جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » سخن روز مطبوعات!

سخن روز مطبوعات!

سرمقاله روزنامه ها

بر ماست که هرچه در توان داریم در همچنان زنده نگاه داشتن «نهضت بیداری» حسین(ع) بکوشیم. هر وجدان بیدار و انسان عزت طلبی که به حقیقت حسین(ع) و خدای حسین(ع) باور دارد

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

به راهبرد رهبری برگردید

محمد ایمانی در روزنامه کیهان نوشت:

موضوع رهبری (leadership)، جایگاه ویژه‌ای در مباحث سیاست جهانی پیدا کرده است. ضرورت رهبری برای تعیین راهبردها و انسجام‌بخشی توانمندی‌ها، تبدیل به مطالبه‌ای مهم در کشورها و سیاست بین‌المللی شده است. خیلی از سیاستمداران امنیتی، درباره این خلأ بزرگ اظهار نگرانی می‌کنند. ما اما به برکت انقلاب اسلامی، از مزیّت رهبری بهره‌مند هستیم؛ هر چند که مع‌الاسف «حکمت متعالیه» ولایت فقیه، آن چنانکه باید فهمیده نشده و مورد اهتمام و التزام کافی قرار نگرفته است.

مواجهه جمهوری اسلامی با راهبرد جبهه صهیونیسم مسیحی در چند دهه اخیر، به یک نتیجه راهبردی انجامیده است: پیروزی و پیشروی جبهه مقاومت در عین دفاع مشروع، و هزیمت و عقب‌نشینی جبهه مقابل، با وجود تعدی و تهاجم. فرآیند دامنه‌دار برجام و پسابرجام را باید در همین متن (context) تحلیل و بررسی کرد که آیا آنچه دولت و وزارت خارجه، به‌ویژه در 16 ماه گذشته و هفته‌های اخیر انجام داده‌اند، منطبق با موقعیت جبهه خودی بوده یا نه؟ راهبرد حکیمانه امام خمینی و امام خامنه‌ای، موجب زوال رهبری و راهبرد در جبهه قدرتمند غرب شد؛ امپراتوری بزرگی که توانسته بود رقیب قدرتمندی مثل شوروی را از پیش پا بردارد، اما در برابر محور مقاومت اسلامی، دچار سلسله شکست‌ها شده؛ و بنابراین برای نفوذ و استحاله راهبرد اسلامی- انقلابی طراحی کرده است.

1- از آمریکا تا انگلیس و اسرائیل و حتی فرانسه، شاهد گسیختگی‌های سیاسی-  اجتماعی گسترده هستیم. اما از انگلیس و فرانسه مهم‌تر، وضعیت آمریکا و اسرائیل به‌عنوان پیشانی رهبری جبهه صهیونیسم مسیحی است که جنگ جهانی چهارم و سوم (مستقیم و نیابتی) را برای غرب آسیا طراحی کردند. شکست در این دو جنگ، به بحران دستاورد دامن زد و سپس باور زوال رهبری و راهبرد را در واشنگتن و تل‌آویو فراگیر کرد. آمریکا از اوج فروپاشاندن شوروی و بلوک شرق، ادعای کدخدایی جهان و تغییر نقشه خاورمیانه جدید، به حضیض شکست در سلسله جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه – و به یک معنا لبنان و غزه و یمن-  افتاد و 7 هزار میلیارد دلار خسارت دید. کار چنان گره خورده که «ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ 25 بهمن 95 به روزنامه ایندپندنت گفت: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. همه‌پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و انتخاب ترامپ، اتحادیه اروپا، سازمان ملل‌ و ناتو را در وضعیت متزلزلی قرار داده… دولت فعلی آمریکا ممکن است به منزله کاتالیزور [سرعت‌دهنده فعل و انفعالات] در این روند عمل کند».

2-  ایشینگر ادامه می‌دهد «در دوره جدید، بازیگران غیرغربی امور بین‌المللی را شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی‌ در پاسخ به درگیری‌ سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار کرد و زمینه را برای پرکردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم نمود». همان زمان، موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به روزنامه «دی ولت» گفت «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی‌شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا بی‌ثبات ‌شده است». چند روز بعد، آقای ظریف گفت «جهان وارد مرحله پساغربی شده است». اما مشی دولت و وزارت خارجه غالباً، خلاف این واقعیت بوده است.

3- آریل شارون نخست‌وزیر اسرائیل، سال 2001 ادعا کرد کار فلسطینی‌ها را 100 روزه تمام می‌کند. صهیونیست‌ها، قصاب صبرا و شتیلا را که 3500 فلسطینی را قتل‌عام کرده بود، بولدوزر می‌خواندند اما همین جنایتکار مجبور شد تابستان 2005 دستور عقب‌نشینی از غزه را صادر کند. شارون در سخنرانی تلویزیونی گفت «عقب‌نشینی از غزه، اقدامی دردناک اما اجتناب‌ناپذیر برای تامین آینده اسرائیل است. ما نمی‌توانیم برای همیشه غزه را نگاه داریم». صهیونیست‌ها پس از عقب‌نشینی از جنوب لبنان و نوار غزه، همه جنگ‌ها را با سرشکستگی پشت‌سر گذاشته‌اند و این در حالی است که پنجمین ارتش قدرتمند دنیا معرفی می‌شدند.

4- آنچه از اسرائیل در دهه گذشته زائل شد، قابل جبران نبود. علت کدام است؟ قدرتمندی و حکمت رهبری جبهه مقاومت، و فقدان رهبری و راهبرد در هیئت حاکمه اسرائیل. گزارش کمیته وینوگراد (کمیته اطلاعاتی-  قضایی بررسی علل شکست اسرائیل در جنگ 2006) خاطرنشان می‌کند: «رهبری سیاسی در جنگ 33روزه، دچار بحران و سردرگمی ‌بود. [ضمن مسکوت گذاشتن نقش شیمون پرز رئیس رژیم،] نخست‌وزیر، مسئول اصلی شکست است. با وجود اعلام طراحی 4ماهه، این جنگ فاقد طرح مشخص و راهکارهای جایگزین بوده است. تناسبی میان سناریوها و آنچه در عمل در جریان بود، وجود نداشت. ارتش بدون برنامه و با سردرگمی‌ رفتار کرد و در برابر حملات موشکی حزب‌الله ناتوان بود. تصمیم استراتژیک و دکترینی برای خروج از جنگ وجود نداشت. این جنگ، اشتباهی وحشتناک و ناکامی‌خطرناک بود. ما شکاف‌های خطرناک در بالاترین سطوح هرم سیاسی و نظامی را مشاهده کردیم». همچنین پس از شکست اسرائیل در جنگ 22 روزه غزه، روزنامه ‌هاآرتص نوشت «مشکل ما فقط نخست‌وزیر نیست؛ ما نمی‌دانیم چگونه جنگ‌های خود را پایان ببریم و دستاورد تعبیر کنیم تا به شکست تفسیر نشود. دستاورد 60 ساله ما با این جنگ از بین رفت».

5- پس از بیان این مقدمه فشرده درباره ضعف و سردرگمی‌ دشمن، و صرف نظر از گذشته برجام، می‌توان گفت آنچه دولت و وزارت خارجه در 16 ماه اخیر (پس از ابطال برجام توسط آمریکا و لغو عملی تعهدات توسط اروپا) انجام داده‌اند، با جایگاه اقتدار جمهوری اسلامی و راهبردی که رهبر انقلاب به‌ویژه در دوره اخیر ‌ترسیم کرده‌اند، مطابقت ندارد؛ چه در ارسال پالس بی‌هنگام به ترامپ که او را گستاخ‌تر کرد و چه در اعتماد به اروپا به‌ویژه پلیس بد مذاکرات برجام (فرانسه). به اقتضای عقل و تجربه، مسیر فعلی وزارت خارجه، غیرحکیمانه و اشتباه است. در این‌باره تصریحات راهبردی وجود دارد که رفتارها را قابل ارزیابی می‌کند.

6- رهبر انقلاب، تیر ماه ۹۷ در دیدار هیئت دولت فرمودند: «کار را در محدوده‌ مقدورات کشور با جدیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام… نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا می‌خواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او می‌گوید خارج می‌شوم، ما همین ‌طور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شده‌ایم دیگر، مردم را ما شرطی کرده‌ایم. حالا هم «بسته‌ اروپایی»؛ مردم را درباره‌ بسته‌ اروپایی شرطی نکنید. البتّه اروپایی‌ها مجبورند، ناچارند، چشمشان چهارتا! بایستی بگویند چگونه خواهند توانست از منافع ما دفاع کنند. امّا این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید. ما مقدوراتی در کشور داریم؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است… در روزنامه خواندم ترامپ گفته که می‌خواستم به ‌ترزا مِی سفارش کنم راجع به سخت‌گیری نسبت به ایران، او به من سفارش کرد درباره‌ سختگیری راجع به ایران. آن وقت تلفن می‌زند به آقای دکتر روحانی و اظهار ارادت و اخلاص هم به ایشان می‌کند. اینها را بایستی با این چشم نگاه کرد».

7- ایشان همچنین فروردین ۹۸ تأکید کردند «نمی‌توانیم به غربی‌ها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیّه‌ برجام، وظیفه‌ اروپایی‌ها چه بود؟ این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، می‌گفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریم‌ها به‌طور کلّی برداشته بشود؛ با بهانه‌های مختلف نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید می‌کنند که «مبادا از برجام خارج بشوید»، عملاًً از برجام خارج شده‌اند؛ یعنی حتّی تحریم‌های جدیدی را به‌وجود آورده‌اند. از اینها می‌شود توقّع داشت؟ این کانال مالی‌ای هم که مدام گفته می‌شود به شوخی شبیه‌تر است؛ البتّه شوخی تلخی است. این هیچ معنی‌ای ندارد؛ آن چیزی که وظیفه‌ آنهاست با آنچه دارند مطرح می‌کنند زمین تا آسمان فرق می‌کند. در آخرین مسئله‌، باز اروپایی‌ها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، خیانت کردند. از اینها توقّع نمی‌شود داشت؛ هیچ توقّعی نمی‌شود داشت».

8- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 25 تیر امسال، در تحلیل رفتار مستکبرانه دشمن فرمودند: «آفت بزرگ دولت‌های غربی، تکبر آنها است. اگر دولتِ مقابل آنها دولت ضعیفی باشد، این تکبر کار خود را می‌کند. اما اگر کشوری باشد که واقعیت آنها را دید و شناخت و ایستاد،‌ آنها زمین می‌خورند. الان در قضایای بین ما و اروپایی‌ها، علت اینکه مشکلات باقی می‌ماند،‌ تکبر آنهاست». به شهادت روند طی شده می‌توان گفت دولت و وزارت خارجه، حتی اگر بر خط قرمزهای حداقلی خود هم که مذاکره‌ناپذیری برجام یکی از آنهاست، می‌ماندند و مقتدرانه مواجه می‌شدند، با شوخی تلخ دشمن روبه‌رو نمی‌شدند. آیا کسی باور می‌کند اروپایی‌ها که هفت ماه وعده دادند اما حاضر نشدند 4 میلیون یورو اعتبار برای اینستکس اختصاص دهند، اعتبار 15 میلیارد دلاری کنار می‌گذارند؟ یا اینکه می‌خواهند دولت ما را چند ماه دیگر سر بدوانند و اعتبار تهدید او را با عمل نکردنش به ضرب‌الاجل گام سوم مخدوش کنند؟! آیا می‌شود روی فرانسه که به تعهدات خود عمل نکرد و علنا می‌گوید پلیس بد مذاکرات برجام بوده، حساب باز کرد؟ یا به دولتی در آمریکا اعتماد کرد که وزیر خارجه‌اش اذعان کرد «زمانی که رئیس ‌CIA بودم، دروغ می‌گفتیم و تقلب و دزدی هم می‌کردیم. اینها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است»؟! آیا با عقلِ دیوانه مذاکره مواجه هستیم که هم مذاکره با آمریکا را دیوانگی می‌خواند و هم می‌گوید «هرگز فرصت مذاکره و ملاقات با آمریکا را از دست نخواهیم داد»؟!

۹-تنازل از مفاد حداقلی برجام، خودزنی دیپلماتیک است. امکان صادرات نفت نه با اجازه گرفتن از آمریکا بلکه با هزینه‌دار کردن کارشکنی طرف مقابل ممکن است. نظیر کاری که با انگلیس کردیم. خرید و فروش امن نفت برای همه و ناامنی و محدودیت برای همه. ادبیات آقای ظریف در گفت‌وگو با نشریات اروپایی که حتی مطالبه حقوق ایران در برجام را هم منتفی می‌کند، زیبنده دولت نیست: «تنها چیزی که می‌خواهیم، فروش نفت و دریافت پول آن است» و «اروپا خود را به یازده نکته متعهد کرده. این‌ها شامل سرمایه‌گذاری‌ها، هواپیمایی غیرنظامی، حمل‌ونقل و بازگشت شرکت‌های اروپایی است. ما هیچ یک از اینها را به‌عنوان پیش‌شرطی برای اجرای کامل تعهدات خود درخواست نمی‌کنیم. تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم. ارز ما 75 درصد ارزش خود را از دست داده. اروپا تنها خود را به بیانیه‌ای که از برجام حمایت می‌کند محدود کرده، اما اینجا انسان‌ها شغل و درآمد خود را از دست می‌دهند». آیا بعد از این ادبیات منفعل، جای مقاومت و مذاکره هم باقی می‌ماند؟ (و حال آنکه توافق منعقد شده، جای چانه‌زنی هم ندارد).

۱۰- چاره چیست؟ کنار گذاشتن انفعال، رفتار قاطع متقابل، و باور به اقتدار بی‌بدیل جمهوری اسلامی در منطقه، چنانکه رهبری درباره گستاخی انگلیس فرمودند و عملیاتی شد: «انگلیس خبیث دزدی دریایی می‌کند و کِشتی ما را می‌دزدد؛ جنایت می‌کنند و شکل قانونی به آن می‌دهند. جمهوری اسلامی و عناصر مؤمن نظام، این خباثت‌ها را بی‌جواب نمی‌گذارند». از لحاظ انباشت عبرت‌ها و تجربه‌ها و نصایح مستند رهبری و کارشناسان، حجت بر دولت تمام است. اگر مذاکرات اخیر با فرانسه (بخوانید آمریکا) موجب کلاهبرداری دوباره دشمن شد، برای بی‌خبرترین عوام هم مسموع نخواهد بود که کسانی فرافکنی کنند و سوء‌رفتار خود را پای عالی‌ترین مقام نظام بنویسند.

بودجه‌ریزی و توسعه پایدار استان‌ها

 داوود دانش جعفری در روزنامه ایران نوشت:

رئیس سازمان برنامه و بودجه از تفویض اختیارات بیشتری به استان‌ها در بودجه سال آتی خبر داده و عنوان کرده است که به استان‌های کشور در حوزه حصول درآمدها و هزینه‌ها و همچنین تأمین منابع استانی و ملی اختیارات بیشتری اعطا خواهد شد.

بازنگری در بودجه استانی همواره یکی از اهداف برنامه‌های کلان کشور بوده است. بدین معنا که استان‌ها بتوانند درآمد بیشتری کسب کرده و از محل این درآمد بتوانند طرح‌های توسعه استانی را اجرا کنند. برآیند کلی این اتفاق مثبت ارزیابی می‌شود، چرا که می‌تواند منجر به تسریع در روند توسعه استان‌ها شود. ذکر این نکته ضروری است که این رویکرد در بودجه‌ریزی بدان معنا نیست که استان‌ها نمی‌توانند از منابع ملی برخوردار باشند، بلکه استان‌ها علاوه بر این‌که از منابع ملی بهره‌مند می‌شوند می‌بایست نسبت به کشف منابع جدید در استان خود اقدام کنند. به گونه‌ای که منایع جدید در اختیار شورای برنامه‌ریزی استان قرار بگیرد تا مسئولان محلی و استاندار که عضو این شورا هستند، بتوانند درباره نیازمندی‌های استان تصمیم‌گیری کنند. این اقدام فی نفسه خوب و پسندیده است، اما تحقق آن با چالش‌هایی هم همراه است.

یکی از مشکلات عمده در اجرای این طرح این است که بسیاری از شرکت‌های استانی در تهران ثبت شده‌اند، به همین علت درآمد مالیاتی حاصل از فعالیت این شرکت‌ها در اختیار استان قرار نمی‌گیرد که لازم است راهکاری برای رفع این مشکل لحاظ شود.چالش بعدی این است که حدود 75 تا 85 درصد درآمد مالیاتی کشور از فعالیت اقتصادی 7 کلانشهر کشور حاصل می‌شود این بدان معناست که اقتصاد در شهرهای خاصی متمرکز است و به تبع آن اهم درآمدهای مالیاتی هم از این مناطق حاصل می‌شود. حال برای آن‌که درآمد استانی مفهوم خود را پیدا کند باید کاری کنیم که فعالیت اقتصادی در کل کشور توزیع عادلانه‌ای داشته باشد. برای تحقق این مهم باید با درنظر گرفتن بحث‌های آمایش سرزمینی، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های هر منطقه و استان کشف و شکوفا شود و مورد استفاده قرار بگیرد تا از محل فعالیت اقتصادی جدید درآمدهای جدید هم برای استان به دست آید.

چالش بعدی به این موضوع اختصاص دارد که بسیاری از استان‌ها درآمدهایی دارند که در زمره درآمد ملی تعریف می‌شود که به نوعی باز هم باعث تمرکز بودجه می‌شود.اینجا ضرورت دارد که سازمان برنامه و بودجه با مطالعات گسترده درآمدهای ملی را محدود به اقلام ویژه‌ای کند تا به این حد گسترده نباشد. در این شرایط است که می‌توان امیدوار بود بازنگری در بودجه استانی محقق شود. همچنین ذکر این نکته واجب است که درحین اجرای طرح بازنگری در بودجه استانی، استان‌های کم برخوردار از منابع درآمدهای ملی بهره‌مند شوند. اجرای این طرح در بلند مدت منجر به گسترش فعالیت‌های اقتصادی استان شده و سپس منابع درآمدی جدید و پایدار برای استان محقق می‌شود.در واقع این موضوع بدان معناست که 15 تا 25 درصد از استان‌هایی که درآمد مالیاتی کمتری دارند قطعاً فعالیت اقتصادی کمتری هم داشته‌اند یا برخی فعالیت شان در بخش کشاورزی متمرکز بوده که این بخش معاف از مالیات است.

در یک جمع بندی نهایی می‌توان اضافه کرد که نگاه به اجرای این طرح نباید محدود به شرایط فعلی باشد که دولت در تأمین بودجه با مشکلاتی مواجه است، بلکه این اقدام مثبت باید با یک چشم‌انداز بلند مدت با هدف ایجاد انگیزه درآمدزایی در استان اجرا و پیگیری شود. دوباره باید تأکید کرد که این اقدام مثبت است اما برای آن‌که استان‌ها مواهب آن را درک کنند، لازم است زیرساخت‌ها به گونه‌ای فراهم شود که بتوانند منابع جدیدی برای خودشان خلق کنند. لازمه تحقق این مهم آن است که یک طرح توسعه استانی و منطقه‌ای با پیوست تأمین منابع درآمدی تهیه شود که بدون شک منجر به شکوفایی اقتصادی خواهد شد.

چرا نذر امام حسین(ع)؟!

کورش شجاعی در روزنامه خراسان نوشت:

اگر پرچم عزت طلبی و آزادگی هنوز در دست برخی در اهتزاز است، اگر خون غیرت و مروت و جوانمردی در رگ های انسان های غیور و آزاده در جریان است، اگر روحیه ایثار و فداکاری همچنان جزء وجود حق باوران حق یاور است، اگر فریاد ظلم ستیزی و مبارزه با ظالمان هنوز طنین انداز است، اگر شرف و تن به ذلت ندادن همچنان اصلی ترین نشانه انسانیت است، اگر دین و ایمان و آیین اسلام ناب محمدی از پس قرن ها فراز و فرود هنوز ملجأ امید و آمال خداباوران حق طلب است، اگر چراغ هدایت بشر به سوی سعادت و کمال واقعی هنوز روشن و کشتی نجات انسان در اقیانوس پرتلاطم و مواج جهان همچنان در حال حرکت به سوی ساحل امن و رضایت الهی است، بی تردید و بی گمان نقش امام حسین(ع) و یاران اندک اما به غایت خداباور و به یقین رسیده اش در روشنایی و تشخیص حق از باطل و پیمایش طریق عزت و سعادت انسان همچنان بی بدیل و بی نظیر است و چون امام حسین(ع)، این بزرگ قافله سالار عشق و ایمان، این احیاگر اکمل ادیان، این اسوه، الگو و اسطوره واقعی آزادگی و عزت دینداری، این تجلی غیرت الهی در پیش چشم جهانیان، این فرزند پیغمبر آخر الزمان، این دردانه هستی و پور گران قدر علی مرتضی و زهرای مرضیه، تمام هستی خود، فرزندان، برادران و یارانش را نثار مانایی و جاودانگی دین حق و سنت و آیین محمدی و احیای آزادگی و نجات انسانیت از ذلت کرد.

بر ماست که هرچه در توان داریم در همچنان زنده نگاه داشتن «نهضت بیداری» حسین(ع) بکوشیم. هر وجدان بیدار و انسان عزت طلبی که به حقیقت حسین(ع) و خدای حسین(ع) باور دارد، با ندایی که از عمق جان و فطرت پاک به گوش جانش می رسد، دوست می دارد و بلکه بر خود فرض می داند که به اندازه وسع و توان و ظرفیت و قابلیت خود گامی در جهت زنده نگاه داشتن نهضت حسینی، آن قیام خدایی و سراسر ایمان و اخلاص و آزادگی بردارد برای قیامی الهی، سرنوشت ساز و تاریخی و بی مثل و مانند که تداوم رسالت انبیا و ولایت و امامت را تا ظهور منجی عالم وجود، برای هدایت و سعادت انسان رقم زد و چون به فرمایش رسول اعظم، حسین(ع) چراغ هدایت است و کشتی نجات، و نه این چراغ خاموش شدنی است و نه این کشتی شکستنی، پس هر طالب فیضی، هر حق طلبی، هر عزت مداری، هر عاشق وصالی و هر آرزومند چنگ زدن به ریسمان الهی و سوار شدن بر کشتی نجاتی که ناخدایش حسین(ع) و مقصدش عرش و رضوان الهی است، می کوشد کاری کند تا در زمره تلاشگران در مسیر زنده نگاه داشتن نام حسین(ع) و نهضت بیداری آن بزرگوار باشد. عده ای قلم متبرک می کنند به نام حسین(ع) و می نویسند از حسین و قیام خدایی اش، عده ای گفت و زبان و دهان معطر می کنند به نام و یاد فرزند رسول خدا، آن سبط اصغری که پیامبر درباره اش فرموده: «حسین منی و انا من حسین»، عده ای شعر و مرثیه می سرایند و می خوانند برای حضرت سیدالشهدا، عده ای برای این یکی از پنج تن آل عبا و یکی از خمسه بار یافته به «کساء» هر چه دارند در طبق اخلاص می گذارند، از عشق و وفا و اظهار ارادت پس از هر صلاة، عده ای با عشق حسین(ع)، عزیزانشان را به وقت نیاز گاه به میدان دفاع از کیان دین و میهن و گاه به میدان دفاع از حرم اهل بیت(ع) می فرستند و کیست که نداند عزت و استقلال امروز وطن مدیون جانفشانی های فرزندان رشید ایران محب اهل بیت است و کیست که نداند در این زمان کور شدن چشم فتنه و داعشیان خونخوار به دست موالیان و محبان اهل بیت رقم خورده است.

آری، عده ای نیز خیمه عزا به پا می کنند و مردمان در آن جا از خدا و رسول و قرآن و اهل بیت و قیام کربلا می شنوند، از حق، از باطل، از تشخیص حق از باطل، از ایثار، جوانمردی، آزادگی، حق طلبی و امر به معروف و نهی از منکر و … در این خیمه ها، مساجد، حسینیه ها و تکایا نه فقط از شمر و یزید و ابن زیاد و… سال 61 ، بلکه باید از شمر و یزید این عصر و زمانه نقاب برداری شود چرا که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و …

پس نذر برای حسین(ع)، نذر برای زنده نگاه داشتن عزت و آزادگی و حق طلبی و انسانیت انسان و به سعادت رساندن نوع بشر است، نذری که حتما دستگیری از مستمندان، گره گشایی از کار مردمان، خیرخواهی و مدد  رسانی، عاطفه و مهربانی، انسان دوستی و رعایت حقوق دیگران، ایثار و فداکاری، وفای به عهد و امانتداری و البته اخلاص لازمه و ضرورتی انکارناپذیر است.

 لزوم استفاده از تمام ظرفیت‌های دیپلماسی

یوسف مولایی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

از آنجا که بزرگترین مشکل روابط بین‌الملل کشورمان، نحوه تنظیم مناسبات سیاسی‌مان با آمریکا است، بقیه مسائل فرعی است. چون وزن آمریکا در روابط بین‌الملل آنقدر زیاد است و آنقدر این کشور اهمیت دارد که نمی‌توانیم بدون تنظیم یک مناسبات یا تعاملاتی که هم منافع ملی را تامین کند و در عین حال تنشی ایجاد نکند به نیازها و مشکلات کشورمان پاسخ دهیم.

چون آمریکا در رابطه با برجام موضعی اتخاذ کرده و بر سر این موضع هم ایستاده و به نوعی ما را به عکس العمل واداشته است. یعنی این آمریکا است که پیشاپیش حرکت می‌کند، مسائلی را مطرح می‌کند، موضعی را اتخاذ می‌کند و ما برای تنظیم سیاست‌هایمان تحت تاثیر این مواضع قرار می‌گیریم.

بنابراین اگر در ایران این معضل به درستی دیده نشود و برایش یک راهکار درازمدت تعیین نشود، ما همیشه دچار نوسانات در روابط هستیم، تنش هم وجود دارد و تلاش‌های ایران و دیپلماسی ایران هم به رغم اینکه صادقانه ادامه دارد ولی دستاورد مورد انتظار را معمولا کسب نمی‌کند. پس یک مسأله اساسی وجود دارد که نسبت به آن باید یک تصمیم شجاعانه، مسئولانه و درازمدت اتخاذ کنیم.

در داخل ایران هم چون به آن صورت هنوز سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های حزبی نهادینه نشده و جا نیفتاده، صداهایی که وجود دارد معمولا در مخالفت با دولت و سیاست خارجی است. و چون در قالب یک جریان سیاسی مشخص، منسجم، با برنامه و شفاف نیست بیشتر به عنوان یک گروه فشار عمل می‌کند تا یک جریان انتقادی سازنده. از طرف دیگر سیاست‌های خارجی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این دو جریان از بیرون، آمریکا مخصوصا جریان افراطی در سیاست آمریکا و در داخل هم جریانی که تاثیرگذار است ولی خیلی شفاف حرکت نمی‌کند و معمولا راهکار ندارد و برای راهکارها هم مانع ایجاد می‌کند، باعث می‌شود که روند باثبات رو به جلو در سیاست خارجی و تنظیم مناسبات بین‌المللی نداشته باشیم و این تحرکاتی هم که می‌بینیم، نشان می‌دهد دستگاه دیپلماسی و دولت تلاش‌هایی کرده که بعضا مثبت بوده و می‌توانسته به نتیجه بهتری برسد ولی تحت تاثیری که در رابطه با آمریکا هنوز به یک جمع بندی به عنوان یک سیاست منسجم نرسیدیم و صداهایی هم که در داخل هست، صداهایی هست که معمولا بیشتر مانع ایجاد می‌کند و بیشتر در مسیر سلبی است تا ایجابی، حرکت‌هایی که از سوی دستگاه دیپلماسی شروع می‌شود تا به نقطه‌ای می‌رسد یکباره جریانی از داخل و خارج می‌رسد تا او را از مسیر حرکتش خارج کند.

در هر صورت این تحرکات نشان می‌دهد که دستگاه دیپلماسی ما توانسته با یک کشور بزرگ و تاثیرگذار اروپایی که در سیاست بین‌الملل هم تاثیرگذار است مثل فرانسه تا حدی با همراهی با سیاست‌های ایران در مقابل آمریکا متقاعد کند اما چون در داخل حمایت قاطعی وجود ندارد و بعضا صداها در مسیر ایجاد مانع است تا تقویت سیاست‌ها لذا به مشکلاتی برمی‌خوریم و حرکت کند می‌شود در حالی که سیاست‌های جهانی به تصمیمات لحظه‌ای و آنی نیاز دارد.

پیشران‌ها و پسران‌ها در الگوی مقاومت فعال

عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:

۲۷ مردادماه وزیر کشور در نشست معاونان استاندارها با اشاره به کاهش اعتراضات اجتماعی در سال جاری یادآور شد که باوجود افزایش نارضایتی مردم، میزان تجمعات اعتراضی در سال جاری ۳۸ درصد کاهش‌یافته است. عبدالرضا رحمانی فضلی با تأکید بر اینکه حدود ۸۰ درصد مطالبات مردم در حوزه اقتصادی است، علت این پدیده مهم سیاسی اجتماعی را درک شرایط کشور توسط مردم و حمایت آن‌ها از نظام دانسته و یادآور می‌شود که حامیان اصلی نظام هم مردم هستند. مردم کامل فضای کشور را درک کرده و از نظام حمایت می‌کنند.

ایستادگی و مقاومت و همراهی مردم با نظام اسلامی، اگرچه در طول ۴۰ سال پس از انقلاب اسلامی همواره به‌عنوان نیروی محرکه و پیشران حرکت دستگاه‌های کشور در مواجهه با تهدیدات افشارهای دشمنان در عرصه‌های مختلف انتظامی، امنیتی و نظامی و اقتصادی بوده است، اما آنچه شرایط کنونی کشور را با گذشته متفاوت می‌کند صراحت دشمنان در اعمال بی‌نظیرترین فشارها و تحریم‌های اقتصادی تا حد قطع نان مردم و باهدف به تسلیم کشاندن مردم ایران و شکست روحیه مقاومت آنهاست که البته به‌رغم تصور دشمن ایستادگی و مقاومت مردم ایران در برابر این فشارهای همه‌جانبه جهانیان را به تحیر واداشته و آنان را وادار به تسلیم در برابر عظمت مردم ایران کرده است که مصداق آن را می‌توان در سخنان ترامپ در اذعان به غرور و عظمت مردم ایران و البته تأکید چندباره بر آمادگی برای مذاکره با ایران دید.

هفته گذشته «رابرت مالی»، مشاور ارشد «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور سابق امریکا در امور غرب آسیا و رئیس فعلی «گروه بین‌المللی بحران» در مصاحبه با وبگاه «بنیاد پلاشرز» درباره سیاست دولت ترامپ در قبال ایران که به سیاست «کارزار فشار حداکثری» معروف شده گفت: «دولت امریکا در حال ادامه این کارزار فشار حداکثری است. هدف اعلام‌شده این سیاست این است که گلوی ایران را باید آن‌قدر ازلحاظ اقتصادی فشرد که مجبور شود یا پای میز مذاکره بیاید یا اینکه با نوعی ناآرامی داخلی مواجه بشود و اینکه ایران درنتیجه این فشار تسلیم خواهد شد.»

این مقام سابق دولت امریکا که ازجمله اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای امریکا با ایران هم بوده گفت: «این در حالی است که در طرف مقابل، یعنی در میان ایرانی‌ها، شما با ذهنیت کاملاً متفاوتی طرف هستید. آن‌ها اهل تسلیم نیستند. هر وقت گلوی آن‌ها فشار داده شود آن را معادل جنگ می‌دانند. [کارزار فشار حداکثری]برای آن‌ها در حکم جنگ اقتصادی است. آن‌ها به‌صراحت این را می‌گویند که به این جنگ اقتصادی واکنش نشان خواهند داد.»

آنچه به‌عنوان مقوم و پیشران اصلی، نظام جمهوری اسلامی را در این مواجهه مقاوم‌تر کرده و می‌کند، نقش و جایگاه ارزش‌های دینی و انقلابی در ساختار نظام و لزوم عمل دولتمردان در همه قوا به این اصول و ارزش‌ها است و به همین دلیل است که علاوه بر انتظاری که در همه کشورها از دولت‌های حاکم برای حل مسائل و مشکلات مردم وجود دارد، انتظار از دولت در نظام اسلامی را در مقایسه با دولت‌ها در سایر نظام‌ها متفاوت می‌کند، نظیر آنچه دربند اول اصل سوم قانون اساسی در مورد وظیفه دولت اسلامی برای «ایجاد محیط مساعد برای‏ رشد فضایل‏ اخلاقی‏ بر اساس‏ ایمان‏ و تقوی‏ و مبارزه‏ با کلیه‏ مظاهر فساد و تباهی‏» آمده است.

این واقعیت سبب شده است که در فرایند تحقق پنج گام پیشرفت و رسیدن به تمدن نوین اسلامی، توقف و کاستی در مرحله دولت سازی همواره به‌عنوان یکی از چالش‌ها مورد تأکید قرارگرفته است. به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت دولت در روز چهارشنبه ۳۰ مردادماه در عین تأکید بر دو اولویت اصلی کشور یعنی «اقتصاد» و «فرهنگ» خاطرنشان می‌کنند که این تلاش‌ها زمانی مؤثر است که با دو شرط مهم یعنی «حرکت جهادی» و «نیت الهی» همراه شود، که البته زمینه‌ساز برکات زیادی در جامعه خواهد شد.

اما تا تحقق ایده آل این شروط، تجلی کارآمدی نظام در اثبات اقتدار دفاعی کشور در اسقاط پهپاد پیشرفته نظامی امریکا و توقیف کشتی متخلف انگلیسی و اقدامات دستگاه‌های اجرایی و شورای عالی امنیت ملی در تعیین ضرب‌الاجل برای اروپایی‌ها و اعمال گام‌های اول و دوم در کاهش تعهدات برجامی و همچنین تلاش‌های مقدماتی صورت گرفته برای رونق تولید و میدان دادن به جوانان و اقدامات جدید قوه قضائیه در برخورد با مفاسد، پیشران و نماد توانمندی و قابلیت در عبور موفقیت‌آمیز از این مرحله است که البته جبهه فراگیر مقاومت در منطقه را نیز به همراه خود دارد.

اما در نقطه مقابل آنچه درروند حرکت ملی ایجاد اخلال نموده و دشمنان را به‌رغم ظرفیت‌ها و پیشران‌های در تشدید فشارها و امیدواری به اثربخشی فشارها مصمم می‌کند، اقدامات و مواضعی است که از آن به‌عنوان پسران در الگوی مقاومت فعال می‌توان نام برد، که در عین تضعیف روحیه ملی تصویری نامناسب از نظام اسلامی به جهان ارائه و البته پیشران‌ها را نیز خنثی می‌کند.

طرح مباحثی از سوی رئیس‌جمهور مبنی بر اینکه «دولتی که فاقد اختیارات است، چه انتظاری می‌توان از آن برای حل مشکلات داشت» و یا مواضع ضدونقیض در مورد آمادگی برای مذاکره که می‌تواند به‌عنوان سردرگمی در اتخاذ سیاست روشن در برابر دشمنان تعبیر شود و یا سخنان آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه‌وبودجه که می‌گوید «وضعیت بودجه‌ای کشور بسیار وخیم است و شرایط بد است» و… تنها دشمنان را در پیگیری راهبرد فشار مصمم می‌کند.

در این زمینه می‌توان به مصادیق دیگری نظیر طرح موضوع ضرورت استعفای دولت، در ماه‌های اخیر توسط برخی جریان‌های هم سو با دولت، هم‌صدایی بعضی از دولتمردان با جنگ روانی دشمنان درزمینه مسائلی، چون ضرورت حجاب و نحوه برخورد با هنجارشکنان و طرح موضوع رفراندوم پیرامون موضوعاتی که سازوکار حل آن به‌روشنی در قوانین و سازوکارهای نظام مشخص‌شده است، اشاره کرد.

در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت و انسجام ملی برای مقابله با فشارها و تهدیدات دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آن‌هاست، حاشیه‌سازی‌ها می‌تواند پیامدهای نامناسبی برای نظام اسلامی داشته باشد از جمله:

۱-کاهش وفاق اجتماعی در جامعه و دلسرد کردن مردم نسبت به قابلیت‌ها و کارآمدی نظام
۲-ایجاد اختلاف میان دستگاه‌های اجرایی و قوای مختلف باهم و تضعیف توان دولتمردانی که در پی حل مشکلات مردم هستند
۳- زمینه‌سازی برای دوقطبی سازی‌های کاذب در جامعه
۴-به حاشیه رفتن اولویت‌ها و مسائل اصلی جامعه نظیر رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم
۵- فرصت‌یابی برخی مسئولین برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت‌ها و انجام وظایف اصلی
۶-هدر رفتن وقت دولتمردان و منابع ملی کشور
۷- دامن زدن به نارضایتی‌های اجتماعی و تخریب عقبه مردمی نظام
۸ -کاهش آستانه تحمل مردم و زمینه‌سازی برای شکل‌گیری اعتراضات اجتماعی
۹- غفلت از جنگ همه‌جانبه دشمن و فرصت سازی برای افزایش فشارها

زخم چرکین مدیریت دولتی

ژوبین صفاری در روزنامه ابتکار نوشت:

تجربه چند دهه خصوصی‌سازی در حالی منجر به شکست شد که کشورهای توسعه‏یافته توانستند پیش از این با کوچک کردن دولت، مسیر رشد اقتصادی خود را همواره کنند. اما خصوصی‌سازی در ایران، آن‌قدر با فراز و نشیب‏ها و البته سرخوردگی‏ها روبه‏رو شد تا این اقدام، به یک شعار تهی از معنا تبدیل شد.

مدیریت بنگاه‏های اقتصادی توسط دولت‏ها طی دهه‏های گذشته تنها به ایجاد رانت‏، فساد، ناکارآمدی و البته از دست رفتن سرمایه‏های عمومی منجر شد. نکته اما در این است که تلاش‏های دولت‏ها برای کوچک‏سازی دولت و واگذاری اقتصاد به مردم آنقدر در فضایی غیر‏شفاف و پر‏ابهام صورت گرفت که حالا بر پلاکاردهای اعتراضی کارگران کارخانه‏های خصوصی شده «نه به خصوصی‏سازی» نقش می‏‏بندد.

در واقع عملکرد بی‏برنامه و از سر رفع تکلیف مسئولان دولتی در واگذاری‏ها سبب شد تا یک اقدام اقتصادی بالذات مفید برای اقتصاد، تبدیل به زخم چرکین جدید در سپهر اقتصادی کشور شود. اما از منظر دیگر این تبحر، در لوث کردن مفاهیم ارزشمند اقتصادی توسط دولت‏ها طی چند دهه اخیر، تنها حامل یک پیام برای آیندگان خواهد بود و آن هم افتادن ارزش‌های علمی اقتصاد در چاه سیاست‏های عوام‏فریبانه اقتصادی است.

به بیان دیگر اگر روزی سیاستمداری بخواهد در چارچوب تجربه‏های جهانی و البته با مبنای علمی مفهومی مانند خصوصی‏سازی را در اقتصاد کشور پیاده و آن را به افکار عمومی انتقال دهد با یک سد بزرگ فکری مردم از دستاورهای منفی این اقدام روبه‏رو می‌شود. شکی نیست که بسیاری از اقتصاددانان حتی اگر رویکرد نهادگرایی داشته باشند با این نوع از مدیریت بنگاه‏های اقتصادی توسط دولت، موافق نیستند.

اما چه چیز مانع از تحقق درست خصوصی‏سازی در کشور می‌شود در شرایطی که حتی دولت حسن روحانی هم که تیم اقتصادی‏اش غالباً از اقتصاد آزاد حمایت می‌کند طی 6 سال گذشته نتوانسته است زخم چرکین مدیریت بنگاه‏های دولتی را از بدن خود جدا کند. چنانکه طی روزهای گذشته نیز اسحاق جهانگیری گفته بود که عده‏ای علیه واگذاری‏ها جو‏سازی و مانع‏تراشی می‏کنند.

به نظر می‏رسد موضوع خصوصی‏سازی در کشور بیشتر از آن که با متغیرهای اقتصادی قابل بررسی باشد ریشه در منافع عده‏ای دارد که از جیب مردم (بنگاه‏های اقتصادی) علیه اقتصاد کشور ارتزاق می‏کنند. تردیدی نیست که برخی از بنگاه‌های دولتی و شبه‏دولتی محلی برای استفاده از رانت برخی از افراد شده است و منافع ملی اقتصاد در این بین ذبح می‌شود.

آنچه مشخص است موضوع خصوصی‏سازی در کشور نه با توقع داشتن از یک قوه و نهاد که باید به عنوان عنصر اصلی جراحی اقتصادی، عزم حاکمیتی را به همراه داشته باشد. بدنه قدرتمند و منتفع از اقتصاد دولتی چنان ریشه دوانده است که گویی هیچ عزمی به تنهایی یاری مقابله با آن را ندارد.

شکی نیست که اقتصاد کشور حتی در شرایط تحریم نیازمند فضای رقابتی سالم در اقتصاد است و برای مهیا کردن چنین بستری نیاز است که همه ارکان مسئولیتی حتی اگر لازم به از‏خودگذشتگی سیاسی باشد، با هم در یک راستا قدم بردارند. زنگ خطر بدن بیمار اقتصاد و نیاز آن به جراحی، مدت‏هاست به صدا در آمده است، اگر برای آن کاری انجام نشود این بیماری همه کشور را فرا خواهد گرفت.

قدرت هوشمند!

محمدکاظم انبارلویی

قدرت هوشمند (smart power) ترکیبی است از قدرت سخت قهریه و تسویه با قدرت نرم متقاعدسازی و جذب. قدرت هوشمند، توانایی ترکیب و تلفیق قدرت سخت و نرم است که فقط یک رهبر شجاع و حکیم درصدهای دقیق ترکیب آن را می‌داند.

با ظهور انقلاب اسلامی و درخشش شخصیتی بی‌نظیر در عرصه سیاست جهان همانند امام خمینی (ره) تعاریف و مفاهیم «قدرت» در علوم سیاسی دستخوش تغییرات وسیعی قرار گرفت.
جهان سیاست با ظهور شخصیت‌هایی چون امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ۴۰ سال گذشته با پدیده «قدرت هوشمند» طرف هستند.

سوخت اصلی این قدرت هنگامی تولید می‌شود که قدرتمندان عالم در رأس آنها رؤسای جمهور آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مشغول عیاشی و شرابخواری هستند. درست همان هنگام رهبران الهی ایران اسلامی از نیمه‌های شب تا طلوع خورشید با تضرع و زاری و زانو زدن در برابر قدرت مطلق جهان نیرو می‌گیرند و از خداوند بزرگ می‌خواهند آنها را در مسیر رهایی انسان‌ها از کفر، شرک و نفاق یاری کند.
جوزف ساموئل نای استاد برجسته دانشگاه هاروارد و واضع نظریه جنگ نرم که در دولت‌های مختلف آمریکا از جیمی‌کارتر تا کلینتون در کاخ سفید در مقام تحلیلگر ارشد خدمت می‌کرده است می‌گوید؛ «دیکتاتوری [بخوانید آمریکا] که مایل است یک مخالف را مجازات کند چنانچه آن مخالف برای پیشبرد آرمان خود واقعاً جویای شهادت باشد اعمال قدرت در برابر وی خطاست». (۱)

اعمال قدرت علیه امام (ره) و نهضت امام در منطقه و جهان موقعی که پیروان آن حضرت در سبیل شهادت هستند یک خطای راهبردی از سوی آمریکا بوده با آنکه طی نیم قرن اخیر این حقیقت را می‌دانسته‌اند اما دچار این خطا شدند. عجیب آنکه هر قدر «زور» می‌زنند کمتر نتیجه می‌گیرند اما بر خطای خود اصرار دارند.

زورآزمایی رژیم صهیونیستی با حزب‌الله در لبنان و سوریه با اولین واکنش شهادت‌طلبانه حزب‌الله وارد مرحله جدیدی شده است.رژیم صهیونیستی کم‌کم وارد تله‌ای شده که استراتژیست‌های نظامی و امنیتی آنها بارها به دوری از این تله هشدار داده بودند.

جوزف نای می‌گوید: «اگر کسی تفنگ خود را به سوی شما نشانه رود و بگوید پولت را می‌خواهی یا جانت!
​​​​​​​شما حق انتخاب دارید. (۲) او و سردمداران کاخ سفید فکر می‌کنند طرف مقابل حتما پول را انتخاب می‌کند. ۴۰ سال است آن‌را آزموده‌اند و دیده‌اند طرف مقابل نه پول را می‌خواهد و نه جانش!»
این تفنگ و آن حق انتخاب برای آمریکا و رژیم صهیونیستی در لبنان و سوریه مصیبت به بار آورده است و نمی‌دانند و نمی‌توانند از این مصیبت و مخمصه رهایی یابند.

اکنون رژیم صهیونیستی دچار چنین مخمصه‌ای است. مخمصه‌ای که تهدید حزب‌الله را تبدیل به یک فرصت کرده است و این بار رژیم اشغالگر قدس باید پاسخ دهد که بین پول و جان کدام را انتخاب خواهد کرد. جنگ برای اسرائیل و آمریکا هزینه‌بر است آنها حتماً باید پول را بدهند. علاوه بر آن جان خود را هم باید بدهند، در این تردیدی نیست. شگفتی اعمال قدرت هوشمند در این است که آنها باید تفنگ خود را هم زمین بگذارند! چون این طرف معادله قدرت، کسی چیزی ندارد که از دست بدهد.
سرّ پاسخگویی مقتدرانه سید مقاومت در روز دوم ماه محرم این است که او با الهام از راهبرد قدرت هوشمند امام حسین (ع) در مواجهه با یزید دست به این اقدام شجاعانه زده است. «زمان عمل» به عنوان مقدمه پاسخ به شرارت رژیم صهیونیستی مهم است. این تازه آغاز عمل به وعده انتقام است. صهیونیست‌ها هنوز سرّ پیروزی حزب‌الله را کشف نکرده‌اند.
نصیحت جوزف نای را هم گوش نکردند که گفته بود اعمال قدرت در برابر کسی که جویای شهادت است خطاست. صهیونیست‌ها با حماقت نتانیاهو قدم به قدم به دامی که خود پهن کرده‌اند نزدیک می‌شوند. خدا کند حزب‌الله تا روز عاشورا ضربه دوم را وارد کند. تاریخ شیعه و شهدای راه فضیلت نشان می‌دهد بهترین ماه جنگیدن همین ماه محرم و اقتدا به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است.
پی نوشت‌ها:
۱- آینده قدرت. جوزف نای صفحه ۳۳
۲-همان صفحه ۴۴