهی حمایت کرده‎اند و این بهانه‎ها که عدالتخواهی موجب تضعیف نظام می‎شود را مردود دانسته‎اند. به نظر می‎رسد در نظر گرفتن این واقعیت در کنار ملاحظاتی که ذکر شد بتواند به خوبی برآیند مسئله را روشن کند.

مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب شود

یکی از دانشجویان در سال 82 از ایشان می‎پرسد:«حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهی چیست؟ چون گاهی برخی مسئولان رده پایین در سخنرانیهای خود، رفتار ما را تخریبی و مغایر با منافع نظام تفسیر می‎کنند. نظر حضرت‌عالی چیست؟»

ایشان پاسخ می‎دهند:«ای کاش می‎گفتند عملی که به عنوان رفتار تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی است یا نه. بنده نمیدانم چطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانسته‌اند. به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامی که در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته می‎شود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آن‌چنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسئولی – چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسئول است – ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی می‎گوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه می‎گوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان می‎گوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیط‎های جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسئولی بخواهند. اگر غیر از این کاری صورت گیرد، ممکن است درست و یا غلط باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم.»

اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربه‌ای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است

دانشجوی دیگری می‎پرسد:«سوال بنده پیرامون پیام جناب‌عالی به کنگره دانشجویی آبان هشتادویک است. برخی از مسئولان فرهنگی و حتّی روحانیون و افراد موجّه و دلسوز، ما را نصیحت می‎کنند که اعتراض به مسائل ضدّعدالت، به نظام و انقلاب ضربه می‎زند و این کارها تندروی است. در پاسخ به این افراد چه باید گفت؟»

ایشان پاسخ می‎دهند:«باید گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت می‎کند. البته من نمی‎دانم شما آن را چگونه مطالبه کرده‌اید که آنها گفته‌اند ضربه می‎زند. ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم؛ اما اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربه‌ای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است.»(5)

عدالت، تندروی نیست؛ حق‌گرایی است

در شرایطی که برخی عدالتخواهی را با برچسب تندروی می‎کوبیدند، رهبر انقلاب در مقام دفاع تصریح کردند:«بعضی میخواهند با عنوان تندروی، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروی نیست؛ حق‌گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیری از ویژه‌خواری است؛ جلوگیری از تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادی پیدا میشوند که اگر دستگاه مسئولِ قانونی به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیری‎های گوناگون لگدمال می‎شوند. وظیفه‌ی دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به قشر محرومین است.»

ایشان بلافاصله تأکید می‎کردند:«عدالت را نباید تندروی و مخالفت با شیوه‌های علمی دانست. با استفاده از همه‌ی شیوه‌های عالمانه و با تدبیر می‎توان عدالت را در جامعه مستقر کرد.» ایشان به دولت نهم نیز توصیه کردند در این راه از شتابزدگی پرهیز کند.(6)

جمع‎بندی

آنچه عدالتخواهی حجتیه‎ای را از عدالتخواهی اسلامی می‎کند همان چیزی است که بی‎مسئولیتی، سیاه‏‎نمایی، القای ناامیدی، تخریبگری و سطحی‎نگری را از احساس مسئولیت، حرکت عقلانی و حرکت‎های سازنده ممتاز می‎کند. عدالتخواهی اسلامی، مثل برخوردهای حجتیه‎ای در مقوله حجاب و القای یأس و سیاه‎نمایی در جامعه نیست؛ حرکتی است سازنده، کاملاً اثباتی، امیدوارانه و رو به جلو که با فرهنگ‎سازی و گفتمان‎سازی، فضای هویتی و فرهنگی جامعه را در مسیر حرکت به سمت آرمان‎ها سامان می‎دهد و همه را مجبور میکند در فضا و مدیومِ آن گفتمان تنفس و رفتار کنند. روی کار آمدن جریان عدالتخواهی در سال 84 ناشی از همین حرکت هوشمندانه بود.

حجتیه البته هیچ‎گاه عدالتخواهی به معنای مصطلح امروز را مورد توجه قرار نداد و بیشتر منتقد ظواهر بود اما مشی و نوع مواجهه‎اش در نقد و مطالبه‎ی بایسته‎ها با برخی عدالتخواهانِ امروز تفاوتی نشان نمی‎دهد. برخی عدالتخواهی‎ها دقیقاً مثل مواجهه‎ی حجتیه‎ای‎ها با مسئله‎ی حجاب است؛ مواجهه‎ای که با مصادیق می‎جنگد و در نهایت تنها به نق زدن و ناامیدی می‎انجامد. عدالتخواهی بی‎مسئولیت و نق زن که به ضرورت گفتمان‎سازی و پُررنگ کردن گفتمان انقلابی در کشور توجهی ندارد و نمی‎فهمد که محقق شدن آرمان‎ها از بستر نوعی انسان‎سازی و شکل‎دهی نوعی مطالبه‎ی همگانی می‎گذرد. این عدالتخواهی خود را مبرا از تقصیر می‎داند و حکومت را مسئول وضع موجود می‎خواند. این عدالتخواهی توضیح نمی‎دهد که نقش کم‎کاری‎هایش در طول این سال‎ها در به وجود آمدن کاستی‎های موجود چیست. خود را متهم نمی‎داند؛ قاضی و طلبکار انقلاب می‎داند.

پی‎نوشت:

1-    صحیفه امام، جلد21، ص281-282

2-    صحیفه امام، جلد 19، ص66-69

3-    بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما، 12/4/1389

4-    بیانات در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون‌، 23/3/1385

5-    بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 22/2/1382

6-    بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، 12/5/1384

مطالب قبلی:

– مسائل بنیادی/عدالت/1: پیشینه و اهمیت عدالتخواهی؛ رهبر انقلاب: دنبال عدالت اجتماعی نباشیم، وجود ما پوچ و بیهوده است/اگر امیرالمومنین امروز بود بیش از هر چیز “عدالت” را دنبال می‎کرد/بدون استقرار عدل و انصاف، “توحید” معنایی ندارد/هیچ چیز مردم را به قدر مقابله با زیاده‌خواه‌ها و مفت‏خوارها خوشحال نمی‎کند