قاضي زنده است؟ انگشت اتهام به سمت لیست محرمانه، صادركنندگان تقلبي و واقعي،رز چرا گران شد/ چگونه ارزان میشود؟ روایات ضدایرانیترین چهره واشنگتن، ماحصل دیدارهای هیأت افغانستانی در ایران، دو بسته سیاستی و حمایتی برای بازار مسکن، سرنوشت مردی که میخواست محبوب باشد و افزایش افسارگسیخته قیمت طلا و سکه از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
افزایش نرخ دلار چه بر سر جیب مردم می آورد؟
مهدی تقوی اقتصاددان طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه شرق منتشر شده نوشت: با تحلیل شرایط اقتصادی بهویژه در دهه شمسیای که در آن قرار داریم، شاخصهای اقتصاد ایران با اما و اگرهای زیادی روبهرو بوده که در نهایت به شرایط امروز رسیده است. در دوره احمدینژاد مسئله هدفمندی یارانهها و آزادسازی نرخ حاملهای انرژی و البته مسئله پمپاژ نقدینگی، تورم را به بالای 40 درصد رساند و پرداخت یارانه نقدی باعث شد وضعیت قدرت خرید مردم در مقایسه با دوران قبل از پرداخت یارانهها با کاهش مواجه شود. این روند بعد از خروج ترامپ از برجام و هدفگرفتن صادرات ایران، در این دولت نیز ادامه یافته است. افزایش نرخ ارز به تورم میانجامد و معیشت مردم سختتر میشود؛ درعینحال تولیدکنندگانی که متکی به مواد اولیه خارجی، ماشینآلات و ابزارآلات ساخت خارج برای تولید هستند، از نوسانات ارزی آسیب جدی میبینند. شتاب قیمتها مانع برنامهریزی تولید میشود. به بیان دیگر با شرایطی که افزایش نرخ ارز در کشور پدید میآورد، کالای ایرانی نیز نمیتواند در این شرایط اقتصادی به دست مشتری برسد و قیمت آن به دلیل افزایش هزینه واردات مواد اولیه و ماشینآلات به حدی افزایش پیدا میکند که با توان فعلی مشتری همخوانی ندارد. به واسطه بالابودن بهای تمامشده کالای تولید داخل نهفقط قدرت رقابت در داخل برای این کالاها از بین میرود؛ بلکه حتی شرایط رقابت با کالای خارجی را هم در حوزه صادرات پیدا نخواهد کرد.
از سوی دیگر رشد نرخ ارز سویه دیگری دارد و آن ضعیفشدن ریال است و اقشار با درآمد ثابت را بهشدت متأثر میکند. افزایش دستمزدها در سایه رشد ناگهانی نرخ ارز، بیتأثیر میشود. درعینحال شیوع ویروس کرونا و تعطیلی کسبوکارها در چند ماه گذشته، بازدهی بخش تولید و خدمات را کاهش داد و رشد اقتصاد ایران را منفی کرد. با توجه به شرایط فعلی، کاستن از هزینههای غیرضروری دولت و همه دستگاههای حاکمیتی و افزایش بهرهوری در کنار مبارزه با فساد، سه اولویت اصلی و فوری برای کنترل شرایط اقتصاد ایران در کوتاهمدت است.
بولتون؛ فرشته مرگ یا نجات ترامپ؟
حامد رحیم پور در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان بولتون؛ فرشته مرگ یا نجات ترامپ؟ نوشت: «اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید»نام کتابی است که روایتگر یک دوستی تا دشمنی است،یک آشنایی تا یک دنیا هجمه و توهین. این خلاصه ماجرای ترامپ و بولتون است. در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ کتابهای زیادی منتشر شده است، اما کمتر کتابی به اندازه کتاب جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق، مورد توجه قرار گرفته است. بولتونی که کتابش را سرانجام پس از کش وقوس های فراوان امروز منتشر کرد. فارغ از این که در این کتاب به چه موضوعاتی پرداخته شده ، نکته مهم تر آن است که چرا در شرایط کنونی این حجم از فضای رسانهای به مطالب این کتاب اختصاص یافته است؟واقعیت این است که امسال، سال انتخابات آمریکاست. نظرسنجیهای انتخاباتی هم سر سازش با ترامپ ندارند و او فقط حفظ ظاهر میکند.برخی بر این عقیده اند که افشای گوشه هایی از اظهارات بولتون آن هم چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری حکایت از آن دارد که کسانی یا گروه خاصی با طرح این موضوع که ترامپ شایستگی ریاست جمهوری را ندارد، نمی خواهند وی برای دور دوم انتخاب شود.برخی دیگر نیز معتقدند بولتون با این کار، مستقیم به روی ترامپ آتش گشوده و امیدوار است که یک دموکرات به جای او انتخاب شود.
آن ها معتقدند از نظر بولتون، حضور ترامپ در رأس قدرت آمریکا برای منافع ملی این کشور خطرناک است چنان که درخواست کمک ترامپ از چین برای پیروزی در انتخابات آینده را خیانت به قانون اساسی آمریکا می داند.به عقیده آن ها تفاوت بسیاری بین کتاب بولتون و سایر کتاب هایی که به تازگی منتشر شده اند، وجود دارد زیرا وی یک سفیدپوست راستگرای به شدت محافظه کارِ نزدیک به اسرائیل است نه یک چپ دموکرات و اقلیت و این موضوع باعث ریزش بیشتری از افراد این طیف از جرگه حامیان ترامپ خواهد شد.آن ها بر این عقیده اند که بولتون با این حمله، شیرازه سیاست های ترامپ را از هم می پاشد؛ به هرحال ترامپ تنها کسی است که از زمان به قدرت رسیدن، تمام توان خود را چه در سخنرانی ها و چه در شبکه های اجتماعی، صرف تحقق شعارهای انتخاباتی خود کرده است و هنوز در میان نژادپرستان سفید پوست که اغلب در جنوب آمریکا متمرکز هستند و تمام هم و غم شان اقتصاد است طرفدارانی دارد که برخی این طرفداران را به عنوان هسته و پایگاه رای 35 درصدی وی می شناسند. از آن جایی هم که بولتون یک جمهوریخواه تمامعیار است، نه کاخ سفید و نه حامیان وی نمیتوانند مطالب کتاب را اظهارنظر ساده یا اطلاعات به دست آمده توسط لابیهای دموکرات اعلام کنند.به هر حال او پیش از این مشاور امنیت ملی ترامپ بوده است و این سمت، در آمریکا بسیار مهم است. اما از طرف دیگر برخی از تحلیل گران بر این باورند که چون کمپین انتخاباتی ترامپ بر اساس یک راهبرد از پیش تعیین شده از هر فرصتی برای فرافکنی و انحراف افکار عمومی از نارسایی های مدیریتی ترامپ در سه سال و نیم گذشته بهره میگیرد، رسانههای مذکور موظف شدهاند با پرداختن پر حجم به این کتاب، توجه افکار عمومی را از موضوعاتی چون «کرونا» که تاکنون جان حدود ۱۲۰ هزار نفر را در آمریکا گرفته و «اعتراضات ضدنژادپرستی در پی قتل جورج فلوید» پرت کنند.آن ها معتقدند دوقطبی شکلگرفته در جامعه آمریکا به قدری قدرتمند است که حتی بحران نژادی و کرونا نیز به طور ملموس نتوانسته در جبهه موافقان و مخالفان ترامپ تغییری ایجاد کند.این سوال نیز مطرح می شود که چگونه اعضای ارشد حزب جمهوری خواه که چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، تمام قد از ترامپ در میانه آشوب عظیم اجتماعی در کشورشان دفاع میکنند،به جان بولتون اجازه داده اند در کتاب تازه خود رئیس جمهوری آمریکا را به ارتکاب تخلفات قابل استیضاح متهم کند؟ آیا بولتون که روزی یکی از وفادارترین افراد به دونالد ترامپ بود ، تبدیل به خائنترین فرد به ترامپ شده است؟ یا او فر شته نجات ترامپ از مخمصه ای است که اکنون در آن گرفتار شده است . تصویری که بولتون در کتابش از ترامپ ارائه میدهد رئیسجمهوری بیاطلاع از سادهترین موضوعات ژئوپلیتیک است که عمده تصمیماتش با یک هدف مشخص گرفته میشوند: پیروزی مجدد در انتخابات. آیا بولتون خواسته یا ناخواسته در مسیر تحقق این هدف ترامپ قرار گرفته است ؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات حداقل باید تا 4 نوامبر 2020یعنی یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صبر کرد .
مبارزه با کرونا را الگوی مدیریتی کشور قرار دهید
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان مبارزه با کرونا، الگوی مدیریتی کشور نوشت: مدیریت دوران کرونا در ایران یک تجربهای متفاوت بود. تجربه موفق نسبت به خیلی از کشورها. وقتی این ویروس پاندمیک شد و فراگیر و همه جهان به آن مبتلا شدند فرصت و امکان مقایسه هم ایجاد شد.ایران در ردیف کشورهایی قرار گرفت که نسبتاً زودتر این ویروس به آن ورود کرد.
این در حالی است که کشوری مثل امریکا با اینکه هفتهها بعد از ایران درگیر شد، بنا به منابع منتشر شده، کلی زمان برد که راه مقابلههای عادی با آن را یاد بگیرد و در همان هفته اول صدها نفر جان دادند.
در ایران با اینکه زمان آغاز آن زود بود و طبعاً امکانات و دانشی که برای مقابله با چنین میهمان ناخواندهای مثل امریکا نبود، مدیریت مهار کردن ویروس کرونا قابل قبول و نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی و خود امریکا مسلط تر رفتار شد.
این در حالی است که مردم ایران مثل نسل زرد مطیع نیستند و مثل اروپا و امریکا هم چندان پایبند مسائل حقوقی نیستند. اما در عین حال یکی ازخبرنگاران خارجی که با من صحبت میکرد گفت که ایران از ماجرای کرونا روسفید درآمد. مدیریت این ویروس کوچک که همه ایران را مورد تهدید بزرگی قرار داده بود، میتواند یک الگو برای مدیریت وحل مشکلات مردم باشد. در این اتفاق مهمترین دلیل موفقیت همدلی وهمکاری و مدیریت واحد به ریاست رئیس جمهوری بود. رودرروی صندلی میز ستاد مقابله با کرونا، که ریاست آن با رئیس جمهوری بود رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نشسته. اعضای هیأت دولت که میتوانند به مقابله با کرونا مرتبط باشند حضور دارند. مدیر حوزه علمیه قم برای همکاری مراکز اجتماعات دینی حضور مییابد وهمه اینها همفکری میکردند و راهنمای خود را علم و اصول پزشکی قرار دادند چند نکته مهم برای ملت روشن شد.
۱- میشود در این کشور فارغ از جناح بندیها یا تعصبات بخشی همه باهم برای نجات و موفقیت مردم کار کنند.
معمولاً دولت و نهادها دوست دارند بیش از آنکه به فکر مردم باشند، به فکر تابلوی کاری باشند که روی آن نوشته باشد چه کسی انجام دهنده آن است. از این بدتر اینکه کار سایر بخشها مورد تخطئه و انتقاد قرار میگیرد. گاهی چنان به فعالیتهای بخشهای دیگر و بخصوص تیم مخالفان دولت فعلی کارهای دولت مورد انتقاد و فحاشی قرار میگرفت که به سختی میشد منبع آن را تشخیص داد که سازمان منافقین است یا تندروهای به ظاهر انقلابی داخلی.
مقابله با کرونا از معدود مسائلی بود که این گونه نشد و معلوم شد که میشود با همدلی به فکر حل مشکلات مردم و سلامت آنها بود.
۲- وقتی به طور مداوم همه نیروهای اداره کننده کشور چه دولتی، چه قضایی و چه نیروهای مسلح پشت یک میز و با یک هدف واحد مبارزه با کرونا جمع شدند، نه تنها معلوم شد که میشود همه باهم همکاری کنند که توانستند همپوشانی خدماتی خوبی هم انجام دهند. وظایف تقسیم شد. کارهای به زمین مانده معلوم شد وهر نهادی توان خود را عرضه کرد و کلاً تمام توان اجرایی و فرهنگی واجتماعی نظام در طول یکدیگر قرار گرفتند و به هم کمک کردند. معنای نظام سیاسی واحد و در خدمت مردم در همین جا بود. تعریفی که جاری است و نظام را در چند نهاد خلاصه میکنند، تعریف نادرستی است.
نظام هر کشوری مجموعه نهادهای قدرت است. اگر بخشی با بخشی درگیر باشند یعنی بخشی از نظام با بخش دیگر نظام درگیر است. نه اینکه مثلاً گفته شود فلان افراد در دولت یا خود دولت یا سران و سیاستهای فلان دستگاه با سیاستهای نظام مخالف است.
در ماجرای کرونا نظام به معنای واقعیاش به مدیریت پرداخت وموفق بود و صد البته حمایت رهبری راهگشای اصلی این موفقیت بود. در بسیاری از موارد بخشی از نظام با بخشهای دیگر درگیر است. این یعنی مردم قربانی بیدلیل اختلافات بالا دستیها هستند. مبارزه با کرونا را الگوی مدیریت کشور باید کرد.