جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » هاشمی شاهرودی، منتظر الولایت ناکام!

هاشمی شاهرودی، منتظر الولایت ناکام!

محمود هاشمی شاهرودی

سید محمود هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بعد از یک دوره بیماری سخت دوساله در سن هفتاد سالگی چشم بر دنیا بست. دلیل بیماری وی دقیقاً مشخص نشده‌است. نزدیکانش مشکل گوارشی را طرح کردند که گویا توموری در روده وی وجود داشته‌است. اما رسانه‌های آلمانی در دوره کوتاه معالجه‌اش در شهر هانوفر آلمان به وجود تومور در مغز وی اشاره کردند. هر عاملی دلیل فوت این عراقی ایرانی‌تبار باشد، تغییری در این واقعیت نمی‌دهد که پرونده زندگی یکی از جانشینان احتمالی خامنه‌ای در زمان حیات ولی فقیه دوم بسته شد.

دوران زندگی در عراق

شاهرودی در شهر نجف متولد شد. پدرش آیت الله سید علی حسینی شاهرودی متولد ایران بود که همراه با پدرش ایران را ترک کرده و در نجف مستقر شده بودند. آیت الله سید علی حسینی شاهرودی از شاگردان خاص آیت الله خوئی و فقیهی سنتی و غیر سیاسی بود و برخی از درس‌های وی را تشریح می‌کرد. مادر شاهرودی دختر آیت‌الله سید علی مددی موسوی قائنی از دین‌آموختگان استان خراسان جنوبی و اصالتاً ایرانی بود.

شاهرودی در دوره جوانی بعد از پایان تحصیلات دبیرستان به سمت آموزش‌های دینی سنتی متمایل شد و درس‌های ابتدایی و عالی را در حوزه علمیه نجف نزد آیت‌الله‌هایی چون ابوالقاسم خوئی، محمد باقر صدر، روح‌الله خمینی، موحدی اصفهانی و کاظم حائری گذراند و در سن پایین با مجوز کتبی سید محمد باقر صدر به اجتهاد رسید.

شاهرودی شاگرد مقرب و خاص محمد باقر صدر بود که در عین نگاه سنتی به دین، نیم‌نگاهی به برخورد اجتماعی و سیاسی با بازسازی مفاهیم فقیه شیعه در زمانه معاصر داشت و در این راستا کتاب‌هایی چون «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را نوشته بود.

شاهرودی در این فضای گفتمانی بزرگ شد که با طرد مدرنیته و مکاتب غیردینی مدعی کفایت فقه شیعه در پاسخگویی به نیازهای روز و تشکیل نظام سیاسی و اجتماعی بود. البته سید محمد باقر صدر در ابتدا فعالیت عملی سیاسی نداشت و مرجع اعلم بعد از آیت‌الله حکیم را آیت‌الله خوئی معرفی کرد که مدعی تشکیل حکومت دینی نبود و سنت حاکم بر حوزه‌های علمیه مبنی بر تفکیک ولایت سیاسی و فقاهتی را پاس می‌داشت. اما در اواخر حکومت شاه شاگردان صدر از جمله شاهرودی در عراق به‌خصوص در مبارزه با کمونیست‌ها سیاسی شدند. این اتفاق باعث شد تا شاهرودی برای مدتی در عراق زندانی شود.

بعد از انقلاب ایران وی به دلیل نگرانی از بازداشت مجدد از طریق کویت وارد ایران شد و با آیت‌الله خمینی ملاقات کرد. در این دیدار رهبر جمهوری اسلامی وی را تشویق به تدریس در حوزه علمیه قم کرد و وی فرد رابط با سید محمد باقر صدر شد که آیت‌الله خمینی تمایل داشت در عراق بماند و رهبری شیعیان عراق را در دست بگیرد.

فرار عراقی‌های شیعه انقلابی به ایران فرصتی برای شاهرودی شد تا به سازماندهی جمع عراقی‌های مهاجر علیه حکومت صدام در ایران بپردازد

سید محمد باقر صدر نیز قبلاً به دلیل ناامن شدن شرایط خواهان حضور در ایران شده بود که روح‌الله خمینی مخالفت کرده بود. از این‌رو صدر در عراق ماند و کوشید با هدایت حزب الدعوه حرکتی مشابه انقلاب ایران در عراق شکل بگیرد.

خطای محاسبه توأمان صدر و خمینی در خصوص زمینه مساعد برای قیام شیعیان در عراق مشابه ارزیابی غلط حزب‌الدعوه‌ای‌ها در حمله به عبدالکریم قاسم و خوشحالی از کودتا علیه وی باعث شد تا صدر تاوان سنگینی داده و جانش را بر سر این راه از دست بدهد.

فرار عراقی‌های شیعه انقلابی به ایران فرصتی برای شاهرودی شد تا به سازماندهی جمع عراقی‌های مهاجر علیه حکومت صدام در ایران پرداخته و استفاده از این ظرفیت در زمان جنگ باعث ارتباط وی با کارگزاران ارشد جمهوری اسلامی شود. روح‌الله خمینی نظر چندان مساعدی به شاهرودی نداشت و هیچ مقامی به وی نداد. بیت آیت‌الله خمینی و جناح چپ نیز از دوران زندگی در عراق علیه شاهرودی موضع داشتند و وی را همسو با روحانیت غیر سیاسی می‌دانستند که خون به دل آیت‌الله خمینی کرده بودند. حمله علی‌اکبر محتشمی به وی در دوران آغازین ریاست بر قوه قضائیه در این خصوص روشنگر است.

علی خامنه‌ای که مسئولیتی از سوی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی برای راه‌اندازی نهضت‌های اسلامی گرفته بود، پیشنهاد تشکیل مجلس اعلی عراق را می‌دهد. حضور شاهرودی در راس این مجموعه و جامعه روحانیت مبارز عراق پایه‌گذار روابط نزدیک این دو می‌شود که بعد از فوت آیت‌الله خمینی گسترده‌تر می‌شود. در این دوره جمهوری اسلامی در سطح تبلیغاتی، شاهرودی را عراقی معرفی می‌کند و در مقابل حکومت صدام وی را ایرانی دانسته و به تخطئه وی در بین شیعیان عراقی می‌پردازد. مجلس اعلی عراق و نیروهای عراقی مهاجر که در همکاری با سپاه علیه ارتش عراق می‌جنگیدند، بعد از حمله آمریکا به عراق، استخوان‌بندی شیعیان همسو با جمهوری اسلامی در دولت و ساختار حاکمیتی عراق را تشکیل دادند.

رشد در هرم قدرت

فقدان دانش فقهی بالا در خامنه‌ای باعث شد تا برای برطرف کردن این نقطه ضعف ولی فقیه دوم که اجتهادش در نظر اهل فن زیر سؤال بود، جلساتی برگزار شود تا در آن مباحث فقهی در حضور رهبری انجام شده و برای وی مشروعیتی ساخته شود.

علاوه بر آن شاهرودی حکم معلم خصوصی فقهی خامنه‌ای را نیز پیدا کرد و خود نیز اعلام می‌کرد که هم‌بحث آیت‌الله خامنه‌ای است. شاهرودی در پروژه مرجع‌سازی از خامنه‌ای نقش فعالی داشت. این مناسبات باعث رشد شتابان شاهرودی در هرم قدرت شد. وی در سال ۱۳۷۳ به عضویت فقهای شورای نگهبان درآمد و سپس در سال ۱۳۷۸ به ریاست قوه قضائیه برگمارده شد. وی اگرچه در ابتدا ادعا کرد که یک ویرانه قضایی تحویل گرفته و مدعی اصلاحات شد، اما در نهایت تغییر معناداری در وضعیت اسف‌بار قوه قضائیه، بی‌عدالتی نهادینه شده در آن، وابستگی به نهاد ولایت فقیه و آلودگی به نفوذ صاحبان قدرت و ثروت نداد.

تعطیلی فله‌ای روزنامه‌های اصلاح‌طلب و مستقل، پرونده معروف به «براندازان»، «برخورد با ملی‌مذهبی‌ها، روزنامه‌نگاران، فعالان زنان، روحانیت منتقد، سندیکای رانندگان شرکت واحد و جنبش دانشجویی، وارونه‌سازی پرونده کوی دانشگاه، استمرار فعالیت ماشین اعدام»، دادگاه فرمایشی قتل‌های زنجیره‌ای، برخورد امنیتی با وبلاگ‌نویس‌ها، سرکوب خونین جنبش سبز در ماه‌های اولیه و تضعیف جایگاه کانون وکلا نمونه‌های سوء عملکرد وی در قوه قضائیه هستند.

بخشنامه حقوق شهروندی او نیز در سطح حرف و شعار باقی ماند. شاید بازسازی دادسرا و تفکیک وظایف بین قاضی و بازپرس مهم‌ترین اقدام مثبت وی در دوران ریاست بود. همچنین بر خلاف دوران ریاست شیخ محمد یزدی دست جمعیت موتلفه را از قوه قضائیه کوتاه کرد. اگرچه افرادی چون جواد لاریجانی در ادامه جایگزین شدند. همچنین تلاشش برای برکناری مرتضوی از قوه قضائیه به جایی نرسید.

شاهرودی پس از پایان مسئولیت و استمرار ویرانی در قوه قضائیه مجدداً به شورای نگهبان برگشت. همچنین در دوره چهارم مجلس خبرگان نایب رئیس اول مجلسی شد که از دوره دوم به عضویت آن درآمده بود. همزمان به عنوان عضو حقیقی به جمع اعضای دوره پنجم مجمع تشخیص مصلحت نیز پیوست که در دوره چهارم عضو حقوقی بود.

شایع است که وی در حوزه نظر و تئوری‌های فقهی دیدگاه‌های تندی مبنی بر لزوم شدت عمل با «کفار» داشته و اقداماتی در تاریخ اسلام نظیر بخشیدن مردم مکه را ناشی از اصول اسلام نمی‌دانست

در سال ۱۳۹۰ به حکم خامنه‌ای ریاست هیئت «حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه» را بر عهده گرفت، از آنجایی‌که فعالیت‌های این هیئت هیچوقت جدی نشد، موقعیت او نیز او در هرم قدرت ضعیف شد. شکست در انتخابات ریاست مجلس خبرگان چهارم بعد از درگذشت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی که در سایه اتهام مالی رخ داد، وضعیت شاهرودی را متزلزل‌تر ساخت. او در انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان پنجم کماکان در نایب رئیسی اول باقی ماند. در این دوره وی به فکر حضور در حوزه علمیه نجف و گسترش موقعیت مرجع تقلیدی افتاد و به نظر می‌رسید جمهوری اسلامی در این خصوص پروژه‌ای دارد. وی مدتی به عراق رفت که کوتاه بود و ظاهراً این پروژه چشم‌انداز موفقیت‌آمیزی نداشت.

اما نشستن بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بعد از فوت اکبر هاشمی رفسنجانی دوباره شاهرودی را به سطح اول ساختار قدرت برگرداند.

به‌خصوص که این بار اختیارات مجمع هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ گستره وظایف توسعه یافته بود. او خود کارکرد دوره جدید مجمع را مشابه مجلس سنا معرفی کرد. مجمع تشخیص مصلحت با ورود مستقیم به حوزه قانون‌گذاری در چارچوب لزوم تطبیق قوانین با سیاست‌های کلی نظام تدوین شده در مجمع که به تصویب رهبری رسیده‌است، عملاً مجلس را ضعیف‌تر ساخت. اما درست در زمانی که مجمع تشخیص قدرت گرفته، سکوی پرتاب شاهرودی به هرم بالای قدرت و چه بسا تقویت بخت جایگزینی وی محسوب می‌شد، دست اجل پرونده خوش‌اقبالی وی را بست. مدت زمان ریاست فعال شاهرودی در مجمع تشخیص مصلحت به ده ماه نرسید و از تابسان امسال به دلیل شدت یافتن بیماری در جلسات مجمع غیبت داشت و مدیریت امور مجمع در دست محسن رضایی قرار گرفت.

پیامدهای مرگ شاهرودی

سید محمود شاهرودی فرد خاصی در حوزه قدرت جمهوری اسلامی بود. وی به دلیل تربیت سنتی در حوزه علمیه نجف شخصاً از تنش و درگیری پرهیز داشت و می‌کوشید تا در درون نظام با گروه‌ها در تعامل باشد. در عین حال مراتب وفاداری به خامنه‌ای و بخش مسلط قدرت را رعایت می‌کرد اما از اتخاذ مواضع تند علیه اصلاح‌طلبان و هاشمی رفسنجانی عمدتاً خودداری می‌کرد مگر اینکه هزینه آن بالا باشد. حتی وی حاضر نشد اظهارات تندی علیه میرحسین موسوی به زبان آورد و مدعی شد که در مذاکره وی را قانع کرده بوده که به فراخوان برای تظاهرات‌ها به شرط حضور در تلویزیون و سخن گفتن با مردم پایان دهد که به زعم وی «خناسان پیرامون او اجازه ندادند».

همچنین شایع بود که وی به رد صلاحیت رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم رای منفی داده و همچنین موافق تأیید صلاحیت حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان پنجم بوده‌است. کلاً در مقایسه با اصول‌گرایان افراطی و روحانیونی چون شیخ محمد یزدی، احمد جنتی، سید احمد خاتمی و صادق لاریجانی وی معتدل محسوب می‌شود اما در مجموع در چارچوب روحانیت اقتدارگرا می‌گنجید که نظر منفی نسبت به حقوق بشر، تجدد و دمکراسی دارد.

شایع است که وی در حوزه نظر و تئوری‌های فقهی دیدگاه‌های تندی مبنی بر لزوم شدت عمل با «کفار» (در معنای نیروهای ناباور به دیدگاه اسلامی) داشته‌است و اقداماتی در تاریخ اسلام از جمله بخشیدن مردم مکه و بزرگان قریش بعد از فتح مکه را ناشی از اصول و آموزه‌های اسلام نمی‌دانسته بلکه محصول مصلحت‌اندیشی شخص پیامبر اسلام به‌شمار می‌آورده‌است.

پیامدهای مرگ زودهنگام وی را می‌توان در نهادهایی چون مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان و از آن دو مهم‌تر در آینده نهاد ولایت فقیه بعد از خامنه‌ای مورد بررسی قرار دارد.

پس از مرگ وی، امکان اینکه ولی فقیه بعدی مورد اجماع اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان باشد، به میزان قابل اعتنائی کاهش می‌یابد

شاهرودی از گزینه‌های مطرح برای جانشینی خامنه‌ای بود. موقعیت ممتاز فقهی که موافقان و مخالفان سیاسی وی بر آن اتفاق نظر دارند همراه با سابقه ریاست قوه قضائیه و حضور در شورای نگهبان و سن نسبتاً پایین در حوزه روحانیت مزیت‌های وی بودند. خود وی نیز سرمایه‌گذاری سنگینی بر روی این موضوع کرده بود تا جایی که دفتر وی در سال ۱۳۹۴ پوستری از وی در کنار خمینی و خامنه‌ای منتشر کرد. اگرچه شکست در انتخابات ریاست مجلس خبرگان، احتمال ریاست وی را کم کرده بود، اما در صحنه متلاطم و غافلگیرکننده سیاسی ایران وی همچنان این بخت را داشت که ولی فقیه سوم شود.

با مرگ وی جانشینان خامنه‌ای بیشتر به سمت اصول‌گرایان و لایه‌های تندروی آن متمایل می‌شود. شاهرودی در عین اینکه در چارچوب اصول‌گرایان بود اما استقلال نسبی داشت و به‌خصوص موقعیت بالای فقهی باعث شده بود تا بتواند تا حدی خود را از حوزه نفوذ کانون‌های قدرت دور نگاه دارد. وی مراودات حداقلی با اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها نیز داشت. البته در دوران دولت اصلاحات روابطش تیره بود اما بعد از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، مناسبات به سمت تنش‌زدایی پیش رفت.

پس از مرگ وی، امکان اینکه ولی فقیه بعدی مورد اجماع اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان باشد، به میزان قابل اعتنائی کاهش می‌یابد. همچنین نهاد ولایت فقیه نمی‌تواند فردی با موقعیت و دانش فقهی مشابه وی پیدا کند. هیچ‌یک از نامزدهای بالقوه، اعتبار، اشتهار و تسلط وی در حوزه مباحث فقهی و دینی را ندارند. در مجمع تشخیص مصلحت نیز فقدان شاهرودی باعث تسلط بیشتر اصول‌گرایان تندرو می‌شود. بعید است جانشین وی کسی شود که مناسبات تعاملی مشابه یا بیشتر با اصلاح‌طلبان و جناح میانه جمهوری اسلامی را داشته باشد. در مجلس خبرگان تأثیر چندانی بوجود نمی‌آید و می‌توان انتظار داشت که آیت‌الله محمد علی موحدی کرمانی نایب رئیس اول شود.

از زاویه‌ای دیگر مرگ سید محمود شاهرودی را می‌توان برای عراقی‌های مهاجر ایرانی‌تبار (معاود) رویدادی مهم دانست که قوی‌ترین نیروی خود در حکومت ایران را از دست دادند که روزی ممکن بود در بالاترین نقطه هرم قدرت جمهوری اسلامی بایستد.