X

مرور روزنامه‌های یکشنبه ۲۸ مهرماه؛ دروغ پردازیهای کیهان و جوان کنتور ندارد!!

شکست دوباره جانسون از نمایندگان، نگاه دوگانه تندرو‌ها به صندوق رأی، سیگار در صدر جذب سرمایه خارجی! لبنان همچنان در آتش اعتراض، شگفتی تلفن همراه ایرانی در راه است؟ وحشت عوامل ضدانقلاب با دستگیری روح الله زم، داد والدین از کتاب‌های کمک آموزشی، فرصت چهارماهه به یران برای تعیین تکلیف پالرمو و CFT، اصل ۱۱۳ و شورای نگهبان و تظاهرات ده‌ها هزار مخالف اجرای برگزیت در انگلیس، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز یکشنبه ۲۸ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور بیش از سه میلیون زائر ایرانی در کربلا، فرصت چهار ماهه FATF به ایران برای تعیین تکلیف پالرمو و CFT، اوضاع لبنان و حضور اعتراضی مردم در شهر‌های مختلف این کشور به همراه پیام سیدحسن نصرالله به دولت و گروه‌های سیاسی لبنان از خطوط برجسته خبری در صفحات نخست روزنامه‌های امروز محسوب می‌شود.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و گزارش‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛

نصرالله؛ سیاستمدار معیار
فرید مدرسی، روزنامه‌نگار طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران منتشر شده با تیتر نصرالله؛ سیاستمدار معیار نوشت: سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله دیروز در میانه آتش اعتراضات در لبنان گوشه‌نشین نشد و بار مسئولیت حکمرانی حزب‌الله در قدرت را بر دوش کشید، با فرافکنی، معترضان را به‌ قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای متهم نکرد و به امنیتی‌ها و پلیس نگفت تا با راهپیمایی‌کنندگان برخورد خشن کنند. مهار نرم اعتراضات را بر سرکوب سخت ترجیح داد؛ نه به‌ خاطر اینکه در دولت نیست و نه به‌ خاطر اینکه تاکتیک تعامل با سیاستمداران را برگزیده. آنچه مایه این گونه سیاست‌ورزی شده که او دقیقاً می‌داند که در کف جامعه لبنان چه می‌گذرد و پی‌برده «سرکوب» ممکن است، امروز لبنان را آرام کند، اما زلزله‌ای می‌شود در فردا و آوار می‌شود بر همه و‌تر و خشک را می‌سوزاند. حسن نصرالله رهبر و بزرگ‌سیاستمدار شیعیان لبنان، قدرتی برآمده از بطن تک‌تک شیعیان و حتی غیرشیعیان دارد که اینان بخش اعظم معترضان را تشکیل می‌دهند و از وضعیت اقتصادی می‌نالند و جانشان به لب رسیده. پس نمی‌تواند به آنان پشت کند و همچون دیگر سیاستمداران لبنانی که به دیگر قدرت‌ها و منابع ثروت وصلند، صدای معترضان را نشنیده بگیرد. بلکه او در سخنرانی دیروز خود می‌شود؛ «صدای معترضان». اینگونه است که این سیاستمدار ارشد لبنانی با تیزبینی، ریزبینی و دقیق و آگاهانه با تیزهوشی بر پنج محور در سخنرانی‌اش تأکید کرد؛

اول اینکه باید گفت: «اعتراض‌های مردم کاملاً خودجوش و مردمی بود و هیچ بیگانه و سفارتی در سازماندهی آن‌ها دخیل نبود و کاملاً صادقانه است. متأسفانه عادت داریم همیشه بگوییم عناصر خارجی دخیل هستند.»
دوم مسئولیت‌ناپذیری حاکمان در بروز معضلات اقتصادی را غیرملی، غیرانسانی و غیراخلاقی دانست و دولت را به مسئولیت‌پذیری دعوت کرد.


سوم خواستار ارائه راهکار جدید توسط دولت برای حل بحران اقتصادی شد؛ هم از دولت حمایت کرد و هم آن را بازخواست کرد و به نقد فرافکنی‌های آنان پرداخت.
چهارم از نیرو‌های امنیتی خواست که با آرامش با معترضان برخورد کنند و خود را کنترل کنند و سرکوب را برنتابید.
پنجم تنها به توصیه و ارائه پیشنهاد بسنده نکرد، بلکه گفت: اگر دولت و پارلمان مشکلات را حل نکنند، تظاهرات حزب‌الله لبنان حتمی است و معادلات سیاسی لبنان را تغییر می‌دهیم.

این مدل سیاست‌ورزی نصرالله همسانی استراتژیک با خطبه اخیر آیت‌الله سیستانی در عراق دارد. مرجعیت عالی نجف اگرچه سیاستمدار نیست، اما به روشنی مبانی‌ای نهفته در خطبه‌اش بود که می‌توانست و می‌تواند مبنای دولت و احزاب عراقی قرار گیرد. آیت‌الله هم بر حق اعتراض عراقی‌ها پای فشرده بود و برخورد خشونت‌آمیز را نکوهش کرده و برای چندمین بار بر حل معضلات اقتصادی و برخورد با فساد سیاستمداران پای فشرد. گویی دیروز نصرالله پیش از عراقی‌ها آن را به کار بست؛ نه در عراق، بلکه در لبنان. حال باید دید که نصرالله در لبنان و سیستانی در عراق؛ یکی در مقام سیاستمداری ارشد و دیگری در جایگاه مرجعیت اعلای شیعیان می‌توانند دیگران را به مسیر مطلوب خویش راهنمایی کنند و بحران را از این دوقلوی نزدیک به ایران دور کنند یا سیاستمداران به راه کنونی خود ادامه می‌دهند و برابر مردم خسته از فقر و فساد می‌ایستند و سرکوب می‌کنند. کار برای آیت‌الله در نجف و سید در بیروت سخت است؛ باید کاری کنند کارستان که تنها در ید آنان نیست و گره‌های کوری میانه راه زده شده است.

به تحصیل ثروت از محل تورم پایان دهیم
هادی غلامحسینی در بخشی از یادداشتی که با عنوان به تحصیل ثروت از محل تورم پایان دهیم، در شماره امروز جوان منتشر شده است، نوشت: در ایران معمولاً تورم عمومی به مراتب از تورم‌های بخشی برخی از کالا‌های قرار گرفته در ذیل شاخه‌هایی، چون مواد خوراکی، ساختمان، صنعت و معدن و… پایین‌تر است و همین تفاوت نرخ تورم عمومی با تورم‌های بخشی فرصتی خلق می‌کند تا عده‌ای با سرمایه‌گذاری مستقیم روی کالا‌هایی که تورمشان از تورم عمومی بالاتر است یا خرید سهام شرکت‌هایی که در کار تولید کالا‌های مذکور می‌باشند، دارایی‌شان رشد کند. برخی از سرمایه‌گذاران در جامعه که بر اساس بررسی و تحلیل یا برخورداری از رانت اطلاعاتی متوجه اختلاف تورم کالا‌ها با تورم عمومی می‌شوند، می‌توانند به واسطه تبدیل نقدینگی به کالا‌هایی که تورمشان از تورم عمومی به مراتب بیشتر است، هم نقدینگی خود را در برابر تورم عمومی حفظ کنند و هم اینکه تحصیل درآمد و سود کنند.

توضیح فوق از این جهت ارائه شد که بگوییم در اقتصاد‌هایی، چون ایران که قیمت کالا و خدمات از ناحیه تورم پیوسته در نوسان است، اخذ تسهیلات بانکی آنهم با سودی تقریباً معادل تورم عمومی تقریباً یک رانت برای اشخاصی به شمار می‌رود که از رانت اطلاعاتی تفاوت تورم کالا‌ها با تورم عمومی اطلاع دارند.

در این میان از آنجایی که اقتصاد ایران دولتی و عمومی است و نرخ‌گذاری کالا و خدمات عموماً توسط دستگاه‌های دولتی، چون وزارتخانه‌ها انجام می‌گیرد، نشت اطلاعات در رابطه با آینده قیمت کالا‌ها امری طبیعی خواهد بود که این نیز خود رانت اطلاعاتی پولساز ایجاد می‌کند و عده‌ای از طریق فروش اطلاعاتی از این دست یا سرمایه‌گذاری مستقیم روی کالا‌هایی با تورم تند‌تر از تورم عمومی یا خرید سهام شرکت‌هایی که بهای محصولاتشان تورم‌های تندی را تجربه خواهد کرد، به ثروت‌های افسانه‌ای دست پیدا می‌کنند. حال به دلیل آنکه در ایران مالیات بر مجموع دارایی و مجموع درآمد اشخاص و عایدی سرمایه و دارایی وجود ندارد، زمینه‌ای ایجاد می‌شود تا عده‌ای صرفاً به دلیل هرج و مرج در ساختمان قیمت کالا و خدمات به سود‌های کلان دست پیدا کنند و گاهی در صورت بدهی معوق به بانک‌ها بدهی خود را تا جایی که ممکن است به بانک بر نمی‌گردانند، زیرا می‌دانند که در یک بازه زمانی مشخص چقدر می‌توانند از سرمایه شخصی و بدهی خود به بانک درآمد ایجاد کنند.

از سوی دیگر نابسامانی در ساختمان قیمت کالا‌ها و خدمات در اقتصاد کشور‌ها اگر زیادی به طول بینجامد، گفته می‌شود که عده‌ای از محل هرج و مرج در حوزه قیمت‌ها بدون زحمت سود‌های کلانی را به جیب می‌زنند و این سود‌ها منابعی را پدید می‌آورد تا در جهت تداوم نابسامانی و هرج و مرج در نظام قیمتگذاری کالا و خدمات سرمایه‌گذاری شود.

تورم بهانه مناسبی است تا قیمت‌ها به شکل متواتر در اقتصاد تغییر کنند و این تغییر قیمت‌ها اگر چه به دلیل رشد هزینه‌ها عده‌ای را فقیر می‌کند، اما در مقابل برای عده‌ای سود‌های کلانی پدید می‌آورد، در این بین، کالا‌های کلیدی و مرجعی در اقتصاد وجود دارند که با تغییر آن‌ها قیمت هزاران کالا در بازار‌های مختلف دچار تغییر می‌شود مثلاً کافی است قیمت ارز، انرژی، نرخ سود، بهای جهانی کالاها، تعرفه، مالیات و عوارض تغییر کند تا به دنبال این رویداد‌ها قیمت بسیاری از کالا‌ها به شکل دومینو‌وار دچار تغییرات می‌شود.

در پایان امید می‌رود از طرفی زمینه‌های ایجاد تورم در اقتصاد ایران شناسایی شود و از بین برود تا عده‌ای تحصیل درآمد از محل سرمایه‌گذاری روی تورم را کنار بگذارند و از طرف دیگر، هدایت تسهیلات به بخش‌های مولد و باز‌ستانی مطالبات معوق بانکی به شکل جدی در دستور کار بانک‌ها قرار گیرد تا هم تولید واقعی تقویت شود و هم اینکه منابع معوق بانکی از ریل دلالی و سفته‌بازی و تحصیل درآمد از محل تورم‌های عمومی و تورم‌های بخشی خارج شود، همچنین شفافیت در نرخ گذاری کالا و خدمات و انتشار فرمول‌های نرخ‌گذاری در دستور نهاد‌های قیمتگذار قرار گیرد تا مردم از فرمول نرخ‌گذاری‌ها مطلع شوند و دست آخر نیز مالیات بر مجموع درآمد و دارایی و عایدی دارایی و سرمایه نیز به شکل جدی در اقتصاد پیاده‌سازی شود تا ثروت‌اندوزی از محل تورم و ایجاد فقر برای فاقدان دارایی و درآمد در جامعه پایان یابد.

 

افزایش چشمگیر زائرین اربعین نشانه چیست؟

روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان جاماندگان نوشت: شاید سؤال روشن‌تر این باشد که افزایش چشمگیر و جهشی پرداختن به ظواهر در سال‌های اخیر آیا توانسته میزان پای‌بندی مردم به ویژه نسل جدید به محتوای دین و تعالیم اهل‌بیت بویژه مکتب امام حسین علیه‌السلام را افزایش دهد؟

باید اعتراف کرد که پیدا کردن پاسخ دقیق این سوال کار آسانی نیست و به بررسی‌ها و آمارگیری‌های گسترده‌ای نیاز دارد. بااینحال، در این واقعیت نمی‌توان تردید کرد که مشاهدات میدانی مرتبط با معاشرت‌ها، رفت و آمدها، اظهارنظرها، رویداد‌های اجتماعی و عملکرد‌ها می‌توانند پاسخی کلی، که تا حدود زیادی مقرون به صحت و قطعیت هستند، به سوال بسیار مهم ما بدهند.
میزان طلاق در جامعه ما که هر روز در حال بیشتر شدن است، مفاسد اقتصادی که روزافزون است، ناهنجاری‌های اجتماعی، اعتیاد، دزدی، سیر صعودی پرونده‌های ورودی به دادگاه‌ها و گسترش بداخلاقی‌ها و اختلافات می‌توانند وضعیت امروز جامعه ما را نشان بدهند. این‌ها نشانه‌های خوبی نیستند و به روشنی نشان می‌دهند جامعه ما از نظر اعتقادی و ایمانی دچار یک بیماری خطرناک است.

اگر به بزرگان ما گزارش داده می‌شود که به دلیل شرکت این تعداد افراد در این مراسم و فلان دعا و فلان گردهمائی، اوضاع بسیار خوبست و همه چیز به طرف بهتر شدن به پیش می‌رود، درخواست صاحب این قلم اینست که بزرگان، به این گزارش‌ها اعتماد نکنند و به این نکته بسیار مهم توجه نمایند که مجموع این افراد فقط به زیر ۵ درصد جمعیّت کشور می‌رسند. قطعاً اعمال و رفتار و افکار ۵ درصد یک جامعه را نمی‌توان به کل آن جامعه تعمیم داد. اینهم قطعی است که نمی‌توان ۹۵ درصد دیگر را در مقابل این ۵ درصد دانست، ولی با توجه به این دو واقعیت، می‌توان به این نتیجه رسید که برای دریافتن درست آنچه زیر پوست جامعه ما وجود دارد، به بررسی‌های عمیقی نیاز است و نباید به ظواهر تکیه کرد.

به هیچ وجه نباید به جامعه، با عینک بدبینی نگاه کرد کما اینکه عینک خوشبینی نیز کسی را به واقعیات جامعه نمی‌رساند. رشد فوق‌العاده ناهنجاری‌های اجتماعی که به نمونه‌هائی از آن اشاره کرده‌ایم، باید همه را به ویژه مسئولان نظام را به واقع‌بینی رهنمون شود. واقعیت اینست که مسئولان ما در تمام بخش‌های دولتی و حکومتی «جاماندگان» از تحولات اجتماعی جامعه امروز خودمان هستند و باید فکری به حال جاماندگی خودشان بکنند و به این سوال اساسی پاسخ بدهند که چرا نتوانسته‌اند حیات طیبه انسانی را آنطور که در شان نظام جمهوری اسلامی است تحقق ببخشند