جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » پایان ‌خشونت در‌خیابان پاسداران، شکایت خانواده سید‌امامی از ۲۰:۳۰ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

پایان ‌خشونت در‌خیابان پاسداران، شکایت خانواده سید‌امامی از ۲۰:۳۰ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

مرور روزنامه‌های چهارشنبه دوم اسفندماه؛

روزنامه‌های امروز چهارشنبه دوم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شدند که اصلی‌ترین محور‌های صفحات اول آن‌ها به خبر‌ها و گزارش‌هایی درباره ناآرامی‌های خیابان گلستان هفتم در پاسداران تهران است.

دیگر موضوعی که در بیشتر روزنامه‌ها به شکلی برجسته شده، پیدا شدن لاشه هواپیمای سقوط کرده آسمان و ادامه تجسس اجساد مسافران این پرواز است. ماجرای استعفا یا استیضاح آخوندی وزیر راه و شهرسازی و ربیعی، وزیر کار نیز از دیگر مواردی است که در کنار گزارش‌هایی از شایعه رفتن یا ماندن شهردار تهران مورد بررسی و تحلیل گزارش نویس‌های روزنامه‌ها بوده است.

روزنامه شرق تیتر نخست شماره چهارشنبه خود با عنوان «شب تلخ گلستان هفتم» را به گزارش خود از ناآرامی‌های دو شب گذشته این منطقه که منجر به شهادت چند تن از نیرو‌های انتظامی منجر شد، اختصاص داد. این روزنامه همچنین در گفت وگویی با وزیر علوم، از «دستور به ادامه تحصیل دانشجویان بازداشتی حوادث دی‌ماه» خبر داد.

روزنامه کیهان تیتر نخست خود با عنوان «جنایت تفاله‌های وحشی داعش در پوشش دراویش» را از گزارش خبری تحلیلی از غائله خیابان پاسداران تهران انتخاب کرده و در این گزارش نوشته است: به دنبال آشوبگری و حمله تفاله‌های داعش در پوشش دراویش، به بهانه آزاد کردن فردی که به اتهام سرقت و با شاکی خصوصی دستگیر شده است، ۵ تن از نیرو‌های انتظامی و بسیجی به شهادت رسیده و بیش از ۳۰ مأمور پلیس نیز مجروح شد.

اعتماد تیتر و تصویر نیم صفحه نخست خود را به محمدعلی نجفی و شایعات مربوط به ماندن یا رفتن او اختصاص داده و عنوان «شهردار و «دیگران»» را برای آن انتخاب کرده است. اعتماد در صفحه نخست امروز خود اما مطلبی را به ماجرای خیابان گلستان هفتم و نیز اخبار مربوط به جستجوی اجساد مسافران پرواز تهران یاسوج اختصاص نداده است.

حال  آنکه آفتاب یزد، تصویر مرکزی نیم صفحه خود را به امدادرسانی و جستجوی لاشه‌های هواپیمای سقوط کرده اختصاص داده و «۴۸ ساعت دلهره» را تیتر کرده است.

روزنامه ابتکار نیز با برجسته کردن گمانه‌های استیضاح یا استعفای دو وزیر راه و کار دولت عنوان «ربیعی و آخوندی در دوراهی استعفا و استیضاح» را تیتر یک خود انتخاب کرده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

ربیعی و آخوندی در دوراهی استعفا و استیضاح
روزنامه ابتکار در شماره امروزش طی گزارشی که عنوان آن را تیتر اول خود کرده است، درباره احتمال استیضاح دو وزیر کار و راه و شهرسازی نوشت: در شرایطی که مجلس اغلب در دوران بررسی لایحه بودجه دستور کار دیگری را در صحن نمی‌پذیرد، اما جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای استیضاح دو وزیر کابینه دولت دوازدهم بعد از بررسی بودجه ۹۷ دورخیز کرده‌اند. حادثه سقوط هواپیمای تهران-یاسوج در کوه دنا باعث شد که علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مدیر بالادستی هلدینگ اقتصادی متعلق به این وزارتخانه که مالک هواپیمایی آسمان است و عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی برای پاسخگویی به زیرساخت‌های حمل و نقل در معرض استیضاح قرار گیرند. جمعی از نمایندگان مجلس این هفته نامه‌ای را به رئیس‌جمهوری نوشته و در آن ضمن اشاره به درخواست استیضاح این دو وزیر از هیات رئیسه مجلس، از حسن روحانی خواسته‌اند که این دو وزیر پیش از استیضاح، استعفا دهند.
عناوین اخبار روزنامه ابتکار در روز چهارشنبه ۲ اسفند :
بدون شک علی ربیعی از جمله وزرایی است که همواره بر سر نخواستنش دعوا بوده و همین موجب شده که بار‌ها و بار‌ها تا یک قدمی استیضاح برود و بازگردد. البته دلایل منتفی شدن استیضاح‌های او تا به امروز هم موضوع قابل بحث در ماجرای وزارت کار و مجلس است. به عقیده برخی نمایندگان هربار که مسئله استیضاح به میان آمده است، لابی وزارتخانه در بهارستان فعال شده و با وعده و وعید به نمایندگان، موفق شده نظر آن‌ها را جلب کند. ماجرا از تیر ماه سال گذشته در دولت یازدهم آغاز و زمزمه‌های استیضاح او در مجلس شنیده شد. او نخستین گزینه مجلس دهم برای استیضاح بود. هرچند نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس این موضوع را کلید زده بودند، اما یک اقدام مستقل و غیرفراکسیونی بود. طرح ‏استیضاح در ابتدای بیش از ۶۰ امضا جمع کرد. ‏اما زمان زیادی نگذشت به دلیل عقب‌نشینی برخی نمایندگان که با حواشی متعددی هم همراه بود، استیضاح منتفی شد که به عقیده برخی ارتباطات بعضی نمایندگان استیضاح کننده با وزارت کار و اتفاقاتی که در همین راستا رخ داد از جمله علل منتفی شدن ‏استیضاح بود. ‏ با این حال، در اواخر سال ۹۵، طرح استیضاح ربیعی بار دیگر با ۳۰ امضا کلید خورد که این بار استیضاح به دلیل اینکه امضا‌های آن کمتر از ۱۰ نفر بود، منتفی شد. ‏هرچند پس از منتقی شدن این طرح برخی از نمایندگان همچنان اصرار به طرح استیضاح وزیر کار داشتند. ‏ این اتفاق در ماجرای رای اعتماد مجلس به دولت دوازدهم هم بار دیگر رخ داد. در آن روز‌ها هم بسیاری از نمایندگان عنوان کرده بودند که علی ربیعی از جمله وزرایی است که احتمال رای آوردنش بسیار کم است. همین مسئله موجب شد که لابی وزارت کار بار دیگر در مجلس فعال شود. در نتیجه علی ربیعی وزیر دو کارته دولت یازدهم موفق شد بار دیگر با وجود همه انتقاد‌ها و مخالفت‌ها رای اعتماد مجلس را به دست بیاورد.

شرایط عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت‌های یازدهم و دوازدهم فرق می‌کند. وی از جمله وزرایی است که هر چند گاه به گاه درباره ماجرا‌هایی مثل مسکن مهر، خرید هواپیما یا حوادث ریلی و جاده‌ای مورد سوال قرار می‌گیرد یا زیر تیغ استیضاح می‌رود، اما بسیاری معتقدند که نسبت به شرایط موجود عملکرد بدی در وزارتخانه تحت اختیارش نداشته است. با این حال ماجرای سقوط هواپیمای آسمان باعث شده است او نیز در کنار ربیعی هدف استیضاح مجلس‌نشینان قرار گیرد. در حالی که مالکیت آسمان با هلدینگی از زیرمجموعه‌های وزارت کار است، اما برخی رسانه‌ها تلاش دارند نقش آخوندی را پررنگ‌تر از ربیعی نشان دهند و با قربانی کردن وزیر راه، وزیر کار را در سکوت از مهلکه استیضاح به در ببرند.

تحلیل احمقانه درباره ناآرامی‌های پاسداران
حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در یادداشت روز امروز این روزنامه در نوشته‌ای با عنوان تحلیل احمقانه درباره نا آرامی‌های دو روز گذشته خیابان پاسداران نوشت: ۱- نا آرامی‌های دو‌شنبه شب تهران در خیابان پاسداران که شهادت ۵ تن از نیرو‌های انتظامی و بسیجی و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم را در پی داشت و با تخریب خانه‌ها، خودرو‌ها و مغازه‌ها، زیرگرفتن وحشیانه مردم با اتوبوس، حمله با قمه و شمشیر و چاقو به رهگذران و ده‌ها نمونه دیگر از وحشیگری همراه بود را نمی‌توان در بستر اعتراض جماعتی که تحت پوشش دراویش به میدان آمده و جنایت آفریده بودند تعریف کرد. این برداشت نه فقط ساده‌لوحانه، که بسیار احمقانه است اگر چه بعید نیست که دامن‌زدن به این برداشت احمقانه برای رد گم کردن نیز باشد. جنایاتی که این گروه در پوشش دراویش مرتکب شده‌اند فقط با جنایات وحشیانه داعش قابل مقایسه است و کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که بخشی از تفاله‌های داعش هستند که این بار از آستین یکی از فرقه‌های به شدت بدنام دراویش بیرون کشیده شده‌اند.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۲ اسفند :
۲- ماجرا به بهانه یکی از همین قماش که به جرم سرقت و با شکایت شاکی خصوصی بازداشت شده بود آغاز شد و ده‌ها تن از مزدوران داعشی با آمادگی قبلی و حمل پنهانی سلاح گرم و در حالی که سلاح سرد خود نظیر قمه، شمشیر، چاقو، شیلنگ‌های میخ‌کوبی شده و… را آشکارا حمل می‌کردند به کلانتری محل بازداشت همپالکی خود مراجعه می‌کنند و یکی از آن‌ها با گستاخی به افسر نیروی انتظامی که برای دعوت آنان به آرامش آمده بود می‌گوید فقط نیم ساعت فرصت دارید تا برادر ما – سارق بازداشت شده- را بدون شرط و شروط آزاد کنید! و… .

شرح این ماجرا و دنباله وحشی‌گری تفاله‌های داعش در گزارش امروز کیهان آمده است که به تکرار آن نیازی نیست. اما، آنچه تاسف‌آور بوده و غیرت هر مسلمان ایرانی را جریحه‌دار می‌کند لحن آمرانه این تفاله داعش با نیرو‌های نظامی و انتظامی کشوری است که انبوه داعشی‌ها و سایر تکفیری‌های مورد حمایت مستقیم آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه و شیوخ عرب منطقه را قلع و قمع کرده و پوزه کثیف قدرت‌های بزرگ جهانی حامی آنان را به خاک مالیده است. ملت و کشوری با این ویژگی و اقتدار مثال‌زدنی چگونه می‌تواند رجز‌خوانی یک جرثومه دست‌چندم تکفیری‌ها را تحمل کند؟!… گفتنی است بر اساس فیلمی که منتشر شده است، همین پهلوان پنبه بعد از دستگیری، ناگهان به موش آب‌کشیده تبدیل می‌شود! موضوع این وجیزه اما، نکته دیگری است. بخوانید!

۳- بیشترین گلایه مردم که در گفت‌و‌گو با خبرنگاران، از جمله خبرنگاران صدا و سیما مطرح کرده‌اند اعتراض شدید آنان به تساهل و خودداری غیر‌قابل توجیه نظام در برخورد با این جرثومه‌های فساد و تفاله‌های جنایتکار داعش است که بدون کمترین تردید، اعتراضی بجا و صد البته قابل پیگیری نیز هست. چرا باید به این مزدوران اجازه می‌دادند که ساعت‌ها با خیال راحت و اطمینان از انفعال نیرو‌های حاضر در صحنه به جنایات وحشیانه خود ادامه دهند؟! دست‌کم ۵ نفر از نیرو‌های انتظامی و بسیج را به شهادت برسانند، ده‌ها تن از مردم کوچه و خیابان را به سختی مجروح کنند، با اتوبوس و سپس با یک‌دستگاه خودروی سواری به میان جمعیت رفته و آنان را با قساوت تمام زیر بگیرند، به زور وارد خانه‌های مردم شده و از پشت بام خانه‌ها بر سر مردم سنگ، آجر و آتش بریزند، ماشین‌ها و مغازه‌ها و خانه‌های ملت را ویران کنند، با قمه و شمشیر و چاقو و کوکتل‌مولوتف و بمب دست‌ساز به جان مردم بیفتند و…؟! در فاصله این چند ساعت نیرو‌های نظامی و انتظامی که باید در این مواقع به حمایت از مردم وارد صحنه شده و تفاله‌های «داعش – درویش» را سر جای خود بنشانند کجا بوده‌اند؟! و چرا با وجود حضور در صحنه از برخورد قاطع و پشیمان‌کننده با این جرثومه‌های تباهی خودداری کرده‌اند؟!

پلیس می‌گوید تا چند ساعت بعد از شروع واقعه و اقدامات جنایت‌بار داعش – درویش‌ها به ما اجازه برخورد نداده بودند! چه کسی اجازه نداده بود؟ فرمانده نیروی انتظامی؟! پاسخ منفی است، مقامات بالاتر اجازه نداده بودند! چرا؟!

۴- در این ماجرا نقش وزارت اطلاعات که رصد اقدامات خائنانه و پیشگیری از خیانت آن‌ها وظیفه ذاتی و قانونی آن است دیده نمی‌شود و معلوم نیست که چرا از تصمیم درویش – داعشی‌ها برای اغتشاش بی‌خبر بوده است و چنانچه خبر داشته، چرا قبل از وقوع ماجرا در پی پیشگیری از آن بر نیامده است؟! پرسنل وزارت اطلاعات بار‌ها نشان داده‌اند که همواره در نقش سربازان گمنام امام زمان (عج) و با هوشیاری و دقت مثال‌زدنی پای کار بوده و به یقین هنوز هم هستند، ولی جای گلایه از مدیریت این وزارتخانه است که پیش از این هم نمونه‌هایی داشته است.

در فضیلت عذرخواهی و استعفا
محمد امین‌قانعی‌راد جامعه شناس طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: در جوامع دیگر مسئولان دستگاه‌های اجرایی، وزارتخانه‌ها و نهاد‌های اجتماعی بخشی از فرآیند‌های اجرایی جامعه را به‌عهده دارند که در ایران نیز به علت بزرگی دولت و تکفل اموراجرایی حجم آن زیاد است. در چند وقت اخیر بیشتر با رخداد‌های منفی مواجه هستیم که بخشی از آن مثل زلزله یا سیل پدید‌های طبیعی است، اما، چون ذهنیت ایرانی‌ها همه چیز در چهره دولت می‌بیبنند هر اتفاقی رخ دهد، زود در مورد دولت به قضاوت می‌پردازند. گرچه دولت نیز عملکردی از خود در این زمینه‌ها نشان می‌دهد. به عنوان مثال در قضیه آتش سوزی ساختمان پلاسکو عملکرد شهرداری یا سایر سازمان‌ها به نحوی بود که در نظر مردم این فرآیند به نحوی صحیح مدیریت نشد. در حادثه زلزله غرب کشور نیز شاهد عدم مدیریت بحران بودیم. حادثه اخیر سقوط هواپیما نیز این فکر به اذهان متبادر می‌شود که اگر مسئولان می‌دانستند این هواپیما که از نظر مشخصات فنی به جای حرکت با موتو‌رهای جت با ملخ حرکت می‌کرده اجازه پرواز به آن می‌دادند یا پرواز را لغو می‌کردند. به کرات دیده شده در شرایط مشابه که هواپیما مشکل فنی داشته یا شرایط جوی مساعد نبوده پرواز‌ها لغو شده، اما جای تعجب است که چرا این پرواز لغو نشده است. اینگونه شهروندان دائما در حال ارزیابی رفتار دولتمردان هستند. از سوی دیگر با پدیده‌ای دیگر به نام بیگانگی برخی مسئولان با مقوله عذرخواهی و استعفا مواجهیم.
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۲ اسفند :
در چنین مواردی مسئولان امر در بالاترین حد استعفا و در پایین‌ترین حد عذرخواهی کرده و توضیح می‌دهند. یعنی مسئولان ضمن عذرخواهی در مورد مساله مورد نظر و عملکرد خود توضیح می‌دهند و اگر احساس کردند که اشتباهی از سوی خود و مجموعه تحت نظر آن‌ها رخ داده عذرخواهی کرده و استعفا می‌دهند. این مساله در همه جای جهان مرسوم است و امری غیر طبیعی نیست و فقط در ایران جا نیفتاده و مسئولان فکر می‌کنند بابت خدماتی که ارائه می‌دهند باید مردم ازآن‌ها تشکر بکنند. حال اگر چنین مسائلی نیز رخ داد مردم نباید انتظار عذرخواهی داشته باشند. عذرخواهی دو چیز را نشان می‌دهد، نخست مسئولیت‌پذیری فرد مورد نظر که با عذرخواهی خود در قبال مردم احساس مسئولیت و پاسخگویی می‌کند و درگام دوم نیز فرد عذرخواهی کننده اگر اشتباه کرده باشد تحت تاثیر افکار عمومی مجبور به استعفا می‌شود. گرچه این مسائل در جوامع پیشرفته اتفاق می‌افتد و مسئولان برای مردم شأن و ارزش قائلند و خود را در برابر مردم پاسخگو می‌بینند، اما این در فرهنگ عمومی و از جمله در فرهنگ مسئولان کشور ما امری نا آشنا به حساب می‌آید و نمی‌خواهیم اشتباهات خود را بپذیریم. دیده شده که در بسیاری از مسائل مسئولان تلاش دارند تا خود را بری از خطا و اشتباه نشان دهند. در بسیاری از کشور‌ها گاهی اوقات با فرض اینکه مسئول هیچ خطایی نکرده مسئول مورد نظر استعفا می‌دهد. این استعفا بدین معنا نیست که مسئول مورد نظر به طور مستقیم درگیر خطا یا اشتباهی بوده بلکه ممکن است که خطایی سیستماتیک یا ناشی از سانحه‌ای طبیعی و پیش‌بینی نشده بوده، اما، چون احساسات مردم را جریحه‌دار کرده و آن‌ها آزرده خاطر شده‌اند مسئول مورد نظر استعفا می‌دهد. اینجا استعفا جنبه نمادین دارد در حالی که مردم می‌دانند مسئول فوق به طور مستقیم یا غیر مستقیم هیچ اشتباهی نکرده، اما وی با این کار خود به نوعی از دستگاه سیاسی حمایت کرده و این نگاه را گسترش می‌دهد که دستگاه سیاسی به جامعه پاسخگو است.

جای خالی شادمانی‌های عمومی
جبار رحمانی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی طی یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: سانحه پشت سانحه، بحران پشت بحران، نگاهی به رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بیانگر آن است که جامعه ما، جامعه‌ای دائماً بحرانی و مصیبت‌زده است. شاید بتوان ادعا کرد که این بازنمایی‌های رسانه‌ای رسمی و غیر‌رسمی همه واقعیت زندگی ایرانیان نیست، اما هرچه هست تصویر و تصورات ساخته شده توسط رسانه‌ها و دلمشغولی‌های مردم بیانگر برجسته شدن بحران‌های انبوهی است که سرتاسر زندگی ایرانیان را در‌می‌نوردد. از بحران‌های طبیعی موقتی مانند زلزله تا بحران‌های طولانی و متداوم مانند خشکسالی، ریزگرد‌ها و غبار و… و گاه نیز بحران‌های دیگری مانند تصادف قطار، سقوط هواپیما و…، زندگی ما را به سناریوی تراژیکی تبدیل کرده است که به جای قهرمانان، مردم عادی هستند که هر لحظه منتظر فاجعه‌ای در زندگی‌شان هستند.
عناوین اخبار روزنامه ایران در روز چهارشنبه ۲ اسفند :
شاید ادعای اینکه دچار سیاهنمایی شده‌ایم، تا حدودی درست است، اما نگاهی به رسانه‌ها بیانگر آن است که مجموعه‌ای زنجیره‌ای از بحران‌های طبیعی و انسانی دائماً دغدغه ما شده‌اند، آنقدر که مرگ ناگهانی به قصه‌ای تکراری برای ما تبدیل شده است. به همین دلیل آنچه که مهم است، نسبت این وقایع در کلیت جریان زندگی ما نیست، بلکه مهم‌تر از همه، حس و تصویری است که مردم به واسطه آن‌ها از زندگی خودشان و کلیت جامعه به دست می‌آورند. به همین دلیل اذهان مردم جامعه ما همیشه سرشار از بحران، فاجعه و مصیبت است. کلیدواژه‌های توصیف فضای عمومی فضای عاطفی و معنایی زندگی ما را نشان می‌دهد، اگر در کنار بحران، فاجعه و مصیبت واژه‌های دیگری مانند اختلاس، فساد، تقلب را بگذاریم، یک ذهن مشوش و آشفته را خواهیم داشت که زندگی او در سرطیف سیاه رنگ‌های زندگی قرار گرفته و اندوه و مصیبت مهم‌ترین کلیدواژه‌های عاطفی، شناختی و کنشی ما هستند. درگیری دائم ذهن‌ها، سرشار از حس نا‌امنی نسبت به محیط است. گویی سایه مرگ آنقدر گسترش یافته که نا‌امنی به خصیصه دائمی زندگی ما تبدیل شده است. فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی نیز به دلیل تمایل به خبرسازی این نقاط حاد و بحرانی و مصیبت زده را برجسته می‌کنند؛ لذا تصویر زندگی، تصویر فاجعه‌باری شده است. اما در این میان دو چیز هست که این تصویر‌ها را برجسته‌تر و مغشوش‌تر می‌کند.

 

بی‌اعتمادی به نهاد‌های دولتی و حکومتی که ناشی از پرسش‌های بی‌پاسخ مردم نسبت به چرایی این بحران‌ها و فساد‌ها و اختلاس‌ها است که هیچ وقت مردم متوجه سرانجام خلافکاران، سرانجام مسئولین فاجعه‌ها، سرانجام مردم بحران‌زده، سرانجام فاجعه‌ها و… نمی‌شوند، هیچ وقت بحران‌هایی که ناشی از خطای مدیریتی و تصمیم‌گیری یا ناشی از خطای انسانی هستند، مسئول آن‌ها معرفی نمی‌شود. گویی مردم از مشخص شدن مجرم، مسئول و عاملان سهیم در بحران نا‌امید هستند. مهم‌تر از همه گویی بحران‌ها و مصیبت‌ها عامل و مقصری ندارند. اگر هم دارند عوامل طبیعی خارج از کنترل انسانی هستند. این حس نا‌امیدی از معرفی و مجازات مقصران و مجرمان بحران‌ها، در کنار نا‌امیدی از خدمات‌رسانی درست و بموقع و کامل توسط نهاد‌های رسمی، حسی از درماندگی و اضطراب بی‌سامانی را به مردم می‌دهد. از سوی دیگر فقدان خبرسازی از لحظه‌های زیبای زندگی مردم نیز این تصویر مصیبت‌بار را تشدید می‌کند. مردم ما فاقد لحظه‌های شادمانه جمعی و عمومی هستند. جامعه ما جمع‌گرایی و جامعه بودن خودش را در لحظه‌های فاجعه تجربه می‌کند. ما لحظات شادمانه جمعی و خوش را از زندگی جمعی مردم حذف کرده‌ایم، در نتیجه جمع‌بودگی و دگردوستی‌ها، همیشه در موقع بحران شکوفا می‌شود.

ضمن آنکه یادمان باشد جامعه‌ای با این میزان بحران، انسان بحران‌زده و بحران‌سازی بر نظام‌های آموزشی و جامعه‌پذیری، این خانواده، مدرسه، دانشگاه و رسانه‌ها هستند که باید مردم را برای این موقعیت‌ها آموزش بدهند. شاید بتوان در فرآیندی دقیق و آگاهانه خطای سیستم‌ها و نهاد‌ها را اصلاح و رابطه مردم، جامعه و نظام نهاد‌های رسمی را ترمیم کرد. اگر این مصیبت حل شود، می‌توان جلوی مصیبت‌های دیگر را با نهاد‌های درست و کارآمد گرفت و در صورت رخداد هر مصیبتی نیز با این نهاد‌های کارآمد و درست و متخصص آن را به درستی مدیریت کرد. این خود ما هستیم که بحران‌ها را به واسطه خطا‌های سیاستگذاری و مدیریتی ایجاد می‌کنیم و آن‌ها را به فاجعه تبدیل می‌کنیم. اگر این مسأله حل شود، جامعه‌ای توانمند و مردمی امیدوار، می‌توانند هر بحرانی را به حداقل ممکن برسانند.