جزئیات تازه از نحوه اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی، عددهای ترسناک کرونایی؛ ثبت بیشترین قربانی کرونا، قتل قاضی منصوری توسط باندی مخوف؟، عزم عارف برای پاستور؟، رایزنیهای ضدایرانی «برایان هوک» در امارات و عربستان، فدراسیون فوتبال نهاد عمومی یا خصوصی؟، رفع ابهام مسئولان وزارت راه از مصوبه اخیر اجاره بها و چرخش به شرق با سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چینیها در ایران از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۰ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تشکیک در هویت جسد قاضی متواری و درخواست نمونه DNA او توسط پلیس اینترپل و مطرح شدن احتمال قتل قاضی منصوری توسط باند مخوف از یک سو و مطرح شدن قرارداد جدید ایران و چین پس از انتقاد محمود احمدی نژاد از آن و واکنشها به آن از دیگر سو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
از جانگذشتگی ۳ جوان کرد دوستدار محیطزیست، صدور رای شکایت ترکمن گاز از ایران و سرمایه گذاری چینیها در ایران از دیگر عناوینی است که مورد توجه روزنامههای امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
فراتر از فاجعه
رضا دهکی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان فراتر از فاجعه نوشت: بازه سه ماهه آبان تا دی ۹۸ از پرحادثهترین روزهای تاریخ معاصر ایران به شمار میرود؛ روزهایی که سلسله حوادث آن، که از جنس شدت اثرگذاری بر جامعه، قابل مقایسه با روزهای منتهی به انقلاب ۵۷ و برخی مقاطع پس از انقلاب اسلامی، جنگ ۸ ساله ایران و عراق و حوادث سال ۸۸ هستند.
آبان ۹۸، با روزهای آغازین طرح شیوع کووید ۱۹ یا ویروسی که به نام خانوادگیاش کرونا خوانده میشود همراه بود و البته باز هم گفتار و رفتار مسئولان در مواجهه با این بیماری جدید از نظر جلب اعتماد عمومی در بوته آزمایش سختی قرار گرفت که حداقل در روزهای اول نتیجهاش چندان موفق هم نبود. ذکر این که «بیماری کرونا بیماری خاصی نیست» و «حتی من هم گرفتهام» از سوی یک گوینده خبر سیما، اظهارنظرهای مبنی بر سلاح ترور بیولوژیکی بودن آن بر اساس دیانای ایرانیها و اظهارات عجیبی از این دست، باعث شد که روزهای اول شیوع آن در ایران به عنوان مهمترین زمان پیشگیری از گسترشش از دست برود.
روندی که دولت و ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا پس از هفتههای اول مواجهه با کووید ۱۹ در پیش گرفت یا اظهارات دیروز دادستان نظامی تهران درباره حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی، بیش از ۵ ماه بعد از وقوع آن، هرچند حرکتهای نسبتا مثبتی تلقی میشوند – و البته گفتههای مسئولان بعد از حوادث پس از گرانی بنزین در آبان ۹۸ و تاخیر در اعلام آمار کشتهشدگان تا هنوز ضعیف بودهاند – و ارزش شفافیت بیشتر و اتخاذ روند صحیح اطلاعرسانی را نشان میدهند، اما در عین حال بازگو کننده این نکته هستند که حوزههای گوناگون مسئولیتی در ایران، در برخورد با بحران، چقدر فاجعهبار و حتی فراتر فاجعه هستند! در واقع اشتباهات پرشمار در شیوه مدیریت بحران، اطلاعرسانی، شفافیت و روابط عمومی، کمتر از سریال و سلسله اشتباهات کاربر پدافند هوایی در روز حادثه نیست؛ اگر آن اشتباهات جان ۱۷۶ انسان را گرفت، این اشتباهات، با جان و روان یک ملت بازی میکند و البته آثار نامطلوبی بر حوزه سیاسی از جمله اعتماد عمومی میگذارد. نباید فراموش کرد که آن اشتباهات اولیه، حتی بر اقدامات مثبت بعدی هم اثر میگذارند و در واقع آنها را کم اثر میکنند و در واقع پس لرزههایشان در طول زمان هم پیش میروند.
این اشتباهات، در کنار بحثهایی مثل استفاده از تجربه، تخصص، مشاوره و اجرای افراد آگاه نسبت به مدیریت بحرانها، شاید ناشی از قلب مفهوم «امنیت» نیز باشد. حسن روحانی، رئیسجمهوری، زمانی چندین بار بر ایجاد فضای امن و نه امنیتی تاکید کرد؛ نکتهای که بارها در تشریح تفاوتهای «احساس امنیت» و وجود «امنیت» نیز مطرح شده است. شاید اگر فضای شفافیت، شکلگیری اعتماد متقابل نسبت به جامعه برای اطلاعرسانی دقیق و پرهیز از نگاه سری به هر موضوع شکل بگیرد، امنیت جامعه، از مسیر حفظ امنیت روانی، فکری و ذهنی جامعه احساس شود و نه فضای امنیتی. تجربه این ماهها نشان داد که گفتار صادقانه و اطلاعرسانی دقیق و شفاف، اثر به مراتب مطلوبتری از هر گونه نگفتن یا بد گفتن دارد. فجایع همیشه رخ میدهند و امیدواریم که کمتر رخ بدهند، اما کاش مدیریت بحران آنها فراتر از فاجعه نباشد و نشود.
احمدینژاد در نقش ناجی!
محمدجواد جمالینوبندگانی نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در بخشی از یادداشتی با عنوان احمدینژاد در نقش ناجی! در روزنامه جهان صنعت نوشت: چند روز پس از آنکه هیات دولت پیشنویس برنامه ۲۵ ساله همکاریهای ایران و چین را تصویب کرد، محمود احمدینژاد بدون نام بردن از این سند، نسبت به قراردادی که مخفیانه با طرفهای خارجی منعقد شده، آن را «برخلاف منافع کشور و ملت» دانسته و به تصور خودش نسبت به این اقدام هشدار داده است. او گفته است که کسی مالک کشور نیست و باید مردم در جریان این توافقات ۲۵ ساله ایران با چین قرار میگرفتند؛ ادعایی که صحت ندارد و موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن رد اظهارات احمدینژاد گفته است: «او خیلی متوجه این موضوع نبوده است.
این قرارداد فعلا در حد پیشنویس است که باید در پایتختهای دو کشور نهایی شود. وقتی این توافق نهایی شد، منتشر میشود. من وجود هر مذاکره جدید را تکذیب میکنم.»
بنابراین بهتر است توضیح دهم که درباره روابط بین کشورها یکسری روابط عادی و یکسری روابط راهبردی است. در شرایطی که ما تحت شدیدترین، همهجانبهترین و هوشمندانهترین نوع تحریمها از جانب آمریکاییها هستیم، میطلبد که راههایی برای دور زدن تحریمها و تقویت و تنوعبخشی در روابط اقتصادی در دستور کار دولت قرار گیرد. .
اما یکی از کارهایی که به خوبی انجام شد، کشاندن روابط اقتصادی به سمت شرق بود و در شرایطی که تحت فشار زیادی قرار داشتیم، شرقیها خریداران خوب نفت و فرآوردههای نفتی ما بودند و چینیها و برخی دیگر از کشورهای شرقی در رساندن اقلام مورد نیاز به ما کمک کردند. پس زیبنده نیست حالا با لبخند کشوری که تا دیروز ما را تحت فشار قرار داده بود، به سمت آنها برویم و همه فشارها را فراموش کنیم.
به نظر من بیش از اینکه چنین موضوعاتی مثل توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین بهانه حمله برخی افراد از جمله رییس دولتهای نهم و دهم به دولت و حکومت باشد و حرفهای پوپولیستی بزنند، بهتر است شرایط خاص کشور را درک کنند.
هر چند باید از این شخص پرسید چرا کسی که الان مسوولیتی ندارد، در شرایطی که کشور با مشکلات اقتصادی زیادی درگیر است که ناشی از اقدامات پوپولیستی او بوده است، باید در جریان امور مهم و تصمیمات کلان کشور قرار گیرد؟ او کاسه داغتر از آش شده و با حرفهای عوامفریبانه سعی دارد خود را به عنوان سوپرمن و نجاتدهنده به مردم معرفی کند.
قطعا وقتی قرار است چنین توافق مهمی صورت بگیرد مسوولان ردهبالای حاکمیت در جریان امر هستند و دلیلی ندارد آقای احمدینژادی که مسوولیتی ندارد، حاکمیت او را در جریان امور و تصمیماتش قرار دهد آن هم موضوعی که به منافع ملی و امنیت کشور مربوط است.
مردم نمایندگانی را انتخاب میکنند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جریان امور قرار گیرند. پس بهتر است قبل از اینکه آقای احمدینژاد برای مردم دلسوزی کند، بداند که مردم نیازی به این دلسوزی ندارند. او این حرفها را برای مطرح کردن خودش بیان میکند و میخواهد پالسهایی به طرفهای آمریکایی بدهد مثل همان نامههایی که از سر ضعف برای شخصیتهای آمریکایی مینویسد و به هیچیک از آنها هم تاکنون جوابی داده نشده است! چنین رفتارهایی از سوی او زیانبارتر از هر اقدامی است.
جالب است احمدینژاد در ادعای اخیر خود در این باره گفته است: «مگر شما مالک کشور هستید که بدون اطلاع ملت و از کیسه ملت به دیگران میبخشید؟ … انقلاب کردیم تا هیچ مسالهای از ملت پنهان نباشد و کسانی خود را مالک ملت ندانند.» این آقا باید بداند مالک نیاز نیست. این افراد نمایندگان کشور هستند.
نمایندگانی که این توافقنامهها را مینویسند با هماهنگی کامل مقامات عالیرتبه نظام این کار را انجام میدهند و قرار نیست آقای احمدینژاد در جریان مسائل مهم کشور باشد و اگر نبود، نسبت به آنها معترض شود چرا که او هیچ مسوولیتی ندارد.
ایران-چین در شرایطی جدید؟
مرتضی مکی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان ایران-چین در شرایطی جدید؟ نوشت: گمانه زنیها درباره توافق بلند مدت میان ایران و چین در روزهای اخیر مباحث مختلفی را مطرح کرده و به ویژه بار دیگر موضوع رابطه با شرق و غرب مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی دوگانه شرق و غرب در طول چند دهه اخیر به بحثی محوری در سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. در این میان حامیان نگاه به شرق معتقدند، چون غربیها از قِبل همکاریهای اقتصادی به دنبال ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی در جوامع هستند نمیتوانند گزینه قابل اعتمادی برای ایران در زمینه همکاری باشند. درحالی که ذیل این نگاه کشورهای شرقی همچون چین تنها به دنبال همکاریهای معینی در سطح اقتصادی هستند و دخالت در سایر امور با سیاستهای کشورهایی نظیر چین همخوانی ندارد. بحث درباره همکاری ایران و چین را در این نگاه اقتصادی میتوان جزئی از سیاست کلان پکن دانست که با ابتکاری به نام جاده ابریشم به دنبال توسعه اقتصادی خود در سایر نقاط جهان است. برای ایران نیز در شرایط فعلی چین گزینهای اجتناب ناپذیر است چرا که اساسا چاره دیگری وجود ندارد و تهران زیر فشارهای سنگین واشنگتن قرار دارد و همکاری با چین به عنوان راهی برای افزایش توان مقاومت نسبت به فشارهای ایالات متحده درنظر گرفته میشود.
از سوی دیگر گمانه زنی درباره این توافق درحالی است که روابط میان پکن و واشنگتن نیز در سالهای اخیر در روندی صعودی پرتنش شده است. در همین راستا بعید به نظر میرسد حتی با پیروزی یک رئیس جمهور دموکرات در انتخابات امریکا نیز تفاوت چشمگیری در رابطه چین و ایالات متحده ایجاد شود و از این منظر باید گفت شاید چین مایل باشد که تغییر رویهای را در رفتار خود نسبت به ایران ایجاد کند. تا کنون آنچه مشاهده شده این بود که این کشور علیه ایران پیش از این به شش قطعنامه سازمان ملل رای مثبت داده است یا بعد از خروج ایالات متحده از برجام شرکتهای چینی وقتی قرار شد میان بازار ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند به طور طبیعی آمریکا را برگزیدند. مطرح شدن موضوع توافق ایران و چین در چنین شرایطی به نظر میرسد گزینهای از سوی دو طرف برای کاهش فشارهای آمریکا باشد