روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
اگر رفتنی بودیم چرا نرفتهایم؟!
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
۱- خبر که به اردوگاه مشرکان رسید، ابرو به تعجب بالا کشیدند و شاید هم به تمسخر خندیدند! … دشمنان رنگارنگ، همه اختلافنظرها و تفاوت سلیقهها را وانهاده و در مقابله با اسلام و مسلمانان که مدینه پایگاهشان بود، به وحدت! رسیده بودند. سپاه عظیمی که برای مقابله با اسلام نوپای آن روزها تدارک دیده بودند، عازم مدینه بود. سپاهی با نفرات پرشمار و ساز و کار جنگی تمامعیار. در این سوی اما، گروهی اندک و کمشمار با دستهای خالی از مال و منال برای مقابله آماده میشدند. همه شواهد از نابودی سپاه کمشمار اسلام در اولین برخورد با سپاه انبوه کفار حکایت میکرد. گروه اندک مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی که از سوی پیامبر خدا (ص) پذیرفته شده بود، تصمیم به حفر خندق در اطراف مدینه گرفته بودند، در گرماگرم حفر خندق، از ضربه کلنگ بر سنگی خارا و سخت، جرقهای جهیده بود و در پی آن لبخندی به ملاحت بر لبهای مبارک رسول خدا (ص) نشسته و فرموده بود؛ در پرتو این جرقه، فتح ایران و روم را دیدم. رسول خدا (ص) از فتح دو ابرقدرت آن دوران سخن میگفت! از سوی جبهه اسلام! با آن شرایط سخت و شکننده و تعداد اندک و بیساز و برگی که داشتند؟! عجیب بود! و باور نکردنی! … همین خبر بود که وقتی به سپاه مشرکان رسید، به استهزاء خندیده بودند!
چند سال بعد اما، وقتی پیام خداجویانه و عدالتخواهانه اسلام به گوش مردم آن روزهای روم و ایران رسید، آن پیام را در ضمیر و فطرت خویش آشنا یافتند و با ورود سپاهیان اسلام به سرزمینهایشان به یاری آنان شتافتند. کاخ ابرقدرتهای آن روزگاران ترک برداشت و خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت فرو ریخت و… دلهای مردم روم و ایران به تسخیر اسلام درآمد. آن روزها، اما رسول خدا (ص) چشم از جهان فرو بسته بود و با تن خاکی در میان امت خود نبود.
با اطمینان و اعتمادی مثالزدنی و در پیامی به مناسبت حج سال ۱۳۶۰، خطاب به ملتهای مسلمان میفرمایند: «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری باز هم در همان حال و هوا، تاکید میفرمایند و اطمینان میدهند اسلام، تمامی سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. فروپاشی شوروی سابق را گام نخست میدانند و آمریکا را در آیندهای نه چندان دورتر، رو به زوال معرفی میکنند… و باز هم این سوال در ذهن حسابگران مینشیند و پاسخ میطلبد که چگونه؟!
۳ روز و یا حداکثر یک هفته نابود کنند، اکنون ۴ سال از جنگ یمن گذشته است و آلسعود دست گدایی به سوی ایران دراز کرده است تا محترمانه! از این گرداب بیرونش بکشد!، اسرائیل دورخیز کرده بود که ایران اسلامی را ناامن کند، اکنون با چالشِ بود و نبود روبروست، و تازهترین نمونههای زمینگیری آمریکا را میتوان در دو رخداد همین یک هفته اخیر مشاهده کرد، بخوانید!
۵- هفت سال قبل آمریکا و متحدان اروپایی و عبری و عربی آن با تشکیل ائتلاف موسوم به «دوستداران مردم سوریه» جنگ تمامعیاری را علیه این کشور اسلامی آغاز کردند و با شعار «بشار اسد باید برود» دست به قتلعامهای هولناک و تخریب زیرساختهای سوریه زدند. انتظارشان این بود که سوریه در فاصله حداکثر چند ماه دست از مقاومت برداشته و تسلیم شود. چند ماه آنان تا هفت سال به درازا کشید و آمریکا که به هیچ دستاوردی دست نیافته بود ناچار به خروج نیروهایش از سوریه شد و در پی این عقبنشینی که اعتراف آشکار به شکست بود، کشورهای عرب همپیمان آمریکا در جنگ سوریه نیز که سفارتخانههای خود در این کشور را تعطیل کرده بودند، یکی پس از دیگری و دست از پا درازتر درحال بازگشت به دمشق هستند و…
۶- چهارشنبهشب هفته گذشته دونالد ترامپ همراه همسر خویش برای دیدار با نظامیان آمریکایی مستقر در عراق وارد پایگاه نظامی «الاسد» در استان الانبار عراق شد. رئیسجمهور آمریکا از همان استان الانبار از «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر، «برهم صالح» رئیسجمهور و «محمد الحلبوسی» رئیس مجلس عراق خواست، به دیدارش در استان الانبار بروند! اما، نخستوزیر و دو مقام دیگر عراق، این درخواست را رد کرده و سفر سرزده رئیسجمهور آمریکا را نقض حاکمیت عراق خواندند. پارلمان عراق پس از مطلع شدن از ماجرا، نشست اضطراری برگزار کرد و «برهم صالح» رئیسجمهور عراق نیز طی سخنانی، به ترامپ یادآور شد که این کشور، تحت اشغال نیست. مردم عراق پس از اطلاع از ماجرا با راهاندازی یک هشتگ در فضای مجازی به رئیسجمهور آمریکا یادآور شدند که؛ عراق، عربستان نیست. اینجا (عراق) فرزندان حیدر کرار (ع) و اباعبدالله الحسین (ع) زندگی میکنند و نه فرزندان «معاویه» و «محمدبن عبدالوهاب»! گزارش مفصل این ماجرا در گزارش امروز کیهان آمده است و در این میان اظهارات ترامپ که حاکی از درماندگی آمریکاست، خواندنی است. میگوید: «بسیار اندوهبار است که هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه میشود و بعد برای رفتن به آنجا، نیاز به این همه محرمانه بودن و بودن این همه هواپیما در اطرافت و نیز بزرگترین تجهیزات جهان باشد و هرکاری کنی که سالم وارد شوی».
۸- و حالا در آستانه چهل سالگی انقلاب، این پرسش در میان است که چرا از بین نرفتهایم؟! مگر نه اینکه تمام چرخهای قدرت مادی جهان علیه ما به چرخش درآمده و هنوز هم در همان جهت میچرخند؟! نگاهی به راه پر فراز و نشیبی که طی چهل سال گذشته پیمودهایم و عقبههای سخت و نفسگیری که پشت سر گذاشتهایم بیندازید. چه میبینید؟ اگر رفتنی بودیم چرا نرفتهایم؟! و اگر ماندنی نبودیم چرا ماندهایم؟!
پرده جدید لاپوشانی قتل خاشقجی
مصیب نعیمی کارشناس مسائل خاورمیانه در روزنامه ایران نوشت:
عربستان برای رهایی از کابوس خاشقجی ابتدا به ابتکار عادل الجبیر، تلاش کرد با باج دهی به ترکیه و برخی رسانههای غربی، موضوع قتل خاشقجی را فیصله دهد اما بهدلیل نگاهی که جهان نسبت به وزیر خارجه وقت عربستان و ولیعهد این کشور بواسطه وقایع سالهای اخیر و بویژه فجایعی که در جنگ یمن رخ داد، پیدا کردهبود، این تلاشها ناکام ماند. پس از این مرحله محمد بنسلمان خود وارد عمل شد و با واسطههای مستقیم خود بر آن شد تا بحرانی که عربستان را فراگرفته بود و رد پای آن را میتوانست در تظاهرات الجزایر و تونس علیه سفر خود ببیند، آرام کند. ولی او نیز با توجه به سابقه مشاجراتی که با ترکیه بر سر تحریم قطر و حمایت از این کشور داشت، به نتیجه لازم دست نیافت. اکنون در مرحله سوم این تلاشها برای لاپوشانی قتل خاشقجی و فیصله دادن به آن، ولیعهد جوان سعودی در تلاش است با تغییراتی که به جز دو مورد، چندان هم قابل توجه نیست، دست به بازسازی و ترمیم سیاست خارجی و همچنین زدودن خدشههایی که به چهره خود وی وارد شده، بپردازد. او تصور میکند، میتواند با آوردن چهرههای جدید و پرداخت هزینههایی کوچک نتیجه گیرد. اما غافل از این است که طرف مقابل اعم از ترکیه و رسانههای غربی که این قتل در قاموس آنها، نوعی جنایت جنگی محسوب میشود و همچنین افکار عمومی به سادگی آنچه را که رخ داده فراموش نمیکنند و تنها راهکار برای عربستان تحویل عوامل اصلی است. چیزی که عربستان نمیخواهد انجام دهد. زیرا با تحویل این افراد وقایع برملا میشود و نقش بن سلمان و دستور او در این ماجرای هولناک مشخص میشود.
مهرههایی که در عربستان عوض شدند، یک تغییر درونی و ذاتی را ایجاد نمیکند و تنها تغییراتی در پوسته ظاهری عربستان ایجاد میکند و نمیتوان آن را در جهت تغییر مسیر عربستان تلقی کرد. عربستان میخواهد بدون اینکه هزینه اصلی تندرویهایی را که در جنگ یمن، ربودن نخستوزیر لبنان و قتل جمال خاشقجی داشتهاست، بپردازد، خود را عربستانی دیگر جلوه دهد و بگوید عربستان با عربستان دو سه سال اخیر که چالشهای خارجی فراوانی را بواسطه تندرویهایش داشته، تفاوت کرده و به سیاستهای قدیمی و محافظه کارانه خود بازگشتهاست. اما واقعیت آن است که سیاستهای عربستان هرگز تغییر نمیکند.
البته در این بین بهنظر میرسد ترکیه هم با آگاهی از این نقطه ضعف عربستان گام به گام در حال پیش رفتن است و در همین ارتباط پیششرطهایی برای عربستان مطرح کرده که شنیده میشود، این پیششرطها پذیرفته هم شدهاند. جدا از ترکیه، قطر که روزی احساس میکرد، عربستان بزرگترین تهدید موجود علیه این کشور است، از فرصت استفاده و تلاش کرده با بسیج رسانهای از نفوذ عربستان حتی در امریکا بکاهد تا توان هجمه علیه هیچ کشوری را چه قطر باشد، چه یمن نداشته باشد. در این مسیر و بویژه در مسأله مخالفت با جنگ یمن سایر کشورهای حوزه خلیج فارس اعم از کویت و عمان نیز با قطر همراه هستند و تنها امارات است که از جنگ عربستان حمایت میکند. این کشورها همگی امیدوارند، هر دو ولیعهد مغرور عربستان و ابوظبی، دست از تندرویهای خود بردارند و آنها را از مسیر تشنجآفرینی در کشورشان باز دارند.
در هر صورت باید گفت، عربستان در حال دادن قربانیانی کوچک برای حفظ مقام اصلی است. افرادی که تغییر کردند به جز دو مقام که صاحب اسم و رسمی بودهاند، گمنام هستند. اما اینکه چقدر این تغییرات اهداف مورد نظر را برآورده میکند، مشخص نیست و گذر زمان آن را مشخص میکند.
انقلاب سوم مردم عاشورایی ایران
سید عبدالله متولیان در روزنامه جوان نوشت:
۱ – انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که در جبهه جنگ سخت، بدون توسل به زور و سلاح، با در هم شکستن حکومت ۲۵۰۰ ساله طاغوت (انقلاب طاغوتزدایی)، سبب استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران شده و همه ساله در ۲۲ بهمن مردم ایران در سراسر کشور، هر سال باشکوهتر از سال قبل، این پیروزی را جشن میگیرند.
دشمنان خارجی و فتنهگران داخلی در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند مردم ایران، بر این باورند که مردم، فتنه و فتنهگران را فراموش کردهاند و اینک در پناه آشفتگی ناشی از سوءمدیریت و لجامگسیختگی اقتصادی موجود برای تغییر صحنه و آمادهسازی بستر فتنهای پیچیدهتر و تلختر از فتنههای پیشین تلاش میکنند، اما سخت در اشتباه هستند و ملت مقاوم و خستگیناپذیر ایران این بار نیز با فائق آمدن بر فتنه مرکب پیشرو حسرت و داغ ضربه زدن به انقلاب اسلامی را بر دل دشمنان و عوامل داخلی آنها خواهند گذاشت.
روزه نجات برای روز حیات
حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز نوشت:
عصر جمعه است و چه دلگیرتر با وجود این هوای ابری! دل بچهها اما روشن است به آسمان آبی فردا و فرداها! و به روز غلبه نور بر تاریکی! به یومالله رهایی ملل از این بیسامانی و بیسازمانی! «بچهها» یی که نوشتم، تعدادی از دانشجویان بسیجی دانشگاه تهران، منظورند که تصمیم گرفتند یک هفتهای، روزه بگیرند و ۳ روز آخر، اعتکافی بکنند در مسجد تاریخی دانشگاه، بلکه با مدد از تشنگی و گرسنگی، بسی بیشتر و بهتر، با مردم مظلوم یمن در محاصره، همدردی کنند! و به آن همه کودک و زن و مرد مقاوم مانده در زیر بمباران آلسعود جلاد بفهمانند که هرگز تنها نیست یمن! و هنوز هم هستند جوانانی که واقعاً درد بشریت را داشته باشند! بدون هیچ مرزی! و بیتوجه به این نقشههای بعضاً شوم جغرافیا! این بچهها، از تبار همان دانشجویانی هستند که ایام تابستان، اوقات فراغت خود را به خدمت به مناطق محروم همین ایران عزیز خودمان میگذرانند و با کمترین امکانات، جورکش قصور و تقصیر دیگران میشوند! گاه میروند به روستایی در لب مرز جنوبغرب و گاه عازم سیستان میشوند تا کلاس درسی بسازند؛ راهی باز کنند؛ پارکی افتتاح کنند؛ مسجدی نونوار کنند و فیالمثل به آن پسرک بازیگوش بشاگردی یاد دهند که سعدی که بود و حافظ چه میسرود! درس خوشآهنگ الفبا! الفبای غیرت! الفبای خدمت! الفبای کار! الفبای معرفت! معرفت نسبت به همه اولاد آدم، ولو ایرانی نباشند! که تو از نسل آن «شیخ اجل» هستی که «بنیآدم» را «اعضای یک پیکر» میدانست! نه! چو میبینی عروسکهای یمنی، ساز خون میزنند، انگار که برای همین امروز، سروده شده؛ «چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار»! پس نه عجب که این «دگر عضوها» اگر دیروز رهسپار اردوی جهادی غرب کشور خودمان بودند، امروز به فکر رساندن صدای مردم مظلوم یمن به جهانیان هستند! آنهم بیهیچ حمایتی از طرف دولت و حتی حکومت! و تحقق جامعه مدنی واقعی! و مثالی برای آن مهم که بزرگان فرمودند؛ «آتش به اختیار»! روزی آتش به اختیار بروی فلان منطقه محروم و آجر روی آجر بنشانی و روزهایی هم روزه بگیری، برای رساندن صدای غربت یمنیها به فرزندان آدم! و باز هم این تلنگر بزرگ که «بأی ذنب قتلت؟!» چیست واقعاً گناه مردم یمن؟! و کجاست سازمان ملل؟!
آیا آن عمارت نکره نیویورکی که مفت هم گران است یا هر کجا که فریادرسی برای ملل تحت ستم هست؟! حرکت مخلصانه دانشجویان دانشگاه تهران نشان داد اگر چه با ثمر دادن شجره «انقلاب اسلامی» به «جمهوری اسلامی» رسیدهایم اما آن نهضت رسیده به نظام، هر جا که لازم باشد، باز خودی نشان میدهد! هیهات! «نظام جمهوری اسلامی» به معنای پایان «نهضت انقلاب اسلامی» نیست، بلکه آمده تا آن را محکمتر، مستحکمتر و پویاتر کند! اگر ما «اداره» داریم، لیکن «اراده» هنوز به قوت خود باقی است! و این همان ارادهای است که دقیقاً همین بچههای روزهدار برای مظلومیت یمن را سالی ۴ بار عازم اردوهای جهادی کشور خودمان میکند! پس خدمت، خیلی هم گیر میز و صندلی نیست! تو حتی اگر «اداره» هم نداشته باشی و هیچ مسؤولیت شغلی هم نداشته باشی، باز هم با پای «اراده» توان حرکت به اردوی جهادی سردشت و کرمانشاه را خواهی داشت! و نه فقط این، که حواست به جهان پیرامون نیز هست! آری! تو را دیروز، برادری بود به نام «فهمیده» و امروز، برادری هست به نام «حججی»! دیروز تو یعنی «مصطفی چمران» و امروز تو یعنی «مصطفی احمدیروشن»! تو، هم ریشه در دل خاک داری و هم میوه در بلندای افلاک! قابل توجه کسانی که مدام، بد جوان ایرانی را میگویند! الساعه داشتم با یکی از برادران همین حرکت، سخن میگفتم!
میگفت: «حتی شماری از تشکلهای غیر همسو هم، هماهنگ شدند با این ابتکار بسیج دانشجویی!» و این است جوان ایرانی! و جوان انقلابی! ضمن صحبت با این دوست عزیز، متوجه شدم که جماعت روزهدار، وعده ناهار دانشجویی خود را در اختیار مؤسسات خیریه میگذاشتند و چند باری هم خودشان، وعده ناهارشان را بردند و رساندند دست کارگران بیبضاعت فلان کوره آجرپزی! تو خودت روزه باشی و روزهات هم مشخصاً در حمایت از ملت یمن، اما وعده ناهارت سهم کارگر محروم هموطن! با یک تیر، ۲ نشان! و بهترین جواب به سرایندگان شعر عاری از شعور «نه غزه، نه لبنان»! و ادای دین به خالق شیرینسخن آن بیت بنیآدمی! و مصداق بیرونیاش! و این همه، زیر سایه خانه خدا! مسجد! آن هم مسجد دانشگاه! آن هم مسجد دانشگاه تهران! و من حالا بیشتر میفهمم چرا این همه حضرت آقا امید دارند به قشر جوان! و امیدوارند به دانشجویان! جالب آنکه روز شروع این حرکت خودجوش، تنها و تنها خودت بودی و خدای خودت! بیربط به دولت و حکومت! مرتبط اما با آن بالایی! یعنی که خدا! یک جرقهای، تنها از دل خودت! و سپس برکت خداوند منان به این حرکت تو! که دیده شوی! که کارت بگیرد! که پیامت برسد به آن زوج یمنی که مراسم عروسیشان به جای بوق شادی، پر شد از آژیر خطر! مثل غذای ناهارت که رسید دست پینهبسته آن پیرمرد هموطن! پس هنوز زنده است آدمیت! و هنوز باید بوستان و گلستان خواند! و غزلیات حافظ نوشید! و امیدوار بود که اگر سازمان ملل، موم دست فراعنه است اما ملل را یار و یاوری هست هنوز! «شورای امنیت» شور و نشاط دور سفره افطار شما بود که دعا کردید برای نجات آدمی! با لب تشنه و معده گرسنه! و یقین دارم و دارید که این صحنهها و این حرکات، نه از چشم حضرت آقا دور میماند و نه از چشم «مهدی فاطمه» که این عصر، عصر قدمهای حجتبنالحسن است! کنار خواهند رفت این ابرهای تیره متراکم! شک نداریم! یکی آن بالا هست که همچنان هوای اولاد آدم را دارد! او همان خدایی است که هیچ قوم و قبیلهای را بدون پیامبر و امام و منجی نگذاشت! و خدا، خدای ما مردمان عصر آخرالزمان نیز هست! روزهتان قبول درگاه احدیت، بچههای پای کار انقلاب! اگر انقلاب اسلامی با حرکتهایی از همین دست، شکل گرفت و پیروز شد، کارهایی از قبیل این یک هفته روزهداری خدومانه شما که هم به مردم خودمان سود رساند و هم به مردم منطقه، حتم دارم تسریع میکند ظهور آفتاب را! و جلو میاندازد انشاءالله انقلاب حضرت منتقم را! آقاجان! در این غروب آدینه، از همه وقتی منتظرتریم! بلکه بیایی و جان مجدد ببخشی به جهان! و نجاتمان دهی! «احسنالقصص» استعاره از وصال تو بود! گمانم هنوز تر باشد دیدگان یعقوب! نه! یوسف از چاه بیرون نیامده! مگر تو دست آدم را بگیری! در مصر، در یمن، در فلسطین، در شام و در هر کجا، حتی خیابانهای قلب پاریس! والله بر و بحر، عاشقانه تو را میخوانند! مثل این بچههای روزهدار بسیج! خیلی از «یلدا» دور نشدهایم! گفت: «قتیل عشق تو شد حافظ غریب، ولی / به خاک ما گذری کن که خون ماست، حلال»!
سفری که برای ترامپ گران تمام شد
امیر مسروری در روزنامه خراسان نوشت:
یک خروج و دو سناریوی محتمل
محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت:
از بازگشت زهیرها و حرها تا عملکرد یزیدیان
مسعود پیرهادی در روزنامه رسالت نوشت:
تقلب را بهانه کرده بودند برای تغلب علیه حکومتی که با قدرت برآمده از انتخاب مردم سالها ریشه دوانده بود و اینگونه مرتکب گناهان نابخشودنی شدند. رهبر فرزانه انقلاب در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، فتنه تغلب را اینگونه تبیین فرمودند: “هیچ قدرت و غلبهای در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامی قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتداری که ناشی از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامی و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتی که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسی نبایستی سینه سپر بکند، در مقابل او کسی نباید قهر و غلبهای به کار ببرد که اگر یک چنین کاری کرد، اسم کار او فتنه است”.