جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های سه شنبه ۲۴ دی ماه؛

مرور روزنامه‌های سه شنبه ۲۴ دی ماه؛

سیستان و بلوچستان در اسارت سیلاب، رویکرد اصلاح‌طلبان پس از رد صلاحیت کاندیدا‌های اصلاح طلب، دلجویی و دیدار مسئولان با داغدیدگان حادثه هواپیما، چه کسانی به مسئولان مشاوره می‌دهند؟ چالش‌های سلطان جدید عمان، گزارش رسانه‌ها از عین الاسد بعد از حمله موشکی ایران، کدام هنرمندان به جشنواره‌های فجر نمی‌روند؟ تلویزیون و لاپوشانی حقیقت، بیانیه اروپا در حوزه هسته‌ای و موشکی، بازدهی ۱۱ درصدی بورس در ۷۲ ساعت و سهم دیگران در فاجعه سقوط بویینگ، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک»، روزنامه‌های امروز سه شنبه ۲۴ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سیلاب سیستان و بلوچستان، عذرخواهی دولت از ملت به خاطر نوع اطلاع رسانی سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی و دلجویی برخی مسئولان از خانواده‌های داغدیده این اتفاق تلخ در کنار عناوینی درباره واکنش گروه‌های سیاسی به نتایج بررسی صلاحیت کاندیدا‌های انتخابات مجلس در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

انصراف برخی هنرمندان از حضور در جشنواره فجر، محرمانه‌های بودجه ۹۹ و گام دوم برای اخراج آمریکایی‌ها از عراق نیز از دیگر عناوین برجسته شده در صفحات نخست روزنامه‌های امروز به شمار می‌رود.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

سناریویی احتمالی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی

عباس عبدی روزنامه نگار طی یادداشتی در ستون نگاه روز روزنامه اعتماد با مطرح کردن سناریوی احتمالی درباره سانحه هوایی سقوط هواپیمای اوکراینی نوشت: در یادداشت دیروز به (سه وجه ماجرا) اشاره کردم که: «حتی ممکن است فرضیه‌های خرابکاری خارجی در وقوع این حادثه را مورد بحث قرار داد به ویژه آنکه شواهد و قرائن (بدون اظهارنظر درباره اعتبار یا دقت آنها) در این زمینه وجود دارد که امکان بررسی آن‌ها هست.» اکنون می‌خواهم در این باره بیشتر بنویسم. ابتدا تاکید کنم که به لحاظ کارشناسی در این زمینه پیاده و صفر کیلومتر هستم. شاید وجه سیاسی این یادداشت نیز بر وجوه دیگرش غلبه دارد. یکی از عللی که برخی افراد باور نمی‌کردند که این اتفاق بر اثر اصابت موشک رخ داده باشد، درک فنی افراد و کارشناسان بی‌طرف بود. یکی از روزنامه‌ها حداقل با ۵ کارشناس مستقل صحبت کرده بود، احتمال چنین اتفاق را به صورت اشتباه بسیار ضعیف می‌دانستند و برخی از آنان در حد صفر. در تایید این ادعا و برای نمونه می‌گویند زمان جنگ فرودگاه اهواز تعطیل نشد در حالی که جنگنده‌های ایرانی و عراقی آنجا بودند و اتفاقی هم نیفتاد.
سناریویی احتمالی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی/ چرا دروغگویی مسوولان از صداقت آنان باورپذیرتر است؟ / سیلاب برخی مسئولان را هم با خود برده است
اکنون که به ماجرا نگاه می‌شود برخی شواهد و قراین وجود دارد که موضوع را قدری پیچیده می‌کند. به همین دلیل برخی مقامات نظامی ایران به احتمال هک سیستم اشاره کرده‌اند. وجود فیلم در ساعات تاریکی صبحگاهی از آسمانی که هیچ چیزی برای فیلمبرداری نداشته است جز اینکه تصویربردار اطلاع قبلی از آن نقطه تصادم داشته باشد، توجیه دیگری ندارد و جالب اینکه فیلم به سرعت در خارج منتشر شده و مورد تایید رسانه‌های امریکایی قرار می‌گیرد. ولی قراین سیاسی مهمی نیز در این ماجرا وجود دارد. یکی از آن‌ها اظهارنظر لطیف و عجیب ترامپ است که حتی اعلام کرد ایرانی‌ها به اشتباه این کار را کرده‌اند، در حالی که او کار‌های نکرده را هم به ایران منتسب می‌کرد، چگونه این اقدام را اشتباه دانست؟ معنای آن چیست؟ موضع پمپئو که خیلی سریع و با قاطعیت این سقوط را با موشک اعلام کرد و هر دو نفر از اولین افرادی بودند که این ادعا را اعلام کردند. عدم پاسخگویی به حمله ایران به پایگاه‌های امریکا نیز می‌تواند قرینه‌ای بر آنچه در ادامه گفته می‌شود باشد. به ویژه آنکه در حمله امریکا به عراق نیز چنین اتفاقی رخ داده است. کدام اتفاق؟ اینکه ایالات متحده از طریق جنگ الکترونیک، در سیستم ارتباطی هواپیمایی غیرنظامی ایران اختلال ایجاد کرده باشد.

این اختلال قطعا با این هدف انجام شده که هواپیمای ساقط شده، اولا ایرانی نباشد تا فشار بین‌المللی وارد شود، ثانیا غربی نباشد که آنان را عصبانی نکند؛ بنابراین، بهترین حالت باید هواپیمای یک کشور نزدیک به ایران مثل اوکراین باشد. اوکراینی که اخیرا نیز ترامپ در رابطه با آن دچار مشکل شده است. پرسش اصلی این است که اگر چنین اقدامی از سوی امریکا صورت گرفته یا محتمل است که صورت گرفته باشد، پس چرا مقامات ایرانی سکوت کردند یا هیچ چیزی درباره این احتمال نمی‌گویند؟ پاسخ روشن است. همان‌طور که دوست ندارند درباره ربودن اسناد چیزی بگویند. این را نافی ادعا‌های موجود تلقی خواهند کرد و به منزله اینکه اقرار به قدرتی از طرف مقابل است برای آن پاسخی وجود ندارد. بنابراین مسکوت گذاشته می‌شود! متاسفانه تکذیب اولیه اصابت موشک نیز به این مشکل دامن زد که از این پس نتوانند بر چنین احتمالی تاکید کنند، زیرا مساله آن تکذیب مهم‌تر از اصل ماجرا شد. با این حال به نظر می‌رسد که موضوع حداقل در سطح رسیدگی مهم است. یکی از ایرانیان حقوقدان بین‌المللی نیز در این مورد نوشته‌اند که مهم است. «جملات سردار حاجی‌زاده در تشریح ماجرا قابل تامل است: می‌گوید «به سامانه اعلام شده کروز شلیک شده»، «سیستم ارتباطی اپراتور با اختلال مواجه بود»، شاید «جمینگ» باعث شده. آیا منظور این است که حمله سایبری در آن ساعت صورت گرفته؟ تشخیص کروز به جای هواپیما می‌تواند ناشی از این حمله باشد؟ ‏اگر حمله سایبری نقشی در این فاجعه داشته، مصداق «جنایت جنگی» است. پاسخ به آن نیز نباید الزاما «نظامی» باشد. ایران می‌تواند در برابر این جنایت جهان را با خود همراه و همسو سازد و زمینه شکست انتخاباتی ترامپ را فراهم کند. همه دولت‌ها هم استقبال خواهند کرد! تحقیق و شفافیت می‌طلبد.» شاید با یک رسیدگی بین‌المللی بتوان ابعاد واقعی ماجرا را روشن کرد، هرچند سایر ابعاد این حادثه به قوت خود باقی است.

سیلاب برخی مسئولان را هم با خود برده است

سید صادق غفوریان در یادداشتی با عنوان سیلاب برخی مسئولان را هم با خود برده است در روزنامه خراسان نوشت: سیل ویرانگر سیستان و بلوچستان، سیلاب روز‌های قبل در استان هرمزگان برای هزارمین نوبت به ما ثابت کرد که بارش‌های غیرطبیعی بیش از آن که ما تصور می‌کنیم می‌تواند به زیرساخت‌های شهری و روستایی مان آسیب برساند. بنابر آن چه از گزارش ها، قرائن و شواهد سیلاب‌ها برمی آید مجموعه مسئول در کشور هنوز در فراهم آوری زیرساخت‌های لازم و اولیه همچون لای روبی رودخانه‌ها و کانال‌ها برای مقابله با چنین حوادثی دچار نوعی غفلت تاریخی است.

سیلاب‌های ویرانگر شمال و شرق و جنوب در روز‌های آغازین امسال که حال و هوای شاد نوروزی مردم را به غم مبدل ساخت، سیل روز‌های اخیر در هرمزگان و حالا در سیستان و بلوچستان قطعا نتیجه بی توجهی و قصور یک دوره خاص برنامه ریزی و مدیریت نیست، بلکه سال‌های سال است که مسئولان و دست‌اندرکاران در پی ادوار خشکسالی و بارش‌های کم، از انجام وظایف خود در قبال پیشگیری از چنین حوادثی غفلت کرده‌اند که اگر بخواهیم امروز به «عدالت» پیش برویم، باید تمامی مسئولان در دوره‌های پیشین را درباره قصورشان بازخواست و به وجدانشان یادآوری کنیم که درد‌ها و مصائب امروز این سیلاب‌ها نتیجه بی عرضگی و بی تدبیری‌های آن‌ها در زمان مسئولیت شان است.
سناریویی احتمالی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی/ چرا دروغگویی مسوولان از صداقت آنان باورپذیرتر است؟ / سیلاب برخی مسئولان را هم با خود برده است
مدیریت بحران با بلندگوی دستی!

حالا دیگر تیتر و عنوان «بحران در مدیریت بحران» عبارتی آشنا در گزارش‌های رسانه‌ای است چرا که ساده‌ترین و در عین حال گویاترین مفهومی است که یک گزارشگر می‌تواند برای گزارش خود از وضعیت «مدیریت بحران» کشور انتخاب کند. وقتی سیستم مدیریت بحران و مسئولان بخش‌های مرتبط در امر مهم «پیشگیری از بحران» اهل تدبیر و اقدام به موقع نیستند، چاره‌ای نمی‌ماند جز این که وقوع بحران را از طریق بلندگوی دستی باید به مردم اطلاع رسانی کرد. به این جمله مدیرکل مدیریت بحران استان سیستان و بلوچستان توجه کنید: «در طول ۳۰ سال اخیر این حجم از بارش در استان بی سابقه بوده است. با توجه به اعلام سازمان هواشناسی مجموعه مدیریت بحران قبل از آغاز بارش، اطلاع رسانی درخصوص وقوع سیل انجام داده بود، به گونه‌ای که با بلندگو در بسیاری از روستا‌ها اطلاع رسانی شده بود.» (ایرنا/ ۲۳ دی ۹۸)

آقای مدیریت بحران اگر هنگام اطلاع رسانی بلندگویی شما عده‌ای خواب بودند، یا ناشنوا بودند یا اصلا در موقعیتی نبودند که در جریان هشدارتان قرار بگیرند، تکلیف چیست؟

آیا مدیریت بحران همین گونه است؟! آیا کشور‌های پرباران اروپا این گونه وقوع بحران را مدیریت می‌کنند؟
آیا اهتمام بر آماده سازی زیرساخت‌ها شامل لای روبی رودخانه ها، مسیل‌ها و کانال‌ها یا فراهم آوری مسیر‌های انتقال آب جزو تکالیف پیشگیری از بحران نیست؟ اگرچه اقدامات اجرایی در این بخش‌ها به طور مستقیم از وظایف سازمان مدیریت بحران نیست، اما «روز حادثه» همه مدیریت بحران را می‌شناسند.

بنابراین بپذیریم تا اصل «پیشگیری» را باور نکنیم این حکایت غم انگیز سیلاب ما را هم با خود خواهد برد. چه بسا سیلاب بی توجهی‌ها و بی تدبیری تاکنون بسیاری از مسئولان را با خود برده است که در این روایت حبیب ا… دهمرده نماینده زابل قابل مشاهده است: «از آن جا که اوایل امسال استان سیستان و بلوچستان دچار سیل شد در ستاد مدیریت بحران کشور مقرر شد که رودخانه‌ها لای روبی شود، اما تاکنون اقدامی در این زمینه صورت نگرفته که این امر بیانگر این است که «پیشگیری» معنایی ندارد.»

چرا دروغگویی مسوولان از صداقت آنان باورپذیرتر است؟

اسماعیل گرامی‌مقدم طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان چرا دروغگویی مسئولان از صداقت آنان باورپذیرتر است نوشت: آقای ربیعی سخنگوی دولت در نشست خبری خود و در جمع خبرنگاران گفتند: ما به دروغگویی و پنهانکاری متهم شدیم در حالی که این‌طور نبود. بد نیست اگر ایشان و دیگر مقامات مسوول امروز از خود بپرسند چرا افکار عمومی دروغگویی آنان را ساده‌تر و راحت‌تر از صداقت‌شان باور می‌کند؟ پاسخ را نیز باید در عملکرد خود در ماجرای اخیر و همچنین سوابق خود بیابند.

آقایان نباید فراموش کنند که جامعه نسبت به دروغگویی به شدت حساس است و این جزئی از فرهنگ ایرانیان است. شاید خود مردم هم به دروغگویی تا حدی مبتلا باشند، اما دروغ را آن هم دروغ به این آشکاری را نمی‌پذیرند. به هر حال دروغ هم مراتبی دارد و برخی از دروغ‌ها برای مردم اساسا غیرقابل پذیرش است، زیرا به منافع ملت ارتباط دارد.
سناریویی احتمالی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی/ چرا دروغگویی مسوولان از صداقت آنان باورپذیرتر است؟ / سیلاب برخی مسئولان را هم با خود برده است
این نکته را نیز در نظر داشته باشید که در دنیای امروز، دروغ پذیرفتنی نیست. در بسیاری از کشور‌ها رییس‌جمهورها، نخست‌وزیر‌ها و … به خاطر یک دروغ در سطوح بسیار پایین‌تر از این از مقام خود استعفا می‌دهند. در کشور ما، اما چنین حادثه‌ای رخ داد و رویکرد دیگری اتخاذ می‌شود. آقای ربیعی و دولت قطعا می‌توانستند به مردم بگویند که ما به عنوان دولت فعلا از علت حادثه اطلاع نداریم و حتما این تردید و مسائلی که درباره اصابت موشک طرح شده را بررسی و نتیجه را اعلام می‌کنیم. آنچه ما شاهد بودیم این بود که چنین نکردند و حتی به صورت آشکار و قطعی مساله را حاصل جنگ روانی و توطئه دشمن مطرح کردند. روشن است که سخنگوی دولت یا مقامات نظامی و غیرنظامی دیگر در بالاترین سطح و به مدت سه روز تمام اخبار مربوطه را تکذیب و تاکید می‌کنند که، چون یک موتور هواپیما از کار افتاده و آتش‌سوزی رخ داده، پس سقوط هواپیما ناشی از نقص فنی بوده است. این در حالی است که اگر سخنگوی دولت از کسانی که در حوزه هوانوردی اطلاعات کافی دارند، سوال می‌کرد قطعا به او می‌گفتند که از سال ۱۹۷۰ به بعد، تمام طراحی هواپیما‌های مسافربری با امنیت یک موتور بوده است و وقتی که یک موتور از کار افتد، موتور دیگر امکان نشستن و برخاستن هواپیما را دارد.

اینچنین کتمان‌کاری از دید مردم به عنوان عدم صداقت محسوب و طبیعتا با واکنش جامعه مواجه می‌شود. به اضافه اینکه این رویه در ایران سابقه داشته است و در موارد دیگری نیز دروغ‌های بزرگی به ملت گفته شده است، به عنوان مثال از یادمان نرفته که در ماجرای ترور دانشمندان هسته‌ای، عده‌ای را محاکمه و از آنان اعتراف تلویزیونی پخش کردند. چند سال بعد، اما روشن شد که اساسا این بازداشت‌شدگان هیچ یک در این ترور‌ها دست نداشتند و صرفا سناریوسازی بوده است. مساله به این بزرگی افشا و معلوم شد که مسوولان امنیتی و غیرامنیتی یا صداوسیما به مردم دروغ گفته‌اند. در حقیقت سلسله دروغ‌هایی که تاکنون بیان شده جامعه را به اینجا رسانده که دروغگویی مسئولان را سریع‌تر از صداقت آنان باور کند. یک مورد دیگر محاکمه کردن دانشمندان محیط‌زیستی است که یک دستگاه امنیتی یک گزارش و دستگاه امنیتی دیگر، گزارشی در تضاد با آن می‌دهد! از این دست دروغ‌ها تاکنون کم گفته نشده و این‌ها باعث از بین رفتن اعتماد مردم می‌شود. این‌ها پایه‌های اعتماد یک ملت را از بین برده و جامعه را به فروپاشی می‌رساند. این زمان است که در مناسبات دولت‌ها و ملت‌ها اختلال ایجاد می‌شود و مردم چاره‌ای غیر از اعتراض ندارند.