پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » بین المللی » تحریم‌های آمریکا؛و ادامه سیاست ترامپ در برابر ایران

تحریم‌های آمریکا؛و ادامه سیاست ترامپ در برابر ایران

تحریم‌های آمریکا؛ آیا ترامپ در برابر ایران شکست خورد؟

کمی بیش از یک سال از برقراری دوباره تحریم‌ها بر ایران توسط آمریکا که در پی خروج آن کشور از توافق هسته‌ای (برجام) صورت گرفت، می‌گذرد. از یک زاویه، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، موفق بوده است. آمریکا با قدرت چشمگیر اقتصادی‌اش و نیز تسلط دلار بر سیستم پولی جهان توانسته تمامی تلاش‌های اروپا و دیگر کشورها را برای کاهش فشار تحریم‌ها بر روی ایران با شکست روبرو کند.

طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول، حدود دو سوم مجموع ذخایر ارزی کشورهای جهان به دلار آمریکاست. از سوی دیگر بانک جهانی گزارش می‌کند که از مجموع ۸۶ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی تمامی کشورهای جهان، ۲۱ هزار میلیارد دلار به آمریکا اختصاص دارد. تحت چنین استیلای اقتصادی بعید بود شرکت، بانک و یا موسسه مالی ای قادر باشد به بهای معامله با ایران با آمریکا مقابله کرده و مجازات‌های آن را پذیرا شود. بطور مثال اوایل سال میلادی جاری صحبت فروش هواپیماهای سوپرجت سوخوی روسی به ایران جدی شد. ظاهرا روسیه دیگر باید از قید وابستگی به آمریکا رها باشد. اما واقعیت این است که روسیه برای فروش هواپیماهای مذکور موظف بود از آمریکا مجوز بگیرد چرا که بیش از ۱۰ درصد از قطعات سوخو را شرکت‌های آمریکائی تامین می‌کنند. .

در مجموع، سخنان آقای بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران، که “آمریکا در تحریم‌های هوشمند به بلوغ شیطانی رسیده” قابل تامل است. معنای ساده این سخن آن است که این بار، در ها سخت بر روی ایران بسته شده است. دستگیری و محاکمه رضا ضراب تاجر ایرانی-ترک به ایران ضربه وارد کرد. ضراب که خود از عناصر کمک کننده به ایران برای دور زدم تحریم‌های دوران باراک اوباما بود، در جریان محاکمه خود با دقتی دیدنی مکانیزم دور زدن تحریم‌ها را آشکار کرد.

حق نشر عکس STENA BULK

اما ایران هم بیکار ننشست. زدن پهپاد آمریکائی و توقیف کشتی انگلیسی از اقدامات آشکار ایران برای مقابله با فشارهائی بوده که بر کشور وارد می‌شود. حمله به تاسیسات شرکت نفت آرامکوی عربستان که حوثی‌های یمن مسئولیت آنرا به عهده گرفتند از سوی منابع مختلف به ایران نسبت داده شده است ضمن اینکه ایران اتهام مزبور را رد کرده است. استدلال کلی در این زمینه این است که با توجه به دقت و پیچیدگی عملیات مزبور، حوثی‌ها بدون کمک ایران قادر به انجام چنین کاری نبوده‌اند. بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا از “میزان بسیار بالای احتمال” اینکه ایران پشت این عملیات بوده است سخن گفته است. ایران هم بدش نمی‌آید که عملیات مذکور به پایش نوشته شود. از یکسو اتهام دخالت در عملیات مزبور را رد می‌کند اما از سوی دیگر سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح حدود یک ماه پیش در گفتگو با یکی از تلویزیون‌های چین تاکید می‌کند که “ما به ارتش مردمی یمن کمک‌های مستشاری و فکری می‌کنیم و مسئول این کار، سپاه پاسداران است و تا آخر هم کنار مردم یمن می‌ایستیم تا این تجاوز را از خود دور کنند.”

عملیات حمله به تاسیسات آرامکو یک پیامد و اخطار جدی در خصوص تغییر موازنه قدرت به همراه داشته است. حادثه مزبور نشان داد که دهها میلیارد دلار خرید تسلیحاتی و دفاعی عربستان (سومین کشور از حیث هزینه نظامی) در جهان بالاتر از روسیه و کشورهای اروپائی) در مواجهه با ابزار نه چندان پیچیده نظامی، آنچنان قابلیت دفاعی برای آن کشور فراهم نکرده است. به طریق اولی، حمله به تاسیسات آرامکو زنگ خطر را برای آمریکا (با توجه به دارائی‌های نظامی آن کشور در منطقه) و حتی اسرائیل به صدا در آورد.

از مجموع اتفاقاتی که بوقوع پیوسته ممکن است بتوان نتیجه گرفت که ایران در کنار کاهش گام به گام تعهداتش در چارچوب برجام، با هدف وادار کردن اروپا برای مقابله جدی و عملی با تحریم‌های آمریکا، تز بحران سازی محدود و مدیریت شده را در منطقه دنبال می‌کند. هدف از این بخش می‌تواند این باشد که به دلیل افزایش خطر جنگ و مآلا افزایش قیمت نفت، جامعه بین‌المللی وارد عمل شده به آمریکا فشار بیاورد که دست از تحریم ایران بردارد.

در چنین شرایطی، ترامپ به دلیل دکترینی که از زمان مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ بر آن پا فشرده است به شدت از ورود به درگیری نظامی احتراز می‌کند. آثار این طرز تفکر در عقب‌نشینی آشکار او در جریان ساقط شدن پهپاد آمریکائی و حادثه حمله به تاسیسات نفتی عربستان با آنکه گفته بود “هدف گرفته و آماده شلیک” هستیم، خود را هویدا کرد. این موضع ترامپ می‌تواند به حکومت ایران این امکان را بدهد که با خطرپذیری کمتر تز بحران سازی محدود و مدیریت شده را دنبال کند.

اینک سئوال‌های کلیدی که مطرح است عبارت است از:

آیا بالاخره ترامپ موفق خواهد شد ایران را وادار به عقب نشینی کند؟

به احتمال قوی، با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که در آبان ۱۳۹۹ برگزار خواهد شد ایران نرمشی از خود نشان نخواهد داد. منطقا حکومت ایران باید روی این مسئله حساب کند که اگر یک دموکرات روی کار بیاید آمریکا به برجام باز گردد و توافق به روال پیشین به حیات خود ادامه دهد. اما بلافاصله سه سئوال مطرح می شود.

اول، احتمال استیضاح و برکناری ترامپ چقدر است؟

موضوع پیچیده است و باید در مطلبی جداگانه مورد بحث قرار بگیرد. اینکه صرفا چون دموکرات ها اکثریت مجلس نمایندگان را در اختیار دارند و لذا قادر به استیضاح ترامپ هستند کلّ ماجرا نیست. دموکرات‌ها نیاز به مدارک بیشتری دارند و به نظر می‌رسد به همکاری کاخ سفید برای آزاد کردن اطلاعات احتیاج دارند. اما کاخ سفید صراحتا اعلام کرده که در این زمینه همکاری نخواهد کرد. در واقع قوه مجریه دارد از “امتیاز ویژه قوه مجریه” (Executive Privilege) استفاده می‌کند. آیا این سیاست کاخ سفید قابل تداوم است؟ در مورد ریچارد نیکسون که پیش از استیضاح مجبور به استعفا شد این حربه کار نکرد.با تمام این احوال، با آنکه ظرف دو سال گذشته بطور مداوم کم و بیش موضوع استیضاح ترامپ مطرح بوده ولی اکنون قضیه از هر زمان دیگر جدیتر به نظر می‌رسد. موضوعی که برملا شده این است که در یک گفتگوی تلفنی که بین دونالد ترامپ و ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین صورت گرفته، رئیس جمهور آمریکا سعی کرده از قدرت خود و فشار بر زلنسکی در جهت برملا کردن اَعمالی که ادعا می‌شود غیرقانونی است و توسط جو بایدن (نامزد احتمالی نهائی دموکرات‌ها) و پسرش در اوکراین صورت گرفته، استفاده کند. طبق قوانین آمریکا کاندیداهای ریاست جمهوری (در این مورد آقای ترامپ) حق استفاده از کمک‌های خارجی را در انتخابات ندارند.

در مجموع، نه تنها گروهی از ناظران بلکه بنگاه‌های شرط‌بندی در آمریکا شانس استیضاح و تصویب مجرمیت ترامپ را در مجلس نمایندگان بالای ۵۰ درصد می‌بینند. اگر چنین شود پس از آن مجلس سنا باید وارد عمل شده و ترامپ را محاکمه کند. برای برکناری او به دو سوم آراء سنا نیاز است، چیزی که با توجه به برتری جمهوری‌خواهان در سنا غیر‌محتمل به نظر می‌رسد اما غیرممکن نیست. بگذارید اینطور خلاصه کنیم که به احتمال قوی ترامپ برکنار نخواهد شد.

دوم، آیا در انتخابات سال آینده ترامپ پیروز خواهد شد و درد سر حکومت ایران ادامه خواهد یافت؟

تا اینجا نظر سنجی‌ها چندان به نفع ترامپ نیست. حتی برخی نظر سنجی‌ها (شبکه تلویزیونی ا بی سی و واشنگتن پست) نشان می‌دهد که ترامپ در برابر همه کاندیداهای مطرح دموکرات شکست خواهد خورد. این در حالی است که بلومبرگ اعلام می‌کند که بنگاه های شرط بندی شانس ترامپ را ۴۰ درصد (تا تاریخ ۱۷ اکتبر) می‌دانند. اما واقعیت این است که همه چیز، همانطور که اکثریت ناظران آمریکائی به آن اعتقاد دارند، بستگی به وضعیت اقتصاد دارد. اگر وضعیت اقتصادی به همین ترتیب باقی بماند و حتی نرخ بهره باز هم پائینتر بیاید و دسترسی مردم به پول ارزان بیشتر شود شانس پیروزی ترامپ بالاست. بر اساس این نظریه موسسه اعتباری مودیز پیروز انتخابات سال آینده آمریکا را دونالد ترامپ می‌داند.

سوم، جمهوری اسلامی در صورت انتخاب دوباره ترامپ چه خواهد کرد؟

یک نظریه این است که حکومت ایران به هیچ وجه زیر بار مذاکره و مماشات با ترامپ نخواهد رفت. و یا آن چنان که آقای حسن روحانی مطرح می‌کند ایران تحت تحریم مذاکره نخواهد کرد یا تحت تحریم مذاکره معنا ندارد. از قضا مذاکرات بین ایران و آمریکا در جریان رسیدن به توافق هسته‌ای (بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵) دقیقا زمانی صورت گرفت که اوباما حداکثر تحریم‌ها را اعمال کرده بود. ایران نه تنها تحت تحریم مذاکره کرد، نه تنها دست به نرمش قهرمانانه زد، بلکه توافقی را پذیرفت که در آن تقریبا تمامی خطوط قرمز ترسیم شده توسط آیت‌الله خامنه‌ای نقض شده بود. اما شاید یکی برجسته ترین موارد، مماشات با خروج آمریکا از برجام است در حالی که قرار بود اگر آمریکا از توافق خارج شود ایران آنرا آتش بزند.

خلاصه کلام، شعارهای جناح رادیکال در ایران به کنار، اولویت حفظ نظام است، هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم اینکه منافع و حفظ قدرت تصمیم‌گیران ایجاب می‌کند. آیت‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران استدلال می‌کرد “این یک تکلیف الهى است براى همه که اهمّ تکلیف‌هایى است که خدا دارد؛ یعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مى‏‌کند براى اسلام”. به عبارت دیگر اگر موجودیت نظام به خطر بیفتد رسیدن به یک توافق جدید دور از انتظار نخواهد بود.

اگر ترامپ بار دیگر انتخاب شود (که اگر وضعیت اقتصادی به همین منوال باقی بماند احتمال آن وجود دارد) سناریوهای دیگری هم برای فکر کردن وجود دارد. در صورتی که ایران تسلیم نشود و برنامه هسته‌ای‌اش را از سر بگیرد ترامپ چه خواهد کرد؟ اگر سیاست “فشار حداکثری” شکست بخورد آیا ترامپ راه برگشت دارد، می‌تواند ضربه پرستیژی حاصل از عقب‌نشینی را تحمل کند؟ اگر ماجرا به یک رویاروئی نظامی نزدیک شود، ترامپ که بطور راهبردی به دنبال خاتمه دادن به جنگ‌های آمریکاست چه خواهد کرد؟