جمعه , ۱۳ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » فرهنگ » دستگاه های امنیتی در چهارچوب دوایر “فرق و ادیان” مار هایی در آستین پرورده اند که امروز تبدیل به اژدهای کفر و اختاپوس شرک شده است!

دستگاه های امنیتی در چهارچوب دوایر “فرق و ادیان” مار هایی در آستین پرورده اند که امروز تبدیل به اژدهای کفر و اختاپوس شرک شده است!

فرعون پروری “اداره فرق و ادیان” ننگ آور است!

هموطنان یکپارچه میبینند که “اداره فرق و ادیان” بلاوقفه “فرعون پروری” میکند، و از خود میپرسند پس چرا در برابر این شرک عریان مقامات عالیه نظام سکوت اختیار کرده اند و دیده را نادیده می انگارند!

مگر فرعون چه گفت که مورد لعنت خداوند و فرشتگان و ارواح طیبه قرار گرفت؟ آیا جز آن که  به شهادت آیه بیست و چهارم سوره نازعات لاف “الوهیت” زد و مردم مصر را به کرنش نسبت به خود دعوت کرد؟

مگر فرعون نگفت انا ربکم الاعلی/ من خدای برتر شما هستم؟

آیا جز آن است که امروز همین نفیر مشرکانه را  بلندگوهای بدصدای اداره فرق و ادیان در بوق کرده اند و دعوی “فرعون خدایی” میکنند.

مستند ما برای آنچه بیان میکنیم رجزخوانیهای مشرکانه بلاوقفه “خبرگزاری ضدصوفیه” است که محفل خاص شیطان پرستهای ضدتوحیدی شده است! این شیطان پرستها از چنان حاشیه امنیتی برخوردارند که هر اراجیف مشرکانه ای که میخواهند با صدای بلند میگویند و با حروف درشت خزعبلاتشان را تیتر میکنند و از خداوند و خلق خداوند شرم و حیا ندارند.

آیا جزآن است که این مشرکان در چرخه استدراجی لافزنی و گزافه گویی صفات و خصوصیات خدای یکتا را فرعون وار به خود وصله میزنند تا در اذهان مردم به صورت فرعون قرن بیست و یکم ظهور کنند؟

در غفلت مطلق مسئولان حکومتی، شیطان پرستهای دژخیم – که مانند مارهای سمّی و زهرپاش، در دوایر مختلف “اداره اطلاعات، بخش فرق و ادیان” نفوذ  و جا خوش کرده اند- به تازگی، برای تهدید اقشار مختلف جامعه بخصوص دراویش یکتاپرست خود را خدا میخوانند و خداگونه مدعی اند که از رگ گردن به مردم در هرجا که هستند نزدیکترند و ظاهر و باطن و سّر و علن افراد برآنها عیان و غیرپوشیده است.

شیطان پرستهای دژخیم لافزنان و مغرورانه و مستکبرانه مینویسند: “وقتی بیان میکنیم ما از رگ گردن به دراویش مدرن نزدیکتر هستیم! دقیقاً از چه چیزی صحبت میکنیم”!

نحن اقرب الیه من حبل الورید/ سوره “ق”- آیه 16

در قرآن مجید آیه هایی دردست است که بر اساس آن خداوند نزدیکی خودرا به جان انسان تبیین میفرماید. قرآن در آیه بیست و چهار سوره انفال میفرماید والله یحول بین المرء و قلبه. یعنی خداوند یکتا بین فرد و قلب او حضور دارد و این در امتداد آن نکته است که در سوره احزاب آیه چهارم میفرماید مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ هیچ آدمیزاده ای نیست که خداوند دو قلب در جوف سینه اش قرار داده باشد. از جانب دیگر از قلب دو رشته اصلی خون  را به مغز  سایر جوارح جسم میبرد و می آورد. رگی که خون را به مغز و جوارح پمپاژ میکند “شریان” و شاهرگی که خون را از مغز و جوارج به قلب بازمیگرداند “ورید” نام دارد. مرکز تفکر و تعقل و تخیل و تصور و تصدیق و حافظه “مغز ” یا به تعبیر قرآن “لبّ”  میباشد. براساس قرآن مجید آن کسانی که در آیات خداوند تامل و تعمق میکنند “اولواالباب” خوانده میشوند زیرا “لُبّ/ مغز” حود را برای درک راز آفرینش بکار میگیرند. بر اساس منطق قرآن “لُبّ/مغز” هدیه گرانبهایی  است که در اختیار “نفخه الهی یعنی روح” قرار گرفته تا هر فردی بتواند با استفاده از ظرفیت اعجاب انگیز آن به ادراکات حسی، فراحسی، عقلی برای کسب “شناخت”  نسبت به اسرار  خلقت”خود” و  خلقت کائنات بپردازد. چنانکه آیه صدونودویک از سوره آل عمران درباره “ذکر و فکر” میفرماید  الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ . پس هر فردی برای تفکر در کار کائنات و مداقه در آثار خلقت خداوند نیاز به “لُبّ / مغز” دارد، و مغز برای فعالیتهایش نیازمند قلب است تا فعالیتهای حیاتی او را از هرجهت تامین کند، و چرخه خونرسانی را در تجدید نگاه دارد. رگی که خون را از مغز به قلب باز می آورد یعنی ورید یکی از دو شاهرگ رابط میان مغز و قلب است.  خون میان مغز و قلب، در حوزه و حیطه ای سیلان دارد که به فرموده قرآن در آیه فوق الذکر (والله یحول بین المرء و قلبه) آکنده ازحضور حق تعالی است.

به دیگر بیان خدا از خود فرد به خودش نزدیکتر است و بر قلب و مغز و کلیه جوارح و اعضای او اشراف حضوری جامع دارد. به این دلیل است که میفرماید: “وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حبل الورید” یعنی ما افراد جنس انسان را آفریده ایم و میدانیم که هر فردی چگونه در درون خودش وسوسه میشود و “ما” ( آفریدگار جهان و انسان) از شاهرگی که خون مغز اورا به قلبش میرساند به او نزدیکتریم. یعنی نه فقط به اعمال و رفتار او اشراف و آگاهی داریم بلکه به هرگونه تلاطم هورمونی در غدد آندوکرین و مغز قدیمی او (پالئوکورتکس) – مرکز غرایز حیاتی- او مُشرِِفیم و نیز بر  جدلی که در ژرفنای روان و در کُنه ضمیرش  جریان دارد واقف هستیم. (در اندرون من خسته دل ندانم کیست – که من خموشم و او در فغان و در غوغا است). پس احاطه و اشراف خداوند، ناشی از حضوری جامع و غیرجسمانی است. حکماء متأله استغراق مخلوق در خالق را به احاطه آب بر کلیه اجزاء پنبه یا پارچه ای که در درون آب غوطه میخورد و آب از درون و بیرون بطور کامل برآن احاطه دارد تمثیل نموده اند. این اشراف فراگیر در سوره واقعه به این ترتیب تبیین شده است: “وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ” / ما به هر فردی (در حالت نزع و در هرحالتی) از شما که او را احطه کرده اید نزدیکتریم، ولی شما این نزدیکی را نمیبینید. عده ای را درنظر بگیرید که در اطراف بستر فردی در حال نزع جمع شده و اورا احاطه کرده اند. آیه میفرماید که خداوند به این فرد از همه حاضران در آن محل نزدیکتر است اما به چشم نمی آید.

تفرعن و بیان جمله های مشرکانه و کفرآمیز

حالا واژگونی کار روزگار را بنگریم که جوجه لافزنان اداره های اطلاعات و توابع دایره فرق و ادیان به سبب حاشیه امنی که دارند  دعوی میکنند که  آنها هستند که از رگ گردن به افراد نزدیکترند؟! این جمله که مکررا در “خبرگزاری ضدصوفیه” تکرار میشود بیش از دو مفهوم نمیتواند داشته باشد:

یا این جوجه های پرغرور و منیت خودشان را در ردیف خداوند میشمارند که این عین شرک است، و یا خود را بجای خداوند میگذارند که این عین کفر است.

این بدان میماند که این افراد مدعی شوند که آیه های قرآن که در مورد حضور خداوند از درون و بیرون نسبت به هرفردی و هر ذره ای بیان شده، شأن نزولش درباره آنها است و آنها همان خداوند هستند که باید اورا شناخت و پرستید. این چیزی جز تفرعن نیست. چنان که به گواهی آیه سی و هشت سوره قصص ” وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرِي” فرعون نیز گفت ای مردم من جز خودم خدایی دیگری برای شما سراغ ندارم.

هیهات بر این اژدهایی که در آستین اداره فرق و ادیان پرورانده شده و با سمّ زهرآگین خود ریشه های درخت ایمان و اعتقاد دینی را در دلهای ایرانیان و مسلمانان و شیعیان میسوزاند و خاکستر میکند!