پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » سخن روز مطبوعات/

سخن روز مطبوعات/

 

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

«جان لوکاره» ما کجاست؟

 محمد صرفی در کیهان نوشت:

سریال گاندو را می‌توان یکی از جنجالی‌ترین سریال‌های تاریخ صدا و سیما دانست. حجم و کیفیت واکنش‌ها و جنجال‌های مرتبط با این سریال غیرمنتظره نبود، تا جایی که پای آن به جلسه هیئت دولت نیز کشیده شد و واعظی رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور پس از این جلسه و در جمع خبرنگاران بطور مفصل سریال را نواخت.

وزارت امور خارجه، مشاور رئیس‌جمهور، سخنگوی دولت و برخی نمایندگان مجلس نیز در این زمینه اظهار نظر کرده و گاندو را نواختند. به قول ظریفی، آن قدر که این دوستان وقت و انرژی برای تهدید صدا و سیما و تخطئه و حمله به این سریال گذاشتند اگر صرف ماموریت‌های خود و حل مشکلات مردم کرده بودند، قیمت این روزهای سیب زمینی، مردم را سرخ نمی‌کرد.

ورود صدا و سیما به چنین عرصه‌ای را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که جنجال‌ها و خط و نشان‌ها این سازمان را منفعل نکرده و گاندو را به اولین و آخرین تولید هنری در این عرصه تبدیل نکند. برای یک هنرمند و تولیدکنندگان و دست‌اندرکاران یک محصول هنری، هیچ جایزه و تقدیری بهتر از استقبال مردمی نیست و از این منظر می‌توان گفت سازندگان گاندو مزد زحمت خود را دریافت کرده‌اند. این نکته نیز قابل ذکر است که بخش قابل توجهی از بیشتر دیده شدن سریال، مدیون همین جنجال و حملات مخالفان آن است.

گاندو چند نکته را آشکار کرد؛ نخست آنکه برخلاف آنچه برخی می‌گویند صدا و سیما بی‌مخاطب و حتی کم مخاطب نیست که اگر چنین بود، چه نیازی به این همه سر و صدا و حمله به یک سریال! ورد زبان عده‌ای در داخل و خارج این است که صدا و سیما دیگر مخاطب و اثرگذاری ندارد و در رقابت با حریفان خود –فضای مجازی، شبکه‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های اجتماعی و…- قافیه را باخته است اما همین عده، روزانه تمام شبکه‌ها را رصد کرده و از کوچک‌ترین حرف و حرکتی نمی‌گذرند.

نکته دوم آنکه راه جذب مخاطب سریال‌های تلویزیونی فقط مضامین طنز و یا عشق‌های آبکی نیست. می‌توان سریالی کاملاً جدی با مضمون سیاسی و امنیتی نیز ساخت و مخاطبین بسیاری را جذب کرد. گاندو از این منظر یک شروع و خط‌شکنی محسوب می‌شود. شروعی که نتیجه مثبت آن نشان داد جای چنین ژانری تا کنون در تلویزیون چقدر خالی بوده است.

ایران در چهل سال گذشته، به اندازه چند صد سال ماجرا و فراز و نشیب داشته است؛ از صدها ترور سال‌های نخست انقلاب گرفته تا چندین و چند طرح کودتا و جنگ‌های خیابانی و شهری، جنگی هشت ساله، ده‌ها پرونده امنیتی و… سؤال اساسی این است هنرمندان کشور چقدر به این مسائل و موضوعات پرداخته‌اند؟ جای این پرونده‌ها در قاب تلویزیون و پرده سینما کجاست؟ اگر از موضوع دفاع مقدس بگذریم که در آنهم، عظمت ماجرا با کمیت و کیفیت تولیدات به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست، در سایر زمینه‌ها جز چند اثر انگشت‌شمار، می‌توان گفت تقریباً کاری انجام نشده است.

البته نباید بی‌انصافی بخرج داد و همه تقصیر و کم‌کاری را به گردن اهالی هنر انداخت. ماهیت موضوعات امنیتی و سیاسی به گونه‌ای است که برای روایت آنها به زبان هنر، در ابتدا باید مسئولان امر دیدگاه دقیق و وسیعی نسبت به جایگاه هنر داشته باشند و بدانند که هنر یکی از ابزار قدرت و از قضا یکی از قدرتمندترین و اثرگذارترین ابزارهاست.

شاید روزگاری پرونده‌های امنیتی باید برای همیشه در پستوها و صندوق‌ها چهار قفله می‌شدند و اقتدار در محرمانه نگه داشتن آنها بود اما امروز که دنیا درگیر «جنگ روایت‌ها»ست، تعریف اقتدار نیز متفاوت از گذشته است. اینجاست که پای مباحث راهبردی و دقیقی مانند قدرت نرم و جنگ نرم به میان کشیده می‌شود و دشمن نیز بشدت نسبت به آن حساس است.

دیدار مفصل و سه ساعته سال گذشته رهبر انقلاب با جمعی از برنامه‌سازان تلویزیون (24 آبان 1397) نشانگر اهمیت این میدان است. ایشان در مرقومه‌ای که پس از این دیدار منتشر شد، خطاب به هنرمندان تاکید کردند «جنگ نرم همه‌جانبه‌ دشمن، امروز قابل انکار نیست» و «جایگاه فیلم و سریال در این میان بسیار برجسته است».

آن قدر که سینما و تلویزیون بخصوص در نیم قرن اخیر به اهداف استکباری آمریکا در دنیا خدمت کرده‌اند، پنتاگون و بمب‌های کوچک و بزرگ آن نکرده‌اند. اما وقتی نوبت به سایر کشورها می‌رسد و قرار است پاسخی هرچند کوچک و اندک به این حجم از بمباران هنری بدهند، ناگهان تئوری «هنر برای هنر» قد علم می‌کند و مرثیه سر می‌دهند وگریبان چاک می‌کنند که نباید ساحت هنر را به قدرت و سیاست آلود!

اینها همان‌هایی هستند که دانسته و یا ندانسته جنگ نرم را زیر سؤال برده و انکار می‌کنند و همانطور که رهبر انقلاب نیز با تیزبینی ‌اشاره کردند، «این (انکار) خود نیز بخشی از جنگ نرم است.» جماعتی که کعبه آمالشان هالیوود است اما براحتی چشم خود را به روی واقعیت‌های عریان آن می‌بندند و طوطی‌وار شعارهای آن را تکرار می‌کنند.

«چیس براندون» مامور کهنه‌کار و عملیاتی سازمان سیا سال‌های متمادی آدم این سازمان در هالیوود بود و فیلم‌های معروف بسیاری با هدایت و مشاوره وی ساخته شد که از جمله می‌توان به فیلم‌هایی مانند چوپان خوب، هویت بورن، ماموریت غیرممکن2، دشمن ملت، مترجم، کمپانی بد و…‌اشاره کرد.

براندون تا سال 2007 در این سمت بود. اوایل این سال در جلسه‌ای با حضور چند تن از مدیران ارشد سیا و دست‌اندرکاران و تولیدکنندگان اصلی هالیوود، «پل باری» از سوی سیا به عنوان جایگزین براندون معرفی شد. فیلم‌هایی مثل یک مشت دروغ، میهن، سی دقیقه نیمه شب(درباره ترور بن لادن) و آرگو از جمله محصولات هالییود با همکاری پل باری است.

آرگو محصول سال 2012 درباره ایران و با تمرکز بر ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و فرار عده‌ای از کارکنان سفارت از ایران بود که علیرغم همه ضعف‌های محتوایی و القائات سیاسی و نادرست، جوایز زیادی به آن اعطا شد و میشل اوباما –بانوی اول وقت کاخ سفید- با دست خود جایزه بهترین فیلم اسکار را به آن اعطا کرد. نکته قابل تامل و بسیار مهم آنکه بسیاری از این فیلم‌ها (از جمله آرگو) فیلمنامه‌هایی اقتباسی دارند.

هرکسی این را می‌داند که اساس و پایه هر فیلم موفقی فیلمنامه خوب و قوی است و فیلمنامه قوی ریشه در ادبیات داستانی، بخصوص رمان دارد. به تازگی بیانات رهبر انقلاب در سال 96 پس از بازدید از نمایشگاه «حماسه گوهرشاد» منتشر شد. نکته جالب و قابل تامل آنکه ایشان در همان ابتدای دیدار و اولین جمله پس از تشکر از دست‌اندرکاران نمایشگاه، دست روی نقطه‌ای بسیار کلیدی گذاشته و می‌فرمایند: «این خیلی مایه‌ تأسف است که حادثه‌ مسجد گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما، و در کتابهای رمان ما نداشته باشد.»

اگر کار سینمایی و تلویزیونی در زمینه پرونده‌های جذاب و انبوه امنیتی و سیاسی چهل سال اخیر اندک و انگشت‌شمار است، تولید رمان و ادبیات در این حوزه تقریباً صفر است. کار مکتوب پرزحمت و زمان‌بر است. زحمت زیاد دارد و سر و صدای اندک.

مانند کاشت هسته‌ای در دل خاک است که تا به بار بنشیند زمان زیادی می‌برد و شاید میوه‌اش را دیگران بخورند و آن‌که می‌کارد حتی ثمری نبیند. فیلم و سریال میوه‌های درخت ادبیات و رمان هستند. می‌توان میوه‌ای را در گلخانه و با سرعتی چند برابر رشد طبیعی تولید کرد اما محصول گلخانه‌ای هرگز ماندگار و طعم میوه درختی که آفتاب خورده و پای آن عرق ریخته شده را نمی‌دهد.

پرونده‌های پیچیده و افتخارآمیز سیاسی و امنیتی در جمهوری اسلامی کم نیستند. پرونده‌هایی که از قضا بار دراماتیک بسیار بالایی نیز دارند اما دریغ از یک کار کوتاه و چند ده صفحه‌ای در مورد آنها. ما « عبدالمالک‌ریگی» را در آسمان زنده و سالم شکار کردیم و یک کتابچه هم درباره‌اش نداریم و آمریکایی‌ها شبانه به ابیت آباد یورش بردند و بن لادن را کشتند و تا کنون ده‌ها کتاب در این خصوص منتشر کرده‌اند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

در خبرها آمده است که سازندگان گاندو می‌خواهند سراغ سایر پرونده‌ها نیز بروند. خوب است و دست مریزاد اما متولیان امر باید بدانند که راه تولیدات فاخر، جذاب و ماندگار تصویری از زمین ادبیات می‌گذرد. جان لوکاره نویسنده مشهور انگلیسی یکی از جاسوسی‌نویسان مشهور و بزرگ دنیاست که فیلم‌های متعدد و معروفی با اقتباس از داستان‌های وی ساخته شده است. او که خود سابقه کار در سرویس امنیتی و جاسوسی انگلیس را دارد، شخصیت جورج اسمایلی یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های ادبی و سینمایی در دنیای جاسوسی را خلق کرد. در روزگار «جنگ روایت‌ها» باید پرسید جان لوکاره ما کجاست؟

 تغییر مثبت در هدفمندی یارانه

غلامرضا مصباحی‌مقدم در ایران نوشت:

روز گذشته هیأت وزیران آیین نامه اجرایی تبصره ۱۴ قانون بودجه 98 را که مربوط به هدفمندی یارانه‌ها در تمام حوزه‌ها می‌شود، ابلاغ کرد. افزایش صددرصدی قیمت سوخت پتروشیمی‌ها، حذف سه دهک درآمدی از لیست یارانه‌های نقدی و اختصاص بیش از 56 هزار میلیارد تومان برای یارانه نقدی و حمایت یارانه‌ای و بیمه‌ای از گروه‌های آسیب پذیر جامعه، بخشی از مصوبات بوده است. از سال 1389 که قانون هدفمندی یارانه‌ها اجرا شد نقدهای زیادی به نحوه اجرای این قانون وارد بود که مهم‌ترین آن صرف منابع درآمدی و جامعه هدف پیش‌بینی شده بود. در همین راستا می‌توان تغییری را که در قالب این آیین نامه در مسیر هدفمندی یارانه‌ها رقم خورده است، به فال نیک گرفت.

البته حذف سه دهک از یارانه بگیران پدیده تازه‌ای نیست، طی سال‌های گذشته این موضوع در دستور کار دولت و مجلس بوده، اما هیچ گاه موفق نبوده است. با توجه به این توضیحات معتقدم اگر مبنای حذف یارانه بگیران، سه دهک باشد، موفق نخواهد بود؛ چرا که تجربه سالیان گذشته ثابت کرده است اگر دولت می‌خواهد به سمت هدفمندی یارانه‌ها برود و کاری انجام دهد که وضعیت یارانه بگیران ساماندهی شود، شناسایی خانوارهای نیازمند جامعه ضرورت دارد. اگر دولت این بخش را پوشش دهد می‌تواند یارانه‌ها را در مسیر درستی هدایت کند.

به‌طور قطع شناسایی نیازمندان راحت‌تر از حذف سه دهک بالای درآمدی کشور است. بعضاً این افراد در کمیته امداد، سازمان بهزیستی و سایر مجموعه‌ها عضو هستند و بواسطه وجود چنین مجموعه‌هایی می‌توان از درصد خطا جلوگیری کرد.

سال‌های گذشته زمانی که قرار بود دهک‌های بالای جامعه از دریافت یارانه کنار گذاشته شوند، مشکلات متعددی پیش آمد و حتی شناسایی این افراد مقدور نبود.

زمانیکه پرداخت یارانه نقدی آغاز شد، همه مردم و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور مشمول این طرح شدند و این یکی از معضل‌های بزرگ اقتصاد کشور بود. به مرور زمان، دولت روحانی به فکر حذف گروه‌هایی افتاد که یارانه در زندگی آنها هیچ نقشی ندارد. توصیه ما این است که برای حرکت درست و بدون نقص، یارانه را به گروه‌هایی که اشاره شد بدهد و با افزایش یارانه نقدی افراد نیازمند را حمایت جدی تری کند.

نکته دیگری که دولت در مسیر هدفمندی یارانه‌ها در هیأت وزیران تصویب کرده، اصلاح قیمت حامل‌های انرژی است، به گونه‌ای که قیمت سوخت پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها واقعی شده است. این یکی از کارهای بسیار خوب دولت است که ما از آن استقبال می‌کنیم. علاوه بر این حرکت بزرگ، دولت می‌تواند در زمینه بنزین هم سازوکار جدیدی تعریف کند. بر این اساس پیشنهاد می‌کنیم به کسانی که وضعیت مالی خوبی دارند، بنزین یارانه دار داده نشود. اگر دولت نسبت به شناسایی سه دهک بالای جامعه موفق عمل کند می‌تواند از آن لیست برای ساماندهی توزیع بنزین یارانه دار کمک بگیرد.

واقعی بودن قیمت بنزین برای این گروه هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند و آنها همواره قدرت خرید بنزین آزاد را دارند. این گروه که به دهک بالای درآمدی شناخته می‌شوند بیش از دیگران از یارانه پنهان استفاده می‌کنند. لذا واقعی کردن قیمت بنزین برای این بخش‌ها می‌تواند به توزیع عادلانه یارانه‌ها منجر شود.پیشنهاد دیگر سهمیه‌بندی بنزین است.

دولت می‌تواند به‌صورت سهمیه‌ای بنزین یارانه دار اختصاص دهد و هر فردی که بیش از سهمیه خود مصرف بنزین داشت می‌تواند بنزین با قیمـت آزاد خریداری کند. حرکت به این سمت سه مزیت برای کشور دارد. یکم؛ جلوگیری از قاچاق بنزین، دوم؛ کنترل مصرف و سوم؛ صادرات بنزین است.

در حال حاضر به‌خاطر قیمت بالای بنزین در منطقه، بنزین ایران به کشورهای همسایه در قالب‌های مختلف قاچاق می‌شود. هر لیتر بنزین در عراق 5 هزار تومان، افغانستان 7 هزار تومان، پاکستان 8 هزار تومان و ترکیه 17 هزار تومان است. این قیمت‌ها خیلی‌ها را به سمت قاچاق بنزین تشویق می‌کند.

از این‌رو باید کاری صورت گیرد تا با کنترل قیمت‌ها به سمت کاهش قاچاق بنزین برویم. کشور نیاز به درآمد ارزی دارد، از این‌رو با صادرات بنزین می‌توان به درآمد ارزی دست یافت و در بخش‌هایی که نیاز است، سرمایه‌گذاری کرد.حذف یارانه‌ها با رویکردی که باعث افزایش درآمد دولت شود، هیچ مشکل و ایرادی ندارد و همه در این شرایط از دولت می‌پذیرند که هدفمندی یارانه‌ها را بدرستی انجام دهد و دیگر به دهک‌های بالای جامعه یارانه ندهد. 6 سال است که قیمت حامل‌های انرژی اصلاح نشده است و با توجه به شرایط تورمی اصلاح قیمت‌ها ضرورت دارد. به همین دلیل کارشناسان هم از دولت در راستای کاهش پرداخت یارانه و سوق دادن آن به سمت اقشار نیازمند حمایت می‌کند.

3 پیام شلیک جدید نصرا…

حامد رحیم پور در خراسان نوشت:

با مرور سخنان نصرا… درمصاحبه با المنار درمی‌یابیم که از یک سو آن چه وی درخصوص مسائل داخلی لبنان مطرح کرد، « تثبیت معادله‌ بازدارندگی جنگ 33روزه» و آن چه درباره منطقه و ایران و مقاومت مطرح کرد «هشدار جدی و پیام رُک به تل‌آویو» بود.

این یادداشت نکته های اصلی مصاحبه نصرا… را توضیح می‌دهداما در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که صهیونیست‌ها و جامعه مستقر در سرزمین‌های اشغالی توجه ویژه‌ای به سخنان سیدمقاومت دارند ،علت هم بر می گردد به سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه که تمام سخنان و وعده‌های وی عملی شد و  حتی برخی معتقدند در جنگ ۳۳ روزه جامعه صهیونیستی سخنان نصرا… را از مطالب رسانه‌های عبری معتبرتر و دقیق‌تر می‌دانستند.

وی در این مصاحبه نیز با دردست گرفتن نقشه سرزمین های اشغالی مقابل دوربین ها وتهدید صهیونیست ها برای بازگشت به «عصرحجر» نشان داد که  مقاومت ابزارهای توانمند جدیدی برای مقابله با صهیونیست ها دارد. اما پیام های سخنان نصرا… چه بود؟

1-رد اختلاف بین جریان مقاومت با روسیه در سوریه:بدون شک حضور نظامی روسیه در سواحل طرطوس و نیز قراردادهای نظامی روسیه با سوریه جایگاه قابل توجهی را در اختیار روسیه گذاشته است، اما این جایگاه در مقایسه با جایگاه ایران و حزب‌ا… به هیچ‌وجه «راهبردی» به حساب نمی‌آید. روسیه و سوریه اساسا در بعضی موضوعات راهبردی اختلاف استراتژیک دارند که چنین اختلافی بین دمشق و تهران وجود ندارد.

به عنوان مثال در جنگ 33  روزه، که یک طرف رژیم صهیونیستی و یک طرف حزب‌ا… بود،  برابر اسناد، بعضی افسران یهودی روسیه در کنار افسران اسرائیل در اطراف «بنت‌جبیل» علیه حزب‌ا… می‌جنگیدند در حالی که در این جنگ دولت سوریه از نظر تسلیحاتی و لجستیکی به طور کامل در کنار حزب‌ا… قرار داشت.

همین الان پروتکل‌های تسلیحاتی امضا شده بین سوریه و روسیه بر مبنای شلیک نکردن به اسرائیل استوار است که البته سوریه به طور محدود به آن عمل می‌کند. با این وصف وزن تاثیر روسیه در سوریه به اندازه‌ای نیست که بتواند از طرف دولت سوریه و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن تصمیمی بگیرد و وعده‌ای بدهد و آن را عملیاتی کند اما همواره شایعاتی درباره اختلاف شدید و حتی درگیری بین جریان مقاومت و روسیه در سوریه منتشر می شود به این خاطر بخشی از سخنان نصرا… رد شایعات در این خصوص و تأکید برهماهنگی بین ایران و روسیه و در عین حال استقلال عمل حزب‌ا… و مقاومت در سوریه بود: «ما با روسیه دوست هستیم و با آن‌ها هماهنگی داریم البته از آن‌ها دستور نمی‌گیریم و طرفی که هماهنگی را انجام می‌دهد وزارت دفاع سوریه است هماهنگی بزرگی میان روسیه و ایران چه در زمینه نظامی و چه سیاسی وجود دارد. به کسانی که بر روی اختلافات ایران و روسیه حساب باز می‌کنند می‌گویم که امروز ایران و روسیه از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک‌تر هستند».

2- تاکید برفقدان عمق راهبردی سرزمین‌های اشغالی:عمق راهبردی اصطلاحی است که در حوزه نظامی و جنگ از آن استفاده و به‌فاصله بین خط مقدم یا بخش‌های نبرد رزمندگان و مناطق اصلی صنعتی، پایتخت‌ها، قلب کشور و دیگر مراکز اصلی جمعیت و تولید نظامی اطلاق می‌شود.

کشورهای وسیع و دارای عمق راهبردی این امکان را دارند که پس از حمله غافلگیرانه و دریافت ضربه اول در بخش دیگری از خاک خود، نیروهای خود را جمع‏‏آوری کنند و به بازسازی آن برای مقابله با دشمن بپردازند. رژیم صهیونیستی که فاقد عمق راهبردی است از این امکان محروم است.

بنابراین اگر به‌سرعت، ضربه کاری بخورد، توان جمع‌آوری نیروها و بازسازی آن‌ها در مناطقی دیگر را ندارد.این همان چالشی است که صهیونیست‌ها همواره برای آغاز جنگی جدید درخصوص آن تعلل می‌کنند.نصرا… در بخشی از سخنانش می‌گوید:«در نوار ساحلی سرزمین‌های اشغالی، از شهرک نتانیا تا اشدود که طول آن 70‌کیلومتر و عرض آن 14 تا 20 کیلومتر است، تعداد زیادی از شهرک‌های اسرائیلی در این نوار قرار دارند.

این نوار یا مربع که 1200 کیلومترمربع است تمامی مراکز دولتی اسرائیل از جمله فرودگاه بن‌گوریون و انبارهای سلاح و کارخانجات پتروشیمی و دو بندر تل‌آویو  و اشدود در آن قرار دارد. آیا با موشک‌باران این منطقه، رژیم صهیونیستی می‌تواند با پیامدهای آن کنار بیاید؟ چه کسی می‌تواند طرف دیگر را به عصر حجر بازگرداند؟»

3- دیگر نیروی هوایی، تکلیف جنگ های اسرائیل را مشخص نخواهد کرد!:این جمله پیامی مهم برای تل آویو بود. نصرا… حداقل دو بار در برهه اخیر به صراحت به تل‌آویو اعلام کرده که حزب‌ا…، موشک نقطه‌زن دارد. این بار در این مصاحبه در قالب «سیاست ابهام در مقابل دشمن» اعلام کرد که حزب‌ا… شاید موشک ضد هواپیما داشته باشد.

طرح چنین ابهامی برای دشمن، آغاز هر جنگ جدید را به شدت سخت می‌کند به ویژه که اسرائیل در سال های اخیر هرگاه در حوزه دریایی و زمینی کم آورده است، به وسیله حملات سهمگین هوایی توسط هواپیماهای پیشرفته خود، تلاش کرده است تا شکست های نظامی خود را جبران کند.

طبیعتا وقتی در برتری این بخش نیز تردید جدی به وجود بیاید، تل‌آویو دیگر به این سادگی قادر نخواهد بود به تعرض به لبنان فکر کند.نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد تهدیدات اخیر نتانیاهو علیه ایران است. نتانیاهو به تازگی مدعی شده که با هواپیماهای نظامی پیشرفته ای همچون اف ۳۵ می تواند برخی مراکز هسته ای ایران را هدف قرار دهد!

اینک این احتمال معنا می شود که نصرا… در آستانه معتبرسازی مجدد تهدید حمله هوایی نتانیاهو این پیام راهبردی را به او منتقل کرده است که در صورت لزوم می توانند، قبل از رسیدن هواپیماهای اسرائیل به آسمان ایران، آن ها را ساقط کنند.خلاصه آن که مصاحبه اخیر سید حسن نصرا… به نقطه عطف اساسی در تصمیم‌گیری‌های مقامات امنیتی و نظامی تل‌آویو تبدیل شده است و تا مدت‌ها به عنوان یک منبع و مرجع در بررسی گزینه‌های حزب‌ا… مد نظر آن ها قرار خواهد داشت.

 انگلیس در دام آمریکا

محمدجواد سلطانی در  آرمان نوشت:

خروج آمریکا از برجام و اتخاذ مواضع متناقض در ارتباط با توافق هسته‌ای سبب انزوای این کشور در عرصه بین‌المللی شده است. دولت آمریکا در مدت خروج از این توافق تلاش‌های متعددی داشته است تا توجه کشورهای دیگر به ویژه اروپا را به مواضع خود علیه ایران جلب کند.

اعمال تحریم‌های بیشتر، اتهام‌زنی به ایران مبنی بر توسل به اقدامات تروریستی در تنگه هرمز، فشار بر کشورهای دیگر مبنی بر خروج از این توافق، تقاضا برای تشکیل شورای حکام آژانس انرژی هسته‌ای به علت نقض برجام از سوی ایران و حال حمایت از اقدامات انگلیس در توقف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق در این راستا بوده است.

رابر مک ایر سفیر انگلیس در ایران نیز با استقبال از اقدام کشورش در توقیف نفتکش ایرانی، تاکنون سه بار به وزارت خارجه ایران احضار شده است. دولت انگلیس بارها نشان داده است در سیاست خارجی خود بیش از آنکه اروپا محور باشد، منافع متحد اصلی خود، آمریکا را لحاظ می‌کند.

تصمیم به توقف نفتکش ایرانی به بهانه نقض تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه سوریه در این راستا بود تا در یک دزدی دریایی آشکار در چارچوب تحریم‌های آمریکا، مبادلات تجاری ایران در حوزه نفت را با تهدید مواجه کند. حمایت‌های آمریکا و اسرائیل از این اقدام گویای این روند است.

این در حالی است که بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا از جمله اسپانیا به این اقدام انگلیس واکنش نشان دادند و برخی این احتمال را مطرح کردند که ایران واکنش متقابل نشان خواهد داد. جوزف بورل سرپرست وزارت خارجه اسپانیا اعلام کرد توقیف این نفتکش در جبل الطارق بر اساس درخواست آمریکا از انگلیس به انجام رسیده است.

سرپرست وزارت خارجه اسپانیا گفت از آن‌جایی که به نظر می‌رسد توقیف این نفتکش در آب‌های اسپانیا رخ داده، این کشور این اقدام بر تمامیت ارضی اسپانیا است و مادرید اقدام انگلیس را نقض حاکمیت خود می‌داند. اقدام انگلیس در صورت تکرار می‌تواند به اخلال در نظام کشتیرانی ایران و تهدید تجارت دریایی ایران منجر شود.

در حالی که بیشترین حجم تجارت ایران و هر کشوری از طریق دریا صورت می‌گیرد. این اقدام در واقع گامی در راستای نقض برجام و پوچی ادعاهای کشورهای اتحادیه اروپا و انگلیس مبنی بر حمایت از تداوم این توافقنامه بوده است.

در واقع اقدام انگلیس حاکی از آن بوده است که اروپا تاکنون در حال خرید زمان از ایران بوده است تا آمریکا فشارهای اقتصادی بر ایران را دوچندان کند و اکنون اروپا بی‌پروا همان سیاست همیشگی همسویی با آمریکا و بازی در زمین ترامپ را در پیش گرفته است.

پاسداری شجاعانه از منافع ملی

محمدجواد اخوان در جوان نوشت:

هدف قرار گرفتن مراکز تجمع تروریست­‌ها در حاشیه مرزهای شمال غربی کشور از سوی واحدهای موشکی، پهپادی و توپخانه نیروی زمینی سپاه را باید جلوه تازه‌ای از حراست این نهاد انقلابی از کیان امنیت ملی و کوتاه کردن دست‌های اشرار و تروریست‌ها دانست.

هنوز چند هفته از پاسخ قاطع پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پهپاد تجاوزگر فوق­‌پیشرفته امریکایی نگذشته که اقدام اخیر سپاه در وارد کردن ضربه‌های اساسی به گروهک‌های تروریست شرور، نشان داد که این نیروی انقلابی در هوشیاری کامل بوده و از منافع ملی و امنیت ملی، شجاعانه پاسداری می‌کند.

در عین حال همزمانی این دو رویداد مهم امنیتی با پخش مجموعه تلویزیونی از سیمای جمهوری اسلامی ایران که یکی از پرونده‌های ضدجاسوسی سازمان اطلاعات سپاه را به تصویر کشیده است، به خوبی بلوغ و آمادگی همه جانبه سپاه در ابعاد گوناگون امنیت ملی را در پیش چشم ملت ایران و جهانیان آشکار ساخته است.

اکنون پاسداران انقلاب اسلامی در حوزه‌های گوناگون دفاعی، امنیتی و اجتماعی به تهدیدات پیچیده نرم، سخت و نیمه سخت دشمن پاسخ مناسب می‌دهند و حتی در حوزه‌هایی شاهد اقدام فعال و بازدارنده نیز از سوی این نیروها نیز هستیم.

این چارچوب عملی را می‌توان الگوی مناسبی برای مواجهه عملی و فعال با دشمن دانست و اکنون که در عرصه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در معرض تهاجم دشمن با همه ابزارهای پیشرفته و هم‌افزا هستیم، به میدان آمدن این روحیه می‌تواند حلال مشکلات کشور و خنثی کننده توطئه‌های دشمن باشد.

طبیعی است که جریاناتی که خود مورد نفوذ قرار گرفته‌­اند و یا تسهیل­‌گر نفوذگران دشمن هستند، در مقابل این حصن حصین انقلاب ایستاده و با تقلاهای بی فایده می‌کوشند یا نفوذ دشمن را انکار نمایند و یا جاسوسان دشمن را تطهیر کنند.

اینان همان‌هایی هستند که اگر ترامپ و امثال او برجام را نقض کنند و یا از آن خارج شوند، باز جریان انقلابی را مقصر قلمداد می­‌کنند و همانانی هستند که روی دوقطبی کاذب جنگ و صلح برای خود سواری انتخاباتی می­‌گیرند. بدین ترتیب نباید از ساده‌­اندیشان و یا تسهیل‌گران نفوذ انتظاری جز زیر سؤال بردن تلاش پاسداران حریم امنیت ملی و نیز خفیف شمردن توطئه دشمن را داشت.

البته نکته در خور تأمل در شرارت‌های اخیر در شمال غرب که نباید از آن غافل شد پیوستگی زمانی این خرابکاری­‌ها با کوبیدن جریانات تجدیدنظرطلب داخلی بر مواضع تقویت کننده واگرایانه و طرح زمزمه «فدرالیسم» از سوی یکی از سران فتنه که همگی نشان می‌دهد در یک پازل کلی جریانات ضدامنیت ملی چه سناریوی گسترده‌ای را برای آسیب رساندن به کشور تدارک دیده اند؟!

به نظر می‌رسد مجموع این اقدامات را باید در چارچوب کلی جنگ ترکیبی دشمن ارزیابی کرد که یکی از ابعاد آن تجزیه‌طلبی قومی مذهبی از طریق جنگ نیابتی و تروریستی است و هوشیاری سپاه در مقابل این تحرکات به خوبی نشان داد که این سناریوی دشمن نیز محکوم به شکست است.

طبل توخالی

جهانبخش‌محبی نیا در ابتکار نوشت:

پرهیز از دوقطبی کردن جامعه بیمی برآمده از منطق و عقلانیت بود که بارها از سوی دلسوزان کشور مطرح شد اما حیف و صد حیف! نه تنها این ندا مورد توجه و امعان نظر قرار نگرفت بلکه اردوگاه‏های سیاست‏، آن انذار را به سوی سلطه و تمامیت‏طلبی سوق دادند.

در حال حاضر هم نگرانی عمده این است که منازعه، مناقشه و سلطه از دایره گروه‏های سیاسی به سمت ملت-دولت کشیده شود. مصیبتی بزرگ، مرضی مانا و دردی پایدار که با هیچ امکان و توان اجتماعی – فرهنگی امکان برگرداندن آن به شرایط عادی فراهم نخواهد شد.

خروج از مبانی قانونی و نهادهای رسمی و دل‏‏‏بستن به هدایت کور و برآمده از بطن نشست‏‏های پستویی، حاشیه‏ای و لژیون‏های شبه‏‏فراماسونری هیچ ملت و کشوری را نجات نداده است تا ما دومی باشیم. از عجایب روزگار این است؛ وقتی نماینده‏ای یا فراکسیونی قدرت مجاب‏کردن نمایندگان مردم را ندارد با توسل به آشوب‏زایی ذهنی و رواج تهدیدهای پیامکی و استفاده از ادبیات چاله‏‏میدانی، یک واقعیتی را لو می‏دهد که او خودبه‏خود یک رضاخان است که هر آنچه را میل دارد دیگران باید انجام دهند و همچنین آشکار می‏کند او اجیر است تا کدام طرح پستونشینی را به مقصد رساند.

در واقع ترجمان آرایش‏ها این است عده‏ای که در فرآیند مردم‏سالاری دینی و خدمت در پارلمان انتخاب می‏شوند کوچکترین ارزشی برای دموکراسی، همه‏پرسی و جابجایی قدرت ندارند و همچنین هویدا می‏شود، منشا القا و تنظیم رفتارهای سیاسی به نخبگان اجاره‏ای و نیابتی کجاست.

به محض رد یا مسکوت ماندن طرح و لایحه‏ای که از ابزارهایی متعارف اداره پارلمان است، عده‏ای در بیرون تب می‏گیرند. آنها مجلس را برای پیشبرد اهداف ناملموس و غیرقابل تعریف خود می‏خواهند. مجلسی برای آنان حائز اهمیت است که لال و کور باشد و به هرچه که عده‏ای در دایره شب‏نشینی آنها نه بگوید، محکوم است آبرویش به ارزان ریخته شود.

به جای آنکه مجلس حرف نهایی را بزند و آنها از قانون تبعیت کنند برعکس می‏خواهند با اراده و تمایل آنها، شیوه‏های دمده‏شده مدیریتی، شعارگونه و برای اذهان و افکار عمومی دوام یابد. طبیعی است حاصل چنین مراوده‏ای در سطح ملی، خسران و زیانباری خواهد بود.

جماعتی نورس که بدون هزینه در ابواب مجاهدت، تحصیل و کار و با سوار بر ارابه مداهنه و مجامله به آسانی در مناصب قدرت ظاهر می‏شوند، اراده کنند هر کسی را خائن می‏نامند، در‏صورتی‏که خود تلقیح خیانت‏اند. در کارنامه تحصیلی‏شان، نمره انضباط زیر ۱۰ و فقط در انشاء مدح و ثناگویی نمره ۲۰ دارند.

زمانی در دوره مجلس سوم، گرفتار کسانی بودیم که با دستور به فرماندار تهران، اعضای هیئت نظارت بر انتخابات را دستگیر و روانه زندان می‏کردند و از تحویل صندوق‏های آراء مشکوک به شورای نگهبان الی‏‏‏الابد پرهیز می‏کردند و انتخابات مجلس شورای اسلامی تهران را بدون اطلاع شورای نگهبان به تایید می‏رساندند و اینک با افرادی مواجهیم که به وزارت کشور و مجلس اعتقادی ندارند و هر آنچه را محفل مشکوک آنها میل می ‏فرماید، قانون نانوشته کشور می‏‏‏خوانند.

چرا صدا و سیما بودجه ندارد!

محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:

سریال «گاندو» پر مخاطب‌ترین سریال‌های سیما بر حسب نظر سنجی‌های اخیر است. این سریال یک قطعه تاریخی از خباثت آمریکایی‌ها در بعد جاسوسی و یک قطعه افتخارآمیز از تاریخ ضدجاسوسی سربازان گمنام امام زمان (عج) است. متأسفانه واکنش دولت و اصلاح‌طلبان در برابر این کار عظیم سیما که برای روشنگری و تنویر افکار عمومی بوده شتاب‌زده، نامعقول و عجیب به نظر می‌رسد.

واکنش کاربران نسبت به  اظهارات آشنا، مشاور محترم رئیس‌جمهور باید اصحاب دولت را به تأمل وا دارد. موضوع «گاندو» به مسئله و پروژه عظیم «نفوذ و استحاله» نظام برمی‌گردد. بالاخره حضرات باید تکلیف خود را با ملت روشن کنند که با این پدیده موافق هستند یا مخالف.

اگر مخالف هستند باید به تحسین صدا و سیما و این سریال به‌خاطر روشنگری‌های آن در مورد پدیده نفوذ بپردازند و اگر هم موافق هستند به این سؤال پاسخ دهند در کجا و در کدامین سوی هماوردی ملت ایران با دولت متجاوز آمریکا قرار دارند.

مردم در زمان اوباما همواره این اعتراض را مطرح می‌کردند که، «اوباما» با «ما» نیست و شما  باور نمی‌کردید، حالا که  آنها برجام را پاره کرده‌اند حداقل باید به «باور» مردم احترام بگذارید و به آن برگردید.

تیکه‌پرانی آشنا در مورد سریال گاندو که «صدا و سیما پول ندارد سریال بسازد ولی گویا جای دیگر هست که برای تضعیف نهاد دولت هم پول دارد و هم مجوزها و مشوق‌های لازم دریافت کرده و هم می‌تواند صدا و سیما را الزام به پخش کند» هم درست است هم نادرست.

اینکه صدا وسیما پول ندارد سریال بسازد درست است چون دولت تا توانسته از بودجه صدا و سیما زده است! نادرست است. چون سریال گاندو نه تنها تضعیف نهاد دولت نیست بلکه تقویت آن است مگر اینکه آقای آشنا معتقد باشد دولت باید تحت نفوذ آمریکا باشد.

برگردیم به بخش اول سخنان آقای آشنا، اینکه می‌گوید؛ دولت پول ندارد سریال بسازد حرف درستی نیست. 6 سال است صدا و سیما در اختیار شماست هر روز، هر دقیقه و هر ثانیه خواستید در آن ظاهر شدید و حرف خود را زدید. 6 سال است هر روز یک سناریو و یک سریال برای گریز از پاسخگویی به مطالبات مردم و نیز وعده‌ای که به مردم دادید می‌سازید.

مردم هم می‌نشینند این سریال‌ها را می‌بینند؛ «اما دوصد گفته چو نیم کردار نیست» شما بودید گفتید؛ ما چیزی را امضاء نمی‌کنیم مگر آنکه در همان روز همه تحریم‌های بانکی‌ها، نفتی، … برداشته شود.دلسوزان و منتقدین خیرخواه شما گفتند این توافق هوشمندانه  و ضابطه‌مند نیست.

این توافق «متوازن»، «همزمان» و «پایاپای» نیست. نباید همه امتیازات را یک‌جا بدهید و منتظر اجرای تعهدات طرف بنشینید. اما آنقدر عجله داشتید ظرف کمتر از دو ماه همه تعهدات سنگین، خسارت‌آفرین، فراتر از استانداردهای آژانس و معاهده NPT را انجام دادید. نتیجه این شد که حقوق ملت را ضایع کردید، عزت ملت را که سینه به  سینه آمریکا ایستاده بود با لبخند دیپلماسی و قدم زدن با وزیر خارجه روسیاه آمریکا در خیابان‌های وین زیر سوال بردید.

حال قصه پرغصه  برجام تمام شده طرف آن را وقیحانه زیر پا گذاشته و هر روز تحریم روی تحریم می‌گذارد و با پررویی می‌گوید شما همچنان در برجام بمانید اما ما در آن نخواهیم ماند، ما می‌خواهیم جلوتر بیاییم تا سرنگونی نظام و براندازی اشتهای سیری ناپذیر خود را ادامه دهیم!

برگردیم به بحث اول که آقای  آشنا می‌گوید؛ دولت پول ندارد سریال بسازد با اطمینان هم می‌گوید، «صداو سیما پول ندارد سریال بسازد» این اطمینان از کجا نشأت می‌گیرد اصلاً موضوع مقاله من نقد دیدگاه دولت  در مورد بحث نفوذ نیست، نقد برجام هم نیست، موضوعی که می‌خواستم بپردازیم همین اطمینان آشنا از همین مقوله «صداو سیما پول ندارد سریال بسازد» بود.

9 هزار کانال ماهواره تلویزیونی غرب در آسمان ایران هر روز مشغول بمباران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است فقط 300 کانال تلویزیونی در ایران وقیحانه‌ترین روابط جنسی را که متکفل  تجارت فیلم‌های پورنو است پخش رایگان می‌کند. صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله  با تهاجم و شبیخون فرهنگی تنها 50 شبکه بی‌رمق دارد که اغلب این شبکه‌ها تکراری و همپوشانی هم دارند. دولت برای اینکه یک فکری برای مظلومیت بودجه صدا و سیما بکند یک بودجه  اضطراری به‌علاوه بر آنچه که در بودجه  سالانه  صدا و سیما آمده برای آن در نظر گرفته است.

دولت در ماده 37 قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور مصوب 10/11/95 یک فهرست بلند بالایی برای دفاع از انقلاب، نظام، اسلام و ترویج مبانی امام و رهبری را برای مقابله  با دشمنان و … تعریف کرده است و سازمان برنامه را مأمور کرده است ظرف 6 ماه آیین نامه  اجرایی آن را بنویسد و برای تصویب به هیئت دولت بیاورد. در بند  «چ»؛  ماده 37 قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه  کشور آمده است: «کلیه  دستگاه‌های اجرایی مکلفند یک درصد اعتبارات هزینه‌ای خود را طی قرارداد مشخص با سازمان صداو سیما صرف تولید برنامه جهت فرهنگ‌سازی و آگاهی بخش و اطلاع‌رسانی در مورد  اهدافی که در صدر ماده 37 آمده بکند.»

از سال 95 تاکنون که این مقاله را می‌نویسم دولت هیچ اقدامی در این‌باره نکرده است و تصویب‌نام‌های برای بند چ ماده 37  قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه نداشته است.

اطمینان آقای آشنا از این معنا که صدا و سیما بودجه‌ای برای ساخت سریال ندارد از کجا ناشی می‌شود؟

چون قرار بوده صدا و سیمای مظلوم جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب و نظام و اسلام وفق بند چ ماده 37 قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور بودجه‌ای را دریافت کند. اما دولت بخشی از بودجه صدا و سیما را که ناظر به بند  چ ماده 37 قانون احکام دائمی برنامه توسعه  کشور بوده اختصاص نداده است. قرار بوده 6 ماه برای اجرای ماده 37 آیین‌نامه  بنویسد و به تصویب هیئت‌وزیران برساند. اما دو سال و چند ماه گذشته، ننوشته است.

آقای آشنا نباید از اینکه بودجه سیما با زیر پاگذاشتن قانون برنامه قطع شده خوشحال باشد و بگوید صدا و سیما که بودجه ندارد!  بلکه باید متأسف باشد. این تأسف هم برمی‌گردد به بی‌مهری دولت به رسانه ملی! این بی‌مهری نباید آن‌قدر باشد که حتی به مقوله امنیت ملی هم مرتبط گردد.