پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » سخن روز مطبوعات/

سخن روز مطبوعات/

حملات مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان تنها چند هفته بعد از حملات مشابه به یک نفتکش دیگر در بندر فجیره در مجاورت سواحل امارات، گمانه زنی‌هایی را پیرامون عامل پشت پرده این حملات به میان آورده است.

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

چرا ترامپ لایق جواب نیست؟

محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:

اردیبهشت سال گذشته وقتی رئیس‌جمهور آمریکا با قلدری و گردن افراشته مقابل دوربین‌های تلویزیونی حاضر شد و توافق هسته‌ای را ملغی کرد، پس از یک سخنرانی نخوت‌آمیز و ضدایرانی قول داد که ایرانی‌ها برای مذاکره با او تماس خواهند گرفت. از آن زمان تا کنون بارها ترامپ با لحن‌های مختلف همین حرف را تکرار کرده است. آخرین تلاش او در این زمینه فرستادن نخست‌وزیر ژاپن به تهران بود تا به خیال خود تهران را پای میز مذاکره بیاورد.

دیدار نخست‌وزیر ژاپن با رهبر انقلاب اسلامی را می‌توان دیداری تاریخی نامید. شینزو آبه در این دیدار چند نکته را مطرح می‌کند که عبارت است از؛

۱- قصد دارم پیام رئیس‌جمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم.
۲- ترامپ به او گفته «آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد».
۳- عزم آمریکا جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای به‌وسیله ایران است.
۴- آمریکا آماده مذاکرات صادقانه با ایران است.
۵- ترامپ گفته «مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد».

درباره زمینه این دیدار، نکات فوق و پاسخ رهبر انقلاب خطاب به نخست‌وزیر ژاپن، می‌توان از چند زاویه به بحث و بررسی پرداخت؛

۱- نخستین نکته چرایی انتخاب ژاپن از سوی رئیس‌جمهور آمریکا برای ارسال پیام خود به تهران است. ژاپن و ایران طی چهار دهه گذشته روابط مثبت و مبتنی بر احترام متقابل با یکدیگر داشته‌اند. این کشور برخلاف اغلب کشورهای اروپایی وارد بازی‌های ضدایرانی نشده و از این رو وجهه مثبتی در میان ایرانیان دارد. اما نکته مهم‌تر در انتخاب نخست‌وزیر ژاپن پیام روانی آن برای جامعه ایرانی است. ژاپن کشوری صنعتی و از لحاظ اقتصادی پیشرفته است. آمریکا به شکل موذیانه‌ای در پی آن است که پیشرفت اقتصادی ژاپن را به روابط آن با خود ربط دهد و این پیام را به جامعه ایران ارسال کند که کلید حل مشکلات اقتصادی شما در برقراری ارتباط با آمریکاست. حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.

آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم و حمله اتمی به ژاپن، همچنان این کشور را به نوعی تحت‌اشغال نظامی خود دارد و بزرگ‌ترین پایگاه خارجی آمریکا در جزیره اوکیناوای این کشور است. حضور نظامی و رابطه از بالا به پایین آمریکا و ژاپن، نه تنها عامل پیشرفت این کشور نبوده بلکه مشکلات و فجایع بسیاری نیز آفریده است. برای نمونه همین بس که فرماندار فعلی اوکیناوا – دنی تاماکی- حاصل تجاوز یک تفنگدار آمریکایی به مادرش است. پدری که به آمریکا بازگشت و هرگز پیدا نشد. پیشرفت اقتصادی ژاپن محصول سخت کوشی و کار دقیق و بابرنامه ژاپنی‌ها طی چندین دهه است و نه رابطه یک طرفه و به دور از عزت ملی با آمریکا.

۲- نکته دوم به پاسخ رهبر انقلاب برمی گردد که ترامپ را لایق مبادله پیام نیز ندانستند، چه رسد به مذاکره. اما چرا ترامپ لایق تبادل پیام هم نیست؟ ترامپ تکبر و نخوت سیاستمداران آمریکایی را به اوج خود رسانده است. در ادبیات و مواضع او، کوچک‌ترین احترام و پایبندی به ساده‌ترین اصول اخلاقی دیده نمی‌شود. او به راحتی و البته با گستاخی هرچه تمام‌تر ملت ایران را تروریست نامیده و از نابودی ایران سخن گفته است. چنین شخصیتی بی‌شک لایق مبادله پیام نیست. چرا که پاسخ به او از دو حال نمی‌تواند خارج باشد؛ یا باید منطبق با ادبیات زشت و شخصیت سخیف خود وی باشد که چنین پاسخی در شأن مقامات کشورمان نیست و یا باید محترمانه و مبتنی بر ادب و اخلاق باشد که وقتی با شخصیتی مثل ترامپ روبرو هستید، رفتار محترمانه با وی نتیجه‌ای جز افزایش توهم و تکبر او و باز شدن راه برای گستاخی بیشتر از سوی وی نخواهد داشت.

۳- آقای آبه از قول ترامپ گفته است که آمریکا به دنبال مذاکرات صادقانه با تهران است. این ادعا را می‌توان به عنوان مضحک‌ترین موضع سیاسی سال از سوی آمریکایی‌ها ثبت کرد. این حرف یعنی به ما اعتماد کنید. خنجری که آمریکا در برجام به ایران زد، هنوز خون چکان است و حتی برای سایر کشورها نیز درس عبرت شد که مذاکره با آمریکا و توافق با این کشور چه سرنوشتی می‌تواند داشته باشد. علاوه بر آن دولت ترامپ از ابتدای روی کار آمدن هرچند وقت یکبار و بصورت نوبه‌ای، تحریم‌ها علیه کشورمان را افزایش داده است. آخرین نمونه آن تحریم پتروشیمی همزمان با دعوت به مذاکره است. در چنین شرایطی ادعای مذاکرات صادقانه، ادعای مضحکی است که اگر کسی آن را باور کند، باید در عقل وی شک کرد. آمریکایی‌ها یک سال پیش اهداف ۱۲ گانه خود از مذاکره و توافق با ایران را بیان کرده‌اند. آنچه آنها به دنبال آن هستند، تسلیم جمهوری اسلامی است. فقط کشورهایی که در یک جنگ تمام عیار، به‌طور کامل شکست خورده و دست‌ها را بالا برده‌اند، چنین شرایط خفت‌باری را می‌پذیرند یا بهتر است بگوییم چاره‌ای جز پذیرش آن ندارند.

۴- ترامپ در ادعایی دیگر گفته است که مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران می‌شود. این هم از جنس همان ادعای مضحک پیشین است. مشکل ترامپ این است که چند سالی دیر آمده و زود هم می‌خواهد برود! شش سال پیش این ادعا را یک بار به ایران فروختند و عده‌ای هم آن را باور کردند. همان‌هایی که پس از برجام با اسکناس یک دلاری و هزار تومانی به خیابان آمدند و رقصیدند. دوستی می‌گفت سوار ماشینی مسافرکش بودم. ماشین طرف خیلی درب و داغان بود و وقتی پرسیدم چرا عوض نمی‌کنی گفت ماشین ایرانی بخرم؟ نه! کمی صبر کن، از این به بعد سوار بنز و «بی ام و» می‌شویم! برجام برای ایران خسارت بود؛ آن هم از نوع خسارت محض. اما یک فایده داشت که به تمام آن خسارت می‌ارزد؛ آن هم اینکه با مذاکره و امتیاز دادن نمی‌توان مشکلات اقتصادی را حل کرد و طعم پیشرفت و رفاه را چشید.

۵- نحوه پاسخ رهبر انقلاب به آقای آبه درباره پیام ترامپ واجد نکته‌ای مهم و کلیدی است. ایشان می‌توانستند پاسخی تند به او بدهند و همان مواضع محکمی را که درباره آمریکا در مکالمه با آبه گفته‌اند، خطاب به ترامپ بگویند. پرهیز از این مسئله و تاکید بر اینکه «مطالبی را که بیان خواهم کرد، در چارچوب گفت‌وگو با نخست‌وزیر ژاپن است»، یعنی بستن عملی پرونده مذاکره با آمریکا به هر نحوی؛ اعم از مستقیم، محرمانه و یا باواسطه. آمریکایی‌ها باید می‌فهمیدند که راهبرد آنها برای امتیازگیری از ایران تحت عنوان «کمپین فشار حداکثری» بی‌نتیجه است و به در بسته خورده است. کوچک‌ترین پالس مثبت در این زمینه یعنی امتیازی در سبد دولت ترامپ و تأیید این نظر او که افزایش فشار جواب می‌دهد و در نتیجه افزایش تصاعدی فشار برای رسیدن به هدف. پاسخ قاطع و محکم رهبر انقلاب، بستن راه بر این محاسبه غلط آمریکایی‌ها و دفاع راهبردی از منافع ملی بود.

۶- و اما آخرین نکته به اعتراف آقای آبه بازمی‌گردد که تصدیق کرده است؛ «آمریکایی‌ها همواره می‌خواهند طرز فکر و عقاید خود را به دیگر کشورها تحمیل کنند.» همین یک عبارت برای نقض ادعاهای پیشین ترامپ کفایت می‌کند. محل نزاع نیز همینجاست. جمهوری اسلامی به این تحمیل و تحقیر نه گفته است و این مدل برخورد با واشنگتن، تبدیل به یک الگو شده است.
در تصاویر منتشر شده از دیدار آبه و رهبر معظم انقلاب اسلامی برگه‌هایی دیده می‌شود که ابتدا روی میز است و اندکی بعد آقای آبه روی آن نشسته است. به احتمال زیاد این همان پیام ترامپ بوده است که رهبر انقلاب از پذیرش و پاسخ به آن خودداری کرده‌اند. ترامپ خیلی از کشورها را با یک تماس تلفنی کوتاه می‌دوشد و اگر پیامی برایشان بفرستد (که نمی‌فرستد چون اصلاً نیازی نمی‌بیند در این حد هم به خود زحمت دهد) روی سر خود می‌گذارند اما در جمهوری اسلامی جایگاه پیام او همانجاست که در تصاویر دیده می‌شود.

دیپلماسی نفتکش‌ها

دیاکو حسینی در روزنامه ایران نوشت:

حملات مشکوک به دو نفتکش در دریای عمان تنها چند هفته بعد از حملات مشابه به یک نفتکش دیگر در بندر فجیره در مجاورت سواحل امارات، گمانه زنی‌هایی را پیرامون عامل پشت پرده این حملات به میان آورده است. در یک اعلام غیرمنتظره، ایالات متحده شتابزده و بدون شواهد کافی ایران را در این حادثه مقصر دانست. پیش از این نیز، عربستان، امارات متحده عربی در کنار واشنگتن در جریان آتش سوزی ماه گذشته، انگشت اتهام را به رغم فقدان مدارک به سوی ایران نشانه رفتند. از نظر این کشورها، ایران به واسطه این حملات به دنبال ارسال پیامی بود مبنی بر اینکه تا زمانی که ایران تحت فشار تحریم‌ها از صادرات طبیعی نفت خود محروم شده، هیچ کشور متخاصمی در خلیج فارس نمی‌تواند در امنیت کامل بماند.

در طرف مقابل، ایران استدلال‌های قانع کننده‌ای در اختیار دارد که عامل این حوادث را توطئه گروه‌های جنگ طلب در امریکا و شماری از کشورهای منطقه در حمایت از جنگ می‌داند. بر اساس این تحلیل‌ها، طرفداران جنگ با ایران، از طریق انجام این گونه عملیات خرابکارانه و نسبت دادن آن به ایران می‌کوشند که دستاویز لازم برای کشاندن امریکا به جنگ را فراهم کنند. حتی در مورد اخیر، ممکن است این خرابکاری، تلاشی برای ناکام گذاشتن احتمال اندک موفقیت دیپلماسی میانجیگری و یا حتی برعکس، بهانه‌ای برای افزایش فشار بر ایران به منظور وادار کردن تهران به پذیرش پیشنهاد مذاکره باشد.

در این صورت هدف قرار دادن نفتکش‌ها دارای هدف نظامی نیست بلکه شکلی از دیپلماسی برای انتقال پیام است. فارغ از این حدس و گمان‌ها، این واقعیت که خروج امریکا از برجام و به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه ایران به افزایش تنش‌ها در منطقه دامن زده برجای خود باقیست. همچنین این واقعیت که حوادث ساختگی در خلیج فارس استعداد مهارناپذیری در کشاندن کشورهای منطقه به یک جنگ بزرگ را دارند. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هیچ انگیزه‌ای برای اخلال در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس ندارد به این دلیل ساده که به رغم فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها، توانسته خود را با وضعیت جدید تطبیق دهد. تا هنگامی که جنگ اقتصادی امریکا، تهدیدی وجودی برای ایران نباشد، تهران خویشتنداری را به امید حفاظت از صلح بر تصمیمات متهورانه ترجیح می‌دهد؛ هرچند که در اتخاذ تصمیمات متناسب در جهت دفاع از حیات اقتصادی و سیاسی خود محق باشد. همزمان، این هم غیرقابل انکار است که اصطلاح «جنگ اقتصادی» تنها یک لفاظی ادبی است و بر این واقعیت تأثیر نمی‌گذارد که جنگ با وجود ابعاد گوناگون اقتصادی و نظامی ذاتاً پدیده‌ای تجزیه ناپذیر است. در هر نوع جنگی، انتخاب وسیله، صرفاً یک موضوع فنی است که به زمان، مکان و شرایط بستگی دارد.

در راه مقابله با جنگ در ابعاد اقتصادی، در صورتی که ایران موجودیت و بقای خود را در مخاطره ببیند، از این حق طبیعی برخوردار است که از همه ابزارهای در دسترس برای دفع تهدید علیه خود بهره بگیرد و یا کشورهایی را که در این جنگ اقتصادی علیه ایران مشارکت دارند تنبیه کند. ما تا آن روز فاصله زیادی داریم و شاید هرگز به آن مرحله نرسیم. اما اگر ایران روزی خود را ناگزیر از واکنش متناسب در برابر وقاحت ایالات متحده در جنگ اقتصادی علیه ملت ایران ببیند، از انجام تلافی شرمسار نخواهد بود و یا پشت مدارک مبهم و مجعول پناه نخواهد گرفت. رخدادهای اخیر با همه ماهیت توطئه آمیزش علیه ایران، به جهان نسبت به آنچه می‌تواند در خلیج فارس رخ دهد، هشدار داد.

این وقایع، تلنگری به امریکای ترامپ در ارتباط با شرارت متحدانش در فریب دادن ایالات متحده و سوق دادن او به سوی جنگی بی فایده، پرهزینه و بی پایان است. عاملان پنهان شده این حوادث ترسوتر و محتاط‌تر از آن هستند که این سلسله رویدادهای توطئه آمیز را شایسته نام جنگ بدانیم. این تنها الگویی سبک سرانه از پتانسیل نیرومندی است که جمهوری اسلامی ایران در صورت به خطر افتادن بقا و موجودیت خود به دنبال جنگ اقتصادی و تهدیدات نظامی، می‌تواند به نمایش بگذارد. برای دونالد ترامپ بهتر است که به جای فریب دادن خود و متهم کردن ایران بر اساس ادعاهای بی پایه، مراقب کسانی در اطرافش باشد که از هیچ روشی برای شکست دادن هرگونه فرصت دیپلماتیک دریغ نمی‌کنند.

پاتک به «نمایش مذاکره»

هادی محمدی در روزنامه خراسان نوشت:

سرانجام بعد از چند روز تبلیغات و سروصدای رسانه‌ای، آبه شینزو به قول خودشان با دست پر به تهران آمد تا بتواند از این جهت که به عنوان نخست وزیر یک کشور توسعه یافته عضو گروه هفت و از متحدان اصلی آمریکا به شمار می‌رود ایران را مجاب سازد در شرایط فعلی پیشنهاد مذاکره ترامپ را بپذیرد. او آمد و پیشنهاد ظاهراً زیبای ترامپ را هم به صورت مکتوب آورد اما واکنش هوشمندانه ایران و رهبری آن باعث شد تا نقشه آنها «نمایش مذاکره» قبل از رسیدن آبه شینزوی ژاپنی به هتل محل اقامتش در تهران نقش بر آب شود. رهبر انقلاب نه تنها پیام کتبی ترامپ را رسماً تحویل نگرفت بلکه او را شایسته تبادل پیام و پاسخ نیز ندانست البته به احترام ژاپن و نخست وزیرش که سابقه تاریخی بدی در ذهن ملت ایران ندارند نکاتی را بیان کردند که در اصل پاسخی مستدل به پیام ترامپ بود. نکته جالب و منحصر به فرد در این میان این بود که همه این اتفاقات و رد و بدل شدن پیام‌ها در برابر دوربین‌ها صورت می‌گرفت که خود نشان از اعتماد به نفس بالای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و جدی بودن حرف و سیاست اصولی ایران داشت، سیاستی که اگرچه دنبال بسته شدن باب گفت وگو و دیپلماسی بر سرمنافع ملی ایران نیست اما حاضر به هر نوع مذاکره‌ای هم نیست آن هم با دولت و رئیس دولتی که در یک سال گذشته بالاترین فشارها و توهین‌ها را به ایران و ایرانی روا داشته است و حالا می‌خواهد با یک عملیات روانی و تبلیغاتی به اهدافی که پس از یک سال فشار اقتصادی به آنها دست نیافته بود برسد.

آنچه در نحوه انعکاس این دیدار منحصر به فرد و بدیع بود انتشار فیلم و جزئیات این دیدار بود که به نظر می‌رسد فلسفه مهمی پشت این حرکت قرار داشت که به عبارتی در راستای خنثی کردن ترفند ترامپ برای منزوی کردن ایران به عنوان کشوری که تمایلی به مذاکره ندارد تدارک دیده شده بود. قطعاً با پذیرش پیام ترامپ از سوی رهبری، آن هم پشت درهای بسته، از امروز شاهد بمباران رسانه‌های غربی درباره این پیام و پاسخ‌های احتمالی بودیم و اینکه ایران نیز همچون کره شمالی در برابر فشارها تسلیم شده، در حالی که اقدام هوشمندانه و علنی رهبری جلوی چنین سو استفاده‌ای را گرفت و خیلی شفاف و واضح در برابر دنیا و قبل از هر نوع گزارش دهی آبه، نشان داد که ایران اگرچه مرد مذاکره است اما به دلایلی که رهبری نظام ذکر کردند این میدان را بیشتر از مذاکره، بساط حقه بازی افرادی می‌داند که بیش از هر چیز به مصارف داخلی سیاست‌های خود می‌اندیشند تا کاهش تنش یا حل یک موضوع بین المللی.

شروط به حق ایران
اما وجه مهم دیگر این دیدار منطق محکم ایران در رد درخواست مذاکره و پیام ترامپ بود.
با وجود برخورد محکم مقام معظم رهبری با نقشه ترامپ و دوستانش برای اینکه نشان دهند ایران باعث بن بست مذاکراتی شده و برخلاف تلاش آمریکا، هرگونه گفت وگویی را نفی می‌کند، اما مقام معظم رهبری پس از شنیدن پیام ترامپ ودر میان سخنانشان نکات مهمی نیز مطرح کردند که به نظر می‌رسد حرف‌های اصولی ایران در این نبرد باشد.

حضرت آیت ا… خامنه ای فرمودند: «ما معتقدیم از طریق مذاکره با آمریکا، مشکلات ما حل نخواهد شد و هیچ ملت آزاده ای، مذاکره زیر فشار را قبول نخواهد کرد.» به نظر نگارنده اشاره رهبری به «مذاکره زیر فشار» به فشارهای تحریمی یک سال اخیر برمی گردد و اینکه قطعاً هر نوع گفت وگو میان دو طرف، آن هم از نوع صادقانه که ترامپ در پیامش مدعی آن شده بدون پایان دادن به فشارهای تحریمی و تروریسم اقتصادی علیه ملت ایران قابل تصور نخواهد بود. ایشان در ادامه یک مثال روشن و قابل لمس برای طرف ژاپنی مطرح کردند و گفتند: «رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش با جناب عالی دیدار و گفت وگو و درباره ایران هم صحبت کرد، اما بعد از بازگشت از ژاپن، بلافاصله تحریم صنایع پتروشیمی ایران را اعلام کرد، آیا این پیام صداقت است؟ آیا این نشان می‌دهد که او قصد مذاکره صادقانه دارد؟»

رهبر انقلاب همچنین در ادامه دومین خواسته مهم ایران را بازگو کردند و با اشاره به صحبت‌های نخست وزیر ژاپن مبنی بر درخواست آمریکا برای مذاکره درباره موضوع هسته‌ای، گفتند: «جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هسته‌ای با آمریکا و اروپایی‌ها در قالب ۱ + ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافق‌ها زده، مذاکره کند؟»

به نظر می‌رسد این بیان راهبردی ایشان که ریشه در تجربه برجام دارد نشان می‌دهد آمریکا باید در گام دوم پس از رفع همه تحریم‌ها و فشارها، به برجام بازگردد و قبول کند که هر نوع مراوده و گفت وگویی باید در چارچوب قرارداد قطعی گذشته صورت بگیرد تا حداقل اعتمادی را که لازم است یک کشور عاقل روی آن حساب کند ایجاد کند.

پذیرش یک ننگ به‌خاطر جذابیت سفر اروپایی!

حشمت الله فلاحت پیشه در روزنامه آرمان نوشت:

انقلاب اسلامی ایران یکسری آرمان‌ها در سیاست خارجی مطرح کرده که باید ارزیابی عملی و نه شعاری از آن صورت بگیرد. متأسفانه شاهدیم برخی افراد شعار می‌دهند ولی در عمل از این آرمان زمانی که منافعشان ایجاب می‌کند، به راحتی دور می‌شوند. یکی از این موارد موضوع انگشت‌نگاری از نمایندگان مجلس برای سفر به اروپا است. بنده با افتخار کسی هستم که هیچوقت اجازه انگشت‌نگاری از خود را نداده‌ام. در ابتدای دوره دیدیم به گونه‌ای تحقیرآمیز نمایندگان را برای انگشت‌نگاری به سفارتخانه‌های مختلف بردند و انگشت‌نگاری کردند. کاری که فقط درمورد کشورها و ملت‌هایی صورت می‌گیرد که متهم به تروریست می‌شوند و متأسفانه پروتکل تحقیرآمیزی است که با اروپایی‌ها اجرا می‌شود. برخی از افرادی که بیش از حد به‌اصطلاح از آرمان‌ها دفاع می‌کنند کسانی بودند که برای انگشت‌نگاری شدن از همدیگر سبقت گرفتند! جالب اینکه این موضوع ادامه پیدا کرد و بنده هر جایی که نیاز به انگشت‌نگاری داشت، اعلام کردم که نمی‌روم. تا زمانی که به عنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی برای سفر به نروژ دعوت شدم، ولی این سفر را به دلیل اینکه وزیر خارجه نروژ با هیأت دیدار نداده بود، به تأخیر انداختم. بالاخره برنامه دیدار با وزیر خارجه در سفر لحاظ شد.

در این میان جالب اینکه نامه محترمانه‌ای را برای مجلس تحت این عنوان که «رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، ملاقات با وزیر خارجه تنظیم شده فقط طبق قانون برای انگشت‌نگاری باید به سفارت نروژ مراجع کنید» را ارسال کرده بودند. بلافاصله اعلام کردم سفر را انجام نمی‌دهم چون انگشت‌نگاری از یک نماینده ملت ایران تحقیرآمیز است. به‌خصوص اینکه بنده هیچ‌وقت از ابتدای دوره زیر بار انگشت‌نگاری نرفتم و دوباره اعلام کردم در سفر حضور پیدا نمی‌کنم.

به رغم اینکه خیلی از افراد اعلام کردند این انگشت‌نگاری را صورت دهم و گفتند که همگان انگشت‌نگاری شده‌اند و به گونه‌ای تحقیرآمیز خیلی از نمایندگان را به سفارتخانه برده و انگشت‌نگاری شده بودند ولی اعلام کردم سفر کنسل شود. در نهایت وزیر دادگستری نروژ از نخست وزیر درخواست کرد و در عالی‌ترین سطح دولت نروژ با اینکه از بنده انگشت‌نگاری صورت نگیرد، موافقت شد. این استثنا صورت گرفت و با افتخار بدون اینکه انگشت‌نگاری صورت بگیرد این سفر را انجام دادم درحالی که برخی افراد فقط برای اینکه به سفر بروند، انگشت‌نگاری را صورت دادند. در طول مدت یکسالی که رئیس کمیسیون امنیت ملی بودم از تمام سفرهای زائد جلوگیری کردم طوری که میلیاردها تومان صرفه‌جویی صورت گرفت. این درحالی است که برخی افراد که ادعای آرمانگرایی دارند، حاضر شدند این تحقیر را بپذیرند برای اینکه سفرهای متعددشان انجام شود و این یک واقعیت است. لذا معتقدم باید ارزیابی واقعی صورت گیرد تا مردم مطلع شوند چرا نمایندگانشان پذیرفته‌اند که انگشت‌نگاری شوند! در ابتدای همین دوره به همین افراد که ادعای آرمانگرایی دارند، اعلام کردم ۲۹۰ نماینده مجلس رسماً اعلام کنیم که هیچ سفر اروپایی نخواهیم رفت مگر اینکه این قاعده تحقیرآمیز سفارتخانه‌های اروپایی بشکند و متأسفانه همین افراد که مدعی اصولگرایی بودند همراهی نکردند و انگشت‌نگاری شدند و بنده تنها ماندم. به نظرم تمام ملت باید بدانند چه کسانی حاضر شدند برای اینکه سفر اروپایی‌شان انجام شود، انگشت‌نگاری شوند و این تحقیر شامل ملت و نمایندگان ملت بشود. البته از برخی نمایندگان به‌خصوص در کمیسیون‌های غیرتخصصی عذرخواهی می‌کنم که این نمایندگان بسیار شریف و مظلومی هستند و فقط تحت تأثیر یکسری توجیهات کارشناسی مجبور به انگشت‌نگاری شدند و اکنون هم ناراحتند درحالی که بهتر این بود همگان با هم این کار را صورت نمی‌دادیم.

من کسی هستم که معتقد به آمد و شد دیپلماتیک هستم ولی اعتقادم بر این است که هزینه سنگینی که از لحاظ حیثیتی به خاطر انگشت‌نگاری وارد شد، به هیچ وجه توجیه کننده نتایج این سفرها نبوده است. یکی از انتقادهایی که به عنوان نقطه ضعف به من وارد می‌کردند به دلیل اینکه به شدت سفرهای خارجی را کاهش دادم، بوده است. در کمیته سفرها خواستار گزارش توجیهی افراد شدم که به چه دلیل می‌خواهند به سفر بروند. تعداد افراد را کاهش دادیم و اتفاقاً یکی از کمیسیون‌هایی که کمترین سفر خارجی را داشته، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بوده است و در این مدت فقط سفرهای کارشناسی را تنظیم کردیم. ولی در برخی از کمیسیون‌ها هیأت‌های شلوغ هفت نفره، نه نفره به سفر می‌رفتند و در این دور به حداکثر چهار نفر محدود و حتی بلیت برای سفرهای زیر چهار ساعت الزام به تهیه بلیت اکونومی کردیم و از این محل میلیاردها تومان در این مدت صرفه‌جویی ایجاد کردم. در همین رابطه ۱۰ سفر خارجی شخص خودم که بعضاً سفرهای همراه رئیس بود را به دلیل اینکه نتیجه‌ای نداشت و فقط هزینه بود، کنسل کردم. ولی در عوض ۱۸ سفر داخلی و تمام مرزهای کشور را رفتم تا در سطح توسعه، بودجه به مرزها تخصیص داده شود. درحقیقت کمیسیون امنیت ملی که فقط سیاست خارجی‌اش را همگان می‌شناختند، امنیت ملی‌اش را تقویت کردم و معدود سفرهایی که رفتم سفر به مرزهای عراق، سوریه، ترکیه که برای احیای یکسری مرزها بود و چندین مرز را در این مدت باز کردیم. باید میزان صرفه‌جویی‌هایی که ظرف یکسال گذشته صورت گرفته اعلام شود.

در طول این مدت سیاست تنش‌زدایی را در کمیسیون امنیت ملی پیش بردم و از هر مسیری که به سمت جنگ و تنش رفته، پرهیز کردیم و افتخار ماست. باز هم اگر باشم همین مسیر را ادامه می‌دهم و معتقدم کسانی که شعار می‌دهند این را بدانند که هزینه شعارهایشان را جمهوری اسلامی می‌دهد. پول چندصد نفری که ترامپ مأمور طرح تحریم‌های ایران در کشورها کرده به صورت غیرمستقیم از جیب ملت ایران پرداخت می‌شود. این کشورها از محل افزایش ریسکی که در مناسباتشان با ایران می‌گیرند و نفت ایران را ارزان می‌خرند، حقوق دریافت می‌کنند. زمانی که متوجه این موضوع در یکی از کشورها شدم به حال ملتمان گریه کردم که یکسری افراد شعار می‌دهند و هزینه‌اش از جیب ملت می‌رود. به همین علت معتقدم باید سیاست تنش‌زدایی پیگیری شود.

اما به شما می‌گویم…

عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت:

از دو ماه پیش تلاشی مضاعف برای شرطی کردن ملت ایران به سفر نخست‌وزیر ژاپن شروع شده بود و تحلیلگران، فضای بیم و امید را به انحای مختلف تصویر کردند. ژاپنی‌ها کمتر از ایرانی‌ها بر پیام‌آوری آبه از سوی ترامپ اصرار می‌ورزیدند، اما بالاخره روشن شد او حامل پیام است و این پیام کتبی است که نخست‌وزیر وظیفه دارد محورهای آن را حضوراً نیز بیان نماید. آنچه همگان –ازجمله نگارنده- را به تحسین واداشت این بود که ما رسماً اعلام کردیم هیچ پیامی برای ترامپ نداریم و نخواهیم داشت و اصولاً وی را در تراز رد و بدل پیام نمی‌دانیم. اما این بدان معنی نبود که پیام‌آور، پاسخ نامه خود را دریافت نکند. از قضا ترامپ قبل از هرگونه تماس با فرستاده خویش پاسخ را از رسانه‌ها گرفت و متوجه شد پاسخش نه محرمانه و نه ویژه بلکه به صورت بی‌سابقه‌ای با زبان و بیان رهبر انقلاب اسلامی به رسانه‌ها آمد. رهبر انقلاب با هوشمندی شأن و شخصیت مهمان را با دو محور حفظ کردند؛ اول اینکه «بنده ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمی‌دانم و پیامی برای او نخواهم داشت، اما به شما می‌گویم».

گزاره «به شما می‌گویم» یعنی لازم است فرستاده نیز پیام ما را بشنود و خودش نیز محترم شمرده شود و این چنین فرستنده نیز بدون دریافت پاسخ، پاسخ خود را دریافت کرد. نکته دوم اینکه حساب نخست‌وزیر ژاپن را از ترامپ جدا کردند که «در جدیت و حسن نیت شما شکی ندارم»، اما شما حامل پیام یک نااهل هستید. مقام معظم رهبری در پنج محور ضمن ارائه پاسخ به ترامپ، با همان محورها ثابت نمودند که چرا پاسخ نامه ترامپ و درخواست‌های وی را رد می‌کنند. توضیحات آبه از پیام ترامپ پنج محور داشت و پاسخ هر پنج محور به نخست‌وزیر ژاپن داده شد، اما نخست‌وزیر، آن دلایل را نه جواب نامه بلکه دلایل عدم پاسخ به نامه برداشت کرد .۱- اولین محور عدم اراده امریکا بر تغییر رژیم در ایران بود. مقام معظم رهبری توضیح دادند که امریکا «نتوانستن» خویش را در قالب «مخیر بودن» خویش می‌فروشد. حال آنکه تجربه چهل ساله نشان می‌دهد هرکاری که امریکا علیه ما نکرده است، قادر نبوده است .۲- مذاکره هسته‌ای محور دوم بود که پاسخ داده شد: پنج سال مذاکره هسته‌ای کردیم و به نتایجی هم رسیدیم. زدن زیر آن توافق و درخواست مذاکره مجدد و توأم با فشار چه معنایی دارد ؟۳- سوم اینکه نخست‌وزیر ژاپن گفت: امریکا مصمم است از دسترسی شما به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند و پاسخ شنید که سلاح هسته‌ای هم حرام است و هم غیرعقلایی، اما اگر اراده ما بر ساخت آن باشد امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. این اراده ماست که سلاح هسته‌ای نمی‌سازیم نه فشار یا اراده امریکا. علاوه بر آن نهادهای بین‌المللی و همچنین اطلاعاتی امریکا نیز بارها بر عدم حرکت ایران به سمت سلاح هسته‌ای تأکید کرده‌اند.

پس مذاکره در این باره یعنی چه ؟۴- ترامپ تلاش کرده بود با گزاره «صداقت» در مذاکره ایران را وسوسه نماید که پاسخ شنید ما تجربه تلخ پنج ساله را تکرار نخواهیم کرد. اوباما اولین ناقض برجام بود. اما به نخست‌وزیر ژاپن بی‌صداقتی امریکایی‌های فعلی را هم یادآور شدند که‌: ترامپ چندی پیش با جنابعالی دیدار کرد و بعد از برگشت از ژاپن بلافاصله پتروشیمی ایران را تحریم کرد. آیا این پیام صداقت است ؟۵- محور پنجم و وسوسه‌انگیز ترامپ که بیشتر برای تحریک روشنفکران بود اینکه ما می‌خواهیم به پیشرفت ایران کمک کنیم. گویی مقام معظم رهبری هفته قبل از محتوای نامه خبر داشتند که فرمودند: «اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم امریکا نزدیک نشود» و به نخست‌وزیر ژاپن یادآور شدند که آنچه تاکنون پیشرفت کردیم بدون امریکا بوده و ادامه راه را نیز بدون امریکا طی خواهیم کرد. نخست‌وزیر ژاپن البته می‌داند که کشورهای مشابه ما نظیر پاکستان و مصر که در این ۴۰ سال متحد امریکا بوده‌اند و حتی کمک بلاعوض هم دریافت کرده‌اند امروز نمی‌توانند بگویند پیشرفته‌تر از ایران هستند. بدین صورت ما پاسخ ترامپ را به نخست‌وزیر ژاپن داده‌ایم و به صورت طبیعی ترامپ هم پاسخ را شنیده است و ادامه تصمیمات سیاسی‌اش بدون توجه به پاسخ ما نخواهد بود. ما پاسخ ترامپ را داده‌ایم، اما نه به رسم دیپلماتیک و حقوقی، بلکه پاسخ را در قالب «چرا پاسخ نمی‌دهیم» داده‌ایم و آقای نخست‌وزیر به روش استدلالی این پاسخ‌ها را شنیده است. ترامپ و تیم بی‌تجربه‌اش اکنون متوجه شدند ایران کجاست؟ آیت‌الله خامنه‌ای کیست؟ و منافقین، صهیونیست‌ها و سعودی‌ها چطور او و تیمش را نسبت به وضعیت ایران سر کار گذاشته‌اند. غرب هم فهمید که دوران قرن ۱۹ و ۲۰ به پایان آمده است و گذشت آن روزی که ایران برای بازگشت هرات به کشورش دست به محاصره شهر زده و انگلیس بلافاصله خارک و بوشهر را تصرف کرد و به سمت شیراز روانه و شاه تسلیم شد و محاصره را رها کرد و بر اساس معاهده پاریس استقلال هرات را به رسمیت شناخت. اما اکنون پس از اینکه گفته شد «ترامپ را شایسته رد و بدل پیام هم نمی‌دانیم» او گفت: «هم ایرانی‌ها آماده مذاکره نیستند و هم ما» و نگفت اگر امریکا آماده نیست پس آن نامه و آن فرستاده برای چه بود؟!

دعوا بر سرِ زمینِ بازی

محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت:

نزاع ایران و آمریکا وارد مرحله جدیدی شده است. از وقتی ترامپ روی کار آمد، رویکردی بسیار خصمانه علیه ایران اتخاذ کرد. هر روز به ایران حمله می‌کرد و صدایش را بالاتر می‌بُرد. حدس می‌زدیم که دارد ایران را تحریک می‌کند تا از برجام خارج شود. افاقه که نکرد، خودش از برجام خارج شد. اما ایران همچنان در دایره دیپلماسی ماند و با وجود همه تحریک‌ها، تا کنون هوشمندانه حرکت کرده است. ایران در این مدت مقابل تهدید، تهدید کرده است؛ مقابل شرط‏گذاری برای مذاکره، شرط گذاشته است؛ مقابل تحرکات نظامی، آرایش دفاع نظامی گرفته است. خلاصه تا کنون در زمینِ بازی دیپلماسی، ما یک قدم جلوتر بوده‌ایم؛ چرا که آنها در حرکتی هنجارستیز، از برجام خارج شدند اما ما تا کنون با صبر و هوشمندی، رفتاری هنجارمند داشته‌ایم.

با این حال در مقابل قلدریِ آمریکا نیز دستپاچه نشدیم و کاملاً حرفه‌ای آرایش نظامی خود را متناسب وضعیت تغییر دادیم، چندان‏که مجبور شدند فعلاً ناوشان را دور از خلیج‏فارس نگه دارند.

آمریکا برای ورود ناوش به خلیج‏فارس، دو مانع اساسی داشت؛ مانع نظامی و مانع سیاسی. معتقدم از یک طرف آمریکا نتوانست با شانتاژهایی که کرد دنیا و افکار عمومی کشورش را برای این کار با خود همراه کند و از طرف دیگر، متوجه شد که محاسباتش از قدرت نظامی کشورمان اشتباه بوده است و آن را دست‌کم گرفته است.

با این حال، باوجود اینکه جنگی تمام عیار و بی‏سابقه اقتصادی علیه ما به راه انداخته و تمام هنجارهای جهانی را در این جنگ نقض کرده و مشکلات اقتصادی برای ما ایجاد کرده است اما تا کنون زمین بازی به نفعش رقم نخورده است و نتوانسته به اهدافش نزدیک شود. آمریکا از اول هدفش این بود؛ فشار اقتصادی وارد کند تا ایران پای مذاکره با ترامپ بنشیند. تجربه مکزیک و کره‏شمالی هم نشان داده است اصول سیاست در مذاکره با ترامپ اصلاً رعایت نمی‌شود. ترامپ در مذاکره فقط امتیاز می‌خواهد.

ترامپ گمان می‌کرد با فشار اقتصادی و تنش سیاسی- نظامی می‌تواند ایران را تسلیم کند. لذا با این هدف، با تحریکات بن زائد و نتانیاهو، به منطقه آمد. این دو البته هدف‌شان ایجاد درگیری نظامی میان ایران و آمریکا بود؛ چیزی که فرمانده ارتش آمریکا در منطقه صراحتاً گفته که به نفع آمریکا نیست. ترامپ شناختی از مردم ایران و رهبرانش اصلاً ندارد و به همین دلیل دو اشتباه بزرگ کرده است. اول اینکه گمان کرد می‌تواند با ایجاد تنش نظامی و حرکت ناوش، هم جنگ‌طلب‌های منطقه را سرکیسه کند و هم ایران را پای مذاکره (از نوع خودش) بیاورد و امتیازهای دلخواهش را از ایران بگیرد. او اصلاً فهمی از مناسبات پیچیده منطقه ندارد. اکنون پاسخ تحقیرکننده رهبر انقلاب، حسابی در ذوقش خورده است. نه‌تنها از ایران امتیاز نگرفت بلکه با دستپاچگی توئیت کرد که آمریکا نیز «آماده مذاکره نیست» و فراموش کرده بود که در این مدت، چه ادعاهایی مبنی بر آمادگی آمریکا برای مذاکره کرده بود. حال با این توئیت صراحتاً اعتراف کرد که هنوز به دیپلماسی اعتقاد ندارد. ایران شرط گفت‌وگو را بازگشت آمریکا به برجام و پایان‏دادن به جنگ اقتصادی آمریکا اعلام کرد. اما ترامپ با دستپاچگی اعلام کرد که آماده گفت‏وگو نیست. به نظرم همچنان ایران، عنصرِ مسئولِ این بازی بود و در زمین بازی دیپلماسی داشت با هیئت ژاپنی مذاکره می‌کرد. در این میان، اتفاقات مشکوک و هدفمندی در دریای عمان برای چند نفتکش افتاد.

به گمانم، دشمنان ایران در منطقه که از این زمین بازی راضی نیستند، در قصه نفتکش‌ها نقش دارند. آنان همه تلاش خود را می‌کنند تا زمین بازی، صحنه جنگ نظامی ایران و آمریکا شود.

عزت، دُرّ گرانی است به هرکس ندهند

مسعود پیرهادی در روزنامه رسالت نوشت:

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار آقای شینزو آبه نخست‌وزیر ژاپن فرمودند: «من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمی دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» این پاسخی است به درخواست نفر اول کشوری که مدعی کدخدایی دهکده جهانی است؛ پاسخی به رئیس جمهور کشور به اصطلاح ابرقدرت ایالات متحده آمریکا؛ قلدرمآبی که برای دنیا نسخه می پیچد! تصور کنید دونالد ترامپ موقع شنیدن این جواب، چه احساسی پیدا می‌کند.

تصور کنید حال آزادگان، مظلومان و مستضعفان جهان، حین استماع این جواب چه خواهد شد. دوگانه ذلت و عزت، شکل می‌گیرد. «من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا» هر که خواهان عزت و عزیز شدن است باید آن را از خدا درخواست کند چرا که عزت منحصراً برای خداست ولاغیر. کدخدا، رعیت ذلیل می‌خواهد شاید گاهی تکه نانی هم جلوی رعیت بیندازد اما باید ذلیلانه آن را بردارد؛ چه بدعاقبت کسی که به آن تکه نان هم نرسد و خود را ذلیل کند؛ چه بدعاقبت کسی که با وعده گندم ری به هیچ نرسد و دست از امامش بردارد.

«و للَّه العزة و لرسوله و للمؤمنین ولکن المنافقین لا یعلمون» خدا این عزت را به هر کسی نمی‌دهد، این عزت برای خودش، پیامبرش و مؤمنان به اوست، اما عقل محاسبه‌گر و دستگاه محاسباتی منافق از درک این عزت، عاجز است. درک این سخن اباعبدالله علیه السلام برای منافق جماعت، ممکن نیست؛ «فَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً؛ به‌راستی که من مرگ آزادمنشانه را جز سعادت و نیک‌بختی و زیستن با بیدادگران را جز تحمل حقارت و نگون‌ساری نمی نگرم» حالا که دوره ما دوره بدر و خیبر است و خبری از غلبه ظاهری دشمن هم نیست، چه اینکه در این سال‌ها هر چه در منطقه و غرب آسیا دیده‌ایم پیروزی جبهه مقاومت بوده است، اما به فرض اگر قلت عدد ما و شدت فتن و تظاهر زمان، دست در دست هم می‌داد باز هم از امام خویش غفلت نمی‌کردیم و زندگی با ظالمان را به مرگ با عزت ترجیح نمی‌دادیم.

رهبر عزیز انقلاب در دیدار با نخست وزیر کشوری که قربانی جنایت وحشیانه آمریکاست به او درس و مشق عزت داد؛ خواه پند گیرد و خواه ملال. کشوری که بابت کشته شدن مردم بی گناهش در هیروشیما و ناکازاکی نه تنها ادعایی نکرد که در این سال‌ها قبول کرد ۲۳ پایگاه نظامی آمریکا در آن، جا خوش کند، از آمریکایی‌ها عذرخواهی کند و حتی بپذیرد که آمریکایی‌ها برایش قانون اساسی بنویسند. آری عزت، دُرّ گرانی است به هر کس ندهند.