عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان اخلاق اپوزیسیونی، سخنان اخیر اردشیر زاهدی را محمل نوشته خود قرار داد و در بخشهایی از آن نوشت: سخنان اردشیر زاهدی و واکنشها به آن پدیده متأخری است که در چند سال اخیر نمونههای دیگری نیز در بین اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی داشته است. وجود اپوزیسیون برای نظامهای پساانقلابی امری طبیعی است، چراکه فروپاشی نظام پیشین –به روش دگرگونسازی- منافع عدهای را نابود میکند و آنها هم در تلاش هستند به فضای قبل برگردند. در عین حال در نظامهای دگرگون شده کسانی هستند که اگر انقلاب موجود برآمده از اراده ملی و اصیل باشد گردن مینهند و محترم میشمارند (هرچند قبول نداشته باشند). به بهانه سخنان زاهدی میتوان غوری در اپوزیسیون نمود و چرایی بازگشت ذهنی- فکری برخی از آنان را جستوجو کرد. برای فهم این مهم علاوهبر فهم ساختاری اپوزیسیون میتوان با درک نگرشی نیز آنان را دستهبندی کرد. از جهت ساختاری اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی به صورت کلان عبارت است از: ۱- وابستگان به نظام پیشین؛ ۲- مجاهدین خلق (منافقین)؛ ۳- چپهای صدر انقلاب اسلامی؛ ۴- اصلاحطلبان مهاجرت کرده و ۵- بخشی از اعضای دولت موقت که در کشور حضور دارند. در بین هر نحله نمونههایی یافت میشود که منطق، عظمت، حقانیت، قانونگرایی و… جمهوری اسلامی در مقابل غرب را میستایند (حتی اگر احساس تعلق نکنند).
اما از جهت نگرشی نیز اپوزیسیون قابل دستهبندی است؛
۱- دستهای هستند که از جهت سخن و ادبیات بسیار وقیح و کثیف هستند. هیچ حد و مرزی برای دشمنی نمیشناسند و برای رسیدن به آنچه در ذهن میپرورانند، از هیچ ارتباطی فروگذار نمیکنند. نابودی ایران و حاکمیت بهوسیله امریکا هم برایشان موضوعیت دارد. یکپارچه سیاه میبینند و به تنفر رسیدهاند و از انداختن یک عکس با وزیر خارجه امریکا هم احساس هویت میکنند. به این جماعت «ویرانطلبان» هم میگویند که ارتزاقشان را از سیستمهای امنیتی غرب میگیرند. این دسته حتی برای شهادت حاج قاسم نیز شادی میکردند و از علنی کردن این شادی فروگذار نکردند.
۲- دستهای هستند که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند، اما حاضر نیستند ذیل پرچم امریکا، انگلیس و… بر ایران بتازند و در دوگانه ایران-غرب سکوت کردهاند. منتظرند دیگری براندازد و ایشان فقط کف و سوت آن را بزنند، اما اجازه همراهی علنی با دشمنان ایران را به خود نمیدهند. احتمالاً این جماعت قدری با تاریخ ۲۰۰ ساله ایران آشنایی دارند.
۳- برخی اپوزیسیون هستند، اما به اخلاق و وجدان پایبندند. برای خود حریتی قائل هستند. اگر ده اشکال به جمهوری اسلامی وارد میکنند، ممکن است یک نکته مثبت را هم بگویند. انصاف برایشان موضوعیت دارد. ممکن است در منازلی تربیت یافته باشند که بنمایههای چنین تربیتی داشتهاند که در حق دشمن هم نباید بیانصافی کرد.
۴- عدهای هستند که به این باور رسیدهاند که دشمنی غرب با جمهوری اسلامی فراتر از نظام سیاسی مستقر است. متوجه شدهاند که از نگاه غرب این فرهنگ و تمدن ایران است که مقوم نظام مستقر است و نابودی آن مقدم بر حذف نظام سیاسی است. سخن آن امریکایی که باید ریشه ملت ایران را خشکاند، یا عبارت صریح «ملت تروریست» ترامپ از این نمونه است. ویرانی و تجزیه ایران از سوی دشمنان، برخی از اپوزیسیون را که عرق ملی دارند هشیار کرده است؛ لذا بین نابودی ایران از سوی دشمنان و حاکمیت موجود، وضع موجود را ترجیح میدهند، این جماعت ضمن حفظ مرزبندی، از ایران حمایت میکنند و با دشمنان آن در فضای رسانه درگیر هستند. زاهدی را باید از این جنس دانست. زاهدی دنبال چیزی نیست و سن و سال وی این را گوشزد میکند. حتی انگیزه دفن در ایران نیز از ایشان تاکنون صادر نشده است. برخی از اپوزیسیون از جمله زاهدی یا جناب علیزاده یا دانا وقتی در غرب مستقر شدند توانستند سخنان، مواضع و منطق دو طرف را مجدداً بازخوانی و خود را جایابی کنند. وقتی زاهدی سردار شهید را میستاید یا با صراحت به وزیر خارجه امریکا میگوید غلط کردی، گذشتهای را میشناسد که نسل بنده و بعد از آن نمیشناسیم. زاهدی وابستگی را دیده است، دخالت را لمس کرده است، ناتوانیهای دیروز و توانمندی امروز را میفهمد و میشمارد. پولپرستی سران ارتش دیروز و مجاهدت امروز (امثال سردار سلیمانی) را دیده است و در لب گور به خود اجازه نمیدهد روایتی خلاف وجدان ارائه دهد. او ابایی ندارد که به کسانی که پول ملت را بردهاند و اکنون مدعی نجات ملت شدهاند بتازد. او وزیر خارجه بوده است و خفت و خواری سیاست خارجی ایران را دیده است که امروز از دیپلماتهای ما تمجید میکند.
او در پرونده دیپلماسی دوران ۳۷ ساله پدر همسر خود چه افتخاری میتواند بیابد؟ ماجرای ظفار؟ بحرین؟ حمایت از صهیونیستها؟ وابستگی نظامی؟ او قدردان ایران مستقل است. او افتخار میکند ایران امروز خود توانمندی دفاعی را تولید میکند. همیشه تعریف دشمن مؤثرتر از تعریف دوست بوده است. ما قرار نیست زاهدی و امثال وی را در آغوش بگیریم یا تمجید کنیم و یا پیشنماز قرار دهیم. اما لازم هم نیست نیتخوانی کنیم و او را هل دهیم و خاموش کنیم. اثبات حقانیت ما از زبان او صادر شده است. زمانی این اثبات حقانیت برجسته میشود که او منافعش با انقلاب اسلامی آسیب دیده باشد و خانوادهاش تحقیر شده باشند. اما سن و سال و اندکی وجدان به او اجازه میدهد یک غرب با دو ایران را مقایسه و آن را بازگو کند. او سربازی را که امروز برای ایران میدود، میستاید، زیرا سربازی را که طی سه روز در جنگ دوم جهانی در قزوین نتوانست مقاومت کند دیده است. او استانداردهای عظمت ایران را میخواهد و میشناسد و اکنون این استانداردها را در نظام مستقر مییابد و بازگو میکند. سخنان او چیزی به خودش اضافه نمیکند، اما سپری است در مواجهه با کسانی که تلاش میکنند بر منطق مستحکم، ایستادگی، استقلالطلبی و مقاومت ملت ایران خاکستر بپاشند. او با ما نیست، اما بر ما هم نیست.
گرایش مجریان بی بی سی فارسی، آنچنان در نگارش متن اخبار و لحن بیان متبلور میشود که میتوان به وضوح گرایش سیاسی برخی از این مجریان را از همین شواهد و نه اطلاعات پشت پرده تشخیص داد.
پس از آنکه اردشیر زاهدی در بی بی سی فارسی از سیاست خارجی و استراتژی نظامی ایران در قبال تهدیدات خارجی به ویژه آمریکا دفاع کرد، مجری این شبکه کوشید سخنی علیه وضع موجود ایران از زبان داماد محمدرضاشاه و سفیر پیشین ایران در آمریکا برباید؛ اقدامی که رخ نداد، ولی منجر به انتشار این گفت و گو با تیتر جانبدارانه شد و این پرسش را نیز برای ناظران رسانهای پیش آورد که آیا نوع مواجهه با اردشیر زاهدی، نقض ادعای بیطرفی بی بی سی نبود؟
به گزارش «تابناک»؛ اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی و وزیر امورخارجه دوران پهلوی در گفتوگو با بیبیسی فارسی در تداوم مواضع سالهای اخیرش، نه تنها خط مشی سیاست خارجی و استراتژی نظامی ایران را مورد تایید قرار داد و از آن حمایت کرد، بلکه به نیکی از سردار سلیمانی به عنوان سرباز وطن یاد نمود.
او در پاسخ به این که: «مخالفت شما با تحریم، نتیجهای جز تقویت جمهوری اسلامی ندارد و نوعی حمایت از جمهوری اسلامی تلقی میشود؛ آیا شما از جمهوری اسلامی حمایت میکنید» گفت: «راجع به دولت و جمهوری اسلامی هیچ وقت صحبت نکردم و نمیکنم، در این موضوع عقیدهام بوده و هست در حالی که ما در اینجا [خارج] خوش میگذرانیم و خوب میخوریم، دلم با ایرانیهایی است که در ایران شرایط اقتصادی مساعد و حتی دارو ندارند. آنها را برادران و خواهران خودم میخوانم.»
او با حمایت از سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا گفت: «دیپلماتهای ایران الحق و الانصاف ۵ سال زحمت کشیدند و توافقنامهای را امضا کردند اما رئیس جمهور آمریکا ترامپ آمد گفت: چون رئیسجمهور قبلی (اوباما) که امضا کرده سیاه پوست من آن را قبول ندارم؛ این چیزها در دنیای امروز قابل قبول نیست… ایرانیهایی که در خارج میگویند بروید آنجا بمب بیندازید، به نظرم آنها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول بگیرند.»
داماد محمدرضا شاه درباره نظامیان ایران نیز گفت: «من به قدرت ارتش ایران که برای مملکت خودش قسم خورده افتخار میکنم، به همین دلیل با یک ژنرالش بد بودند آن بر خلاف قوانین بینالمللی چه کردند؟ بعد به سایرین میگویند شما تروریست هستید. تروریست کسانی هستند که بر خلاف قوانین ترور میکنند و بعد میگویند افتخار میکنیم که ترور کردیم… ایران بیدی نیست که با این بادها بلرزد… ما چندین میلیارد پول برای خرید طیاره (هواپیما) و … دادیم اما امروز ایران خودش هواپیما و زیردریایی میسازد، من به آنها افتخار میکنم. وزیر خارجه آمریکا غلط میکند که از خلیج ع ر ب ی به جای خلیج فارس استفاده میکند، کجا خوانده؟ او بچه بوده. من صریح بگویم آینده ایران برای جوانان ایران است.»
این موضع گیری زاهدی باعث شد جمال موسوی مجری بی بی سی این سوال را پیش روی زاهدی بگذارد که «حمایت شما از آقای سلیمانی به این معنا نیست که شما به سمت حمایت جمهوری اسلامی کشیده شده اید؟» اما این فشار منجر به عقب نشینی زاهدی و جا زدنش در بحث نشد و تاکید کرد: «بگذارید هرکسی هرچیزی دلش میخواهد بگوید این سربازان و افسران و به بالا[فرماندهان] به قرآن و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان مقابل اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند… من به او [ قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد، نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.»
او درباره دورنمای ایران نیز گفت: «۶۰ میلیون از جمعیت امروز ایرانی، سواد دارند و ۴۰ میلیون آنها مدرسه و دانشگاه رفته و یا دکتر و مهندس هستند. ۲۰ میلیون از این جمعیت خانمها هستند و این سرمایهای است که بسیاری از کشورها آن را ندارند. من به منابع انسانی ایران افتخار میکنم. آینده ایران در اختیار کسانی است که اراده دارند و میتوانند خودشان دولت را بیاورند و ببرند و ما در خارج چنین حقی را نداریم. غلط میکنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت میدانند. آمریکا و شرکایش مانند اسرائیل و سعودی در برابر ایران به زانو درآمدند. آنها خلاف قانون سازمان ملل که خودشان در آن حضور دارند و در آنجا رای دادند عمل میکنند. اگر میخواهید علیه مردم ایران زور بگوید، من طرفدار هرکسی میخواهید بگویید هستم.»
او از استقلال رای ایران نیز با محوریت جوانان دفاع محکمی کرد و گفت: «دولت ایران امروز مال مردم ایران است. آن جوانان هستند که برای خودشان تصمیم میگیرند. ما کسانی که از ایران رفتیم، پول هم برای خودمان برداشتیم و آوردیم. حق نداریم بگوییم لنگش کن! این خلاف شرف است. من به این جوانها سر تعظیم فرود میآورم، من به آنها حسادت نمیکنم چرا که بیشتر از من میفهمند و مناسبات زندگی امروزی را هم رعایت میکنند حتی در مساجد ما هم امروزه کامپیوتر است. من نمیخواهم کسی از خارج برای ما تصمیم بگیرد.»
این نوع کوشش مجری برنامه برای واداشتن به حمله یا نقدی علیه ساختار سیاسی کنونی ایران دفاع زاهدی از راهبرد سیاسی-نظامی ایران و در نهایت درج تیتر جانبدارانه و بیارتباطی با فضای کلی مصاحبه، منجر به واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی شد، به گونهای که گروهی از کاربران در شبکههای اجتماعی این اتفاق را چالشی جدی برای ادعای بیطرفی بی بی سی فارسی قلمداد و نقدهای جدی را به مجری و بخش خبری این شبکه فارسی زبان وارد کردند.
این نقدها به قدری گسترده بود که جمال موسوی مجبور به واکنش شد و در توییتی نوشت: «فدایی ولایت فقیه، طرفدار دوآتشه سلطنت/ هودار سرسخت مجاهدین خلق، فعال پیگیر مبارزه بدون خشونت/ دلباخته طالبان، مخالف سرسخت اسلامگرایی بنیادگرا/ راست افراطی تندرو، چپ افراطی رادیکال یا نگاهی در میانه اینها. من نه با شمایم، نه علیه شما. من بی طرفم با سئوالهایی مشخص از همه شما!»؛ ادعایی بزرگ که البته با لحن گزارشهای بی بی سی فارسی تطابق ندارد.
واقعیت آن است که گرایش مجریان بی بی سی فارسی آنچنان در نگارش متن اخبار و لحن بیان متبلور میشود که میتوان به وضوح گرایش سیاسی برخی از این مجریان را از همین شواهد و نه اطلاعات پشت پرده تشخیص داد. البته در دورانی که شبکه منوتو با گرایش رادیکال سلطنت طلبی و ایران اینترنشنال متعلق به عربستان سعودی با گرایش واضح به تقویت رگههای تجزیهطلبی در ایران، ادعای بیطرفی میکنند، نباید تعجب کرد که بی بی سی فارسی خود را بیطرف قلمداد کند.