جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » فرهنگ » ساکنین پشت بام جهان/ تبتی‌ها / چه می‌خواهند و وضعیت امروز چگونه است؟

ساکنین پشت بام جهان/ تبتی‌ها / چه می‌خواهند و وضعیت امروز چگونه است؟

تبت معروف به ‘بام جهان’

  • ۳ میلیون و ۳۷۰ هزارنفر جمعیت منطقه خودمختار تبت (۲۰۱۷)
  • ۵۸۴۷ دلارتولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر (۲۰۱۷)
  • لهاساپایتخت تبت
  • تبتیزبان و قومیت اکثریت جمعیت
  • بوداییدین اکثریت جمعیت

منبع: بریتانیکا، بانک جهانی، Knoema، منابع دولتی

معمای تبت؛ ۶۰ سال آوارگی دالایی لاما و دولت در تبعید بودائیان

  • 17 مارس 2019 – 26 اسفند 1397

هر سال وقتی ماه مارس (اسفند/فروردین) از راه می‌رسد، تبت روزهایی پرالهتاب را سپری می‌کند، چرا که سالگرد وقایعی تاریخی و سرنوشت‌ساز که در نهایت به خروج دالایی لاما از تبت منجر شد در این ماه قرار دارد. این التهاب در این روزها، رنگ و بویی خاص نیز پیدا کرده، چرا که امسال، شصتمین سالگرد این وقایع مهم است.

در واقع آنچه در ماه مارس موجب می‌شود تا حکومت چین بر تدابیر امنیتی خود در سراسر تبت بیافزاید، یک سری از سالگردهاست: ۱۰ مارس (۱۹ اسفند)، ساگرد اعتراض مردم تبت به حکومت چین در سال ۱۹۵۹ است. ۱۴ مارس (۲۳ اسفند) سالگرد شورش‌های سال ۲۰۰۸ است؛ و ۱۷ مارس (۲۶ اسفند) سالگرد حمله نظامی به قصر دالایی لاما در لهاسا و فرار او از تبت.

سال ۲۰۱۹ در واقع شصتمین سالگرد این سری وقایع و خروج دالایی لاما بود؛ خروجی که موجب شد تا معمای تبت همچون یک گره کور در حاشیه بسیاری از تحولات مربوط به چین قرار بگیرد و مساله حاکمیت بر مهم‌ترین مرکز بودائیان جهان، به محل یک اختلاف نظر بین‌المللی تبدیل شود.

در حال حاضر اگرچه ثبات و قدرت رو به رشد حکومت مرکزی چین موجب شده تا مساله تبت از هر زمان دیگری کم‌رنگ‌تر شود، اما همچنان وضعیت بودائیان هوادار دالایی لاما در این منطقه به گونه‌ای است که حکومت چین ناچار است با تدابیر امنیتی ویژه، جلوی شکل‌گیری اعتراض‌های گسترده را بگیرد.

معمای تبت:

تبت کجاست؟

 
بخش مهمی از رشته کوه هیمالیا در تبت قرار دارد

پاسخ به این سئوال ساده نیست. در واقع مرزهای جفرافیایی جایی به نام “تبت” خود به یکی از موضوعات مهم اختلاف میان چین و تبتی‌هاست. در تقسیمات کشوری چین، استانی به نام “منطقه خودمختار تبت” وجود دارد. این منطقه در جنوب غربی چین قرار دارد و با کشورهای میانمار، هند، بوتان و نپال هم مرز است.

این استان همانند باقی استان‌های خودمختار در چین، یک استاندار دارد که از اقلیت قومی تبتی انتخاب می‌شود. او در مسایلی مانند آموزش و زبان، خودمختاری نسبی دارد اما در سیاست‌های کلی باید از استراتژی‌های حزب کمونیست چین پیروی کند.

نکته مهم درباره جغرافیای این منطقه این است که به رغم همه اختلافات، براساس همین مرزهای فعلی، این منطقه یک استان پهناور است با مساحتی برابر با مساحت کشور آفریقای جنوبی یا دو برابر کشور فرانسه. با این حال مخالفان می‌گویند آنچه در تقسیمات کشوری چین، تبت نامیده می‌شود، کمتر از نیم تبت واقعی است.

به همین دلیل در برابر “منطقه خودمختار تبت” یک مفهموم جغرافیایی دیگر نیز به نام “تبت بزرگ” وجود دارد. در جغرافیای “تبت بزرگ” علاوه بر سراسر منطقه خودمختار، بخش‌هایی از استان‌های دیگر چین از جمله سیچوآن، یون‌نان و گانسو، و بخش پهناوری از استان چینگهای نیز بخشی از تبت محسوب می‌شوند.

در واقع “تبت بزرگ” حدود یک پنجم مساحت کل چین را است و مخالفان می‌گویند اگر موفق شوند روزی کشورشان را در این منطقه به نام تبت مستقل کنند، این کشور از نظر مساحت دهمین کشور بزرگ جهان خواهد بود؛ جایی به بزرگی کشورهای پهناوری چون قزاقستان یا آرژانتین.

در حال حاضر عموما در گزارش‌های رسانه‌ها و ادبیات سیاستمداران، زمانی که دولت چین و سیاستمداران این کشور از تبت سخن می‌گویند، منظورشان در واقع همان “منطقه خودمختار تبت” است، اما در خارج از چین و از نگاه مخالفان تبتی، وقتی نام این منطقه آورده می‌شود در واقع اشاره به “تبت بزرگ” است.

اختلاف بر سر چیست؟

برخی از تبتی‌ها خواستار استقلال تبت از کشور چین هستند

اختلاف اصلی بر سر حق حاکمیت بر تبت است. و هر دو طرف اختلاف هم با ارجاع به تاریخ از حق خود برای حاکمیت استفاده می‌کنند. اما واقعیت این است که آنچه “تاریخ” تبت توصیف می‌شود، در واقع خود یک مفهوم سیاسی است که بیشتر مایه اختلاف است تا مرجع حل آن.

چینی‌ها می‌گویند که بیش از ۸۰۰ سال بر این منطقه حکومت کرده‌اند و تبت بخش جداناپذیر خاک کشورشان است. آنها به سلسله‌های مختلف امپراتوری‌های چین ارجاع می‌دهند و می‌گویند که تبت همیشه زیر سلطه‌شان بوده است.

تبتی‌ها این روایت‌های تاریخی را قبول ندارند و می‌گویند که سابقه تبت، قدیمی‌تر از روایت چینی‌هاست. ضمن اینکه آغاز سقوط حکومت تبتی‌ها هم حمله مغول‌هاست و در دوره‌ای که چینی‌ها از آن صحبت می‌کنند، خود چین نیز زیر سلطه امپراتوری مغول قرار داشته است. در واقع در دوران سلسله چینی مینگ (قرن ۱۴ تا ۱۷ میلادی) نیز تبت تحت سلطه چین نبوده است.

اما در عین مرزهای امروز چین، به طور کلی مرزهای سلسله‌ای است که در میانه قرن ۱۷ در این کشور به قدرت رسید و تا نخستین دهه قرن بیستم به حکومتش ادامه داد: سلسله معروف چینگ. آنچه که از امپراتوری چین در دو قرن منتهی به قرن ۲۰ در جهان به شهرت رسید، در واقع همان سرزمین‌هایی است که توسط امپراتورهای سلسله چینگ اداره می‌شد. تبت نیز بخشی از این امپراتوری بود.

مخالفان می‌گویند که حاکمیت سلسله چینگ بر تبت، شباهتی به حاکمیت این سلسله بر مناطق شرقی چین نداشته و در واقع این منطقه در آن زمان از خودمختاری استثنایی و قابل توجهی برخوردار بوده است. به همین دلیل نیز در سال ۱۹۱۲، به محض اینکه در کشاکش اصلاحات شکست خورده و گذار ناموفق به دوران مدرن، امپراتوری چینگ از هم فروپاشید، تبت اعلان استقلال کرد.

کشور مستقل تبت که از این زمان تا سال ۱۹۵۱ وجود داشت، یک کشور بودایی به رهبری دالایی لامای سیزدهم بود که در مرزهای امروزی استان تبت شکل گرفته بود. ادعاهای ارضی آن کشور بر باقی آنچه تبت نامیده می‌شد به جنگ‌هایی بین ارتش تبت و ارتش چین نیز منجر شد که در مواردی تبتی‌ها به پیروزی‌های مهمی نیز دست یافتند.

در نهایت این کشور که شاید یکی از مهم‌ترین مراجع تاریخی مدرن تبتی‌ها برای استقلال از چین محسوب شود، در سال ۱۹۵۱ میلادی و در دوران قدرت دالایی لامای فعلی با هجوم ارتش چین روبه‌رو شد که هرگز ادعای ارضی بر سراسر تبت را پس نگرفته بود. این‌بار تبتی‌ها با ارتش کمونیستی مائو روبه‌رو بودند که به تازگی جمهوری را در چین سرنگون کرده بودند و به دنبال برپایی یک رژیم کمونیستی در سراسر مرزهای امپراتوری چینگ (به جز مغولستان) بودند. شکست در برابر ارتش چین در این سال عملا نقطه پایان استقلال نسبی تبت بود.

۶۰ سال پیش دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

اهالی لهاسا در برابر قصر پوتالا (محل زندگی دالالیی لاما) در روز ۱۰ مارس سال ۱۹۵۹

بعد از اشغال تبت توسط ارتش چین، حکومت دالایی لاما و خودمختاری او در این مرزهای استان تبت، یک شبه از بین نرفت. او همچنان در قصر خود باقی ماند و طی یک توافق با حزب کمونیست چین به رهبری مائو، رهبر خودمختار استان تبت شد.

اما تنش در تبت هرگز به پایان نرسید. به ویژه در مناطقی که از نظر تبتی‌ها، تبت محسوب می‌شد اما خارج از مرزهای استان تبت قرار داشت، این تنش ابعاد گسترده‌تری نیز پیدا کرد. در آن مناطق از خودمختاری دالایی لاما خبری نبود و قوانین پکن با سخت‌گیری بیشتری قابلیت اجرا داشتند.

یکی از نقاط اوج رویارویی چینی‌ها و تبتی‌ها در زمانی اتفاق افتاد که مائو تصمیم گرفت در چارچوب یک برنامه اصلاحات ارضی، زمین‌های کشاورزی را از زمین‌داران فئودال بگیرد و بین کشاورزان تقسیم کند. در استان تبت، خودمختاری دالایی لاما موجب شد تا اجرای این طرح به تعویق بیافتد. اما اجرای آن در استان‌های دیگر به شورش‌ مسلحانه بودائیان تبتی و درگیری با ارتش چین انجامید. اخبار این درگیری‌ها به خیابان‌های لهاسا، مرکز تبت می‌رسید و احساسات ضد چینی هر روز بیشتر اوج می‌گرفت.

در چنین فضای متشنج و خشنی بود که در ماه مارس سال ۱۹۵۹، افسران چینی از دالایی لاما دعوت کردند تا در یک مراسم نمایش و رقص سنتی شرکت کنند. این مراسم قرار بود در روز ۱۰ مارس برگزار شود. در روایت رسمی چینی‌ها گفته می‌شود که دالایی لاما خود درخواست کرده که در این مراسم شرکت کند و از سوی آنها دعوتی ارسال نشده است. دالایی لاما این روایت چین را رد کرده است.

یک روز مانده به مراسم، افسران چینی به گارد حفاظت از دالایی لاما اطلاع دادند که برای رفتن به مراسم به حضور آنها نیازی نیست و خود چینی‌ها کار حفاظت از دالایی لاما را بر عهده می‌گیرند. در میان اطرافیان دالایی لاما، این تصمیم با سوءظن بسیار بررسی شد. برخی مشاوران معتقد بودند که احتمالا چینی‌ها می‌خواهند دالایی لاما را بدزدند.

خیلی زود، خبرها درباره تصمیمات چینی‌ها در شهر پیچید و در روز ۱۰ مارس، هزاران نفر از اهالی شهر در اطراف قصر دالایی لاما جمع شدند تا از او محافظت کنند و نگذارند تا او از قصر خارج شود. شورش تبت عملا از همین‌جا آغاز شد چرا که این تجمع به درگیری‌های مسلحانه بیرون ازشهر پیوند ‌خورد و خیلی زود مردم خواسته استقلال تبت از چین را مطرح کردند.

واکنش چین، مستقر کردن نیروی نظامی، تانک و خمپاره‌انداز در اطراف شهر بود. درگیری‌های پراکنده با مردم به قصد متفرق کردن آنها به مدت یک هفته ادامه یافت و سرانجام در روز ۱۷ مارس سال ۱۹۵۹ و بعد از اینکه دو خمپاره به نزدیکی قصر دالایی لاما برخورد کرد، او به همراه خانواده و گروهی از نزدیکانش، مخفیانه از قصر خارج شد و به هند گریخت.

چین با شورش تبتی‌ها هم مقابله کرد و حضور خیابانی مردم با خشونت سرکوب شد. آمار رسمی از تلفات سرکوب شورش تبت وجود ندارد. تبتی‌ها می‌گویند به اسناد محرمانه چینی دست یافته‌اند که نشان می‌دهد در جریان این سرکوب، ۸۵ هزار نفر کشته شده‌اند. صحت این اسناد از سوی پژوهشگران مستقل تایید نشده‌اند.

حالا تبتی‌ها چه می‌خواهند و وضعیت امروز چگونه است؟

تبتی‌ها برای دیدن دالایی لاما باید به هند سفر کنند

دالایی لاما که براساس باورهای دینی بودائیان تبت، مرشد معنوی و رهبر اتحادبخش سرزمین‌شان محسوب می‌شود در حال حاضر در تبعدی خودخواسته در هند به سر می‌برد و ۶۰ سال است که در آنجا – در شهر تارامشلا (دارمسلا) – دولت در تبعید تبت را تشکیل داده است.

او که در زمان خروجش از کشور، رهبری جوان محسوب می‌شد، در این سالها به دلیل اصرارش بر دوری از خشونت در پیگیری مطالبات سیاسی تبتی‌ها، بارها از سوی ناظران بین‌المللی و گروههای مدافع حقوق بشر تحسین شده و حتی در سال ۱۹۸۹ میلادی جایزه صلح نوبل نیز دریافت کرده است.

به بیان دیگر، دالایی لاما که نام اصلی او “تنزین گیاتسو” است در این سالها، آرام آرام به یک چهره شناخته شده و مهم بین‌المللی تبدیل شد که حق حاکمیت ملی تبتی‌ها را تبلیغ می‌کند.

اما همزمان در جبهه مقابل نیز موقعیت و جایگاه بین‌المللی کشور چین سال به سال تغییر کرد و چین در سال ۲۰۱۹ شباهتی به چین در سال ۱۹۵۹ ندارد. این کشور از سال ۱۹۷۱ جایگاه خود را در سازمان ملل و شورای امنیت تثبیت کرد و در پی یک مجموعه اصلاحات اقتصادی قابل توجه به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شد. این مساله به چین قدرتی می‌بخشد که از آن می‌تواند برای تحت فشار قرار دادن رقبا و مخالفانش بهره ببرد.

در نتیجه دایره قدرت و میدان مانور دالایی لاما نیز روز به روز محدودتر شد. برای بسیاری از دولت‌های دنیا در سراسر جهان، دعوت و میزبانی از دالایی لاما و حمایت از او می‌تواند هزینه‌های سیاسی -اقتصادی قابل توجهی به دنبال داشته باشد.

در نهایت، راه‌حل دالایی لاما برای حل مساله تبت این بود که اعلام کرد به دنبال استقلال تبت از کشور چین نیست، بلکه برای حفظ فرهنگ و سبک زندگی تبتی‌ها، یک “راه میانه” (Middle Way Approach یا MWA) را پیشنهاد می‌کند. در “راه میانه” دالایی لاما، تبتی‌ها می‌پذیرند که از استقلال‌طلبی و جدایی‌خواهی دست بکشند، اما در عوض، خودمختاری قابل توجهی از حکومت مرکزی چین به دست بیاورند.

این راه میانه در حال حاضر سیاست رسمی دولت در تبعید تبت محسوب می‌شود. اما این به معنای حمایت همه تبتی‌ها از چنین راه‌حلی نیست و همچنان، استقلال نهایی تبت از کشور چین، یک هدف سیاسی است که برخی از گروههای تبتی آن را دنبال می‌کنند.