سه شنبه , ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » دادستان تهران:خبر «24 ساعت لعنتی» کذب است/صداوسیما زمینه را برای تبلیغات فیلم‌ها فراهم کند

دادستان تهران:خبر «24 ساعت لعنتی» کذب است/صداوسیما زمینه را برای تبلیغات فیلم‌ها فراهم کند

 دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: دادستانی تهران با کسانی که فیلم‌های سینمایی را در شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب و معاند تبلیغ کنند برخورد می‌کند و در صورت تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای معاند از اکران اینگونه فیلم‌ها با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط جلوگیری خواهد شد.

 

به گزارش ایسنا، جعفری دولتآبادی وظـایف دادستان را به سه حـوزه پیشگیرانه، مقابلهای و حمایتی تقسیم نمود و با قرار دادن امور حسبه و سرپرستی صغار و محجورین در حوزه حمایتی، به طرح مباحثی در دو حوزه اقـدامات پیشگیرانه و مقابلهای پرداخت. ضرورت توجه دادستانها به موضوع زندان به‌عنوان یک آسیب اجتماعی جعفری دولتآبادی با اشاره به بازدید اخیر رییس قوه قضاییه از زندان تهران بزرگ و همچنین گزارش ارائه شده از سوی وزیر کشور در حـوزهی آسیبهای اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد، موضوع زندانها را آسیب دیگری دانست که توجه مسئولان را میطلبد. دادستان عمومی و انقلاب تهران با خاطر نشان کردن آمار اعلامی از سوی رئیس سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی مبنی بر این که هر سال تعداد زندانیان کشور افزایش می‌یابد و با اشاره به ظرفیت ناکافی زندانها به گونهای که هم اکنون شمار زندانیان چندین برابر ظرفیت رسمی زندانها است، به ضرورت حضور قضات ناظر در زندان تأکید نمود و گفت: باید از دغدغههای قضات و معاونان دادسرا زندانیان باشد و حضور قضات ناظر در بندها و ملاقات چهره به چهره با زندانیان ضروری است؛ همچنان که پزشک نیز تا بیمار را ملاقات نکند، نتیجه نمیدهد. جعفری دولت‌آبادی امر نظارت بر زندانها را ضرورتی خواند که مانع از در زندان ماندن افراد بدون جهت قانونی میشود. وی از قضات و معاونان دادسرا خواست زندان را به‌عنوان یک موضوع اصلی مدنظر داشته و در این زمینه، به سه ضرورت شامل ملاقات چهره به چهره با زندانی، به روز رسانی آمار و انعکاس موارد مهم مانند محکومان زندانی از بابت رد مال به ویژه در مبالغ اندک به دادستانی، تأکید نمود. نقش پیشگیرانه دستگاههای اجرایی در ادامه جلسه، وی با اشاره به این که دستگاههای اجرایی هر یک دارای وظایفی هستند که در صورت اجرای مطلوب این تکالیف، زمینهی ورود دادستان کاهش خواهد یافت، در ذکر مثال، به نهادهای مالی مانند بانکها و مؤسسههای اعتباری اشاره کرد و گفت: طبق اعلام رسانهها تعداد زیادی مؤسسه مالی و اعتباری فاقد مجوز وجود دارد؛ برخی مؤسسات مالی در صدا و سیما نیز تبلیغ میکنند پول مردم را میگیرند و پس از آن درب را به روی مردم میبندند. جعفری دولت‌آبادی به تبلیغ مستمر صدا و سیما در خصوص  پدیدهی شاندیز در سال‌های گذشته و اتخاذ تعبیر «شهر رویایی شاندیز» گفت: تبلیغ این شهر رویایی موجب تشکیل پرونده‌های زیادی در مراجع قضایی گردید. مثالهای دیگری که توسط دادستان تهران ارائه شد، نقش مخرب شـرکتهای لیـزینگ خـودرو و برخی موسسات مالی و تعاونیهای اعتبار بود. مطالب مندرج در رسانهها نباید موجب ناامیدی و نگرانی در مردم شود دادستان عمومی و انقلاب تهران در مورد درج مطالب کذب و خلاف واقع توسط رسانه‌ها و فضای مجازی، در ذکر مثال، به خبری که اخیراً با عنوان «24 ساعت لعنتی» در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار درج شده است اشاره کرد و گفت: با پیگیری این دادستانی مشخص شد که خبر مذکور کذب بوده و با اعلام شکایت سازمان زندانها مدیر مسئول این نشریه تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است. جعفری دولت‌آبادی همچنین با تاکید بر اینکه اخبار و مطالب مندرج در رسانهها نباید موجبات ناامیدی و نگرانی را در مردم ایجاد نماید، توجه به این ضرورت از سوی رسانهها را مغایر با رسالت آنها دائر بر آگاهسازی مردم ندانست و اظهار داشت: امروزه مطالب و تیترهای منفی زیاد دیده میشود. هشدار دادستان به رسانهها وی بر عزم دادستانی تهران در مقابله با رسانههای متخلف از الزامات قانونی تأکید نمود و با اعلام این مطلب که دادستانی در انجام این وظیفهی خود با تبعیض اقدام نمیکند، گفت: مرتکبان انتشار مطالب خلاف واقع در سایتهای خبری و مطبوعات را به نحو یکسان مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. وی افزود: برخی رسانهها هر چه میخواهند مینویسند و از جمله با درج تیتر درشت «فقدان 17 پرونده فساد» چنین القاءِ میکنند که پروندههای فساد اقتصادی در قوه‌ قضائیه مفقود شده است، اما مطلب ذیل تیتر، مربوط به فقدان پروندهها در مجلس شورای اسلامی بوده است.

دادستان عمومی و انقلاب تهران ادامه‌ چنین روندی توسط رسانه‌ها را زمینه‌ساز اقدام دادستانی دانست و با اعلام این که اقدام قضایی علیه چنین رسانه‌هایی مغایر آزادی مطبوعات و رسانه‌ها نیست، اظهار کرد:  همان قانونی که به آزادی رسانه‌ها تصریح نموده، اعلام داشته است که تخریب، توهین و هتک حرمت دیگران و نشر اکاذیب جرم است. تخریب و توهین؛ مرزهای انتقاد و نقد منصفانه دادستان عمومی و انقلاب تهران مرزهای انتقاد و نقد منصفانه را، تخریب و توهین دانست و با انتقاد از عملکرد برخی رسانه‌ها در جهت ترسیم سیاه‌نمایی از وضعیت کشور و ایجاد فضای یأس و ناامیدی، از دستگاه‌های اجرایی و فرهنگی خواست که با انجام تکالیف خود به نحو مطلوب، فرموده‌ی حضرت امام مبنی بر این که «مردم خوبی داریم» را مورد نظر قرار داده و از ظرفیت عظیم مردمی در حل مشکلات بهره‌گیری نمایند. وی خطاب به رسانه‌ها گفت: نباید با انتشار اخبار کذب و خلاف واقع، فضای یأس و ناامیدی در کشور ترسیم شود. نقش پیشگیرانه‌ دستگاه‌های فرهنگی در پدیده‌ی تبلیغ فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای غیر مجاز موضوع دیگری که مورد توجه دادستان تهـران قرار گرفت، تبلیـغ برخی فیلم‌ها و کالاها در شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب و معاند بود. وی با اعلام اینکه طبق ماده 15 قانون جرایم رایانه‌ای تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای که در قالب رسانه‌ها‌ی ضد انقلاب و معاند فعالیت می‌کنند جرم است، به وظیفه پیشگیرانه‌ی دستگاه‌های فرهنگی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما در این راستا تأکید نمود و گفت: از وزارت ارشاد می‌خواهیم در مورد فیلم‌هایی که در شبکه‌های ماهواره‌ای معاند تبلیغ می‌شود، ورود کند و هم‌چنین سازمان صدا و سیما و شهرداری زمینه را برای تبلیغات فراهم کند تا فیلم‌سازان برای تبلیغ آثار خود سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای معاند نروند. وی تاکید کرد دادستانی تهران با کسانی که فیلم‌های سینمایی در شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب و معاند را تبلیغ نمایند برخورد می‌کند و در صورت تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای معاند از اکران اینگونه فیلم‌ها با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط جلوگیری خواهد شد. در ادامه قضات اجرای احکام و سرپرستان دوایر نظارت بر زندان گزارشی از مشکلات و بازدیدهای اخیر در زندان‌های استان تهران ارائه کردند

tlchargement

گزارشي از مشاهدات عيني بازداشتيِ يك روزه در ندامتگاه بزرگ تهران

۲۴ ساعت لعنتي

گروه حقوق و قضا

هيچ يك ازما علاقه اي نداريم روزي گذرمان به زندان بيفتد اما همگي كنجكاو هستيم بدانيم در زندان بر زندانيان چه مي گذرد و روزهاي زندان چگونه شب مي‌شود، البته همه مي‌دانيم زندان ديگر يك سياه‌چاله مخوف در اعماق تاريكي نيست و زنداني يك مددجوست و زندانبان مسئول نگهداري او.مددجو داراي حق و حقوق و محروم شدن از زندگي در جامعه مجازات اوست نه چيزي بيش از آن، هرچند اين يك روي سكه است. كافي است 24 ساعت با يك زنداني همراه شويد تا ببينيد در دنياي مدرن زندانباني امروز ايران چه بر سر يك زنداني مي آيد.
يك بيابان بزرگ در جنوبی‌ترین قسمت استان تهران ميزبان زندان بزرگ تهران است. آدرس روي كاغذ سرراست است، جاده قدیم قم، پلیس راه حسن آباد، جاده چرمشهر، کیلومتر ۵، شهرک صنعتی بیجین، مجتمع ندامتگاه تهران بزرگ معروف به  بزرگ ترین زندان خاورمیانه‌،که طی مسیر ۵ کیلومتری زندان تا جاده، سهم هر زندانی در زمان آزادي است.زنداني بزرگ با جيره روزانه فقط 2 ساعت آب كه بسيار بي كيفيت  است و مناسب براي نوشيدن نيست. آنچه مي‌خوانيد گفت وگوي « قانون» با يكي از افرادي است كه  براي 24 ساعت مهمان زندان بزرگ تهران بوده و از آنچه در اين 24 ساعت بر او گذشته، مي‌گويد.
2 ساعت پشت درهاي زندان
همراه مامور بدرقه زندان با طي مسافت طولاني به زندان رسيديم اما خبري از ورود به زندان نبود. در اين گرماي سرسام آور هوا 2 ساعت بيرون زندان در بيابان در انتظار باز شدن درهاي  آن مانديم. وقتي اجازه ورود دادند نيز 7  ساعت انجام كارهاي اداري براي رفتن به قرنطينه طول كشيد.
اما در اين 7 ساعت چه رخ داد
صبح براي شركت در دادگاه با لباس رسمي يعني كت و شلوار حاضر شدم و در نهايت قاضي قرار كفالت صادر كرد تا انجام امور اداري كفيل زمان مان تمام شد به ناچار براي 24 ساعت راهي زندان شدم. در پرونده نيز قرار كفالت ذكر شده و زندانبان حتي اين را مي دانست كه  روز بعد بنده آزاد خواهم شد و اين يعني من مرتكب جرم بزرگي نشده بودم كه اگر هم شده بودم مستحق توهين‌هايي كه شنيدم، نبودم.
توهين‌هاي مكرر
هر سربازي كه به ما مي رسيد هر چه از دهانش در مي آمد نثار زندانيان و از جمله بنده مي‌كرد. نه حرمت سن و سال و ريش سفيد  را مي دانستند چيست و نه از اخلاق بويي برده بودند. به هرحال در ابتداي ورود تصور بر اين است كه 24 ساعت زندان آن هم در قرنطينه  نبايد خيلي هم سخت باشد اما وقتي وارد شدم هر لحظه برايم چون كابوسي گذشت.
دريافت پول نقد وصدور كارت بانكي
به محض ورود گفتند هر چه داريد به صندوق امانت بدهيد. ساعت، كليد ،گردنبند ،تسبيح و … را از ما گرفتند. بعد گفتند نمي‌توانيد پول نقد به زندان ببريد.
بانك پاسارگاد شعبه‌اي در قسمت ورودي زندان دارد  كه از صبح تا ساعت 8 شب فعال است و با دريافت پول زندانيان براي آنها كارت صادر مي‌كند تا بتوانند مايحتاج خود را در زندان تهيه كنند.كارت را تهيه كرديم.
قيچي كردن كت يك ميليوني
مرحله بعدي تعويض لباس بود.گفتند لباس‌ها را در بياوريد و درعين ناباوري جوراب بنده به سطل آشغال منتقل شد. نوبت به كفش‌ها رسيد كه آن هم نصيب سطل آشغال شد با اينكه 500 هزار تومان ارزش داشت وراضي بودم به يك نيازمند داده  شود تا اينكه به سطل‌آشغال بيندازند.
نكته جالب بعدي اين بود كه كت يك ميليون توماني من را با قيچي تكه تكه كردند.وقتي پرسيدم چرا چنين مي كنيد گفتند شايد مواد مخدر يا چيزي در آن پنهان كرده باشي. در كمال تعجب كت را نابود   كرده وبه سطل آشغال انداختند.
حداقل كت را به يك نيازمندم مي‌دادند. يك ديوار مهرباني بيرون زندان بگذارند اينها را آنجا نصب كنند. قيچي كردن و به سطل انداختن چه دردي را دوا مي كند.هرچند با توجه به اينكه در پرونده قرار كفالت بنده قيد شده بود و زندانبان مي دانست فردا من آزاد خواهم شد مي‌توانستند لباس‌ها را درانبار بگذارند تا يك روز بعد به خودم بدهند. عدم تعبيه انباري براي لباس‌هاي افرادي چون من كه فقط يك يا چند روز در زندان هستند، يك سوء مديريت است و توجيهي ندارد.
كوتاه كردن موها
مرحله بعدي سلماني بود. اين بار زير بار نرفتم. به هرحال سني از من گذشته و سال‌هاست با مو و محاسن بلند زندگي كرده‌ام. به دوستان،همسايگان  و اقوام بگويم چه شده يك‌شبه موهايم را زده ام. آبرويي براي من در محل مي ماند آن هم براي يك شب در قرنطينه بودن نه چند ماه و يك سال زندان، قرار بود فقط يك شب در قرنطينه باشم چرا بايد محاسن و موهايم را مي زدند. با اعتراض بسيار رئيس زندان لطف و آرايشگر پرسنل را صدا كرد تا فقط موهاي سر را مقداري كوتاه كنند كه حداقل خيلي نا‌مرتب و زشت نشود كه البته در نهايت كامل كوتاه كردند.
كارت بانكي بي اعتبار
بعد از 7 ساعت وارد بند شدم.بعد از يك روز دوندگي و خستگي خريدن آب و يك تكه نان امري دور از ذهن نبود اما گفتند نمي توانم خريدي داشته باشم زيرا  كارت پاسارگاد تا3روز فعال نمي شود.
سود كلان بانك پاسارگاد در زندان
200 تا 300 نفر ورودي روزانه اين زندان، همه پول نقد خود را به بانك مي دهند تا 3 روزهم  اين پول در بانك بدون حق استفاده مي ماند. اگر نگاهي به ارقام بيندازيم سود كلاني را براي بانك خواهيم ديد.به هرحال گرسنه وتشنه مانده بودم و اگر لطف ساير زندانيان نبود خدا مي داند چه بر سر منِ پيرمرد مي آمد. يكي از عجايب زندان داشتن جيره روزي 2 ساعت آب غير قابل شرب است،  فقط در اين زمان مي توان از سرويس بهداشتي استفاده كرد. اگر زنداني دچار سوء هاضمه و بيماري سوء هاضمه و… باشد چه بايد كند؟ ‌براي حل اين مشكل هم مجبور به خريد آب معدني بوديم اماكارت اعتباري ما فعال نبود.
بالاخره شب تاريك زندان سحر و قرار كفالت بنده پذيرفته شد اما مشكلات جديد شروع شد. زمان آزادي زندانيان شب است و ساعت 20:30 اسامي زندانياني كه قرار است آزاد شوند،اعلام مي‌شود.
سوختن كارت بانكي
به محض اعلام اسامي كارت بانك پاسارگاد مي سوزد.يعني كارتي كه نتوانسته ام با آن خريدي انجام دهم مي سوزد و حتي نمي‌توانم كارت را به زندانياني كه طي 24 ساعت گذشته لطف كرده و آب وغذا براي من خريده بودند هديه كنم تا لطف شان جبران شود.
پولي پس داده نمي‌شود
بعد از اعلام اسامي براي دريافت وسايل و پول خود رفتيم اما از آنجايي كه ساعت كار بانك و امانتداري ساعت 8 شب است و اسامي زندانيان ساعت30 :8 اعلام مي‌شود، از دريافت امانت مانند كليد، ساعت  ،پول نقد  از بانك  و…خبري نيست. زنداني بدون پول با يك جفت دمپايي در بيابان تاريك رها مي شود به اميد اينكه ماشيني از سر خيرخواهي او را تا شهر برساند. شايد بنده به همسرم نگفته باشم زنداني شده ام .بعد از 24 ساعت نيمه شب با دمپايي بدون كت، موهاي كوتاه شده، بدون پول وساير وسايلم بروم خانه، بگويم كجا بوده ام؟ چه بر سر زندگي مشترك چند ساله من خواهد آمد؟
هزينه دمپايي زندانيان
البته در باب فلسفه دمپايي يك توضيح جالب اين است كه زندان بزرگ روزي 300 نفر ورودي دارد اين زندان يعني روزي 300 جفت دمپايي پلاستيكي نيازدارد. اگر قيمت هر جفت دمپايي 5 هزار تومان  باشد، مي‌شود روزانه يك ميليون و 500 هزار تومان. در ماه چيزي حدود 45 ميليون تومان هزينه همين دمپايي‌هاي پلاستيكي است كه زنداني را با‌ آن راهي خانه مي كنند. يا لباس زير و حوله اي كه براي يك شب به ما دادند و بسيارهم  نامرغوب بود كلي هزينه براي زندان دارد در حالي كه براي بازداشت موقتي‌ها كاربردي ندارد.
به هرحال ساعت 10 شب از زندان خارج شدم، بماند با چه سختي بدون پول و وسايلم، به خانه بازگشتم. هنوز هم كليد دفتر و ميز كار بنده در بخش امانات زندان است،از طرفي پول هم  در بانك پاسارگاد است و در ماه مبارك رمضان هم نمي توانم تا زندان بزرگ بروم ،كم نيستند زندانياني كه شرايط مرا دارند.
حال تصور كنيد زنداني اي  از همدان، اصفهان، قم يا شهري غير تهران باشد و نيمه شب آزاد شود يا بايد صبح در بيابان بماند تا مسئولان بانك و امانتداري بيايند يا باهزار بدبختي به شهرش برود تا در فرصتي ديگر بازگردد كه بسياري از زندانيان فرصت نمي كنند باز گردند وپول ومدارك خود را تحويل بگيرند كه اين خودحجم بالايي از درآمد را براي بانك در پي دارد. جالب است بدانيد شعبات داخل شهر بانك پاسارگاد هم جوابگو نيستند و فقط بايد به زندان مراجعه كرد.
اي كاش بانك پاسارگاد پاسخگوي اين رفتارخود باشد؛ اگر كارت الكترونيكي صادر مي‌كند شرايط استفاده و بهره مندي آن را براي مددجو فراهم كند و زمان خروج از زندان يك دستگاه خودپرداز باشد مابقي پول را به مددجو بدهد.اگر اراده براي پرداخت پول زندانيان باشد انتخاب راه و روش منطقي كار سختي نيست