به گزارش «تابناک» به نقل از فارس، احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در پیامی رحلت آیت الله محمد مؤمن عضو فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفت.در این پیام آمده است:
خبر ارتحال فقیه ژرفاندیش، دقیقالنظر، عالم عامل و مجاهد وارسته حضرت آیتالله حاج شیخ محمد مومن رضوانالله تعالی علیه موجب تاثر و تالم گشت.
آیتالله محمد دانشزاده قمی که به حق، مومن نام گرفته بودند، پیش از انقلاب با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی نقش داشتند و پس از انقلاب نیز در سنگرهای مختلف فقاهت و جهاد منشأ خدمات فراوانی برای نظام و انقلاب شدند.این عالم عامل چه در زمان حضورشان در شورای نگهبان که با حکم امام خمینی(ره) آغاز شد و با حکم مقام معظم رهبری ادامه یافت و یا در مجلس خبرگان رهبری و چه در سایر عرصههای سیاسی، علمی و اجتماعی همواره با بصیرت مثال زدنی در راستای آرمانهای امام، انقلاب و رهبری قدم برداشتند و خنثی کننده نقشه دشمنان بودند.این عالم پارسا در شکلگیری قوه قضائیه نقش مؤثری داشتند و عضو شورای عالی قضایی، عضو شورای عالی حوزه، عضو شورای بازنگری قانون اساسی و مدیر حوزه علمیه قم بودند و همواره در بزنگاههای مهم در دفاع از خط اصیل ولایت مطلقه فقیه ثابت قدم و جزو یاران با وفای نظام و مقام معظم رهبری بودند.
اینجانب ضایعه مولمه درگذشت این فقیه عرصه جهاد و اجتهاد را به محضر حضرت ولی عصر(عج)، مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، حوزههای علمیه و بیت شریف آن عالم فرزانه و ملت شریف ایران تسلیت عرض مینمایم و برای آن فقید سعید آرزوی علو درجات و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل از درگاه حضرت حق مسئلت دارم.
رئیس مجلس شورای اسلامی ارتحال آیت الله مومن را تسلیت گفت.
به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی ارتحال آیت الله محمد مومن را تسلیت گفت.
متن پیام لاریجانی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
ارتحال یار دیرین انقلاب ، امام و رهبری ، عالم مجاهد آیت الله محمد مومن موجب تاثر گردید.
ایشان از چهره های درخشان فقهی و حوزوی بودند که دروس دینی را نزد اساتید بزرگی همچون حضرت امام (ره)، علامه طباطبایی و آیت الله مشکینی فرا گرفتند.
در سالهای پیش از انقلاب در صف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی قرار داشتند تا جایی که این فعالیت ها منجر به بازداشت و تبعید وی گردید.
آیت الله مومن همواره منشأ ثمر بودند و در عرصه های مختلف از جمله عضویت شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری، عضو شورای عالی سیاستگذاری و ریاست حوزه علمیه قم و عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، خدمات فراوانی عرضه داشتند.
ضمن عرض تسلیت ضایعه درگذشت این روحانی بزرگوار به رهبر معظم انقلاب، ملت شریف ایران، روحانیت و حوزه های محترم علمیه و بیت مکرم، برای روح بلند ایشان رحمت و علو درجات و برای بازماندگان صبر واجر از درگاه خداوند متعال مسئلت میکنم.
علی لاریجانی
رئیس مجلس شورای اسلامی
محمد مومن؛ پایان سفیر معتمد
محمد دانشزاده قمی مشهور به محمد مومن که روز پنجشنبه در سن ۸۱ سالگی درگذشت، از مرموزترین و متنفذترین بازیگران پشتپرده سیاست ایران بود. او دوبار تا آستانه مرگ پیش رفت، سال ۷۴ در جریان یک تصادف سخت که دو ماهی او را خانهنشین کرد و سال ۹۰ به دلیل عارضه قلبی. بار سوم اما زندگیاش با مرگ مغزی تمام شد.
محسن کدیور، محمد مومن را «شناسنامه فقهی نظام» توصیف کرده است، تعبیری مهم و ریشهدار. سابقه این تعبیر را باید در تلاشهای دامنهدار و اعتبار بالای محمد مومن در میان مراجع، حوزه علمیه و نهادهای فقهی نظام جست. او از معتمدان چهار چهره مهم بود: روحالله خمینی، حسینعلی منتظری، علی مشکینی و علی خامنهای.
رابطه مومن و خمینی به پیش از انقلاب باز میگردد. او هم شاگرد درس روحالله خمینی بود و هم به کلاس درس مصطفی خمینی میرفت و در خلال این رفت و آمدها، یک رخداد مهم در کارنامهاش ثبت شده است. سال ۱۳۴۹، ۱۳نفر از اعضای جامعه مدرسین امضا کرده بودند که خمینی مرجع تقلید است. کارشان سیاسی بود، میخواستند خمینی را مرجع تقلید اعلام کنند که حکومت پهلوی نتواند او را زندان یا اعدام کند. محمد مومن که رفته بود عراق، موضوع را به خمینی خبر داد، در نقش یک سفیر. سالها بعد، آبان سال ۷۳، محمد مومن دوباره سفیر شد، این بار نامهای از آیتالله منتظری در دست داشت که مرجعیت علی خامنهای را نفی کرده بود؛ «آقای مومن گفتند چون این مطلب مطابق عقیده خود من میباشد، من میبرم.»
نقش واسطه و سفیر را مومن خیلی جاهای دیگر بازی کرده، از جمله سال۹۰ وقتی وحید خراسانی، جمهوری اسلامی را «دستگاه فاسد» نامید و حاکمانش را اهل مال و مقام خواند، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محمد مومن را نزد او فرستاد تا قانعش کنند که کوتاه بیاید و نرمتر سخن بگوید.
مومن در جنگ و جدالهای بین حسینعلی منتظری و احمد آذریقمی با علی خامنهای هم نقش سفیر را بازی میکرد. احمد آذریقمی روایت میکند که واسطهگری مومن برای پس گرفتن وسائلش از نهادهای امنیتی فایده نداشته و محسن کدیور هم به نقل از خود مومن نوشته: «[پاییز ۷۷] از ایشان [خامنهای] درخواست کردم اگر اجازه بفرمایند حصر بیت آیتالله آذری [قمی] برداشته شود تا بلکه ایشان بتواند برای درمان بیماری حادش روانه بیمارستان گردد که در غیر این صورت در مورد ایشان، بیم جانی میرود. آقا [خامنهای] در پاسخ خواسته من گفتند: به درک.»
محمد مومن در جلسه ۱۴خرداد ۶۸ که اعضای خبرگان برای تعیین جانشین خمینی گردهم آمده بودند، آنگونه که در ویدئوی مربوط به جلسه مشخص است، به رهبری خامنهای رای نداده بود. چند ماه بعد از رهبر شدن خامنهای اما زمانی که «شورای افتای رهبری» تشکیل شد، محمد مومن هم یکی از ۹ نفری شد که به جلسات این شورا دعوت شد و از فعالترین اعضای این شورا بود. تشکیل این شورا، پیشنهاد فقهای ساکن قم بود و محمد مومن سفیرشان شد تا برود نزد رهبر. رهبر قبول کرد و به مومن گفت در این شورا حاضر باشد. وعده دیدار «پنجشنبه» هر هفته بود. روش کار شورا ساده بوده. به روایت محمود هاشمی شاهرودی و محمد مومن، یکی از اعضای جلسه موضوعی را برای «تحقیق و اجتهاد و استنباط» انتخاب میکرده و ساعتها درباره آن بحث و بررسی میکنند. اگر «تحقیقات انجام شده» برای رهبر قانعکننده میبود، بر اساس آن نظر خود را اعلام میکرد. محمد مومن گفته که این جلسات برای «علمیتسنجی» بوده و اینکه دیگران بیواسطه با مقام علمی و توانایی فقهی رهبر آشنا شوند ولی محسن کدیور هدف اصلی این جلسات را «بازآموزی و آمادهسازی» آیتالله خامنهای میداند؛ «آموزش ضمن خدمت.»
چند ماهی از این جلسات نگذشته بود که شهریور ۶۹، محمد مومن از جمله هفت عالم ساکن قم بود که اجتهاد خامنهای را در حد تصدی رهبری جمهوری اسلامی کتبا تایید کردند. مومن اما آذر سال ۷۳ وقتی جامعه مدرسین میخواست خامنهای را به عنوان «مرجع تقلید» معرفی کند، از جمله مخالفان بود و حامی مرجعیت تقلید حسینعلی منتظری. مخالفت مومن سبب شد که در تجمع حامیان خامنهای مقابل منزل منتظری، علیه مومن هم شعار داده شود. این تجمع و تهدید، نقطه عطف و پایان بود و اثر خودش را گذاشت. مومن که گویا چشمش ترسیده بود، پشت سر منتظری نرفت و دیگر نه تنها معترض مرجعیت خامنهای نشد، بلکه از جمله مدافعان و مبلغان رهبر شد. البته رهبر هم در ستایش از او کم نگذاشته است. خرداد ۸۸، وقتی نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری به دیدار خامنهای رفتند، رهبر جمهوری اسلامی در وصف مومن گفت: «اگر در این نظام نتوان به کسانی مانند آیات مومن و جنتی اعتماد کرد، به هیچ فرد دیگری هم نمیتوان اعتماد کرد.»
عطالله مهاجرانی، سال ۹۲ وقتی عبدالکریم سروش نوشت محمد مومن هم مثل برخی فقهای دیگر، بهتان زدن به مخالفان از جمله دادن نسبت لواط یا زنا به مخالفان حکومت را مجاز میداند، ضمن رد این اتهام، محمد مومن را «فقیه آزاده و دقیقالنظری» دانست که کوشیده «سلیقه سیاسی خود را بر نظر فقهی خویش حاکم نکنند.»
زندگی سیاسی دو دهه آخر محمد مومن و دفاع مطلقش از وجوه سیاسی خامنهای و نظارت استصوابی و کارنامه احمد جنتی و حذف چهرههای جریان مخالف مانند محمدعلی دستغیب یا حسن خمینی اما نشان داد که این داوری مهاجرانی حداقل درباره مومن «متاخر» چندان روا نیست.
محمد مومن در مسیر چرخیدن به سمت رهبر و جناح او، چنان پیش رفت که همه گذشتهاش از جمله رای ندادن به رهبری خامنهای و مخالفت با مرجعیت او را تکذیب کرد و گفت اصلا خودش به خامنهای پیشنهاد داده بود که رهبر شود و حتی به دروغ گفت که رایگیری برای انتخاب خامنهای به عنوان رهبر، به صورت «قیام و قعود» نبوده و مخفی بوده است.
او همچنین در ستایش از رهبر گفت خامنهای لطف و ذخیره خدا برای ما و مردم بوده و مرجع تقلید مثل او کمتر پیدا میشود. مومن که روزگاری واسطهگری میکرد تا علمایی چون آذری قمی و منتظری در کشاکش جدالها با ولی فقیه، حیات سیاسی و شخصی آرامتری داشته باشند، دو دهه بعد در صف اول حذف محمدعلی دستغیب از مجلس خبرگان ایستاد. دستغیب ساز مخالفت با خامنهای میزد و مومن دیگر سفیر و واسطه نبود، او در جناح رهبر ایستاده بود، دستغیب را «آدم ناباب» میخواند و میگفت اگر بخواهد دوباره عضو خبرگان شود، جلوی او میایستیم.
دومین نقش برجسته سیاسی محمد مومن مربوط به «شورای نگهبان قانون اساسی» بود. او پیش از عضویت در شورای نگهبان، عضو «شورای عالی قضایی بود» و سرپرستی دادگاههای عالی و «وظیفه تعیین قضات» را بر عهده داشت. این سمتها را او با حمایت منتظری و اعتماد علی مشکینی گرفته بود. تیر ۶۲ با پایان یافتن این مسئولیتها با حکم روحالله خمینی عضو شورای نگهبان شد، تا زمان مرگش. محمد مومن در شورای نگهبان «ممتحن» بود و مصحح امتحانات کتبی. او که عالیترین ناظر امتحان داوطلبان ورود به مجلس خبرگان رهبری بود، سوالهای امتحانات را مینوشت و علی مومن، فرزندش هم در اجرای آزمونها او را یاری میداد.
علاوه بر این، قدرت نفوذ فقهی و اعتبارش نزد علمای قم سبب میشد هر گاه شبههای در قلع و قمع کردن کاندیداهای مجالس مختلف پیش میآمد و زور سخنگوی شورای نگهبان یا جنتی به توضیح و توجیه نمیرسید، محمد مومن هم به کمکشان بیاید تا حجت تمام شود و به تعبیر او «مخالفین نفهم داخلیِ» شورای نگهبان را وادار به سکوت و پذیرش کنند، از جمله در ماجرای ردصلاحیتهای گسترده مجلس ششم، وقتی که ۱۰، ۱۲ نفر از وزرای دولت خاتمی برای مذاکره رفتند، محمد مومن بود که از جانب شورای نگهبان رفت و با آنها بحث کرد و نظر منفی را گفت یا در ماجرای ردصلاحیت حسن خمینی برای مجلس خبرگان، او بود که با رسانهها مصاحبه کرد تا بحث را جمع کند. او در همین حال به سبب عضویت در «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»، گرایشهای سیاسی و انتخاباتی داشت، از جمله حمایت او از محمود احمدینژاد که حاشیهساز هم شد.
دیگر نهاد مهم که او تا زمان مرگ عضوش بود، «مجلس خبرگان رهبری» بود. او در این مجلس مثل حسن روحانی -که روزگاری شاگرد محمد مومن بود- به نمایندگی از مردم سمنان انتخاب میشد و چهره مهم و متنفذی بود. یک بار سال ۹۳ برای ریاست مجلس خبرگان کاندیدا شد ولی رای نیاورد ولی بارها در هیات رئيسه در مقام نایب رئیس اول یا دوم یا منشی حضور داشت.
مرگ محمد مومن در سپهر عمومی خلا بزرگی حس نمیشود ولی در سطوح بالادستی یکی از مهمترین معتمدان متنفذ جناح آیتالله خامنهای که همواره میتوانست یک کارت بازی موثر باشد، از دست رفته است. خسارت کمی نیست.
در گذشت محمد مؤمن؛ فقیهِ قدرت
محمدجواد اکبرین دینپژوه و روزنامهنگار/ بی بی سی فارسی
21 فوریه 2019 – 02 اسفند 1397
محمد مؤمن از فقهای شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری بعد از گذراندن دورهای از بیماری امروز پنجشنبه (۲۱ فوریه/۲ اسفند) در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
زندگی محمد دانش زاده قمی معروف به “محمد مؤمن”، تصویر فقیه ۸۱ سالهای را نشان میدهد که در چهل سالگی شاهد کامرواییِ انقلاب ۵۷ شد و نیمه دوم عمرش، به دفاع نظری و عملی از حکومتِ برآمده از همان انقلاب گذشت؛ حکومتی که خودش آن را “حکومت الهیِ اسلامی” توصیف کرده بود.
متولد ۲۳ دیماه ۱۳۱۶ شمسی و زادگاهش قم بود. مقدمات علوم دینی را در همین شهر گذراند و در ۲۶سالگی به نجف رفت اما پس از ۶ ماه به قم بازگشت. روحالله خمینی، محمد محقق داماد، مرتضی حائری و محمدحسین طباطبایی از نامدارترین اساتید او در فقه و اصول و فلسفه بودند و حسن روحانی (رئیس جمهور ایران) مشهورترین شاگرد اوست.
محمد مؤمن درسهای دو استادش، آقایان خمینی و محقق داماد را تقریر و منتشر کرده و کتابها و مقالات پرشماری در فقه و اصول دارد. اما مهمترین اثر او در فقه سیاسی، کتابی است که در دفاع از حکومت اسلامی نوشته با نام “ولایتِ الهی اسلامی” که در جلد سوم آن، ملاک اعتبار قانون و رأی مردم را سازگاری آنها با شرعی میداند که به تایید ولی فقیه و شورای نگهبان رسیده باشد.
آرای فقهی او در این حوزه، بر محور بسط قدرت ولایت فقیه سامان میگیرد و محمد مؤمن را در مقام مُفتی و “فقیه قدرت” مینشاند.
زندانی و زندانبانِ دهه ۵۰
در دهه ۵۰ شمسی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که از تشکلهای دینیِ مخالف حکومت وقت به شمار میآمد. سال ۱۳۵۳ بازداشت و نخست به کرمان و سپس به تویسرکان تبعید شد.
با پیروزی انقلاب ۵۷ از تبعیدگاهش به قم بازگشت و ۶ ماه پس از انقلاب، با حکمی از سوی آیتالله خمینی همزمان به “سرپرستی امور زندانیان قم و رسیدگی به کار دادگاههای این شهر، اداره امور ستاد انقلاب اسلامی در قم و نیز اداره امور طلاب و روابط شهرستانها” منصوب شد. روحانی جوانی که در سالهای نخست دهه ۵۰ زندان را تجربه کرده بود، در سالهای پایانی همان دهه، زندانبانی را تجربه میکرد.
از آن پس تا پایان عمر، در ترکیبی از مناصب حوزوی، قضایی و سیاسی، مورد اعتماد دو رهبر جمهوری اسلامی بود؛ از عضویت در شورای عالی قضائی تا ریاست حوزه علمیه قم تا ۷ دوره عضویت در شورای نگهبان و ۵ دوره عضویت در مجلس خبرگان و نائبرئیسیِ آن. با انتصابش به ریاست “مجمع فقه اهل بیت” و عضویتش در “مجمع جهانی اهل بیت” نیز بخشی از سیاستهای تبلیغی نظام در خارج از کشور به او سپرده شد.
مؤمن یا مردّد؟
مهمترین دوران زندگی سیاسی محمد مؤمن، پس از درگذشت آیتالله خمینی شکل گرفت و نخستین چالش این دوران، ایمان یا تردید او نسبت به رهبریِ جدید بود.
بنابر پارهای از روایتها، او در روز انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، موافق این انتخاب نبود اما پس از تعیین رهبری در ۱۵ خرداد ۱۳۶۸، از فقیهانی بود که در کنار محمود هاشمی شاهرودی، جعفر کریمی و چند تن دیگر، به نشستهای فقهی رهبری دعوت شدند؛ نشستهایی که هدفش تربیت و تقویت فقهی رهبر جدید بود.
خودش اما ۲۵ سال پس از آن روزها، در بهار ۱۳۹۳، تردید یا مخالفتش در رهبری آیتالله خامنهای را تکذیب کرد و در پاسخ به پرسشی در اینباره گفت: “از قول بنده فقط یک جمله بنویسید تکذیب میکنم”.
او در همین مصاحبه توضیح داد که اگرچه کمتر از ۶ سال در نشستهای فقهی رهبر شرکت کرده اما این مدت برای باورش به توانایی رهبر در فقه کافی بوده است: “بنده تا سال ۱۳۷۴ که تصادف شدیدی در راه قم برایم روی داد و ۱ ماه در بیمارستان بیهوش و ۴۲ روزی بستری بودم، درآن جلسات شرکت میکردم. از آن به بعد دیگر نتوانستم، اما در همان فاصله ۵ سال و خردهای توانستم کاملاً به دقت و علمیّت جناب آقای خامنهای پی ببرم.” (گفتگو با ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۳۸۷)
با اینهمه اما دو سال بعد از رهبری آیتالله خامنهای، محمد مؤمن به دنبال آن بود که شرایط بازگشت آیتالله منتظری به مرجعیت را فراهم کند زیرا او را به لحاظ فقهی “اعلم” دیگران میدانست.
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از روز دهم بهمنماه سال ۷۰ مینویسد: “بعد از ختم جلسه، آقایان [محمد] محمدى گیلانى، [محمد]مؤمن، [سیدحسن] طاهرى خرمآبادى، حسن آقاتهرانى و [عباس] محفوظى ماندند و از من خواستند براى عادى شدن وضع آیتالله منتظرى کمک کنم که ایشان بتواند به مرجعیت برسد؛ با تأیید نظرشان، گفتم مسأله مربوط به رهبرى است”.
نظارت بر رهبر نه؛ نظارت بر دیگران آری
نقش او در مقام “ناظر” در دو جایگاه مجلس خبرگان و شورای نگهبان، از دیگر موضوعات پر حاشیهی زندگیاش بود. او در جایگاه نماینده و نایبرئیس مجلس خبرگان، مخالف نظارت بر عملکرد رهبری بود اما در جایگاه عضو شورای نگهبان، نه تنها موافق نظارت بر مجلس بود بلکه نوع نظارت را “استصوابی” و دامنه آن را از نامزدی تا دوران نمایندگی گسترده میدانست.
محمد مؤمن در شورای نگهبان، مسئولیت کلیدی برگزاری “آزمون تشخیص اجتهاد” از نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری را بر عهده داشت؛ آزمونی که رد شدن در آن، امکان رقابت در این انتخابات را از داوطلبان سلب می کرد.
او در کنار احمد جنتی و محمد یزدی، از تصمیمگیرندگان اصلی درباره صلاحیت هزاران نامزد نمایندگی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به شمار میآمد.
حتی هنگامی که علیمحمد دستغیب، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، به رفتار نظام و رهبر با معترضان انتخابات سال ۱۳۸۸ اعتراض کرد، محمد مؤمن از سلب صلاحیت و اخراج او از خبرگان سخن گفت و او را فردی “ناباب” خواند. به گفته آقای مؤمن: “تنها شرایط خبرگان، علمیّت نیست. هم علمیّت است هم انقلابی بودن”.
در آخرین انتخابات مجلس خبرگان (۱۳۹۴) که چهرههای شناختهشدهای مانند حسن خمینی، محسن غرویان و مهدی هادوی تهرانی رد صلاحیت شدند، آقای مؤمن در چند گفتگو از این رد صلاحیتها به شدت دفاع کرد.
همزمان اما سه عضو خانواده محمد مؤمن، در انتخابات خبرگان ثبتنام کردند: خود او از قم، برادرش علی مؤمن از تهران و پسرش احمد مؤمن در استان مرکزی نامزد شدند و صلاحیتشان تایید شد. هرچند جز خودش بقیه از راهیابی به خبرگان بازماندند و مغلوب فهرستی شدند که اکبر هاشمی رفسنجانی برای خبرگان معرفی کرده بود.
نقض بیطرفی
در انتخابات سال ۸۸ حمایت محمد مؤمن، احمد جنتی و محمد یزدی سه تن از فقیهان شورای نگهبان از محمود احمدینژاد یکی از مهمترین بحرانها در داوری انتخابات را رقم زد.
آیتالله خامنهای اصرار داشت داوری در نتایج انتخابات و رسیدگی به شکایت “تقلب” بر عهده شورای نگهبان باشد، اما معترضان، حمایت این سه تن از رقیب را ناقض بیطرفی دانستند و حاضر به پذیرش داوری آنها نشدند.
بعدها محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان گواهی داد: “برخی اعضای این شورا در انتخابات سال ۱۳۸۸موضعگیریهای خاصی نسبت به برخی نامزدهای ریاست جمهوری داشتند، لذا در انتخابات تا حدی قانون را زیر پا گذاشتند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که برخی اعضای شورای نگهبان از حق خود به عنوان یک داور پا را فراتر گذاشتند”. (۱۲ دیماه ۱۳۹۳) او همچنین در برنامه شناسنامه تلویزیون هم تصریح کرد: “بعضی اعضای شورای نگهبان شیفته آقای احمدینژاد بودند” (۲۶ اردیبهشتماه ۱۳۹۳)
دو هفته پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، آیتالله جوادى آملى نیز در آخرین خطبهاش پیش از کنارهگیری از امامت جمعه قم گفت: “اگر فصلالخطاب قانون است برای شما شرح بدهم که همین قانون منشأ اختلاف است… ببینیم آن کسی که داور است همان کسی است که مجری است یا نه؟ اینها را باید حل کنیم”. (۵ تیرماه ۱۳۸۸)
اما محمد مؤمن در واکنش به نقدها، هرگز عدم صلاحیت خود و شورای نگهبان برای داوری را نپذیرفت.
تغییر تدریجی
در سال ۱۳۹۵ “دفتر نشر معارف” مجموعهای از “خاطرات و گفتگوهای سیاسی آیتالله محمد مؤمن ” را در ۲۹۶ صفحه منتشر کرد.
اما این کتاب شامل همه مصاحبههای او نیست؛ مصاحبههای سالهای پایانی عمر محمد مؤمن نشان میدهد که هر چه میگذرد ادبیات او نسبت به منتقدانش تندتر و بر ستایش او از رهبر جمهوری اسلامی افزوده شده است.
برخی از نزدیکان پیشینِ او از تغییر تدریجی شخصیتش، میان سالهای تدریس فقه در قم تا تقدیس قدرت در تهران سخن گفتهاند و چنین تفاوتی را دور از انتظار توصیف کردهاند.
با مرگ او جمهوری اسلامی یکی از چهرههای تاثیرگذار در سرشت و سرنوشت خود را از دست میدهد و کارنامه محمد مؤمن، عریانتر از همیشه در معرض داوری قرار خواهد گرفت.