به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز شنبه هفدهم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که خشم سیاستمداران امریکایی از ناکارآمدی ترامپ همزمان با افزایـش درگیریها و اعـتراضها در ایالتهای امـریکا از یک سو و آتش در جنگل های زاگرس، تبادل زندانیان با آمریکا و گزارش حساب های قوه قضاییه با تیترها و عناوین مختلف در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور میکنیم:
آیا مهار تورم امکانپذیر است؟
علی دینیترکمانی اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان آیا مهار تورم امکانپذیر است؟ نوشت: بانک مرکزي اعلام کرده که ميزان تورم 22 درصد را براي سال جاري هدفگذاري کرده است. تورم سال گذشته بر مبناي برآورد بانک مرکزي 41 درصد بوده است. اين هدفگذاري، يعني کاهش تقريبا 50 درصدي. آيا چنين چيزي امکانپذير است؟ شواهد و قرائن اقتصادي دال بر امکانناپذير بودن آن است. افزايش نرخ ارز و قرار گرفتن آن در کانال 17 هزار تومان و احتمال افزايش آن به کانالهاي بالاتر، کاهش درآمدهاي ارزي نفتي بر اثر تحريمها و افت شديد قيمت جهاني نفت و افزايش مخارج غيرمترقبه دولت بر اثر وقايعي چون سيل و کرونا موجب بيشتر شدن کسري بودجه ميشود. پيشبينيها در سال گذشته روي 150 هزار ميليارد تومان بوده است. با وضعيت مذکور اين کسري به حدود 200 هزار ميليارد تومان افزايش مييابد. در عين حال بايد به اثر مهم تحريم صادرات غيرنفتي بر بازار ارز نيز توجه جدي کرد. بانک مرکزي بر آن است تا اين کسري را از طريق انتشار و فروش اوراق قرضه دولتي پوشش بدهد.
در اينصورت، نياز به استقراض دولت از بانک مرکزي و افزايش پايه پولي و نقدينگي نيست. وقتي رشد نقدينگي از اين محل صفر يا در حد خيلي کم باشد، انتظار ميرود که تورم نيز کنترل بشود. اما، چند نکته در اينجا وجود دارد. اول، ميزان احتمال فروش 150 هزار ميليارد توماني اوراق بدهي است. بخشي از اوراق در بازار بينبانکي و بخشي در بازار بورس عرضه خواهد شد. قسمت بينبانکي نبايد مشکل چنداني داشته باشد. اما قسمت بورس با توجه به عرضههاي اخير سهام و رشد بيش از اندازه شاخص قيمت سهام، احتمالا دچار مشکل بشود. در مورد جذب بينبانکي اوراق نيز مساله مهم اين است که با تخصيص بخشي از اين منابع به اوراق بدهي، امکان تسهيلاتدهي شبکه بانکي افت شديد خواهد کرد. در نتيجه، به ميزاني که امکان کنترل تورم از اين طريق ميرود، بايد انتظار تعميق رکود و منفيتر شدن رشد اقتصادي و افزايش بيکاري را هم داشت. يعني، برخلاف رکودهاي کلاسيک در اقتصاد ايران، عميقتر شدن رکود از دو کانال بر تورم تاثير ميگذارد. يکي، کاهش عرضه کالاها و خدمات در بخش واقعي اقتصاد و ديگري بدتر شدن چشمانداز آينده و بيتوجهي به نقش انتظارات تورمي از محل تشديد تنشهاي سياسي با آمريکا و تاثير آن بر نرخ دلار. اين نکته بهخصوص در صورت پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري پيشروي آمريکا اهميت بيشتري پيدا ميکند. در صورت تحقق چنين امري، انتظاراتي که با احتمال شکست وي پيوند خورده و در نقش آرامکننده بازارها عمل ميکند، خيلي سريع به انتظارات فزاينده تورمي تبديل خواهد شد و بازارها را متلاطم خواهد کرد. در حالي که در سال 1397، بسياري از کارشناسان معتقد بودند نرخ دلار در کانالهاي حداکثر 12 تا 13 هزار تومان ميماند، در ابتداي فروردين 1398 در مطلبي نوشتم «شواهد و قرائن نشان ميدهد که احتمال افزايش نرخ دلار به رکورد پيشين 19 هزار تومان وجود دارد». اکنون نيز با توجه به توضيحات مذکور اعلام ميکنم که احتمال تحقق هدفگذاري تورمي بانک مرکزي با توجه به شواهد و چشمانداز تحولات اقتصادي و سياسي، بسيار ضعيف است.
تبادل دو زندانی و یک گمانه زنی
مهدی مطهرنیا طی یادداشتی با عنوان تبادل دو زندانی و یک گمانه زنی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: - تبادل زندانیان که به تازگی میان ایران و ایالات متحده رخ داده گامی مثبت در جهت کاهش تنشها میان دو طرف محسوب میشود. این موضوع به ویژه در آمریکا مورد استقبال بسیاری قرار گرفته و توئیتهای دونالد ترامپ و مایک پومپئو حاکی از نگاه مثبت واشنگتن به تبادل صورت گرفته است. با این حال آنچه در ادبیات سیاسی حال حاضر آمریکا معنادار است اقداماتی در جهت تداوم فشار حداکثری بر تهران است تا از این طریق شرایط گفتوگو با سازوکارهایی که واشنگتن در نظر دارد فراهم شود! در واقع این تبادل زندانی در حالی انجام شده که آمریکا کماکان فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک شدیدی را بر تهران اعمال کرده است. از سوی دیگر با توجه به اینکه اقدام صورت گرفته براساس گفتوگوهایی میان دو طرف با مشارکت سوئیس انجام شده موضوعی که مطرح است واکنش طیفهای مخالف دولت به این اقدام است. درواقع از این منظر واکنش مجلس یازدهم در ایران نیز اهمیت دارد چرا که در دوره مجلس دهم واکنش محافظه کاران نسبت به اقدامات دولت روحانی در قبال آمریکا همواره مخالفت بود و حالا اگر این تبادل که ناشی از گفتوگو میان طرفین بوده را مجلس یازدهمیها نادیده بگیرند نشان از نوعی سیاست زدگی در ارتباط با رویه محافظهکاران نسبت به دولت روحانی خواهد بود.
از سوی دیگر اما واشنگتن به دنبال شرایطی مانند تبادل اخیر است تا به نوعی فشارها بر ایران را برای مذاکره افزایش دهد به همین دلیل است که ترامپ نیز استقبال خاصی از موضوع اخیر داشته است. علاوه بر این او تلاش کرده تبادل زندانیان را در ماههای منتهی به انتخابات به عنوان یک موفقیت در عملکرد خود ثبت کند و با دعوت ایران به مذاکره بار دیگر به دنبال این باشد که توپ را به زمین ایران بیاندازد. با این حال ایران بارها اعلام کرده که خواهان مذاکره با امریکا و دولت ترامپ نیست. در واقع اقدامهایی چون تبادل زندانی اگرچه دریچههای امیدی از کاهش تنش را باز خواهد کرد اما تردید جدی وجود دارد که آیا چنین اقداماتی میتواند به حل اختلافات میان این دو کشور کمک کند؟ در زمانی که توافقی بارز مانند برجام در موضوع مهم هستهای نتوانست بر دیوار بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن غلبه کند آیا تبادل زندانی از وزن لازم برای گره گشایی در این تنش برخوردار است؟
بودجه اطفای حریق جنگلها کجاست؟
صالح نقرهکار – وکیل دادگستری طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: 1. با آغاز فصل گرما آتشسوزی جنگلها در ایران یک مصیبت مستمر است و هرساله رخدادهای مشابهی به وقوع میپیوندد. بنابراین رخدادی غیرمترقبه نیست که یکباره آوار شود. نگرانی از وضعیت مدیریت و کنترل بحران در صدر دلواپسیهای دوستداران محیط زیست است. بیش از 80 درصد از مساحت ایران بهعنوان منابع طبیعی جملگی نیازمند مراقبت و نگهداری است. پاسداشت محیط زیست خرج دارد و باید بودجه کافی برای آن تخصیص یابد. اصل تناسب بودجه با اهمیت خدمت عمومی ایجاب میکند ارقام سزاواری به نگهبانی محیط زیست اختصاص یابد.
2. تقصیر و قصور از طرف دستگاههای مسئول در اطفای حریق پذیرفتنی نیست. با تجهیزات کهنه و ناکارآمد نمیتوان به ستیز با آتش شعلهکش غدار رفت. در قانون بودجه امسال، به سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور کمتر از 900 میلیارد تومان اختصاص داده شده و این بودجه تکافوی اطفای حریق با ادوات مدرن و اثربخش را نمیکند. نتیجه اینکه مهار سریع آتش بحران کشور میشود و با تأخیرهای فرسایشی به نقطه بیبازگشت خسارتبار و جبرانناپذیر میرسیم.
3. نظام تخصیص اعتبار و بودجه وسیلهای برای تشخیص اهمیت اولویتهای یک کشور است. برای میهن عزیزمان حتما صیانت و حمایت از محیط زیست، تالاب، جنگل، درختان و زیستبومها یک اولویت بنیادین است. روا نیست در قیاس با سایر بخشها به مسئله بودجه تجهیز ناوگان اطفای حریق بیتوجه باشیم. حال که با تحریم، کرونا و دغدغههای معیشتی سروکار داریم، میتوان به راهحلهای ابتکاری کمک خیرین، مردمنهادها، اوقاف، ستاد فرمان امام و بنیادهای خیریه و… هم امیدوار بود و یک برنامه مشخص برای جذب حمایتهای عمومی و دولتی و ملی برای این مهم تدارک دید. فرصتها میرود و بیتوجهیها هرساله ما را در حفظ جنگل دچار خسارت میکند.
4. مطالبه عمومی باید بارها تبیین شود که مسئولان نظام بودجهبندی کشور حفظ محیط زیست را اولویت تشخیص دهند. کنشگران مدنی و فعالان محیط زیست باید با صدای رسا بیان کنند که اختصاصنیافتن بودجه کافی برای تجهیزات اطفای حریق، معاونت در جرم تخریب و تحریق جنگل است. آنچه ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع و تبصره آن حکایت میکند هم ایجاد آتشسوزی است و هم کمک به بقا و توسعه آن. به نظرم کسانی که به هر طریق به ناکارآمدی و اثربخشنبودن اطفای حریق کمک میکنند، معاونت در جرم دارند. 5. در موقع آتشسوزی در جنگلها همه مأموران دولتی موظفاند با همه وسایل ممکنه دولتی و شهرداری که در اختیار دارند، در اطفای آتش کمک کنند.
غیر از ضمانت اجرای این قانون از ملاک ماده 570 قانون مجازات اسلامی نیز میتوان بهره گرفت که اهمال در تخصیص بودجه کافی اطفای حریق و خرید ادوات هوایی و بالگردهای مناسب کنترل حریق به نوعی معاونت در قصد و فعل مجرمانه و بسترسازی یک خطر قریبالوقوع برای جنگلهای ایران است که بدون تجهیزات اطفای حریق مناسب قطعا تلف میشوند و به واقع یک حق اساسی و بشری محیطزیستی شهروندان به تاراج میرود. انتظار خرید هواپیماهای آبپاش برای اطفای حریق و بالگردهای مختص مهار آتش مطالبه همه مردم ایران از مسئولان برای پایش میراث بزرگ جنگل است. از جنگلهای هیرکانی تا زاگرس و… بدون امکانات مناسب در معرض نابودی هستند و مسئولان کشور باید بیشتر مراقب باشند و بودجه مناسبتری اختصاص دهند.