X

مرور روزنامه‌های سه‌شنبه هشتم بهمن ماه؛خداحافظی با جمهوریت؟

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز سه شنبه هشتم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که با فروکش کردن حواشی ایجاد شده در پی مصاحبه محمدجواد ظریف در روزنامه ها، سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی با محوریت انتخابات و جمهوریت به تیتر یک صفحه نخست بیشتر آنها تبدیل شد.

تعدادی از روزنامه های نزدیک به دولت و اصلاح طلبان با انتخاب تیترهایی همچون منشور جمهوریت (ایران)، مجلس نوش جانتان، بگذارید مشارکت حداکثری شکل بگیرد (آفتاب یزد)، می ترسم روزی کلمه جمهوری هم جرم شود (شهروند) (ابتکار) و (شرق)، پاسداری از جمهوریت (اعتماد)، انتخابات تشریفاتی (جهان صنعت) و سانسور روحانی (همدلی) عناوینی مثبت و همسو را با کلیت سخنرانی روحانی انتخاب کردند.

اما روزنامه های منتقد دولت و نزدیک به جریانات اصولگرا، تیترهای استنباطی و انتقادی را درباره سخنرانی روز گذشته رئیس جمهور در صفحات نخست خود گنجاندند و در سرمقاله ها و یادداشت هایی به آن پرداختند.

روزنامه کیهان عنوان اگر حاشیه‌سازی تمام شد، دو کلمه هم از کارنامه اقتصادی دولت بگویید! را تیتر کرد و روزنامه جوان ضمن درج سرمقاله امروزش با عنوان آقای روحانی شما را به خدا یک چیزی برای این نظام باقی بگذارید، تیتر یک صفحه نخست خود را رئیس‌جمهور در قامت اپوزیسیون! انتخاب کرد. وطن امروز نیز ترجیح داد با تیتر یک کردن ماجرای سقوط هواپیما در افغانستان از کنار سخنرانی رئیس جمهور در صفحه نخست خود بگذرد.

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛

خداحافظی با جمهوریت؟

محمد مهاجری، روزنامه‌نگار طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان خداحافظی با جمهوریت؟ نوشت: در انتخابات اسفندماه می‌توانست مثل همیشه یک اتفاق تکراری بیفتد. یعنی؛ یا راست پیروز شود، یا چپ یا هر دو جناح قدرت را با گروهی که اسمش اصطلاحاً مستقلین است تقسیم کنند. اگر چنین پیش‌بینی حتی به‌صورت احتمال ضعیف، امکان وقوع داشت نگرانی‌ها از بین می‌رفت. اما من دلشوره دارم و به گمانم مجلس یازدهم نگران‌کننده است، خیلی بیش از مجلس دهم.

انتخابات مجلس یازدهم حتی اگر در شرایط عادی و معمولی برگزار می‌شد به‌دلیل مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های حاصل از آن، که بروزش را در ناآرامی‌های آبان ماه شاهد بودیم، خطر استقبال کمرنگ مردم را به همراه داشت. اما متأسفانه شوکی که شورای نگهبان به انتخابات وارد آورد، نه فقط مقبولیت مجلس دهم که مشروعیتش را هم با چالش روبه‌رو کرد.
ردصلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات از هر دو جناح ـ که باز هم طبق معمول تیغه چاقویش، به اصلاح‌طلبان بیشتر اصابت کرد ـ و حذف حدود 60 درصد از کاندیداها فضایی یخ زده را بر انتخابات مجلس یازدهم تحمیل کرد.

حالا نه اصلاح‌طلبان که اصولگراها هم از تصمیم شورای نگهبان ناراضی اند. طبق شنیده‌ها آنها معتقدند نتیجه روشن و واضح و از پیش تعیین شده برای ترکیب مجلس بعدی، نه تنها افتخاری برای جناح اصولگرا نیست که باید 4 سال متلک‌های افکار عمومی و رقیب سیاسی را تحمل کند. از سوی دیگر مجلسی که همه سلیقه‌های سیاسی در آن مشارکت داشته باشند، سند اقتدار نظام در برابر دنیاست و می‌تواند موضع جمهوری اسلامی را در بسیاری از تعاملات بر سکوی برتر بنشاند اما، این پرچم خیلی زود از دست ملت گرفته شده است. گمان نمی‌کنم این حرف بدبینانه باشد که با فرآیند موجود، مجلس بعدی نه در رأس که در قعر امور خواهد بود و ترکیب کاندیداهایی که بعضی از آنها از هم‌اکنون برای قرارگرفتن در فلان لیست برای هم شاخ و شانه می‌کشند، نشان می‌دهد پارلمانی نامقتدر را انتظار می‌کشیم. اگر از مجلس دهم به‌خاطر ضعف‌هایش گلایه داریم، مجلس یازدهم به مراتب ناتوان‌تر خواهد بود و این یعنی دورخوردن مجلس، به بازی نگرفتن آن و محل نگذاشتن به مصوباتش.تأسف انگیز است اگر بگویم با ورود برخی افراد به مجلس، فضای پارلمان، صحنه «اره بده، تیشه بگیر» خواهد شد. چنین پدیده‌ای اگر در سال‌های اول انقلاب کم عیب شمرده شود، در چهل سالگی آن‌که باید طعم پختگی داشته باشد سراسر عیب است. فرقی هم نمی‌کند که اسم افراد تندرو بداخلاق را (به دروغ) انقلابی بگذاریم یا هر چیز دیگر.

ممکن است پرسیده شود بخشی از نامزدها افراد وجیه، با سابقه، خوشنام، موقر و متین هستند. اصلاً منکر نمی‌شوم اما، وقتی فضا به مناقشه می‌کشد چنین آدم‌هایی رخت خود از معرکه بیرون می‌برند و آبروی خود را از بازار حراج بی‌آبرویی خارج می‌کنند و بازار می‌افتد به دست افراد احساسی و جناحی و بداخلاق.

ظاهراً باید از الان پیروزی بخش تندرو یک جناح سیاسی را تبریک گفت و به تعبیر دیروز رئیس جمهوری به آنها گفت: نوش جان‌تان.
اگر آنچه که آقای روحانی نسبت به آن هشدار داد اتفاق نیفتد و انتخابات با همین شیوه‌ شورای نگهبان برگزار شود، خداحافظی کردن با جمهوریت نظام است. شاید همین الان هم برای تغییر تصمیم شورای نگهبان دیر باشد چون روحیه مردم بشدت آسیب دیده و بعید است با وصله پینه در برخی نتایج تعیین صلاحیت‌ها ترمیم شود.شاید بعضی از دوستان اصولگرای من، از اینکه در انتخاباتی بی‌رقیب پیروز شوند، توی دلشان قند آب شود اما خردورزان و آینده‌نگرها در خشت خام چیزهایی می‌بینند که دیگران حتی در آینه شفاف هم نمی‌توانند مشاهده کنند.

 

مدیرمسئول جوان: آقای روحانی شما را به خدا یک چیزی برای این نظام باقی بگذارید

عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با اشاره به سخنان روز گذشته رئیس جمهور نوشت: رئیس‌جمهور در جمع استانداران و فرمانداران به‌گونه‌ای سخن گفت که گویی نه رئیس‌جمهور اسلامی ایران بلکه به عنوان رهبر جریان اپوزیسیونی است که راهی به حکومت و قدرت ندارد. اگر او را حقوقدان بدانیم قطعاً سخنان وی را باید مفری برای فرار از مطالبات جریانی دانست که روحانی مدیون آن است. روحانی انتخابات کشور را با زمان شاه مقایسه کرد که از تهران برای شهرستان‌ها نماینده انتخاب می‌کردند و ایران را با کشور‌های کمونیستی و حزب رستاخیز مقایسه کرد و البته بلد است چگونه اتهام و شبهه را در زرورق «انذار» بپیچد و با عبارت «خدای نکرده» از عوارض آن فرار کند. بعد از اینکه تلاش کرد مردم را از سلامت و روند انتخابات مأیوس کند، از همگان خواست که با صندوق آرا قهر نکنند. البته مثل صد‌ها «جمع اضدادی» که در سال‌های گذشته از وی دیدیم و دم برنیاوردیم این هم می‌گذرد. به این عبارت توجه کنید «در زمان رژیم گذشته یادتان هست که در حوزه‌های انتخابیه یک عده‌ای می‌آمدند، ولی همه می‌دانستند که وکیل چه کسی است. می‌گفتند فلانی است و از تهران تعیین شده است.

آن وقت ما شهرستانی بودیم می‌گفتند از تهران فلانی تعیین شده است. به هرکسی می‌خواهید رأی دهید، مردم هم می‌دانستند به هر کسی رأی بدهند و هر کاری بکنند همان آقایی که تهران -به قول آن‌ها که می‌گفتند- گفته همانی که تهران می‌گفت از صندوق درمی‌آمد». اکنون می‌توانیم بگوییم روحانی دو دوره ریاست‌جمهوری، پنج دوره مجلس شورای اسلامی، سه دوره خبرگان، از تهران انتخاب شده است؟ و نه انتخابی بوده و نه رأی؟ در تهران چه کسی اکنون برای شهرستان‌ها انتخاب می‌کند. رهبری؟ رئیس‌جمهور؟ قوه قضائیه؟ در این صورت این‌همه هزینه صرف برگزاری و لجستیک برای چیست؟ اگر این نظامی است که روحانی در اردیبهشت ۱۳۹۶ اعلام کرد «۳۸ سال زندان و اعدام می‌کند» و اکنون هم از تهران برای شهرستان‌ها نماینده انتخاب می‌کند، چطور نمی‌توانیم بگوییم انتخاب شخص روحانی در همه انتخابات‌های ۴۰ سال گذشته انتخاب مردم نبوده است و حکومت از ایشان خوشش آمده که او را انتخاب کرده است و ایشان هم به پاس آن مأمور خاکستر پاشیدن یا شیلنگ گرفتن بر صورت همین نظام باشد؟

نگارنده معتقد است روحانی چیزی برای این نظام باقی نگذاشته است. تبلیغات انتخابات ۱۳۹۶ نماد آن بود و تخریب سامانه‌های اعتمادساز نظام ادامه آن. وقتی ایشان می‌گوید «مردم باید مطمئن شوند که رأی آنان کم و زیاد نمی‌شود» یعنی بر شاخ نشسته و بن می‌برد. وزارت کشور خود را متهم به بالا و پایین کردن رأی مردم می‌کند و اگر نظام سخنان رئیس‌جمهور را واجد حجیت بدانیم باید سریعاً مجری انتخابات عوض شود. اگر این نظام رأی را کم و زیاد می‌کنند و حزب رستاخیز بود چرا جنابعالی را با تفاوت ۲۷۰ هزار رأی رئیس‌جمهور دید؟ دریغ از انصاف! سخن روحانی اعتراف علیه خود است و اعتراف علیه خود با آزادی اختیار، محکمه پسند است. از روحانی خواهش می‌کنیم حال که در بخش وعده‌های مهم و رؤیایی سامانه‌های اعتماد مردم تخریب شده است، لطفاً انتخابات را باقی بگذارید. برای بازگشت اعتماد مردم راهی جز مردم‌سالاری نیست. شاه بازنگشته است، حزب رستاخیز نداریم. ۴۲ درصد تأیید صلاحیت شده‌ها از شما هستند و در تهران حداقل ۱۲۰ نفر را در آب نمک خوابانده‌اند تا هم رأی بیاورند هم بگویند انتخابات آزاد نبود. این کلیشه خیلی تکراری است، اما به بازی گرفتن جنابعالی در این پروژه موجب تعجب امروز و خسران فرداست. در خصوص رد صلاحیت‌ها همگان پذیرفته‌اند که فساد جناح نمی‌شناسد و رد شدگان مجلس مستقر این را ثابت می‌کند که شورای نگهبان هم در احراز فساد جناح نمی‌شناسد. جنبه‌های کیفی و دینی نیز متمرکز بر فرد است. مثلاً همگان می‌دانند که اگر نماز نخواندن علت رد باشد طبیعی است که اصلاح‌طلبان بیشتر رد شوند. مگر یادتان رفته محمد هاشمی علت خروج از حزب مطلوب خود را نماز نخواندن برخی از اعضای شورای مرکزی اعلام کرد و مگر دبیر‌کل حزب اعلام نکرد ما لیبرال هستیم. حالا اگر این‌ها رد شوند به دلیل تقیدات دینی است یا تعلقات جناحی؟ حتماً هم شورای نگهبان دارای اشتباه است و هم قانون موجود ناکارآمد. اما راه را اصولی طی کنید. حل مسائل را مهم‌تر از برداشتن فشار‌های روی خود بدانید. نظام جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال ثابت کرده است به غوغا‌سالاران باج نمی‌دهد.

نماینده اصلاح طلب:رییس‌جمهور شعار می‌دهد

قاسم میرزایی‌نیکو، نماینده اصلاح‌طلب طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان رییس‌جمهور شعار می‌دهد نوشت: مجلس شورای اسلامی- آقای رییس‌جمهور در جمع استانداران و فرماندهان انتقادات قابل توجهی به رویه انتخابات در کشور داشتند. به نظر می‌رسد گلایه ایشان به ردصلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان تا حدودی درست است اما صرف طرح این مسائل دردی را درمان نمی‌کند.

آقای روحانی با اینکه از انتخابات تشریفاتی ابراز نگرانی کردند و نسبت به بررسی صلاحیت‌ها بارها در مجامع عمومی شکایت کردند اما در عین حال از مردم خواستند که حضوری پررنگ در انتخابات داشته باشند و با وجود مشکلات از صندوق رای قهر نکنند.
در این باب باید گفت که دعوت از مردم طبیعتا وظیفه ملی رییس‌جمهور است. او به‌دنبال آن است که مردم به صحنه بیایند تا انتخابات هرچه پرشورتر برگزار شود اما واقعیت آن است که با یک بام و دوهوا بعید است که نتیجه مثبتی حاصل شود. ملت این دعوت را مثل همان جمله‌ای می‌دانند که آقای روحانی گفتند روز جمعه فهمیدند قیمت بنزین افزایش پیدا می‌کند. دعوت به انتخابات مانند همان جمله است و در نهایت پوز‌خندی است که به مردم تحویل داده می‌شود.

آقای روحانی به عنوان حافظ قانون اساسی می‌تواند اخطار قانون اساسی دهد. می‌تواند اگر مسائل مهمی در کشور هست جمع‌بندی کند و اگر کسی حقش ضایع شده به عنوان مجری عدالت به میدان بیاید و از آن دفاع کند نه اینکه صرفا در شعار و حرف وارد این مقوله شود و خودش نقش اپوزیسیون را ایفا و مدام انتقاد کند.

رییس‌جمهور باید از موضع قانونی و رسمی، کارها را پیگیری کند نه با شعار که متاسفانه گاهی به عنوان فریب افکار عمومی شناخته می‌شود. باید تاکید داشت که با حرف پشت تریبون زدن نمی‌توان به نتیجه رسید. قبلا شاهد این رویه میان مسوولان بودیم. بارها انتقاداتی به‌صورت عمومی از جانب رییس‌جمهور به شورای نگهبان یا قوه قضاییه و… وارد شد اما بعد دیدیم که این انتقادها بی‌پاسخ نماند و بیانیه‌هایی مطرح شد. واقعیت آن است که این رویکردها و انتقادها و بیانیه‌ها برای ملت کارساز نیست.
کارساز برای ملت این است که رسما بنشینند و تعیین تکلیف کنند. از موضع قانون اساسی و اختیاراتی که آقای رییس‌جمهور دارد تعیین تکلیف شود مثلا ما شاهدیم که در جلسه سران چه تصمیماتی گرفته می‌شود. نمونه‌اش افزایش قیمت بنزین بود که حتی نمایندگان از آن مطلع نبودند.

اما سوال اینجاست که چرا مشکلات انتخابات و ردصلاحیت‌های جناح‌های سیاسی کشور در جلسه سران قوا طرح نمی‌شود؟ چرا موضوع فولاد و اوراق عرضه در نشست شورای هماهنگی اقتصادی مطرح می‌شود اما برای این امر مهم سیاسی انتخابات نمی‌تواند جلسه تشکیل شود؟ به ویژه که شرایط کشور هم بحرانی است و دلسردی مردم از انتخابات وجود دارد.
سران قوا قرار بود برای موضوعات مهم تشکیل شود اما چرا موضوع سیاسی انتخابات نمی‌تواند در دستور کار سران قوا قرار بگیرد. مجلس نمی‌تواند در این رابطه کاری کند چون یک‌سوم صلاحیت ندارند که وارد این موضوع شوند اما سران می‌توانند وارد این مساله شوند و موارد را رسما پیگیری کنند. اما صحبت‌ها و انتقادهای آقای رییس‌جمهور صرفا جنبه شعار دارد. مانند تکرار بحث رفراندوم از جانب ایشان که آن را به‌طور کلی بیان می‌کنند اما نمی‌گویند که خواسته او برای برگزاری رفراندوم راجع به چه موضوع مشخصی است.

باید گفت آقای روحانی در وضعیت و حالتی قرار می‌گیرد که گاهی گرمی و گاهی سردی‌اش می‌کند. در برخی موارد شروع می‌کند، موضع جدی می‌گیرد اما بعد آن رویکرد و نگاه رها می‌کند. بزرگ‌ترین ضعف ایشان این است که حرف‌هایی را که می‌زند دنبال نمی‌کند.