به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۲۷ خرداد در حالی چاپ و منتشر شد که جهش آمار کرونا در کشور و عبور مبتلایان به کرونا در جهان از ۸ میلیون نفر از سویی و افزایش نقدینگی و زمزمههای چاپ پول، هشدار جدی ایران به آژانس و شایعه استعفای سعید نمکی از وزارت بهداشت و تکذیب آن در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز برجسته شده است.
تاکید رئیس دستگاه قضا بر اینکه هیچ پروندهای در قوه قضاییه زیر میز نیست و دیدار ظریف با وزیر خارجه ترکیه و خبر از سرگیری صادرات گاز به این کشور نیز در چند روزنامه برجسته شده است.
زمزمههای آمدن احمدی نژاد برای انتخابات ۱۴۰۰ که بیشتر توسط روزنامههای نزدیک به اصلاح طلبان برجسته میشود همراه با گزارشها و یادداشتهایی از دیگر عناوینی است که در صفحه نخست چند روزنامه به چشم میخورد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
زمزمه چاپ پول به گوش میرسد!
حیدر مستخدمینحسینی اقتصاددان طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان زمزمه چاپ پول به گوش میرسد! منتشر شده نوشت: آمارهای بانک مرکزی از اختلاف نرخ رشد اقتصادی آن با نرخ رشد اعلامی از سوی مرکز آمار همچون گذشته خبر میدهند. این اختلاف آماری در حالی اتفاق میافتد که مرکز آمار با دستور رییسجمهور عهدهدار مسوولیت انتشار آمارهای اقتصادی در چند سال گذشته شده است. اما اکنون که آمارهای بانک مرکزی نشاندهنده رشد مثبت اقتصادی در سال گذشته است، اتکای رییسجمهور بر آمارهای بانک مرکزی قابل تامل است.
مطابق آمارهای بانک مرکزی، نرخ رشد پایه پولی و به تبع آن نقدینگی نیز در سال گذشته بیشتر شده که میتواند در نتیجه افزایش داراییهای خارجی بانک مرکزی در نتیجه تسعیر نرخ ارز و همچنین افزایش برداشت بانکهای تجاری از منابع بانک مرکزی در نبود محدودیتهای قانونی اتفاق افتاده باشد. تسعیر نرخ ارز اگرچه به عنوان عامل تعیینکننده افزایش داراییهای خارجی بانک مرکزی عنوان میشود، اما عامل مهمی در پوشش ورشکستگی بانکهای کشور نیز بوده است. اگرچه این موضوع با افزایش تورم همراه است، با این حال به نظر میرسد چنین تورمی خوشایند دولت بوده و به وی در پرداخت بدهیهایش کمک کرده است.
برای مهار نقدینگی لجامگسیخته و بیدر و پیکر دولت، آن هم در شرایطی که دولت با کسری شدید بودجه مواجه است، چند راهکار اساسی با کمترین اثرات احتمالی آنها بر نرخ تورم مطرح میشود. در وهله نخست دولت میتواند نظر مردم را جلب کند و دست به انتشار اوراق بدهی بزند. این راهکار تاثیری بر پایه پولی و حجم نقدینگی ندارد و به نگرانیها در خصوص افزایش نرخ تورم پایان میدهد.
دولت همچنین میتواند بخشی از داراییهای خود را با حفظ مدیریت دولتی در بازار سهام عرضه کند و در معرض فروش به مردم قرار دهد. به این ترتیب مردم با خرید سهام این شرکتها دولت را در تامین کسری بودجه یاری خواهند کرد، بدون آنکه ترکیب اجزای پایه پولی را تغییر دهند. اما شاید مهمترین سیاستی که با بیتوجهی دولت در این سالها همراه بوده، کنترل هزینهها و کاهش هزینههای جاری است. چنانچه دولت بخشی از توجه خود را به این موضوع معطوف کند و هزینههایش را کاهش دهد، میتواند به نتایج پرباری در کنترل حجم نقدینگی دست پیدا کند.
با توجه به اینکه تنها ۱۰ درصد مردم، ۹۰ درصد نقدینگی را در اختیار دارند نگرانیهای زیادی در خصوص قدرت بالای آنها در جابهجایی پول به اشکال مختلف وجود دارد؛ بنابراین دولت باید مسیرهای رشد نقدینگی را در اقتصاد مسدود کند. اگر دولت از ظرفیتهای شکلگرفته در بازار سرمایه و انتشار اوراق مالی استفاده کند و در کنار کنترل هزینههای جاری، پایههای مالیاتی را افزایش دهد، میتواند بر بخش وسیعی از چالشها و مشکلات مالیاش فائق آید. اگرچه دولت میتواند این سه راهکار را در جهت جبران کسری بودجهاش به کار گیرد، با این حال زمزمه استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول به گوش میرسد.
در علم اقتصاد، نرخ رشد نقدینگی معادل مجموع رشد تولید و رشد تورم اعلام شده است. به این ترتیب برای کنترل نرخ تورم باید تولید و نقدینگی در یک راستا حرکت و یکدیگر را تقویت کنند. اما براساس آمارهای اعلامی، نرخ رشد تولید از نرخ رشد نقدینگی عقب مانده و خود را در نرخ بالای تورم نشان داده است؛ بنابراین اگر دولت از مکانیسمهای اعلامی استفاده نکند و به چاپ پول متمایل شود، باید منتظر عواقب و پیامدهای نهچندان خوشایند آن در اقتصاد باشیم. شاید بهتر باشد که مجلس، مراقب اعمال سال آخر حضور دولت باشد و مانع از آن شود که دولت آخرین ضربه را بر پیکر نحیف و ضعیف اقتصاد ایران وارد کند؛ موضوعی که در افزایش وسیع قیمتها و افزایش فشارهای اقتصادی بر معیشت مردم نمایان خواهد شد!
آیا جایی در ۱۴۰۰ برای احمدی نژاد هست؟
حسین انصاری راد سیاستمدار اصلاح طلب در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان احمدی نژاد و ۱۴۰۰ نوشت: مصاحبه اخیر رئیس جمهور سابق و اینکه محمود احمدی نژاد گفته «تمایلی به نامزدی انتخابات ۱۴۰۰ ندارد گرچه برای فداکاری برای ایران آماده است» نشان از نوعی آمادگی تلویحی او برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آتی دارد و در واقع مبین این است که اگر به او فرصت کاندیداتوری داده شود او خواهد آمد. درباره تایید صلاحیت او نمیتوان گمانه زنی کرد.
، اما درباره شرایط امروز کشور پیچیدگیهای اقتصادی، تبعات کرونا و همچنین مسائل بین المللی و اینکه آیا در چنین شرایطی احمدی نژاد میتواند گزینه جدی برای ۱۴۰۰ باشد نکتههای مختلفی را میتوان برشمرد. بخشی از شرایط امروز کشور به ویژه در وضعیت اقتصادی ناشی از نوع مدیریت هشت ساله احمدی نژاد است. در حالی که حدود ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی کشور را در آن زمان هزینه کرد، اما در نهایت وقتی ریاست جمهوری را تحویل داد رشد اقتصادی کشور منفی شش درصد بود! در موضوع یارانه او گفت کاری میکنم که بعد از من نیز کسی نتواند یارانه را حذف کند که البته از این حیث حرف درستی زد چرا که امکان اصلاح این تصمیم او میسر نشده است. درحالی که این یارانه بار سنگینی را بر دوش دولت گذاشت و از آن طرف برای مردمی که آن را میگیرند نیز فایدهای نداشته است.
اثرات و بار تورمی یارانه هزینه بسیار بیشتری را بر مردم تحمیل کرده است. در واقع احمدی نژاد همواره به دنبال تقسیم ثروت کشور است، اما این تقسیم در واقع به تضییع منجر میشود و مردم نیز زیان میبییند. نوع عملکرد او در هشت سال ریاست جمهوری و شعارهایی که سر میداد از نظر بین المللی مخرب بود و در داخل نیز تنها منحر به افزایش توقعات در بخشهایی از مردم شده بود.
نگارنده از ابتدا احمدی نژاد را مدیری شکست خورده میدانستم که همواره تلاش کرده با وعده تقسیم ثروت کشور برای خود حامیانی دست و پا کند درحالی که ثروت کشور به عنوان یک سرمایه مهم باید در راستای تقویت اقتصادی در بخشهای مهم سرمایه گذاری شود تا با ایحاد ارزش افزوده سطح زندگی مردم را ارتقا دهد؛ بنابراین در میان کارشناسان و خبرگان مدیریت کشوری و کسانی که طرفدار استحکام نظام و علاقهمند به ایران هستند هیچ جایگاهی برای احمدی نژاد وجود ندارد و معتقدم او امروز یک ورشکسته سیاسی است که جز خسارت برای کشور نخواهد داشت.
پس رسانه ملی جای کیست؟
مصطفی قاسمیان در گزارشی با عنوان پسرسانهملیجای کیست؟ در روزنامه خراسان به بررسی لایوهای پررونق اینستاگرام توسط چهره های مطرح پرداخت و نوشت: یکی دو روز پیش محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه برای نخستین بار در یک لایو اینستاگرامی مهمان شد و به سؤالات یک خبرنگار پاسخ داد. این برای اولین بار بود که یک مقام رسمی جمهوری اسلامی، آن هم در حد وزارت، در لایو اینستاگرام گفتوگویی مفصل انجام میداد. پیش از ظریف نیز چهرههای پرمخاطب دیگری به این عرصه پا گذاشته بودند. علی علیزاده در چندین لایو اینستاگرامی، درباره پشتپردههای سازمان صداوسیما افشاگری کرد، رامبد جوان چندین برنامه و گفتوگوی پربیننده را در لایو اینستاگرام به نمایش گذاشت و رضا رشیدپور نیز در سلسله لایوهای اینستاگرامی، به بحثهای مختلفی از جمله فداکاریهای کادر پزشکی در مبارزه با کرونا پرداخت. این لایوها در روزهای گذشته موجی از اخبار و تحلیلها درباره پدیده لایوهای اینستاگرامی را در پی داشته است و بسیاری درباره قد علم کردن فضای مجازی در برابر رسانه ملی سخن گفتند.
قابلیت لایو برای اولین بار سه سال پیش به نرمافزار تلفن همراه اینستاگرام اضافه شد، اما تا روزهای قرنطینه بر اثر کرونا، در کشور ما آن چنان مورد استفاده و استقبال قرار نمیگرفت. فروردین ماه امسال به یک باره موج بزرگی از لایوهای اینستاگرامی به راه افتاد که در ساعات پایانی شب، از طریق این اپلیکیشن در دسترس عموم مردم قرار میگرفت و طیف بسیار گستردهای از موضوعات و چهرهها را شامل میشد. لایوهای مذهبی، علمی، زرد، سیاسی، خبری و… دستهبندیهای مشخصی بود و شماری از چهرههای پرفالوئر و تأثیرگذار، در دوران لایو بسیار دیده شدند. از رضا رشیدپور و رامبد جوان گرفته تا حسن آقامیری و وحید یامینپور و حتی بعضی شاخهای ساختارشکن خارجنشین.
آن چه واضح است، این که دوران رسانههای یکسویه رو به پایان است و پلتفرمهای تعاملی همچون اینستاگرام با قدرت سر برآورده و سهم بزرگی از بازار را طلب کردهاند؛ بنابراین برای سازمان صداوسیما به عنوان بزرگترین رسانه یکسویه موجود در کشور، باید تدبیری اندیشیده شود تا این شرایط را از سر گذرانده و سهم خود را از اوقات فراغت مردم حفظ کند. با این حال سیاستهای اعمالی در صداوسیما، دردسرهایی ایجاد کرده است؛ از جمله این که برخی سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، از آن جا که سهمی از رسانه ملی ندارند، به اجبار به پلتفرمهای اینترنتی روی میآورند. از آثار منفی این اتفاق، لاغری تدریجی گستره مخاطبان رسانه ملی و قدرت یافتن همزمان اینستاگرام است. شاید به همین دلیل باشد که وزیر امور خارجه برای نخستین بار ترجیح داد به جای سخن گفتن با عموم مردم از قاب رسانه ملی، در پلتفرمی آزادتر، هرچند با مخاطبان محدودتری ارتباط برقرار کند. راه برونرفت رسانه ملی از این مشکل، تغییر جدی در خطوط قرمز سیاسی حاکم بر آنتن است. باید به صاحبان اندیشه، هرچند با سلایق سیاسی متفاوت تریبون داده شود؛ به طوری که این دسته از افراد، خود را در قاب تلویزیون پیدا کنند. مسئولیت این تصمیم سخت، ولی حیاتی، بر دوش مدیران سازمان صداوسیماست.