جلسه سؤال از رئیسجمهور در مجلس، طبق فضاسازیها جلو نرفت و حاشیههای چندانی پیدا نکرد.
جلسهای که میشد مثل خاطرات دولت سابق، با بیشترین حاشیههای ممکن همراه باشد اما با درایتی که نمایندگان، رئیس مجلس و رئیسجمهور به خرج دادند؛ دچار کمترین حاشیه شد.
البته حرفهای رئیسجمهور خالی از کنایههای چالشی نبود ولی روحانی در زمین اصلاحطلبان هم بازی نکرد و عبارتهای مورد تأکید آنها مثل «نمیگذارند دولت کار کند» و «تقصیر دولت پنهان است» و «دولت با تفنگ و دولت بیتفنگ» را تکرار نکرد.
معالوصف اما نکتهای مهم در لابهلای صحبتهای یکساعته رئیس جمهور وجود دارد که تأملات زیادی را برمیانگیزد…
تأملاتی همراه با تأسف که چرا رئیسجمهور ما برخی حقایق را دیر متوجه میشود و خود منتقد مسیر غلطی میشود که آغازکننده آن بوده است.
اشارههای روحانی و غصههای او در مجلس، از چیزی به نام «سیاهنمایی» و «بحراننمایی» علت این تأملات و تأسفها است.
*آنها که «سیاهنمایی» کردند، آن که گفت «شرایط ته درّه»! / رفقای ناباب روحانی…
رئیسجمهور روحانی در بخشی از صحبتهای امروز خود گفت: «سیاهنمایی» زندگی مردم را به سمت سیاهی میبرد.
او همچنین با بیان اینکه در بهار امسال، میزان تولید اشتغال کشور از تعداد متقاضیان کار هم بیشتر بوده است، تصریح کرد: پشت تریبونها نگوییم دچار «بحران» هستیم. ما دچار بحران نیستیم… مشکلات را در حدّ خودشان ببینیم.
روحانی همچنین خطاب به افکار عمومی تصریح کرد: مشکلات ما قابل حل است مردم.
بله! طابقالنعل بالنعل تمام این صحبتها درست است و آمار و واقعیتها نیز آنها را تأیید میکند.
اما نکته اینجاست که چرا روحانی ۵ سال دیر این حرفها را زد؟
و تأسف آنجاست که چرا شخص رئیسجمهور محترم، خود در صف پیشقراولان بحراننمایی و سیاهنمایی از وضع موجود کشور قرار داشت تا به امروز برسیم!؟
آن پیشقراولان که جملگی در ستاد مشترک دولت و اصلاحات عضویت دارند؛ دقیقاً چه گفتند که به اینجا رسیدیم که خبرهای خوب کشور (مثل کاهش ۲ درصدی نرخ بیکاری در ۸ سال گذشته) و دستاوردهای دولتمان حتی برای مقامات دولت هم غیر قابل باور مینماید و رئیسجمهور در مجلس از غصه سیاهنمایی به فغان میآید!؟
آنچه در ادامه میخوانید پاسخی است به این سؤال که «چه کسانی چه گفتند»!؟
۱_ رئیسجمهور روحانی: آب خوردن مشکل دارد… خزانه خالیست… صندوقها خالیست…
۲_اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور: اقتصاد ایران در «شرایط ته درّه» است. (۲ مرتبه)… بزرگترین فسادهای قرن در دولت گذشته اتفاق افتاد!
۳_ عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور: عموماً شاخصهای اقتصادی ما غیر قابل قبول است… قطعا با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت را تأمین کرد.
۴_ سعید حجاریان: تحریم و ما ادریک مالتحریم… روحانی زمین سوخته تحویل گرفت.
۵_ محمدرضا تاجیک: این زمین (نظام جمهوری اسلامی) آفت زده است.
۶_محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت: ۷۰۰ میلیارد دلار را در دولت قبل بردند و خوردند!
۷_مرحوم هاشمی: تحریمها استخوان مردم را خرد کرده است.
۸_مجید انصاری، معاون وقت روحانی: دولت، خونریزی شدید اقتصاد ایران را مهار کرد.
این فهرست پر و پیمان که ما فقط به رئوس و قلههای بیرون زده از آن! اشاره کردیم؛ درست به مثابه یک کوه یخ است که حجم بیشتر آن در زیر آب قرار دارد.
در واقع باید به این فهرست و محتوای آن که طی ۵ سال گذشته هر روز و هر روز به ذهن مردم ایران پمپاژ شده است؛ صدها چهره اصلاحطلب و گفتههای آنها در زمینه پر تأثیری تحریمها، بیکاری ۱۰ میلیونی در ایران، رسیدن به شرایط نفت در برابر غذا، وقوع بحران در کشور، ناامید شدن مردم و غیره را نیز افزود که دائماً این حرفها را تکرار میکنند و در کنار آن، آدرس «خیابان» و البته «اغتشاش میلیونی» [۱] و «سقوط نظام» [۲] را هم به مردم میدهند!
جالب آنکه بخشی از بار این القای ناامیدی و مانیفست اغتشاش میلیونی نیز توسط رسانههای رسمی دولت به دوش کشیده شده است [۳] و جالبتر آنکه با اینکه برخی مقامات دولتی اخیراً ابراز کردند که القای ناامیدی «خیانت بزرگ» است اما در سوی دیگر، کسی از همین مقامات دولتی ابراز میکند که مردم ناامید و سرخورده شدهاند.
این فضا و آسیبهای آن برای دیدگان حقیقتبین به قدری شفاف بود که همه اعم از مقام معظم رهبری و دلسوزان کشور بارها مطرح کردند که در شرایط بحران نیستیم، برخی دارند مشکلات را بزرگنمایی میکنند و بومرنگ سیاهنمایی روزی به سمت خود دولت برخواهد گشت…
اما انگار گوش شنوایی برای شنیدن این حرفها نبود!
جالب آنکه مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود اشاره میکردند که ضریب جینی کشور بهبود یافته و به برخی دیگر از مثبتات اقتصادی کشور نیز اشاره میکردند اما این گفتار هم حتی نه تنها در لسان دولتیها مورد اشاره و افتخار قرار نمیگرفت؛ بلکه رسانههای دولتی نیز ترجیح میدهند بهجای باز نشر گسترده این سخنان مهم؛ القائات هر روزه اصلاحطلبان مبنی بر «ناامیدی مردم» را منتشر کنند و مورد توجه قرار دهند.
*چاره این درد بی درمان چیست!؟ / اگر «سیاهنمایی» تمام نشود…
با تمام این حرفها اما اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که چاره چیست!؟
روحانی و اصلاحطلبان در چالهای به اسم «سیاهنمایی» فرو افتادهاند که خود به دست خود کندهاند و مادام هم که خودشان نخواهند؛ کسی نمیتواند آنها را از قعر این چاه، بیرون بیاورد.
تجربه میگوید در قضایای مربوط به جنگ روانی، منبع اطلاعات منتشره، تا انتهای پروژه، همچنان دارای اهمیت است و رفتارهای او میتواند به سمت و سوی ماجرا جهت بدهد.
پر واضح است که بایستی تکلیف سیاهنمایی در دولت و البته در ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان مشخص شود و گرنه تمام توهمّات به واقعیت میپیوندد!
مردم تا کِی باید از مقامات دولتی بشنوند که سیاه نمایی خوب نیست و خیانت است اما در مقابل از رسانههای دولت و از لسان حامیان اصلی دولت یعنی اصلاحطلبان بشنوند که اوضاع بحرانیست، کشور به سمت سیاست نفت در مقابل غذا در حال حرکت است، ریشه مشکلات در خارج از کشور است [۴] و غیره!؟
اگر رئیسجمهور روحانی عزمی برای درمان بیماری سیاهنمایی دارد و آنچه امروز در مجلس علیه سیاهنمایی گفت شوآف نبوده است؛ راهی جز توقف فرایند پیش گفته ندارد و آن هنگام که این خونریزی به بند کشیده شد؛ آنگاه است که بایستی مرهم «عذرخواهی» را بر آن گذاشت و به مردم گفت که مسیر «خزانه خالیست» و «نمیتوانیم»! از اول اشتباه بود…
آیا چنین عزمی برای درمان یک درد مزمن در دولت و اصلاحطلبان وجود دارد!؟
***