نمایش مضحک و اسف انگیزی که آتش به اختیاران درمحضر رهبر رژیم برعلیه رئیس جمهورمنتخب به راه می اندازند کارگردان شناخته شده ای دارد که چهره اش برکسی پوشیده نیست!!!
تندادن به قواعد بازي جوانمردانه اقتضا ميکند که مخالفان آقاي روحاني نيز بپذيرند که بالاخره انتخاباتي برگزار شده و رقابتي در چارچوب قوانين تعريفشده صورت گرفته و نتيجه آن انتخاب حسن روحاني است. تنندادن به اين و هر روز بازي جديدي درآوردن حتما در راستاي اهدافي صورت ميگيرد. به نظرم يکي از بازيهاي ناجوانمردانهاي که در اين انتخابات به چشم ميآيد اين است که باوجود آنکه مردم در يک مصاف سنگين و يک جدال انتخاباتي طاقتفرسا توانستند رئيسجمهوري را با 24 ميليون رأي و يک نمايش حداکثري حضور به کرسي رياستجمهوري برگردانند اما بخشي از منتقدان و مخالفان دولت که در بدنه نيروهاي سياسي و جناحي هستند هنوز هم دست از انتخابات برنداشتهاند و جدالهاي پساانتخاباتي را با اشکال مختلفي ادامه ميدهند.
آنها ظاهرا براي کنترل نتايج انتخابات اهدافي دارند؛ يکي از اهدافشان اين است که دولت را تحت فشار بگذارند تا از شعارهايي که مطرح کرده است، دست بردارد. تصور ميکنم فشارها به اين منظور است تا آقاي روحاني در کابينه جديد دست به تغييرات در راستاي اهداف انتخاباتي خود نزند و از نيروهايي استفاده کند که مطلوب جريان شکستخورده هستند. هدفشان اين است مردم را از نتيجه انتخابات نااميد کنند، آنقدر چوب لاي چرخ دولت بگذارند و آنقدر ناکامي براي دولت ايجاد کنند که مردم در ادامه راه پشيمان شوند و تصور کنند چارهاي ندارند جز تندادن به تمايلات اين جريان سياسي. تا زماني که اينها در قدرت نباشند ما هر روز شاهد ناملايمات و مشکلات در راه توسعه کشور خواهيم بود.»
زهرا احمدیپور رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در یادداشتش که در نیم تای پایین صفحه یک روزنامه ایران، با تیتر «حراج <سرمایه اجتماعی> در تریبون عمومی» چاپ شده، تاکید کرده است: «وضعیتی را تصور کنید که در آن تریبونهای عمومی برای سالهای متمادی و به صورت یکطرفه به تمامی در اختیار یک جناح و جریان سیاسی قرار گرفته که از قضا برای چندمین بار در کمتر از دو ماه گذشته در انتخابات شکست خورده است. برخی از طرفداران جناح سیاسیای که انتخابات را واگذار کردهاند ممکن است آن را به قواعد دموکراسی و مردمسالاری مرتبط کنند و بگویند جناح پیروز باید تحمل نقد جناح مقابلش را داشته باشد. اما اینجا بحث بر سر «بیان نقد و بحث سیاسی» در فضای اجتماعی نیست که البته حق همگان است بلکه «استفاده مطلق، یکپارچه و یکطرفه از تریبون عمومی برای نقد جناحی» است که مشکلساز خواهد شد.
مهمترین اندوخته یک نظام سیاسی که آن نظام را در تندبادهای بینالمللی بیمه میکند «سرمایه اجتماعی» است. تدارک سرمایه اجتماعی و مراقبت دائم از آن ویژگی متمایز نظامهای سیاسی کارآمد و با ثبات است. در یک جامعه مردمسالار، سرمایه اجتماعی زمانی شکل میگیرد که جمهور مردم خود را در مناسبات عمومی و جهتگیریهای سیاسی و بینالمللی آن سامانه سیاسی دخیل میپندارند و به مکانیسم انتخابات به مثابه تجلی «تأثیر رأی و نظرشان برای ایجاد تغییرات یا اصلاح رویهها» اعتماد میکنند. اما انتخابات آغاز و پایان فرآیند توسعه سرمایه اجتماعی نیست. یکی از جنبههای تقویت سرمایه اجتماعی دیدهشدن رأی و خواست اکثریت و اقلیت جمهور مردم در تریبونهای عمومی است. درحقیقت توزیع منصفانه تریبونهای عمومی، تجسد عینی «ایجاد فرصت متوازن برای بیان اجتماعیشده درک و دریافت جمهور مردم از محیط پیرامون شان» است.
حال به وضعیت توصیفشده در ابتدای این نوشته بازگردیم. وقتی تریبونهای عمومی به صورت «مطلق»، «یکطرفه» و «بیتوازن» در اختیار یک جناح سیاسی قرار میگیرد که دستکم در شرایط فعلی نتوانسته رأی اکثریت مردم را به خود متمایل کند چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟ نخستین تبعات چنین وضعیتی میتواند به از دست رفتن «اعتماد عمومی نسبت به قواعد توزیع قدرت بر اساس رأی نسبی مردم» در آن سامانه سیاسی منجر شود. از دسترفتن این اعتماد میتواند یا به «بیتفاوتی عمومی» یا «جستوجو برای یافتن منابع جایگزین» منجر شود. یکی از نقدهایی که سالها است به صورت کارکردی به عملکرد رسانه ملی وارد میشود از همین زاویه است. کمشدن اقبال عمومی به رسانه ملی و افزایش تمایل برای کسب اخبار و اطلاعات از کانالهای غیررسمی و خارج کشور که اکنون به بحرانی برای رسانه ملی بدل شده است دقیقاً نتیجه ناگزیر همان وضعیتی است که شرحش رفت.
به دوستانی که اینچنین «بیمحابا و یکطرفه» تریبونهای عمومی را جولانگاه بحثهای سیاسی و نقدهای جناح خود کردهاند باید یادآور شد که از بلایی که بر سر رسانه ملی آوردهاید درس نگرفتهاید؟ آیا با یکطرفه کردن صدا و سیما و تبدیل آن به رسانه یک جناح سیاسی طرفی بستید و توانستید نظر اکثریت مردم را به سمت خود متمایل کنید که اینک چنین سراسیمه به سمت تسخیر تریبونهای دیگر حرکت کردهاید؟ جناحی کردن تریبونهای عمومی کشور و بیان مواضع سیاسی یکسویه در آنها فرآیند مشارکت و فعالیت عمومی افراد در نهادها و سازمانهایی که این تریبونها را تمهید کردهاند را جناحی و سیاسی خواهد کرد. یک سامانه سیاسی بجز نهادها و سازمانهای ملی و کشوری چه امکان دیگری برای ایجاد فرصت جهت کنشگری جمعی افراد دارد؟ کانالیزه شدن تریبونهای عمومی حتی اگر با نیت خیر انجام شود سبب بیاعتمادی جمهور مردم به اثربخشی مکانیسمهای سیاسی رسمی میشود.»