فقط یک روز پس از طرح استعفای محمدجوادظریف حسین شریعتمداری درکیهان و عبدالله گنجی در جوان و سایر مهره های قدونیمقد ولایت فقیه به استمالت از ظریف برخاسته و اورا مصرانه دعوت به تجدیدنظر درموضع خود نموده اند! این همه وحشت از فروپاشی از درون راه به کجا میبرد؟
به گزارش رادیوفردا پایگاه خبری امتداد نزدیک به اصلاحطلبان به نقل از این منبع آگاه که نامی از وی نبرده، نوشت «یک مقام عالیرتبه نظام طی مرقومهای کوتاه خطاب به ظریف استعفای او را به مصلحت کشور ندانسته است.»در ادبیات رسانههای ایران «یک مقام عالیرتبه نظام» به رهبر جمهوری اسلامی دلالت دارد.امتداد همچنین به نقل از منبع آگاه خود نوشته که حسن روحانی نیز صراحتا با استعفای ظریف مخالفت کرده است.
به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:قهرمان شدن در ماندن است!
در طول چندسال اخیر چندین بار با دکتر ظریف جلسه رسانهای داشتهایم. از حیث روانشناسی او را مصداق جمله معروف امام به محمد علی انصاری یافتم، یعنی «متدین و احساساتی» بودن با هم در ظریف جمع شده است. به همین دلیل در همه جلساتی که با ایشان داشتیم نوبت پرسش و پاسخ که میرسید از کوره درمیرفت و فریاد بلندش موجب تعجب همگان میشد.استعفای ظریف آنطور که خود ایشان یا مشاور رئیسجمهور و نمایندگان مجلس میگویند به حذف وی از برنامه دیدار روحانی- اسد برمیگردد. بعضاً دیدار رهبری- اسد را نیز اضافه میکنند، اما بررسیها نشان میدهد بسیاری از دیدارهای رهبری با رهبران خارجی (ازجمله پوتین) بدون حضور وزیر خارجه بوده است و مسبوق به سابقه است. اما سؤال این است که ندیدن وزیر در یک برنامه از درون دولت و احساس حقارت شخصی میتواند منجر به یک تصمیم شبانه حکومتی شود؟ آیا ظریف نمیداند که حضور قهرمان جهان عرب در تهران بعد از یک جنگ جانانه با تروریستها و حامیان، نقطه عطفی در سیاست خارجی است؟ و اگر میداند چطور خودخواهی را با ایثار معاوضه نمیکند؟بهزعم نگارنده همه دلایل استعفای ظریف برای این حادثه عمد یا سهو نیست که انباشتی از ناکامیها و ناهماهنگیهاست که در دولت مستقر مسبوق به سابقه است و خود ایشان در جلسهای غیر رسانهای به ما گفتند: «در دولت هم وزارت خارجه کارهای نیست.»، اما ظریف را باید در ادامه ژنرالهایی دانست که دنبال بهانه برای برونرفت از فشار موجود بودهاند. افرادی همچون آخوندی و قاضیزاده پیش از ظریف میداندار این عرصه بودهاند. دست ظریف واقعاً خالی است و این سهگانه را نباید نادیده گرفت.
اول، رابطه پنج ساله با غرب دستاورد ملموسی نداشت و اروپا نیز دولت ما را سر کار گذاشت.دوم، در آنسوی جهان، شرقیها نیز بهخاطر نگرش پررنگ دولت ما به غرب انگیزهای برای تعامل ندارند. اینکه ظریف بعد از خروج ترامپ بلافاصله به چین رفت، اما دوباره به همراه لاریجانی این سفر را تکرار کرد، نشانگر این است که دولت چین در تعامل با دولت ما تردید دارد و دیگر بخشهای حاکمیت باید به میدان اعتمادسازی بیایند.دلیل سوم افت فاحش جایگاه اجتماعی دولت است و ظریف که بارها سنجشهای اجتماعی را به زبان هم آورده است، از این افت پایگاه اجتماعی رنج میبرد و سرانجام نافرجام برجام و SPV هم نتوانست قامت وی را بلندتر نشان دهد؛ بنابراین مدعیان تجربهآموخته سیاست خارجی در بیخ گوش رئیسجمهور از یکسو و سه عامل مذکور از سوی دیگر دستبهدست هم دادند تا احساسات ظریف غلیان نماید و انتقام خود را از برد رسانهای سفر اسد بگیرد. وقتی جناب مشاور رئیسجمهور از «امان از ناهماهنگیها» در دولت میگوید و ظریف نیز از همین موضوع رنج میبرد و معاون اول نیز خود را بیاختیار از تعویض منشی میداند، باید از روحانی پرسید واقعاً در دولت چه خبر است؟ این خبرها چه ضربهای به تصمیمگیریها و لزوم فراغت بال برای حل مشکلات کشور میزند؟
اکنون که سفر جهانگیری به سوریه موفق ارزیابی میشود و اسد پس از آرامش کشورش برای قدردانی نزد امام خویش آمده است چه موقع قهر است؟ جناب ظریف محترم و عزیز، امروزه که ملت مظلوم ایران با سفره کوچک شده، مقاوم و هوشیار ایستاده است، همراهی نکردن با آن واجد تولید قهرمان نیست. قهر هیجان دارد، اما صادقانه برداشت نمیشود. کنار این ملت بمان و همانطور که در دانشگاه تهران اشاره کردید ایستادگی ملت وظایف شما را کم نمیکند که بیشتر هم میکند.
آیا استعفا به معنی تشکر از این ایستادگی است؟ به تعبیر حضرت امام به موسوی: «اکنون که ملت ما فرزندان خود را به قربانگاه میفرستند (بخوانید زیر فشار روانی و اقتصادی دشمن ایستاده است) چه وقت استعفا است؟» واقعاً نمیتوانید با رئیسجمهور سنگهای خود را وا بکنید؟ شما به خود ما میگفتید: «رهبری به بنده فرمودهاند بر شما حرام میکنم اگر نظر کارشناسی حتی خلاف نظر بنده داشته باشید، اما به من نگویید.» نمیشود مشکلات را در وقت دیگر با رهبری طرح کرد یا در موقعی دیگر (غیر از شب حضور اسد) حل کرد؟ توقع اجتماعی این است که رئیسجمهور ماجرا را به مردم بگوید که چرا در یک دیدار رسمی خارجی مسئول دفتر شما حضور دارد، اما وزیر خارجه نیست؟
مردم توقع دارند مدعای جنابعالی را ببینند. شکستن وزیری که خود خواستهای و خود آوردهای و خود تمجید کردهای چه معنایی دارد؟ اگر تعمدی در پنهانکاری از وزیر خارجه دارید و او را حذف میکنید، دیگر نمیتوانید سنگالیزه شدن دولت خود را همانند احمدینژاد نپذیرید، او عزل میکرد و شما حذف، و برون داد شخصیتی هردو یکی است. اما نهتنها موافقان ظریف که منتقدان وی نیز اصرار دارند ظریف بماند. باید فرهنگ قهرمان شدن با قهر را به قهرمان شدن با کار تبدیل کنیم و جا خالی دادن باید بازیر بار رفتن عوض شود، آنگاه ستایش و ستودن، هدیه ملت به شما خواهد بود.
به گزارش مشرق، «حسین شریعتمداری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:آقای ظریف انتظار این نبود!
آقای ظریف با دنیای سیاست آشناست و حتی اگر در این عرصه کاستیهایی هم داشته باشد به یقین از بایدها و نبایدهای آن بیخبر نیست و دقیقاً به همین علت است که استعفای ایشان در شرایط کنونی سؤالبرانگیز به نظر میرسد. ایشان پیش از این هم دستکم دو بار اقدام به استعفا کرده بود که با موافقت رئیسجمهور روبرو نشده بود. بنابراین باید به دیگران حق بدهند که استعفای ایشان را در حال و هوای کنونی کشور به گونهای متفاوت با شرایط عادی تفسیر کنند و بعید است که این احتمال از نگاه جناب آقای دکتر ظریف دور مانده باشد.
بیشتر بخوانید:
قهرمان شدن در ماندن است
ماجرای درخواستهای مکرر «جان کری» از ظریف
استعفای آقای ظریف در حالی است که ایران اسلامی بر بلندای اقتدار ایستاده و پیروزیهای بزرگ و معجزهگونی را تجربه میکند. انقلاب اسلامی علیرغم توطئههای پی در پی و بیوقفه دشمنان، چهل سالگی خود را با شکوهی مثالزدنی جشن گرفته است، حماسه راهپیمایی ۲۲ بهمن که تاکید ملت بر درستی راه طی شده است را با حضور گسترده و چند ده میلیونی مردم و به مراتب پرشمارتر از همیشه برگزار کرده است، در حالی که آمریکا و متحدانش آرزوهای ۴دهه بر زمین مانده خود برای ایستایی انقلاب در چهلمین سال پیروزی آن را به خبر تبدیل کرده و در شیپورهای پر سر و صدای تبلیغاتی خود دمیده بودند، رهبر معظم انقلاب نقشه راه چهل سال آینده را در بیانیهای برخاسته از دلایل و مستندات همه فهم و خالی از ابهام ارائه کردهاند. دشمنان بیرونی نظام و مردم با شکستهای پیدر پی در مقابله با انقلاب اسلامی دست بهگریبان شدهاند که شکست مفتضحانه اجلاس ورشو، بعد از آنهمه پروپاگاندا درباره آن، فقط یکی از دهها نمونه چند سال اخیر است و نمونههای مثالزدنی دیگری در غرب آسیا که یادآور پیشبینی امام راحل (ره) در باره فتح سنگرهای کلیدی است و در محدوده این وجیزه محدود نمیگنجد که خود، مثنوی هفتاد من کاغذ است!
تازهترین پیروزی بزرگ ایران اسلامی سفر اخیر بشار اسد، رئیسجمهور سوریه به تهران است که پس از ۸ سال مقاومت در مقابل مجموعهای از قدرتهای ریز و درشت بینالمللی و منطقهای صورت گرفته بود و تمامی صاحبنظران، از آن با عنوان پیروزی بزرگ ایران یاد میکنند. حضور بشار اسد در تهران، تودهنی محکمی به آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای آن بود که مخصوصاً در اوج پیروزیهای پی درپی ایران و شکستهای دومینوگونه دشمنان تابلودار جمهوری اسلامی، درخشش فوقالعاده و خیرهکنندهای داشت. فقط نیم نگاهی به تفسیرها و تحلیلهای مقامات و رسانههای دشمن میتواند از عظمت این پیروزی حکایت کند. این گزاره را تقریباً در تمامی تفسیرهای آنان میتوان دید که «سفر بشار اسد به ایران تیر خلاص به اهداف غرب بود» و…
استعفای آقای ظریف در شرایط یاد شده، ضمن آنکه برای تحتالشعاع قراردادن پیروزیهای ایران اسلامی فرصتی طلایی در اختیار دشمن میگذارد که گذاشته است، به این توهم نیز دامن میزند که گویی جناب ظریف
-خدای نخواسته- از پیروزیهای پی در پی ایران اسلامی و مخصوصاً از پیروزی مقاومت دلخوشی چندانی ندارد! که دقیقاً همزمان با حضور بشار اسد در تهران دست به استعفا میزند!
استاد علوم سیاسی و امنیت بینالملل در دانشگاه شرق کارولینای شمالی در مورد استعفای جنجالی محمدجواد ظریف میگوید؛ دیپلماسی او و همه آنچه که در این مدت برای آن جنگیده، با حضور بشار اسد در تضاد بوده است و به این علت استعفا داده است! و یا بیبیسی اعلام میکند؛ ماجرای استعفای آقای ظریف هر چه باشد، نخستین سفر بشار اسد به ایران، پس از آغاز بحران در سوریه را تحت تاثیر خود قرار داد! و…
آقای ظریف ۵ سال و چند ماه سکان سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم را در دست داشته است که صرفنظر از شخصیت حقیقی ایشان که قابل احترام است و نگارنده در مصاحبه با واشنگتن پست گفته بودم؛ با وجود اختلاف نظر با آقای ظریف، حتی یک موی ایشان را هم با تمامی تیمهای مذاکرهکننده ۱ + ۵ عوض نمیکنیم. ولی وزارت خارجه در دوران وزارت جناب ظریف کارنامه قابل قبولی نداشته است که سرانجام فاجعهبار برجام یکی از اصلیترین نمونههای آن است و صدالبته در این میان و مخصوصاً در ماجرای ناکامی خسارتبار برجام، نمیتوان نقش ریاست محترم جمهوری و تصمیمهای ایشان را نادیده گرفت. تصمیمهایی که بسیاری از مشکلات اقتصادی کنونی را به دنبال داشته است و برخی از آنها را باید به حساب اعتماد بیجا به غرب وحشی و حیلهگر فاکتور کرد.
در این زمینه انتظار از آقای ظریف این بوده و هست که میدان را ترک نکنند. هماکنون، این تلقی در افکار عمومی شکل گرفته است که چرا برخی از وزرا به جای پاسخگویی در مقابل عملکرد چند ساله خود، میدان را خالی میکنند! و پاسخگوی عملکرد خود نیستند؟! که خواسته و مطالبه قابل قبولی نیز هست.
انتظار آن است-و ضرورت نیز دارد- که آقای ظریف نیمنگاهی به میدانهای دور و نزدیک و دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی و همسو با آنان بیندازند و سوت و کف و هلهله آنها را از استعفای خود نظاره کنند. چه کسانی از استعفای ایشان به وجد آمده و شادی میکنند؟! دشمنان بیرونی استعفای ظریف را با استنادی مضحک، نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند! و دنبالههای همسو با آنان، از جمله برخی از مدعیان اصلاحات- و نه همه آنها- و اصحاب فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ که تا دیروز ایشان را به ادامه مسیری که در پیش گرفته بود تشویق میکردند، اکنون رگهای گردن را به فریب و نه به غیرت! باد کرده و اصرار میورزند که بر استعفای خود پای بفشارد! این جماعت از همان قماش هستند که در مجلس ششم برای ورود عناصر بیصلاحیت به خانه ملت، علم استعفاء بر افراشته و با نصب پلاکاردی به زبان انگلیسی به آن سوی مرزها پیام همراهی و همسویی میفرستادند! و البته در کنار سفرههای اشرافی ادای اعتصاب غذا نیز درآورده بودند! کسانی که امروزه برخی از آنان به پناهندگی آمریکا و اسرائیل درآمدهاند.
و بالاخره، شواهد موثقی در دست است که جناب ظریف از برخی برخوردهای آقای روحانی با ایشان گلههای جدی دارند که بدون قضاوت درباره ماهیت این گلایهها، باید گفت استعفای آقای ظریف چاره آن نیست و این گلایهها را باید در همان کابینه حل و فصل کنند، نه آنکه با استعفاء در شرایط خطیر کنونی و در اوج پیروزیهای نظام -خدای نخواسته- بیآنکه خواسته باشند، زمینه سوءاستفاده دشمنان را فراهم آورند. از این روی لازم است جناب ظریف برای پیشگیری از تفسیرهای مغرضانه دشمنان بیرونی و برخی از دنبالههای داخلی آنها، در تصمیم خود تجدید نظر کرده و به جایگاه پیشین بازگردد.