چهارشنبه , ۱۸ مهر ۱۴۰۳
صفحه اول » اجتماعی و سیاسی » آيت‌الله محسن غرویان‌سخنگوی جامعه روحانیت مبارز : «فشار اقتصادي» عامل دين‌گريزي مردم میباشد! فرزندان برخی علما ی معمم قم و حوزه علمیه اصلا رفته اند ودر آمریکا زندگی می‌کنند

آيت‌الله محسن غرویان‌سخنگوی جامعه روحانیت مبارز : «فشار اقتصادي» عامل دين‌گريزي مردم میباشد! فرزندان برخی علما ی معمم قم و حوزه علمیه اصلا رفته اند ودر آمریکا زندگی می‌کنند

روزنامه بهار/ گروه سياسي: «آقازادگی وجود دارد و فرزندان برخی علما کشور را ترک کرده و در اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند». این جملات سخنان محسن غرویان در گفت‌وگو با روزنامه «آرمان» است.

این مدرس حوزه علمیه قم در بخش دیگری از این گفت‌وگو تصریح کرد: «اخیرا یکی از نمایندگان مجلس عنوان کرده که ۵۰ درصد نمایندگان مجلس به دنبال فروپاشی نظام هستند. به نظر می‌رسد منظور ایشان از نظام خودشان است. ایشان خودشان را معادل نظام فرض کرده و نمایندگانی که با نظر ایشان مخالف هستند را به عنوان مخالف نظام تلقی کرده است».

محسن غرویان همچنین درباره پیامدهای اجتماعی و اخلاقی وضعیت نامناسب اقتصادی مردم متذکر می‌شود: «بدون شک یکی از مهم‌ترین دلایل دین‌گریزی را باید در مشکلات اقتصادی آنها جست‌وجو کرد». در ادامه ماحصل گفت‌وگوی «آرمان» با محسن غرویان را می‌خوانید.

‌سخنگوی جامعه روحانیت مبارز معتقد است اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده20 میلیون رأی خواهند داشت. با توجه به عملکرد متوسط اصلاح‌طلبان در سه حوزه دولت، مجلس و شورای شهر در واقعیت نیز این اتفاق رخ خواهد داد؟
اصطلاح اصولگرایی در طول زمان دچار تغییرهای زیادی شده و در شرایط کنونی در بین مردم یک مفهوم روشن تلقی نمی‌شود. اصولگرایی دارای طیف‌های مختلفی است که هر کدام نیز در مقاطعی ماهیت خود را به افکار عمومی جامعه نشان داده است. به همین دلیل نیز اصولگرایی خاصیت خود را از دست داده و مردم از این جریان خسته شده و دیگر مانند گذشته رویدادهای این جریان سیاسی را دنبال نمی‌کنند. در شرایط کنونی مردم به دنبال چهره‌های عملگرا هستند که مشکلات آنها را حل کند. به همین دلیل نیز اصطلاحاتی مانند اصولگرایی و اصلاح‌طلبی در زندگی آنها کاربردی ندارد. مردم به دنبال شعار و وعده نیستند و مانند گذشته به اصولگرایان، بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون اعتماد ندارند. در گذشته شعارهایی مطرح شده که در مرحله عمل تحقق پیدا نکرده و مردم دیگر هر نوع شعاری را از جریان‌های سیاسی نمی‌پذیرند. به عنوان مثال اعتدالگرایان شعارهایی در دوران انتخابات مطرح کردند. با این وجود این شعارهای محقق نشده و امروز مردم با مشکلات زیادی در زندگی خود مواجه شده‌اند. مردم به دنبال کسانی هستند که به داد آنها برسد و مشکلات آنها را حل کند.

‌آیا توجه بیش از اندازه به دغدغه‌های معیشتی و نادیده گرفتن رویکرد جریان‌های سیاسی به منزله عبور مردم از جریان‌های سیاسی نیست؟ عبور مردم از جریان‌های سیاسی و فاصله افتادن بین آنها چه پیامدهایی برای جامعه به همراه خواهد داشت؟
گرانی‌ها و شرایط سخت معیشتی مردم سبب اعتراض و انتقاد علما و مراجع شده است. آیت‌ا… جوادی آملی و آیت‌ا… مکارم شیرازی از مراجع بزرگی هستند که به صراحت نسبت به وضعیت اقتصادی مردم انتقاد دارند و خواستار بهبود اوضاع زندگی مردم هستند. در نتیجه گرانی‌ها صدای علما را نیز درآورده است. به هر حال مردم دیدگاه‌ها و مشکلات خود را با علما در میان می‌گذارند و از آنها می‌خواهند که مشکلات آنها را به گوش مسئولان برسانند. در کنار مراجع و علما سایر دلسوزان مردم نیز نسبت به وضعیت اقتصادی جامعه احساس نگرانی می‌کنند و به شکل‌های مختلف این نگرانی را ابراز می‌کنند. تحریم‌های بین‌المللی قابل پیش‌بینی بود و به نظر می‌رسید با به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا وضعیت به این شکل خواهد بود. مسئولان باید پیش‌بینی‌های لازم را برای چنین روزهایی می‌کردند و شرایط را به شکلی مدیریت می‌کردند که فشار تحریم‌ها روی زندگی مردم تأثیر منفی زیادی نگذارد. از سوی دیگر امروز در داخل کشور نیز اختلافات زیادی بین جریان‌های سیاسی وجود دارد که در شرایطی که کشور مورد تحریم قرار گرفته نباید این اختلافات ادامه داشته باشد و باید خود را از این اختلافات رها کنیم. تا زمانی که ما قصد داشته باشیم با همه دنیا دعوا کنیم نتیجه آن همین وضعیت خواهد شد. ما باید سیاست‌های خود را تغییر بدهیم و به صورت متعادل‌تر با جهان ارتباط داشته باشیم تا فشار اقتصادی را مدیریت کنیم. آقای روحانی باید این مسائل را جدی بگیرند که در واقع نیز این اتفاق رخ داده و جدی گرفته‌اند. در ماه‌های گذشته وضعیت بازار ارز حالت آشفته‌ای داشت که همین مسأله سبب سوءاستفاده‌های زیادی در این زمینه شده بود. با این وجود دولت آقای روحانی توانست بازار ارز را مدیریت کند و در شرایط کنونی بازار ارز توسط دولت کنترل می‌شود و قیمت ارز نیز تا حدودی کاهش پیدا کرده است. کار حتی به جایی رسید که آقای موحدی کرمانی به عنوان یک چهره اصولگرا و امام جمعه تهران در نماز جمعه تهران به این مسأله اعتراف کردند و از دولت به خاطر کنترل وضعیت آشفته ارز تشکر کردند. این وضعیت درباره دیگر منتقدان دولت نیز وجود دارد و اگر دولت در عمل تلاش بیشتری برای حل مشکلات مردم انجام بدهد منتقدان نیز دست از انتقاد خواهند کشید. در شرایط کنونی قیمت ارز کاهش پیدا کرده اما قیمت اجناس هنوز گران است و کاهش پیدا نکرده است. بدون شک کاهش فشار اقتصادی روی مردم در آینده جریان اصلاحات و اعتدالگرا و اعتماد مجدد مردم به آنها تأثیرگذار خواهد بود.

‌در برخی تحلیل‌های سیاسی این گمانه مطرح است که آقای روحانی امروز خود را فدای فردا و آینده سیاسی خود کرده و به همین دلیل نیز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال96 خود را به اصولگرایان نزدیک‌تر کرده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
مطرح شدن این مسائل در حد گمانه‌زنی است و نمی‌توان مانعی نیز برای این گمانه‌زنی‌ها قائل شد. منشأ این گمانه‌زنی‌ها نیز رویکرد محافظه‌کارانه و محتاطانه آقای روحانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال96 بوده است. آقای روحانی نیز عنوان کرده‌اند که رازها و اسراری در سینه دارند که شهامت گفتن آنها را دارند. با این وجود شرایط کشور به شکلی است که به مصلحت نیست این مسائل مطرح شود. سوال اینجاست که مصلحت کشور چیست که نگفتن این اسرار به مصلحت است اما گفتن آن به مصلحت نیست. شاید گفتن این اسرار بیشتر به مصلحت مردم و کشور باشد. البته در این زمینه اختلاف‌نظرهایی بین کارشناسان سیاسی وجود دارد. به همین دلیل قضاوت کردن درباره اهداف و آرمان‌هایی که آقای روحانی برای آینده خود در نظر دارد سخت و دشوار است. باید صبر کرد تا در آینده قرائن و شواهد بیشتری از اهداف آینده آقای روحانی آشکار شود. بدون شک در آینده اتفاقاتی در فضای سیاسی کشور و حول شخصیت آقای روحانی اتفاق خواهد افتاد که می‌تواند کمک زیادی به شفاف شدن آینده سیاسی ایشان کند.

‌آیا نوع زندگی مسئولان به شکلی است که به خوبی از مشکلات روزمره مردم آگاهی داشته باشند؟ چرا بین زندگی مردم و مسئولان فاصله افتاده است؟
این مسأله از سال‌ها قبل آغاز شد و در دولت آقای احمدی‌نژاد شدت پیدا کرد. در گذشته برخی از آقازاده‌ها در کشورهای عربی خلیج فارس مانند دوبی، قطر و کویت منزل و املاک خریداری کردند تا هر زمان خواستند به این کشورها مهاجرت کنند. در شرایط کنونی نیز برخی از آقازاده‌ها در کشورهای خارجی و از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا زندگی می‌کنند. دلیل اصلی این فاصله نیز به مسائل داخلی کشور بازمی‌گردد. اگر آزادی‌های لازم برای فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی بیشتر مهیا شود بسیاری از کسانی که از ایران مهاجرت کردند در کشور باقی می‌ماندند. از سوی دیگر بسیاری برای سرمایه‌گذاری خارجی به کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند. این در حالی است که وضعیت سرمایه‌گذاری اقتصادی در شرایط مطلوبی قرار ندارد و به همین دلیل برخی سرمایه‌های خود را از کشور خارج کرده و در کشورهایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که از شرایط بهتر برخوردار هستند. در شرایط کنونی آگاهی‌های زیادی درباره فروش زمین و خانه در کشورهای اروپایی منتشر می‌شود که نشان می‌دهد شرایط مهاجرت برای برخی افراد متمول جامعه به کشورهای اروپایی فراهم است. بنده معتقدم این مسأله از منظر جامعه شناختی باید مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد که چرا مردم گرایش بیشتری نسبت به مهاجرت از کشور پیدا کرده‌اند. این مسأله درباره فرار مغزها از کشور نیز وجود دارد و بسیاری از نخبگان و تحصیلکردگان جامعه به این نتیجه می‌رسند که زندگی در خارج از کشور برای آنها فرصت‌ها و موقعیت‌های بهتری را فراهم می‌کند. این افراد هنگامی که به کشورهای خارجی سفر می‌کنند با مقایسه این کشورها با ایران در نهایت به این نتیجه می‌رسند که بازگشت به کشور برای آنها خوشایند نیست و بهتر است که در همین کشورها به زندگی خود ادامه بدهند. هنگامی که از این افراد سوال می‌شود که چرا به کشور خود باز نمی‌گردید در پاسخ عنوان می‌کنند:«در ایران قدر ما را نمی‌دانند و ما موقعیت‌های شغلی و زندگی مناسبی در اختیار نداریم. به همین دلیل نیز علاقه‌ای به بازگشت به ایران نداریم». وضعیت آقازاده‌ها نیز به همین صورت است. بنده اطلاع دارم که فرزندان برخی از علما در کشورهای اروپایی و آمریکایی دارای شغل و زندگی هستند و زندگی در این کشورها را ترجیح داده‌اند. به نظر بنده همه این مسائل باید به صورت دقیق مورد مطالعه جامعه شناختی قرار بگیرد تا مشخص شود که چرا برخی زندگی در کشورهای دیگر را به زندگی در ایران ترجیح می‌دهند.

چرا این اتفاق افتاده است؟
برخی فرزندان علما به دلایل مختلف کشور را ترک کرده و تصمیم گرفته‌اند در کشور دیگری زندگی کنند. البته این وضعیت تنها مختص به فرزندان علما نیست، بلکه برخی از اساتید و محققان نیز در سال‌های اخیر از کشور خارج شده‌اند و در جای دیگری زندگی می‌کنند. برخی از این مدرسین از موقعیت خوبی نیز برخوردار بودند. با این وجود تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند. برخی از این افراد به نجف و لبنان و برخی نیز به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند. این مسأله نشان می‌دهد که تنگناهایی وجود دارد که سرمایه‌های فکری و علمی ما تصمیم می‌گیرند کشور را ترک کنند. بنده این مسأله را یک درد می‌دانم و معتقدم باید برای این درد درمان قطعی پیدا کرد. اگر شرایط زندگی و ارائه دیدگاه‌ها به خوبی در کشور فراهم باشد هیچ کدام از سرمایه‌های فکری کشور تصمیم نمی‌گیرند در کشور دیگری زندگی کنند. ما باید به سمتی حرکت کنیم که نخبگان فکری و علمی کشور بدون کمترین دغدغه‌ای بتوانند به تحقیقات خود بپردازند و نتایج آن را نیز بدون هیچ مانعی در اختیار افکار عمومی جامعه قرار بدهند.

‌شرایط نامناسب اقتصادی چه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه خواهد داشت؟مشکلات معیشتی مردم چه تغییراتی در ساحت خانواده و دین پذیری افراد جامعه خواهد داشت؟
اخیرا یکی از نمایندگان مجلس عنوان کرده که 50 درصد نمایندگان مجلس به دنبال فروپاشی نظام هستند. به نظر می‌رسد منظور ایشان از نظام خودشان است. ایشان خودشان را معادل نظام فرض کرده و نمایندگانی که با نظر ایشان مخالف هستند را به عنوان مخالف نظام تلقی کرده است. برخی در کشور خود را معادل نظام می‌دانند و مخالفت با خود را به منزله مخالفت با نظام تعبیر می‌کنند. دکتر ظریف به مسأله پولشویی در کشور اشاره کردند و خواستار رسیدگی به این موضوع شدند. به نظر می‌رسد سخنان آقای‌ظریف منافع برخی افراد را در معرض تهدید قرار داده و به همین دلیل سخنان ایشان را به عنوان مخالفت با نظام تعبیر کرده‌اند. با این وجود در شرایط کنونی سوال این است که چرا میزان اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا کرده است. بدون شک منشأ اصلی آسیب‌های اجتماعی نیز به مشکلات اقتصادی و معیشتی باز می‌گردد. هنگامی که جوان بیکار است و هیچ درآمدی ندارد قادر نخواهد بود مایحتاج خود و خانواده‌اش را فراهم کند و به دلیل فشار روانی ناشی از این مسائل به سیگار و مواد مخدر روی می‌آورد. این وضعیت ممکن است در بین جوانان زیادی وجود داشته باشد. در نتیجه هنگامی که تقاضا برای مصرف مواد مخدر در جامعه افزایش پیدا کند عرضه آن نیز افزایش پیدا می‌کند و در نتیجه آسیب‌های اجتماعی روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند. ریشه بسیاری از نابسامانی‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی مشکلات معیشتی است. در روایات اسلامی نیز به این مسأله اشاره شده است. در روایات آمده «فقر ممکن است انسان را به کفر بکشاند». بدون شک یکی از مهم‌ترین دلایل دین‌گریزی و دین‌ستیزی برخی اقشار مردم را باید در مشکلات اقتصادی آنها جست‌وجو کرد. امروز میزان دین گریزی و دین ستیزی در جامعه نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده که عمدتا نیز به فشارهای روانی باز می‌گردد که براساس مشکلات معیشتی بر مردم وارد می‌شود. این مسائل باید توسط روانشناسان و جامعه شناسان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و پیامدهای مشکلات اقتصادی به صورت جدی مورد مطالعه قرار بگیرد. مسئولان باید این نکته را در نظر داشته باشند که هر تصمیمی که آنها برای کشور می‌گیرند به صورت مستقیم و غیر مستقیم در زندگی مردم تأثیرگذار است. در نتیجه نباید شرایط به شکلی رقم بخورد که مسئولان پیامدهای تصمیمات خود را در نظر نداشته باشند و تصمیماتی اتخاذ کنند که زندگی مردم تحت فشار قرار بگیرد. بدون شک اگر قرار باشد بحران‌های اقتصادی همچنان در جامعه ادامه داشته باشد و راهکار مناسبی برای آنها پیدا نباشد باید منتظر پیامدهای منفی اجتماعی و اخلاقی دردناک آن در جامعه باشیم.