خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
انتقاد جانانه باهنر از مفسدنمایی و ناکارآمدنمایی علیه ایران
«محمدرضا باهنر»، چهره اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی به تازگی در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب بیداری اسلامی طی سخنانی گفته است:
اکنون در بسیاری از شاخص های توسعه در ردیف ۲۵ کشور برتر دنیا هستیم. همچنین طبق تحقیق یک مجله خارجی، ایران در رتبه هشتم جهان از حیث اقتدار نظام و قدرت نظامی قرار گرفته است که در نوبه خود بی نظیر است.
باهنر با بیان این که همه قبول دارند به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی جزو بهترینها هستیم و کارنامه درخشانی داریم، از روند رشد تولید ناخالص داخلی انتقاد کرد و گفت: به این رقم قانع نیستیم. رتبه تولید ناخالص داخلی ما در بین ۲۰۰ کشور، زیر ۲۰ است اما باید ارتقا یابیم.
به گزارش ایرنا، او همچنین با انتقاد از بزرگنمایی برخی مشکلات کشور گفته است: فساد داریم اما مردم فکر میکنند همه دزد هستند. ۲۰۰ مدیر نجومی بگیر پیدا شد و مردم فکر میکنند همه مدیران نجومی بگیرند. ناکارآمدی هم که همینطور به هرکس میرسیم، میگوید ناکارآمدی همه جای مملکت را گرفته است.[۱]
*صحبتهای آقای باهنر حاقّ مطلبی است که بایستی برای هشدار پیرامون فتنه آینده در آن تأمل کرد و نیاز است که چنین سخنانی از اکثر تریبونهای کشور نیز به گوش برسد.
پر واضح آنکه متأسفانه هماکنون چیزی که از اکثر تریبونها به گوش مردم میرسد، خلاف این صحبتهاست و با عملگری کسانی در ستاد اصلاحات شاهد هستیم که تقلّایی همه روزه در جهت مفسدنمایی و ناکارآمدنمایی از نظام اسلامی در راستای دمیدن بر «فتنه اقتصادی» به چشم میخورد.
در اشاره به صحبتهای مهندس باهنر، بیان این نکته نیز ضروریست که بیان صرف شاخصها لازم هست اما کافی نیست و بایستی تیغ انتقاد را به سمت کسانی گرفت که بصورت معلوم الهویه و شناسنامهدار مشغول القای کلمه «ناامیدی» و ناکارآمدنمایی از نظام اسلامی هستند و مثلا اثر تنها ۳۰ درصدی تحریمها را ۱۰۰ درصدی و فلج کننده عنوان میکنند و یا ایضاً از بازتکرار بیانات رهبر معظم انقلاب نیز در زمینه مثبتات اقتصادی اِبا دارند و خجالت میکشند.
این مقال همچنین این توضیح را هم ضروری مینماید که اگرچه داشتن عزم دفاع از نظام اسلامی در منابر و تریبونها مصداق بصیرت است اما دفاع اقناعی و منجر به دفع خطر و شبهه از ساحت عزیز نظام اسلامی نیز مصداق «بصیرت نافذ» است که بایستی به آن مسلح شد.
پیرو این صحبت های مهندس باهنر، خوانش این شماره از وبلاگ مشرق با موضوع «چرا هجدهمین اقتصاد جهان هستیم اما احساس نمیکنیم» نیز خالی از لطف نیست.
***
معاون کمیته امداد: ۳۰ میلیون کمبود نیروی کار داریم
«حجتالله عبدالملکی» معاون اشتغال و کارآفرینی کمیته امداد مدتی قبل طی سخنانی در یک همایش استانی گفته است:
ما هجدهمین اقتصاد جهان هستیم و خودمان نیز میدانیم که با این رتبه نمیشود تمدنی بنا کرد، اما خود غربیها میگویند که ایران میتواند دومین یا سومین قدرت اقتصادی جهان باشد؛ ایرانی که با یک درصد جمعیت جهان دارای ۱۱ درصد منابع جهانی است به علاوه سابقه تمدنی قوی و انسانهای توانمند دارد، به همین دلیل است که غربیها بر جنگ اقتصادی تمرکز کردند.
به گزارش ایسنا، او تصریح میکند: کشوری که ۳۰ میلیون نفر کمبود نیروی کار دارد از بیکاری مینالد که دلایل مختلفی دارد. [۲]
*صحبتهای آقای عبدالملکی به گواه تحلیل آماری که پیرامون شاخصهای مختلف بیکاری در کشور وجود دارد نیز صحیح هستند.
شاخص بیکاری ۱۲ درصدی فعلی ایران نسبت به سال ۸۹ کاهشی ۲ درصدی را نشان میدهد که البته برخی معتقدند این کاهش میتواند یک توقف بر ۱۴ درصد نیز باشد که در هر دو حالت (کاهش بیکاری یا ثابت ماندن نرخ بیکاری) یک وضعیت مطلوب محسوب میشود.
آمارهای جهانی نیز گواهی میدهند که نرخ بیکاری ایران طی ۱۰ سال گذشته کاهش یافته است.
میتوان نرخ بیکاری ۱۲ درصدی ایران را با نرخ بیکاری در کشورهای یونان، اسپانیا و عراق نیز مقایسه کرد که به ترتیب ۱۹، ۱۵ و ۲۳ درصد است.
شاهد مثال دیگر این قضیه، صحبتهای علی ربیعی، وزیر سابق کار است که در دو مقطع درباره خالی ماندن چند ده هزار شغل بلامتقاضی در وزارت کار و پدیده «بیکاری شیک» (افراد بیکاری که از سوی خانواده یا هر منبع دیگری تغذیه مالی میشوند و هر شغلی را نمیپذیرند) [۳] توضیحات مبسوطی را ارائه کرد.
در چارچوب کد مهم معاون کمیته امداد، بیان این نکته نیز ضروریست که برخی تحلیلگران معتقدند به دلیل کمبود نیروی کار، شیوع پدیده بیکاری شیک و انتظار درآمد بالا از شغل در ایران، بحث «واردات نیروی کار» نیز دور از تصوّر نیست.
گفتنیست، رئیس کمیته امداد اخیراً گفته است که به دلیل تورّم، میزان مراجعات به کمیته امداد ۵۰ درصد افزایش یافته است.
۱۰ سال قبل نیز رئیس وقت کمیته امداد در جملاتی مشابه، از نوسانات نرخ مسکن بعنوان دلیل افزایش مراجعات نام برده بود…
***
سلبریتیهایی که برای بیمار کانادایی و سنجاب اروپایی میمیرند!
«فریبرز عربنیا»، بازیگر نقش مختار در سریال مختارنامه و از چهرههای سینمایی ایران، به تازگی اظهار کرده است کهدر کانادا برای کمک به همنوعان! راننده بیماران شده و از این راه درآمد دارد. [۴]
همچنین چند سال قبل بود که «آیدین آغداشلو» از نقاشان ایرانی هم در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت:
در دوره افسردگی عمیقی به سر میبرم، این افسردگی من شخصی است و منبع آن کنش مستقیم دولتها به من نبوده، چرا که من ستایششدهترین روشنفکر روزگار از طرف مردم هستم و تنها نقاشی هستم که مردم مرا در خیابان که میبینند میشناسند، در نتیجه از ناسپاسی هم افسرده نیستم. از اینکه حاصل عمرم پوچ بوده هم افسرده نیستم چون پوچ نبوده و تعداد زیادی نقاشی کشیدهام، حتی فیلم کوتاه مستند ساختم، بنابراین این افسردگی به دلیل خسته بودن از کار است و همین که سنم بالا رفته و بیحوصله شدهام.
او تصریح میکرد: سختترین لحظات زندگی من در ایام جنگ و بیکاری در این مملکت گذشت، اما با تمام این احوال ماندم و از نظر خودم برپایی چنین نمایشگاهی به نوعی تسویهحساب است. در رابطه با اینکه حرف رفتن هم میزنم میخواهم بگویم که کل قصه رفتن یا ماندن است. نمیخواهم با رفتنم دل کسی را بسوزانم. من و امثال من نباید خیلی به خودمان ببالیم. به دلیل افسردگی مدتی احتیاج دارم که به کبوترها و سنجابها غذا بدهم و در آخر، مردن، هم مانند برخاستن یک گنجشک و نشستن بر روی کوهی است.[۵]
البته آغداشلو بعداً به ایران بازگشت و حتی در چند نمایشگاه و حراجی هم شرکت کرد و برخی کارهای پرحاشیه خود را نیز فروخت! [۶]
*علیالقاعده انتخاب محیط زندگی و انجام کارهای مختلف، یک انتخاب شخصی است و کسی هم نبایستی در آنها دخالت کند.
ولی نکته اینجاست که اولاً سلبریتیها میتوانند بعنوان الگوهای جامعه نیز مطرح باشند و ثانیاً تصوری که از مفهوم «چهره بودن» و «سلبریتی» در ذهن افکار عمومی وجود دارد حاوی تشخّص و عمیق بودن و مناعت است.
صورت سادهتر این سخن آنست که مردم انتظار دارند یک سلبریتی موجّه همانطور که فیلمهایش را با وسواس انتخاب میکند، صرفاً در برنامههای تلویزیونی خاص حضور مییابد، به لباس خود اهمیت میدهد و در هر جمع و جایی دیده نمیشود؛ در روزهای دیگر نیز در همین مسیر باشد نه اینکه به یکباره تبدیل به راننده بیماران خارجی شود، مسئولیت یک رختشویی در آمریکا را انتخاب کند، با سگها عکس بگیرد و یا ابراز کند که تصمیم گرفتهام بروم به سنجابها غذا بدهم!
کما اینکه همه میدانیم هم مردم کشور خودمان برای کسانی که اهل خدمترسانی به همنوع! باشند محقتر هستند و هم اینکه در کشور خودمان هم به اندازه کافی سنجاب و سایر حیواناتی که میشود به آنها غذا داد، به وفور پیدا میشود.
مثال دیگر این مسئله هم سلبریتیهای خارجی در کشورهای صاحب سینما هستند که مثلاً تا روزگار پیری و بازنشستگی نیز عموماً یک سلبریتی متشخّص باقی میمانند و ولو حتی اگر برخی از آنها دست به خودکشی هم بزنند! اما علیالاغلب قابلیت این را دارند که به یک مراسم ملی دعوت شوند، اهل مطالعه هستند، در مصاحبههایشان صحبتهای عمیقی را مطرح میکنند، اهل کنایه زدن به تلویزیون ملی و سیاستهای کشورشان نیستند و هرگز تشخّص شکل گرفته در ذهن مردم را با جهانبینیها و کارهای عجیب و غریب به هم نمیزنند.
این شبهه نیز سالهاست در ذهن افکار عمومی ریشه دوانده که چرا برخی سلبریتیها با اینکه در ظاهر، غرب و خارج از کشور را جای بهتری از ایران میدانند و حتی مثلا سنجابهای خارجی را هم بیشتر از سنجاب ایرانی که یک نژاد مختص ایران عزیز است بیشتر دوست دارند! اما حاضر به رفتن از ایران نیستند و با اینکه نوعاً عکسهای سلفی و فیلم صحبتهای اعتراضی خود درباره اقتصاد کشور را در آمریکا و اروپا میگیرند اما به فعالیتهای اقتصادی_هنری خود فقط در ایران ادامه میدهند؟
***
۱_ http://www.irna.ir/fa/News/۸۳۱۳۴۶۵۴
۲_ https://www.isna.ir/news/۹۷۰۸۲۸۱۳۷۴۵/
۳_ http://www.irna.ir/fa/News/۸۲۹۸۳۷۴۱