شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
صفحه اول » سیاسی » سید هاشم خواستار: به مردم ایران مژده می دهم که به زودی ایران از این جهنم رها می شود

سید هاشم خواستار: به مردم ایران مژده می دهم که به زودی ایران از این جهنم رها می شود

چرا اقای عبدالرضا قنبری،معلم ، بعد از تحمل۶ سال حبس از ده سال که در سال۹۴ آزاد شد، با همان پرونده ، مجددا به ۱۵ سال حبس محکوم و به زندان اوین برده شد؟

آقای قنبری تابستان ۹۶ با خانواده به خانه ام مشهد آمده و برای اینکه آزاد و راحت باشند با همسرم در گلبهار بودم، در نتیجه نتوانستم مسائل را با هم تجزیه و تحلیل کنیم. اما ایشان مقاله ای در باره ی نویسندگان قبل از انقلاب نوشته و خصوصی در تلگرام برایم گذاشتند. مقاله را خواندم و احسن گفتم به آقای قنبری که چنین نکته بین و موشکاف و اهل مطالعه و تحلیل هستند. تا اینکه در همین هفته با خبر شدم که مجددا با پرونده ی سال ۱۳۸۸ که به ده سال حبس محکوم شده بودند و ۶ سال از آنرا تحمل کرده بودند با همان پرونده به پانزده سال حبس محکوم و به زندان اوین برگردانده اند.
در این مقاله میخواهم با تجربیات خودم و مستند و با نام ونشان از اشخاص ذیربط ثابت کنم که چرا دو رژیم شاه و شیخ ، دشمن آگاهی و کتاب و دانش وعلوم انسانی و در یک کلمه مطالعه هستند.
در اعتصابات دانشجویی اردیبهشت سال ۱۳۵۴در دانشگاه ارومیه ، به دو ترم محروم از تحصیل محکوم شدم. با شروع سال تحصیلی برای اینکه پدر و مادرم را عذاب روحی ندهم به ارومیه نزد دوستان رفتم. از دانشگاه پیغام آمد کسانیکه به دو ترم محروم از تحصیل محکوم شده اند نامه نوشته تا در شورای استادان مطرح و در صورت صلاح به یک ترم کاهش پیدا کند. نامه ای نوشتم و در نامه نه تنها چاپلوسی نکردم که حتی برخلاف دیگران نامی هم از شاه نبردم. در نوزدهم مهر ۵۴ هنوز فراموش نمی کنم که در خانه ی دوستم احمد(مسعود) حاجیان در زیر پتو بودم که دوست و همکلاسیم آقای رسول شوکتی به خانه آمده و از من خواست که هرچه سریعتر به شورای دانشگاه بروم.(احمد حاجیان در سال ۱۳۶۱ که معلم بود در رابطه با مجاهدین خلق اعدام شد. حاجیان ورودی سال ۵۰ بود که چون یک سال به زندان افتاد و در نتیجه از تحصیل باز ماند با هم همکلاس شدیم و آقای رسول شوکتی در رابطه با سازمان چریکهای فدایی خلق در دو رژیم شاه و شیخ بیش از ده سال زندان و اکنون در کانادا اقامت دارد.) در همان ابتدا در شورا به من گفتند که چون نامه ات ناکافی بود جهت پاسخ به سئوالات شما را خواسته ایم. استادان سئوالات بسیاری کردند اما یک سئوال توسط دکتر سعیدی استاد اقتصاد شد که تا آخر عمر فراموش نمی کنم و عمدا به آن سئوال جواب سربالایی دادم تا از رمز رسیدن یک دانشجوی ساده ی شهرستانی به یک دانشجوی انقلابی و آزادیخواه آگاه نشوند و به اصطلاح طفره رفتم. سئوال این بود که چطور یک دانشجو در مدتی کوتاه متحول گشته و تغییر میکند؟جواب دادم که این سئوال بسیار سخت و مشکل است و باید مطالعه و فکرکنم و اکنون نمی توانم به آن پاسخ دهم.

امروز بعد از گذشت ۴۳ سال از آن تاریخ جواب سئوال را میدهم: مطالعه و داشتن دوستان آگاه و آزادیخواه . باز این بار در جمهوری اسلامی درمهر ماه سال ۱۳۸۳ در رابطه با اعتصابات معلمان بازداشت که در نهایت به دوسال حبس محکوم شدم. آن سال ۳ بازجو داشتم که رو در رو از من بازجویی می کردند.در بازجوییها زمانیکه خسته میشدم جواب های بسیار تند و محکمی میدادم و بازجویانم به اخلاقم پی برده و زمانیکه خسته میشدم و جواب های تندی میدادم در آن موقع میگفتند آقای خواستار خسته شده و ادامه ی بازجویی برای فردا باشد. یک روز که واقعا خسته شده بودم و میخواستم دیگر به بازجوییها پایان دهم به سربازجویم گفتم میدانی جرم من چیست؟سربازجو خوشحال که حتما به خواسته های او تن داده و به آنچه از من میخواهد اقرار کرده و در نهایت به ببخشید وغلط کردن افتاده ام ، در حالیکه دستم را بطرفش دراز کرده بودم با قاطعیت گفتم:مطالعه!!! بله جرم آقای عبدالرضا قنبری معلم و قنبری ها در جمهوری اسلامی فقط و فقط یک کلمه است و آن مطالعه است.

از کودتای محمد علیشاه در سال ۱۲۸۶ تا کنون که بیش از یکصد و ده سال از آن میگذرد فرزندان ملت همچون صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا و…اعدام شده و یا به زندان افتاده و یا از کشور فرار کرده اند، هیچ چیز تغییر نکرده است. استبداد شاهان قاجار و پهلوی به استبداد دینی آقایان خمینی و خامنه ای تبدیل شده است که بسیار خشن تر و عریان تر است .

آهای ملت ایران اگر کشور چندین هزار ساله ی ما ایران به آرامش نرسیده و در فقر و فلاکت بسر می برد بخاطر استبداد حاکم و نبود آزادی است. آهای ملت ایران اگر امروز فرزندان شما همچون قنبری ها ، عبدالفتاح سلطانی ها، عبدی ها ، بهشتی ها، مردانی ها ، حبیبی ها ، رمضانزاده ها، آتنا دائمی ها ، گلرخ ها، آرش صادقی ها ، نرگس محمدی ها و صدها نفر دیگر که در این صفحه نمی گنجد و در زندان هستند فقط و فقط بخاطر یک کلمه و آن آزادی است که در ایران ما نیست و در عوض استبداد مطلق حاکم است. آهای ملت ایران فرزندان شما در زندان هستند تا شما به حقوقتان که داشتن آزادی است آگاه شده و برای حق مسلمتان که همان آزادی است اعتماد بنفس و شجاعت پیدا کرده و وارد صحنه شوید.

فرزندان شما در زندان با نوشتن دو کلمه ی توبه نامه، راحت میتوانند از زندان های رژیم بیرون آمده و به دنبال زندگی خودشان بروند، اما آنها با نه گفتن به استبداد، به شما ملت ایران درس مقاومت میدهند که میشود همچون سایر ملل در مقابل استبداد ایستاد و به آزادی ودموکراسی رسید.

چرا آقای دکتر تابنده قطب (رهبر) دراویش گنابادی در حصر (زندان)خانگی بوده و بیش از ۴۰۰ نفر از پیروان ایشان را به زندان انداخته و آقای محمد ثلاث را در یک دادگاه فرمایشی اعدام میکنند؟ آمریکا در کنار دوبرج دوقلوی تخریب شده توسط مسلمانان متعصب القاعده ، اجازه میدهد که مسجد ساخته شود ،چرا جمهوری اسلامی به مسلمانان سنی اجازه نمیدهد که در تهران با بیش از یک میلیون مسلمان سنی مسجد ساخته شود؟ آیا خداوند نمی توانست همه را گوسفند آفریده تا آقایان خمینی و خامنه ای بدون درد سر چوپانی کنند؟!

در حکومت های آزاد و دموکراتیک، ملت ها در یک انتخابات آزاد افرادی را برای ریاست جمهوری و مجلس و شورای شهر و روستا و… انتخاب میکنند که آن فرد یا افراد منافع ملت را به منافع شخصی ترجیح دهند در حالیکه در جمهوری اسلامی ،حتی یک نفر نداریم که منافع ملت را به منافع شخصی خود ترجیح دهد و در نتیجه کشور از تمام جهات به روز سیاه افتاده و ملت در فقر و فلاکت بسر می برد. رانت و دزدی و اختلاس محصول استبداد دینی آقایان خمینی و خامنه ای است.

باز برای اینکه متهم به آمریکایی بودن نشوم سئوال میکنم یک کشور نام ببرید که دموکراسی داشته باشد و وابسته به آمریکا باشد؟ ملت قهرمان ایران کسانیکه در یک انتخابات آزاد انتخاب میشوند مجبور هستند که منافع رای دهندگانشان را مد نظر داشته و گرنه با داشتن آزادی بیان و اعتراض و تجمع ، بالفور سرنگون میشوند. این وزیرهای هزار هزار ملیاردی همچون نعمت زاده و قاضی زاده ی هاشمی و آخوندی و … سرمایه هایشان را در این کشور فقرزده چطور و از کجا آورده اند؟ واقعا صدها نفر در کشور که همه آنها را میشناسیم چطور به این سرمایه های افسانه ای دست یافته اند؟ به غیر از دزدی و اختلاس و رانت؟

در رژیم شاه در شهرستان عجب شیر با فردی بنام آقای مرتضی رضایی که لیسانس زمین شناسی از دانشگاه اصفهان داشت سرباز بودم. او به فرماندهی کل سپاه رسید و اکنون هم مسئول دامداری های سپاه است و من معلم آواره و سرگردان و همیشه منتظر که زنگ درب خانه زده شود و به زندان برگردم. ولی ملت قهرمان ایران حاضرم صد سال زندان باشم و یک روز از زندگی او را نداشته باشم. به حاکمان با صدای بلند فریاد میزنم و به ملت ایران مژده میدهم که بزودی ایران از این جهنم رهایی یافته و همین زندانیان که بیش از اندازه از خود مایه گذاشته و منافع ملی را به منافع شخصی ترجیح داده اند بخاطر اعتمادی که ملت نسبت به آنها پیدا کرده در آینده ی نزدیک در ایران آزاد، رئیس جمهور و وکیل و وزیر خواهند شد.(از ملت ایران عذرخواهم که چون اطلاعات زورگیری کرده و بدون حکم همان دادگاه های فرمایشی خودشان، تلفن و موبایل خود و همسر و فرزند و نوه ام را قطع و لوازم صوت و تصویرم را نیز برده و در نتیجه نمی توانم به سئوالات هموطنان پاسخ دهم.)
ایران مشهد نماینده ی معلمان آزاده ی ایران سید هاشم خواستار۳۰مهر ۹۷