X

در مراسم سالروز مرحوم «آیت الله ابوالقاسم خزعلی» اطلاعات سپاه، محسن خزعلی را بر علیه مهدی خزعلی، بسیج کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مراسم سالگرد پدر در مسجد امام صادق علیه السلام بود، از صبح تهدیدات شروع شد، بنام حزب الله و بسیج و سپاه و اطلاعات، فضای میدان فلسطین امنیتی بود، چهره های آشنای تکراری، همان ها که بارها مهمانشان بودم، فرزندم زودتز رفته بود و می گفت:” نیروهای امنیتی سراغت را می گرفتند و همه می پرسند که پدرت کجاست؟”
تهدیدها زیاد است، فشارها همه مبنی بر این است که می خواهند درگیری ایجاد کنند و صلاح نیست بیایی!
صبح برادرم تماس می گیرد و می گوید:” بسیجی های مدافع حرم دارند طومار جمع می کنند برای اعدام تو!” از طرفی برایم خوابی از پدر را ارسال کرد که قبلا هم برایم پدر گفته بود، یک شب پدر سراسیمه از خواب بیدار می شود و گریان است، حالش اصلا خوب نیست، می گوید:” پدر چه شده؟” پدر می فرماید:” خواب پریشان دیدم، دیدم بسیجی ها به خانه حمله کرده اند و مهدی را گرفتند و بردند بالای پشت بام و سرش را بریدند”
ما را چه شده است که تصویری که از بسیج داریم چیزی شبیه به جنایات داعش خبیث است، یعنی ممکن است، بسیجی که باید با رمز یا زهرا سلام الله علیها به صف دشمن بزند، تیغ بر بسیجی خیبر کشد؟!
و حالا می بینیم که به نام حزب الله و بسیجی و سپاهی همان رعب و وحشت داعشی را بر جامعه حاکم می فرمایند که پیر فرزانه، حافظ قرآن و نهج البلاغه، شبانگاه از وحشت سربریدن فرزندش هراسان بیدار می شود و بر فرزند می گرید!
امروز با طراحی همان بستگان همکار اطلاعاتی – برخلاف رای سایر فرزندان – مسجدی متعلق به فالانژها و سخنرانی فالانژ انتخاب می شود و فضایی امنیتی بر مجلس ترحیم حاکم می شود و برادر را تهدید می کنند که نیا!
من به حرمت پدر، که نمی خواستم مجلس عزایش به درگیری و هتک حرمت بیانجامد، تا میدان فلسطین آمدم و فلسطین را در اشغال اشغالگران قدس دیدم و برگشتم، از همه عزیزانی که برای تسلیت آمده بودند تشکر و عذرخواهی می نمایم.
این نخستین باری نیست که فرزند را از شرکت در عزای پدر منع می کنند، امام سجاد نیز از تشییع پدر منع شد، اما در مسجد شام و بر فراز منبر یزید از نهضت حسین دفاع کرد، دیری نمی پاید تا بر منبر یزید بالا رفته و از نهضت حسین علیه السلام دفاع کنم.
الیس الصبح بقریب
مهدی خزعلی
27 شهریور 95