رد تماس ترامپ توسط روحانی، زورآزمایی بیسابقه پولهای سرگردان در بازار بورس، هزارتوی قاچاق موبایل، آمادگی ایران و عربستان برای مذاکره، نخست وزیر عراق میانجی صلح تهران – ریاض، سرانجام نماینده پرحاشیه پایداری در برابر سرقت از منزلش، موافقت رئیس قوه قضائیه با بازدید از زندان زنان، سایه فروپاشی بر سر دولت جانسون، نیمه تاریک اقتصاد ایران و یارانههای پنهان، ظلم آشکار از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه نهم مهرماه در حالی چاپ شدند و بر روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که پیغام عربستان به ایران و ترجیح ولیعهد سعودی به دیپلماسی در مقایسه با جنگ برای حل مشکلات در کنار مواردی همچون رد تماس ترامپ توسط روحانی، تلاشهای عادل عبدالمهدی در کاهش تنش میان تهران-ریاض و عقب نشینی لفظی ریاض در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حکمرانی خوب ضد فساد
کمالالدین پیرموذن در سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان حکمرانی خوب ضد فساد نوشت: برای احیای تمدن بزرگ ایران اسلامی و پیشرفت خردمندانه و موفقیت آمیز برنامههای اصلاحی ملت و اقتصاد و اقتدار و امنیت کشور، راهی جز شکستن مرزهای خودی و غیرخودی و اعمال قدرتهای سیاسی، اداری و اقتصادی سالم براساس قانون، اثربخشی و پاسخگویی که منظور اساسی حکمرانی خوب با دین باوری است نمانده است.
شاه کلید توسعه کشور در فراهم ساختن شرایط و نهادهای مردمی است که دولت با بهرهگیری از نیروهای عظیم افکار عمومی از عهده انجام وظایف حاکمیتی و پشتیبانی خود راسا برآید و بتواند زمینه ساز رشد بازار، صنعت، تولید ثروت و هدایت آن به نفع همه ایرانیان و تامین آزادیهای اساسی همه شهروندان آن و نیز شکوفایی و بلوغ فکری عالمانه اقشار جامعه ما باشد.
جامعه ایرانی بایستی با بهرهگیری از علوم و تجارب ملل پیشرفته و پیشینه باشکوه فرهنگی خود بیش از پیش ساختار دموکراتیک و مردمسالاری دینی بخود بگیرد و انرژی و سرمایه عظیم اجتماعی آن، در اثر توجه فراوان و چشمگیر به حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی و توزیع بهتر و عادلانه و سالم همه امکانات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی کشور در بین همه هموطنان عزیز به ویژه در میان مناطق و اقوام غیور در خدمت مدیریت کشور قرار گیرد تا بتوان در دنیا نیز، ایران جایگاه واقعی با عظمت خویش را دریابد.
حکمرانی خوب علوی با نبود فساد در همه زمینههای اساسی آن مترادف است، در صورت تحقق حکمرانی خوب بر مبنای سیره علوی، جایی برای اختلاسگران و مفسدین اقتصادی و مالی و همچنین برای کسانی که در تشکیلات دولتی و بانکی و سه قوا و … آنان را پرورش میدهند تا خود به نان و نوایی نجومی برسند وجود ندارد.
بیتوجهی به حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی، وجود سیاستهای اقتصادی بد و رانت، غیررقابتی ویژهخواریها، چارچوب حقوقی و مقررات ضعیف و نبود شایستهسالاری، مهمترین عوامل تشدید فساد و تضعیف حکمرانی هستند.
پرواضح است نهادینه کردن حکمرانی علوی مردمسالار، در این مقطع که کشور بعلل متعدد ضریب اعتماد اجتماعی خود را با سوء عملکرد و کوتاهی بسیاری از صاحب منصبان و تخلفات مالی نجومی آقازادهها به حداقل رسانده است، بسیار دشوار و یک فرآیند بلندمدت بوده و مستلزم اصلاح، نوسازی و پاسخگویی همه ارکان حکومت است و ماهیتا زمانبر هم هستند.
امام علی (ع) بر مردم و برخورداری حکومت از پشتوانه مردمی اعتقاد دارد و جوهره اصلی نظریه حکمرانی خوب که تاثیر رابطه حکمرانان با شهروندان بر سطح توسعه و رفاه جامعه است به وسیله آموزههای دینی ما تایید میشود. پاسخگویی و شفافیت ساختار قدرت و اعطای نقش بیشتر به تمامی شهروندان و مقتدر و متمکن ساختن عموم ملت و مبارزه و جلوگیری از فساد از شالودههای حکمرانی خوب است.
در هزاره سوم، مشارکت همه شهروندان یک ملت، از اقدامات اساسی در توسعه آن کشور است و مشارکت واقعی مستلزم این است که صدای اقوام و فریاد جوانان و فقرا و حاشیه نشینان به مراکز تصمیم گیری رسانده و چارهسازی شود.
هدف اصلی حکمرانی خوب علوی به حداکثر رساندن بهزیستی عمومی و توسعه پایدار اساسی، رفاه عموم شهروندان و تامین حقوق اساسی آنان جلوگیری و مبارزه با فساد و گسترش دایره نهادهای انتخاباتی و خود انتخابات است. همچنین احترام به اصول مردمسالاری دینی است که صدا و حق انتخاب مردم را گسترش داده و پاسخگویی حاکمیت را افزایش میدهد، چرا که تنها راه پایداری نظامها در همراهی کامل ارکان حکومت با مردم است.
توقف یا استمرار دیپلماسی؟
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان توقف یا استمرار دیپلماسی، نوشت: تحولات یمن، انتخابات افغانستان، بالا گرفتن اختلافات میان دموکراتها و دولت ترامپ و نیز ناآرامی در هیئت حاکمه بریتانیا، چنین نمایانده است که گویی پرونده تنش روابط ایران و آمریکا فعلاً از کانون توجهات بیرون رفته است. کاسته شدن از درجه اهمیت مسئله ایران و آمریکا و بالتبع آن برجام، بیشتر مربوط به سرخوردگیهایی است که در پی نتایج حضور روسای جمهور ایران و آمریکا در نشست سالانه مجمع عمومی حاصل شد و نتوانست اتفاق تازهای را دراینباره رقم زند.
دور شدن موضوع ایران و آمریکا از کانون توجه رسانههای جهان را میتوان از دو منظر بررسی کرد؛ اینکه ترجیح همه طرفها پرهیز از جنجالهای خبری و حاشیههای آن برای اقدامهای دیپلماتیک موثر در سکوت است. یا توقف در نقطه بلاتکلیفی که سبب شده اروپا و بهویژه فرانسه نیز دست از تلاشها برداشته و منتظر رخدادهایی باشند که ممکن است در آینده نه چندان دور، پرونده برجام را در چارچوب تنش روابط ایران و آمریکا به کانون توجهات و گمانهها در صفحات نخست رسانههای جهان بازگرداند.
آنچه بدیهی است اینکه فرایند تحولات مربوط به برجام و تنش روابط ایران و آمریکا به روال گذشته ادامه دارد؛ با این تغییر که اکنون اعضای اروپایی گروه ۱+۴ نزدیکی بیشتری به مواضع دولت ترامپ از خود نشان دادهاند. بیانیه مشترک رهبران فرانسه، آلمان و بریتانیا درباره حملات به آرامکو و متهم کردن ایران در دست داشتن این حادثه، همچنین هشدار به تهران برای گام بعدی این کشور در کاهش تعهدات برجامی خود و سرانجام لزوم گفتگو درباره برنامه موشکی ایران، به نگاه انتقادی تهران به اروپا عمق و گستره بیشتری بخشیده است. اکنون تهران، مواضع آمریکا و اروپا را در یکسو تفسیر و تحلیل میکند. به نظر میرسد هرگونه واکنش عملی اروپائیان به گام بعدی تهران در کاهش تعهدات برجامی خود بستگی دارد. تهران اعلام کرده که با سرخوردگی از وعدههای اروپائیان در تامین خسارتهای ناشی از خروج دولت آمریکا از برجام، به اجبار گام چهارم خود را در کاهش تعهداتش طی هفتههای آینده برمیدارد. به این ترتیب، یکی از دلایل خروج اهمیت خبری موضوع ایران، بسا صبر و انتظاری است که همه ناظران برای اتفاقهای بعدی پیشه کردهاند.
نشست مجمع عمومی سازمان ملل اگرچه همراه با برخی لفاظیها و اتهامزنیهای متقابل از سوی همه طرفهای مربوط به پرونده برجام بود، اما نکته برجسته در آن پرهیز از تنش با شدت بالا بود. به عبارت دیگر، همه طرفها ضمن حفظ نمایش اقتدار، بهگونهای سخن گفتند که به اصطلاح کج کنند، اما نریزند. همین مهم میتواند این گمان را تقویت کند که در بحران جاری دیپلماسی هنوز ابتکار عمل را در اختیار دارد. به بیان دیگر، انگیزه و تمایل به حل سیاسی بحران جاری بیش از هر رویکرد دیگری است، اما اراده برای انجام آن مطابق با منافع هریک از طرفها شکل نگرفته است. دیپلماسی تنها با لحاظ منافع متقابل موثر خواهد بود. شاید کاهش برجستگی خبری مرتبط به برجام و آینده آن به این مهم مربوط باشد.
همه تناقضهای بن سلمان
سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی با عنوان همه تناقضهای بن سلمان در روزنامه ایران نوشت: با نگاهی به روند تحولات منطقه و بویژه عربستان بسادگی میتوان مشاهده کرد، تناقضهای موجود در گفتار و عملکرد سران رژیم قبیلهای عربستان روز به روز بیشتر و آشکارتر میشود.
تناقض نخست در قتلی صورت گرفت که درست یک سال پیش انجام شد. هنوز در اذهان مردم جهان خاطره خبرنگاری به نام جمال خاشقجی ثبت است که در عملی دهشتبار در کنسولگری عربستان در استانبول، به قتل رسید و مثله شد. پس از این قتل تمام توان رژیم آل سعود بر آن بود که این قتل را به دیگران منتسب کند. آنها به همین منظور برخی افراد غیر مسئول در این رژیم را خاطی معرفی کردند و تلاش کردند با هزینههای بسیار سنگین مسئولیت این قتل را از سر خود باز کنند و موضوع این قتل را به فراموشی بسپارند. اما اکنون پس از گذشت یک سال و پیگیریهای بدون وقفه روزنامهنگارانی که نمیتوانستند این قتل را فراموش کنند، محمد بن سلمان قتل او را به گردن گرفته است.
مشابه این تناقض را در رفتار و عملکرد سران عربستان بویژه محمد بن سلمان در قبال مسأله یمن میتوان مشاهده کرد. ۵ سال پیش محمد بن سلمان با اختیارات فراوانی که در ساختار رژیم آل سلمان دارد و در کنار ولیعهدی ملک سلمان به عنوان وزیر دفاع عربستان نیز مشغول فعالیت است، با این قول که طومار جریان جنبش استقلالخواه یمن را طی یک ماه در هم میپیچد، جنگ علیه مردم بیدفاع یمن را آغاز کرد. او در این راستا مرتکب اقدامات غیر معمول، غیر مستدل و غیر انسانی علیه مردم یمن شد و شرایطی را فراهم آورد که امروز حدود ۱۲ میلیون نفر از مردم یمن آواره شده و ۱۰ میلیون نفر از آنان با گرسنگی مطلق دست و پنجه نرم میکنند.
همچنین ۷۰۰ هزار کودک زیر ۱۰ سال در این کشور به دلیل بمبارانهای کور ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان جان خود را از دست دادهاند. این بمبارانها علاوه بر کشتار مردم بیدفاع همچنین موجب تخریب زیرساختها در کشور یمن شدهاست. با این حال بر مبنای تناقضهایی که حکومت عربستان به آنها گرفتار است، شاهد آن هستیم که یمن تبدیل به باتلاقی برای سران ریاض شده است.
برخوردهای محمد بن سلمان با همه جریانات منطقهای و بینالمللی، بسیار بدوی و غیر مستدل است و به نظر میرسد وی با وجود مراودات فراوانی که با غربیها اعم از اروپاییان و امریکاییها – که تأکید فراوانی بر اصول حقوق بشری دارند – داشته، اصول انسانی را در سیاست داخلی کشور خود نیز لحاظ نمیکند. او از یک طرف به مردمش قول رفاه، آسایش، آرامش و توسعه همه جانبه میدهد و از طرف دیگر بدون توجه به این وعدهها کشور را با جنگی که به راه انداخته به سمت کسری بودجهای کم سابقه میبرد. او همچنین از یک طرف شعار آزادی و حقوق ویژه برای زنان را سر میدهد و از طرف دیگر مراکزی را در استان الشرقیه با خاک یکسان میکند. از طرفی سیاست خرید بیرویه سلاح را دنبال میکند و از طرف دیگر پدافند هوایی لازم برای حفاظت از تأسیسات آرامکو را ندارد. از یک طرف ادعای توسعه یافتگی دارد و از سوی دیگر به خاک یمن تجاوز میکند و هزاران کشته بر جای میگذارد. دیدگاههای او همچنین باعث بروز شکافهایی بین او و روحانیون عربستان شدهاست و بخش قابل توجه روحانیون وهابی با سیستم ضددینی و سکولار محمد بن سلمان مخالفت میکنند، اما او بدون توجه به این مخالفتها به دلیل فرهنگ غربی حاکم بر تفکراتش به دنبال برگزاری جشنهای مختلف و گشایش مراکز فساد شبانه است.
از همین روی، در جمع بندی نهایی باید گفت، شرایط موجود در عربستان بسیار شکننده به نظر میرسد و بن سلمان باعث شده جایگاه عربستان به عنوان کشوری که در دهههای گذشته جایگاه ویژهای در جهان اسلام داشت، تنزل یابد. طوری که حتی همپیمانان او در ائتلاف عربی ضد یمن در حال دور شدن از آن هستند.