روزنامههای امروز صبح، شنبه ۱۲ تیر در صفحات اول خود با عکس هایی از مراسم دیروز روز قدس شعارهای گردانندگان تظاهرات را منعکس کردهاند که در آن علیه آمریکا و اسراییل فریاد زده اند، رسانههای محافظه کاران به همین مناسبت از دولت روحانی به شدت انتقاد کردهاند که چرا راه تفاهم با کشورهای غربی را پیش گرفته است.
ادامه جنجال بر سر فیش حقوق مدیران بانکها و موسسات وابسته به دولت، بررسی تاثیر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بر روابط با ایران از جمله دیگر مطالب روزنامه های امروز است.
اعتماد در گزارش اصلی خود نوشته: گرمای ٤٢ درجهای در کشور و سیل عظیم راهپیمایانی که به رسم همه ٣٧ سال گذشته به خیابانها آمدند تا بگویند هنوز هم همراه مردم مظلوم فلسطین هستند. دیروز راهپیمایی روز قدس با شکوه هرچه بیشتر در تهران و سایر شهرهای ایران برگزار شد تا ایرانیان یکبار دیگر بر عهد ٣٧ سالهشان برای همراهی با مردم غزه تاکید کنند. مردم، شخصیتها و چهرههای نظام روز گذشته با حضورشان در راهپیمایی روز قدس رنگ دیگری به این روز دادند.
بنا به این گزارش: در پایان این راهپیمایی قطعنامه راهپیمایی سراسری روز جهانی قدس قرائت شد تا یکبار دیگر مردم مظلوم غزه آوای همدردی را از ایران بشنوند. به گزارش این روزنامه در بخشی از قطعنامه راه پیمایی آمده: ما ملت یکپارچه و متحد ایران، «آرمان آزادی قدس شریف» و رهایی ملت مظلوم و بیدفاع فلسطین هستیم
دولت انقلابی رفتار کند
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله رسالت با استناد به گفته های وزیر خارجه آمریکا در آسپن درباره آینده روابط ایران و آمریکا نوشته آمریکا میخواهد از مسئولان ایران یک دولت مسئول بسازد. آن مسئولی که در دولت بخواهد به جای پاسخگویی به ملت، پاسخگوی مطالبات آمریکا باشد، مردم با پسگردنی او را حذف میکنند! البته جان کری بیحساب و کتاب حرف نمیزند. عدهای از اهل فتنه که منافع آمریکا را در ایران نمایندگی میکنند، با او همراه هستند. هرچند عدد قابل اعتنایی نیستند، اما همین که جان کری به آنها تکیه میکند، مهم است.
سردبیر این روزنامه جناح راست با اشاره به راهپیمایی دیروز در روز قدس و شعارهای ضد آمریکایی تظاهر کنندگان نوشته
جان کری گفته است هنوز کارهای تمام نشدهای وجود دارد. باید دید این کارهای تمام نشده آنها چیست؟آیا وزارت خارجه به این مهم تمرکز دارد؟مردم دیروز در راهپیمایی روز قدس کار را تمام کردند و برای آمریکا، رژیم صهیونیستی، انگلیس و همپیمانان آن طلب مرگ و نابودی کردند.
سووال سرمقاله رسالت این است که آیا دستگاه دیپلماسی کشور در همین مسیر حرکت میکند؟ ملت ما با آمریکاییها سَر و سِّری ندارد. «برجام» اولین و آخرین سر و سر ما با آنهاست. باید آن را تمام کرد.هیئت نظارت بر برجام شجاعانه آخرین برآورد خود را بکند.جان کری گفته است نباید از تحریمهای اولیه فاصله بگیریم.تمام فلسفه دو سال گفتگوی دولت با آمریکاییها حذف تحریمها بود.اگر آنها میخواهند آن را حفظ کنند، این اعلام جنگ آشکار در پوشش قرارداد پوشالی برجام است. آنها میخواهند دست روی جیب خود بگذارند، هرچه خواستند بگیرند و چیزی در حد یک «نم» پس ندهند.دولت باید از موضع انقلابیگری تصمیم خود را بگیرد.
حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان با اشاره به مذاکرات ایران برای شرکت در معاهده مبارزه با پولشویی آن را به منزله خطر نفوذ داعش به کشور دیده و به مدیران دولتی هشدار داده است چرا که شواهد موجود حکایت از آن دارند که FATF در تعریف خود از «تروریسم» کمترین تغییری نداده است و همچنان اعلام میکند حمایت یک کشور از گروههایی که سازمان ملل آنها را در لیست گروههای تروریست قرار داده است میتواند روابط تجاری و سرمایهگذاری با آن کشور را دارای ریسک بالا و تهدیدی علیه نظام مالی جهان معرفی کند.
مدیر این روزنامه تندرو نتیجه گیری کرده که پیوستن به معاهده ضد پولشویی پذیرفتن این اصل است که باید از این سازمان های به اصطلاح تروریستی فاصله گرفت حالا باید از دولت پرسید که آیا توافق انجام گرفته با FATF دست کشیدن ایران اسلامی از حمایت حزبالله و سایر نیروهای مقاومت و متوقف کردن فعالیت نیروی قدس را شامل نمیشود؟! اگر چنین است چرا کشورهای تشکیل دهنده سازمان مبارزه با پولشویی کماکان بر تروریست بودن حزبالله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین اصرار میورزند و فعالیت نیروی قدس را مصداق حمایت از تروریسم میدانند؟!
به گفته کیهان اکنون و همین حالا برخی از جریانات در داخل کشور در هماهنگی کامل با دشمنان بیرونی می پرسند مگر حمایت از حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت و ادامه فعالیت نیروی قدس سپاه چه اندازه اهمیت دارد که مجبور باشیم روابط اقتصادی و تجاری خود با کشورهای غربی را فدای این حمایتها کنیم؟! در پاسخ باید گفت؛ نه فقط شواهد و اسناد موجود بلکه اعتراف صریح مقامات آمریکایی و اروپایی کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که گروههای تکفیری و مخصوصا داعش برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران طراحی و راهاندازی شدهاند. و باید مراقبشان بود.
خروج بریتانیا به نفع ایران
مهدی پارسایی در مقاله ای در وقایع اتفاقیه نوشته: با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ، مثلث قدرت در اتحادیه اروپایی به محور پاریس- برلین مبدل میشود. با توجه به نزدیکی انگلیس به آمریکا و سوابق تاریخی انگلیس در ایران، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی میتواند در ایجاد ثبات و افزایش عملگرایی در رویکرد اتحادیه اروپایی در قبال ایران نقش مثبتی ایفا کند، مخصوصا اینکه در شرایط جدید از یک طرف قدرت و وزن اتحادیه اروپایی نسبت به قبل در قبال ایران کاهش مییابد، از سوی دیگر امکان لابیگری و اقدامات مخرب بریتانیا در نهادهای اتحادیه اروپایی مخصوصا شورای اروپایی پایین میآید. این امر
منجر به افزایش حوزه مانور قدرتهایی همچون ایتالیا میگردد که معمولا نقش مثبتی در قبال روابط ایران- اروپا ایفا میکنند.
به نوشته این مقاله: از طرفی با خروج بریتانیا، نقش آلمان در فرمولبندی سیاست خارجی و امنیتی مشترک پررنگتر میشود و این اتفاق با توجه به اولویتهای اقتصادی آلمان در سیاست خارجی و بیعلاقگی به مسائل سیاسی و حقوق بشری صرف و منافع خاص در خاورمیانه، امری مطلوب در روابط اتحادیه اروپا و ایران خواهد بود. بنابراین کمرنگشدن نگاه سیاسی اروپا به ایران در این چارچوب اقدامی میمون است.
مقاله وقایع اتفاقیه در نهایت به این جا رسیده که: خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باعث شکنندگی بیشازپیش اتحادیه در منطقه خلیجفارس خواهد شد؛ چراکه رقابت را جایگزین وحدت نظر آنها در چارچوب سیاست خارجی و امنیتی مشترک خواهد کرد. با خروج انگلیس از اتحادیه، آلمان و فرانسه مخالفتها و سنگاندازیهای بیشتری در راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی خواهد شد که امری مغایر با منافع ایران نیست.
یک بار دیگر همان خطا
شهروند در سرمقاله خود از قول دبیر شورایعالی فضای مجازی نقل کرده طرحی در این شورا تهیه شده که در آن مقرر شده همه شبکههای پیامرسان فعال در کشور در یک دوره یکساله، ذخیرهسازی دادههای خود را در داخل کشور انجام دهند، اشاره و ابراز امیدواری کرد پس از این الزام همه کسانی که قصد دارند در شبکههای اجتماعی برای ایران فعالیت داشته باشند با انتقال سرورهای خود پایبندی به قوانین کشورمان را نشان دهند تا امنیت این شبکهها برای کاربران داخلی ارتقا یابد.
شهروند با استناد به این مثل که نوشته: مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود، ولی اگر ما دستمان را پیاپی در یک سوراخ کنیم و گزیده شویم، چه باید گفت؟ این خبر در حالی منتشر شده است که میگویند تا یکی، دو سال دیگر اینترنت ماهوارهای فراگیر خواهد شد و حتی میتواند مجانی باشد و در این صورت بساط فیلتر و مجوز و همه این مسائل برچیده میشود.
به نوشته این روزنامه: شاید یکدهه پیش هم کسی گمان نمیکرد که بهزودی امکان رسانهای مهمی فراهم شود که مرزهای مجوز دادن را درنوردد و وضع رسانهای ایران را وارد مرحله جدیدی کند. ولی از این اتفاقی که درحال رخ دادن است نباید خوشحال شد، بلکه وجود این امکان برای ایران میتواند به یک تهدید تبدیل شود، زیرا در غیاب فضای متعادل رسانهای در داخل کشور، افکار عمومی بهسوی رسانههای فراتر از نظارت رسمی هجوم میبرند و این یعنی اول نابسامانی، زیرا در این فضا انواع و اقسام اخبار راست و دروغ منتشر میشود و هیچکس هم متوجه اصل و واقعیت ماجرا نمیشود و این برای جامعه خطرناک است.
تهدید روزنامه نگاران
شرق گزارش داده: این متن پیامکی است که عصر روز پنجشنبه برای بسیاری از روزنامهنگاران رسانههای اصلاحطلب ارسال شده است. «هرگونه ارتباط و همکاری با عناصر معاند خارج از کشور از طریق ایمیل، پورتالهای امن و سایر وسایل ارتباطی عملی مجرمانه و موجب پیگرد قضائی است. ضروری است ارتباطات خود را قطع نمایید. این پیامک بهمنزله آخرین هشدار امنیتی است».
به نوشته این روزنامه: بر اساس برخی اخبار و اطلاعات غیررسمی، مخاطبانی که این پیامک را دریافت کردهاند به غیر از روزنامهنگاران، عدهای از فعالان سیاسی، فعالان حوزه زنان و فعالان دانشجویی بودهاند. بازه زمانی ارسال این پیامکها که با عنوان هشدار ارسال شده بود، از حدود ساعت ١٨ تا ٢١ روز پنجشنبه گذشته بوده است. پس از این رخداد بود که برخی روزنامهنگاران ضمن انتشار تصویر پیامکهای دریافتشده در شبکههای اجتماعی، اعلام کردند از ارسالکننده یا ارسالکنندگان این پیامک شکایت خواهند کرد.
شرق نوشته تاکنون هیچ مقام رسمی قضائی، اطلاعاتی و امنیتی در این مورد اظهارنظری نکرده است. گفته میشود منشأ ارسال این پیامکهای تهدیدآمیز چهار شماره تلفن شخصی شرکت ایرانسل بوده است. اما دقایقی پس از انتشار تصاویر پیامکهای تهدیدآمیز توسط روزنامهنگاران، حسین قاسمی که در دولت احمدینژاد فرماندار شیراز بود و اکنون بهعنوان تحلیلگر مسائل تاریخی و امنیتی برای برخی رسانهها مانند «مشرقنیوز» و سایت توقیفشده «جهاننیوز» مینویسد، در کانال تلگرامی خود واکنش نشان داد.
١٥ دقیقه احترام
مهسا علیبیگی در گزارشی در شرق نوشته: دنبال سربازی هستم که میگویند پس از ترخیص از بیمارستان به شهرش، آبادان، برگشته و دوساعت به احترام ١٩ سرباز کشتهشده خبردار ایستاده است. فهرستشان را چک میکنند. در این مدت سه ترخیصی داشتهاند. ١٣ نفر باقیمانده هم در بخش هستند و هشت نفر در آی.سی.یو. کسی با این مشخصات در میان ترخیصیها نیست.
به گزارش این روزنامه نگار: سرانجام جوانی به اسم رضا ثامری را می یابد که خود میگوید: «بله، من و گروه تئاتر چپ، برای ادای احترام به سربازان جانباخته در حادثه نیریز، آن پرفورمنس را در پارک شاپور آبادان اجرا کردیم». تئاتر؟ پرفورمنس؟ اجرا؟ ثامری توضیح میدهد: «رسانهها خبر را اشتباه منتقل کرده بودند. من جزء سربازان حادثهدیده نیستم و اصلا
سرباز هم نیستم. البته در سال ١٣٩٢ دوره آموزشیام را در پادگان ٠٥ کرمان گذراندم و این جاده مرگبار برایم آشناست».
وقتی ابهت اعداد فرو ریخت
زهرا علیاکبری در اعتماد نوشته:نیش زهرآگین فیشها بر پیکر اقتصاد ایران فرو رفته است، حالا این اقتصاد مانند کسی است که مار سمی او را گزیده است و نیاز به درمان فوری دارد. برخی با عزل و برخی با استعفا درمان را آغاز کردهاند اما خوب روشن است که پایان داستان به سادگی قابل پیشبینی نیست.
به نظر دبیر سرویس اقتصادی این روزنامه: قبح زدایی از اعداد از مدتها پیش اتفاق افتاده بود؛ وقتی صفرهای اعدادی که بر پروندههای فساد مالی در سالهای گذشته حک شده بود، به دوازده عدد سر زد. سه هزار و ١٢ هزار میلیارد تومان طرح شده در پروندههای فساد اقتصادی، ابهت اعداد را پیش چشم افکار عمومی از میان برده بود . حالا دولتی که قصد داشت افتخار مبارزه با فساد و پیشگیری از تکرار پروندههای فساد را عَلَم افتخاری کند برای بالا بردن، با بحران فیشهای حقوقیای روبهرو است که نظام مدیریتی ایران را با چالشی سخت و سنگین مواجه کرده است.
در ادامه مقاله اعتماد خطاب به آنها که امروز به فیشهای حقوقی میتازند و تلاش میکنند از نمد حقوقهای نجومی برای خود کلاهی بدوزند آمده: وقتی که پرونده فساد مهآفرید خسروی با سوءاستفادهای به ارزش ٢ هزار و ٨٠٠ میلیارد تومان منتشر شد. اگر کسی هر ماه ٥٠ میلیون تومان حقوق بگیرد، ٥٦٠٠ سال طول میکشد تا بتواند ٢ هزار و ٨٠٠ میلیارد تومان بیاندوزد. این یعنی از درازای تاریخ مکتوب ایران بیشتر.
نویسنده حساب کرده که: حالا اگر قرار باشد رقم ١٢ هزار میلیارد تومان، یعنی بدهی نفتی بابک زنجانی ملاک باشد…
باید یک فرد ٢٠ هزار سال کار کند تا بتواند چنین رقمی را با حقوق ٥٠ میلیون تومانی دریافت کند. ابعاد زندگی انسانی و اعداد مذکور را قیاس کنید تا متوجه عظمت اتفاقات رخ داده در گذشته شوید. عظمتی که منجر به قبحزدایی از فساد و ریزش ابهت اعداد شد .
مهران ابراهیمیان در گزارشی در روزنامه جوان با اشاره به عزل یا استعفای مدیران گروهی از بانک ها نوشته: این شروع خوبی است اما زمانی جامعه را اقناع میکند که: عزل، محاکمه، ـ بازگرداندن بیتالمال و محصور نکردن موضوع در بانکها و تعمیم به عرصههای دیگر از جمله نفت صورت بگیرد. نباید هدف برخورد، عبور از فضای موجود باشد بلکه باید حل ریشهای موضوع دراین بستر فراهم شود.
به نظر روزنامه سپاه پاسداران: دولت باید از این بهانه و بستر نهایت استفاده را بکند و این اقدام انقلابی را در پرونده خود ثبت کند. از تنور برجام نانی برای دولت بیرون نمیآید. برخورد در این موضوع، رأی و سرمایه اجتماعی دولت را افزایش خواهد داد و مردم منتظر دستمال تمیز دولت هستند تا با آن آلودگی فساد حقوقهای نجومی را پاک کنند.
چهار مدیر بانکی که با استفاده از اختیارات ویژه خود و هیئت مدیره برای خود حقوقهای چند ده میلیونی و تسهیلات چند صد میلیونی دست و پا کرده بودند بعد از رئیس کل بیمه مرکزی از کار کنار رفتند.
عقب نشینی دولت در مقابل مخالفان
نادر کریمی جونی در سرمقاله جهان صنعت نوشته: دولت تصمیم گرفته روی مدیرانش بنشیند تا آتشی که به واسطه مخالفان روشن شده، او را نسوزاند.استعفای سه مدیر بانکی که متعاقب عزل مدیر بانک رفاه کارگران و پس از استعفای مدیر بیمه مرکزی انجام شد، از نگاه برخی ناظران به تلاشی برای کاهش فشارها بر دولت تعبیر شده است. در واقع پرسش اصلی این است که آیا دریافت این حقوقها قانونی بوده است یا خیر؟ در پاسخ به این پرسشها مقامات دولتی میگویند از آنجا که این حقوقها براساس قانون تجارت پرداخت میشده، غیرقانونی نبوده است. اگر چنین است، چرا برخی مدیران برای استعفا دادن تحت فشار قرار گرفتهاند.
نویسنده با نقل سخن یکی از استعفا داده ها که به خبرنگاران گفته برای باقی ماندن در سمت خودش تلاش میکند نوشته این سخن به آن معنی است که دستکم برای برخی از این مدیران، استعفا اجباری بوده است.در چنین صورتی ابهام زیادی در اذهان به وجود میآید؛ آیا رفتار مدیران بانکها و صندوق توسعه ملی در دریافت حقوقهای کلان قانونی بوده است؟ اگر چنین بوده، چرا دولت از ایشان دفاع و حیثیت مدیران خود را حفظ نکرده است؟ دولت میتوانست صادقانه توضیح دهد که آییننامههای موجود رفتار مدیران را پشتیبانی میکند و به همین دلیل برکناری یا تغییر آنان ضرورتی ندارد.
سرمقاله جهان صنعت تاکید کرده: سناریویی که با استفاده از شواهد و قرائن طراحی میشود، آن است که در آستانه انتخابات ۹۶ دولت فشار افکار عمومی را تحمل نکرده و برای کاهش این فشارها مدیرانش را مجبور به استعفا کرده است. در واقع این استعفا اقدامی سیاسی و برای نجات دادن دولت بوده است. حال آنکه اگر فشار افکار عمومی تشدید نمیشد، نه فقط پولهای گرفتهشده به خزانه بازنمیگشت بلکه مدیری هم برکنار یا وادار به استعفا نمیشد.
گزارش شرق به این جا رسیده که: چند عکس و ویدئو از اجرایش برایم ارسال میکند. در ابتدای یکی از ویدئوها صدایی میگوید: «گروه تئاتر چپ تقدیم میکند». رسانههای مجازی البته چیزهای دیگری را هم اشتباه منتقل کردهاند مثل مدتزمان اجرا را. ثامری میگوید: «مدت اجرا ١٥ دقیقه بود نه دوساعت. اما در همین زمان کوتاه هم بازخوردهای خیلی خوبی از مردم گرفتیم. تا جایی که پیرمردی یک لیوان آب روی صورت و گردنم ریخت، تا گرما را از من دور کند. ثامری صورتش را نیز با رنگ قرمز رنگ کرده بود و روی لباس سربازیاش جملاتی مثل اینکه «من سرباز وطن هستم» نوشته شده بود؛ گریمی که در دمای هوای بالای ٥٠ درجه خوزستان چندان دوام نیاورد.
دولت واقعا فرصت ندارد!
علی شکوهی در مقاله ای در اعتماد نوشته: این روزها هر جا میرویم صحبت از ضعف بخش رسانهای و ناتوانی دستگاه روابط عمومی دولت و وزارتخانهها در خبررسانی درست و پاسخگویی به حملات رسانهای مخالفان و منتقدان است. دلایل متعددی برای این امر بر زبان خیرخواهان دولت جاری شده که مهمترین آن به تعلق خاطر نداشتن مسوولان این بخش از دولت به مشی اعتدالی جناب دکتر روحانی مربوط است.
به نظر نویسنده آنچه احتمالا مدیران دولتی را در جهت دفاع از دولت در برابر حمله مخالفان ناتوان ساخته، اولا به حجم عظیم حملات رسانهای مخالفان مربوط است و ثانیا به نگرش بسیاری از مدیران وزارتخانهها و نهادهای وابسته به دولت که اعتقاد راسخی به مقابله با این تهاجمات سازمانیافته نهادهایی خاص و جواب دادن به دیگران ندارند و به همین دلیل در تولید محتوای مورد نیاز با دستاندرکاران بخش رسانهای همکاری نمیکنند و ثالثا به کمتجربگی مسوولان بخش رسانهای دولت در اینگونه جنگ تمامعیار رسانهای مربوط است.
نویسنده اعتماد توجه داده که: باید معترف بود که دولت از انتخابات مجلس به بعد، فضای شبکههای رسانهای را از دست داده است و منتقدان توانستهاند بر حجم تولیدات رسانهای خود بیفزایند و با انتشار هزاران خبر و عکس و آمار و سند و فیلم و طنز و تحلیل، دولت را در موضع پاسخگویی قرار دهند. مهم نیست که ما این سخنان را اتهامزنی و شبههافکنی و دروغسازی بدانیم و اصلا هم مهم نیست که چه کسانی در حال سازماندهی و تدارک این حجم عظیم تهاجمات علیه دولت هستند. مهم این است که اگر دولت نجنبد و آسیبشناسی نکند و در این زمینه دست به مقابله جدی نزند، فرصت را از دست خواهد داد. مگر چقدر تا انتخابات ریاستجمهوری فاصله است؟
آقای روحانی تکون بده … کابینه رو !
محمدرضا ستوده در ستون طنز جهان صنعت نوشته: وقتی اعداد و ارقام چند برابر درآمد ماهانه من میشوند، بزرگی آنها برایم قابل درک نیست. حقوق ۷۰ میلیونی، پاداش ۴۰۰ میلیونی، فیش حقوقی یک میلیارد تومانی مدیر نفتی عسلویه، مدیرعامل بانک صادرات، ملت، تجارت و مهمتر از همه رفاه کارگران!، بنویسید بانک رفاه کارگران بخوانید بانک رفاه مدیران.
طنزنویس با تاکید بر این که به روحانی در انتخابات ریاست جمهوری رای داده نوشته: دولتیها میگویند: این فیشهای حقوقی حاصل قوانین دوره احمدینژاد و مدیرانش است. ملت به شما رای دادند که بیایید این قوانین و مدیران را عوض کنید که این بساطها جمع شود. شما در این سه سال چه کار میکردید که این دزدیها هنوز به قوت خود باقیست؟ وزیر اقتصاد جناب آقای طیب نیا چرا در این سه سال قوانین را تغییر ندادند؟ اگر ایشان از این پرداختها خبر داشتهاند و سکوت کردهاند که بدبخت ما ملت که دلمان به این دولت خوش است. اگر خبر نداشتهاند که باز هم بدبخت ما ملت که دلمان به این دولت خوش است!
در پایان ستون طنز جهان صنعت آمده: مدیران اقتصادی و بانکی دقیقا چه کار میکنند که این همه حقوق و پاداش برای خودشان در نظر میگیرند. پاداش برای رکود؟ پاداش برای تعطیلی اصناف؟پاداش برای سیستم بانکی ویران؟
BBC