جمعه , ۱۳ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » مرور روزنامه‌های چهارشنبه هشتم آبان ماه؛

مرور روزنامه‌های چهارشنبه هشتم آبان ماه؛

 

موج سواری ترامپ با مرگ بغدادی، تغییر جهت در بازار مسکن تهران، قفل دوباره بر خانه پدری، محمود حجتی در دوراهی ماندن و رفتن؟، تبعات استعفای نخست وزیر لبنان، سوءاستفاده گروه‌های تروریستی از ناآرامی‌ها در منطقه، آغاز وصول مالیات از ۳۰۰ هزار میلیاردر، فهرست بندی آنلاین اصلاح طلبان، ۸۳۱ میلیون دلار ایرانیان صرف خرید خانه در ترکیه، انتخابات و پول‌های کثیف و رفتار‌های تبلیغاتی آقای وزیر و مسئولیت‌های بر زمین مانده، از مواردی است که موضوع گزار‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز چهارشنبه هشتم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که موضوعات مرتبط با تحولات منطقه از جمله استعفای سعد حریری نخست وزیر لبنان در اثر فشار تظاهرکنندگان از یک سو و ناآرامی‌های عراق و واکنش‌ها به خبر کشته شدن البغدادی رهبر داعش در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.
واکنش‌های انتقادی به سخنان اخیر رئیس جمهور در مورد وعده معرفی مسببان به تعطیلی کشانده شدن کشور و نیز توقیف فیلم خانه پدری نیز در تعدادی از روزنامه‌های امروز موضوع نقد و تحلیل قرار گرفته است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

 

شباهت‌های مدیر آمدنیوز و مسعود رجوی از نگاه عباس عبدی
عباس عبدی طی یادداشتی که در شماره امروز چهارشنبه روزنامه اعتماد منتشر شده در مطلبی با عنوان آموزه‌های مدیر آمدنیوز نوشت: از بازداشت مدیر آمدنیوز چه درس‌هایی می‌توان گرفت؟ در این یادداشت می‌کوشم به چند مورد محدود آن اشاره کنم. هرچند درس‌های دیگر نیز هست. اولین نکته‌ای که برای هر ناظری جلب‌توجه می‌کرد، روند نزولی مخاطبان این کانال بود. نمودار تعداد اعضای این کانال و کانال جانشین آن، نشان می‌دهد که با یک شیب معنادار تعداد اعضای آن از ابتدای راه‌اندازی تا آبان ۱۳۹۶ افزایشی بوده است، ولی از آبان ۱۳۹۶ شروع به کاهش می‌کند و از حدود ۷۰۰ هزار به ۵۰۰ هزار می‌رسد. ولی در جریان حوادث دی‌ماه و طی مدت محدودی یک رشد صد درصدی را شاهدیم. با اجرای فیلترینگ نیز روند افزایشی اعضایش ادامه پیدا می‌کند، تا مهر ۱۳۹۷ که به حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار عضو می‌رسد. از مهر ۱۳۹۷ تا مهر ۱۳۹۸ دوباره روند کاهشی شده و به‌طور مستمر ادامه می‌یابد و در دو ماه آخر تابستان امسال این روند کاهشی شتاب بیشتری پیدا می‌کند و در نهایت تعداد اعضا به حدود نصف رقم سال گذشته می‌رسد.
شباهت‌های مدیر آمدنیوز و مسعود رجوی از نگاه عباس عبدی/مخالفان نمایش خشونت فیلم خانه پدری موافقان اعدام در ملاء عام؟! /پیشنهاد دوباره کیهان برای تسخیرسفارت آمریکا در عراق

اگر به این روند دقت کنیم، متوجه می‌شویم که هنگام کاهش تعداد اعضا، مدیریت کانال دست به اقدامی می‌زند تا جلوی کاهش را بگیرد. در سال ۱۳۹۶ و در جریان اتفاقات دی‌ماه ۱۳۹۶ با سوار شدن بر امواج آن حوادث که از سوی تندرو‌های داخلی آغاز شد، موفق می‌شود روند کاهشی را معکوس کند ولی در یک سال گذشته هیچ اقدام معمولی نتوانسته مانع از روند کاهشی تعداد اعضای آن شود و این به منزله حذف و مرگ این کانال تلقی می‌شد؛ لذا باید دست به یک اقدام و ابتکار می‌زد و این کار برای بقای آمدنیوز ضروری بود. ولی این اقدام بسیار احمقانه بود. اگر بخواهیم در گذشته تاریخی نمونه آن را بیابیم باید به عملیات مرصاد اشاره کرد که اتفاقا آن هم از عراق آغاز شده بود.

ارزیابی سازمان مجاهدین این بود که با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پذیرش آتش‌بس این سازمان به حاشیه خواهد رفت؛ لذا به ناچار باید دست به اقدامی می‌زدند؛ اقدامی که از نظر یک ناظر بیرونی بسیار احمقانه و عجیب بود. شاید عراق هم به نحوی در صدد خلاص شدن از دست مجاهدین بود و آنان را در رسیدن به این فهم یا نفهمی کمک کرد، همچنان که سازمان اطلاعات فرانسه احتمالا مشابه این نقش را در جریان آمدن مدیر آمدنیوز به عراق ایفا کرد.

بنابراین اشتباه مدیر آمدنیوز در آمدن به عراق فقط محصول سادگی یا حماقت نیست، بلکه ناشی از جبر موقعیتی و ساختاری است که در آن قرار گرفته بود. این افراد و گروه‌ها از ابتدا مسیر نادرستی را طی می‌کنند؛ مسیری که در انتهای آن وابستگی شدیدی به قدرت خارجی پیدا کرده و قدرت و اعتبارشان به حمایت بیگانگان گره می‌خورد و به مرحله‌ای می‌رسند که برای بقا باید دست به عملیات ریسکی و انتحاری بزنند. مشکل دوم نیز بی‌ارتباط با مساله اول نیست. آمدنیوز در تله و توری گرفتار شد که خودش آن را پهن کرده بود. کسی که اخبار فیک و جعلی منتشر می‌کند تا دیگران را فریب دهد، احتمالا کم‌کم خودش نیز به این‌گونه اخبار باور می‌کند و تحت‌تاثیر اخبار دروغ و نیز فریب‌های اطلاعاتی قرار گرفته و در دام خودساخته گرفتار می‌شود. چگونه ممکن است که یک نفر گمان کند یک شرکت مهم از طرف کشور‌های خارجی در عراق آماده است که با او قرارداد مهم همکاری علیه ایران بسته و از او حمایت کنند؟ و فقط هم در عراق حاضر به گفتگو و انعقاد قرارداد است! یا اینکه چگونه کسی در موقعیت سیاسی او به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند به دیدار آیت‌الله سیستانی برود یا… اصولا نفس اینکه یک نفر، چون او گمان کند که می‌تواند وارد عراق شود و تحت پیشرفته‌ترین تدابیر حفاظتی به مکان امنی برده شود و پول بگیرد و قرارداد امضا کند، جز ساده‌لوحی محض چیز دیگری تلقی نمی‌شود و این نیست مگر محصول باورمندی به اخبار جعلی. سومین نکته مهم این است که او ظاهرا فاقد مشاور بوده است. ممکن نیست که کسی با چند نفر مشورت کند و چنین تصمیم عجیبی را بگیرد. همان اتفاقی که در جریان رهبری مسعود رجوی در سازمان مجاهدین رخ داد و به مقام اولوهیت و بی‌نیاز از مشاور رسید. مدیر آمدنیوز احتمالا همچون رجوی، اطرافیانی نداشته که برایش کف بزنند؛ لذا به تنهایی به این نتیجه رسیده بود که در اوج فهم و شعور و کمالات قرار دارد و اراده‌گرایانه وارد سیاست می‌شود. این ساختار‌های رفتاری تبعات خاص خود را دارد چه برای مدیر آمدنیوز چه برای مجاهدین خلق!

پیشنهاد دوباره کیهان برای تسخیرسفارت آمریکا در عراق
حسین شریعتمداری طی یادداشتی در ستون «نکته» شماره امروز کیهان با اشاره به یادداشت اوایل آبان ماه خود که حاوی پیشنهادش برای تسخیر سفارت آمریکا در عراق توسط جوانان عراقی بود، نوشت: «حتی اگر هیچ شاهد و سندی از دخالت و توطئه‌چینی آمریکا و اسرائیل و سعودی‌ها و داعشی‌ها و بعثی‌ها در ناآرامی‌های اخیر عراق در دست نباشد -که به فراوانی در دست است- تنها یک نیم‌نگاه به شعار‌های انحرافی یاد شده کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که این توطئه از سوی ائتلاف شوم غربی، عبری و عربی تدارک شده و به صحنه آمده است».

در یادداشت مزبور با اشاره به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران که امام راحل ما از آن با عنوان «انقلاب دوم» یاد کردند، این نکته در قالب یک سؤال پیش کشیده شده بود که «باید از جوانان مؤمن و انقلابی عراق که در سال‌های اخیر با ازخودگذشتگی و ایثار ده‌ها حماسه بزرگ و مثال‌زدنی آفریده‌اند پرسید؛ چرا به حضور سفارت آمریکا در بغداد یعنی همان جاسوسخانه و کانون توطئه علیه ملت مظلوم عراق خاتمه نمی‌دهید؟! و این دُمل چرکین را از سرزمین مقدس خود حذف نمی‌کنید و بیرون نمی‌اندازید؟! تسخیر جاسوسخانه آمریکا و حذف این کانون توطئه برای ما در ایران اسلامی دستاورد‌های فراوانی داشته است. چرا باید جوانان انقلابی عراق میهن مقدس خود را از این دستاورد‌ها محروم کنند»؟
شباهت‌های مدیر آمدنیوز و مسعود رجوی از نگاه عباس عبدی/مخالفان نمایش خشونت فیلم خانه پدری موافقان اعدام در ملاء عام؟! /پیشنهاد دوباره کیهان برای تسخیرسفارت آمریکا در عراق
گفتنی است که حضرت امام (ره) درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دانشجویان تسخیر‌کننده (از طریق مرحوم حاج سید احمد آقا) پیغام داده بودند که به آن‌ها بگویید؛ «خوب جایی را گرفته‌اید، محکم نگه‌دارید.» و طی سخنانی خطاب به آنان می‌فرمایند: «اما قضیه اینجایی که شما اسمش را سفارتخانه می‌گذارید و ما اسمش را جاسوسخانه می‌گذاریم این قضیه را یک دسته‌ای از جوانان ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند محل جاسوسی است آنجا و سفارتخانه نیست. با اسم سفارتخانه محلی درست کرده‌اند برای جاسوسی و توطئه منطقه نه تنها توطئه برای ایران آن‌هایی هم که آنجا هستند خودشان جاسوس هستند».

امروزه تمامی اسناد و شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که فتنه اخیر در عراق از سوی سفارتخانه‌های آمریکا و عربستان مدیریت می‌شود بنابراین بدون کمترین تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که تسخیر این دو کانون فساد و فتنه، اولین و ضروری‌ترین گام برای مقابله با ناآرامی‌های اخیر عراق است و از توده‌های عظیم جوانان مؤمن و انقلابی عراق که سپاه حماسه‌آفرین حشد‌الشعبی یکی از نماد‌های آن است انتظار می‌رود که در انجام این مهم لحظه‌ای را هم از دست ندهند و آن بخش از مردم مظلوم عراق که با خواسته مشروع خود به میدان آمده‌اند را در میان توطئه‌گران غربی و عبری و عربی و اراذل و اوباش وحشی و خونریز داعشی و بعثی تنها نگذارند.

مخالفان نمایش خشونت فیلم خانه پدری موافقان اعدام در ملأ عام؟!
طیبه سیاوشی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به توقیف فیلم خانه پدری طی یادداشتی با عنوان از چرنوبیل تا خانه پدری؛ کتمان واقعیت! در روزنامه ایران نوشت: کسانی که از توقیف فیلم‌ها دفاع می‌کنند، باعث برانگیختنِ استقبالِ عمومی از فیلم‌های توقیفی در سال‌های اخیر شده‌اند. نبود قانون شفاف و صریح در حوزه کپی‌رایت و حق مؤلف و وجود سایت‌ها و فضا‌های مجازی در حوزه فیلم و سریال، باعث شده تا روند توقیف فیلم‌ها در خارج از ایران با داخل ایران کاملاً متفاوت باشد. چون در ایران، با توقیف یک فیلم، ده‌ها راهِ فرار به وجود می‌آید تا به توزیع غیرقانونی آن فیلم، تسریع ببخشد و در نتیجه توقیف فیلم با شکست مواجه خواهد شد. همان‌طور که توقیف باعث دیده نشدن فیلم‌های «مرگ یزدگرد»، «باشو، غریبه کوچک»، «حاجی واشنگتن»، «آفساید» و سنتوری و… نشد.

در نتیجه، اما اگر هدف از توقیف را جلوگیری از اکران عمومی یک فیلم بدانیم، در واقع توقیف فیلم در ایران، هیچ تأثیر منفی روی دیده شدن آن ندارد؛ بلکه چه‌بسا استقبال مضاعفی را به‌صورت غیرقانونی و با نادیده گرفتن حقوق عوامل فیلم در پی خواهد داشت. صدور پروانه و مجوز نمایش و پروانه ساخت و طی‌کردن تمامی مراحل قانونی که سرمایه‌های عظیم مادی و معنوی برای آن‌ها هزینه شده، با دستور توقیف یا توصیه‌ای خاص، همگی هدر خواهد رفت و در شرایطی که رهبری، ترویج ناامیدی در جامعه را «سم» تلقی می‌کنند، چنین رفتار‌هایی بیش از همه، سرمایه اجتماعی ما را تقلیل داده و یأس را در دل هنرمندان و علاقه‌مندان به هنر، خواهد افکند.
شباهت‌های مدیر آمدنیوز و مسعود رجوی از نگاه عباس عبدی/مخالفان نمایش خشونت فیلم خانه پدری موافقان اعدام در ملاء عام؟! /پیشنهاد دوباره کیهان برای تسخیرسفارت آمریکا در عراق
این اتفاق، در مورد «خانه پدری» نیز رخ خواهد داد اگر نگذاریم روایت‌های مختلف از خشونت علیه زنان در عرصه سینما، دیده و شنیده شود؛ بنابراین مخالفان که با سوءاستفاده از وابستگی به برخی از کانون‌های قدرت، از سازمان‌های دولتی و قضایی درخواست داشتند تا اکران عمومی این فیلم با توقف روبه‌رو شود، هدفی جز ایجاد یأس اجتماعی ندارند.

همچنین با بررسی ادعا‌های مخالفانِ نمایش عمومی فیلم، متوجه خواهیم شد که ادعای «سیاه‌نمایی» و «وجود صحنه‌های خشن»، چیزی فراتر از یک «دستاویز» برای توقیف فیلم نیست. چراکه مخالفان اکران این فیلم، از جرگه موافقانِ نمایش اعدام در ملأ عام بوده و تا همین چند سال پیش که حتی در پارک خانه هنرمندان، نمایش اعدام برپا می‌شد، هرگز نقدی از آنان در خصوص ترویج خشونت نشنیدیم! ثانیاً «سیاه‌نمایی»، کلیدواژه‌ای نیست که بتوان جنایت‌ها و خشونت‌های مندرج در فیلم را با آن کتمان و انکار کرد. چراکه ما، حتی امروز نیز با این خشونت‌ها طرف هستیم و حتی کارگردان این فیلم در مصاحبه‌ای می‌گوید ایده فیلمنامه را از قتل دختری در اهواز توسط پدر، برادر و عموهایش در دهه ۵۰ شمسی گرفته است؛ لذا دلیل اصلی جوسازی‌ها برای توقیف این فیلم، انکار وجودِ بخشی از جامعه است که همچنان به‌شدت متعصب باقی مانده و این تعصب، در لوای بهره‌گیری واژه‌هایی، چون آبرو، غیرت، ناموس و… بازتولید می‌شود. شاید جامعه شهرنشین امروز، موضوع فیلم مذکور را استثنایی تاریخی بداند، اما بسیاری از فعالان اجتماعی در نقاط محروم و خارج از مرکز، همچنان شاهد این اتفاقات در اکناف و اطراف خود بوده‌اند. همین چند روز پیش، یکی از فعالان اجتماعی، گزارشی از ازدواج اجباری دختری با پسرعمویش در یکی از شهر‌های جنوبی خبر داد. بعد از مخالفت دختر با این ازدواج و درحالی‌که از تدریس در مدرسه بازمی‌گشته، برادرش با شلیک گلوله جان او را می‌گیرد و با نبود شاکی، پرونده این دختر، به غمگین‌ترین و بی‌سروصداترین شکل ممکن بسته شده و همان‌طور که «خانه» برای «ملوک»، «قبرستان» می‌شود، «خیابان» نیز برای این دختر، فراتر از یک «قبرستان» نمودی پیدا نمی‌کند. درواقع، کتمان زنده به گوری مدرنِ دختران به بهانه «سیاه‌نمایی»، ناشی از ناآگاهی جامعه یا تلاش برای ناآگاهی جامعه است. «پنهان‌کاری» و «کتمانِ» واقعیت، یکی از قوی‌ترین ابزار‌های موجود برای استمرارِ خشونت خانگی و اجتماعی علیه زنان است؛ بنابراین تمسک به ایراداتی مانند زیر سؤال بردن نهاد خانواده و سیاه‌نمایی و ترویج خشونت، همگی دایر بر نوعی از پنهان‌کاری است. چراکه وجود و منفعتِ بخشی از گروه‌های اجتماعی، به این پنهان‌کاری گره خورده است.